شهادت امام جعفر صادق

مرتب سازی براساس

غم صادق (علیه السلام) -(دلم هواى بقیع دارد و غم صادق ) *

3825

غم صادق (علیه السلام) -(دلم هواى بقیع دارد و غم صادق ) غم صادق (علیه السلام)

دلم هواى بقیع دارد و غم صادق

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

دوباره بیرق مشكى به دست دل گیرم

زنم به سینه كه آمد محرم صادق

سلام من به بقیع و به تربت صادق

سلام من به مدینه به غربت صادق

سلام من به مدینه به آستان بقیع

سلام من به بقیع و كبوتران بقیع

سلام من به مزار معطّر صادق

كه مثل ماه درخشد به آسمان بقیع

سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع

سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع

ز غربتش چه بگویم كه سینه‏ها خون است

براى صادق زهرا مدینه محزون است

دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت

كه ذكر غربت لیلى حدیث مجنون است

همان كه غربتش از قبر خاكى‏اش پیداست

امام صادق شیعه سلاله زهراست

ز ب

  • پنج شنبه
  • 1
  • مهر
  • 1389
  • ساعت
  • 18:51
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

بنال ای دل -(بنال ای دل که در نای زمان فریاد را کشتند) *

4698
0

بنال ای دل -(بنال ای دل که در نای زمان فریاد را کشتند) بنال ای دل که در نای زمان فریاد را کشتند

بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند

اساتید جهان باید به سوک علم بنشینند

که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند

به جرم پاسداری از حریم عترت و قرآن

رئیس مذهب و الگوی عدل و داد را کشتند

بجای اشک و خون دل، ببار ای آسمان زین غم

که نور دیدگان سید امجاد را کشتند

دریغ و درد کز بیداد منصور ستمگر

به جرم یاری دین مظهر امداد را کشتند

به جنّت مادرش زهرا پریشان کرده گیسو را

که بهر حفظ قرآن شافع میعاد را کشتند

من ژولیده می‎گویم ز نسل ساقی کوثر

امام جانشین و پنجمین اولاد را کشتند

"ژولیده نیشابوری"

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1389
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

داغ حضرت صادق علیه السلام -(لبالب شد ز خون دل ایاغِ(1) حضرت صادق ) *

3832
3

داغ حضرت صادق علیه السلام -(لبالب شد ز خون دل ایاغِ(1) حضرت صادق ) داغ حضرت صادق علیه السلام

لبالب شد ز خون دل ایاغِ(1) حضرت صادق

دلم چون لاله مى‎سوزد ز داغ حضرت صادق

چو در خاك مدینه زائرش منزل كند از جان

به هر جا اشك مى‎گیرد سراغ حضرت صادق

در این شب‎ها بود روشن، مزار بى رواق او

كه باشد اشك مهدى چلچراغ حضرت صادق

خزان هرگز نمى‎گردد بهار دانش و بینش

از آن گل‎ها كه بشكفته به باغ حضرت صادق

معطر مى‎كند بوى دل آویزش فضاى جان

همان گل‎هاى علم باغ و راغ(2) حضرت صادق

نشسته در عزا موسى‎بن جعفر با دلى سوزان

زند آتش به جانش سوز داغ حضرت صادق

ز شعر جانگدازت شعله خیزد «حافظى» زیرا

شد از خون جگر لبریز ایاغ حضرت صادق

"محسن حافظى"

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1389
  • ساعت
  • 17:06
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

غصه و غم -(بسته بر شادىّ و عشرت غصه و غم راه را) *

3570

غصه و غم -(بسته بر شادىّ و عشرت غصه و غم راه را) غصه و غم

بسته بر شادىّ و عشرت غصه و غم راه را

عقده از غم بر رخ دل بسته راه آه را

بر دلم داغى گران باشد كه جانم سوخته

مانم آیا با كه گویم این غم جانكاه را؟

شد رئیس مذهب ما از جفا خونین جگر

این مصیبت كرده دل‎خون مردم آگاه را

آن كه با خون جگر بر شیعیان هموار كرد

در خط سرخ ولایت تا قیامت راه را

زهر كین نوشید امّا با عدو سازش نكرد

كرد تا رسواى عالم دشمن بدخواه را

محمّد موحدیان «امید»

  • جمعه
  • 2
  • مهر
  • 1389
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

امامِ صادق ع -(ای چراغ دانشت گیتی­فروز) *

4019
4

امامِ صادق ع -(ای چراغ دانشت گیتی­فروز) ای چراغ دانشت گیتی­فروز
تا قیامت پیشتاز علم روز
آفرینش را کتاب ناطقی
اهل بینش را امامِ صادقی

نور دانش از چراغ علم تو
لاله می­روید ز باغ حلم تو
اهل دانش سائل کوی تواند
تشنه­کامان لب جوی تواند
خضر در این آستان هویی شنید
بوعلی زین بوستان بویی شنید
قلب هستی شد منیر از این چراغ
بوبصیر آمد بصیر از این چراغ
مکتب فضلت مفضّل ساخته
شورها در اهل فضل انداخته
شعله در دست غلامت رام شد
صبح باطل از هشامت شام شد
آسمان معرفت خاکِ دَرت
سائل درس زُراره­پرورت
ای فروغت تافته در سینه­ها
روشن از تصویر تو آیینه­ها
تا تو هستی پیشوای مذهبم
ذکر حق آنی نیفتد از لبم
مذهبم را بر مذاهب برتری است
ایده و مشی و مرامم جعفری است

  • یکشنبه
  • 4
  • مهر
  • 1389
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شیعه ی امام -(ما اگر بر نام حیدر عاشقیم) *

5424
5

شیعه ی امام -(ما اگر بر نام حیدر عاشقیم) ما اگر بر نام حیدر عاشقیم

شیعه ی درس امام صادقیم

شیعه ی اشکیم، اشک جعفری

اشک او کرده به دلها رهبری

اشک، یک درس امام صادق است

اشک، همواره مرام صادق است

گاه در سجده صفا می کرد او

اشک را خرج خدا می کرد او

گاه اندر خلوت شیدائیش

یاد می کرد از گل زهرائیش

آنکه می اید برای انتقام

آنکه صادق داده بر نامش سلام

گاه گریان گلی پژمرده بود

یاد آن رخسار سیلی خورده بود

گاه تا یک روضه خوان می دید او

شاعر شیرین زبان می دید او

امر می کرد تا عزا برپا شود

نهضت کرببلا احیا شود

گاه آتش می زدند آن خانه را

گاه می بردند صاحب خانه را

خاک کوچه شاهد غمهای اوست

یک سند از غربت شبهای اوست

شاعر: ؟؟؟

  • پنج شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1389
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • حسین
ادامه مطلب

براى صادق زهرا مدينه محزون است -(دلم هواى بقيع دارد و غم صادق) *

4390
4

براى صادق زهرا مدينه محزون است -(دلم هواى بقيع دارد و غم صادق) دلم هواى بقيع دارد و غم صادق

عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

دوباره بيرق مشكى به دست دل گيرم

زنم به سينه كه آمد محرم صادق

سلام من به بقيع و به تربت صادق

سلام من به مدينه به غربت صادق

سلام من به مدينه به آستان بقيع

سلام من به بقيع و كبوتران بقيع

سلام من به مزار معطّر صادق

كه مثل ماه درخشد به آسمان بقيع

سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقيع

سلام من به گل ياس هاشمىّ بقيع

ز غربتش چه بگويم كه سينه‏ها خون است

براى صادق زهرا مدينه محزون است

دلم دوباره به ياد رئيس مذهب سوخت

كه ذكر غربت ليلى حديث مجنون است

همانكه غربتش از قبر خاكى‏اش پيداست

امام صادق شيعه سلاله زهراست

ز بسكه كينه و غربت به هم مو

  • یکشنبه
  • 11
  • مهر
  • 1389
  • ساعت
  • 07:03
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

داغ صادق ع -(داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد) *

2532
2

 داغ صادق ع  -(داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد) ( داغ صادق(ع

داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد
جگری سوخته یاد از جگر سوخته کرد
جگری سوخته کز داغ بر افروخته بود
باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود

بر جگر آنکه ولایت به موالی همه داشت
محنت کشتن اولاد بنی فاطمه داشت
آن امامی که لوای شرف افراخته بود
زهر منصور به جانش شرر انداخته بود
آه از آنروز که بگرفت زطاغوت زمان
آتش از چار طرف خانه او را به میان
وندر خرمن آتش ولی رب جلیل
راه می رفته و میگفت منم پور خلیل
شعله را چون به در خانه تماشا می کرد
یاد آتش زدن خانه زهرا می کرد
آنکه هم ظاهر رو هم باطن ما می داند
با دلش زهر چه کرده است خدا می داند
روح دین بود ولی بی تب و بی تابش کردند
شمع کانون وفا بود که آ

  • پنج شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1390
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شعر به مناسبت شهادت امام صادق ع -(ای پیر خرد طفل دبستان کمالت) *

3638
3

شعر به مناسبت شهادت امام صادق ع -(ای پیر خرد طفل دبستان کمالت) دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت
چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند
ز دیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت

هنوز خانه زهرا نرفته بود زیاد
که آتش از درو دیوار من زبانه گرفت
سپاه کفر به کاشانه ام حجوم آورد
مرا بزمزمه و ناله شبانه گرفت
زباغ فاطمه صیاد، مرغ سوخته را
دل شب آمد و در کنج آشیانه گرفت
سر برهنه و پای پیاده برد مرا
پی اذیت من بارها بهانه گرفت
هنوز خستگی راه بود در بدنم
که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت
هزار شکرکه زهر جفا نجاتم داد
مرا بموج غم از مردم زمانه گرفت
چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول
که گه بزهر جفا گه به تازیانه گرفت
گرفت تاسمت نوکری زما«میثم»
مقام سروری و جاودانه گرفت

غلامرضا سا

  • پنج شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1390
  • ساعت
  • 18:21
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

ای پیر خرد اثر استاد سازگار(ایمان غلامی)باب الجنه -(ای پیر خرد طفل دبستان کمالت) *

3756
0

ای پیر خرد اثر استاد سازگار(ایمان غلامی)باب الجنه -(ای پیر خرد طفل دبستان کمالت) شعر شهادت امام صادق ع ای پیر خرد طفل دبستان کمالت
ارباب بصیرت همه مبهوت جلالت

دیدار الهی به تماشای جمالت
خلق دو جهان تشنه دریای زلالت

وجه‌الهی و نیست نه پایان نه زوالت
وصف تو فزون است ز توصیف و ز گفتار

ای گشته صداقت همه جا دور سر تو
روییده گل معرفت از خاک در تو

شب منتظر زمزمه‌های سحر تو
وحی است سراسر سخن چون گهر تو

عالم چو کف دست به پیش نظر تو
ای چشـم خـدای احـد قــادر دادار

تو ماه و تلامیذ تو دور تو ستاره
گفتار حکیمانه‌ات افزون ز شماره

هر روز... نه! هر لحظه بود بر تو هزاره
علم تو روان‌بخش کمال است هماره

دو مطلع الانوار تو حمران و زراره
یک جابر حیان تو و آن همه آثار

چون مهر که پیوسته

  • پنج شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1390
  • ساعت
  • 20:15
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب

قصه غصه شهادت امام جعفر صادق ع(ایمان غلامی)باب الجنه -(اگر چه عاشقی نالایقم من) *

2691
-1

قصه غصه شهادت امام جعفر صادق ع(ایمان غلامی)باب الجنه -(اگر چه عاشقی نالایقم من) اگر چه عاشقی نالایقم من مرید محض قال الصادقم من دل ما لایق هر برتری شد چو دینش دین حق جعفری شد

چو گویم ذکر اهل بیت مولا

شود دلشاد از من قلب زهرا

نمایم شادی قلبش مکرر چو گویم از رئیس شیعه جعفر ز شهری می گذشت آن بی قرینه میان مکه و شهر مدینه میان کوچه ها آن ماه می رفت عجب مانند حیدر راه می رفت زمین زیر قدومش مفتخر بود زمان غرق گل خیر البشر بود به دور شمس رویش همچو اختر همه اصحاب و شاگردان جعفر ملائک جملگی در بین راهش همه در التماس یک نگاهش رسد آن معدن نور و تجلی میان راه در کوئی به طفلی به کوچه کودک خرد سیه روی به بازی بود با بازیچه گوی به سوی طفل عاشق گشت راهی به رخسارش نمود از دل نگاهی گرفت

  • پنج شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1390
  • ساعت
  • 20:29
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

امام غریب اثر استاد لطیفیان -( همان امام غریبی که شانه اش خم بود ) * علی اکبر لطیفیان

4468
0

امام غریب اثر استاد لطیفیان  -( همان امام غریبی که شانه اش خم بود ) همان امام غریبی که شانه اش خم بود به روی شانه ی پیرش غم دو عالم بود میان صحن حسینیه ی دو چشمانش همیشه خاطره ی ظهر یک محرم بود دل شکسته ی او را شکسته تر کردند شبیه مادر مظلومه اش پر از غم بود اگر تمام ملائک زگریه می مردند به پای خانه ی آتش گرفته اش کم بود حدیث حرمت او را به زیر پا بردند اگر چه آبروی خاندان آدم بود شتاب مرکب و بند و تعلل پایش زمینه های زمین خوردنش فراهم بود مدینه بود و شرر بود و خانه ای ساده چه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بود امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد همان امام غریبی که شانه اش خم بود سروده علی اکبر لطیفیان

  • پنج شنبه
  • 31
  • شهریور
  • 1390
  • ساعت
  • 20:35
  • نوشته شده توسط
  • ایمان
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(ع),((غریب آقام جان آقام آقام آقام آقام آقام 4)به همراه ن.ای روح الله بهمنی *

4816
3

شعر شهادت امام صادق(ع),((غریب آقام جان آقام آقام آقام آقام آقام 4)به همراه ن.ای روح الله بهمنی (غریب آقام جان آقام آقام آقام آقام آقام 4)
امشب عزای قبر بی نشونه
روضه به پا میون آسمونه
گل های گریه باز زده جونه

نوحه می خونن دل های عاشق
برا عزای امام صادق
(غریب آقام جان آقام آقام آقام آقام آقام 4)
حرمت دست پیر شو ندیدن
گریه ی خانواده رو شنیدن
خونشون به آب آتیش کشیدن
بازم دوباره در و شکستن
بازم که دست امام بستن
(غریب آقام جان آقام آقام آقام آقام آقام 4)
پاییز تو دلش غم بهاره
شب ها به یاد کربلا می باره
گریه چشماش یک مشک پاره
علم به دوش خیمه ها افتاد
سقا رو پای فاطمه افتاد
(غریب آقام جان آقام آقام آقام آقام آقام 4)

دانلود سبک

  • شنبه
  • 28
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 06:59
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر شهادت مولا اما صادق رئیس مذهب شیعه -( نگران است چشم عاشق ما ) * امیر عظیمی

2852
4

شعر شهادت مولا اما صادق رئیس مذهب شیعه -( نگران است چشم عاشق ما ) نگران است چشم عاشق ما
غرق شبنم شده شقایق ما
به کجا می برند نیمه ی شب
پابرهنه امام صادق ما
در نماز شب است آقامان
یا که مشغول خواندنِ قرآن
کاش می شد کمی نگه دارید
حرمت موی او مسلمانان
دشمنِ آل مرتضی هر بار
می رسد تا به اهل بیت انگار
یا لگد می زند به در، یا که
می پرد بی اجازه از دیوار
مگر اهل کجاست ابن ربیع
اینقدر بی حیاست ابن ربیع
چه شنیده است از لبِ آقا
به لبش ناسزاست ابن ربیع
حرمت پیر ما شکسته شده
دست حیدر دوباره بسته شده
باز کوچه، کشان کشان بردن...
او از این اتفاق خسته شده
او از این کوچه ها حذر دارد
از دل ِمرتضی خبر دارد
به عیالش بگفت با اصرار
پی او آمدن خطر دارد
قلب تاریخ گرچه شرمنده است
از

  • شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 12:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر شهادت امام صادق(ع) -(داغ تو آب کرده دل سنگ خاره را) * محسن حنیفی

1122

شعر شهادت امام صادق(ع) -(داغ تو آب کرده دل سنگ خاره را) غ تو آب کرده دل سنگ خاره را
هم جنس روضه کرده هُشام و زُراره را

سوگ تو، صبح صادق دامان فاطمه
خاموش کرده نور هزاران ستاره را

دارد برای زخم دلت گریه میکند
زهری که بسته بر روی تو راه چاره را

دارد نفس نفس زدنت شرح می دهد
پای پیاده و دل سنگ سواره را

قنفذ دوباره آمده فریاد میکشد
آورده است بر در خانه شراره را

در بین روضه واژه ی "قنفذ" تو را شکست
باید دوباره گریه کنی این اشاره را

از قطره های اشک تو مرثیه میچکد
باید نوشت متن لهوفی دوباره را

از شرحه شرحه ی جگر تو نوشته اند
شرح مصیبت بدن پاره پاره را

از عصر روز گریه، ز غارت سخن بگو
از خاتمی که گریه کند گوشواره را

  • سه شنبه
  • 19
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 18:03
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت امام صادق(ع)-(مباد آنکه عبای تو یک کنار بیفتد) * علی اکبر لطیفیان

3077

اشعار شهادت  امام صادق(ع)-(مباد آنکه عبای تو یک کنار بیفتد) مباد آن که عبای تو یک کنار بیفتد
میان راه، تن تو بی اختیار بیفتد
تو را خمیده خمیده میان کوچه کشیدند
که آبروی نجیبت از اعتبار بیفتد
دگر غرور تو را چاره جز شکسته شدن نیست
اگر محاسن تو دست این سوار بیفتد
توقع اثری غیر آبله نتوان داشت
مسیر پای برهنه ت اگر به خار بیفتد
چه خوب شد که لباست به میخ در نگرفت و...
چه خوب شد که نشد پهلویت ز کار بیفتد
اگر چه سوخت حریمت ولی ندید نگاهت
ز گوش دخترکان تو گوشوار بیفتد
هنوز هم که هنوز است جلوه های تو جاری ست
که آفتاب، محال است در حصار بیفتد
علی اکبر لطیفیان

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:16
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(ای بند دل فاطمه! ای بنده­ی خالق! یا حضرت صادق) *

1898
1

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(ای بند دل فاطمه! ای بنده­ی خالق! یا حضرت صادق) ای بند دل فاطمه! ای بنده­ی خالق! یا حضرت صادق!
وی مکتب پاینده­ی تو کهفِ خلایق یا حضرت صادق!

با نور احادیث تو دنیاست منوّر، ای مظهرِ حیدر!
شد نور حق از مشرق رخسار تو شارق یا حضرت صادق

!

با همّت تو شرع نبی گشته جهانگیر، ای علم تو اکسیر
الحق که تویی حجّت حق مصحف ناطق یا حضرت صادق!

آیین مبین نبوی بر تو رهین است، آری که ره این است
در مکتب عشق تو شود کشف، حقایق یا حضرت صادق!

خورشید کند کسب ضیا از رخ ماهت وز طرز نگاهت
افکار تو روشن­تر از انوار مشارق یا حضرت صادق!

ای فاضل و ای کامل و ای فاطر و قاهر، وی صابر و طاهر!
ای منجی و ای باقی و ای قائم و صادق یا حضرت صادق!

هرگز نبرد بهره­ای از دین محمد،

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:26
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع),(اگر چه اصل و نسب از تبار اُلفت داشت) *

2576

اشعار شهادت امام صادق(ع),(اگر چه اصل و نسب از تبار اُلفت داشت) اگر چه اصل و نسب از تبار اُلفت داشت

به بي وفائي اين روزگار عادت داش

دوباره سينه ي دريائي اش پر از غوغاست

که بين آن همه شاگرد باز هم تنهاست

شب و سکوت و مناجات دلنوازش بود

فضاي شهر پر از عطر جانمازش بود

ز سوز اشک تن پيرمرد مي لرزيد

وَ پا به پاي تنش خاک سرد مي لرزيد

نشانه ها همه آيات شام آخر بود

که اين همه به لبش ذکر واي مادر بود

سر نماز و دعا بود دوره اش کردند

چقدر مردم اين قوم پست و نامردند

چقدر ساده شکستند خلوت او را

وَ زير پاي نهادند حرمت او را

طناب و اين همه آدم دگر براي چيست؟

براي بردن يک پيرمرد لازم نيست

دوباره داغ مدينه خدا به خير کند

امام و دشمن و کينه خدا به خير کند

بر

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:45
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)-(ناگهان زلفِ پریشان تو را میگیرند) * علی اکبر لطیفیان

2903

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع)-(ناگهان زلفِ پریشان تو را میگیرند) ناگهان زلفِ پریشان تو را می گیرند
سر سجاده گریبان تو را می گیرند
تو در این خانه بنا نیست که راحت باشی
چند هیزم سر و سامان تو را می گیرند
وقت نعلین به پا کردن تو یک آن است
چون حسودند همین آنِ تو را می گیرند
دختران تو یقیناً ز کسی ترسیدند
بی سبب نیست که دامان تو را می گیرند
سعی کن بلکه خودت را بکشانی ور نه
ریسمان ها به خدا جانِ تو را می گیرند
علی اکبر لطیفیان

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:28
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(عالم ز آه تیره تر از صبح محشر است) *

2772
2

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(عالم ز آه تیره تر از صبح محشر است) عالم ز آه تیره تر از صبح محشر است

خونِ جگر به دیده ي آلِ پیمبر است

شهر مدینه گشته عزاخانه ي وجود

رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است

گفتم چه روی داده که از خاطرم گذشت

امشب شب یتیمی موسی ابن جعفر است

گِریَند بر امام ششم هفت آسمان

در نُه فلک قیامتِ عظمای دیگر است

جسمی که آب شد از جفا زیر خاک رفت

در قلب آب و خاک از این داغ آذر است

خواهی اگر که بوسه زنی بر مزار او

قبرش کنار تربت زهرای اطهر است

آتش زدند خانه او را حرامیان

این اجر خوبی پدر و ارث مادر است

جز تل خاک نیست نشانی از آن مزار

الحق که ننگ آل سعودِ ستمگر است

قامت خمیده،تن شده مانند شمع آب

این شاهد جنایت منصور کافر است

بر او بریز

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:32
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهات امام جعفر صادق(ع),(منم آن دل که ز داغ تو به دریا میزد روضه ات شعله به دامان ثريا ميزد مو سپیدی که دو دستش به طنابی بستند پیر مردی که نفس در پی آنها میزد آن طرف گریه ي طفلان من و در این سو خنده بر بي كسي ام دشمن زهرا می زد نيمه ج *

10743
1

اشعار شهات  امام جعفر صادق(ع),(منم آن دل که ز داغ تو به دریا میزد  روضه ات شعله به دامان ثريا ميزد     مو سپیدی که دو دستش به طنابی بستند  پیر مردی که نفس در پی آنها میزد     آن طرف گریه ي طفلان من و در این سو  خنده بر بي كسي ام دشمن زهرا می زد     نيمه ج منم آن دل که ز داغ تو به دریا میزد

روضه ات شعله به دامان ثريا ميزد

مو سپیدی که دو دستش به طنابی بستند

پیر مردی که نفس در پی آنها میزد

آن طرف گریه ي طفلان من و در این سو

خنده بر بي كسي ام دشمن زهرا می زد

نيمه جاني كه در آتش پي ِ طفلانش بود

شعله وقتي ز در سوخته بالا ميزد

آه از آن بزم شرابی که به يادم آورد

داغ آن زخم که نامرد به لبها میزد

یاد آن طفل که زنجیر تنش مانع بود

تا ببیند که لبِ چوب کجا را میزد

همه ي قدرت خود جمع نمود اما دید

خیزران را به لب زخمی بابا میزد

ترکه اش گاه به رخ گاه به دندان می خورد

در عوض عمه ي ما بود که خود را میزد

(حسن لطفي)

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:36
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(آئينه بود و سنگْ دلش را شكسته بود) *

2717

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(آئينه بود و سنگْ دلش را شكسته بود) آئينه بود و سنگْ دلش را شكسته بود

عمري به پايِ لحظه ي مرگش نشسته بود

آن شب دلش براي زيارت گرفته بود

از شوق ِ وصل ، بندِ دل از هم گسسته بود

صادق ترين سروده ي ديوان كردگار

از آن همه دروغ از آن شهر خسته بود

تكرار قصه ي علي و بند و كوچه هاست

روشن ترين دليل همان دست بسته بود

پاي پياده در پي مركب امام عشق

انگار روي اسب مغيره نشسته بود

بر خاك خورد و گفت كه اي واي مادرم

آن شب ، شبِ زيارت پهلو شكسته بود

(محمد ناصري)

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:48
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع),(آن قدر بي‌صدا و خموش از ترانه‌اي) *

2769
1

اشعار شهادت امام صادق(ع),(آن قدر بي‌صدا و خموش از ترانه‌اي) آن قدر بي‌صدا و خموش از ترانه‌اي

حِس مي‌كنم شكسته و بي‌آشيانه‌اي

آقا شنيده‌ام پِيِ مركب دويده‌اي

پاي برهنه،نيمه‌ي شب،چي كشيده‌اي؟

با پنجه زهر بر جگرت چنگ مي‌زند

با لكّه‌هاي خون به لبت رنگ مي‌زند

***

گيسو سفيد ، قدّ كمان ، بين بستري

آقا چه قدر پير شدي...شكل مادري

اشك فراق در نگهت موج مي‌زند

دلواپس يتيميِ موسي بن جعفري

چشم بقيع منتظر مقدمت شده

تو آخرين امانت شهر پيمبري

حالا به ياد خاطره‌ي دست بسته‌ات

گريان براي غربت زهرا و حيدري

آتش گرفت خانه‌ات امّا كسي نشد

در بين شعله كُشته‌ي ديواري و دري

آتش گرفت خانه‌ات امّا در آن ميان

از خانواده‌ي تو نبُردند معجري

***

دشمن براي قتل تو شم

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:52
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع),(بقيع ! باز كن آغوش روح پرور را) *

3424

اشعار شهادت امام صادق(ع),(بقيع ! باز كن آغوش روح پرور را) بقيع ! باز كن آغوش روح پرور را

كه در برت بِكِشي ميهمان آخر را

بقيع ! غسل زيارت كن و ضريح بساز

كه بوسه‌ها بزني پيكري مطهر را

بقيع ! اين تنِ مولاي سالخورده‌ي ماست

بگير در بغل آرام ياس پرپر را

بدان كه شرح غم اين غريب دشوار است

غمي كه كاسه‌ي خون كرد ديده‌ي تر را

بميرد آنكه در اين سنّ و سال زهرش داد

كه آتشي زد و سوزاند پاي تا سر را

شرار زهر شبي را به خاطرش آورد

كه ديد شعله‌ي بر چار چوبه‌ي در را

ميان دود درِ خانه با لگد وا شد

كه باز زنده كند روضه‌هاي مادر را:

-چه ضربه‌اي كه سر و روي ميخ را خون كرد

شكست شيشه‌ي عمر عزيز حيدر را-

بقيع ! روضه‌ي شيخ الائمّه سنگين است

ولي بيا كه بگويم از

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 04:56
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع),(من ولی‌الله اعظم مقتدای راستینم) *

2904
2

اشعار شهادت امام صادق(ع),(من ولی‌الله اعظم مقتدای راستینم) من ولی‌الله اعظم مقتدای راستینم

چشمۀ عین الحیاتم صاحب علم الیقینم

رهنمای اهل ایمان مقتدای اهل دینم

آفتاب علم و دانش در سما و در زمینم

گوهر شش بحر نورِ ذاتِ رب العالمینم

من ششم مولای خلق اولین و آخرینم

****

علم در عالم تجلی می‌کند از منبر من

نور دانش بود از اول هاله‌ای دور سر من

اهل عرفان چهره بنهادند بر خاک در من

تا ابد جوشد شراب معرفت از کوثر من

وارث علم و کمال و حلم ختم المرسلینم

من ششم مولای خلق اولین و آخرینم

****

در حیات علم می‌جوشد مسیحا از لب من

بس اساتید جهانی کآمدند از مکتب من

روزها باشد همه روز من و شبها شب من

سالکان را رستگاری نیست جز در مذهب من

کلک دانش در کف و دس

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:03
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(ای جمال کبریا آیینه‌ات) *

3225
2

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(ای جمال کبریا آیینه‌ات) ای جمال کبریا آیینه‌ات

علم کل انبیا در سینه‌ات

دانش آرد سجده بر خاک رهت

ملک نامحدود حق دانشگهت

با نگاهت قطره دریا می‌شود

ذره مهر عالم‌آرا می‌شود

علم آرد بر درت روی نیاز

وحی کرده بر شما آغوش، باز

نام تو نام‌‌آوران را شور داد

هفت شهر معرفت را نور داد

هم سرانگشت الهی خامه‌ات

هم کتاب‌الله، دانشنامه‌ات

حیدر و زهرا و احمد کیست؟ تو

صادق آل محمد کیست؟ تو

بوبصیرت بر بصیرت جان و سر

جابر تو علم شیمی را پدر

کرسی درست مفضل‌پرور است

هر کلامت هفت‌دریا گوهر است

گرچه تا عمق زمان‌ها تاخته

علم هم قدر تو را نشناخته

نور شد نور از چراغ مکتبت

بوسۀ آیات قرآن بر لبت

هرچه دانش گشت عمرش بیشتر

باز

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:08
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(تیره ای از تبار تاریکی) *

3266
-1

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(تیره ای از تبار تاریکی) تیره ای از تبار تاریکی
آبروی مدینه را بردند
پا برهنه بدون عمامه
دست بسته...تو را کجا بردند!؟

باز تکرار می شود در شهر

قصه کوچه... خانه... آتش... در

وسط شعله پور ابراهیم

روضه می خواند؛ روضهٔ مادر

خواب دیدم که پشت پنجره ها

رو به روی بقیع گریانم

پا به پای کبوتران غریب

در پی آن مزار پنهانم

گریه در گریه با خودم گفتم

جان افلاک پشت پنجره هاست

آی مردم تمام هستی ما

در همین خاک پشت پنجره هاست

فصل غم آمده زمان عزاست

کُنج سینه شراره ها دارم

رخت ماتم به تن نمودم و باز

بین چشمم ستاره ها دارم

آسمان نگاه غم بارم

رنگ و بوی مدینه را دارد

هر چه قدر آه هم اگر بکشم

از تب سینه باز جا دارد

آن که

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:12
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(کوچه کوچه مدینه لبریز از) *

2657

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(کوچه کوچه مدینه لبریز از) کوچه کوچه مدینه لبریز از

عطر و بوی محمّدی شده است

به تن شهر باز گشته حیات

غرق در رفت و آمدی شده است

دم به دم با دم مسیحائیت

منتشر می کنی حقایق را

به دیار مدینه می بخشد

چشمهای تو صبح صادق را

مثل جدت مدینة العلمی

ششمین آفتاب اندیشه

با بیان پیمبرانه‌ی تو

شد به پا انقلاب اندیشه

با شکوه تو تا هزاران سال

سرفراز است رایت شیعه

که به «قال الامام صادق» ها

زنده مانده هویّت شیعه

لحظه لحظه زراره پرور بود

یابن طاها! نبوغ چشمانت

شده صدها مفضّل و جابر

ریزه خوار فروغ چشمانت

در عروج الهی ات هر دم

جان تو شوق بندگی دارد

نیمه‌ی شب قنوت دستانت

درس عشق و پرندگی دارد

مست پرواز می‌کند دل را

رب

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:15
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام صادق(ع),(دل گرفته یاد ایوان بقیع) *

3005
0

اشعار شهادت امام صادق(ع),(دل گرفته یاد ایوان بقیع) دل گرفته یاد ایوان بقیع
دیده ای داریم گریان بقیع
حیف بر خاکش بتابد آفتاب
سایه ی عرش است بر جان بقیع

غربتش چون شمع آبم می کند

صحن ویرانش خرابم می کند

نسل در نسل عشق دارم، عاشقم

چون گرفتارت کما فی السّابقم

شیعه ی فقه و اصول مذهبم

زنده از انوار قال الصّادقم

کرسی درست جهاد اکبر است

ابن حیّان و مفضّل پرور است

فاطمیّه سفره ی جانانه ات

بود هر شب روضه ی ماهانه ات

درس اول روضه خوانی بود و بس

تا حسینیّه است مکتب خانه ات

روزی یک عمر ما دست شماست

خرج راه کربلا دست شماست

باز بر بیت ولا آتش زدند

نیمه شب وقت دعا، آتش زدند

باز هم دست ولایت بسته و

پشت در صدیقه را آتش زدند

نه ردایی نه عمامه ب

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:26
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(گر چه در خاک رفت، پیکر تو) *

3461
-1

اشعار شهادت امام جعفر صادق(ع),(گر چه در خاک رفت، پیکر تو) گر چه در خاک رفت، پیکر تو

دیگر از تن جدا نشد سر تو

دود آتش ز خانه ات بر خواست

پشت در جان نداد همسر تو

ظلم بر عترتت رسید ولی

به اسیری نرفت دختر تو

بدنت آب شد ز زهر ولی

تازیانه نخورد خواهر تو

قامتت گشت خم ولی نشکست

پشت تو در غم برادر تو

ظلم دیدی و لیک کشته نشد

کودک شیرخواره در بر تو

سوخت قلبت ولی نشد صد چاک

تن فرزند در برابر تو

زهر دادند بر تو لیک نخورد

چوب کین بر لب مطهر تو

سوخت پا تا سرت ز زهر ولی

پاره پاره نگشت پیکر تو

می سزد در غم تو گریه کند

چشم شیعه به جد اطهر تو

بوده یک عمر در عزای حسین

اشک، جاری ز دیدهٔ تر تو

نه از این غم سرشک «میثم» ریخت

اشک خونین ز چشم عالم ریخت

  • دوشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 05:29
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد