السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَهُ الشَّهِیدَهُ
شب باشد و آن هم به زیرِ نورِ مهتاب
شمعی که دارد ذره ذره می شود آب
چشم سحر ابری و بارانیست امشب
قلب علی از غصه طوفانیست امشب
داغِ شفق بود و وداعِ چشمِ خورشید
زخمِ شکافی که به زیرِ جامه اش دید
یاسِ پدر را چه به تیغِ و زخمِ نیلی
پروانه که اصلا ندارد تابِ سیلی
ذرات عالم سوگِ جسمِ مهربانش
غیر از علی امشب که دارد آسمانش
برگ گلِ ریحان چرا رنگش کبود است
خونابه ی پهلوی او مانند رود است
آهسته تر اسما بریز آب روان را
طاقت ندارد برگِ گل تیغِ خزان را
حرفی بزن چیزی بگو یارِ صبورم
ای کوثرِ احمد تو ای مشکاتِ نورم
جانم فدای جسم بیمار و ضعیفت
زه
- شنبه
- 20
- بهمن
- 1397
- ساعت
- 15:28
- نوشته شده توسط
- ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹










