ادّعای مدح تو جز ادعایی بیش نیست
گر نبودی، کل دنیا، خواب هایی بیش نیست
ای دلیل خلقت عالم، تمام سرّ ناب
لذت این زندگی بی تو عزایی بیش نیست
با تو باید در سلوک کبریایی بود و بس
راه های دیگرش جز ادعایی بیش نیست
از نخ سجاده ی تو می شود حاجت گرفت
«انتها»ی ما کنارت «ابتدا»یی بیش نیست
خانه ات را گشته ام جز چند ظرف ساده ای
یا حصیری یا سفالی یا عبایی بیش نیست
دختر پیغمبری اما به روی سفره ات
قرص نانی یا نمک، دیگر غذایی بیش نیست
--
خانه ات را بی حیاها شعله ی آتش زدند
از تو جز خاکستری یا ردپایی بیش نیست
پیش چشم مرتضی در پشت «در» افتادی و
غیر فضّه دیگر آنجا آشنایی بیش نیست
شد نفس هایت بریده، تکه تکه، وای وا
- پنج شنبه
- 28
- دی
- 1396
- ساعت
- 23:34
- نوشته شده توسط
- وحید ولوی