شهادت امام جعفر صادق

مرتب سازی براساس

به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید *

3033
1

به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید به غمزه ای نظرت صد مه و ستاره کشید
نظارۀ تو ابوحمزه و زراره کشید
غریب هستی و چون مادرت نشد آقا
سر مزار شما گنبد و مناره کشید
به زخم های دلت مرهمی نشد پیدا
که زهر از جگرت طرح پاره پاره کشید
تو را میان دعا، بی نمازها بردند
تو را پیاده به کوچه یکی سواره کشید
میان کوچه تن خسته ات زمین تا خورد
نکرد رحمی و دشمن تو را دوباره کشید
سریع خانه برو دختر تو ترسیده است
که ارث مادریت را کسی شراره کشید
گرفته خانۀ تو رنگ خیمه های حسین
دوباره گریۀ چشمت به سوگواره کشید
دوباره آتش و خیمه غروب عاشورا
دوباره کرببلا را به استعاره کشید
تمام اهل و عیالش فرار می کردند
و دختری که خودش را به یک کناره کشید
به چند زخم پدر

  • پنج شنبه
  • 30
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 08:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

آئینه بود و سنگْ دلش را شكسته بود *

2523
1

آئینه بود و سنگْ دلش را شكسته بود آئینه بود و سنگْ دلش را شكسته بود
عمری به پایِ لحظه ی مرگش نشسته بود
آن شب دلش برای زیارت گرفته بود
از شوقِ وصل، بندِ دل از هم گسسته بود
صادق ترین سروده ی دیوان كردگار
از آن همه دروغ از آن شهر خسته بود
تكرار قصه ی علی و بند و كوچه هاست
روشن ترین دلیل همان دست بسته بود
پای پیاده در پی مركب امام عشق
انگار روی اسب، مغیره نشسته بود
بر خاك خورد و گفت كه ای وای مادرم!
آن شب، شبِ زیارت پهلو شكسته بود
شاعر:محمد ناصری

  • پنج شنبه
  • 30
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 09:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

افتاده خزان در چمن حضرت صادق *

2641
1

افتاده خزان در چمن حضرت صادق افتاده خزان در چمن حضرت صادق
یثرب شده بیت الحزن حضرت صادق
افسوس که از آتش زهر ستم خصم
شد آب تمام بدن حضرت صادق
بالله قسم اهل مدینه نشنیدند
جز حرف خدا از دهن حضرت صادق
افسوس که دیگر عرق مرگ نشسته
بر برگ گل یاسمن حضرت صادق
سر تا به قدم گوش شده شهر مدینه
در آرزوی یک سخن حضرت صادق
جا دارد اگر در غم آن پیکر رنجور
خون گریه کند پیرهن حضرت صادق
مسموم شد از زهر، ولی زیر سم اسب
پامال نگردید تن حضرت صادق
گردید درِ غصّه به روی همگان باز
شد بسته چو بند کفن حضرت صادق
قبر و حرم و زائر او هر سه غریبند
در شهر و دیار و وطن حضرت صادق
"میثم" همه گریان حسین اند اگر چه
گریند به یاد محن حضرت صادق
شاعر:غلامرضا سازگار

  • پنج شنبه
  • 30
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 09:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعله ها پشت در خانه ی حق برپا شد *

2600
1

شعله ها پشت در خانه ی حق برپا شد شعله ها پشت در خانه ی حق برپا شد
زنده یکبار دگر داغ غم زهرا شد
گویی آتش زدن خانه در اینجا رسم است
خانه هایی که در آن نام علی احیا شد
دست بسته دل شب هستی ما را بردند
پسر فاطمه را بار دگر آزردند
خانه ی فاطمه را بار دگر سوزاندند
بی عمامه پسر شیر خدا را بردند
موسپید است دگر از تب و تاب افتاده
روی دستش چو علی رد طناب افتاده
دیده گریان شده یکبار دگر، مطمئنم
یاد لب تشنگی طفل رباب افتاده
پشت مرکب بخدا از نفس افتاد دگر
نیمه ی شب بخدا از نفس افتاد دگر
پشت مرکب بخدا یاد غم کرببلاست
یاد زینب بخدا از نفس افتاد دگر
شاعر:ناصر شهریاری

  • پنج شنبه
  • 30
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 09:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد فردوسی

شعرهای شهادت امام صادق(ع) -( ما گداییم گدای پسر فاطمه ایم ) * محمد فردوسی

4531
3

شعرهای شهادت امام صادق(ع) -( ما گداییم گدای پسر فاطمه ایم ) ما گداییم گدای پسر فاطمه ایم
بوسه زن های عبای پسر فاطمه ایم
بنویسید فدای پسر فاطمه ایم
گریه کن های عزای پسر فاطمه ایم
چشم ما چشمه ای اندازه ی دریا دارد
هر چه ما گریه کنیم از غم او جا دارد
پیرمردی که خدا در سخنش پیدا بود
زردی برگ گل یاسمنش پیدا بود
سنّ بالایش از آن خم شدنش پیدا بود
با وجودی که خزان در بدنش پیدا بود
نیمه شب بر سر سجّاده عبادت می کرد
مثل یک عاشق دلداده عبادت می کرد
ماجرایی که نباید بشود، امّا شد
باز هم واژه ی «حرمت شکنی» معنا شد
پای آتش به در خانه ی آقا وا شد
درِ آتش زده مثل جگر زهرا شد
ولی این بار در خانه دگر میخ نداشت
کار بر سینه ی پروانه دگر میخ نداشت
تا شکست آینه اش اشک زلالش

  • شنبه
  • 2
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

ای بهار همیشه های خدا! ای که از آسمان شدی جاری *

2772
1

ای بهار همیشه های خدا! ای که از آسمان شدی جاری ای بهار همیشه های خدا! ای که از آسمان شدی جاری
از چه این روزها شکسته شدی؛ بغض داری ولی نمی باری
لااقل صبر کن مسافر شب؛ گریه کن گریه در معابر شب
صبح صادق به جز تو کیست بگو؛ کیست جز تو امام بیداری
گاه گاهی که حرف هم داری؛ شهر در خواب می رود انگار
آه آقا چه می کشی با این؛ استخوانی که در گلو داری
تو بگو از کدام طایفه ای؛ که همیشه خدای عاطفه ای
لطف ها می کنی برای کسی؛ که برایت نمی کند کاری
پس کجایند نافله خوان ها که دل نافله شبانه شکست
کی به درد تو می خورد آقا! نافله های سرد و تکراری
پس کجایند عالمان سحر یک نفر از چهار هزار نفر
که شبانه امام را بردند پا برهنه به خفت و خواری
کوچه ای در مدینه منتظر ا

  • شنبه
  • 2
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

ای بهار همیشه های خدا! ای که از آسمان شدی جاری *

2675
2

ای بهار همیشه های خدا! ای که از آسمان شدی جاری ای بهار همیشه های خدا! ای که از آسمان شدی جاری
از چه این روزها شکسته شدی؛ بغض داری ولی نمی باری
لااقل صبر کن مسافر شب؛ گریه کن گریه در معابر شب
صبح صادق به جز تو کیست بگو؛ کیست جز تو امام بیداری
گاه گاهی که حرف هم داری؛ شهر در خواب می رود انگار
آه آقا چه می کشی با این؛ استخوانی که در گلو داری
تو بگو از کدام طایفه ای؛ که همیشه خدای عاطفه ای
لطف ها می کنی برای کسی؛ که برایت نمی کند کاری
پس کجایند نافله خوان ها که دل نافله شبانه شکست
کی به درد تو می خورد آقا! نافله های سرد و تکراری
پس کجایند عالمان سحر یک نفر از چهار هزار نفر
که شبانه امام را بردند پا برهنه به خفت و خواری
کوچه ای در مدینه منتظر ا

  • شنبه
  • 2
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل برای مدینه به وزن ماتم شد *

2391
2

غزل برای مدینه به وزن ماتم شد غزل برای مدینه به وزن ماتم شد
ردیف شد غم قافیه داشتم غم شد
دوباره دست امیری طناب را حس کرد
و صادقانه بگویم علی مجسم شد
دوباره شهر غزل بوی سوختن می داد
شبیه حادثۀ کوچه! هم نشد، هم شد
نشد- زمان علی ناسزا نمی گفتند
اگر چه بی ادبی ها به اسم اعظم شد
و شد- به خاطر این که از آسمان مردی
«زمینه های زمین خوردنش فراهم شد»
شاعر:حسین رستمی

  • شنبه
  • 2
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(آب و هوای شهر پیغمبر غم انگیز است *

3660
1

شعر شهادت امام صادق(آب و هوای شهر پیغمبر غم انگیز است آب و هوای شهر پیغمبر غم انگیز است
آقای شیعه هم دلش از غصه لبریز است
آقای مظلومی که اوج مهربانی هاست
تنها دلیل گریه های آسمانی هاست
آقای مظلومی که خود روح عبادات است
آقای مظلومی که دریای کمالات است
آن تکیه گاهی که همیشه پشت پا خورده
دائم برای شیعیانش غصه ها خورده
اما بنی عباس دائم ناگزیرش کرد
یکباره امازود خیلی زود پیرش کرد
می دید با چشم خودش مردم چه نامردند
با بی حیایی بار دیگر هیزم آوردند
می دید از نسل مغیره آمده فردی
می دید یک قنفذ صفت در عین نامردی
با یک لگد آمد میان خانه اش آن شب
آتش بیفکند بر در کاشانه اش آن شب
از آن شب آقاهم اسیر درد وآهی شد
مثل علی پای برهنه کوچه راهی شد
یک بد دهانی سوی

  • شنبه
  • 30
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(دارد ميان هيئت خود گريه ميكند *

2468
2

شعر شهادت امام صادق(دارد ميان هيئت خود گريه ميكند دارد ميان هيئت خود گريه ميكند
با اهل بيت عصمت خود گريه ميكند
با داغ ِ هَتك حرمت خود گريه ميكند
دارد براي غربت خود گريه ميكند
آتش گرفت خانه اش اما سپر نداشت
بين ِچهار هزار نفر يك نفر نداشت
مشعل به دستها وسط خانه ريختند
يك عده بي هوا وسط خانه ريختند
اموالِ خانه را وسط خانه ريختند
جمع ِحسودها وسط خانه ريختند
بين نماز بود و مجالش نداده اند
حتي امان به اهل و عيالش نداده اند
بين هجوم بي خبر و يادِ مادر است
ديوارهاي شعله ور و يادِ مادر است
تنها ميان درد سر و يادِ مادر است
افتاده است پشت در و يادِ مادر است
شكر خدا خميده به ديوار و در نخورد
بال و پرش به تيزي مسمار و در نخورد
اين پير ِسالخورده عصا بر ند

  • شنبه
  • 30
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(شعری کبوترانه برایت نوشته ام *

2816
1

شعر شهادت امام صادق(شعری کبوترانه برایت نوشته ام شعری کبوترانه برایت نوشته ام
شعری که در فراق هوایت نوشته ام
اشکی که باز پای عبایت نوشته ام
با دستخط لطف و عنایت نوشته ام
باران شدم کنار ضریحی که فرضیست
آنجا که زائرش خود زهرای مرضیه ست
ای کاش می شدم سر یک پلک لایقت
یک ثانیه ز ثانیه های دقایقت
ما تیره ایم تیره ی دنیای عاشقت
آری شبیم منتظر صبح صادقت
از کودکی که پای منابر نشسته ایم
مبهوت قال صادق و باقر نشسته ایم
ما ها نشسته ایم همین جا که پا شویم
با هر حدیث ناب شما مبتلا شویم
پای روایتی ز شما با شما شویم
اینگونه زائر حرم کربلا شویم
مابین جانماز شما خاک تربت و
هر شب صدای اشک می آید ز سمت تو
با لطف تو حسینیه هامان بنا شده
مشغول روضه های پر از ربنا

  • شنبه
  • 30
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(باز روي سر تو ريخته اند) *

2825
1

شعر شهادت امام صادق(باز روي سر تو ريخته اند) باز روي سر تو ريخته اند
شعله پشت در تو ريخته اند
گريه ات را كه بهانه كردند
باز هم حمله شبانه كردند
ريسمان بسته به بازوي تو شد
جاي زخمي روي ابروي تو شد
رحمي آن خصم پليد تو نداشت
حرمت موي سفيد تو نداشت
پشت مركب تن پاكت بردند
پا برهنه روي خاكت بردند
كو عباي تو و عمامه ي تو ؟
پر ز خاك است چرا جامه ي تو ؟
اشك چشم تر تو مي ريزد
قلب اين دختر تو مي ريزد
گيسويت از چه پريشان شده است
دخترت ديده و گريان شده است
مثل جوجه تن او مي لرزد
زودتر گر بروي مي ارزد
ببريدش ولي با لشكر نه
مي زنيدش ؟ جلوي دختر نه
پيرمرد است مراعات كنيد
احترامي حق سادات كنيد
پيرمرد است زمينش نزنيد
تازيانه به جبينش نزنيد
گرچه آتش به سرا

  • سه شنبه
  • 17
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مدح امام صادق(ای كوی تو، كعبه ی خلایق‏) *

2591
1

شعر مدح امام صادق(ای كوی تو، كعبه ی خلایق‏) ای كوی تو، كعبه ی خلایق‏
طالع ز رخ تو، صبح صادق
‏ای پایه منبرت فراتر
از کرسی هفت چرخ اختر
تا نام ز ماه و مهر بوده است
خاک در تو ، سپهر بوده است
گفته‏ است خرد، بس آفرینت
صد ها چو «هشام»، خوشه چینت
‏گردش، ز فلك، اشاره از تو
استاد خرد، «زراره» از تو
چون «مومن طاق» از تو آموخت
لب بر لب هر چه مدعی دوخت
‏اندیشه هر آن چه بود مجمل‏
بشنید مفصل از «مُفضّل»
گر طالع «بُختری» خجسته‏ است‏
در حلقه‏ ی درس تو نشسته ا‏ست‏
كی مكتب تو، نظیر دارد؟
صدها چو «ابوبصیر» دارد
تا مشعل علم، «جابر» افروخت‏
بس نكته، خرد كه از وی آموخت‏
شد شهره به دهر، مذهب تو
«حمران» و «ابان» و مكتب تو
فانی نه، كه جاودانه‏ ای تو
دریایی و بی

  • پنج شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفر صادق(بنال ای دل که شور غم بپا شد ) *

3091
3

شعر شهادت امام جعفر صادق(بنال ای دل که شور غم بپا شد ) بنال ای دل که شور غم بپا شد
مدینه سر به سر ماتم سرا شد
بدشت سینه بذر غم بکارید
که سوگ حضرت صادق بپا شد
زطوفان حوادث کشتی ، علم
در امواج بلا بی ناخدا شد
چراغ روشن بزم محبت
خموش از صرصر جور و جفا شد
زبیداد و ستمکاری منصور
رئیس مذهب شیعه فدا شد
گرفته گرد غم کرسی دانش
جهان علم غرق در عزا شد
امام صادق از بیداد منصور
شهید مکتب دین خدا شد
زغم آینه دلها شکسته
قلوب اهل دل ماتم سرا شد

  • دوشنبه
  • 7
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 17:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفر صادق(ای دریغ آن گلبن بی خار رفت) *

2210
1

شعر شهادت امام جعفر صادق(ای دریغ آن گلبن بی خار رفت) ای دریغ آن گلبن بی خار رفت
نغمه خوان گلشن اسرار رفت
تا ندای ارجعی را گوش کرد
در زمان جام شهادت نوش کرد
چون هزار آوا سوی گلزار رفت
نغمه خوان تا خلوت دلدار رفت
ای دلت مشکوة انوار وجود
رازدان عالم غیب و شهود
از تو بنیان شریعت استوار
از تو آئین حقیقت پایدار
مدعی تا تاخت در ایوان تو
حجتش باطل شد از برهان تو
آفتابا ترک این گلشن کنی
تا که تحت الارض را روشن کنی
ای زتو آیین حق را اعتبار
جاودانی جاودان ، در روزگار
تا در آیند از پی هم صبح وشام
بر تو و بر تربت پاکت سلام

شاعر:محمود شاهرخی

  • سه شنبه
  • 8
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفر صادق(آن که سرو بوستان مصطفی ست) *

2270
1

شعر شهادت امام جعفر صادق(آن که سرو بوستان مصطفی ست) آن که سرو بوستان مصطفی ست
شمع جمع دودمان مرتضاست
چون نگین در خاتم دین زیور است
صادق آل محمد جعفر است
مؤمنان را در شریعت مقتداست
رهروان را در طریقت رهنماست
جان پاکش مطلع انوار غیب
سینه اش گنجینه اسرار غیب
صد بهار از باغ خلقش شمّه ای
صد کتاب از مدحش شرذمه ای
موج ها از بحر جان انگیخته
عقل و ایمان را به هم آمیخته
موجی از دریای علمش هفت بحر
گردی از سامان کویش هفت شهر
اهل دانش ریزه خوار خان اوست
بر سرخان کرم مهمان اوست
فعل او معیار حق ، قولش صواب
منطق شیوای او فضل الخطاب
در بحار معرفت غوّاص بود
عارفان را مقتدای خاص بود
ذرّه ای از تاب رویش آفتاب
رشحه ای از طبع فیّاضش سحاب
کاشف الاسرار در آفاق بود
شار

  • سه شنبه
  • 8
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفر صادق(به چشم دل بود مانند دیدن) *

2443

شعر شهادت امام جعفر صادق(به چشم دل بود مانند دیدن) به چشم دل بود مانند دیدن
حدیث از تحفه الزّائر شنیدن
چو ثقل مجلسی محبوب شیعه است
از او خرّم ریاحین الشریعه است
در آن جا صحبت ار بشّار دارد
که با او صبح صادق کار کند
چه صبحی صادق آل محمّد
به تئبدات رحمانی مؤید
حضور حضرتست و محو و ماتش
گرفته حلقه باب النجاتش
پس از عرض ادب با خسته حالی
سخن سرکرد با مولی الموالی
که یا نورالهی یا حجة الله
چو کردم عزم دیدار تو در راه
زنی دیدم به زاری در کف زور
اسیر دام مامورین معذور
به استقبال اشک و آه می رفت
به ضرب تازیانه را می رفت
نوای داد خواهی کرده سر لیک
کسی نگشود او را لب به لبیک
به استمداد خود می خواند حق را
که بر گرداند او شاید ورق را
به دلتنگی امین الله فرم

  • سه شنبه
  • 8
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعرشهادت امام جعفر صادق(تنها نشد ز زهر ستم آب ، پیکرت ) *

2447
2

شعرشهادت امام جعفر صادق(تنها نشد ز زهر ستم آب ، پیکرت ) تنها نشد ز زهر ستم آب ، پیکرت
یک عمرریخت آتش اندوه برسرت
هر روز بود روز تو از دود آه شب
هر لحظه ریخت خون دل از دیده ترت
چشمت زدور بود به ذریّه رسول
بردند سوی مقتلشان از برابرت
آن شب که شعله گشت زکاشانه ات بلند
یاد آمد از شکستن پهلوی مادرت
بردند دست بسته تو را چون علی ، ولی
سیلی نخورد پشت در خانه همسرت
خصمت نگاه داشت سه ساعت به روی پا
دیگر نبود بسته دو بازوی خواهرت
تیغ ستم سه بار به قتلت کشیده شد
دیگر نخورد چوب به لب های اطهرت
بودند اهل بیت تو بعد از تو بس عزیز
دیگر اسیر خصم نگردید دخترت
این غم مرا کشت که به شهر مدینه نیست
جز بوسه نسیم به فبر مطهّرت
غربت نگر که پشت در بسته بقیع
صورت نهد به دامن

  • سه شنبه
  • 8
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفر صادق(چنان پیچیده در نای زمان فریاد یا زهرا) *

2416

شعر شهادت امام جعفر صادق(چنان پیچیده در نای زمان فریاد یا زهرا) چنان پیچیده در نای زمان فریاد یا زهرا
که داده خرمن هستی ما بر باد یا زهرا
سرت بادا سلامت ای گل گلزار پیغمبر
که بلبل از غم گل از نفس افتاد یا زهرا
بهار ما مبدّل بر عزا گردید و فرزندت
شده مسموم زهر کینه از بیداد یا زهرا
به یاد پهلوی شکسته و آن سینه مجروح
بسان نی چنان نالید تا جان داد یازهرا
در کاشانه اش از آتش بیداد می سوزد
بجرم اینکه میباشد تو را اولاد یازهرا
سرو پای برهنه نیمه شب می برد
آن جانی پیاده بر در آن جانی جلاد یا زهرا
زدرد بازوان خسته تو حضرت صادق
به یاد تازیانه خوردنت افتاد یازهرا
شاعر:ژولیده نیشابوری

  • سه شنبه
  • 8
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفر صادق(نیمه شب دشمن مرا ، تا میان خانه زد *

2829
5

شعر شهادت امام جعفر صادق(نیمه شب دشمن مرا  ، تا میان خانه زد نیمه شب دشمن مرا ، تا میان خانه زد
بال پرواز مرا در میانه لانه زد
در حریم امن من ، آمد و او آتش بدست
هم جسارت ها نمود ، هم نمازم را شکست
در سکوت کوچه ها ، دل شکسته می روم
بی عمامه بی عبا ، دست بسته می روم

  • سه شنبه
  • 8
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام صادق (ع) ( زهر منصور لعین پر جفا ) *

3420
2

شعر سینه زنی شهادت امام صادق (ع) (    زهر منصور لعین پر جفا ) زهر منصور لعین پر جفا
کرد ارکان هدایت را فنا
ناله زد جبریل در ارض و سما
رهبر دین محمد کشته شد
صادق آل محمد کشته شد
وارث علم امامت کشته شد
زهر کین برپیکر شه خانه کرد
عالمی را از غمش ویرانه کرد
گریه بر او عاقل فرزانه کرد
حافظ دین محمد کشته شد
صادق آل محمد کشته شد
وارث علم امامت کشته شد
ای فلک موسی بن جعفر شد حزین
از غم جانسوز بابش دل غمین
آخر از زهر جفای ظلم منصور لعین
ششمین فرزند احمد کشته شد
صادق آل محمد کشته شد
وارث علم امامت کشته شد
شد رضی گر نوحه گر بر شاه دین
دارد امید شفاعت او به روز واپسین
روز و شب گریان و نالان دل غمین
وامصیبت زین عزا فرزند احمد کشته شد
صادق آل محمد کشته شد
وارث علم اما

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام جعفرصادق( سیّدی یا بن الحسن 2) *

3285

شعر سینه زنی شهادت امام جعفرصادق(   سیّدی یا بن الحسن 2) سیّدی یا بن الحسن 2
رخت ماتم کن به تن2
مجری احکام دین
قرآن ناطق کشته شد2
نوح آل مصطفی
امام صادق کشته شد 2
سیّدی یا بن الحسن 2
رخت ماتم کن به تن2
در مه شوال برپا شور عاشورا شده 2
شهر یثرب کربلا ،
خونین جگر زهرا شده 2
سیّدی یا بن الحسن 2
رخت ماتم کن به تن2
میوه قلب نبی چشم و چراغ بو تراب
پیکرش از آتش زهر ستم گردیده آب
سیّدی یا بن الحسن 2
رخت ماتم کن به تن2
گرد غم بر قبر بی زوّار او بنشسته است
روز و شب پیوسته درهای بقیعش بسته است
سیّدی یا بن الحسن 2
رخت ماتم کن به تن2
ای عجب بار دگر حق پیمبر شد ادا
در کنار تربتش فرزند پاکش شد فدا
سیّدی یا بن الحسن 2
رخت ماتم کن به تن2
موسی جعفر نه تنها بلکه امّت

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام جعفر صادق( رفت از جهان زاده زهرای اطهر *

2296
2

شعر سینه زنی شهادت امام جعفر صادق(   رفت از جهان زاده زهرای اطهر رفت از جهان زاده زهرای اطهر
رخت عزا بر تن موسی بن جعفر
واویلا – واویلا – واویلا 2
د کشته از کینه و فتنۀ اعدا
امام صادق گل گلشن زهرا
واویلا – واویلا – واویلا 2
مدینه دیگر شده خاموش چراغت
موسی بن جعفر سوزد امشب ز داغت
واویلا – واویلا – واویلا 2
رفت از جهان زاده زهرای اطهر
رخت عزا بر تن موسی بن جعفر
واویلا – واویلا – واویلا 2

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام جعفر صادق( شهر مـــدینه کرب و بلا شد 2 ) *

3097
1

شعر سینه زنی شهادت امام جعفر صادق(   شهر مـــدینه کرب و بلا شد 2 ) شهر مـــدینه کرب و بلا شد 2
زهـرا در آنجا صاحب عزا شد
قـــــــرآن ناطق جان داده مظلوم
امام صـادق گردیده مسموم 2
خون گشته دلها یکــسر ز داغش
از تـــربت بی شمع و چراغش
مظلــومی او، گــــــردیده معلوم
امام صادق گردیده مسموم 2
بـــــــا آنکه یار قرآن و دین بود
مـــــــانند جدّش خانه نشین بود
از حق خود بود پیوسته محروم
امام صادق گردیده مسموم 2
خون گشته جاری از چشم اُمّت
بـــقیّة الله سرت سلامت
جــــــدَّ غریبت شد کُشته مظلوم
امام صادق گردیده مسموم 2
آه و واویلا، آه و واویلا، آه و واویلا، آه و واویلا
شاعر:غلامرضا سازگار

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام جعفر صادق( سوزانده زهر منصور از پای تا سرم را) *

2487
4

شعر سینه زنی شهادت امام جعفر صادق(    سوزانده زهر منصور از پای تا سرم را) سوزانده زهر منصور از پای تا سرم را
شنیده ام صدای جان سوز مادرم را
منم رییس مذهب
جانم رسیده بر لب
آن طایرم که صیّاد مرا به لانه می برد
از پیش کودکانم، مرا شبانه می برد
نم رییس مذهب
جانم رسیده بر لب
تیر غم و شماتت به سینه ام نشانند
همچو علی مرا هم در کوچه ها کشانن
منم رییس مذهب
جانم رسیده بر لب

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی شهادت امام جعفر صادق( مانده ذکرِ وا اماما بر لب ما 2) *

3748
8

شعر سینه زنی شهادت امام جعفر صادق(    مانده ذکرِ وا اماما بر لب ما 2) مانده ذکرِ وا اماما بر لب ما 2
کشته شد بنیانگذار مذهب ما
وا اماما، وا اماما، وا اماما 2
صادق آلِ محمّد گشته مسموم 2
گریه کن از بهر آن مولای مظلوم 2
وا اماما، وا اماما، وا اماما 2
فاطمه سویِ مدینه کُن نظاره 2
قلب فرزندت آخر شد پاره پاره
وا اماما، وا اماما، وا امام 2
آنکه بوده عالم و آدم مطیع اش
سر برهنه از چه برده ابن ربیع اش
گر بدل داغ عزیزانش نهادند
گه به او انگور زهر آلوده دادند
وا اماما، وا اماما، وا اماما 2

  • یکشنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1391
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام صادق(مانند کبوتری رها کنج بقیع) *

2394

شعر شهادت امام صادق(مانند کبوتری رها کنج بقیع) مانند کبوتری رها کنج بقیع
خو کرده دلم به گوشه ی دنج بقیع
در شام شهادتِ رییس مذهب
یک گنج، اضافه گشته بر گنج بقیع
............
شاگرد بدِ حضرت صادق(ع) هستم
شرمنده ی مکتب حقایق هستم
حتی اگر از قبر شما دور شوم
من باز همان عاشق سابق هستم
........
بی شمع و چراغست ولی نورانی
خشکیده تر از خاک ولی بارانی
با عشق تو این قاعده برعکس شود
از جمع نقیضین چرا حیرانی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفر صادق -( خوش آن زمانه که تو صبح صادقش بودی ) *

2429
1

شعر شهادت امام جعفر صادق -( خوش آن زمانه که تو صبح صادقش بودی ) خوش آن زمانه که تو صبح صادقش بودی
نگاهبان نگاه دقایقش بودی
خوش آن هوا که حضور تو را تنفس کرد
به آن دهان که تو تسبیح ناطقش بودی
خوش آن زمین که عبور تو را به بوسه نشست
تویی که رازگشای حقایقش بودی
خوش آن قلم که به شاگردی تو قد خم کرد
تویی که جوهره عشق خالقش بودی
خوشا شهادت سرخی که چشم در راهش
خوشا سلاله سبزی که لایقش بودی
هنوز شش گل ازین باغ مانده تا نرگس
گل ششم گل پرپر شقایقش بودی
هنوز روشنی مذهب از درخشش توست
که آفتاب پس از صبح صادقش بودی
نغمه مستشار نظامی/کرج

  • سه شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت امام جعفر صادق(ع) -( دوست دارم برایتان امشب، غزلی عاشقانه بنویسم ) *

2241

شعر شهادت امام جعفر صادق(ع) -( دوست دارم برایتان امشب، غزلی عاشقانه بنویسم ) دوست دارم برایتان امشب، غزلی عاشقانه بنویسم
در شب بیست و پنجم شوال، از شما بی بهانه بنویسم
آه آقای آسمانی من...جعفر بن محمد ِ صادق
سر به زیر آمدم! دعایم کن ، ساده و خاضعانه بنویسم
مکتب جعفری ِ چشمانت ...سالها پیش شاعرم کرده
حال با این همه تعلل، من! آمدم شاعرانه بنویسم
حرف ها دارم و نخواهم زد، تو زبان اشاره می دانی
همه را با نگاه می فهمی...نه که من دانه دانه بنویسم
اگر از رنج های کهنه ی تو...می شود شعر جاودانی ساخت
رو کن آن زخم های پنهان را...گرچه من ناشیانه بنویسم
حتم دارم که خوب می دانی، ای امام صبور و صادق من
من قسم خورده ام که تا هستم از شما صادقانه بنویسم

  • سه شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت امام صادق(ع) -( بگذارید از این خانه عبا بردارد ) * حسن لطفی

5696
3

شعر شهادت امام صادق(ع) -( بگذارید از این خانه عبا بردارد ) بگذارید از این خانه عبا بردارد
لااقل رحم نمایید عصا بردارد
بگذارید در این حلقه دود و آتش
طفل ترسیده از این معرکه را بردارد
پیر مرد است نبندید دودستش نکشید
وای اگر دست نحیفی به دعا بردارد
کوچه ای تنگ ودلی سنگ وزمین خوردنها
استخوانی که ترک خورد صدا بردارد
آی نامردِ سواره نفسش بند آمد
فرصتی ده قدمی پشت شما بردارد
رمقش نیست ولی می رود و می خواهد
که قدم یاد غم کرب وبلا بردارد
آخرین روضه ی او روضه ی گودالش بود
وقت آن است به لب بانگ عزا بردارد
تشنگی بود و لبی چاک و تنی خون آلود
لشگری حلقه زده رسم حیا بردارد
خوب پیداست چرا این همه نیزه اینجاست
هر کسی آمده یک سهم جدا بردارد
هر کسی آمده یک تکه بگیرد بکش

  • سه شنبه
  • 15
  • مرداد
  • 1392
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد