شهادت امام جعفر صادق

مرتب سازی براساس

اشعار شهادت امام صادق(ع),(گوشه ای از حرای حجره خویش) *

4400

اشعار شهادت امام صادق(ع),(گوشه ای از حرای حجره خویش) گوشه ای از حرای حجره خویش

نیمه شبها،خدا خدا می کرد

طبق رسمی که ارث مادر بود

مردم شهر را دعا می کرد

هر ملک در دل آرزویش بود

بشنود سوز ربنایش را

آرزو داشت لحظه ای بوسد

مهر و تسبیح کربلایش را

هر زمان دل شکسته تر می شد

«فاطمه اشفعی لنا» می خواند

زیرلب با صدای بغض آلود

روضهء تلخ کوچه را می خواند

عاقبت در یکی از آن شبها

دل او را به درد آوردند

بی نمازان شهر پیغمبر

سرسجاده دوره اش کردند

پیرمرد قبیلهء ما را

در دل شب،کشان کشان بردند

با طنابی که دور دستش بود

پشت مرکب،کشان کشان بردند

ناجوانمردهای بی انصاف

سن وسالی گذشته از آقا !؟

می شود لااقل نگهدارید

حرمت گیسوی سپیدش را

پابرهنه،بد

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 08:46
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(از كار غربتت گره‌اي وا نمي‌كند) *

3285

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(از كار غربتت گره‌اي وا نمي‌كند) از كار غربتت گره‌اي وا نمي‌كند

اين شهر ، با دل تو مدارا نمي‌كند

اين شهر ، زخم بي‌كسي‌ات را...عزيز من

جز با دواي زهر مداوا نمي‌كند

اين شهر ، در ميان خودش جز همين بقيع

يك جاي امن بهر تو پيدا نمي‌كند

اينجا اگر كسي به سوي خانه‌ات رود

در را به غير ضرب لگد وا نمي‌كند

اين شهر ، شهرِ شعله و هيزم به دستهاست

با آل فاطمه به جز اين تا نمي‌كند

ابن ِربيع ِ پست چه آورده بر سرت؟

شرم و حيا ز سِنّ تو گويا نمي‌كند

بالاي اسب در پيِ خود مي‌كشاندت

رحمي به قامتِ خَمَت امّا نمي‌كند

تا مي‌خوري زمين به تو لبخند مي‌زند

اصلاً رعايت رَمَقت را نمي‌كند

زخم زبانش از لب شمشير بدتر است

يك ذرّه احترام به زهرا ن

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع),(از سوز زهر آب شد از پاي تا سرم) *

3242
3

اشعار شهادت امام صادق(ع),(از سوز زهر آب شد از پاي تا سرم) از سوز زهر آب شد از پاي تا سرم

با اشك همقدم شده ساعات آخرم

پايم به سوي قبله ، لبم غرق خون شده

ديگر رمق نمانده به اعضاي پيكرم

آه اي بقيع باز كن آغوش خويش را

من آخرين امانت شهر پيمبرم

بار سفر به دوش گرفتم وَ با خودم

يك عالَمه مصيبت و اندوه مي‌برم

از غصه آه مي‌كشم و ناله مي‌زنم

يا رب ببين زمانه چه آورده بر سرم

دشمن شبي كه پاي برهنه مرا دواند

داغ رقيه بود عيان در برابرم

رحمي نكرد بر من و بر سنّ و سال من

انداخت ريسمان به روي دست لاغرم

ارث علي به من ز همه بيشتر رسيد

سوزانده شد دو بار ، حريم مطهرم

كاشانه‌ام اگرچه به آتش كشيده ‌شد

امّا نسوخت چادر و گيسوي همسرم

وقتي كه دود خانه‌ي ما ر

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:01
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع),(خسته و سالخورده‌ي ايام) *

4699
4

اشعار شهادت امام صادق(ع),(خسته و سالخورده‌ي ايام) خسته و سالخورده‌ي ايام

ديگر از پا به بستر افتاده

به زمستان رسيده پائيزش

گل ياسي كه پرپر افتاده

***

بعد يك عمر آخر پيري

چه بلايي‌ست آمده به سرش

چه شده هر نفس برون ريزد

از دهان پاره پاره‌ي جگرش

***

لحظه‌ي آخر است و در بستر

گاه با گريه گاه با لبخند

تلخ و شيرين تمام خاطره‌ها

از برش مي‌روند و مي‌آيند

***

يادش آيد ز روزگار چه قدر

سختي و زحمت و بلا ديده

بارها خانه زندگيّ‌اش را

در هجومي ز شعله‌ها ديده

***

آه از آن لحظه‌اي كه نامردي

با لگد دربِ خانه را وا كرد

ناگهان در ميان دود آقا

يادي از روضه‌هاي زهرا كرد

***

زير لب شكوه دارد از دنيا

چه كسي ديده در سياهيِ شب

دست بسته پياده

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:10
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع),(می دویدم پی شان نیمه شب از کوچه تنگ) *

3996
4

اشعار شهادت امام صادق(ع),(می دویدم پی شان نیمه شب از کوچه تنگ) می دویدم پی شان نیمه شب از کوچه تنگ

با دلی خون که به یاد شب صحرا افتاد

یاد آن دخترکی که عقب قافله ای

چشم هایش به دو چشمان عمو تا افتاد

پلک آتش زده اش گرم شد و خوابش رفت

ناقه کوشید نیفتد ولی آن جا افتاد

آسمان تیره، بیابان همه خارستان بود

خواست تا آه کشد از نفس، اما افتاد

عمه، بابا و عمو را همه را کرد صدا

در عوض زجر رسید و به رخش جا افتاد

یک طرف دخترکی دست به روی سر داشت

یک طرف زجر چه ها کرد که از پا افتاد

یک طرف دخترکی دست به پهلو می رفت

یک طرف از سر نیزه، سر بابا افتاد

حسن لطفی

منبع:حدیث اشک

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(ای بند دل فاطمه! ای بنده­ی خالق! یا حضرت صادق!) *

2937

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(ای بند دل فاطمه! ای بنده­ی خالق! یا حضرت صادق!) ای بند دل فاطمه! ای بنده­ی خالق! یا حضرت صادق!
وی مکتب پاینده­ی تو کهفِ خلایق یا حضرت صادق!

با نور احادیث تو دنیاست منوّر، ای مظهرِ حیدر!
شد نور حق از مشرق رخسار تو شارق یا حضرت صادق!

با همّت تو شرع نبی گشته جهانگیر، ای علم تو اکسیر
الحق که تویی حجّت حق مصحف ناطق یا حضرت صادق!

آیین مبین نبوی بر تو رهین است، آری که ره این است
در مکتب عشق تو شود کشف، حقایق یا حضرت صادق!

خورشید کند کسب ضیا از رخ ماهت وز طرز نگاهت
افکار تو روشن­تر از انوار مشارق یا حضرت صادق!

ای فاضل و ای کامل و ای فاطر و قاهر، وی صابر و طاهر!
ای منجی و ای باقی و ای قائم و صادق یا حضرت صادق!

هرگز نبرد بهره­ای از دین محمد، آن

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع),(مثل همیشه شهر مدینه عزاگرفت) *

3287
4

اشعار شهادت امام صادق(ع),(مثل همیشه شهر مدینه عزاگرفت) مثل همیشه شهر مدینه عزاگرفت

از دود آه حضرت صادق فضا گرفت

هفت آسمان برای غمش گریه می کنند

از غصه اش دل پره درد خدا گرفت

از زهر آه سینه او پر حرارت است

این زهر از او مجال نیاز و دعا گرفت

از آن شبی که شعله در خانه اش زدند

درد قدیمی دل او باز پا گرفت

درد قدیمی دل او داغ مادر است

دردی که جان زپیکر آل عبا گرفت

وقتی که تارموی سفیدش به خاک خورد

شهر مدینه هاله محنت سرا گرفت

وقتی که دست بسته از آتش عبور کرد

مضمون یاس وشعله از آن ماجراگرفت

شکر خدا که دیده ی او میخ در ندید

میخی که در ظرافت یک سینه جا گرفت

این ضربه ها کشید به گودال قتلگاه

وقتی که شمر گیسوی شه ازقفا گرفت

آمد دوازده صدا پشت

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:26
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)،(امشب چرا این قدر نورانی ست؟) *

2613

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)،(امشب چرا این قدر نورانی ست؟) امشب چرا این قدر نورانی ست؟

شاید کسی نان می پزد شاید

شاید کسی نذری پزان دارد

بدجور بوی دود می آید!

از کوچه ی تنگ بنی هاشم

نزدیک باب جبرئیل انگار

آری، شعاع سرکش این نور

از بیت «صادق» می رسد این بار

ای وای اینجا نور؟! نه نارست

انگار دارم خواب می بینم

نه، مثل این که عین بیداری ست

پروانه ای بی تاب می بینم

ای کاش می مُردم، نمی دیدم

این گونه احوال امامم را

شرمنده ام از اینکه می گویم

تعبیرهای نا تمامم را:

فرزند ابراهیم و اسماعیل

بر روی آتش راه می پیمود

آن آتشی که سرخی داغش

بود از تبار هیزم نمرود

از خاطرات کوچه، تصویری

ناگاه در ذهنش تجسّم کرد

اشک از کنار گونه اش بارید

بغض فدک در

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)،(کوچه کوچه مدینه لبریز از -) *

2562

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)،(کوچه کوچه مدینه لبریز از -) کوچه کوچه مدینه لبریز از -

عطر و بوی محمّدی شده است

به تن شهر باز گشته حیات

غرق در رفت و آمدی شده است

دم به دم با دم مسیحائیت

منتشر می کنی حقایق را

به دیار مدینه می بخشد

چشم های تو صبح صادق را

مثل جدّت مدینة العلمی

ششمین آفتاب اندیشه

با بیان پیمبرانه ی تو

شد به پا انقلاب اندیشه

با شکوه تو تا هزاران سال

سرفرازست رایت شیعه

که به «قال الامام صادق» ها

زنده مانده هویّت شیعه

لحظه لحظه زراره پرور بود

یابن طاها! نبوغ چشمانت

شده صدها مفضّل و جابر

ریزه خوار فروغ چشمانت

در عروج الهی ات هر دم

جان تو شوق بندگی دارد

نیمه ی شب قنوت دستانت

درس عشق و پرندگی دارد

مست پرواز می کند دل را

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:42
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)،(گوشه ای از حرای حجره ی خویش) *

2662

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)،(گوشه ای از حرای حجره ی خویش) گوشه ای از حرای حجره ی خویش

نیمه شب ها، خدا خدا می کرد

طبق رسمی که ارث مادر بود

مردم شهر را دعا می کرد

هر ملک در دل آرزویش بود

بشنود سوز ربنایش را

آرزو داشت لحظه ای بوسد

مهر و تسبیح کربلایش را

هر زمان، دل شکسته تر می شد

«فاطمه اشفعی لنا» می خواند

زیر لب با صدای بغض آلود

روضه ی تلخ کوچه را می خواند

عاقبت در یکی از آن شب ها

دل او را به درد آوردند

بی نمازان شهر پیغمبر

سر سجاده دوره اش کردند

پیرمرد قبیله ی ما را

در دل شب، کشان کشان بردند

با طنابی که دور دستش بود

پشت مرکب، کشان کشان بردند

ناجوانمردهای بی انصاف

سن و سالی گذشته از آقا

می شود لااقل نگهدارید

حرمت گیسوی سپیدش را

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(وقتی یک عمر بجز ناله و چشم تر نیست) *

2307

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(وقتی یک عمر بجز ناله و چشم تر نیست) وقتی یک عمر بجز ناله و چشم تر نیست

هیچ چیزی که از این زهر جفا بهتر نیست

چقدر خدمتِ بر مردمان شهرش کرد

جواب زحمت او ناسزا به مادر نیست

اگر چه هیزم و آتش به خانه اش بردند

ولی دگر خبر از میخ و سینه و در نیست

از این که پای برهنه به کوچه آمد،گفت:

که زخم پای پر از خار،سهم دختر نیست

شبیه جد غریبش اسیر دشمن شد

ولی روایتی از تیغ تیز خنجر نیست...

شاعر:یحیی نژاد سلامتی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(كشيد بند طناب و شما زمين خوردي) *

2506

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(كشيد بند طناب و شما زمين خوردي) كشيد بند طناب و شما زمين خوردي

شبيه مادرتان بي هوا زمين خوردي

تمام آينه ها ناگهان ترك خوردند

مگر چقدر شما با صدا زمين خوردي؟

چه عاشقانه سر كوچه ي بني هاشم

به ياد حضرت خيرالنساء زمين خوردي

شتاب مركب و زانوي خسته باعث شد

طي مسير، شما بارها زمين خوردي

صداي ناله ي زهرا مدينه را لرزاند

به دست بسته،غريبانه تا زمين خوردي

دلت شكست وبه ياد رقيه افتادي

خودت براي رضاي خدا زمين خوردي

شاعر:وحید قاسمی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(طنين هق هق باد و فغان كوچه ي سرد) *

2389

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(طنين هق هق باد و فغان كوچه ي سرد) طنين هق هق باد و فغان كوچه ي سرد

صداي خنده ي نحس سواره اي ولگرد

دوباره روضه ي تلخ طناب و دست امام

زمانه مثل علي با شما چه بد تا كرد!

در درون حجره عبا و عصاش جا مانده

نكش! نه! محض رضاي خدا، نرو برگرد

زبان به طعنه گشود آن نواده ي ابليس

به اهل بيت نبي بارها جسارت كرد

چقدر بي ادبانه عزيز فاطمه را

كشان كشان، دل شب مجلس شراب آورد

شكست حرمت موي سپيد آقايم

كنار ميز قمار جماعتي نامرد

همه نشسته و او ايستاده مي بيند

جنون رقص غرور دو طاس تخته ي نرد

شاعر:وحید قاسمی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:56
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(فصل غم آمده زمان عزاست) *

2474

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(فصل غم آمده زمان عزاست) فصل غم آمده زمان عزاست

کنج سینه شراره ها دارم

رخت ماتم به تن نمودم و باز

بین چشمم ستاره ها دارم

**

آسمان نگاه غمبارم

رنگ و بوی مدینه را دارد

هر چقدر آه هم اگر بکشم

از تب سینه باز جا دارد

**

آنکه یک عمر پای مکتب خود

روضه میخواند و عاشقانه گریست

گریه هایش شبیه باران بود

آن امامی که صادقانه گریست

**

ظلم تاریخ باز جلوه نمود

وقت تکرار قصه شومی ست

با تبانی آتش و هیزم

جاری از چشم، اشک مظلومی ست

**

آتش دشمنان به پا شده در

خانه ای در میان یک کوچه

میرود بی عمامه مردی در

غربت بی امان یک کوچه

**

داغیِ سینه میکند باور

بانفس هاش آه سردی را

خاک این کوچه ها نمیفهمند

غربت اشک پیر مر

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:58
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع),(مادر چه گویمت که عدو جز جفا نکرد) *

4263
4

اشعار شهادت امام صادق(ع),(مادر چه گویمت که عدو جز جفا نکرد) مادر چه گویمت که عدو جز جفا نکرد

حق تو را ادا ننمود و چه ها نکرد

مادر به خانه تو عدو از در آمدند

دشمن ز بام آمد و شرم از خدا نکرد

من در نماز بودم و سجاده را کشید

افتادم و رعایت سن مرا نکرد

چون بید لرزه بر تن اطفال من فتاد

او هم ز هیچ جرم و جفایی اِبا نکرد

پای و سر برهنه به پیشش دوان دوان

او خود سواره بود و ز جدم حیا نکرد

منیبع:حدیث اشک

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(کوچه کوچه مدينه لبريز از) *

2711

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(کوچه کوچه مدينه لبريز از) کوچه کوچه مدينه لبريز از

عطر و بوي محمّدي شده است

به تن شهر باز گشته حيات

غرق در رفت و آمدي شده است

دم به دم با دم مسيحائيت

منتشر مي کني حقايق را

به ديار مدينه مي بخشد

چشمهاي تو صبح صادق را

مثل جدّت مدينة العلمي

ششمين آفتاب انديشه

با بيان پيمبرانه‌ي تو

شد به پا انقلاب انديشه

با شکوه تو تا هزاران سال

سرفراز است رايت شيعه

که به «قال الامام صادق» ها

زنده مانده هويّت شيعه

لحظه لحظه زُراره پرور بود

يابن طاها! نبوغ چشمانت

شده صدها مفضّل و جابر

ريزه خوار فروغ چشمانت

در عروج الهی ات هر دم

جان تو شوق بندگي دارد

نيمه‌ی شب قنوت دستانت

درس عشق و پرندگي دارد

مست پرواز مي‌کند دل را

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:00
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(مادر چه گویمت که عدو جز جفا نکرد) *

2392

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(مادر چه گویمت که عدو جز جفا نکرد) مادر چه گویمت که عدو جز جفا نکرد

حق تو را ادا ننمود و چه ها نکرد

مادر به خانه تو عدو از در آمدند

دشمن ز بام آمد و شرم از خدا نکرد

من در نماز بودم و سجاده را کشید

افتادم و رعایت سن مرا نکرد

چون بید لرزه بر تن اطفال من فتاد

او هم ز هیچ جرم و جفایی اِبا نکرد

پای و سر برهنه به پیشش دوان دوان

او خود سواره بود و ز جدم حیا نکرد

شاعر:یوسف رحیمی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:04
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(امشب امام هفتم تنها بگريد) *

2219

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(امشب امام هفتم تنها بگريد) امشب امام هفتم تنها بگريد

منصور دون بخندد، زهرا بگريد

شد پاره قلب قرآن ناطق

امام صادق ، امام صادق

استاد كل هستى با جسم خسته

رفته از اين جهان با، دل شكسته

دردا كه كشته منصور مولاى ما را

فرزند زهرا و حجت خدا را

شد پاره قلب قرآن ناطق

امام صادق ، امام صادق

يا رب من ارزوى مدينه دارم

شايد به خاك قبرش صورت گذارم

دوباره داغ شيعه گرديده تازه

دارد نگاه حسرت بر ان جنازه

شد پاره قلب قرآن ناطق

امام صادق ، امام صادق

آخر ز زهر منصور، مولا فدا شد

اعضاى او چو قرآن ، از هم جدا شد

تا بوت او به دوش اهل مدينه

زهرا زند از اين غم بر سر و سينه

شد پاره قلب قرآن ناطق

امام صادق ، امام صادق

شاعر:سرا

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)،(اى مهر تو بهترين علايق) *

2741

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)،(اى مهر تو بهترين علايق) اى مهر تو بهترين علايق

جانها به زيارت تو شايق

ما را نبود به جز خيالت

يارى خوش و همدمى موافق

بيمارى روح را دوا نيست

جز مهر تو اى طبيب حاذق

اى نور جمال كبريائى

اى نور تو زينت مشارق

روز يكه دميد نور خلقت

رخسار تو بود صبح صادق

از جلوه تو تبارك الله

فرمود به خلقت تو خالق

حسن تو خود از جمال زهراست

اى زاده بهترين خلايق

بر تخت كمال و تاج عصمت

آخر كه بود بجز تو لايق

تفسير كمال ايزدى بود

گفتار تو اى امام صادق

باشد سخن تو جاودانى

بوده است چو با عمل مطابق

افسوس شدى شهيد آخر

از حيله ناكسى منافق

از داغ تو شد جهان عزادار

زيرا به تو عالمى است عاشق

ماتم زده ايم و غم چو درياست

دلها همه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(تا آن زمان كه در تو نباشد اميد كار) *

2895

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(تا آن زمان كه در تو نباشد اميد كار) تا آن زمان كه در تو نباشد اميد كار

بهبود كار خويش ز گردون طمع مدار

دستى بزن به دامن همت ز جاى خيز

تا كى به گوشه اى بنشينى اميدوار

يكدم فلك به كام دل اهل دل نگشت

دارى دگر چه از فلك سفله انتظار

كى در نهاد چرخ وفا بوده از نخست

دنيا كجا به قدر جوى دارد اعتبار

دنيا بهشت كافر و زندان مؤمن است

نبود براى هيچ يك از اين دو پايدار

بر مال و جاه و قدرت دنيا مبند دل

دائم به يك قرار نمانده است روزگار

دوران زندگانى ما امتحان ماست

كس را از اين معاينه نبود ره فرار

صادق رئيس مذهب ما آن كه در جهان

هر كس گرفت دامن او گشت رستگار

خورشيد آسمان امامت ولى حق

بخشنده و كريم و بزرگ و بزرگوار

در زندگى به

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:15
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد) *

2510

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد) داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد

جگری سوخته یاد از جگر سوخته کرد

جگری سوخته کز داغ بر افروخته بود

باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود

بر جگر آنکه ولایت به موالی همه داشت

محنت کشتن اولاد بنی فاطمه داشت

آن امامی که لوای شرف افراخته بود

زهر منصور به جانش شرر انداخته بود

آه از آنروز که بگرفت زطاغوت زمان

آتش از چار طرف خانه او را به میان

وندر خرمن آتش ولی رب جلیل

راه می رفته و میگفت منم پور خلیل

شعله را چون به در خانه تماشا می کرد

یاد آتش زدن خانه زهرا می کرد

آنکه هم ظاهر رو هم باطن ما می داند

با دلش زهر چه کرده است خدا می داند

روح دین بود ولی بی تب و بی تابش کردند

شمع کانون وفا بود که

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:16
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت اما صادق(ع)،(زين ماتمى كه چشم ملايك ز خون، ترست) *

2651
1

اشعار شهادت اما صادق(ع)،(زين ماتمى كه چشم ملايك ز خون، ترست) زين ماتمى كه چشم ملايك ز خون، ترست

گويا عزاى صادق آل پيمبرست

يا رب چه روى داده، كزين سوگ جانگداز

خلقى پريش خاطر و دل ها پرآذرست

مُلك و مَلَك به ناله و افغان و اشك و آه

چون داغدار، حضرت موسى بن جعفرست

خون مى رود ز فرط غم از چشم شيعيان

زيرا كه قلب عالم امكان مكدَّرست

منصور، شاد گشت ز قتل خديو دين

امّا به خُلد، غمزده زهراى اطهرست

او گرچه كشت خسرو دين را ولى به دهر

نامش به ننگ تا به ابد ثبت دفترست

تن درنداد بر ستم و اين كلام نغز

بر پيروان حقّ و عدالت مقرّرست:

آزادْمرد، تن به زبونى نمى دهد

مرگ از حيات در نظر مرد خوشترست

تنها نه اشكبارْ چشم «صفا» زين عزا بود

دل هاى شيعيان همه از غم

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:18
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(لبالب شد ز خون دل اياغ حضرت صادق) *

2728

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(لبالب شد ز خون دل اياغ حضرت صادق) لبالب شد ز خون دل اياغ حضرت صادق

دلم چون لاله مى سوزد ز داغ حضرت صادق

چو در خاك مدينه زائرش منزل كند از جان

به هرجا اشك مى گيرد سراغ حضرت صادق

در اين شب ها بود روشن مزار بى رواق او

كه باشد اشك مهدى چلچراغ حضرت صادق

خزان هرگز نمى گردد بهار دانش و بينش

از آن گل ها كه بشكفته به باغ حضرت صادق

معطر مى كند بوى دل آويزش فضاى جان

همان گل هاى علم باغ و راغ حضرت صادق

نشسته در عزا موسى بن جعفر با دلى سوزان

زند آتش به جانش سوز داغ حضرت صادق

ز شعر جانگدازت شعله خيزد «حافظى» زيرا

شد از خون جگر لبريز اياغ حضرت صادق

شاعر:حسین(حافظی)

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(دین از تو پدیدار شده حضرت صادق) *

2903
1

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(دین از تو پدیدار شده حضرت صادق) دین از تو پدیدار شده حضرت صادق
شیعه ز تو بیدار شده حضرت صادق
از مکتب تو جن و ملک علم گرفتند
انسان ز تو دیندار شده حضرت صادق

دانشگاه شیعه که وجودش همه فخر است
از توست، گوهر بار شده حضرت صادق
تا یاد کنم ظلم پر از کینه‌ی منصور
آن جا بصرم تار شده حضرت صادق
یک لحظه نیاسود مطهر گلِ جسمت
چون دم به دم آزار شده حضرت صادق
آن شب که در راز نشستی بَرِ معبود
دشمن ز تو بیزار شده حضرت صادق
آمد که تو را زخم زند بین امارت
جدّت که تو را یار شده حضرت صادق
لیکن چه گریز از غم همدردی مادر
در کوچه گرفتار شده حضرت صادق
چون فاطمه بنشست به خاک غم و غربت
افتاده به دیوار شده حضرت صادق
آمد نظرش مادر خود گفت سؤالی
او را که

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(ز هر طرف به كمان تیر غم زمانه گرفت) *

2545
1

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(ز هر طرف به كمان تیر غم زمانه گرفت) ز هر طرف به كمان تیر غم زمانه گرفت
دل مرا كه بسی بود خون، نشانه گرفت

چو جد خویش علی سال‎ها به خانه نشاند
ز دیده‎ام همه شب اشك دانه دانه گرفت

هنوز خانه زهرا نرفته بود ز یاد
كه آتش از در و دیوار من زبانه گرفت

سپاه كفر به كاشانه‎ام هجوم آورد
مرا به زمزمه و ناله شبانه گرفت

ز باغ فاطمه صیاد، مرغ سوخته را
دل شب آمد و در كنج آشیانه گرفت

سر برهنه و پای پیاده برد مرا
پی اذیتِ من بارها بهانه گرفت

هنوز خستگی راه بود در بدنم
كه خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت

هزار شكر كه زهر جفا نجاتم داد
مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت

چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول
كه گه به زهر جفا گه به تازیانه گرفت

گرفت تا س

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:29
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)،(زین ماتمی كه چشم ملایك ز خون، ترست) *

2446
1

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)،(زین ماتمی كه چشم ملایك ز خون، ترست) زین ماتمی كه چشم ملایك ز خون، ترست
گویا عزای صادق آل پیمبرست
یا رب چه روی داده، كزین سوگ جانگداز
خلقی پریش خاطر و، دلها پر آذرست

مُلك و مَلك به ناله و افغان و اشك و آه
چون داغدار، حضرت موسی بن جعفرست
خون می رود ز فرط غم از چشم شیعیان
زیرا كه قلب عالم امكان مكدرست
منصور، شاد گشت ز قتل خدیو دین
اما به خُلد، غمزده زهرای اطهرست
او گرچه كشت خسرو دین را ولی به دهر
نامش به ننگ تا به ابد ثبت دفترست
تن در نداد بر ستم و، این كلام نغز
بر پیروان حق و عدالت مقررست:
آزاد مرد، تن به زبونی نمی دهد
مرگ از حیات در نظر مرد خوشترست
تنها نه اشكبار چشم صفا زین عزا بود
دلهای شیعیان همه از غم مكدرست

شاعر:مجید همامی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(باز گرقته دلم برای مدینه) * علی اکبر لطیفیان

2841

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(باز گرقته دلم برای مدینه) باز گرقته دلم برای مدینه
باز نشسته دلم به پای مدینه
شکر خدا عاشق دیار حبیبم
شکر خدا که شدم گدای مدینه

بال فرشته است، سایبان قبورش
بال فرشته است،خاک پای مدینه
در کفنم تربت بقیع گذارید
صحن بقیع است، کربلای مدینه
کرب و بلا می­شود دوباره مجسم
تا که به یاد آورم عزای مدینه
دست من و لطف دست با کرم تو
جان به فدای بقیع بی حرم تو
سنّ تو، قدّ تو را کشیده خمیده؟
یا که خداوند آفریده خمیده؟
منحنی قدت از کهولت سن نیست
شاخه ی سیبت ز بس رسیده، خمیده
بس که غریبی تو ای سپیده محاسن
شیعه اگر چه تو را ندیده، خمیده
نیست توان پیاده رفتنت ای مرد
پس به کجا می روی خمیده، خمیده
هر که صدای تو را میان محله
وقت زمین خوردنت

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:38
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(مردی غروب کرد وقتی افق شکست) *

2875
0

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(مردی غروب کرد وقتی افق شکست) مردی غروب کرد وقتی افق شکست
خورشید دیگری جای پدر نشست

او یک امام بود هرچند بی قیام
اویک رسول بود جبریل شاهد است

در آخرین کلام حرفش نماز بود
اوجعفر خداست،پیری که بود و هست

از ترس بشکند دشمن نماز او
این یک نماز نیست تیغی است روی دست

از پای منبرش بستند دست او
قومی عبا به دوش جمعی قلم به دست

آتش چه م یکند با خانه خلیل
کاذب چه می برد از صادق الست

حرف از ثواب شد تشییع آمدند
ای دهر نابکار ای روزگار پست

زیر جنازه اش جمعند عده ای
فامیل بی نماز یا با نماز مست

کاش از ره ثواب جمعی به کربلا
تشییع شاه را بودند پای بست

وقتی افق شکست رأسی طلوع کرد
منبر سنان شد و واعظ بر آن نشست

شاعر:محمد سهرابی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:39
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(من کیستم حقیقت حق را خزانه ام) *

2783

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(من کیستم حقیقت حق را خزانه ام) من کیستم حقیقت حق را خزانه ام
بیرون ز مرز فکر و خیال و فسانه ام
بنیانگذار مذهب و مسندنشین علم
فیض مدام فلسفه عارفانه ام

سبط نبى و پور على، نجل فاطمه
الگوى صبر و صلح حسن را نشانه ام
آئینه دار نهضت سرخ حسینى ام
چون عابدین به نخل عبادت جوانه ام
بحرالعلوم باب من است و سخا و جود
یک قطره اى بود ز یم بیکرانه ام
استاد فقه و فلسفه و منطق و اصول
پرچم فراز علم به قاف زمانه ام
با این همه جلال در این جوّ قیرگون
محصور کرده خصم ستم پیشه خانه ام
از یورش شبانه ابن الرّبیع پست
آید به ناله سنگ ز سوز شبانه ام
لرزد به سان بید تن اهل بیت من
تا مى کشد ز خانه برون وحشیانه ام
آن بى حیا سواره و من با تن ضعیف
پاى پیاده

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(سال‌ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم) *

2877

اشعار شهادت امام صادق(ع)،(سال‌ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم) سال‌ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم
آخر ای زهر جفا شعله زدی بر جگرم
کشت منصور ستم پیشه ز بیداد مرا
کاش می‌کرد دمی شرم ز جد و پدرم

دلِ شب بود که دشمن به سرایم آمد
برد از خانه برون وقت نماز سحرم
سال‌ها داغ بنی‌فاطمه را می‌دیدم
کس ندانست که یک عمر چه آمد به سرم
من جگرپارۀ زهرایم و باید به چه جرم
عوض گل جگر پاره برایش ببرم
بارها تیغ کشیدند پی کشتن من
بارها سیل بلا برد به موج خطرم
دشمن آن لحظه که بر خانۀ من آتش زد
یاد آمد ز غم مادر نیکو سیرَم

شاعر:مجید محسنی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:16
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد