وفات حضرت خدیجه (س)

پرچم اسلام ، روی شونه هاته
دنیا به زیر ، دین بچه هاته
کهف حصین احمدی ای بانو
جنت اعلی خاک زیر پاته

بوی لباس اسلام از ، سوز نفسها ی تو
دلیل خلقت از نور ، حضرت زهرا ی تو
مکتب شیعه مدیون ، لطف و سخاته بانو
سینه ی شیعه محزون از ، کرببلاته بانو

سردر جنته اسم شما
بانیه سفره ی آل عبا
سنگر ایمان مصطفی
تداوم راه شهدا

سلاله ی علی از دامنه
سبز شما میکنه طلوع
همینه که احمد میکنه
عشقشو با عشق تو شروع

2

رو سر اسلام ، اسمت بسم اللهه
راه بهشتت راه ثاراللهه
به زیر سایت این مکتب بیداره
نمیشه دنیا از تو دست برداره

مشرق اسلامی بانو ، پرچم عشق و توحید
تو آسمون احمد تو ، هستی همیشه ناهید
وقتی پیمبر دلتنگ ، بو

• یکشنبه
• 14
• اردیبهشت
• 1399
• ساعت
• 10:18
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول

ام الزهرا سیدتنا خدیجه
ای دنیای رسول خدا خدیجه

اولین بانوی مسلم
صاحب ثروت تو بودی
ثروتت را خرج راه
دین و تبلیغش نمودی

نمونه ای الگوی زنهایی
تو بهترین همسر بطحایی
شفیعه ی محشر،مادر زهرایی

ام الزهرا سیدتنا خدیجه...

بند دوم

ای مادرِ مادر ما یا خدیجه
ای دلبر رسول خدا خدیجه

با نگاهی عاشقانه
قلب پیغمبر ربودی
اوج سختیها پناه و
یاور احمد تو بودی

نمونه ای الگوی زنهایی
تو بهترین همسر بطحایی
شفیعه ی محشر،مادر زهرایی

ام الزهرا سیدتنا خدیجه...

بند سوم

یا فاطمه سیدتنا یا زهرا
ام الحسن اشفعی لنا یا زهرا

ای مزار بی نشانت
در دل هر شیعه پیدا
کن نظر بر شیعیانت
مادر ای مادر یا زهرا

نمونه ای ا

• یکشنبه
• 14
• اردیبهشت
• 1399
• ساعت
• 13:17
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول

یا ام المومنین،ای همسر طاها
ای مادر زهرا،خدیجه ی کبری
یا ام المومنین،ای یاور بطحا
با ثروت تو شد،دین خدا احیا

تو رفتی و غم شد،نصیبه پیغمبر
با رفتنه تو رفت،شکیبه پیغمبر
تو رفتی و تر شد،چشم رسول الله
دلش شده مضطر،از این غم جانکاه

سرمایه ی تو وقفه،دین خدا خدیجه
اسطوره ی نجابت،ای با وفا خدیجه

مولاتی یا خدیجه

?بند دوم

نشسته فاطمه،این دم آخر تو
کنار بستر تو،رو زانوهاش سر تو
گرفته دخترت،عزای ماتم تو
شکسته از غم تو،قامت دختر تو

تو رفتی و کم شد،سایه ی تو از سر
رخت سیه پوشد،فاطمه ی مضطر
تو رفتی و یاس شد،به رنگ نیلوفر
و میشود سیلی،نصیب این دختر

بعد تو میشود گل،از روی کین خزانی
بعد تو میشود

• یکشنبه
• 14
• اردیبهشت
• 1399
• ساعت
• 13:18
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

نوحه قدیمی حضرت خدیجه سلام الله
ای خدیجه مهربان یارم مرو
من غریبم بی تو غمخوارم مرو
مونس غمهای من
مادر زهرای من
وامصیبت زین عزا

همچوشمعی هجرتو آبم کند
اشک زهرای تو بیتابم کند
بعدتو ای مونسم
من غریب و بی کسم
وامصیبت زین عزا

مکه بی تو شهرکینه میشود
وادی غمها مدینه میشود
غم به دنیا میزنند
دخترت را میزنند
وامصیبت زین عزا

میروی اما بدان دل مضطر است
قتلگاه فاطمه پشت دراست
خانه اش آتش کشند
محسنش را میکشند
وامصیبت زین عزا

دروصیت کردنت هم باوفا
کرده ای بی بی مراعات مرا
حق به عشقت یارمن
هدیه آورده کفن
وامصیبت زین عزا

• دوشنبه
• 15
• اردیبهشت
• 1399
• ساعت
• 11:43
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ای همنشین و یار پیمبر
ای دلبر و دلدار پیمبر
عالمی عبدِ جود و احسانت
مادر زهرا جان به قربانت
جان به قربانت...

نزد پیمبر عزیز و خوشنام
ای ثروت تو حامیِ اسلام
در عزایت شد دل پریشانت
مادر زهرا جان به قربانت
جان به قربانت...

روضه بخوانم با آه و زاری
هنگام رفتن کفن نداری
اشک چشمم شد مرثیه خوانت
مادر زهرا جان به قربانت
جان به قربانت...

• سه شنبه
• 16
• اردیبهشت
• 1399
• ساعت
• 10:31
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند ۱

مادر، دختر تو از غمِت داره می میره
مادر ، برا درد و ماتِمت داره می میره
مادر ، از غم دمادمت داره می میره

مادر ، رفتی ای بهارم
مادر ، رفتی از کنارم
مادر ، بی تو جون ندارم

( مادر ، مرو مادر مرو ۳ ) ۲

بند ۲

داغِت، به خدا که دلِ دخترت رو خون کرد
داغت ، اسیر گریه تموم آسمون کرد
داغت ، شده تیری و دل منو نشون کرد

موندم ، منو غم ها مرو
هستم ، بی من تنها مرو
از تن ، جان زهرا مرو

( مادر ، مرو مادر مرو ۳ ) ۲

بند ۳

زهرا ، بعد تو به خاک غربتت می شینه
زهرا ، بعد تو چه غصه هایی رو می بینه
زهرا ، بعد تو چه ها می بینه تو مدینه

مادر ، بی تو جون بر لبم
بنْگر ، تو به تاب و تبم
دلخون ، تا سحر هر شب

• چهارشنبه
• 17
• اردیبهشت
• 1399
• ساعت
• 11:34
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

شبیه ماه آسمون، واسه ی دل من میدرخشی
خدا اراده کرده بود، زندگیتو تو راهش ببخشی
بانوی قریشی

کثیر بخشیدی،
خدا به تو کوثر داده
فاطمه ی اطهر داده
خونه ی دل من خانم (پیغمبر)
با تو آباده

اگه میشه نرو،شوهرتو ببین این حالشه...
اگه میشه نرو، دخترمون فقط پنج سالشه

یا ام المومنین،یا خدیجه (س)

__________

گریه ی زهرا رو ببین،نگو اول بی مادریشه
نگو که تنهام میذاری،نگو میری برای همیشه
باورم نمیشه

چرآغ عمرم،
تورو به خدا نزن سوسو
پاشو خونه تو بزن جارو
سخته ببینم عبام میشه...
کفنت بانو

اگه میشه نرو،غم تو خیلی سنگینه برام
اگه میشه نرو،میترسم بعد تو از پا درام

یا ام المومنین،یا خدیجه (س)

__________

یه عمره گفتی به همه ،من برای محمد کنیزم
خدا بهت سلام رسوند،یعنی راضیِ از تو عزیزم
واست اشک میریزم

عزیز قلبم
بذار تا پاک کنم اشکاتو
روزای خوبی داشتم باتو
بعد تو هیچکی نمیگیره
تو دلم جاتو

اگه میشه نرو،فقط همینه از تو خواهشم
اگه میشه نرو،بی تو آخه چطور آروم بشم?

یا ام المومنین،یا خدیجه (س)

• شنبه
• 4
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 19:54
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

◾وفات حضرت خدیجه(س)

مراقب باش اسما دخترم را
تمام هستی و بال و پرم را

مراقب باش چون مادر ندارد
تو این قرآن من این کوثرم را

برایش مادری کن قول دادی
که این جان من و پیغمبرم را

تمام هست مادر دخترش شد
بگیر از من تو تنها یاورم را

چقدر سخت پیش چشم دختر
بمیرد ناگهان مظلومه مادر

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

• دوشنبه
• 22
• فروردین
• 1401
• ساعت
• 19:56
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

تو می روی و تازه غم ها پا بگیرد
بعد از تو تنهاییِ من معنا بگیرد
بانو! فقط نام تو «اُمّ المؤمنین» است
آن زن اگر چه نام زیبا را بگیرد
با رفتن تو گوشه ای از خانه، تنها
زانوی غم را در بغل، زهرا بگیرد
از بس که دلتنگ تو می گردد یتیمم
شب ها کنار قبر تو احیا بگیرد
بهتر که رفتی و ندیدی بین کوچه
رنگ کبودی زیر چشمش جا بگیرد
هنگام رفتن، روضه می خوانی برایم
با روضه خواندن های تو دل ها بگیرد
بانو! تو هم گفتی «حسین» اشکت روان شد؟
ترسَم که چشمان تو را دریا بگیرد
آری در عاشورا میان قتلگاهش
دعوا سرِ پیراهنش بالا بگیرد
نامرد! با خنده سرِ از تن جدا را ...
... در پیش روی زینب کبری بگیرد

شاعر : محمد فردوسی

• شنبه
• 12
• مهر
• 1393
• ساعت
• 01:58
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

بابا نگو تو قلب ما وا شده پاي غصه ها
چرا جوابي نميده مادر ديگه، بگو بابا
نكنه دل بريده از ما مي خواد رها شه از اين بيابون
نكنه با غمش بذاره داغ يتيمي رو اين دل خون 2
هيچ كي يار كوثر نمي شه
غصه هام ديگه سر نمي شه
كسي برام كه مادر نمي شه
***
تو ماه رحمت و دعا داري ميري ز پيش ما؟
آخه بگو چي مي شه پس حكايت من و بابا؟
شب و درد و فغان و صحرا نه خواهري و نه يك برادر
چطوري من آروم بگيرم تو اين مصيبت بگو تو مادر
دل ز ديدنت سير نمي شه
زهرا با تو دلگير نمي شه
نرو مادر من دير نمي شه
***
خديجه بانوي وفا تو واپسينِ لحظه ها
يه نيم نيگاهي كن به من قرار من! برا خدا
تو كه تو موج رنج و محنت يه عمري بودي انيس طاه

• چهارشنبه
• 20
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 05:36
• نوشته شده توسط
• یحیی

ای یار احمد یا خدیجه جان محمد یا خدیجه
داده ای جان در وادی قرآن
قبل بعثت بود در دلت ایمان
آه و واویلا آه و واویلا
******
داغ پیمبر بی کرانه جان داده ای تو مظلومانه
دست گلچین از باغ حق گل چید
حضرت زهرا داغ مادر دید
آه و واویلا آه و واویلا
******
شد قلب احمد دار البکایت دهان روزه گرید برایت
مکه شد خاک نینوای تو
فاطمه نالان در عزای تو
آه و واویلا آه و واویلا
******
کفن برایت از حق رسیده مثل حسینت کسی ندیده
بعد جان دادن چون گل پرپر
بی کفن مانده با تن بی سر
آه و واویلا آه و واویلا

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

• شنبه
• 30
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 08:17
• نوشته شده توسط
• یحیی

از بس كه اشك ریخته ای پای بسترم

صد بار شده آسمان آوار بر سرم

ساعات آخرم شده زهرای كوچكم

نزدیك تر بیا كه تو را سیر بنگرم

آخر نشد به رخت عروسی ببینمت

هر آرزو كه بود سوی گور میبرم

حالا برو لباس عزای مرا بپوش

دیگر نشته پیك عجل در برابرم

در راه عشق هستی خود را فروختم

امشب كه میروم كفنی نیست در برم

این لحظه ی فراق كه پیشم نشسته ای

خون میچكد برای تو از دیده ی ترم

من زود میروم كه نبینم پس از رسول

در بین دود و شعله نشسته است دخترم

من زود میروم كه نبینم به كوچه ها

سیلی زند كسی به رخ یاس اطهرم

• یکشنبه
• 15
• تیر
• 1393
• ساعت
• 05:37
• نوشته شده توسط
• علی

چون کبوتر، روحِ مادر، پر کشید
تا که جامِ تلخِ هجران سر کشید

روی بومِ سرنوشت، دستِ قضا
نقشی از یک لاله ی پرپر کشید

بارِ سنگینِ یتیمی را به دوش
در سنیــنِ کودکی دختر کشید

در عزا و ماتمِ بی مادری
ناله ای از قلبِ پُر آذر کشید

بی کفن بود و عبایش را نبی
روی او با دیدگانِ تر کشید

کربلا که نه عبا بود و کفن
پنجه ی غم بر رخش مادر کشید

لشگری بر روی جسمِ بـی سری
پیرهنی از نیزه و خنجر کشید

پیکری عریان و بی غسل و کفن
خواهری آه از دلِ مُضطر کشید

دختری گریه کنان می گفت اَبَه
کافری از روی او معجر کشید

شاعر : حمیدرضا گلرخی

• جمعه
• 5
• تیر
• 1394
• ساعت
• 14:46
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

عزای حضرت خدیجه سلام الله علیها
سلام ما به مادر مومنین
به اشک چشم خاتم المرسلین

به هستی قائمه مادر فاطمه

بر پا مصیبت خدیجه است
عزای حضرت خدیجه است
********
کفن شده با جامه ی پیمبر
غسلش شده از آب چشم کوثر

سیه پوش آسمان علی شد نوحه خوان

بر پا مصیبت خدیجه است
عزای حضرت خدیجه است
********
دلهای مومنین عزاخانه اش
گریه کنم به قبر ویرانه اش

گشته چون پیمبر چشم آسمان تر

بر پا مصیبت خدیجه است
عزای حضرت خدیجه است
********

• چهارشنبه
• 2
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 03:19
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

تقدیم به روح
ام‌المومنین حضرت خدیجه(س)

مادر زهرای اطهر یار پیغمبر مرو

ای پر و بال محمد میروی بی پر مرو

فاطمه در کودکی فریاد زد مادر مرو

جان بابای غریبم از بر دختر مرو

مونس دختر بود مادر، تمام هست من

من زمین‌خوردم،زجا برخیز بستان دست من

*****

من فدای غیرت مردانه‌ات لختی درنگ

از چه میسوزد پر پروانه‌ات لختی درنگ

گشته قلب کوچک من خانه‌ات لختی درنگ

هر دو عالم میشود غمخانه‌ات لختی درنگ

وقت رفتن نیست ای پشت و پناه مصطفی

خاطراتت مانده حتی در دل غار حرا

*****

هستیت تا ریختی در پای ختم المرسلین

گشت خاک مقدم تو زینت عرش برین

افتخار مریم اینکه با تو گشته همنشین

گفته‌ی قرآن بود، تنها تو ا

• جمعه
• 4
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 03:17
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

فخر من نزد عرب این بود دختر داشتم
آیت من بود و در گهواره کوثر داشتم

هر چه عالم فخر دارد نزد من یک ارزن است
من زنی هستم که در خانه پیمبر داشتم

روزهایم شب نمی‌شد چشم او تا باز بود
سایه‌ی خورشید را همواره بر سر داشتم

عاشق این مرد بودن معجزه لازم نداشت
چشم‌هایش را از اول نیز باور داشتم

راه‌های آسمان را از زبان همسرم
مثل آواز پر جبریل از بر داشتم

آیه‌ها تکرار او بودند و عمری بر لبم
با طنین نام او قند مکرر داشتم

چشم بر من دوخت در شعب ابی‌طالب گریست
ناگهان یک آسمان در خود کبوتر داشتم

جان خود را بر سر این عشق دادم عاقبت
هدیه می‌دادم اگر صد جان دیگر داشتم

• سه شنبه
• 22
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 15:39
• نوشته شده توسط
• جواد

تا خدیجه عشق خود را بر نبي تقديم كرد
ثروتش را در ره دین خدا تقسیم كرد
با نثار جان و مالش پیش چشم دشمنان
یار پیغمبر شدن را این چنین ترسيم كرد

• سه شنبه
• 13
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 18:30
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

اي يار وفادار كه رفتي ز برم
داغت شده خنجري ميان جگرم
آن لحظه كه خم شدم براي تدفين
گردید دو تا و خم شد آن دم كمرم
با فاطمه دخترت چه سازم بي تو
گريد به هواي تو بر اين چشمِ ترم
اي كاش غم تو را تحمل می کرد
تنهايي دخترت به پیش نظرم
هر شام و سحر كنار قبرت آیم
بر دامن قبر تو بگرید ثمرم
اي يار سفر كرده خدا يارت باد
من عقده‌ي دوريت به سينه ببرم
هر گاه كه دخترت نمازي خواند
ياد تو خديجه تر نماید بصرم

• سه شنبه
• 13
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 18:47
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

سبک ۴ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ ماتم
امشب خدیجه، احمد از ماتمت گرید
از سوی دیگر فاطمه در غمت گرید
از داغت نالانند
نالان و گریانند
در فصل هجرانت
چون شمعی سوزانند
واویلتا واویلتا ـ آه و واویلا(۲)
چون ابر ماتم دم به دم اشك غم بارند
در پای جسم اطهرت ناله‌ها دارند
رفتی و غوغا شد
خون قلبِ مولا شد
شد ذکر پیغمبر
زهرایت تنها شد
واویلتا واویلتا ـ آه و واویلا(۲)
با خود بگوید فاطمه با دلی مضطر
زهرا چگونه سر كند بی‌ شما مادر
می گوید دلگیرم
بی تو مادر پیرم
از این دنیا سیرم
بی مادر می‌میرم
واویلتا واویلتا ـ آه و واویلا(۲)

• سه شنبه
• 13
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 18:59
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

سبک ۵ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ دین
من از آغاز دین، دین محمّد را كه دیدم
فدايي‌اش شدم عشق نبوت را خریدم
به دل مهرش نهادم
به پایش دل فتادم
همیشه شد مرادم
خداحافظ محمّد(۳)
به خانه تا كه مي‌آمد نبي با قلبِ محزون
به اشك ديده مي‌شستم از او خاكستر و خون
الا ای عشق بی‌حد
مرا بر حقِ سرمد
سفارش كن تو احمد
خداحافظ محمّد (۳)
روم يارا بوَد زهراي من پيشت امانت
مبادا دشمنان و سيلي و ضرب و اهانت
تو را زهرا حبيب است
چون من بر تو طبيب است
گل ياسم غريب است
خداحافظ محمّد (۳)

• سه شنبه
• 13
• شهریور
• 1397
• ساعت
• 19:01
• نوشته شده توسط
• حسن فطرس

شهر مکه در غم امشب
دل گرفته ماتم امشب
رفته از دنیا خدیجه
نور چشم خاتم امشب
یا خدیجه یا خدیجه (2)

مادرعصمت خدیجه
محور عطرت خدیجه
نور چشمان پیمبر
پابه سر رحمت خدیجه
یا خدیجه یا خدیجه

همسر و یار رسولی
مادر پاک بتولی
بر تو ای یاور اسلام
زد خدامهر قبولی
یا خدیجه یا خدیجه

حضرت باریتعالی
هدیه داده بر تو زهرا
ازغم داغ خدیجه
خون جگر گردیده طاها
یا خدیجه یا خدیجه

بهرتحکیم رسالت
هر دوتا گردیده یارش
توبه ثروت یا خدیجه
مرتضی با ذوالفقارش
یا خدیجه یا خدیجه

دشمنان دین و قرآن
بارها قلبت شکستند
از پیمبر نانجیبان
دردندانش شکستند
یا خدیجه یا خدیجه

همسر پاک پیمبر
از نوا گردیده خاموش
با عبای ختم مرسل
پیکرش گ

• چهارشنبه
• 11
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 10:30
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ای همسر رسالت ای محور ولایت
داری گل پیمبر برشیعیان عنایت
مولاتنا خدیجه(2)

تو همسر رسولی تو مادر بتولی
عمری زدشمن ودوست آزرده ومعلولی
مولاتنا خدیجه

رسید موسم غم جهان گرفته ماتم
گریدز سوز داغت. امشب رسول خاتم
مولاتنا خدیجه

جانانه محمد گردیده ای توخاموش
با جامه پیمبر امشب شدی کف پوش
مولاتنا خدیجه

بعد تووپیمبر دست علی رو بستند
پهلوی دخترت را. به پشت در شکستند
مولاتنا خدیجه

نامرد دومی بر زخم علی نمک زد
به پیش چشم زینب فاطمه روکتک زد
مولاتنا خدیجه

از ستم زمانه قنفذچه ظالمانه
بر دست وبازوانش میزد به تازیانه
مولاتنا خدیجه

• چهارشنبه
• 11
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 10:31
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

یا خدیجه گل باغ احمد
همه دم بوده ای با محمد
جان شیرین خود را تو بانو
داده‌ای در ره حی سرمد
ای_ بس که تو والایی
ای_ کعبه دلهایی
ای_ تو امید مایی
تسلیت یا احمد(3)

توی مولاتنا فخر داور
دو جهان بر تو نازد پیمبر
کرده ای یا خدیجه همه عمر
یاری دین به همراه حیدر
ای _مام زهرا هستی
ای _از همه بگسستی
ای_ دل به احمد بستی
تسلیت یا احمد

هم فداکار و هم مهربانی
بر پیمبر تو آرام جانی
از همه هستی و ثروت خود
تو گذشتی در این زندگانی
وای_ چه ستمها دیدی
وای _رنج و غم ها دیدی
وای _غم طاها دیدی
تسلیت یا احمد

کس چوتورنج و ماتم ندیده
قامت صبر به پیشت خمیده
در ره یاری دین و قرآن
دیده ای مصطفی چه کشیده
وای_ درره پیغمب

• جمعه
• 13
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 16:56
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

یا خدیجه تویی جان پیمبر
یاور احمدی،همراه حیدر
بر تو نازد تا قیامت. شخص احمد
یامحمد(2)

تو گل بوستان مصطفایی
مادر فاطمه خیرالنسایی
فاطمه ات هدیه ای از حی سرمد
یا محمد

تووحیدر شدید مونس و یارش
تو به ثروت علی با ذوالفقارش
بوده ای در بین زنها توسرآمد
یا محمد

برپیمبر تو وحیدر شدی یار
یار اسلام و دین حی دادار
گشته برتو. در مدینه ظلم بیحد
یا محمد

مکه از داغ تو ماتمسرا شد
خانه مصطفی غرق عزا شد
ختم مرسل اشک غم از. دیده بارد
یا محمد

قلب احمد پر از رنج و محن شد
خانه مصطفی بیت الحزن شد
از همه سو. بر پیمبر. غم ببارد
یا محمد

کوه استقامت گشتی تو خاموش
باعبای احمد شدی کف پوش
در کنار پیکرت فاطمه آمد
یا مح

• جمعه
• 13
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 17:00
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

دختر تو در عزایت
شال غم دارد به شانه
روزه دارِ کوچکِ تو
گریه ها دارد شبانه

الوداع امِ مؤمنین
همسرِ ختمِ مرسلین

الوداع امِ فاطمه۳

آهِ سرد و بغض سنگین
گشته افطار پیمبر
فاطمه گشته یتیم و
گشته خالی جایِ مادر

بر خلایق تو نور عین
مادرِ مادرِ حسین

الوداع امِ فاطمه ۳

مکه می گریَد برایت
دخترت شد روضه خوانت
رفته ای تا که نبینی
قتلِ زهرای جوانت

حُرمت فاطمه شکست
آسمان در عزا نشست

الوداع امِ فاطمه ۳

• پنج شنبه
• 26
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 00:03
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول:

خدیجه گوهرِ والا
خدیجه بانوی اعلا
خدیجه عشق پیمبر
خدیجه مادر زهرا

خدیجةُ الْغرّا
سیدَةُ الْبطحا
بین زنانِ پیمبر سرتریو کبری

زینتِ عرشِ برینی خدیجه یا بانو
گوهرِ روی زمینی خدیجه یا بانو
از همه بالاترینی خدیجه یا بانو
اولین بانویِ دینی خدیجه یا بانو

یا بانو یا خدیجه

بند دوم:

خدیجه اسوه ی تقوا
خدیجه سرورِ زن ها
خدیجه الگوی مریم
خدیجه مرجعِ حوّا

ملیکه ی طاها
شفیعه ی عقبا
تو عالمه پروری و علیمه ی والا

به نبی همسر و یاری خدیجه مولاتی
بیرقِ حق بر دوش داری خدیجه مولاتی
جَبَلُ الْحُجْب و وقاری خدیجه مولاتی
شیره قریشی تباری خدیجه مولاتی

یا بانو یا خدیجه

بند سوم:

خدیجه بانیِ اسلام
خدی

• چهارشنبه
• 8
• خرداد
• 1398
• ساعت
• 16:08
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

یا خدیجه مادر نور و دعا
مادر آیینه و آب و صفا
اولین بانوی ایثار و وفا
تا ابد مدیون تو ایمان ما

مادر زهرا و ام المومنین
بر زنان جنتی همچون نگین

در الستم شد پیمبر دلبرم
جرعه نوش هل اتا و کوثرم
من مسلمان نگاه حیدرم
پس یقین دارم که هستی مادرم

مادرانه کن نگاهم، بی کسم
چون گدایان، محضرتو میرسم

بوی جنت میدهد اخلاق تو
عالمی مبهوت در اشراق تو
واله از آن ثروت و املاق* تو
در جواب اینهمه انفاق تو:

آنکه باشد بر جهانش قائمه
بر تو داده هستی اش را فاطمه

یار و پشتیبان پیغمبر تویی
بر زنان مومنه رهبر تویی
ظرف نورِ آیه ی کوثر تویی
بر امامت تا ابد مادر تویی

آبرو بخش تمام مادران
جان فدایت مادر صاحب زمان

حق

• پنج شنبه
• 13
• تیر
• 1398
• ساعت
• 13:44
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

به خدا بعد عروج تو پرم مى سوزد
مادر من،تو نباشى، جگرم مى سوزد

امنیت داشتن ما همه از یمن تو بود
خانه با رفتن تو در نظرم می سوزد

چه کنم با غم فقدان تو که می دانم
بی تو قلب من و قلب پدرم می سوزد

خواستی تاکه عبایش کفنت باشد و آه
این خبر را به پیمبر ببرم می سوزد

همه دارایی تو خرج در اسلام شده
پای بخشندگی ات دست کرم می سوزد

میروی نیستی آن روز ببینی که چطور
سرم آن لحظه که درپشت درم-می سوزد

شعله آن قدر زیاد ست در آن هنگامه
از نفس های پر آهم پسرم می سوزد
***
سال ها می گذرد؛؛ کرببلا وقت غروب
با همین شعله دل اهل حرم می سوزد

• پنج شنبه
• 4
• مهر
• 1398
• ساعت
• 20:04
• نوشته شده توسط
• علیرضا گودرزی

بر خدیجه همسر پیغمبرِ رحمت درود
آنکه ثروت را فدای دین و ایمانش نمود

در عوض سرمایه اش با اذن رب شد دختری
که به درگاهش گذارد ماسوا سر بر سجود

دختری که احترامش بر همه واجب شده
ذالجلال آورده از بهرش عدم را بر وجود

دختری مانند زهرا مظهر پروردگار
چون خودِ ختم رسل آگاه از غیب و شهود

دختر والا مقامی که از او رخصت گرفت
پشت دربِ خانه اش پیک عجل وقت ورود

سهم دارد از فیوضاتِ هر ِ آنچه مصطفا
با خدای خویش در غار حرا گفت و شنود

در مقام زهد و تقوی از همه پیشی گرفت
از میانِ همسرانش هم نبی او را ستود

شد مثال همسرش در خانه ی وحیِ الاه
آیت عظمای سبحان بهر هر گبر و جهود

کرده بود از مال دنیا بی نیازش حق ولی

• دوشنبه
• 15
• اردیبهشت
• 1399
• ساعت
• 11:33
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بهشتي،كوثري،نوري،توئي حبل المتين حتي
ميان عرش رحمان هم شدي بالانشين حتي

نمي فهميم يعني چه نمي دانيم قدرت را
تو بودي تكيه گاه رحمه و للعالمين حتي

مسلمان پيمبر بوده اي قبل از رسالت هم
پس ايمانت فراتر بوده از حق اليقين حتي

گذشتي آنچنان از كل اموالت براي دين
كه شخصأ حضرت حق هم به تو گفت آفرين حتي

مقام آنگونه داري بين زن هاي بهشتي كه
گذارد سر به خاك پاي تو روح الامين حتي

تو ام المومنين هستي به اثباتش همين بس كه
تو را مادر صدا كرده اميرالمومنين حتي

چه چيزي بهتر از اينكه تو هستي مادر زهرا
كفايت ميكند در مدح تو تنها همين حتي

كفن شد جسم پاكت با عباي حضرت خاتم
شده بي تاب از داغ تو ختم المرسلين حت

• سه شنبه
• 16
• اردیبهشت
• 1399
• ساعت
• 10:31
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور