شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 میثم مومنی نژاد

دو بیتی شهادت حضرت زهرا -(گلی که از نبوت ریشه دارد) * میثم مومنی نژاد

634

دو بیتی  شهادت حضرت زهرا  -(گلی که از نبوت ریشه دارد) 12 - شهادت حضرت زهرا

( دو بیتی)

گلی که از نبوت ریشه دارد

به روی برگ ، زخم تیشه دارد

بگو با سنگ دلهای مدینه

که این آیینه بار شیشه دارد

  • پنج شنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 16:09
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 میثم مومنی نژاد

دو بیتی شهادت حضرت زهرا -(هر از دیده ی نمناک می ریخت) * میثم مومنی نژاد

689

دو بیتی شهادت حضرت زهرا  -(هر از دیده ی نمناک می ریخت) گهر از دیده ی نمناک می ریخت

ستاره بر روی افلاک می ریخت

علی زانو نهد بر خاک وقتی

به روی جسم زهرا خاک می ریخت

  • پنج شنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 16:12
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

زبانحال حضرت زهرا س -(ای شکسته دل ، ای خیبر شکن) * میثم مومنی نژاد

1774
3

زبانحال حضرت زهرا س -(ای شکسته دل ، ای خیبر  شکن) ای شکسته دل ، ای خیبر شکن
بشکن بغضت را ، گریه کن بر من

یا ابا الحسن......

شفا گرفته ، دیگر این بیمار
ای پرستارم ، خدا نگهدار

یا اباالحسن.......

بابایم من را ، سوی خود خوانده
از عمر زهرا ، چیزی نمانده

قسم به اشکم ، ای چشم خونبار
دیگر مکن یاد ، از در و دیوار

تا نبینی چون ، لاله گردیدم
در خانه از تو ، رخ می پوشیدم

گریه کن بهر ، طفل بی مادر
گریه ها کن بر ، تشنه ی بی سر

یا اباالحسن

  • شنبه
  • 5
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 16:03
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

زمزمه و شور شهادت حضرت زهرا س -(وقتی در و سوزوندن لگد به در کوبیدن با هم) * امیر حسین الفت

1825
2

زمزمه و شور شهادت حضرت زهرا س -(وقتی در و سوزوندن  لگد به در کوبیدن با هم) زمزمه شهادت حضرت زهرا س
که بصورت شور روضه ای هم میشه خوند
__________________________________

وقتی در و سوزوندن

لگد به در کوبیدن با هم
در و زدن به پهلوت محکم
صدا زدی که فضه (بچم)

تا پشت در افتادی

چهل نفر هجوم اوردن
کشون کشون علی رو بردن
خاطر زینب و ازردن

واویلتا واویلا
واویلا اه و صد واویلا ۳
___________________________________
بلند شدی با اون حال

گرفتی دست به پهلوت مادر
رفتی به جنگ طاغوت مادر
غلاف زدن به بازوت مادر

رسیدی مسجد دیدی

بالا سر علی شمشیره
شدن به اشک چشمات خیره
گفتن که " اه تو میگیره

واویلتا واویلا
واویلا اه و صد واویلا ۳
__________________________________

کجا بودی تو گودال

  • دوشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

زبانحال حضرت علی(ع) ـ ذکر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) + سبک -(وقتی چشمات و رو هم می زاری) *

549

زبانحال حضرت علی(ع) ـ ذکر شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) + سبک -(وقتی چشمات و رو هم می زاری) وقتی چشمات و رو هم می زاری
انگار تو با حیدر حرفی داری
شاید بین سینه دردی داری ـ دردی داری
وقتی می گی از غربت های من
می میرم تا می گی آقای من
خانمم، زهرایم، ای وای من ـ ای وای من
دلم می گیره اگه زهرایم بری از خونه
علی می میره اگه زهرایم بری از خونه
خونه بی تو یه ویرونه
واسه حیدر یه زندونه
حامی ام بودی خانمم
پشت در همین خونه
ای یارم ای یارم زهرا(۲(
ای یار بیمارم زهرا(۲(
وقتی می بینمت بی قراری
از گوشه ی چشمات غم می باری
می فهمم احوال سختی داری ـ سختی داری
وقتی بین این بستر بی حالی
مثل پرستو شکسته بالی
معلومه از درد و غم می نالی ـ تو می نالی
دلم داغونه همین یک جمله ست نگو چیزی نیست
علی گریونه همین

  • پنج شنبه
  • 10
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 15:35
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 25 ـ ذکر / واحد سنگین سنتی ـ تسلی -(آمده‌ايم كه دل به دريا دهيم) * حسن ثابت جو

613

سبک 25 ـ ذکر / واحد سنگین سنتی ـ تسلی -(آمده‌ايم كه دل به دريا دهيم) سبک ۲۵ ـ ذکر / واحد سنگین سنتی ـ تسلی
آمده‌ايم كه دل به دريا دهيم
جواب ناله‌هاي زهرا دهيم
تسليتي به قلب مولا دهيم
به صاحب الزمان تسلي دهيم
بقیت الله ـ آجرک الله ـ آجرک الله(۴)
سيلي دشمن چو به زهرا رسيد
صداي آن به عرش اعلي رسيد
نغمه‌ي عرشيان به غوغا رسيد
مظلوميِ علي به امضاء رسيد
بقیت الله ـ آجرک الله ـ آجرک الله(۴)
واي ز آهِ جگر سوخته اش
واي از اين بال و پر سوخته اش
واي ز ميخ و اثر سوخته اش
يارِ علي پشت در سوخته اش
بقیت الله ـ آجرک الله ـ آجرک الله(۴)

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 17:30
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 26 ـ ذکر / واحد سنگین ـ حرف -(وقتی چشمات و رو هم می زاری) * حسن ثابت جو

651

سبک 26 ـ ذکر / واحد سنگین ـ حرف -(وقتی چشمات و رو هم می زاری) سبک ۲۶ ـ ذکر / واحد سنگین ـ حرف
وقتی چشمات و رو هم می زاری
انگار تو با حیدر حرفی داری
شاید بین سینه دردی داری ـ دردی داری
وقتی می گی از غربت های من
می میرم تا می گی آقای من
خانمم، زهرایم، ای وای من ـ ای وای من
دلم می گیره اگه زهرایم بری از خونه
علی می میره اگه زهرایم بری از خونه
خونه بی تو یه ویرونه
واسه حیدر یه زندونه
حامی ام بودی خانمم
پشت در همین خونه
ای یارم ای یارم زهرا(۲)
ای یار بیمارم زهرا(۳)
وقتی می بینمت بی قراری
از گوشه ی چشمات غم می باری
می فهمم احوال سختی داری ـ سختی داری
وقتی بین این بستر بی حالی
مثل پرستو شکسته بالی
معلومه از درد و غم می نالی ـ تو می نالی
دلم داغونه همین یک جمله

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 17:34
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 27 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ نظر -(زهرا نظر كن بر حالِ زارم) * حسن ثابت جو

758

سبک 27 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ نظر -(زهرا نظر كن بر حالِ زارم) سبک ۲۷ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ نظر
زهرا نظر كن بر حالِ زارم
از هجرِ رویت من بی‌قرارم
گشته مدینه نالان ز داغت
در بینِ كوچه گیرم سراغت
مظلومه زهرا(۴)
رفتی ز پیشم با روی نیلی
بر من نگفتی از ضربِ سیلی
هرگز نگفتی از دردِ پهلو
برخیز و یك دم از غربتت گو
مظلومه زهرا(۴)
طفلانِ گریان در كُنجِ خانه
هر دم بگیرند مادر بهانه
طاقت ندارم ای بهترینم
این گونه خسته جسمت ببینم
مظلومه زهرا(۴)
این كودكانت سر در گریبان
در پای بستر زینب پریشان
ذكر حسن شد مظلومه مادر
قلبِ حسینت گردیده مضطر
مظلومه زهرا(۴)
زهرا چگونه گشتی تو پرپر
بنگر كه حیدر با دیده‌ی تر
سجاده‌ی تو چون گل ببوید
از خاطراتت با خود بگوید
مظلومه زهرا(۴)

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 17:39
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 28 ـ ذکر / واحد ـ عشق -(عشقِ مولا كُنجِ دیوار پشت درِ تنها نشسته) * حسن ثابت جو

817

سبک 28 ـ ذکر / واحد ـ عشق -(عشقِ مولا كُنجِ دیوار پشت درِ تنها نشسته) سبک ۲۸ ـ ذکر / واحد ـ دیوار
عشقِ مولا كُنجِ دیوار
پشت درِ تنها نشسته
زخم میخ و هجرِ محسن
قدِ زهرا را شكسته
تا نگاهش سوی حیدر می‌رود
بین كوچه بهرِ یاری می‌دود
عشق حیدر فاطمه
پشت آن در فاطمه
فاطمه یا فاطمه ـ فاطمه یا فاطمه(۴)
دردِ پهلو برده از او
قدرت و تاب و توانش
دیده حیدر با نگاهش
غربتِ یارِ جوانش
چشم مولا بر گلِ پژمرده‌اش
بنگرد بر عشقِ سیلی خورده‌اش
یاس پرپر فاطمه
ذکر حیدر فاطمه
فاطمه یا فاطمه ـ فاطمه یا فاطمه(۴)
می‌كشانند شیرِ حق را
سوی مسجد ظالمانه
جانفشانی می‌نماید
بهر رهبر عاشقانه
فاطمه نورِ دلِ پیغمبر است
فاطمه پروانه دورِ حیدر است
ای همه هست علی
قوت دست علی
فاطمه یا فاطمه ـ فاطمه یا فا

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

سبک 30 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ جدایی -(رفتی از دست حیدر امان از این جدایی) * حسن ثابت جو

882

سبک 30 ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ جدایی -(رفتی از دست حیدر امان از این جدایی) سبک ۳۰ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ جدایی
رفتی از دست حیدر امان از این جدایی
بشنو ای جان حیدر نوای بی نوایی
زینب هر دم بنالد
از داغت ای گلِ من
گیرد هر شب حسینت
سراغت ای گلِ من
مظلومه زهرا ـ مظلومه زهرا(۴)
در هر لحظه كه یارم تو بودی ای عزیزم
عشقم، دار و ندارم تو بودی ای عزیزم
گوید حسن به ناله
مظلومه مادر من
رازی دارد به سینه
گمانم همسر من
مظلومه زهرا ـ مظلومه زهرا(۴)
عمرت زهرا خزان شد امان از این دل من
در این خانه بهارم غمت شد حاصل من
با خود بردم به شانه
جسمت از آشیانه
می مُردم می کشیدم
تابوتت را شبانه
مظلومه زهرا ـ مظلومه زهرا(۴)

  • شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 17:53
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب

حضرت زهرا(س)شب شهادت -(به علی قسم به علی قسم که ستارهء سحرم بمان) * مهدی مقیمی

1202
2

حضرت زهرا(س)شب شهادت -(به علی قسم به علی قسم          که ستارهء سحرم بمان) به علی قسم به علی قسم که ستارهء سحرم بمان
ز مدینه حرف سفر مزن مرو یک دم از نظرم بمان

همه جا انیسی و مونسم همه کاره ام همۀ کسم
شده خواهشم که تو را قسم به وجود شعله ورم بمان

به تنم توان به دلم قرار به رخم نشست غم روزگار
تو خودِ سپر خودِ ذوالفقار به حمایتم سپرم بمان

ز غم ای بهار چه خزان شدی به جوانی ات چه کمان شدی
نگران شدم نگران شدی مرو از برم به برم بمان

نگرانِ زخمِ تنت شدم متوجهِ حسنت شدم
نگرانِ بی کفنت شدم به هوای دو پسرم بمان

نکنم عبور دگر از گذر گله دارم از درِ شعله ور
زغلاف تیغ ، زجفای در ز غم تو سوخت جگرم بمان

توکه تکیه گاه منی مرو نگرانِ آهِ منی مرو
همۀ پناه منی مرو تو چو سایه ای ب

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1396
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شهادت حضرت زهرا(س) -(ای گل یاسین گل باغ عفاف) *استاد سید هاشم وفایی

963
1

شهادت حضرت زهرا(س) -(ای گل یاسین گل باغ عفاف) ای گل یاسین گل باغ عفاف
کعبه نماید حرمت را طواف
شمه ای از جلوه ی ایثار توست
بخشش پیراهن شام زفاف
هست جنان خانه ی دربست تو
جودوکرم می چکد ازدست تو

ای که تویی چشمه ی خیر کثیر
وقت عطا وکرمی بی نظیر
جز تو چه کس قوت وغذای سه شب
داده به مسکین ویتیم واسیر
برکرمت دوست نظر داده است
آیه به شأن تو فرستاده است

ای که تویی جلوه ای ازکبریا
آیتی از عصمت تو شد حیا
نیست عجب گرکه بخوانم تو را
لیله ی قدر همه ی انبیا
نورتو شد باعث اشراق هور
راز سماواتی والله ونور

ای همه نور وهمه حُسن صفات
نورتو خیزد به فلک درصلات
ناز تورا خالق تو می خرد
ناز کنی گربه همه کائنات
عرش برین قبله ی حاجات توست
فخر خداوند مناجات توست

  • سه شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 13:23
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(چون من گل غم جوانه دارد ؟هرگز) *استاد سید هاشم وفایی

687

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(چون من گل غم جوانه دارد ؟هرگز) چون من گل غم جوانه دارد ؟هرگز

از زخم به تن نشانه دارد ؟هرگز

گلچین زمانه را بگوئید همه

گل طاقت تازیانه دارد ؟هرگز

  • سه شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شهادت حضرت زهرا(س) -(به صوت حجازی بخوان ای بلال) *استاد سید هاشم وفایی

698

شهادت حضرت زهرا(س) -(به صوت حجازی بخوان ای بلال) به صوت حجازی بخوان ای بلال
بگو بهر زهرا اذان ای بلال

بیا با اذان گفتن دلکشت
قدم زن به بام جهان ای بلال

سکوت مدینه شکسته شود
اگرتو گشائی زبان ای بلال

توتنها اذان گوی پیغمبری
بگو باردیگر اذان ای بلال

شهادت بده برغریبی ما
به همراه اشکی روان ای بلال

بگوتابه سجاده ی سرخ اشک
کنم درد دل رابیان ای بلال

دلم تنگ بابا شد وپشت مـن
شدازبارهجران کمان ای بلال

شده حمله ور بعد کوچ بهار
به گلزار عمرم خزان ای بلال

زبیداد گلچین ظالم ،هنوز
بود برتن من نشان ای بلال

امامم علی گرچه درمحنت است
کنددرد خود را نهان ای بلال

غم غربت جانگداز علی
رُبود ازکف من عنان ای بلال

به پاس غم وغربتش روزوشب
برآرم ز جانم فغان

  • سه شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

مصیبت حضرت زهرا(س) -(لحظه لحظه زچه مادر نفست می گيرد) *استاد سید هاشم وفایی

745

مصیبت حضرت زهرا(س) -(لحظه لحظه زچه مادر نفست می گيرد) لحظه لحظه زچه مادر نفست می گيرد
نفس من زچه آخر نفست می گيرد

دردپهلو چه كند باتو كه شب تابه سحر
ازهمين درد به بستر نفست می گيرد

ازفشار درو ديوار چه ديدی كه هنوز
دائم از ضربت آن در نفست مي گيرد

به همان ناله كه در پشت درخانه زدی
ازغم غنچه ی پرپر نفست می گيرد

چه نفسگير شود حال وهوای نفست
وقتی ازغُربت حيدر نفست می گيرد

دست بركارمزن من كه نمُردم مادر
باچنين حال تويكسر نفست می گيرد

نفسی راست كن ای گُل كه نفس تازه كنيم
ازچه ای ياس پيمبر نفست می گيرد

ازغم اين كه نمانی جگرم خون شده است
ازچه اين سان بردختر نفست می گيرد

تانفس هست «وفایی» تو بگو يازهرا
نرسد سود چو ديگر نفست می گيرد

  • سه شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

مصیبت حضرت فاطمه زهرا(س) -(آتش افتاده به جان همه اما چه شده؟) *استاد سید هاشم وفایی

767
1

مصیبت حضرت فاطمه زهرا(س) -(آتش افتاده به جان همه اما چه شده؟) آتش افتاده به جان همه اما چه شده؟
همه جمعند در خانه ی مولا چه شده؟
آسمان ناله زدو گفت درآن جا چه شده؟
فاطمه پشت در افتاده خدایا چه شده؟

دودی از آتش آن در به سماوات رسید
گل یاس نبوی را چه جراحات رسید
به فلک ناله ای از مادر سادات رسید
که خبر داشت که درعالم بالا چه شده؟

آسمان دید که برعرش طنین افتاده
شعله بربال وپر روح الامین افتاده
غنچه پرپر شده وگل به زمین افتاده
وای فضه توبگو پهلوی زهرا چه شده؟

فضه میگفت که از چشم گهربار بپرس
من نگویم چه شده از درودیوار بپرس
فاطمه روی زمین است زمسمار بپرس
آه مسمار درخانه دراین جا چه شده؟

درهیاهو که همه فتنه گران همدستند
ناگهان آتش و بیداد بهم پیوستند
عده ا

  • سه شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 13:35
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(ماقطره ایم وجزشما دریا نداریم) *استاد سید هاشم وفایی

867

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(ماقطره ایم وجزشما دریا نداریم) ماقطره ایم وجزشما دریا نداریم
درموج غم جز ذکریا زهرا نداریم

ای انعکاس نور، ما محتاج نوریم
غیر ازشما آئینه ی تقوا نداریم

جزمهر تو ای آفتاب زندگی بخش
درسرد مهری زمان، گرما نداریم

مارا به پاس خدمت تو آفریدند
لفظیم وغیر از بندگی معنا نداریم

تاپیرو راه ومرام تو نگردیم
راهی به سوی عالم بالا نداریم

وقتی تولای تو ما را زادراه است
امروز غم از توشه ی فردا نداریم

بدبخت آن قومی که روز حشر گویند
ما شافعی در روز وانفسا نداریم

ازناله ی مجروح تو ای یاس یاسین
درسینه جز فریاد واامّا نداریم

ازکوچه های زخمی شهر مدینه
جز خاطرات دردناکی ما نداریم

دیْن فدایی گشتنت برگردن ماست
ازجان سپُردن در رهت پروا نداریم

  • سه شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شهادت حضرت زهرا(س) -(آن شب که شب غسل تن زهرا بود) *استاد سید هاشم وفایی

676

شهادت حضرت زهرا(س) -(آن شب که شب غسل تن زهرا بود) آن شب که شب غسل تن زهرا بود
صد واژۀ درد برتنش پیدا بود
این مصحف ایثار وفداکاری وعشق
فرهنگ لغات غربت مولابود

یاور
می گفت علی که یاورم را کشتند
پروانۀ بی بال وپرم را کشتند
با ضربت تازیانه وسیلی ودر
درکوچه وخانه همسرم راکشتند

غربت
آن روز فلک از غم بسیار نوشت
از غربت مرتضی به تکرار نوشت
تاریخ شکسته شدن پهلو را
با میخ در خانه به دیوار نوشت

آثارغریبی
توکوثری ونگاه تو دریا شد
الفاظ غم علی زتو معنا شد
آثارغریبی علی یازهرا
درزیرنویس چشم تو پیدا شد

  • سه شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(لحظه لحظه زچه مادر نفست می گيرد) *استاد سید هاشم وفایی

943

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(لحظه لحظه زچه مادر نفست می گيرد) لحظه لحظه زچه مادر نفست می گيرد
نفس من زچه آخر نفست می گيرد

دردپهلو چه كند باتو كه شب تابه سحر
ازهمين درد به بستر نفست می گيرد

ازفشار درو ديوار چه ديدی كه هنوز
دائم از ضربت آن در نفست مي گيرد

به همان ناله كه در پشت درخانه زدی
ازغم غنچه ی پرپر نفست می گيرد

چه نفسگير شود حال وهوای نفست
وقتی ازغُربت حيدر نفست می گيرد

دست بركارمزن من كه نمُردم مادر
باچنين حال تويكسر نفست می گيرد

نفسی راست كن ای گُل كه نفس تازه كنيم
ازچه ای ياس پيمبر نفست می گيرد

ازغم اين كه نمانی جگرم خون شده است
ازچه اين سان بردختر نفست می گيرد

تانفس هست «وفایی» تو بگو يازهرا
نرسد سود چو ديگر نفست می گيرد

  • سه شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(جبریل برده فیض زگفت وشنودتو) *استاد سید هاشم وفایی

824

شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -(جبریل برده فیض زگفت وشنودتو) جبریل برده فیض زگفت وشنودتو
مات است ازتجلی غیب وشهود تو

صف بسته اند فوج ملایک درآسمان
ازبس که دیدنی است قیاو وسجود تو

سررشته ی سکوت جهان را بهم زند
وقتی خداخدای کند تار وپود تو

سوگند می خورم به وجودت،که هل اتی
نازل شده به پاس عنایات و جود تو

درناز ونعمتند همه تابه رستخیز
اهل ولایت از برکات وجود تو

دراختیار توست قیامت به روز حشر
وقتی که می دهند خبراز ورود تو

بنیان ظلم وکاخ ستم راشکسته است
فریادخطبه خوانی وبانگ سرود تو

هرگز کسی نبرد به قدر تو پی،که بود
ازفرش تابه عرش فراز وفرود تو

دستش شکسته باد کسی که پس از رسول
حرمت نگه نداشت به قدر وحدود تو

هفت آسمان به غربت حیدر گریستند
آگه زدرد اوس

  • سه شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شهادت حضرت زهرا(س) -(اثری کاش که برآه دل ما بخشند) *استاد سید هاشم وفایی

616

شهادت حضرت زهرا(س) -(اثری کاش که برآه دل ما بخشند) ثری کاش که برآه دل ما بخشند
مرهمی برجگر سوخته دل ها بخشند

لاله ای باش دراین دایره کز روز ازل
داغ رابرجگر لاله ی صحرا بخشند

تاکه مجنون نشوی لذت غم رانچشی
سعی کن تا که ازاین می به توصهبا بخشند

ازخدا خواسته ام گربه مدینه بروم
رنگ وبوئی به من ازگلشن طاها بخشند

می وزد بوی بهشت ازدرو دیوار بقیع
عطری ازمعرفت ای کاش که برما بخشند

ما خرابیم نه آن تربت خاکی، ای دوست
کاش یک لحظه به ما دیده ی بینا بخشند

هیچ دانی چه بود اشک عزای زهرا
آبروئی است که براهل تولا بخشند

هرکه مسکین دراوست دودنیا دارد
چه نیازست به او دولت دنیا بخشند

گنه ما به خداوند ترازو شکن است
جرم مارا مگر آن روز به زهرا بخشند

بذر اشکی

  • سه شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 امیر عباسی

زمینه حضرت زهرا (س) -( شد نوحه‌ گرِ تو،چشمِ تَرِ حسین) * امیر عباسی

777

زمینه حضرت زهرا (س) -( شد نوحه‌ گرِ تو،چشمِ تَرِ حسین) شد نوحه‌ گرِ تو،چشمِ تَرِ حسین

ای مادر حسن ای مادر حسین

صحیفه ی نور و هدایت زهرا

شهیده ی راه ولایت زهرا

از بَهرِ حیدر،بودی دلخسته

رفتی از دنیا،پهلو شکسته

زهرا یا زهرا…

با آبرو و جان یارِ ولی شدی

تو کشته ی رَهِ عشق علی شدی

بگو چرا عُمرَت مادر کم گشته

فدای آن قدّ از غم خم گشته

شد بر همگان درس هدایت

صبر و حجاب و زُهد و تقوایَت

زهرا یا زهرا…

حقّ رسالتِ احمد ادا شده

بین دیوار و در محشر به پا شده

پیام تو بر ما بوده ای مادر

که هر کجا باید بود یارِ رهبر

داغ تو رفته اِی شکسته بال

تا به عاشورا در بین گودال

سالار زینب…

  • دوشنبه
  • 11
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عباسی

نوحه حضرت زهرا (س) -(به رویِ چشمانِ فرشتگان خاکَت) * امیر عباسی

698
4

نوحه حضرت زهرا (س) -(به رویِ چشمانِ فرشتگان خاکَت) به رویِ چشمانِ فرشتگان خاکَت

سلامِ ما بر تو وَ عترتِ پاکَت

نَفس و روح و روان طاها

هستیِ مرتضی یا زهرا

ای یاور علی،غَمپَروَرِ علی

در اوج فتنه ها،همسنگر علی

مظلومه علی…

اگر چه شد از غم،قدِ تو مادر خم

برابرِ دشمن،نکرده ای سر خم

بودَنَت افتخار حیدر،خطبه ات ذوالفقار حیدر

صَبر و بصیرتت،یارِ ولی شده

جانت فداییِ،راهِ علی شده

مظلومه علی…

به شور عاشورا،وَ ذکرِ یا زهرا

رَویم به زودی ها،به مَسجدُالاَقصی

بر سِتَمگر شَرَر افروزیم

ما به اِذنِ خدا پیروزیم

آنجا به پا کنیم بزم عزای تو

وَ‌ سینه میزنیم،با روضه های تو

مظلومه علی…

  • دوشنبه
  • 11
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 14:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

حضرت زهرا (س) -(کمی ز آینه رفع ملال کن بانو) * علیرضا امانی مجد

828
1

حضرت زهرا (س) -(کمی ز آینه رفع ملال کن بانو) بانو...

کمی ز آینه رفع ملال کن بانو
جدا ز چشم من اشک ذلال کن بانو

علی کنار تو با غم نشسته رو در رو
بگو هر آنچه نگفتی ، سوآل کن بانو

تمام خاطره های تو می شود نه سال
شکایت از غم این چند سال کن بانو

دلم ز صبر تو قدری گلایه می خواهد
عذاب کوچه و در را مثال کن بانو

برای صورت نیلی برای سینه ی زخم
فغان مقابل این بسته بال کن بانو

علی برای علی بودن آفریده شده
مرا همیشه پریشان خیال کن بانو

بگو سخن که دهی ابتدا تسلایم
سپس تمام جهان را زوال کن بانو

کمی بخواب ، نشستن برای تو سخت
است
خمیده قامت خود کم هلال کن بانو

چقدر پیر و ضعیف وشکسته ای زهرا
ببخش کوتهیم را ، حلال _ کن _ بانو

___________________

  • دوشنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1397
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا امانی مجد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

غزل مرثیه بعداز شهادت هجده بهار -( ای که سوز ناله ات خون در دل افلاک کرد سینه ی خورشید را آه تو آتشناک کرد) *استاد سید هاشم وفایی

654

غزل مرثیه بعداز شهادت  هجده بهار -( ای که سوز ناله ات خون در دل افلاک کرد سینه ی خورشید را آه تو آتشناک کرد) غزل مرثیه بعداز شهادت

هجده بهار

ای که سوز ناله ات خون در دل افلاک کرد
سینه ی خورشید را آه تو آتشناک کرد

نیمه ی شب ها دعای تو درآن هجده بهار
با ملائک تا سحرگه سیر درافلاک کرد

گرچه ازگرد گنه آئینه ی دل تیره شد
می شود با گریه برتو لوح دل را پاک کرد

دربهشت آرزو چون غنچه ازهم وا شود
هرکه دربزم عزای تو گریبان چاک کرد

ابررحمت دامنش را پاک سازد ازگناه
هرکه این جا فیض اشک وآه را ادراک کرد

یاد عمرکوته تو ای گل نیلوفری
سینه را درخون نشاند ودیده رانمناک کرد

دردل شب چون علی جسم تو را مدفون نمود
همره جسم تو جان خویش را درخاک کرد

با غمی جانکاه می گوید «وفایی» غیر تو
کوه غم های علی را کس کجا ادراک کر

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

غزل مرثیه فاطمی هم نفس -(لحظه لحظه زچه مادر نفست می گيرد) *استاد سید هاشم وفایی

974

غزل مرثیه فاطمی  هم نفس -(لحظه لحظه زچه مادر نفست می گيرد) غزل مرثیه فاطمی

هم نفس

لحظه لحظه زچه مادر نفست می گيرد
نفس من زچه آخر نفست می گيرد

دردپهلو چه كند باتو كه شب تابه سحر
ازهمين درد به بستر نفست می گيرد

ازفشار درو ديوار چه ديدی كه هنوز
دائم از ضربت آن در نفست مي گيرد

به همان ناله كه در پشت درخانه زدی
ازغم غنچه ی پرپر نفست می گيرد

چه نفسگير شود حال وهوای نفست
وقتی ازغُربت حيدر نفست می گيرد

دست بركارمزن من كه نمُردم مادر
باچنين حال تويكسر نفست می گيرد

نفسی راست كن ای گُل كه نفس تازه كنيم
ازچه ای ياس پيمبر نفست می گيرد

ازغم اين كه نمانی جگرم خون شده است
ازچه اين سان بردختر نفست می گيرد

تانفس هست «وفایی» تو بگو يازهرا
نرسد سود چو ديگر نفست

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

مرثیه قبل ازشهادت جان جهان -( باغ را آتش زدند وباغبان را می برند) *استاد سید هاشم وفایی

644

مرثیه قبل ازشهادت جان جهان -( باغ را آتش زدند وباغبان را می برند) مرثیه قبل ازشهادت
جان جهان

باغ را آتش زدند وباغبان را می برند
شدزمین گریان چومی دید آسمان را می برند

یک طرف گل های باغ از غم گریبان می درند
یک طرف با دست بسته باغبان را می برند

پیش چشم لاله های باغ گلچینان چرا
همره خود جلوه ی باغ جنان را می برند

پشت درافتاده بانوی بهشت احمدی
دوزخی طبعان امیر مومنان را می برند

جان عالم برلب آمد باعث خلقت چودید
عده ای با ریسمان جان جهان را می برند

آی جبریل امین یکدم فرود آی وببین
راز دارومحرم راز نهان را می برند

دست عترت دامن پاک ولایت راگرفت
دید چون سرمایه ی امن وامان را می برند

تا که زهرا حافظ این بوستان سرمدی است
کی« وفایی »طایر عرش آشیان را می برند

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:52
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

مرثیه قبل ازشهادت -(ای کشتی شکسته که پهلو گرفته ای) *استاد سید هاشم وفایی

2297
-1

مرثیه قبل ازشهادت -(ای کشتی شکسته که پهلو گرفته ای) مرثیه قبل ازشهادت

ای کشتی شکسته که پهلو گرفته ای
برگو چرا تودست به پهلو گرفته ای

گل را خدا برای سرور آفریده است
ای گل چرا به غصه وغم خو گرفته ای

گاهی زدرد شانه زدل آه می کشی
گاهی زدرد، دست به بازو گرفته ای

ازماجرای کوچه نگفتی به من بگو
اکنون چرا زمحرم خود رو گرفته ای

دیوار گشته است عصای تو باز هم
بینم که دست برسر زانو گرفته ای

دیشب نماز ناقله ی تو نشسته بود
دیدم که دست خویش به پهلو گرفته ای

هرگه که دربه روی علی باز می کنی
خوشحال می شوم که تو نیرو گرفته ای

رنگی زداغ گرکه «وفایی» به شعر توست
چون لاله ها زباغ ولا بوگرفته ای

حاج سید هاشم وفایی

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

مرثیه قبل ازشهادت -(مادر بگوکه با غم بازو چه می کنی ؟ شب تا سحر زسوزش پهلو چه می کنی ؟) *استاد سید هاشم وفایی

2266
12

مرثیه قبل ازشهادت -(مادر بگوکه با غم بازو چه می کنی ؟ شب تا سحر زسوزش پهلو چه می کنی ؟) مرثیه قبل ازشهادت

مادر بگوکه با غم بازو چه می کنی ؟
شب تا سحر زسوزش پهلو چه می کنی ؟

از درد شانه آه،که خوابت نمی برد
ازضربه های خورده به بازو چه می کنی ؟

تنها ودلشکسته به غم خو گرفته ای
با این دل گرفته به غم خو، چه می کنی ؟

گیرم نهان شود زهمه زخم پهلویت
با جای ضرب سیلی بررو چه می کنی ؟

گیرم کمک زفضه نگیری ولی بگو
با قوتی که نیست به زانو چه می کنی ؟

ازغربت پدر همه دم آه می کشی
درموج داغ های دل او چه می کنی ؟

دررفتن ونرفتن خود بال می زنی
بالت شکسته است پرستو چه می کنی ؟

ای شمع جان به حالت پروانه رحم کن
هرلحظه می زنی زچه سوسو، چه می کنی ؟

*
وقتی به قتلگاه حسینت نظرکنی
باردگرمیان هیاهو چه

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

غزل فاطمی عروج وصعود -(جبریل برده فیض زگفت وشنودتو) *استاد سید هاشم وفایی

537

غزل فاطمی  عروج وصعود -(جبریل برده فیض زگفت وشنودتو) غزل فاطمی

عروج وصعود

جبریل برده فیض زگفت وشنودتو
مات است ازتجلی غیب وشهود تو

صف بسته اند فوج ملایک درآسمان
ازبس که دیدنی است قیاو وسجود تو

سررشته ی سکوت جهان را بهم زند
وقتی خداخدای کند تار وپود تو

سوگند می خورم به وجودت،که هل اتی
نازل شده به پاس عنایات و جود تو

درناز ونعمتند همه تابه رستخیز
اهل ولایت از برکات وجود تو

دراختیار توست قیامت به روز حشر
وقتی که می دهند خبراز ورود تو

بنیان ظلم وکاخ ستم راشکسته است
فریادخطبه خوانی وبانگ سرود تو

هرگز کسی نبرد به قدر تو پی،که بود
ازفرش تابه عرش فراز وفرود تو

دستش شکسته باد کسی که پس از رسول
حرمت نگه نداشت به قدر وحدود تو

هفت آسمان به غربت حی

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • سجاد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد