شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

بند1

شکسته پر پرستو
نگیر تو از علی رو
تویی پناهه حیدر
در این مدینه بانو

نفس برید یارم
به درد و غم دچارم
نذار علی رو تنها
نرو بمون کنارم

خونه بدون تو صفا نداره
فریاد من بی تو صدا نداره

ای قد کمون خونه
صفای آشیونه
راضی نشو که حیدر
بی فاطمه بمونه

(زهرای من زهرای من)

بند2

انقد نگو وبالم
آتیش نزن به حالم
برس به کار خونه
راحت بشه خیالم

گل بهار حیدر
چرا شدی تو پرپر
تورو به جان زینب
بلندشو از تو بستر

دلبر این دله علی تو هستی
حلال مشکله علی تو هستی

ای قدکمون خونه
صفای آشیونه
راضی نشو که حیدر
بی فاطمه بمونه

(زهرای من زهرای من)

بند3

غریب ترین امامم
ندارن احترامم
حداقل تو زهرا
بده جواب سلامم

• پنج شنبه
• 27
• دی
• 1397
• ساعت
• 19:08
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

آسمون ، عزا گرفته
از غمِ ، ام ابيها
نوكرا ، با گريه ميگن
تسليت ، يوسف زهرا

برا دلِ امام حسن ، علم بدوشم
برا دلِ امام رضا ، مشكي ميپوشم...

سلام مادرِ زينب ....

• پنج شنبه
• 27
• دی
• 1397
• ساعت
• 21:17
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد

گریه ها می کرد تا امت شود بیدار... حیف
از صدای گریه اش امت فقط بی خواب شد

پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود
ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد

تا پدر بود آمدن در خانه اش آداب داشت
به گواه شعله ها این کار بی آداب شد

بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید آتش کشیدن باب شد

حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد

ما نمی دانیم، نَعلُ السیف* می داند چرا
«مرتضایم را نبر» « فضه مرا دریاب» شد

کربلا مسمار در با انشعاب بیشتر
با شتاب اینبار سمت تشنه ای پرتاب شد

بعد مادر علت مرگ تمام عاشقان
آتش و مسمار

• جمعه
• 28
• دی
• 1397
• ساعت
• 16:33
• نوشته شده توسط
• مرضیه نعیم امینی

خدا گواست خدایی است روی فاطمه ام
مثال شخص رسول است خوی فاطمه ام

نه اینکه سینه ی او عطری از جنان دارد
بهشت هست شمیمش ز بوی فاطمه ام

تمام خلقت کون و مکان به خاطر اوست
فقط به خاطر یک تار موی فاطمه ام

ولیک حیف کسی حرمتش نداشت نگه
زدند لطمه به روی نکوی فاطمه ام

لگد به پهلوی او خورد و بر زمین افتاد
در آن میانه دویدم به سوی فاطمه ام

برای آنکه نیفتد نگاه نامحرم
عبا خویش کشیدم به روی فاطمه ام

تمام آرزوی شائق است در همه عمر
ز راه لطف شود خاک کوی فاطمه ام
*****
شائق

• شنبه
• 29
• دی
• 1397
• ساعت
• 09:21
• نوشته شده توسط
• محمود اسدی

این بُوَد ذکرِ عالَم همه
فاطمه فاطمه فاطمه
بر لبِ قدسیان زَمزَمه
فاطمه فاطمه فاطمه
مِهرِ نورِ ولایت تویی
آسمانِ هدایت تویی
ما همه کمتر از ذرّه و
بی حد و بی نهایت تویی
فاطمه فاطمه فاطمه...

پشت در مثل گل پرپری
حامی و یاورِ رهبری
یار و همسنگرِ حیدری
حامی و یاورِ رهبری
قلبِ تو زار و خسته شده
دل به ماتم نشسته شده
قامتت خم شده از جفا
پهلوی تو شکسته شده
فاطمه فاطمه فاطمه...

• شنبه
• 29
• دی
• 1397
• ساعت
• 10:50
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول
مادرم - همه ی هستیم فدات
دلخوشیمه خنده هات
ایشالله تو روضه ها - جونمو میدم برات

مادرم - با تو بودن عزّته
نهایت لذّته
مرجع تقلید ما - تو خادمی فضّته

مادر مادر - بهترین واژه ی دنیای منی
مادر مادر - ذکر مستدام لب های منی

کسی جز تو ، رو زمین و تو آسمون
نمی تونه از علی دلبری کنه
واسه ی زینب و حسین و حسنت
کی بجز تو می تونه مادری کنه ۲

(( مادر - مادر - یا زهرا ۳ ))

بند دوم
مادرم - تو رگ و خون منه
رمز جنون منه
اسم قشنگ تو که - ورد زبون منه

مادرم - از خدا اینو میخوام
همیشه باشی باهام
آخه دعای توئه - که میشه پشت و پنام

مادر مادر - امید امروز و فردای منی
مادر مادر - ذکرمستدام لب های منی

ت

• شنبه
• 29
• دی
• 1397
• ساعت
• 10:02
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

پاشو مادر
پاشو بزار دست روى شونم
گريه نكن دردت به جونم
ميسوزه صورتت ميدونم
پاشو مادر
جون حسن واكن چشاتو
بگيرم زير شونه ها تو
پيدا كنم گوشواره هاتو

نميبيني گريه هامو
نميگيرى شونه هامو
يا شايد نميشنوي ديگه صدامو

پاشو از جا مادر
با من بيا مادر
سيلي خوردي - بي هوا مادر
مادر مادر مادر
مادر مادر مادر
مادر مادر - مهربون مادر
------------------------------
سر مزار
------------------------------
پاشو مادر
چه جورى روت لحد بچينم
كنار قبر تو بشينم
اشكاى حيدر و ببينم
پاشو مادر
سه ماه اب خوش نخوردي
صفاي خونمون و بردي
حسين تو به كي سپردي

حسنت نزار كه پير شه
زينبت به غم اسير شه
نزا نيمه شب حسين بخونه گير ش

• شنبه
• 29
• دی
• 1397
• ساعت
• 12:02
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بضعة المصطفي مخفية قبرها
زوجة المرتضي مكسورة ضلعها

عصمت كبريا
مادر اولياء

فاطمه جان فاطمه جان
------------------------------
چادرى كه مسلمان شد از ان صد يهود
زيرپا در ميان كوچه افتاده بود

گشته اي بي پسر
بين ديوار و در

فاطمه جان فاطمه جان
-----------------------------
مادر زينب و مام حسين و حسن
اي شب جمعه ها زائر ان بي كفن

سايه ات بر سرم
بي بي بي حرم

فاطمه جان فاطمه جان
-----------------------------
نثار مدافعان حرم صلوات

__________________________________
@amirhoseinolfat

• شنبه
• 29
• دی
• 1397
• ساعت
• 12:45
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

جذبه از یاقوت و گوهر میرود
سورۂ اخلاص و کوثر میرود

زجرها دیده ست اما غرق شوق؛
محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود

لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع)
هر زمان که جانبِ «در»... میرود

گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب
خوب میداند که آخر میرود...

نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و
دیگر از آغوش بستر میرود

با چه حالی حضرت دارالشّفا
مضطر و بشکسته پیکر میرود

از دو چشمش اشک جاری میشود
تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود

روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛
تشنه در آغوش ِ مادر میرود!

• شنبه
• 29
• دی
• 1397
• ساعت
• 15:35
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

زمزمه وزمینه شهادت حضرت زهرا(س)به سبک الهه ناز
فاطمه مادرم دختری مضطرم
غم بی مادری نشود باورم

هجرتو، برا ی من،پیش آمد، چه زود
زینبت، آتش زده، آن روی، کبود..مادرم... مادرم
مادرم ای مادرم،زهرا یا زهرا2..مادرم... مادرم
__________________________
دلداری میدهم بعد تو پدرم
در عزای تو من گریان تا سحرم

یاد آرم هرگه ترا،نقش بر،زمین
می چکد، اشک چشمم،بر روی،جبین...مادرم..مادرم
مادرم ای مادرم....
___________________________
روز آخرت را یاد خود آورم
با دست پر دردت شانه کردی سرم

شمع خانه ی حیدر شدی تو خموش
رفته از غم هجرت حسینت زهوش..مادرم...مادرم
مادرم ای مادرم.....
___________________________
دل بابا پ

• شنبه
• 29
• دی
• 1397
• ساعت
• 16:07
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

بی وفا دنیا مگیر دنیا مگیر از من جوونم رو
با غمِ زهرای من زهرای من می گیری جونم رو
دیگه از این زمونه خسته ام
زیر بار غمت شکستم
کاشکی چشمم میونِ کوچه
بسته می شد به جای دستم
آخه زهرا چرا از حیدرت تو رو می گیری
موقعِ پاشدن دستاتو به زانو می گیری
می اُفتی از نفس دستاتو رو پهلو می گیری
مرو ای همدمِ تنهایی ام علی غریبه 3
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نا نجیب بر روی تو بر روی تو سیلی چه بد می زد
بی حیا پیش علی پیش علی تو را لگد می زد
بی مُروت چرا چنین زد
ضربه ها بر تو نازنین زد
دیدنِ خون روی دیوار
فاتح خیبرو زمین زد
حالا من موندم و غم مونده و زهرا وبستر
حالا من موندم و بی تاب

• شنبه
• 29
• دی
• 1397
• ساعت
• 18:24
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

دل من ، بي علي ميميره
ميدونم ، دستمو ميگيره

مادره حسن وحسين
مادره منه نوكره
وقتي باشه بابام علي
زندگيم ديگه محشره

منو ببخش مادر جووني كردم
جون حسين نكن ازينجا طردم
ولي خداميدونه تا ابد دورت ميگردم

قبول دارم ، گنهكارم
ولي بي بي خيلي دوستت دارم

مدد بي بي

قراره ، دلِ بيقرارم
يه عمره ، فاطمي تبارم

باعث همه خلقتي
بي تو عالمي هم نبود
سوره ي تو اگر نبود
سوره ي مريم نبود

چقده واسمون گذاشته منت
آخه بي بي خودش گفته قيامت
بدونِ نوكرِ حسين نميرم توي جنت

نگامون كن ، كم آورديم
بگير دستِ مارو زمين خورديم

مدد بي بي

تو قلبم ، حرمته بي بي
نفسهام ، با دمته بي بي

اين مدالِ رو سينه رو
خيره دنيا و آخرت
و

• یکشنبه
• 30
• دی
• 1397
• ساعت
• 11:07
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

یا فاطمه الزهرا (س)
بی تو ای فاطمه جان مانده به دنیا چکنم
رفته ای از کف من با غم فردا چکنم

جوجه گانت همه در هجر تو بی بال وپرند
طائر عشق علی گو تو که تنها چکنم

آشیان پر شده از ناله ی مادر مادر
بهر آرامششان ای گل طاها چکنم

حامی ام بودی واینک شده ام بی لشگر
بین میدان بلا بعد تو زهرا چکنم

همه گویند که بی فاطمه از پا افتاد
قوت زانوی من بی تو در اینجا چکنم

درد اگر بود مرا از طرفت درمان بود
ای که بودی به علی همچو مسیحاچکنم

دوست دارم که تسلا بدهم طفلانت
درد هجران تو را نیست تسلا چکنم

باشد اصرار زبعضی که مزارت بینند
با تقاضای چنین مردم رسوا چکنم

فاطمه شمع شبستان علی بودی تو
حال با خانه واین ظل

• یکشنبه
• 30
• دی
• 1397
• ساعت
• 15:27
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

دلت میخواد بخندی باز/ ولی با آه نمیتونی
دلت میگه داری میری/ نگات میگه نمیمونی

برو ولی بدون
زدی آتیش به جون من/ داری میری بدونه من
چه زود میری چه با سرعت/ میشم تنها تو این غربت
نرو زهرا نرو زهرا

مارو کشتی با این حالت/ چقد سرفه!؟ چقد ناله!؟
خداحافظ گل یاسم/ که این روزا شدی لاله

از زخم رو سینت
خون تازه میشه جاری/ به روت اما نمیاری
پریشونم از آه تو/ پر از درده نگاه تو
نرو زهرا نرو زهرا

شعرو سبک:صادق اویسی

• دوشنبه
• 1
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 13:56
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول:
دلم گرفته زهرا، یه کم باهام حرف بزن
شدم غریب و تنها، یه کم باهام حرف بزن
ببین همین چند روزه، علی چقد پیر شده
نونی که پختی دیروز، بغض گلوگیر شده
به روی دستاس، گرمی دستات، مونده هنوزم
چه جوری تنهام ، میذاری ای وای، دارم میسوزم
خانومم، همدم و هم کیش من
آرومم، تو که باشی پیش من
(یا زهرا کلمینی فاطمه)

بند دوم:
بنای رفتن داری، منو حلال کن زهرا
برات نکردم کاری، منو حلال کن زهرا
جوونیتو پای من ،گذاشتی اما رفتی
عشقو تو چشمای من ، گذاشتی اما رفتی
دلم میسوزه، روزای آخر ، خمیده بودی
اینکه تا مسجد، با درد پهلو، دویده بودی
ای جانم، شعله به هستت زدن
قرآنم ، بی وضو دستت زدن
(یا زهرا کلمینی فاطمه)

ب

• دوشنبه
• 1
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 18:29
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

علی(ع) افتاده روی قبر زهرا(س)
دلی خون دارد ودیده چو دریا

برون رفته توان از زانوانش
سپرده خاک او یار جوانش

توانش نیست رفتن تا به خانه
امان از جور وبیداد زمانه

رفیقان علی(ع) امشب بیایید
علی(ع) را بر در خانه رسانید

همان خانه که حالا سوت وکورست
چراغش رفته، دور ازخانه نورست

همان خانه که زهرا رونقش بود
علی با او تبسم بر لبش بود

ندارد دیگر آن خانه صفایی
بدون یادگار مصطفایی

در آن خانه بود شام غریبان
علی می ماند واشک یتیمان

غم ودرد علی از خود بدانید
روید ودر کنار او بمانید

علی امشب بود تنهای تنها
چه سازد با لهیب داغ زهرا

بخواباند یتیمان را به خانه
شود سوی مزار او روانه

سر قبر گلش احیا بگیرد

• سه شنبه
• 2
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 15:36
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

◾نوحه‌ی سینه‌زنی
◾ایام فاطمیه

◾بنداول
سوزد ز کین کاشانه‌ام
آتش گرفت این خانه‌ام
زهرای من در پشت در
ای وای آن دردانه‌ام
واویلا واویلا(۲)
یک زن... و این همه دشمنان
یک زن... و قنفذ بی‌حیا
بین کوچه مغیره رسید
یک زن... و آتش کینه‌ها
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بنددوم
مادر شده نقش زمین
پاره شده حبل المتین
آتش شراره میزند
بر زینت عرش برین
واویلا واویلا(۲)
سینه....سوزد از این غصه‌ها
یاعلی... فاطمه شد فدا
کشته شد محسنش بین در
فاطمه... فضه را زد صدا
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

• سه شنبه
• 2
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 17:44
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

خیلی حالت خرابه ، خیلی حالم خرابه
بعد تو تووی این شهر ، سلامم بی جوابه
...............
نفس نفس نزن ای یارم
نفس که می کشی اینجوری
صدای خس خس توو سینه ات
دلم رو می شکنه بدجوری

زهرا جان چرا آروم نمی گیری
زهرا جان سراغ مرگو می گیری
زهرا جان مگه از زندگی سیری

ای وای ای وای ای وای

خیلی حالت خرابه ، خیلی حالم خرابه
بعد تو تووی این شهر ، سلامم بی جوابه

نرو زهرا گل من

حسن دوباره پرید از خواب
دوباره بدجوری تب کرده
عرق نشسته به پیشونیت
این اثر همون درده

زهرا جان خرابه رو سرم هستی
زهرا جان مگه دلگیر ازم هستی
زهرا جان چرا رو از علی بستی

ای وای ای وای ای وای

حال و روزم پریشون ، دل زارم کبابه
بعد تو

• سه شنبه
• 2
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 19:23
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

فدای اشک چشمات
فدای زخم دستات
فدای بغض تو گلوت علی جان
فدای قلب خسته ات
فدای دست بسته ات
خودم خجالت زده ام به قرآن

شرمندتم نشد فدای تو بشم
شرمندتم نشد سپر بشم ولی
شرمندتم آتیش نذاش جلو بیام
شرمندتم که بی پسر شدی علی

با اینکه یاورت ، نشد باشم ولی
زمان رفتنه ، حلالم کن علی
«خداحافظ علی»

دل تو دلم نمونده
غم دلمو سوزونده
ولی کنار تو دلم بهاره
بگیر سرت رو بالا
تو رو به جون زهرا
زانوی غم بغل نگیر دوباره

شرمندتم که خونه نامرتبه
شرمندتم کارا رو دوش زینبه
شرمندتم کنار بسترم بمون
شرمندتم فقط همین یه امشبه

بیا و راحت از ، ملالم کن علی
زمان رفتنه ، حلالم کن علی
«خداحافظ علی»

بعد یه عمر کنارت
همسر بی

• سه شنبه
• 2
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 19:29
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول
باصدای مناجاتت
شبا مادر بیدار میشم
اشکاتو وقتی میبینم
دوباره بی قرار میشم

انگاری میبری از خاطرت درداتو هرشب
که میشه خرج همسایه دعای تو مرتب
یکمم فکر ماباش واسه ی خودت دعا کن
سه ماهه داری میسوزی توی آتیش این تب

مادر مهربونی
روح خونمونی
واسه موندن دعا کن
آخه خیلی جوونی

بند دوم

وقتی حالت رو میپرسم
چرا مادر دمق میشی
پا میشی واسه دلگرمیم
ولی زود بی رمق میشی

چرا گلبرگ گونت غرق شبنم میشه مادر
میدونم که یه روزی درد تو کم میشه مادر
ینی میشه دوباره حال این خونه عوض شه
ینی میشه ببینم بسترت جم میشه مادر

دنیامه نگاهت
فدای روی ماهت
دل عرش خدا هم
میسوزه با آهت

بند سوم
بذا دستت رو رو شونم
وقتی

• سه شنبه
• 2
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 21:01
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول:

چشاتو وا کن یاسِ علی
به من نگا کن یاسِ علی
پاشو بازم ای گُلِ باغم
منو صدا کن یاسِ علی

پاشو خانومم ، پاشو ای آرومه جونم
پاشو که من بدونِ تو دیگه زنده نمی مونم

ای زهراااا

ببین می توانی بمانی ، بمان
عزیزم تو خیلی جوانی ، بمان
تو هم مثلِ من نیمه جانی ، بمان
چه کم دارد این زندگانی ، بمان

نرو فاطمه
نرو فاطمه فاطمه فاطمه

بند دوم:

بمیره حیدر قَدِت خم شد
صفای خونه بی تو کم شد
با رفتنت ای عزیزه من
دلِ زمونه پر از غم شد

نرو ای یارم ، نرو دلبر و دلدارم
نرو دِق میکنه زینب ، نرو گلشن و گلزارم

ای زهراااا

چرا ماهِ من قد کمانی ، چرا؟
بهارم چرا تو خزانی ، چرا؟
چرا آخه اَشْهَدْ بخوانی ، چرا؟
د

• سه شنبه
• 2
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 21:53
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

چه زود كبود شد ، صورت ماهت
دارم مى سوزم ، از سوز آهت

اينقد زياد ، روى زمين نشين
جون حسن ، يه كم دووم بيار
اينقده از ، ديوار كمك نگير
دستت و رو ، ى شونه هام بذار

طاقت بيار اى همه هست حيدر
چند تا قدم مونده تا خونه مادر
آروم بيا اى گل ياس پرپر

مادر يازهرا يازهرا يا زهرا

بذار كه دستات ، رو من بگيرم
چشات شده تار ، برات بميرم

نمى تونم ، باور كنم چطور
ريختن سرت ، يه عده بى حيا
با ضربه ى ، غلاف تو رو زدن
خوردى زمين ، با ضربه هاى پا

اهل ، مدينه ، كه نامرد و پستن
تو اوج نامردى راهت رو بستن
گوشواره هاتُ تو كوچه شكستن

مادر يازهرا يازهرا يا زهرا

خون جلو چشمام ، تو كوچه اومد
نمى گذرم از ، اون كه تو

• سه شنبه
• 2
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 22:01
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

خدایا مادرم کنارمن بمونه
خدایا مادرم برا سفر جوونه
حالا که سوسو میزنه چراغ خونه
چشمای من بارونی با هر بهونه
داره میگیره مادر من و زمونه ۲
داره بابام علی تنها میشه
حالا که داره بی زهرا میشه
دست به زانو میگیره پا میشه

وای مادرم

خدایا مادرم داره می ره زه دستم
نمی شه باورم آتیش گرفته هستم
نداره نا دیگه بلند نمیشه از جا
چند وقته که تو بستره نشسته از پا
دلم‌ میگیره تا که رو میگیره از ما ۲
مادر جوانم هجده ساله س
این روزا پیکرش باغ لاله س
کار ما بچه ها که و ناله هس
وای مادر

• چهارشنبه
• 3
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 11:10
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بانوی روز جزا،همسنگر مرتضیٰ
به عرش حق قائمه،فاطمه یا فاطمه
فاطمه یا فاطمه...

عصمتِ کبریٰ تویی،امّ ابیها تویی
نام خداییِ تو،بر لبِ ما زَمزَمه
فاطمه یا فاطمه...

جانِ دو عالَم فدات،رضای حق در رِضات
ارادهٔ قُدسی ات،حاکمِ هر مَحکَمه
فاطمه یا فاطمه...

جنّت حق کوی تو،قبلهٔ جان سوی تو
عَلیمهٔ عالمه،فاطمه یا فاطمه
فاطمه یا فاطمه...

کنیزانِ فِضّه ات،خادمانِ قَنبَرَت
خِیلِ ملائک همه،فاطمه یا فاطمه
فاطمه یا فاطمه...

جان پیمبر تویی،سورهٔ کوثر تویی
جلوهٔ گَهِ ذاتی و،خود آیهٔ مُحکَمه
فاطمه یا فاطمه...

طرفدارِ مرتضیٰ،ذولفقارِ مرتضی
از دشمنانِ خدا،بودی تو بی واهمه
فاطمه یا فاطمه...

• چهارشنبه
• 3
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 19:32
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

◾نوحه‌ی سینه‌زنی فاطمیه
◾سبک‌سنتی همه‌جاکربلا

◾بنداول
در مدینه شده آتش کین به پا
فاطمه پشت در فضه را زد صدا
مهدی فاطمه گشته صاحب عزا
آه واویلتا آه واویلتا(۲)

◾بنددوم
تا که مسمار در روی سینه نشست
میخ در سینه‌ی فاطمه را شکست
دست حبل‌المتین بسته شد از جفا
آه واویلتا آه واویلتا(۲)

◾بندسوم
تا که آتش گرفت گلشن مرتضی
پشت در بی پسرگشته خیر‌النسا
بیت زهرا شده ای خدا کربلا
آه واویلتا آه واویلتا(۲)

• پنج شنبه
• 4
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 08:32
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

بند1

بارون از چشام،میباره برات
محتاجم ببین،محتاج دعات
مادر جان سلام،باز من اومدم
دارم مثل شمع،میسوزم برات

میسوزم...
تو عزا و ماتمه تو
برای عمر کمه تو
برای قد خمه تو
میسوزم...
تا بمیرم برای تو
تو شبای عزای تو
وسط روضه های تو

سرمایمه،این روضه ها،میدونی
واست شده،چشمای من،بارونی
تو واسه ی،دردای من،درمونی۲

(وای مادرم،وای مادرم،یا زهرا)

بند2

بودی پشت در،آتیش شعله ور
آوردن هجوم،تا چهل نفر
یکی با لگد،میکوبید به در
واسه شوهرت،سینت شد سپر

میسوختی...
که زدی فضه رو صدا
بمیرم با ضربه ی پا
محسنت شد ازت جدا
میسوختی...
تو فقط واسه شوهرت
جلو چشمای دخترت
زدن آتیش به معجرت

میگیره با،این روضه ها،قلب ما
فت

• پنج شنبه
• 4
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 10:48
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

هستیم به هر روضه،با سوز و اشک و آه
ما گریه کُن های،دُختِ رسولُ الله
بعد از نبی به یاریِ رهبر
زهرا شده فدایی حیدر
یا فاطمه یا فاطمه...

یک درسِ یا زهرا،باید که باشد این
کارِ جهادی و،خدمت به محرومین
یا فاطمه یعنی همه گمنام
باید شویم وَقفِ رَهِ اسلام
یا فاطمه یا فاطمه...

در جبههٔ اسلام،در جنگِ با اعدا
پیروز میدانیم،با رمزِ یا زهرا
یا فاطمه چراغ راه ماست
یا فاطمه بانگ سپاه ماست
یا فاطمه یا فاطمه...

جمله عزاداریم،بر مادرت زهرا
یابن الحسن مولا یابن الحسن مولا
به نالهٔ یا علیِ زهرا
ای مُنتَقِم بیا بیا آقا
یابن الحسن یابن الحسن...

• پنج شنبه
• 4
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 11:55
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

یا فاطمه الزهرا(س)
الهی بشکند دست مغیره
که باعث شد تو از من رو گرفتی

دلم لرزید آنوقتی که دیدم
به ناله دست بربازو گرفتی

به پهلو آمدم احساس دردی
دمی که دست برپهلو گرفتی

نمی خواهم ببینم جان حیدر
که تو سر بر سر زانو گرفتی

مگرچه بین کوچه روی داده
که بر خانه نشینی خو گرفتی

الا ای زورق هستی حیدر
به بستر پس چرا پهلو گرفتی

شنیدم با دعای مرگ هرشب
برای درد خود دارو گرفتی

چرا با اینهمه دردی که داری
دوباره دست بر جارو گرفتی

نمودی خانه خود آب وجارو
کنم شکر خدا،نیرو گرفتی

خوشا برحال زینب دخترتو
برایش شانه بر گیسو گرفتی

به فضه گفته ام برچیده بستر
که بینم حالتی نیکو گرفتی

هزاران شکر می گویم خدایا
که

• پنج شنبه
• 4
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 17:45
• نوشته شده توسط
• اسماعیل تقوائی

بند اول

جانم مادرم
مادر با کرمم زهرا
جانم مادرم
مادر بی حرمم زهرا
جانم مادرم
بخدا قد خدا دوسِت
دارم مادرم
مادر با جنمم زهرا

از کرمت،مستفیضم کن
بدم ولی،تو عزیزم کن
نگاهی به،دل مریضم کن

جانم مادر،روح و ریحانم مادر
با دست تو،من مسلمانم مادر
راهم حیدر،خط پایانم مادر

(گوزل آنام،سنه قوربانام آنام)

بند دوم

جانم مادرم
مادر سینه زنا زهرا
جانم مادرم
مدد ام الشهدا زهرا
جانم مادرم
من مدال نوکری از تو
دارم مدیونم
من به الطاف تو یا زهرا

تو بودی که،عزتم دادی
به نوکری،رخصتم دادی
تو وعده ی،شفاعتم دادی

جانم مادر،جان و جانانم مادر
کوه دردم،تویی درمانم مادر
راهم حیدر،خط پایانم مادر

(گوزل آنام،سنه قوربانا

• یکشنبه
• 7
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 08:50
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

مادر بگو که بی تو چه خاکی به سر کنم؟!
ای شمع شب فروز چگونه سحر کنم؟!

گیرم که شب سحر شد و روشن شد آفتاب
باید به قتلگاه برادر نظر کنم

مادر نمیر کاش بمیرم به جای تو
بی تو نظر چگونه به روی پدر کنم

این شهر شهر وحشت و این کوچه پر خطر
باید که سینه را به بلایا سپر کنم

دیگر مدینه جای امان نیست مادرا
از شهر غصه ها تو دعا کن سفر کنم

سیلی اگر زدند مرا هم چو مادرم
باید حسین را ز قضایا خطر کنم

ما را نیاز نیست به نامرد مردمان
باید ز مردمان مدینه حذر کنم

من تاجر تجارت عشق و محبتم
کی با حسین باشم و یک دم ضرر کنم

من حاضرم اسیر شوم در ره مرام
فکری برای خاطر نسل بشر کنم

روزی اگر گذار من افتد به کاخ ظلم
آ

• یکشنبه
• 7
• بهمن
• 1397
• ساعت
• 11:39
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور