ولادت حضرت زهرا (س)

به روز بیستم ماه جمادی غنچه ای وا شد
ز لطف خاص ذات سرمدی اوزینت دنیا شد
خدا داده نوید. رسیده روز عید
همه شادی کنید. در این عید سعید
مدد زهرا مدد

شده از مقدم او شهر مکه شور و غوغایی
گل بستان احمد در جهان گشته تماشایی
ز لطف ایزدی. زباغ احمدی
زده سر در جهان گل محمدی
مدد زهرا مدد

زلطف کبریاامشب شده بیت نبی گلشن
خدیجه مصطفی و مرتضی چشم شما روشن
مه بطحا رسید. گل طاها رسید
الاای عاشقان امید ما رسید
مدد زهرا مدد

نوید دیگری آمد ز سوی خالق منان
رسیده منشاء جود و سخا و رحمت و احسان
گل باغ جنان. شده امشب عیان
بود تا روز حشر. امید شیعیان
مدد زهرا مدد

من از طفلی همیشه عاشق کوی شما هستم
عزیز مرتضی امشب ب

• یکشنبه
• 13
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:24
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

مکه شده امشب مسرور
عالم شده لبریز نور
نور حق شد جلوه گر از خانه طاها
آمده امشب به دنیا حضرت زهرا
زهرا آمد

غنچه به گلستان واشد
زینت به جهان زهرا شد
آمده امشب به دنیا معنی کوثر
فاطمه منصوره زهرا دخت پیغمبر
زهرا آمد

مکه شده وادی طور
خانه محمد پر نور
هدیه ای بهرخدیجه از خدا آمد
جان احمد فاطمه خیرالنسا آمد
زهرا آمد

امشب که شب میلاداست
ختم رسل امشب شاد است
شد خدیجه مادر و زهرا رسید از راه
شادمان گردیده امشب هر دل آگاه
زهرا آمد

زد خنده براو پیغمبر
بوسد رخ ماهش مادر
گل به گلزار رسالت واشده امشب
حضرت ختم رسل بابا شده امشب
زهرا آمد

محبوبه سرمد آمد
ممدوحه احمد آمد
حضرت زهرای اطهر آمده امشب
همسر ساقی

• یکشنبه
• 13
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:25
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

مکه شده از لطف خدا جنت الاعلا
گردیده جنان از قدم حضرت زهرا
گل گلشن نبی وا شده از لطف خدا
مه روی فاطمه زینت عرش کبریا
یا زهرا یا زهرا

زیبا گل گلشن ولا وا شده امشب
دختر نبی زینت دنیا شده امشب
دختر خدیجه و جان رسول دو سرا
روح تقوا بود و هم نفس شیر خدا
یا زهرا یا زهرا

دینداری همسر نبی داده نتیجه
زین هدیه حق شاد شده قلب خدیجه
بوسه می‌زند رسول محترم به روی او
شده مادرش خدیجه مست عطروبوی او
یا زهرا یا زهرا

به به که ز آسمان دین سرزده خورشید
آن کس که بود همچونبی مظهر توحید
مکه از مقدم او گشته چنان وادی طور
پر شده خانه ختم مرسل از شادی و شور
یا زهرا یا زهرا

آمد به جهان نور خدا دخت پیمبر
همسنگر مولای

• یکشنبه
• 13
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:26
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

نخل رسالت نبوی پرثمر شده
روشن قلوب اهل ولا زین قمر شده
ای نور دیده. طاها خوش آمدی
ای یار و همدم مولا خوش آمدی
محبوبه خدا. زهرا خوش آمدی
زهرا خوش آمدی

مکه ز مقدم گل احمد چو گلشن است
بیت رسالت از مه رویش چه روشن است
میلاد دختر پیغمبر آمده
نور هدایت و. روشنگر آمده
از بهر مرتضی همسنگر آمده
زهرا خوش آمدی

مکه زیمن مقدم او با صفا شده
بر کل بانوان جهان مقتدا شده
احمد زلطف حق. امشب پدر شده
مادر خدیجه در. وقت سحر شده
دین ازقدوم این. گل معتبر شده
زهرا خوش آمدی

از یمن مقدمش همه عالم منور است
شادان ز دیدن رخ ماهش پیمبر است
این نور کوثری. هدیه زسرمد است
هستی مادر و. جان محمد است
بین همه زنان. زهرا سرآمد

• یکشنبه
• 13
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:27
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بیست ماه جمادی آمده است
موسم شور و شادی آمده است
بهر تبریک به مصطفی امشب
از سوی حق منادی آمده است
گل احمد خوش آمدی زهرا(۳)

گلی از گلشن ولا آمد
دختر ختم الانبیا آمد
نور چشم خدیجه و طاها
همسر شاه اولیا آمد
گل احمد خوش آمدی زهرا(۳)

امشب از لطف خالق داور
گلی آمد ز نسل پیغمبر
به پاس آن همه کرامت ها
داده حق بر خدیجه یک دختر
گل احمد خوش آمدی زهرا(۳)

شده برپا شادی و شور امشب
همه جا در جشن و سرور امشب
آمده دختر رسول الله
عاشقان شد فصل حضور امشب
گل احمد خوش آمدی زهرا(۳)

فضا پر شدزعطروبوی او
خدیجه بوسه زد به روی او
باشدای عاشقان آل آلله
چون پیمبر خصلت و خوی او
گل احمد خوش آمدی زهرا(۳)

مکه امشب شده چ

• دوشنبه
• 14
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 09:55
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بزم شادي گشته برپابار ديگر

اهل عالم آمده زهراي اطهر

تهنيت گوييدامشب برپيمبر

دختري آمدكه باشدعشق داور

شمسِ روي فاطمه اينك دميده
بر محمدص سوره كوثر رسيده

تاكه مادر را زتنهايي در آرد

برخديجه در رَحِم دل ميسپارد

مادرِ گيتي اگرصد دختر آرد

يك تن ازآنها صفاي او ندارد

او زكيّه راضيه مرضيه زهراست
طاهره صدّيقه وانسيه حوراست

چون زِ عشق اوجهان گرديده برپا

عالمِ ماقطره اندو اوست دريا

گرچه باشددختر والاي طاها

گفته در وصفش نبي ام ابيها

برعلي شير خدا هم همسرآمد
يازده نور خدارا مادر آمد

شهر مكه نورباران از جمالش

عالِمان مبهوت گردندازكمالش

گرچه نزد حق بُوَدقدرو جلالش

سوزدازبعد نبي دلها به حالش

• دوشنبه
• 14
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 11:35
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

امروز عالمى ز تجلى منور است
میلاد با سعادت زهراى اطهر است
.
مولود پاکى آمده از غیب در شهود
کز او وجود عالم و آدم سراسر است
.
از ره رسیده موکب بانوى بانوان
کائینه تمام نماى پیمبر است
.
نور خدا ز فرش نتق میکشد بعرش
روشن بروى فاطمه چشم پیمبر است
.
در وصف او گر ام ابیها شنیده ‏اى
این خود یک از فضائل آن پاک گوهر است
.
هر مادر آورد پسر از اوست مفتخر
بالنده مانده گیتى از این نیک دختر است
.
احمد وجود پاک او را روح خویش خواند
با آنکه خود به مرتبه روح مصور است
.
در حیرتم چه مدح سرایم به حضرتى
کو را مدیحه خوان ز شرف ذات داور است
.
تنها نه دختر است رسول خداى را
کز رتبه بر ولى خدا نیز همسر است
.
هستند گوشو

• یکشنبه
• 20
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 09:38
• نوشته شده توسط
• سید محمد حسینی

آفتاب عصمت

وقتی قدم به خاک زدی خاک جان گرفت
آئینه ای زنورتوهفت آسمان گرفت

چشمت که باز شدبه خدا جز خدا ندید
هفت آسمان زنور تورنگین کمان گرفت

گلزار وحی با تو نه تنها بهشت شد
عطربهشت از توتمام جهان گرفت

کعبه زیمن آمدنت غرق شور شد
بطحا زشوق ، رونق باغ جنان گرفت

زیباترین پدیده ی تاریخ شد پدپد
وقتی رسول نور ، تورا درمیان گرفت

یک فاطمه به خلقت خود داشت کردگار
او را ز حق، خدیجه کنون ارمغان گرفت

بانوی بانوان بهشتی تو و ، ز تو
مریم نشان خدمت این آستان گرفت

حوابه به پاس دیدن رخسارت ازبهشت
دردست خویش دسته گل ارغوان گرفت

جبریل آن پرستوی قدسی، به پاس تو
بربام بوستان نبوّت مکان گرفت

فضّه زفیض خدمت

• چهارشنبه
• 23
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:14
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بهارعشق

ای دل بيـا و پـاك تر از هر نسيـم بـاش
چون عطر گل ،به گلشن گل ها مقيم باش

چون بلبلان نغمـه سـرای بهـار عشـق
گـرم ثنـای گلشن جنّـت شميـم باش

درمـوسـم شكفتن گل بــانـوی بهشت
درشـادی محمّــد و آلش سهيـم باش

درگلشـن مــدينــه ی زهـرا و مصطفی
مهمان يك كـريمـه و جـود كريم باش

فيضی ببر ز سفـره ای از«يطمعـون» او
برخـوان جـود او چو يتيم و اسيــر باش

همـراه مهـر و ماه، درآن جلـوه گـاه نور
محــو تجليّـات خــدای عظيـم باش

آن جا كه طور وحی و سخن گفتن خداست
تـو روزه ی سكــوت بگيــر و كليـم باش

از آن سـرای معـرفت و عشـق و راستی
جـويـای چلچــراغ ره مستقيـم بـاش

بـا التفــات فـاطمــه در راه اهل

• چهارشنبه
• 23
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:15
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

آمدبه جهان اوکه وجودش همه جوداست

در هرنَفَسَش نَبضِ همه بود ونبوداست

طفلی بگذاردبه زمین پا که محمدص

مسرور بُوَد،،،کور،دوچشمان حسوداست

زهراست همان عامِل پیدایش هستی

مِهرش زِ ازل آب وگِلِ ظرف وجوداست

فوجی زِ مَلَک همره او آمده از عرش

تازیر قدمهاش کنند از پَرِ خود فرش

• چهارشنبه
• 23
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 11:50
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

دارد ام الوقار می آید
خوشی روزگار می آید
کوثر از چشمه سار می آید
برکت بی شمار می آید
با قدم های غرق بارانش
عطر و بوی بهار می آید
مثل باران زلال می بارد
مثل گل با وقار می آید
سایۀ لطف اوست گسترده
برکت این دیار می آید
دارد این خلقت خدایی را
آبرو، اعتبار می آید
دختری از سلاله ای روشن
دختری ریشه دار می آید
نور چشم خدیجه کبری
مصطفی را قرار می آید
دختری که نبی به مادریش
می کند افتخار می آید
دختری که خدا خودش گفته:
به شهِ تک سوار می آید
دختری که برای همسریِ
صاحب ذوالفقار می آید
همسری که برای دفع خطر
از علی، پایِ کار می آید
همسری که به یاری رهبر
وسط کارزار می آید
محور اهل بیت می آید
مادر این تبار می آ

• پنج شنبه
• 24
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:03
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

سروش عقل دوش آمد به وحی این دل شیدا
که تا کی بسته ی دام جهانی ای دل رسوا

چرا داماد ایمان را سپاری بر عجوز دهر
چرا عقل جوان را ره دهی در حجلهٔ دنیا

به طبع سرکش خود زن لگام دانش و بینش
که در صحرای خودکامی نتازد مست و بی پروا

ره گمراهی و بی رهنمایی ترک کن آری
به عزم راستی برخیز و زین پس راه حق پیما

درین صبح سعادت طبع مظلم را منوّر کن
به مولود سعید دخت پیغمبر، شه بطحا

بگو از مولد زهرای اطهر، مظهر داور
که بر یمن قدومش آفرین زد کون و مافیها

به یاد آمد مرا آنگاه که در این شب میمون
تولد یافت نور دیده ی ختم رسل ، زهرا

به روز بیست از ماه جمادی الثانی مسعود
معطّّر گشت دامان خدیجه زآن گل حَمرا

تفض

• پنج شنبه
• 24
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:04
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

به نام نور، به نام مطهّر زهرا
برای عرض ارادت به ساحت دریا
نشسته‌ام بنویسم به نام مادر، تا
خدا مرا بنویسد به پای نام شما
اگرچه کمتر از آنم که دلبرم باشی
خدا به امر خودش خواست مادرم باشی

شبی که سیب خدا از درخت عرش افتاد
خدا به نور خدا هدیه‌ای منوّر داد
به اذن خالق یکتا، زمین، زمان، فریاد:
پیامبر! قدم فاطمه مبارک باد
قیام کرد زمین، نور منجلی آمد
دلیل خلقت پیغمبر و علی آمد

خدا نوشت: بگویید مهربان بانو
خدا که صاحب باغ است، باغبان بانو
قیامت است تمنّای این و آن، بانو
همیشه منبع الطاف بیکران! بانو!
اگر نفس بدهی، دست هم نمی‌خواهم
برای مدح تو گفتن، قلم نمی‌خواهم

عطای دست تو تفسیر کرده انسان را
بخاطر

• پنج شنبه
• 24
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 17:05
• نوشته شده توسط
• سید محمد حسینی

ای گل بــــاغ ازلی- نـــور چشمـان علی
گو تــو بـــــا صوت جلی- یا خانم فاطمه
خوش آمدی خوش آمدی- تو بتول احمدی
گــــل بــــاغ سرمدی –یـــــا خانم فاطمه
نــــــــور دل محمـــــدی- فاطمه
خوش آمدی خوش آمدی -فاطمه
—------------------------------
خیــــر النساء عالمین- مـــادر نور دوعین
افتخـــــار ثقلیـــــن -یــــــا خانم فاطمه
فرشته های آسمان - به سرور اهل جهان
شــــادی و نغمه کنــــان - یا خانم فاطمه
چشــــــم و چراغ شیعیان- فاطمه
بـــــــر دل ما رو ح وروان- فاطمه
—----------------------
حور و فرشته خدمت -دل شیعه حرمت
بـــــــه فدای قدمت – گـــــل نیلوفری
از بـــــرکات ازلی - یار و دلدار و علی
د

• پنج شنبه
• 24
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 17:26
• نوشته شده توسط
• سید محمد حسینی

فداییان حیدر و فاطمه هستیم
به لطف زهرا و علی خدا پرستیم
میگه فرشته ای جلوی در جنت
فاطمیون جا نمونید که در بستیم

خودت و بابات و علی نه فقط،
درد و بلای بچهات به سرم،
یه عمره من به تو میگم مادر،
یه بار شما به من بگو پسرم،

جواب:ام ابیهایی یا فاطمه
حضرت زهرایی یا فاطمه

بند دوم

لعن خدا به دشمنای آل طاها
جون دلم فدایی اهل تبری
به کوری دومی و ایل و تبارش
یکصد و ده مرتبه یا حضرت زهرا

گفته نبی علی ولی خداست،
یعنی که مرتضی میشه پدرم،
یه عمره من به تو میگم مادر،
یه بار شما به من بگو پسرم،

جواب:ام ابیهایی یا فاطمه
حضرت زهرایی یا فاطمه

بند سوم

به شأن و رتبهء تو هیچ کس نداره شک
نوکرتن ترک و لر و مشهد

• پنج شنبه
• 24
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 17:38
• نوشته شده توسط
• سید محمد حسینی

رباعی
در منقبت
حضرت صدیقه(س)

ای مظهر جمال خدا دختر رسول
ذکر نماز من به ولایت شود قبول
درسایه‌‌سار چادرت عالم نشسته‌است
درچشمهای دیده‌ی‌حق‌بین تویی بتول

• جمعه
• 25
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 00:13
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

«نور» نازل میشود! معنایِ «انسان» میرسد
روزگار ظلمت و عصیان به پایان میرسد

محض ِ توصیفش همین کافیست که جبریل گفت
کوثرِ حق است و اثباتش به قران میرسد

هست شش دنگِ حواسش مادرانه سمتِ ما
بیشتر آن لحظه ای که جان به جانان میرسد

خلقِ مان کرده خدا صِرفاً برای نوکری
عمرِ ما در خانۂ مادر به پایان میرسد

یک نخ از چادر نمازش کارِ تربت میکند
اینچنین محض شفا؛ دارو و درمان میرسد

بارها «إنسیةُ الحَورا» صدایش زد علی(ع)
چونکه دید از رویِ ماهش نور ایمان میرسد

تا که بر هم میگذارد پلک؛ شب سر میرسد
گوشۂ لب تر کند یکریز باران میرسد

دستۂ دستاس را چرخاند و رزقِ ما رسید
خانه را آماده کرد و گفت مهمان میرسد

ما نمک

• جمعه
• 25
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 22:39
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند اول:

شده شبِ تولده، بهترین بانو
زنی که عالم میزنه، محضرش زانو
عشقِ علی و مصطفاس، پس دیگه جاشه
صده و سی و پنج بار بگو، فاطمه یا هو

( اومده، بنتِ نبی ، بهش میگن، اُمِّ اَبی ۲ )

حضرتِ زهرا
کوثره مولا
مادره ساداته و انسیه حورا

دختره احمد
یاسِ محمد
شده نازل از خودِ، خالقِ سرمد

خوش اومدی یا حضرتِ زهرا

بند دوم:

خیر النساء و مادره مؤمنان اومد
علیمه ی فهیمه ی لامکان اومد
حدیثِ لَولاک میگه اینو به عالم
دلیلِ خلقتِ زمین و زمان اومد

( اومده، کُفوِ علی ، نورٌ عَلیٰ، نورِ جَلی ۲ )

حضرتِ مادر
طاهره اطهر
راضیه و مرضیه، زَکیه، کوثر

عالِمه، برتر
مظهره داور
کلیدِ بهشته و شفیعه محشر

خوش اومدی یا حض

• جمعه
• 25
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 22:43
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

بند 1

تو باب رحمتی ، بحر محبتی
من مادرم به تو، دارم ارادتی

با تو گرفته معنی روزگارم
نوکریه تو شده افتخارم
شب ولادت تو آرزویی
بجز زیارت حسین ندارم

سایته رو سرم
اسـمتـو مـیبرم
به همه میگم که مادرمه زهرا

تو خود بهاری
روزیمو میاری
عشقـتو نمـیدم بـه تموم دنیا

مادرم زهرا مادرم زهرا

بند 2

ای یار مرتضی ، باز اومده گدا
کن قسمتم برم ، مادر به کربلا

تـو الگـوی تمـوم مـادرایی
دنیا هم از تو میکنه گدایی
کسی نداره اینچنین مقامی
تـو مادر سلـطان کـربـلایی

هستی پیمبر
تویی عشق حیدر
خدا روی قلبم اسمتو نوشته

دستته براتم
روشنه صراتم
گلمو خدا با عشق تو سرشته

مادرم زهرا مادرم زهرا

بند 3

ای مادر حسین ، هس

• جمعه
• 25
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 22:46
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

آمد عزیزه ی جنان
علت به خلقت جهان
زمقدم مبارکش
گلشن شده کون و مکان
عالمی شده چراغان – خورشید منور آمد
مادر حسین و زینب – ذوالفقار حیدر آمد
ای – قرار دل بی قرار من یا زهرا
همه هستیم افتخار من یا زهرا
از کودکی ام عاشق حسین اویم
در هر دو جهان اعتبار من یا زهرا
.
.
.
عاشقان شب هجران نبی سر آمد
مادر حسین ، همسر علی خوش آمد
.
.
.
درد منم دوا تویی
شفیعه ی جزا تویی
حُبِّ تو به جنت ندهم
بهشت با صفا تویی
قبله ی دلم یا زهرا – شمع محفلم یا زهرا
به درگهِ جود تو من – عبد و سائلم یا زهرا
من – زباده ی جامت خوشم همیشه مستم
مهر تو به سینه دارم اگر چه پَستم
لطفی بنما کن مرا غلام حسابم
آخه عمریه نوکر حسینت هستم
.

• شنبه
• 26
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 09:36
• نوشته شده توسط
• سید محمد حسینی

گوهرِ داور اومد/دلبرِ حیدر اومد
نورِ چشمانِ پیمبر/(حضرتِ کوثر اومد)۲

(اومد،کسی که کلیدِ جنَّت توو دستشه
اومد،کسی که خلقتِ عالَمین از هستشه
اومد،کسی که اِنس و جِنّ و مَلَکْ وابستشه)۲

(در کویِ شما کردم منزل/رَهیدم از هر باطل)۲
(با ياد تو میشه حَل مشکل/بی بی به تو بَستم دل)۲

(خدا را شکر ، تو رو دارم/تویی مادر ، کس و کارم)۲

جانم زهرا ، اُم ابیها ...
--------------------------------------------------
گُلِ نیلوفر اومد/به دنیا،سرور اومد
چراغونیه عالَم/(زهرایِ اَطهر اومد)۲

(اومد،تا که کور کُنه چشمونِ اون حسودِ بَد
اومد،تا که طَعنه ی مَلعونِ پَستُ کُنه رَد
اومد،نورِ چشم ِ خدیجه وُ حضرتِ احمد)۲

(ه

• شنبه
• 26
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:11
• نوشته شده توسط
• سید محمد حسینی

خدا از عرش، نازل کرد، رودِ کوثر خود را
همینکه دید، کام تشنه‌ی پیغمبر خود را

قیامت آمده؛ قبل از قیامِ صورِ اسرافیل
خدا رو کرده از آغازِ خلقت محشر خود را

زمین پرواز کرد از خاک، تا افلاک، با زهرا
تماشا کرد، با ناباوری دور و بر خود را

میان رحل دستش بوسه‌باران می‌شود قرآن
پدر وقتی که می‌بوسد دهانِ دختر خود را

یتیمی سخت بود؛ اما به پایان آمد این سختی
یتیمِ مکه در آغوش، دارد مادر خود را

پدر می‌گفت، می‌دانی دلیلِ خلقتم هستی ؟!
تکان می‌داد، با لبخند، زهرایش سر خود را

سلامی رونمایش شد؛ برای اولین دیدار
امیرالمومنین تا دید، روی همسر خود را

زبانِ شاعران لال است، در توصیف سِرُّالله
معطر می‌کنند از ن

• شنبه
• 26
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:20
• نوشته شده توسط
• سید محمد حسینی

به احمد ندای دگر داده شد
ندا همچو شهد و شکر داده شد
سر سجده اش شکر حق میکند
که روز ولادت خبر داده شد

زمنت تو را دختری داده ایم
به برکت ازو کوثری داده ایم
به لطف خداوند جان آفرین
که در بحر تو گوهری داده ایم

همه نسل احمد همین دختراست
به ولله که او احمد دیگر است
به غیر از نبی و به غیر از علی
به آدم به عالم همه سرور است

سر نوکران خاک پایش شود
الهی که عالم فدایش شود
دعا کن تو ای رحمت العالمین
که رزق همه کربلایش شود

• شنبه
• 26
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 20:39
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

دلیل خلقت این عالم،مادر حضرت طاهایی
روشنی بخش مه و خورشیدی،زهرایی تو زهرایی

لطافتت مثه شبنم یا خود دریا
مثه بارون بهاری تو دل صحرا
جای تو خانم، روی زمین نیست، تو یه فرشته ای که دوسه روز شدی مهمون دنیا

گلای باغچه_باتوخوشحالن_ملایک دارن_به تو میبالن

صورت تو خود وجه الله
عاشقت حضرت عین الله
مادر شیعه ها مادر نوکرا مادر حضرت ثارالله
"یافاطمه فاطمه ..."

بند دوم

مهر تو حک شده تو سینه م،من به تو خیلی مدیونم
مادرم هستی وتا زنده ام ، تنها از تو میخونم

آسمونم شده با تو ستاره بارون
عرش خدا شده امشب با تو چراغون
همه ی عالم شده از عشقِ
تو که محبوبه ی قلب خدایی
مست وغزل خون

به زمین داده یه جون تازه
م

• یکشنبه
• 27
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:25
• نوشته شده توسط
• سید محمد حسینی

آمد دلبر – جهان شد منور
گل بریزید – خدیجه شد مادر
نخل رسول خدا پر ثمر شد
غم های شب های مادر بدر شد
حضرت ختم پیمبر پدر شد
یا فاطمه یا زهرا 2
.
.
.
آمد دنیا – عزیزه ی طاها
ماهِ حیدر – بُود نامش زهرا
محبوبه ی حیِّ داور خوش آمد
مادر ختم پیمبر خوش آمد
هم کفو حضرت حیدر خوش آمد
یا فاطمه یا زهرا 2 آمد دلبر – جهان شد منور
گل بریزید – خدیجه شد مادر
نخل رسول خدا پر ثمر شد
غم های شب های مادر بدر شد
حضرت ختم پیمبر پدر شد
یا فاطمه یا زهرا 2
.
.
.
آمد دنیا – عزیزه ی طاها
ماهِ حیدر – بُود نامش زهرا
محبوبه ی حیِّ داور خوش آمد
مادر ختم پیمبر خوش آمد
هم کفو حضرت حیدر خوش آمد
یا فاطمه یا زهرا 2 آمد دلبر – جهان شد

• یکشنبه
• 27
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:41
• نوشته شده توسط
• سید محمد حسینی

ای طلوع بهار چشمانت،
فصل لبخندهای بی‌پایان
درک یک لحظه از تبسم تو،
دردهای نگفته را درمان

تا تو هستی همیشه می‌بایست،
از زمین روی ماه را بوسید
می‌شود با تو نور را حس کرد،
می‌توان با تو عشق را فهمید

مهربان! مثل دست‌های خدا،
دست تو سایۀ سرم بوده
همه‌جا گفته‌ام: نفس زدنم،
با دعاهای مادرم بوده

به تو نزدیک می‌شوم با شعر،
دست‌های مرا دوباره بگیر
ای سرود بلند شاعری‌ام!
بیت‌های کمِ مرا بپذیر

• دوشنبه
• 28
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 09:59
• نوشته شده توسط
• سید محمد حسینی

به دنیا آمده نور،به دنیا آمده جان
نبی گوید به شادی،فدایت فاطمه جان
جان مصطفی،نور هل اتیٰ
یا زهرا یا زهرا
یا زهرا مدد یا زهرا مدد
یا زهرا یا زهرا...

فلک سر تا قدم نور،ملائک جملگی شاد
خدیجه دسته گل را،به دست مصطفیٰ داد
قدر و کوثری،عشق مادری
یا زهرا یا زهرا
یا زهرا مدد یا زهرا مدد
یا زهرا یا زهرا...

برای روز مادر،به رسم عاشقی ها
دهم هدیه به مادر،تمام هستی ام را
فخر عالَمین،مادر حسین
یا زهرا یا زهرا
یا زهرا مدد یا زهرا مدد
یا زهرا یا زهرا...

• چهارشنبه
• 30
• بهمن
• 1398
• ساعت
• 10:06
• نوشته شده توسط
• سید محمد حسینی

یکی از زنان بهشتی طرف راست خدیجه و یکی طرف چپ ‌او و دیگری روبروی او و چهارمی پشت سر او نشستند.
در آن حال فاطمه سلام الله علیها متولد شد در حالتی که پاک و پاکیزه بود. چون روی زمین قرار گرفت، چنان نوری از او فروتابید که تمام خانه ها را نور داد و در مشرق و مغرب زمین جایی نماند مگر این که همه را روشن کرد و در آنجا تابید.

در آن حال ده حورالعین وارد شدند که در دست هر یک از آنها تشت و ابریق بهشتی بود که در آن ابریقها آب کوثر بود و به آن زنی دادند که روبروی خدیجه نشسته بود. پس زهرا علیها السلام را با آب کوثر شست و شو داد و دو جامه سفید بیرون آورد که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود. زهرا را

• پنج شنبه
• 8
• اسفند
• 1398
• ساعت
• 11:02
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

هر دلی در پی آنست که ویران بشود
جای شک نیست اگر ملک سلیمان بشود

هر کسی غم شده دارایی عمرش، امروز
لمس لبخند تو کافیست که سلمان بشود...

باز لبخند بزن آب شود سینه ی کوه
باز لبخند بزن سنگ مسلمان بشود

تو که لبخند به لب پا به زمین بگذاری
عشق سرمایه ی هر ذره ی بی جان بشود

کودکان وقت گذر راه تو را می بندند
تا که همبازیِشان حضرت باران بشود

(شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای)
خواستی ثروتشان وسعت ایمان بشود

آمدی مهر تو بالا ببرد "دختر" را...
آمدی معنیِ "زن" واژه ی انسان بشود

آمدی تا برود راه جهنم از یاد
آمدی بنده ی دلتنگ فراوان بشود

سنگ دندان تو را...آه، چه آمد به سرت
تا مگر یک نفر از جهل پشیمان ب

• جمعه
• 15
• فروردین
• 1399
• ساعت
• 21:22
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی

وسعت ( اُمُّ القُرى ) آنشب بسيط نور بود
شوق در سعى صفا، كعبه محيط شور بود
از طلوع مِهر ايمان چشم شيطان كور بود
چشم بد از خانه بى‏ بى خديجه دور بود
همنفس با شب پيمبر تا سحر احيا گرفت
كوثر تسبيح را از دست ( اعطينا ) گرفت

راز هستى تا در آغوش پيمبر پا نهاد
نقش صد گلبوسه بر باغ لبش طاها نهاد
داغ حسرت بر دل ( عاص بن وائل‏ ) ها نهاد
حضرت حق نام اين مولود را زهرا نهاد
قدسيان در وجد و حال اين نام را نجوا كنند
اين معما را بگو تا اهل دل معنا كنند

كيست زهرا كوثر فياض رب العالمين
كيست زهرا عصمتِ الله در روى زمين
كيست زهرا رشته‏ هاى چادرش حبل المتين
كيست زهرا خلوت آراى اميرالمؤمنين
آفرينش جلوه‏ اى از يك نگاه فاطمه است
روز محشر خلق عالم در پناه فاطمه است

كيست زهرا هل اتى و قدر را شأن نزول
كيست زهرا طاهره انسية الحورا بتول
كيست زهرا خيره بر اوج مقام او عقول
كيست زهرا آنكه شد ام ابيهاى رسول
مصطفى مأمور تكريم مقام فاطمه
پيش پا برخاست بر عرض سلام فاطمه

كيست زهرا آنكه شمع عشق را پروانه بود
كيست زهرا آنكه او را از بلا پروا نبود
كيست زهرا آنكه بر باغ نبى ريحانه بود
كيست زهرا آنكه جان وحى را جانانه بود
جبرئيل افتاده بر خاك در او با سلام
شعر خلقت راست حسن مطلع و حسن ختام

ياس پيغمبر كه عطرش در فضا پيچيده است
مصطفى از شوق جنت سينه‏ اش بوئيده است
دست او را مثل قرآن بارها بوسيده است
ليلة القدر است و قدرش بر همه پوشيده است
قدر او را مصطفى و مرتضى دانند و بس
نور او شد انبيا را در بلا فرياد رس

فاطمه آمد امير المومنين را يار شد
حجم فريادش به فرق تيرگى آوار شد
نور او تكثير شد يعنى نبى تكرار شد
در دفاع از عشق مجروح در و ديوار شد
پشت در فرياد يا حيدر شعار فاطمه‏ است
شيعه تا روز قيامت وامدار فاطمه است

• چهارشنبه
• 1
• مرداد
• 1399
• ساعت
• 01:25
• نوشته شده توسط
• محدثه محمدی