شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر مدح و مصیبت حضرت زهرا - «ادّعای مدح تو جز ادعایی بیش نیست» * وحید ولوی

1671
1

شعر مدح و مصیبت حضرت زهرا - «ادّعای مدح تو جز ادعایی بیش نیست» ادّعای مدح تو جز ادعایی بیش نیست
گر نبودی، کل دنیا، خواب هایی بیش نیست
ای دلیل خلقت عالم، تمام سرّ ناب
لذت این زندگی بی تو عزایی بیش نیست
با تو باید در سلوک کبریایی بود و بس
راه های دیگرش جز ادعایی بیش نیست
از نخ سجاده ی تو می شود حاجت گرفت
«انتها»ی ما کنارت «ابتدا»یی بیش نیست
خانه ات را گشته ام جز چند ظرف ساده ای
یا حصیری یا سفالی یا عبایی بیش نیست
دختر پیغمبری اما به روی سفره ات
قرص نانی یا نمک، دیگر غذایی بیش نیست
--
خانه ات را بی حیاها شعله ی آتش زدند
از تو جز خاکستری یا ردپایی بیش نیست
پیش چشم مرتضی در پشت «در» افتادی و
غیر فضّه دیگر آنجا آشنایی بیش نیست
شد نفس هایت بریده، تکه تکه، وای وا

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1396
  • ساعت
  • 23:34
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر سوزناک مصیبت حضرت زهرا س - کوچه را جارو زد و خاکسترش را جمع کرد * وحید ولوی

21478
45

شعر سوزناک مصیبت حضرت زهرا س - کوچه را جارو زد و خاکسترش را جمع کرد کوچه را جارو زد و خاکسترش را جمع کرد
تکه های مانده از بال و پرش را جمع کرد

روی خاک کوچه پر بود از ردِ خونش هنوز
خاک های پر ز خون پیکرش را جمع کرد

یادش آمد آن دوشنبه فاطمه افتاده بود
فضه آمد، همسرِ پشت درش را جمع کرد

تا نماند چادرش خاکی به زیر دست و پا
زینب آمد زود آنجا چادرش را جمع کرد

«زینبم کوچه نرو، کوچه ندارد امنیت»
از میان دست و پاها ، دخترش را جمع کرد

فاطمه با پیکری مجروح آمد کوچه، تا ...
مرتضی تنها نباشد، خاطرش را جمع کرد

بعد از آن روز دوشنبه، مرتضی در خانه ماند
چون جنینی بین زانوها سرش را جمع کرد

تا نگیرد بغض های زینب از او صبر را
اشک های چشم خیس دخترش را جمع کرد

جای خالی مانده

  • پنج شنبه
  • 28
  • دی
  • 1396
  • ساعت
  • 23:17
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 17 ـ ذکر / واحد سنگین ـ محسن(ع) -(ای نشكفته پرپرم ای سربازِ حیدرم) * حسن ثابت جو

999
4

سبک 17 ـ ذکر / واحد سنگین ـ محسن(ع) -(ای نشكفته پرپرم ای سربازِ حیدرم) سبک ۱۷ ـ ذکر / واحد سنگین ـ محسن(ع)
ای نشكفته پرپرم ـ ای سربازِ حیدرم
اولین فدایی‌ام ـ تنها رفتی از برم
از من جدا شدی محسن
از غم رها شدی محسن
مادر فدا شدی محسن(۲)
یابن الفاطمه یا محسن(۴)
سردار حمایتی ـ حامی ولایتی
داری از فشارِ در ـ پیشِ حق شكایتی
بودی تو یاور زهرا
تنها دلاورِ زهرا
سردار لشگرِ زهرا
یابن الفاطمه یا محسن(۴)
ای محرم به راز من ـ مرغِ عشقِ نازِ من
از داغت ز چشم خود ـ خون بارم نیازِ من
ای التماسِ من محسن
ای غنچهْ یاسِ من محسن
مردِ حماسِ من محسن
یابن الفاطمه یا محسن(۴)
بی تو عمرِ من تباه ـ رفتی ای تو تكیه‌گاه
از چه رو شدی خزان ـ ای گلگونِ بی‌گناه
گرمیِ جانِ من محسن
ای همزبانِ من محسن

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:35
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا س -(امشب که شبِ غربت طفلانِ علی است، دل نوحه گر کوثرِ قرآن علی است) * هستی محرابی

6093
2

شهادت حضرت زهرا س -(امشب که شبِ غربت طفلانِ علی است، دل نوحه گر کوثرِ قرآن علی است) السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُحَدَّثَةُ الْعَلِيمَةُ

امشب که شبِ غربتِ طفلانِِ علی است
دل نوحه گرِ کوثرِ قرآنِ علی است
بانو تو که رفتیّ و بدان بعدِ تو دیگر
تا حشر ولی شامِ غریبانِ علی است!

#هستی_محرابی

  • یکشنبه
  • 21
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 00:42
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک4ـ ذکر / شور ـ صدیقه -(ای همسرِ صدیقه ی شهیده) * حسن ثابت جو

1579
2

سبک4ـ ذکر / شور ـ صدیقه -(ای همسرِ صدیقه ی شهیده) سبک۴ـ ذکر / شور ـ صدیقه
مرو زهرا ـ علی تنها(۲)
مرو بانوی مظلومه مرو زهرا(۴)
***
ای همسرِ صدیقه ی شهیده
ای از مدینه درد و غم کشیده
شام سیاه قلبم و سحر كن
خیز و دوباره بر علی نظر كن
زهرا ببین همچون تو قد شكستم
كنارِ بسترت غمین نشستم
***
زینب نشسته تو چشاش ستاره
روی لبش امّ یجیب و داره
می‌گه ببین، من زینبِ تو هستم
یه وقت نشه مادر بری ز دستم
یه كم نگاه به چشمای ترم كن
چادرِ خاكی تو بیار سرم كن
***
سخن بگو دلم آروم نداره
بی تو حسین سر به دیوار می‌ذاره
حرفای زینبم پر از شراره
زهرا ببین حسن چطور می‌باره
درد دلاش عالم رو می‌سوزونه
خاطره‌هاش كرده دل و دیونه
شاهدِ حال و احوالِ تو بوده
می‌گه تو كوچه دنبا

  • سه شنبه
  • 3
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 22:19
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

زمزمه اول مجلس امام زمان عج و فاطمیه * رامین برومند

4784
10

زمزمه اول مجلس امام زمان عج و فاطمیه سلام ای یوسف زهرا
تا کی آقا ز تو دوری
بگو کی میرسه پایا
ن ِ این دوری و مهجوری

سلام ای مهربون من
کجایی دلربای ما
گرفتاریم خودت مولا
دعایی کن برای ما

کجایی ای پناه من
کجایی آخرین معصوم
دمشقی ، کربلایی ؟ یا
کنار قبر نامعلوم

بیا آقا بسه دوری تو با هجران دلای ما رو سوزوندی
میشد کاشکی میومدی خودت امروز برامون روضه میخوندی
———————————————

بخون از روضه ی کوچه
از افلاکی ترین چادر
بگو از مادری خسته
از اون خاکی ترین چادر

هوای کوچه چی شد که
یهو با سایه ای بد شد
و با دستای اون خار کن
جلوی مادرت سد شد

بخون از گوش و گوشواره
بخون که بیحیا خندید
بگو از غیرتش حسن
چجور تو کوچه میلرزید

بیا آقا بخون روضه نگ

  • جمعه
  • 19
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:10
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک2 ـ ذکر / سنگین ـ یاس -(ای مدینه یاس باغ خانه‌ام كو؟) * حسن ثابت جو

3098
3

سبک2 ـ ذکر / سنگین ـ یاس -(ای مدینه یاس باغ خانه‌ام كو؟) ای مدینه یاس باغ خانه‌ام كو؟
یاور من گرمی كاشانه‌ام كو؟
دست من در كوچه بستی
شاخه‌ی یاسم شكستی
بر تماشایم نشستی
یار و یاور فاطمه ـ یاسِ پرپر فاطمه (۲)
دیده‌ام در حالِ غسل او شبانه
جای میخ و جای سیلی، تازیانه
غسلِ جسمش می‌دهم او را شبانه
كُشته من را ناله‌های كودكانه
بارالها یاورم كو؟
دیده‌ام نیلی شده رو
دست من خورده به پهلو
یار و یاور فاطمه ـ یاسِ پرپر فاطمه (۲)
یار من با رفتنش پیرم نموده
از مدینه تا ابد سیرم نموده
ای مدینه من دگر زهرا ندارم
از فراقش سر به چاهِ غم گذارم
غصه‌ در جانم نهان بود
یاسِ من خیلی جوان بود
در جوانی قد كمان بود
یار و یاور فاطمه ـ یاسِ پرپر فاطمه (۲)
ای مدینه دیدی آخر ناله

  • سه شنبه
  • 3
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 22:42
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

یاس ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(یاس یعنی بوی دل، بوی بهشت) * حسن ثابت جو

3056
2

یاس ـ شعر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(یاس یعنی بوی دل، بوی بهشت) یاس یعنی بوی دل، بوی بهشت
یاس یعنی فاطمه، حیدر سرشت
یاس یعنی كمترین عمرِ جهان
یاس یعنی مادرِ صاحب زمان
یاس یعنی كوچه و آه و شرر
یك گل و یك غنچه با هم پشتِ در
یاس یعنی قوّتِ دستِ علی
هستِ او پیوسته با هستِ علی
یاس یعنی خانه داری نوجوان
مادری افتاده حال و نیمه جان
یاس یعنی شانه بر موی حجاب
ناله در بیداری و در وقت خواب
یاس یعنی حیدر و غسل و كفن
اشكِ چشمِ زینب و آه حسن
یاس یعنی یا حسینِ زیرِ لب
بوسه بر زیر گلویی نیمه شب
یاس یعنی مهدی و وقتِ ظهور
انتقام از غاصبین پر غرور
یاس یعنی انتقام از عاملین
سیلی محكم به روی قاتلین
یاس یعنی ما مدینه می‌رویم
با امیرِ بی‌قرینه می‌رویم

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 10:12
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

چهارپاره جانسوز حضرت زهرا س -(شمعِ من سوسو مزن حیدر خجالت میکشد) * طاها تحقیقی

1803
2

چهارپاره جانسوز حضرت زهرا س -(شمعِ من سوسو مزن حیدر خجالت میکشد) شمعِ من سوسو مزن حیدر خجالت میکشد

دست بر پهلو مزن حیدر خجالت میکشد

خواهشی دارم که با دستِ شکسته فاطمه

خانه را جارو مزن حیدر خجالت میکشد

  • شنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 21:49
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 5 ـ ذکر / واحد سنگین ـ آجرک الله -(زمزمه‌ی ارض و سما فاطمه) * حسن ثابت جو

2918
3

سبک 5 ـ ذکر / واحد سنگین ـ آجرک الله -(زمزمه‌ی ارض و سما فاطمه) زمزمه‌ی ارض و سما فاطمه
ناله و اشک مصطفی فاطمه
گلشن مرتضی خزان از غمش
گشته مدینه کربلا فاطمه
شیعه گوید به آه جان کاه
یابن الزهرا آجرک الله
یابن الزهرا آجرک الله (۴)
نیمه شب و دفن و کفن فاطمه
غسل به زیر پیرهن فاطمه
ناظر این غصه شده زینبت
اشک حسین آه حسن فاطمه
خون شد قلبش بقیت الله
یابن الزهرا آجرک الله
یابن الزهرا آجرک الله (۴)

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 10:26
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 14 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ بضعة النبی -(شد كشته بَضعةالنبى در اوج بی‌گناهی) * حسن ثابت جو

5369
23

سبک 14 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ بضعة النبی -(شد كشته بَضعةالنبى در اوج بی‌گناهی) سبک ۱۴ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ بضعة النبی
شد كشته بَضعةالنبى در اوج بی‌گناهی
قبر نهانش می‌دهد بر غربتش گواهی
عالـَم برای غمهایﺣﻴﺪرماتم گرفتـه
مهدى برای مظلومه مادر ماتم گرفتـه
مظلومه زهـرا ـ مظلومه زهـرا ـ مظلومه زهـرا(۲)
هر جا شعار فاطمه ولایتِ ﻋﻠﻰ بود
تنها گناه فاطمـه حمایتِ ﻋﻠﻰ بود
دیگـر مدینـه شبهای درد و زاری ندارد
زهرا شهید وﺣﻴﺪر غریب‌ و یاری ندارد
مظلومه زهـرا ـ مظلومه زهـرا ـ مظلومه زهـرا(۲)

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 10:36
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

شعر مصیبت حضرت زهرا س - از تو انکار و ز من اصرار زهرا جان بمان * وحید ولوی

1485
1

شعر مصیبت حضرت زهرا س - از تو انکار و ز من اصرار زهرا جان بمان از تو انکار و ز من اصرار زهرا جان بمان
پر نزن از خانه ام ای یار زهرا جان بمان
بی تو دیگر می شود سرد و خزانی زندگی
حال و روزم بعد تو غمبار زهرا جان بمان
خانه قبرم می شود، تنگ و خموش و سوخته
سوخته از غصه ای تبدار زهرا جان بمان
بغض خود را وا کن و درد دلت را بازگو
فاش کن یک جرعه از اسرار زهرا جان بمان
تا که چشمم بر در خانه می افتد، ناگهان
خاطراتی می شود تکرار زهرا جان بمان
گفتنش حتی برایم سخت باشد ، وای وای
پشت در افتادی و مسمار ... ، زهرا جان بمان
من خودم دیدم هجومی شد، تو ماندی پشت در
تکیه گاهت شد فقط دیوار، زهرا جان بمان
پای من صدبار افتادی زمین ، ای کاش من
جان سپارم از غمت صدبار زهرا جان بمان

  • پنج شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 21:30
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 12 ـ ذکر / واحد سنگین ـ یتیمان -(این یتیمان که باور ندارند) * حسن ثابت جو

2300
2

سبک 12 ـ ذکر / واحد سنگین ـ یتیمان -(این یتیمان که باور ندارند) سبک ۱۲ ـ ذکر / واحد سنگین ـ یتیمان
این یتیمان که باور ندارند
فاطمه رفته مادر ندارند
حیدر و نیمه شب، بی‌قراری
گوید این جمله با حال زاری
وای از این زینب و خانه داری(۲)
یا زهرا ـ عالم به اشک و زمزمه
یا زهرا ـ شد آسمان در همهمه
یا زهرا ـ یا فاطمه یا فاطمه
یا زهرا ـ یا زهرا
یا زهرا ـ یا فاطمه یا فاطمه(۳) یا زهرا
نیمه شب دفن مادر چگونه؟
گریه‌ی طفل مضطر چگونه؟
مانده این عقده‌ها پای سینه
چاره اش دست آن بی‌قرینه
تسلیت غصه دار مدینه(۲)
یا زهرا ـ عالم به اشک و زمزمه
یا زهرا ـ شد آسمان در همهمه
یا زهرا ـ یا فاطمه یا فاطمه
یا زهرا ـ یا زهرا
یا زهرا ـ یا فاطمه یا فاطمه(۳) یا زهرا

  • جمعه
  • 6
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 10:43
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک ۹ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ سرشک -(سرشكِ غم به دامانم ) * حسن ثابت جو

1363
2

سبک ۹ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ سرشک -(سرشكِ غم به دامانم ) سبک ۹ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ سرشک
سرشكِ غم به دامانم
شرر افتاده بر جانم
بدان كه بعدِ تو زهرا
چو مردی خانه ویرانم
همه ی بود و نبود حیدری
تو گلِ یاسِ كبودِ حیدری
ای به آل نبی
نورِ کوثر مرو
جان من می روی
جان حیدر مرو
یا زهرا ـ یا زهرا(۴)
ز هجرت ناله‌ دارم من
غمِ آلاله دارم من
به برگِ زخمی جسمت
هزاران ژاله دارم
کودکانت همه گریان یک طرف
زینب زار و پریشان یک طرف
ای امید حسن
ای ضیاء دو عین
جسم و غسل و کفن
پیش چشم حسین؟
یا زهرا ـ یا زهرا(۴)

  • جمعه
  • 6
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 11:26
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

چشمِ سحر ابری و بارانیست امشب! *

578

چشمِ سحر ابری و بارانیست امشب! السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ

شب باشد و آن هم به زیرِ نورِ مهتاب
شمعی که دارد ذره ذره می شود آب

چشم سحر ابری و بارانیست امشب
قلب علی از غصه طوفانیست امشب

داغِ شفق بود و وداعِ چشمِ خورشید
زخمِ شکافی که به زیرِ جامه اش دید

یاسِ پدر را چه به تیغِ و زخمِ نیلی
پروانه که اصلا ندارد تابِ سیلی

ذرات عالم سوگِ جسمِ مهربانش
غیر از علی امشب که دارد آسمانش

برگ گلِ ریحان چرا رنگش کبود است
خونابه ی پهلوی او مانند رود است

آهسته تر اسما بریز آب روان را
طاقت ندارد برگِ گل تیغِ خزان را

حرفی بزن چیزی بگو یارِ صبورم
ای کوثرِ احمد تو ای مشکاتِ نورم

جانم فدای جسم بیمار و ضعیفت
زه

  • شنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 15:28
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 8 ـ ذکر / واحد سنگین ـ عشق -(عشقِ سیلی خورده‌ام خیز و تماشا كن) * حسن ثابت جو

1784
2

سبک 8 ـ ذکر / واحد سنگین ـ عشق -(عشقِ سیلی خورده‌ام خیز و تماشا كن) سبک ۸ ـ ذکر / واحد سنگین ـ عشق
عشقِ سیلی خورده‌ام خیز و تماشا كن
سفره‌ی دردِ دلت را با علی وا كن
من كه صورت روی خاكم
حیدرم ای عشقِ پاكم
ای تمام هست حیدر ـ تو مرو از دست حیدر(۲)
فاطمه جان ـ فاطمه جان(۳)
مرهمی بر جان و بر چشمِ ترم بودی
بهترین یارم تو زهرا همسرم بودی
رفته‌ای ای مرغِ كویم
با فراقت روبرویم
ای مه و مهتاب حیدر ـ همسرِ بی تابِ حیدر(۲)
فاطمه جان ـ فاطمه جان(۳)
از زمانی كه تو رفتی كارِ من افسوس
جان حیدر جای بابا محسنم را بوس
ای امیدِ زندگانی
قد خمیدی در جوانی
ای انیس و یار حیدر ـ نورِ چشمِ تارِ حیدر(۲)
فاطمه جان ـ فاطمه جان(۳)
بعد تو شد چاهِ غم مرهم به هر رازم
كودكانت را چه گویم با غمت

  • جمعه
  • 6
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 11:28
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

شعر مدح و مصیبت حضرت زهرا (س) -(مگر نگفت پیمبر چه حرمتی دارد؟) * وحید ولوی

1996
2

شعر مدح و مصیبت حضرت زهرا (س) -(مگر نگفت پیمبر چه حرمتی دارد؟) کسی که نام بلندش جلالتی دارد
بهشت زیر قدم هاش شوکتی دارد
کسی که خانه ی او قبله ی ملائک بود
و عرش هم ز همین خانه برکتی دارد
نشسته کعبه به سجده به پای سجادَه اش
اگر که روی زمین کعبه حرمتی دارد
هر آنچه هست خیالی و وهم باشد، لیک
وجود نوری زهرا اصالتی دارد
ز عطر و بوی خوش یاس فاطمی باشد
اگر که فصل بهاران طراوتی دارد
عسل کجا و طعامی که فاطمه می پخت
طعام نان جویِ او چه لذّتی دارد
فدایِ سادگیِ خانه ی محقّر او
که بر تمام عوالم شرافتی دارد
ز نور چادر او می شود مسلمان شد
به زیر چادر خود او ابهّتی دارد
کریم و بنده نواز و رحیم و رحمان است
ببین که حضرت زهرا چه رحمتی دارد
گدای خانه ی زهرا، فقیر هرگز نیست
گدا

  • جمعه
  • 6
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 23:37
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

فاطمیه -(فاطمیه اول غمهای ماست ) * اسماعیل تقوایی

3002
13

فاطمیه  -(فاطمیه اول غمهای ماست ) فاطمیه اول غمهای ماست
فاطمیه موسم حزن وعزاست

فاطمیه ثلمه بر عالم بود
فاطمیه فصل غمهای خداست

فاطمیه قلبهای شیعیان
داغدار ظلمهای اشقیاست

ظلمهایی بر علی وفاطمه
ظلمها بر اهل بیت مصطفاست

فاطمیه بر مدار فاطمه ست
فاطمیه ماتم عظمای ماست

فاطمیه داستانی جانگداز
قصه سیلی واشک مجتباست

فاطمیه آتش کین پشت در
ضربه برپهلوی ناموس خداست

فاطمیه داستان غنچه ای است
ناشکفته در ره بابا فداست

فاطمیه قصه شیر است وبند
بستن دستان مولا مرتضاست

فاطمیه سوزش دلهای ما
بهر تشییعی که در غربت بپاست

فاطمیه اشکهای حیدری
در فراق فاطمه اندر خفاست

فاطمیه قصه ی بی مادریست
داستان گریه های بیصداست

فاطمیه یاد قبری مخفی است
ق

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 01:14
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

سبک واحد شب شهادت حضرت زهرا (س) -(واویلاه داره می سوزه هستم) * محسن طالبی پور

1479
2

سبک واحد شب شهادت حضرت زهرا (س) -(واویلاه داره می سوزه هستم) واویلاه داره می سوزه هستم
زندگیم داره می ره از دستم
زهرا ببین که از غم رسیده جون من بر لب
زهرا اگر بری تو چی کار کنم من با زینب2
نرو عزیزم بمون کنارم
نرو قرارم که بی قرارم
یا زهرا یار چاره ساز علی3

تنهامون نذار تو اینجا زهرا
بعد تو صفا نداره دنیا
زهرا بیار برای دعا تو بلا دستاتو
زهرا نبند به رومون در بهشت چشماتو2
ببین رو لبهام ام الیجیبه
اگر بری تو علی می میره
یا زهرا یار چاره ساز علی3

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 04:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(قلبم بدون بودن تو ) * جعفر ابوالفتحی

933

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(قلبم بدون بودن تو ) زهرای من
قلبم بدون بودن تو

یک لحظه آرامش نداره

دنیا با من از وقتی رفتی

دیگه سر سازش نداره

در رو عوض کردم که زینب(س)

بیشتر از این گریه اش نگیره

ترسیدم از اینکه یه موقع

زینب کنار در بمیره

پاشو ببین بارون اشکام

بی وقفه باریدن گرفته

اشکام روی پلکام نشسته

از چشم من دیدن گرفته

بی تو نمیتونم بمونم

تو شهری که شد قاتل من

از بین ما وقتیکه رفتی

شد بی قرای حاصل من

وقتیکه سیلی خوردی دنیا

پیش چشام شد تیره و تار

بین در و دیوار خونه

تو بی گناه رفتی روی دار

با تازیونه زد به بازوت

ملعون میزد با پا به پهلوت

حالا باید با دست خسته

واست بسازم من یه تابوت

این خاک حاصلخیز چشمام

باز دونه ی زار

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(دختر که بی لالایی مادر نمی خوابد ) * جعفر ابوالفتحی

2413
0

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(دختر که بی لالایی مادر نمی خوابد ) زهرا تمام لشکر من بود
دختر که بی لالایی مادر نمی خوابد

مردم همه خوابند او دیگر نمی خوابد

این در تمام خاطراتش را به آتش داد

تا آخر عمرش کنار در نمی خوابد

زهرا تمام لشکر من بود معلوم است

شاهی اگر گردید بی لشکر نمی خوابد

ساعات آخر بود که با زینبم زینبم گفتم:

آنقدر زهرای من شده لاغر نمی خوابد

این آتش قلبم برایم شر شده زینب (س)

من هر چه آبش می زنم این شر نمی خوابد

زهرا جهانم بود ، هرکس گفت نا حق گفت:

کار جهان با بودن حیدر نمی خوابد

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(گرچه چشم زخمی اش از ضرب سیلی تار بود ) * جعفر ابوالفتحی

1893
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(گرچه چشم زخمی اش از ضرب سیلی تار بود ) گرچه چشم زخمی اش از ضرب سیلی تار بود

شام را تا صبحدم در ذکر حق بیدار بود

هیچ وقت از ماجرای ظلم کوچه دم نزد

او دلِ آزرده اش گنجینه ی اسرار بود

استخوان دنده هایش خرد شد در پشت در

زین سبب پهلو به پهلو گشتنش دشوار بود

او که سقف منتش روی سر هر ذره بود

روزهای آخرش منت کشِ دیوار بود

من نمی گویم چه شد اصلا نگویم بهتر است

جای `تازیانه” هم بر پیکرش بسیار بود

بشنوید ای گریه کنها: پشت درب خانه ام

صحبت سوزاندن زهرای من درکار بود

مادر این خانه را یک میخ از اهلش گرفت

رفتن زهرا همه اش تقصیر آن مسمار بود

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 15:28
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

اشعار شهادت حضرت زهرا(س) -(بوى نانت مدینه را پر کرد ) * آرمان صائمی

2234
8

اشعار شهادت حضرت زهرا(س) -(بوى نانت مدینه را پر کرد ) ظاهراً بهترى
بوى نانت مدینه را پر کرد

با تن خسته کار کردى باز؟

من که گفتم غذا نیازى نیست

إز چه رو پس تو بار کردى باز؟

ظاهراً بهترى خداراشکر

نفست جا به جا نشد امروز؟

به گمانم که تب ندارى...نه

زخم سینه که وا نشد امروز؟

بچه هارا ببین چه خوش حال اند

رنگ شادى به خانه أم برگشت

خوب کردى که پا شدى خانم

چشمم إز شوق دیدنت تر گشت

راستى!براى این در هم

فکر هایى میان سر دارم

قصد دارم اگر خدا خواهد

در سالم به خانه بگذارم

فکر چیزى نباش زهرا جان

تو فقط استراحتت را کن

خانه دارى خانه ات با من

فکر زخم و جراحتت را کن

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:05
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی حضرت زهرا(س) در فاطمیه -(مادرم پشت در بود آتش کین شرر زد) * مرتضی محمودپور

1703
5

نوحه‌ی حضرت زهرا(س) در فاطمیه -(مادرم پشت در بود آتش کین شرر زد) نوحه‌ی حضرت زهرا(س) در فاطمیه

بنداول
مادرم پشت در بود
آتش کین شرر زد
در به رویش فتاده
مادرم بال و پر زد
گفت و فضه کجایی
محسنم شد فدایی (۲)
واغریبا غریبا(۳)

بنددوم
خواهرم ضجه میزد
تا که مادر فدا شد
غنچه در بین آتش
دیدم از کین جدا شد
دست مادر شکسته
بین آتش نشسته(۲)
واغریبا غریبا(۳)

بندسوم
تازیانه بدستِ
قنفذ آمد به سویم
من از این غصه و غم
دیگر حرفی نگویم
بسته شد دست بابا
مادر افتاده از پا(۲)
واغریبا غریبا(۳)

  • سه شنبه
  • 10
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 00:16
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمینه شهادت حضرت زهرا(س) -(ابریه آسمون چشمام فصل عزای گل یاسه) * گروه شاعرانه ها سبک

1391
2

زمینه شهادت حضرت زهرا(س) -(ابریه آسمون چشمام فصل عزای گل یاسه) ابریه آسمون چشمام
فصل عزای گل یاسه
هرکسی لایق غمش نیست!
فاطمیه برا خَواصه

داغ شهادت یه مادر
برده تموم صبر و تابم
اگه پیرهن سیاه پوشیدم
فاطمه کرده انتخابم

ذکرش مناجات دلم
محبتش فخر و مباهات دلم
با اینکه سید نشدم ، خداروشکر
دربدر مادر ساداته دلم

اغیثینی یا زهرا

حدیث لولاکو میخونم
فاطمه علت وجوده
دلیل خلقت جهان و
فلسفه ی بود و نبوده

همیشه زیر لب میخونم
’مادرونه واسم دعاکن
دلم گره خورده به دنیا
این گره کورمو واکن’

دلم هلاکه مادره
اونکه تو زندگیم ملاکه مادر
سینه زدن برا عزای فاطمه
نتیجه ی دامن پاک مادره

اغیثینی یا زهرا

وقتی میمیرم آرزومه
منو تو روضه بپذیرن
گریه کنای فاطمیه
زیر جنازمو بگیرن

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 18:39
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمینه فاطمیه 96 -(خوب می دونم با چه دردی می گذرونی شب و) * گروه شاعرانه ها سبک

2196
1

زمینه فاطمیه 96 -(خوب می دونم با چه دردی می گذرونی شب و) خوب می دونم با چه دردی
می گذرونی شب و
خوب می دونی داغ دوریت
می کُشه زینب و ، آه

خیلی تلاش می کنی تا
غمت رو هیشکی نبینه
پهلو به پهلو که میشی
روپیرهنت گل میشینه

قلبمو هی می سوزونی
میخوای پاشی نمی تونی
تا کنارت میام ، صورت
می پوشونی ۳

جون زینب (نرو مادر)۳

بنددوم

میزنی موهامو شونه
ولی با احتیاط
میزنم دستاتو بوسه
ولی با احتیاط ، وای

افتادی مادر به زحمت
تا موهامو شونه کردی
تو گریه هات گفتی قصد
سفر از این خونه کردی

گریه کردم برا پهلوت
برا دستت، برا بازوت
گریه کردم، برا زخم
روی ابروت(۳)

جون زینب(نرو مادر) ۳

بندسوم

همه جای بستر تو لاله کاری شده
میچکه از روی گونت اشک جاری شده
آه

نزاشته واست ش

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:15
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

واحد سنگین فاطمیه 96 -(پاشو مادر رو به قبله جون زینب نخواب ) * گروه شاعرانه ها سبک

2936
7

واحد سنگین فاطمیه 96 -(پاشو مادر رو به قبله جون زینب نخواب ) پاشو مادر رو به قبله
جون زینب نخواب
میشنیدم دیشب دعاتو
کاش نشه مستجاب

ببین که با این جدایی
زینب تو میشه تنها
اگه بری گریه میشه
همدم شبهای بابا

مثل بابا دلت خونه
دلم از غم پریشونه
دیگه کم کم داری میری
از این خونه۳

جون زینب نرو مادر

بنددوم

قول دادی پیشم بمونی
حرف رفتن نزن
تو هنوز خیلی جوونی
حرف رفتن نزن ، وای

میمیرم و زنده میشم
وقتی چشات بسته میشه
به روت نمیاری دردو
داغ دلم تازه میشه

داره روح از تنت میره
دلم آروم نمیگیره
بابای پهلون ما
زمینگیره۳

جون زینب نرو مادر

بندسوم

از غمت آتیش قلبم
زبونه میکِشه
سفارش های تو آخر
زینب میکُشه آه

چرا برای حسینت
داری پیراهن میدوزی
یواش یواش مثل یک شمع

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:33
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه فرارسیدن ایام فاطمیه 3 -(دوباره وقت غصه و گریه برای مادره) * گروه شاعرانه ها سبک

942

زمزمه فرارسیدن ایام فاطمیه 3 -(دوباره وقت غصه و گریه برای مادره) دوباره وقت غصه و
گریه برای مادره
بارونِ اشک چشم من
وقف عزای مادره

همونکه بین کوچه ها
سپر شده برای دین
همون که شد فداییِ
راه امیرالمؤمنین

گریه برای
شما سعادته
این روضه خونی
مثه عبادته

اجرِ رسالتِ نبی
ادا شده تو کوچه ها !
مسمار در بوسه زده
به بوسه گاه مصطفی

دلم میخواد از سر شب
تا به سحر گریه کنم
از داغ میخ و لگد و
دیوار و در گریه کنم

الهی عالم
بمیره ؛ پشت در...
شد قتلگاهه
یه مادر و پسر

هزارو چار صد ساله که
این غصه تو سینه ی ماست
ما بچه های فاطمه
نمیدونیم قبرش کجاست!

فاطمیه که میرسه
تو دلمون غم میشینه
یه عمره می سوزه دلا
از غصه های مدینه

تو مدینه شد
پیش چش همه
با تازیونه
شهیده فاطمه

کاشک

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه فرارسیدن ایام فاطمیه 4 -(فاطمیه رسیدهُ و... صحن چشا پر از نمه) * گروه شاعرانه ها سبک

2087
2

زمزمه فرارسیدن ایام فاطمیه 4 -(فاطمیه رسیدهُ و... صحن چشا پر از نمه) فاطمیه رسیدهُ و...
صحن چشا پر از نمه
آخر یه روزی جون میدم
با روضه های فاطمه

روضه ی داغ این شبا
روضه ی دیوار و دره
چهل نفربه یک نفر!
یه جنگ نا برابره

به پشت در خوند
مادرما روضه
محسنو کشتن
کجایی یا فضه؟!

میسوزم از مصیبتِ
کبودی های پیکرش
از غصه های دختر و
از گریه های همسرش

چیکار کنه فضه براش
تو اون هیاهو و بلا
در روی مادر افتاده
محسن به زیر دست و پا

می‌میرم آخر
از غصه ی مسمار
محسن و کشتن
بین در و دیوار

من شنیدم تو کوچه ها
به زخم تو نمک زدن
جلو چشای مجتبی
بدجور تو رو کتک زدن

قباله پاره پاره شد
بدستِ ون نامردِ پست
دیگه نگم چیا کشید
غرور فاطمه شکست

گم کرده راشو
بی صبر و طاقته
آی اهل عالم
این

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زمزمه زبانحال حضرت زینب(س)با حضرت زهرا(س) 1 -(چطور دلت میاد آخه از دخترت دل بِکَنی) * گروه شاعرانه ها سبک

1181
1

زمزمه زبانحال حضرت زینب(س)با حضرت زهرا(س) 1 -(چطور دلت میاد آخه از دخترت دل بِکَنی) چطور دلت میاد آخه
از دخترت دل بِکَنی
کاشکی می شد مثل قدیم
شونه به موهام بزنی

آرزو داشتی ببینی
عروسیِ دخترتُو
حالا چرا به روی من
می بندی چشم تَرتُ ؟

چیکار کنم تا
که پاشی از بستر
یتیمی واسم
زوده هنوز مادر

قهری مگه با دخترت
که اینجوری رو میگیری
برام سواله که چرا
دست روی پهلو میگیری

دلم واسه خندیدنت
خدایی خیلی لک زده
یه کم با من صحبت بکن
انقد من و عذاب نده

می‌بینی مادر
قلبم چقد خونه
مثل قدیما
موهامو کن شونه

من هرچی میگم به حسن
نمیگه چی اومد سرت
خودت بهم بگو چرا
شکسته شد بال و پرت

نفس نفس که میزنی
جونم میاد روی لبم
عصای دست تو شدم
مادر با این سن کمم

بعد تو بارون
مهمون چشمامه
چادر خاکیت
همیش

  • پنج شنبه
  • 12
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 19:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد