شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بند1

دوباره دلا غم گرفت
عالمی رو ماتم گرفت
دوباره ببین دستمون
چادرتو محکم گرفت

بی بی،اومدیم بگیم فقیریم
جز در خونت جایی نمیریم
جز تو مدد از کسی نگیریم

از همه بهتر تو هستی
هستیه حیدر تو هستی
نوکریتون یک وظیفست
مادر نوکر تو هستی

(مادر نوکر یا زهرا)

بند2

فاطمیه شرح غمه
غمه غریب عالمه
فاطمیه اشکِ علی
میچکه برا فاطمه

زهرا،میکُشه غمت علی رو
آتیش زده ماتمت علی رو
سوزونده قد خمت علی رو

نداشتی تاب و توونی
ندیدی خیر از جوونی
نذاشتی حیدر بفهمه
داری رو صورت نشونی

(مادر نوکر یا زهرا)

بند3

فاطمیه فصل عزا
عزای یاس مصطفی
فاطمیه خون میچکه
از دیده ی صاحب عزا

مادر،چی شده که بیقراری
رنگت پریده و حال ن

• چهارشنبه
• 17
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 11:03
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

این انقلابو صدقه سر، بچه های فاطمه داریم
خدا میدونه ما هم از نسل، شهدای اون روزگاریم
رهبر ایران پسر زهراس، خدایی تنهاش نمیزاریم

چهل ساله روضه هامون برپاس
هیئتامونو علنی میگیریم
چهل ساله دسته راه میندازیم
تو کوچه ها سینه زنی میگیریم

سایه ی رو سر انقلاب زهرا
مادر رهبر انقلاب زهرا
دعای خیر تو داد جواب زهرا
رمز پیروزی انقلاب زهرا
یا زهرا یا اما

• چهارشنبه
• 17
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 14:20
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول:

فاطمه همسرم
نرو عزیزه علی تو پشتِ در
فاطمه کوثرم
نرو گُلَم میشه خونه شعله وَر

زهرا نرو میمونی تو میونِ در و دیوار
زهرا نرو خانومم میشی تو مریض و بیمار
زهرا نرو یاسِ من میمیری از میخ و مسمار

وای وای نرو میسوزه سر تا پات
وای وای نرو میشه سفید موهات
وای وای نرو میمیرن بچه هات

زهرا ای بضعه ی پیمبر
زهرا میشی اسیرِ بستر
زهرا نرو میمیره حیدر

یا زهرا یا زهرا

بند دوم:

فاطمه پاشو که
حسن دو سه روزه کرده تب واست
فاطمه پاشو که
ببین عزا پوش شده زینب واست

پاشو که من میمیرم بدونِ تو ، تو این زمون
پاشو که بی تو از من بریده خنده و امون
فاطمه از پیشِ من نرو تو با قده کمون

وای وای کی بست راتو تو

• چهارشنبه
• 17
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 19:02
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

گل یاس نیلی چرا داری میری
رفیق غم من کجا داری میری
قرار بود تا پیری پای من بمونی
کجا داری میری حالا توو جوونی
منو توی این کوچه ها جا نزاری
منو با در سوخته تنها نزاری
دلم سوخته از داغ عمر کم توست
بدون که حواسم به قد خم توست
نگفتی به من از زخم باز بازوت
بگو که میخ در چه کرده با پهلوت
هی از هوش می ری باز به هوشت میارم
نکن بازی با جون من ای نگارم
نمیگیری در اغوشت بچه هاتو
چقد فضه می شوره پیرُهناتو
سه ماهه نزاشتی ببینم نگاتو
سه ماهه تو چادر کبوده چشاتو
یه حرفی بزن غم بره از سرمون
ببین داره دق می کنه دخترمون

• پنج شنبه
• 18
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 10:00
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول

من غلام قمرم،که شده زهرا مادرم
خونه زاده حیدرم،که شده زهرا مادرم
خاک پای قنبرم،که شده زهرا مادرم
به همین مفتخرم،که شده زهرا مادرم

مادری از تو،نوکری از من
پای عشق تو،میدرم پیرهن
من میگم مادر،تو میگی جانم
تا بیفته ترس،تو دل دشمن

همسر امام،مادر امام
بر قیام تو،تا ابد سلام

از خودت نکن،هیچ موقع جدام
از تو من فقط،کربلا میخوام

(مولاتی مدد،ام الحسنین)

بند دوم

قطره ای بی ثمریم،وصله به دریای توییم
عاشقی در به دریم،تا ابد شیدای توییم
مادری داری کرم،محو این غوغای توییم
چون نداری تو حرم،در پی پیدای توییم

مهربون تر از،همه مادرها
دست تو روی،سر نوکرها
اسوه ای واسه،همه ی زنها
الگویی واسه،همه هم

• پنج شنبه
• 18
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 10:48
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول

نیمه ی دل شب،بی صدا و مخفی
غسل و کفن میکنه مولا بی بی زهرارو
میرسه تا دستاش،به پیکری زخمی
میشوره با اشک چشماش تموم زخمارو

اسما،بریز آب روان
روی،بدن دلبرم
اما،کمی آهسته که
دردش،نگیره همسرم

سخته برام که ببینم،جسمت و مجروح و خسته
رسیده دستم به پهلوت،به پهلویی که شکسته
سخته برام که ببینم،یه جای سالم نداری
قرارمون این نبود که،علی رو تنها بذاری

(خدانگهدار عزیزم)

بند دوم

ای مسیح حیدر،ای مسافر شب
رفتی و ولی با خودت حیدر و نبردی
ای بهار حیدر،زود شدی خزونی
رفتی و ولی نگفتی سیلی از کی خوردی

پاشو،گل نیلوفرم
زهرا،عزیزم دلبرم
تنها،تو بودی لشکرم
بی تو،بی یار و یاورم

پاشو ببین که حسینت،رخت عزا

• پنج شنبه
• 18
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 10:53
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

کوچه چه کوچه ای
مردم چه مردمی
اتش چه اتشی
هیزم چه هیزمی

خانه چه خانه ای
همسر چه همسری
دختر چه دختری
مادر چه مادری

زد زبانه
شعله ها از درب
خانه
میسوزد بال پروانه

ای وای ای وای
مادر مادر مادر مادر مادر
_______________________________
اتش زبانه زد
از خانهء علی
در بین شعله سوخت
پروانه ء علی

شد خاک چادرش
بر شانه کوه درد
از میخ در بپرس
با مادرم چه کرد

معجر خونین
دست و پهلوی مادر
خونین
ای وای ای وای میخ در خونین

ای وای ای وای
مادر مادر مادر مادر مادر
_______________________________
زینب به سر زنان
سوی که میدود
از پای در چرا
خون ابه میرود

هر چه مقیره خواست
با هر بهانه زد
هم با غلاف تیغ
هم تازیا

• پنج شنبه
• 18
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 14:08
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

فاطمه ای همه سپاه علی
مانده ام بی سپاه وبی لشگر

چارسوی مرا گرفته عدو
خیز بانو کمک رسان حیدر

نیستی تا ببینی ام گریان
ای فراقت به قلب من آذر

داغ تو بر دلم زمانه گذاشت
هجر تو کرده مرتضی مضطر

سروسامان خانه ام بودی
خانه بی تو شدست بی محور

کودکان کوچکند زهرا جان
چکنم با صغیر بی مادر

زینبت نالد وغمین خواند
ذکر لبهاش مادر ای مادر

دخترت تازه پنج ساله شده
بعد تو گشته بر پدر یاور

هستی ام بوده ای گل طاها
بی تو معنا نباشدش کوثر

نتوانم عزیز جان علی
بی علی رفتنت کنم باور

کار من گشته نیمه شب آیم
بروی قبر تو گذارم سر

همدمم خاک مدفنت باشد
شاهد اشک من ستاره،قمر

با نبودت شکست خورده شدم
من که بودم همیش

• جمعه
• 19
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 03:00
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

علی بی فاطمه سامان ندارد
دگر دردِ علی درمان ندارد
نمی دانم چرا غسلِ تو زهرا
در این سردی شب، پایان ندارد

• جمعه
• 19
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 16:52
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

سبک ۴۰ ـ ذکر / زمزمه / شور ـ دوباره
وای مادر ـ وآآآی ـ وای مادر(۴)
دوباره فصلِ گریه با نوای مادره
دوباره وقتِ ناله در هوای مادره
دوباره این شبا دلم فدای مادره
میون کوچه های غم صدای مادره
***
صدای مادری می آد که بین بستره
صدای مادری می آد که خیلی مضطره
صدای مادری می آد که عشقِ حیدره
اسیرِ درد و زخم و خون و میخِ اون دره
***
صدای مادری می آد که طعنه ها شنید
صدای مادری می آد که غصه ها کشید
صدای مادری می آد که بچه شو ندید
صدای مادری می آد با محسنِ شهید
***
صدای مادری می آد با دردِ بی حدش
صدای مادری می آد که بود حسن ردش
صدای مادری می آد که دشمنِ بدش
میون کوچه بی هوا به مرتبه زدش

• جمعه
• 19
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 16:59
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

شب آخر
دستان زهرا دست حیدر باشد امشب
بر هردوشان دیدار آخر باشد امشب

زهرا وصیت می کند مولا علی را
بستر ز اشک مرتضی تر باشد امشب

داند علی فردا دگر زهرا ندارد
با فکر فردا زار ومضطر باشد امشب

باشد علی با فاطمه مشغول نجوا
آخر وداع دو کبوتر باشد امشب

فردا دگر ماه علی اندر خسوف است
پایان وصل ماه و اختر باشد امشب

زینب که فردا غرق در اندوه گردد
دل ناگران در فکر مادر باشد امشب

فرداست که قرآن حق نقصان پذیرد
چون فصل پایانی کوثر باشد امشب

امشب وصیتهای زهرا جانگداز است
قلب علی را همچو آذر باشد امشب

بر صفحه ی آخر رسیده دفتر عشق
دلداده نالان بهر دلبر باشد امشب

این شام یلدای علی شام عجیبی ست
غرق نظر ب

• جمعه
• 19
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 17:53
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

جانم زهرا یا زهرا ای حضرت مادر

صدیقه ،طاهره، فاطمه ،زهرا
راضیه،مرضیه،انسیه ،حورا
ام الائمه و ام ابیها

ای نیروی بازوهای حیدر
جانم زهرا یازهرا ای حضرت مادر

بنددوم

آیه ی صبری و لیله ی قدری
حضرت شمسی و حضرت بدری
مَدفَنُکِ فی قلبی و صدری

تویی یاس بهشتی پیغمبر
جانم زهرا یا زهرا ای حضرت مادر

بندسوم

عشق تو جاریه تو رگ وخونم
بسته به گردش چشم تو جونم
واسه ی وصف تو لاله زبونم

برا عشق تو جون میدم آخر
جانم زهرا یا زهرا ای حضرت مادر

بندچهارم

نورخدایی و علت خلقت
آرامش دل ختم نبوت
مجموعه ی احساسی و عفت

اسیر چادرت حوا و هاجر
جانم زهرا یازهرا ای حضرت مادر

بندپنجم

برای حیدر مثل یه کوهی
همه ی عالم جس

• جمعه
• 19
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 21:10
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول

نیمه شبه،دل فلک،گرفته
تو آسمون،عزا ملک،گرفته

نیمه شبه،صدای گریه،میاد
صدای ناله ای،شبیه،فریاد

امیر کل هستی،با یه دل پریشون
فاطمه شو میده غسل،میباره مثل بارون

داره کفن میکنه دلبرش رو
توی تابوت میذاره همسرش رو
تو دل شب تا که نبینه دشمن
چه بیصدا دفن میکنه،تموم لشکرش رو

(لا اله الا الله شده مدینه غوغا
صفای خونه میره به روی دوش مولا)

(زهرا خدانگهدار)

بند دوم

نیمه شبه،تشییع یاس پرپر
میریزه آب،اسما میمیره حیدر

امون از اون،لحضه ای که،نگاهش
میفته به پهلو و زخم بستر

میرسه دست اون به،سینه و جای مسمار
میشینه رو زمین و،سر میذاره رو دیوار

کجا میری بمون پیشم بهارم
بعد تو من چجور طاقت بیارم

• جمعه
• 19
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 22:11
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول

چشام از غصه گریونه،دلم گرفته
واسه مادر پریشونه،دلم گرفته
شب شام غریبونه،دلم گرفته
دلم گرفته

وای مادر،چرا چشاتو بستی
قلبمونو شکستی،فرشته بودی رفتی،
پیش خدا نشستی

وای مادر،جونم رسیده بر لب
چرا باید بری شب،برای تو میخونه
با آه و ناله زینب

الهی بشکنه دست مغیره
میون کوچه ها بی مادرم کرد

الهی خیر نبینه دشمن تو
که اومد بی هوا بی مادرم کرد

(بسوز ای دل بسوز ای دل واویلا)

بند دوم

دیگه آروم گرفتی و،دردی نداری
نمیگه دیگه همسایه،که بیقراری
بگو زهرا،علی رو به،کی میسپاری
کی میسپاری

وای زهرا،بازوت چرا کبوده
مرگ تو خیلی زوده،حالا فهمیده حیدر
راز حسن چی بوده

وای زهرا،زخمیه پیکر تو
بمیره حیدر ت

• جمعه
• 19
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 22:13
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

شور به سبک:
حسین آقام همه میرن تو میمونی برام

((مرو بمان به خاطر دل علی بمان ))

یا فاطمه قسم به التماس چشم من
یا فاطمه قسم به غربت ابالحسن
یا فاطمه قسم به گریه های کودکان

مرو بمان....

یا فاطمه از گریه لرزد شانه های من
یا فاطمه تو پشت در رفتی به جای من
یا فاطمه شد صورتت چون برگ گل خزان

مرو بمان...

یا فاطمه ای یاور در بندگی ی من
یا فاطمه پاشیده از هم زندگی ی من
یا فاطمه در خانه ی من شد قدت کمان

مرو بمان...

یا فاطمه از تو چه پنهان دلغمین شدم
یا فاطمه در کوچه ها نقش زمین شدم
یا فاطمه رسیده ام به خانه نیمه جان

مرو بمان...

• شنبه
• 20
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 18:58
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

روضه خوان بر روی منبر دفتری دارد به دست
بی گمان منظومه ی درد آوری دارد به دست
" بیت الاحزان " را دوباره در عزای فاطمی
شیخ عباس قمی دیگری دارد به دست
زیر لب جانسوز می خواند یارالی فاطمه
نوحه ای از نوحه های آذری دارد به دست
میکروفون در دست او یعنی که یکسال دگر
نوکر زهرا جواز نوکری دارد به دست
رزق اشکم هست از سینه زنی ام بیشتر
چشم گریانم همیشه برتری دارد به دست
تا ببارد در عزای جده ی خود فاطمه
دستمال اشک خود را رهبری دارد به دست
فاطمیه جاری است و باز می بینم به چشم
بت پرستی مشعل شعله وری دارد به دست
یک سر بندی که بر دستان مولا بسته اند
آن طرف تر مطمنا لشگری دارد به دست
پیش روی حضرت انسیه الحورا چ

• یکشنبه
• 21
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 10:23
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ای هستیِ من،ای بی قرینم
بعد از تو زهرا خانه نشینم
ای همه بود و اِی همه هستم
با رخِ نیلی رفتی از دستم
آه و واویلا آه و واویلا...

بعد از تو دائم ای یاسِ نیلی
حسن بگرید از داغِ سیلی
این مصیبت ها شد به دل حاکی
کوچه باریک چادرِ خاکی
آه و واویلا آه و واویلا...

مصائبت بی حَدّ و نهایت
تو جان سپردی بهرِ ولایت
مِهرِ عالمتاب،ای جهان افروز
دشمنت نابود تو شدی پیروز
آه و واویلا آه و واویلا...

به این سبک اجرا میشود

• یکشنبه
• 21
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 18:59
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

?#زبانحال_حضرت_علی_علیه_السلام
#با_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها?

تو می روی ای یاسِ من با کوهی از آه!
امّا علی می ماند و این دردِ جانکاه

بعد از تو بانو، آنچه شورِ روضه ها شد
یاسی پُر از آه است و دردِ عمرِ کوتاه

بعد از تو هر شب چاه ها پُر میشد از اشک
شاید علی دردِ تو را میگفت با چاه

آن استخوانِ در گلو و خارِ در چشم
شد مزدِ حیدر سالها از قومِ گمراه

دردا زمان که غربتِ ما را نفهمید
باشد دلم قرص از توکلت و علی الله

با ناله ی محرابِ خونینی سرانجام
سیلابِ غم ها در سحر افتاده بر راه

شیرِ خدا را اِبن ملجم ها نکشتند
با رفتنت زهرا! علی هم جان سپرد آه!

◾◾◾◾◾◾◾◾◾◾◾

تو می روی ای یاسِ من با کوهی از آه!

• دوشنبه
• 22
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 17:02
• نوشته شده توسط
• ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

.

بعدزهرا قسمتم خون جگرشد،حیف شد
همدم تنهایی ام اشگ بصرشد،حیف شد

کاش باهم مرده بودیم،هردو راحت می شدیم
فاطمه تنهامهیای سفرشد،حیف شد

روزهای خوب من نُه سال با زهرا گذشت
روزهای خوب حیدر زود سرشد،حیفد

پیش چشمم همسر مظلومه ام را میزدند
چادرش خاکی میان رهگذرشد، حیف شد

بیحیاطوری لگدزد پهلوی زهرا شکست
فاطمه از هوش رفت و بی پسرشد، حیف شد

ضربه ها خیلی اذیت کردزهرارا. ولی
ضربه ی قنفذبرایش دردسرشد،حیف شد

فاطمه ازغصه ی هجرپیمبر پیر شد
از غم‌تنهایی من پیرترشد،حیف شد

فاطمه ازدردهای خودبه من چیزی نگفت
تازه وقتِ غسل،حیدرباخبرشد،حیف شد

هستیم رابا دودست خودنهادم بین قبر
روزهای تیره ی من تیره ترشد،حیف شد

• سه شنبه
• 23
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 10:01
• نوشته شده توسط
• عبدالحسین میرزایی

ملیکه ی دو سرا،یا اِنسیةَ الحورا
السلامُ علیکِ یا فاطمةَ الزّهرا
یا بَضعَةَ المصطفی،ای همسر مرتضیٰ،عصمتُ الله الکبریٰ
یا فاطمه یا زهرا...

فدای ولایت شد تمام بود و هستت
پیمبر خم شده و بوسه زده بر دستت
محبوبه ی طاهایی،آرامش دلهایی،ای بانوی بی همتا
یا فاطمه یا زهرا...

بهر ما روضه بخوان با قلب زار و خسته
چه شد که بعد از پدر شدی پهلو شکسته
بگو از چشمان تر،آتش و دیوار و در،وَ از کینه ی اعدا
یا فاطمه یا زهرا...

شدند از سرِ اخلاص از ظلمِ اهل ستم
فداییانِ زینب مدافعان حرم
برایشان دعا کن،ما را حاجتروا کن،مثل آن فدایی ها
یا فاطمه یا زهرا...

• سه شنبه
• 8
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 15:42
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

ای نور هر دو دیده ام زهرا
اُمید قد خمیده ام زهرا
شبیهِ یک لاله شدی پرپر
همسنگر شهیده ام زهرا
در آن شرر به پشت در به محضرت ظلم و جفا شد
هستیِ تو فداییِ راهِ مقدّس خدا شد
مرثیهٔ صورت تو قاتلِ جان مرتضیٰ شد
چه پژمردی واویلا
سیلی خوردی واویلا
یا فاطمه یا زهرا...

• سه شنبه
• 8
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 16:58
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

گلِ طاها،حبیبه ی مولا
سلامُ الله،علیکِ یا زهرا
مرام تو به وادیِ تقرّب داور
اَشِدّاءُ عَلیَ الکُفّار و نهیِ از مُنکَر
یا زهرا یا زهرا...

تو در عالَم شَهیر و گمنامی
شهیده در مسیرِ اسلامی
به پای مرثیه هایت پیر و جوان گریند
ز داغ ماتم تو اهل آسمان گریند
یا زهرا یا زهرا...

چرا رزقِ وجود تو غم شد
چرا قدّت پس از پدر خم شد
برای ما بخوان روضه به ناله ای غمبار
بگو از شعله ها و ضربتِ در و دیوار
یا زهرا یا زهرا...

• چهارشنبه
• 9
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 14:17
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

آبروی عالَم از آبروی فاطمه
توتیای چشم ما،خاک کوی فاطمه
فاطمه یا فاطمه...
به مشام جان خورَد،بوی مسجد النّبي
میره مرغ روح ما،سوی مسجد النّبي
فاطمه یا فاطمه...
خاکِ عرشیِ بقیع،تُربت دلهای ماست
وَ به اَمراض وجود،حرمِش دارالشّفاست
فاطمه یا فاطمه...
به مدینه غربتِ شما باشد مُنجلي
خاکی و بی گنبدِ،قبور آل علی
فاطمه یا فاطمه...
با حمایتِ آمریکا،وَ تمامیِ دشمنان
شده تکفیریِ دون،قاتل اِسلامیان
فاطمه یا فاطمه...
با تبر بر ریشهٔ،نخل آیین میزنن
به نام دین خدا،ضربه بر دین میزنن
فاطمه یا فاطمه...
دل عشاق حسین شده مشتاق جهاد
رمز این پیروزیه،یکدلی و اتّحاد
ابی عبداللهْ حسین...
توو مسیرِ عاشقی،خونِ یاران جاریه
ه

• پنج شنبه
• 10
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 10:20
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

من محبّ سینه چاکِ بضعه خَیرُ الوَرایم
خاک پای خادمان حضرت خَیرُ النّسایم
عاشقی شیدایی ام من
تا ابد زهرایی ام من
فاطمه یا فاطمه جان...

گرچه عبدی روسیاهم گر چه در عصیان فِتادم
روز محشر جان مولا، مادَرا برس به دادم
غرق در عصیان منم من
بی سرو سامان منم من
فاطمه یا فاطمه جان...

ای که باشد تا قیامت هستیِ عالَم ز هَستت
برترین مخلوقِ خالق خم شد بوسید و دستت
سورهٔ کوثر تو هستی
جانِ پیغمبر تو هستی
فاطمه یا فاطمه جان...

بهر یاریِ ولایت رزق تو سوز شرر شد
مَقتلت یا عِصمتَ الله بین آن دیوار و در شد
ای نبی را نور دیده
عاقبت گشتی شهیده
فاطمه یا فاطمه جان...

• پنج شنبه
• 31
• مرداد
• 1398
• ساعت
• 10:03
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

کوثری و اِنَّمایی،آیه های هَل اَتایی
مِهر پر نورِ لطف و عنایت
ای فداییِ راهِ ولایت
جانِ علی یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه...

خانه ات بیت الهی
بر محبین کن نگاهی
تا شویم اهل ایمان و تقوی
کربلایی شویم با یا زهرا
جانِ علی یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه...

نورِ دیده اِی شهیده
از چه قدّت شد خمیده
اِی غمت بی حَد و بی کرانه
زد تو را دشمنت تازیانه
جانِ علی یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه...

ای امان از ظلم اَغیار
وز غمِ آن درب و دیوار
مادرِ خسته ی رفته از حال
داغ تو رفته تو قعر گودال
مظلوم حسین مظلوم حسین مظلوم حسین مظلوم حسین...

بین گودال اِی یگانه
زینبت خورد تازیانه
قتلگاهِ حسین لاله گون بود
پیکرش بی سر و غرق

• یکشنبه
• 17
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 09:27
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

از کیه ی خصمِ بیگانه یا زهرا
شد بیت الاحزانت ویرانه یازهرا
تا به اُحد رفتی از بهر غمخواری
با حَسَنِین خود به گریه و زاری
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...

به ناله گفتی ای،عموی با غیرت
ببین ولایت را در هاله ی غربت
از ظلم آن ظالم نیلی شده رویم
بین در و دیوار شکسته پهلویم
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...

عمو کجا بودی قلب مرا خَستند
زِ خانه تا مسجد دست علی بَستَند
دلِ حزینم را به مِحنت آغِشتند
بین در و دیوار طفل مرا کُشتند
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...

• یکشنبه
• 17
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:11
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

گرچه دلم خون و بُوَد دو چشمم تر
گویم اذان بر تو ای دخت پیغمبر
اگرچه غمناک است بانگ ستم سوزم
نهیِ زِ مُنکَر هاست اذان هر روزم
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...

به مَأذنه امروز باسوز و با آوا
اذان بگویم تا عدو شود رسوا
اذان ما امروز تیغ نبرد ماست
شاهد رنج ما،گواه درد ماست
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...

به مَأذنه گویم به ناله ای پر آه
که اَشهدُ اَنَّ علی ولیُّ الله
ای مردم عالم دل غرق محنت شد
زهرا فدایی راه ولایت شد
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...

• یکشنبه
• 17
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:13
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

شب غروبت ای مِهرِ رسولُ الله
به زیر نور ماه زِ دل کشیدم آه
میان دریای غم و مصیبت ها
تو می روی و من شوم تک و تنها
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...

ای که گناه تو عشق علی بوده
زِ دست این غمها می شوی آسوده
تو میروی و من،مانم به تاب و تب
اشک حسن آهِ حسین،غم زینب
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...

ای به شب قلبم نگاه تو چون ماه
بعد تو میگردد مَحرَم رازم چاه
بی تو علی گردد بی یاور و تنها
آرام جان من مرو مرو زهرا
واویلا واویلا...یازهرا یازهرا...

• یکشنبه
• 17
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:15
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

ای مهر و مهتابم یاحضرت زهرا
مادر اربابم یا حضرت زهرا
یاور مولایی کوثر طاهایی
کعبه دلهایی امّ ابیهایی
یازهرا یازهرا...

به کشتی محشر تو ناخدا هستی
به روز وانفسا اُمید ما هستی
دلم بُوَد بی تاب ای گوهر نایاب
مارا به روز حشر جانِ حسین دریاب
یازهرا یازهرا...

به ما بده توفیق تا نوکرت باشیم
تمام عمر خود غمپرورت باشیم
فَخریه ی ما این کمال نوکری است
سینه زنیِ ما مدال نوکری است
یازهرا یازهرا...

• یکشنبه
• 17
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 10:23
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

ای عرش حق را قائمه
ای نامت بر لب زمزمه
ذکرِ شهیدِ علقمه
سَیّدتی یا‌ فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه...

عصمت ذات کبریا
حبیبه خیرُ الوَری
ای همسنگر مرتضی
یاحضرت خیرالنسا
یا فاطمه یا فاطمه...

محبوبه ذات رَبی
ای پاره ی تنِ نَبی
خورشید دین و مذهبی
امّ الحسین و زینبی
یا فاطمه یا فاطمه...

• چهارشنبه
• 20
• شهریور
• 1398
• ساعت
• 09:47
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی