بدون عشق ، بیتی در خورِ املا نخواهد شد
که بی اذن قلم شاعر ! غزل انشا نخواهد شد
شروع مستی از آنجاست که میخانه برپا شد
از آنجایی که جمع می کشان ، منها نخواهد شد
می آماده است در ساغر ، اَدر کاساً بخوان ای شیخ !
که تا ساقی نفرماید " و ناولها " نخواهد شد
غزل در وصفِ کوثر آفرین بانوی اسلام است
که جز در مدح او گفتن ، زبان گویا نخواهد شد
بر آدم همسری آمد ، بر احمد نیز همتایی
چه همتایی ! که قدر شوکتش حوّا نخواهد شد
یکی مَرد و یکی زن ، هر دو اما یار یکدیگر
که دریا ، رو به رو جز با خودِ دریا نخواهد شد
چُنان از عشق - می دانم - به هم وابسته اند این ها
که امروز محمّد در غمش فردا نخواهد شد
چه بیهوده ا
- شنبه
- 8
- مهر
- 1396
- ساعت
- 16:18
- نوشته شده توسط
- ح.فیض