ولادت امام حسن مجتبی (ع)

به سبک #علوی_میمیرم

مست جام حسنم
عاشق نام حسنم
شغلمو هرکی بخواد میگم غلام حسنم

تو دلم فریاده
حضرت زهرا شاده
عیدی میده فاطمه آخه شب میلاده

تو بهشت غوغا شد
درای رحمت واشد
توی عرش جار میزنن که مرتضی بابا شد

با گداها جوره
خورشید بیت النّوره
حتی بین اهلبیت کرامتش مشهوره

دلبر دلخواهه
گداش برا ما شاهه
پسر فاطمه زینت رسول اللهه

زنی که منفوره
حال و هواش ناجوره
داره آتیش میگیره آخه اجاقش کوره

تا نوا میگیرم
ذکر دعا میگیرم
از امام مجتبی کربوبلا میگیرم

معدن احساسه
عشق داداش عباسه
آقامون خیلی رو اسم فاطمه حساسه

واسه آقای کرم
آخر میسازیم یه حرم
نذر گنبد حسن شده طلای مادرم

به همین زودیِ زود
تلخ میشه کام یهود
می نویسیم یاحسن رو پرچم آل سعود

سوز و ساز نزدیکه
قبلهء راز نزدیکه
لشگر فاطمیون فتح حجاز نزدیکه

• شنبه
• 4
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 20:55
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

امشب تماشای رخ جانانه خواهم
از دست ساقی ساغر و پیمانه خواهم
دُردی کشان را می کشم تا میکده ها
من جرعه ای از ساقیِ میخانه خواهم
هر چه سبو از دست بیگانه شکستم
از چشم تو جام میِ جانانه خواهم
مجنونم و راهی صحرای وصالت
در کار عشق تو دلی دیوانه خواهم
مشتاق دیدار گل روی تو هستم
قلبی به گِرد شمع تو پروانه خواهم
من خانه زاد بیت مِهر اهل بیتم
لطف و عطا از صاحب این خانه خواهم

من سائل ایل و تبار مصطفایم
من از ازل با این سلاله آشنایم

عهد الستی بود و من دلبر گرفتم
از ساقی کوثر می و ساغر گرفتم
من که تمام هستی و دار و ندارم
با دست او از جانب داور گرفتم
نور مسیر زندگی و بودنم را
از فاطمه سرچشمه ی کوثر گرفتم
تا که شدم سائل به درگاه کرامت
بس هدیه ها از سبط پیغمبر گرفتم
بر زندگانی زآن عطایای الهی
ره توشه ای تا صحنه ی محشر گرفتم
ای اهل عالم جملگی این را بدانید
من هر چه دارم از گل حیدر گرفتم

من تا ابد عبد حریم اهل بیتم
از ریزه خواران کریم اهل بیتم

ماه خدا زیبا شده از ماه رحمت
آن یِکِّه تاز حُسن و احسان و کرامت
در ماه مهمانی حق آمد به دنیا
ماه خدا نیمه شده با این ولادت
ما ریزه خوارانیم و او بنده نواز است
ما چون کویر تشنه او باران رحمت
برتر شود از کیمیا خاک دل ما
نیمه نگاهی گر کند بر ما عنایت
آن مقتدایی که دو عالم از برایش
دارد به سینه تا ابد دست ارادت
تا که به یادم می رسد بودم همیشه
مشتاق دیدار بقیع و یک زیارت

آن که به دل ها نور عشقش منجلی اَست
او یوسف زیبای زهرا و علی است

من جان نثار آل پاک مصطفایم
من مستمند آستان مرتضایم
گر چه تمام عترت طاها کریم اند
من ریزه خوار دست لطف مجتبایم
دست طلب دارم به درگاه کرامت
از سائلان بارگاه هَل اَتایم
مانندِ صدها حاتم طایی به دنیا
من سائل کوی کریمی مهلقایم
صدها هزاران یوسف مصری اسیرند
بر دلبری که من تماشایمش نمایم
جانم ندارد قابل اما فخرم این است
من جانفدای آن امیر و مقتدایم

آن که همیشه دلبر و دلدار من بود
میر کریمان ، صاحب احسان حَسن بود

• شنبه
• 4
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 21:11
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

بند اول

همه ی هستی زهرا اومده
وارث طینت بابا اومده
پسر اول خونه علی
صاحب کشور دلها اومده

یابن زهرا حسن
مه زیبا حسن
یار دل ها حسن
آقا،آقا

خوشگل و مه جبین
ماه روی زمین
خوشحالیم ما از این
میلاد،اقا

شما لیلی ما مجنون
میخونیم از دل و جون
باید عیدی به ما بده حیدر

غم ها از دل جدا شد
مدینه با صفا شد
فاطمه امشب شده مادر

بند دوم

آسمون دلا بارونی شده
کوچه های ما چراغونی شده
گداها همه با هم پاشین بریم
خونه ی مرتضی مهمونی شده

شب غم سر اومد
ماه نو در اومد
خبر خوش میاد
از مدینه

آقا تو محشری
از همه دلبری
عشق تو تا ابد
هست تو سینه

کرمت بی نهایت
به ما کن تو عنایت
گداها جمع شدن در خونت

صورتت مثل زهراست
کرمت مثل مولاست
عالم و آدم شده دیوونت

• شنبه
• 4
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 21:30
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

نمک هستی حسینه شیرینی شه حسن
امشب اسم هر دو تا داداشو فریاد بزن
اگه می پیچه شب جمعه حرم بوی سیب
مدینه پر میشه هر شب از بوی یاسمن

نیمه ی ماه رمضون
باز خدای مهربون
جلوه ای از خودشو
داد به بنده هاش نشون

یه پسر داد که حیدر بشه بابا
یه پسر داد که مادر بشه زهرا
کوری یه چشم دشمنای ابتر
یه پسر داد واسه حضرت طه

یاحسن یا کریم آل طه

داره ذکر خدا رو علی رو لب زمزمه
نگاشه به گهواره جنبونیه فاطمه
می بینه که این عزیز نو رسیده چقد
صورتش شبیهِ به پیمبره اکرمه

می خونم دعای نور
تا بشه بلا به دور
خونه ی آقام شده
سور و سات شادی جور

اومده واسه ی گداها آقا
اومده واسه ی تشنه ها دریا
برسه این خبر به هر کجا که
اومده تک یل جنگ جمل ها

یاحسن یا کریم آل طه

نوکری در خونش عشق منه از قدیم
نه که من اجدادمم همه براش نوکریم
خدایا به حال من لطف تو شامل شد و
رسیدم به آرزوم شدم گدای کریم

طعم شیرین عسل
معنی خیر العمل
یا امام مجتبی
ای کریم بی بدل

ذکر روزای ماه رمضونم
صد دفعه یاحسن آروم جونم
خوبه که سال دیگه من ایشالله
تو بقیع باشم واون جا بخونم

یاحسن یا کریم آل طه

• شنبه
• 4
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 21:34
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

کج نشستن، راست گفتن، حُرمت میخانه نیست
تا زمانی که حریف صحبتت دیوانه نیست

امشب اما فرق دارد، از همه دعوت شده
هیچ فرقی هم میان "آشنا_بیگانه" نیست

باید از "من" بگذرم، از هر چه که غیر از "تو" است
یاکریمی که پرید از خود، به فکر لانه نیست

دور تو می گردم و می سوزم، اما زنده ام
سوختن این جا شبیه قصه ی پروانه نیست

«گر گدا کاهل بُوَد» یا نه، چه فرقی می کند؟
چون که این جا صحبت از تقصیر صاحب خانه نیست

تو حیا می کردی از این که سگی را رد کنی
زندگی ات را که بخشیدی سه بار، افسانه نیست

تو به دنیا آمدی، با هر قدم گل کاشتی
مستقیم از گل نوشتم، حرف حرفِ دانه نیست

شاهِ احسان، شاه خوبی، شاه عزت، شاه صلح
تا همیشه شاهی اما سفره ات شاهانه نیست

هر گلی بوی خودش را دارد، اما در کَرَم
مثل آقایم حسن در بین این گلخانه نیست

• شنبه
• 4
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 21:46
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

سرود ،شور، زمزمه
میلاد امام مجتبی (ع)

بنداول
ای جانم جانانم ای روح و ریحانم
ای سرو بستانم ای وصل و هجرانم
تویی تو ماه شب زهرایی
تو نور چشم علی مولایی
نیمه ی ماه رمضان آمده
در رمضان ماه دلآرایی
حسن جان حسن جان(۳)

بنددوم
آغاز و پایانی چون شمع سوزانی
در گلزار زهرا تو عطر بارانی
کرامتت شامل حالم شد
روزی ماه و همه سالم شد
شکسته بال و پرم ای آقا
بال و پر خسته وبالم شدم
حسن جان حسن جان (۳)

بندسوم
من بنده تو مولا من عبد و تو آقا
از شور و ازعشقت افتادم من از پا
من حسنی یم همه میدانند
صفحه ی زندگیم و میخوانند
بعد رسیدن به کنار تو
تا به سحر پیش تو میمانند
حسن جان حسن جان (۳)

• دوشنبه
• 6
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 01:21
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

احلی من العسل ذکر حسن
بهترین خیر العمل ذکر حسن
میون همه نبردای آقام
میدرخشه تو جمل ذکر حسن

*آقام کریمه داره بخششو فضل
پای منبرش بزرگ شده ابوالفضل
دل اگه بخواد بشه امام حسینی
باید اول به امام حسن بشه وصل

*مجنون یه غریب وطنی ام حسنی ام حسنی ام
ذکر مستی سینه زنی ام حسنی ام حسنی ام

ج)یا حسن آقام آقام آقام

بگو یا حسن بشه نقل دهن
تا بشی یه نوکر شیرین سخن
صد و هجده مرتبه اگه بگی
واژه هات میگیره بوی یاسمن

*یا حسن ذکر قنوت هر صلاته
اشک پای روضه هاش آب حیاته
بعد مرگم دیگه من غمی ندارم
آقامون نخ عباش پل صراطه

*آقامه من اویس قرنی ام حسنی ام حسنی ام
ذکر مستی سینه زنی ام حسنی ام حسنی ام

ج)یا حسن آقام آقام آقام

پیش پاش عالمی زانو می زنه
آقامون یوسف گل پیرهنه
پسر سبز قبای حیدره
شال سبز سیدا از حسنه

*عشق دنیا ح س ی نونه
که همه بهش میگن عشق نمونه
ولی آقامون حسین بی تاب ذکر
خوشکل و قشنگ ح س نونه *

*کلب الحسن ذکر علنی ام حسنی ام حسنی ام
ذکر مستی سینه زنی ام حسنی ام حسنی ام

ج)یا حسن آقام آقام آقام

• دوشنبه
• 6
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 02:44
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

بند اول

دل ما مست شمیم گل یاسه
میون سینه زنی غرق احساسه
یا حسن بگو برای دل زهرا(س)
بی بی زهرا(س) رو حسن(ع) خیلی حساسه

خدا بگو _ یا مجتبی بگو
هر چی میخوای فقط به این آقا بگو
نفس بزن _ دنیارو پس بزن
با ذکر یا حسن(ع) پر از قفس بزن

کریم اهلبیت * حسن(ع) «۳» *

بند دوم

همهء هست منی ای کس و کارم
تاب گیسوی شما حلقهء دارم
به خدای حرم کربلا سوگند
مثل کربلا بقیع رو دوسش دارم

علم بگیر _ اذن حرم بگیر
خودت رو تو حرم ببین و دم بگیر
تو هروله _ یا از غمش بمیر
یا کربلاتو از امام حسن(ع) بگیر

کریم اهلبیت * حسن(ع) «۳» *

بند سوم

شکر نعمت میکنم به تو دل دادم
آقاجون سگ شمان جد و آبادم
روز محشر که همه چشما گریونه
زیر پرچم شما خندون و شادم

نوا بده _ حال دعا بده
یه ذره معرفت به این گدا بده
عادتکُم _ احسان والکرم
این دسته جمعو اربعین ببر حرم

کریم اهلبیت * حسن(ع) «۳» *

• دوشنبه
• 6
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 02:48
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

بند اول

خند بر لب شکوفا شد
غرق شادی یه دنیا شد
شد پدر حضرت حـیدر
مادر خونه زهـــــرا شد

مهپاره پیدا شد (2)

رخ نشون داده از تو دل ابـــرا
نیمه ی ماهه ، ماه اومده دنیا (2)

ذکر ملائــــک یا مجتبـــــیٰ
اومد تسکیــــن قلب بــابــا
دریای جود و لطفو احسان (2)
اومــد کـــــریم آل طاهـــــا

سَیّـِدی مولا یا مجتبی (4)

بند دوم

اشــک شــوق اشک مجنونه
بـــــوی نـــم بـوی بـــــارونـه
شب شبه شور و مستی شد
آســـــمـونم غـــــزلخـونـــــه

دنیا چـــــراغونه (2)

تــوی گـــــهواره شمع شبستــانــه
پرقنداقش فـــــرش‌ سلیـــــمـانــه (2)

نور خورشـــــید آسمـــــونه
سفـره داره تو کهکشـــــونه
ثانی حیـــــدر عشق مـــادر (2)
دردای عـــــالم رو درمـــونه

سَیّـِدی مولا یا مجتبی (4)

• دوشنبه
• 6
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 02:50
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

میلاد امام مجتبی(ع)
مبارکباد

به لبم دم به دم از شوق تو این زمزمه است
کی دگر با تو ز اشرار مرا واهمه است
از کرامات حسن بوده حسینی شدنم
حسنی گشتن من مرحمت فاطمه است

• دوشنبه
• 6
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 05:11
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

امشب کار و بارم، با امامِ مجتبی
رؤیایِ دلِ من، تویِ اِیوون طلا
رؤیایِ یه گنبد، شبیهِ صحنِ رضا

دلِ سرگردون
سَرِ بی سامون
چشامون گریون
باز میخونه

سَرِ سفره‌ی کَرَمِت آقا
کِی میشه مهمون
کی میدونه

حرفِ دلمُ میگم
واست سَرَمُ میدم
آقام یا امام حسن...

کاشکی من و امشب، سَرِ سُفرَت جا بدی
ماه کاملِ امشب، تو به دنیا اومدی
تفسیرِ خدایی، تو کریم و واحدی

شده فرهادِت
شبِ میلادِت
تو رو میخوادِت
این دیوونه

اومدی با تو
دل ویرونه
شده آبادِت
باز میخونه

حرفِ دلمُ میگم
واست سَرَمُ میدم
آقام یا امام حسن...

مستم دارم انگار که رو اَبرا راه میرم
میخونه زیاد و مِی و پیمونه زیاد
ساقی سَرِ زُلفت دلم و داده به باد

پسرِ حیدر
عَسلِ مادر
گُلِ پیغمبر
آقامونه

یه روز عاشقت
میزنه فریاد
تو صفِ محشر
باز میخونه

حرفِ دلمُ میگم
واست سَرَمُ میدم
آقام یا امام حسن

• دوشنبه
• 6
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 20:41
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

عزیزان مژده پور حیدر آمد
گل پیغمبرآمد
خلائق را امیر وسرور آمد
فروزان گوهرآمد
به پابوسی ملائک از درآمد
دلیل کوثرآمد
گل ناز امیرخیبرآمد
شفیع محشرآمد
.
.
علی صاحب پسرشد
زسوی حق نظرشد
ولایت راثمرشد
شب هجران سحرشد
.
زلطف خالق داورعلی امشب پدرشد
.
(حسن جانم ٣ حسن جان)٢
.
.
.
.
.
#ترکی
.
سخاوت ملکینین سرداری گلدی
علینون یاری گلدی
شباب جنتین سالاری گلدی
جمل سرداری گلدی
ملائک جمله عرشه ساری گلدی
اولا زواری گلدی
تمام رجس لردن عاری گلدی
علی دلداری گلدی
.
.
ایا اهل زمانه
گلوب شاهیم جهانه
آقادورانس وجانه
علیدن بیرنشانه
.
بونی آلله وئروبدی پای امیرالمومنانه
.
(حسن جانم ٣حسن جان)٢
.
.
.
.
.
.
.
ائدوبدی نیمه ماه ضیافت
گوزل آلله عنایت
آچوبدی گوز کریم آل عصمت
تاپوب یرگوی طراوت
دئنن وارکیمده بو حسن وملاحت
بئله شآن وجلالت
دوتوبلارشیعه لر جشن ولادت
گلیب میرسخاوت
.
.
هامی یرگوی بزندی
ئورکلرتازه لندی
گلن شاه زمندی
گوزل آدی حسندی
.
بویورموش مصطفی شاه جوانان عدندی
.
(حسن جانم ٣حسن جان)٢
.
.
.
.
.
.
گلوب دنیایه نورچشم زهرا
کریم آل طاها
قدومیندن اولوب دنیامصفا
بزندی عرش اعلا
اولوبدی سرکوثر خلقه افشا
اولوب نوری تجلی
غلام درگهی عیسی وموسی
کنیزی خیل حورا
.
.
دوتوب طاهابغلده
آدین قویدی اولده
گزورقنداقی الده
حریفی یوخ جدلده
.
جهانه بیلدیرر شیراوغلودور جنگ جملده
.
(حسن جانم ٣حسن جان)٢

• دوشنبه
• 6
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 20:46
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

بند اول

اولین سبطه مصطفی رسیده
صفا بخشه دله مرتضی رسیده

خانه ی حضرته زهرا شده گلشن
عالم از نورِ رُخه او شده روشن

کریم اهلبیت و منشٱِ جود و رحمت
سفرش همیشه پَهنه شاهنشه کرامت

حسن جانم حسن جان

بند دوم

نیمه ی ماهه خدا اومده آقا
شادمان از مقدمش حضرته زهرا

دومین خلیفه ی بعده پیمبر
جانشینه خلفِ امیره خیبر

امشب شده چراغون عرش خدای رحمان
اومد کریم طاها معدنه لطف و احسان

حسن جانم حسن جان

بند سوم

فاتح معرکه ی جمل حسن جان
اسمته اهلی من العسل حسن جان

زده ای ناقه ی کفر و به روی خاک
پهلوونه میدونی امیره بی باک

از ترس حمله ی تو دشمن شده حراسان
میگه مالک اشتر جانم فدات حسن جان

حسن جانم حسن جان

بند چهارم

یوسف مصری شده ماته جمالت
جلواته حیدری داره کمالت

کرمت شده زبونزده دوعالم
گدایی میکنه بر دره تو حاتم

شرمنده ی مرامت شده اون مرده شامی
دادی غذای خود را به فقیر و جذامی

حسن جانم حسن جان

• دوشنبه
• 6
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 20:57
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

تبم حسن ماه شبم حسن
ترانه‌ی روز و شبم حسن
صفا حسن نور خدا حسن
یه دونه‌ی آل عبا حسن

حسن جان تو کریم دو عالمی
‌حسن جان همه‌ی اعتبارمی
حسن جان تو ضربان قلبمی

این شبا تو هیئت با همه نوکرا حسن میگم
قنوت که میگیرم وسطای دعا حسن میگم
تا نفسم برپاست میان سینه یا حسن میگم
حسن آقام ....

کرده تسخیر به یک غمره همه دلها را
زده بر غمزه کرم قائده‌ی دنیا رو
شال سبزی که حسن بر کمرش میبندد
آبرو داده همه ذریه‌ی زهرا را

حامل بیرق ولی بر حق
حسن بن علی کرم مطلق

هو هوَ البطلُ
احسن العملُ
خلقة مثلُ
ملکةُ الازلُ
حلة العسلُ
فاتحُ الجملُ

سلطان سلاطین جهان
آقای جوانان جنان
ای شاه کرم یابن علی
ارباب همه سینه زنان

غلامتم آره غلامتم
حسن حسن عاشق نامتم
مقدسی برای من تو همه کسی

‌حسن جان کلام اول آخرم
حسن جان خدای خوبی و کرم
حسن جان تویی همیشه دلبرم

شاه کریمانی در خونه‌ی تو گدا شدم
منم یه اسماعیل زیر قدم تو فدا شدم
جون به تنم دادی با نفسای تو دوا شدم حسن آقا

بعد هر ضربه شمشیر حسن سر می ریخت
ز تعجب ملک از حمله ی او پر می ریخت
با نگاه غضب آلود به کج باور ها
کفر از ظاهر و از باطن کافر می ریخت

اول و آخر به حسین رهبر
یل دریادل پسر حیدر

شاه بی بدلُ
مرد هر جملُ
بهترین عملُ
پهلوان و یلُ
ضرب المثلُ
عزوجلُ
هو هو البطلُ
فاتح الجملُ
احسن العملُ
حله العسلُ
خلقه المثل
ملک الازلُ

یا شبر شهنشاهی حسن
زیبارویی و ماهی حسن
ای شاه کرم یابن علی
یا محسن الهی به حسن

دلاوری آره دلاوری
هر چی باشه پسر حیدری

• دوشنبه
• 6
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 21:01
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

باز امشب بيقرارم آواره پي يارم
امشب مثل گداها در خونه ي يه سفره دارم
دل بر دلبر سپردم كشكولم رو آوردم
روزي مو زود گرفتم نمك امام حسن رو خوردم

ياحسن عشقمه كس و كارمه
ياحسن نور هرشب تارمه
ياحسن ذكر دم افطارمه

ياحسن يا سيدي يامولا

از بالا گل ميباره دنيا شد پرستاره
حيدر موقع افطار لب و رو لب حسن ميزاره
احسانش بي زواله زيباييش بي مثاله
نذر روي قشنگش اگه بميره يوسف حلاله

تا ميخنده فاطمه خندون ميشه
بسكه زيباست ديده ها حيرون ميشه
هرجايي ميشينه رابندون ميشه

ياحسن يا سيدي يامولا

دل بر لطفش اسيره هر دستي رو ميگيره
حتي سگ از حريميش بخداكه نااميد نميره
مثل ماه ميدرخشه عطرش هرجايي پخشه
امشب حتما خداوند مارو به امام حسن ميبخشه

فلك مهروبوني هاش پرابره
بخدا كه خداي جود و صبره
شب عيدش عين شباي قدره

ياحسن يا سيدي يامولا

اجرا: کربلایی سعید صادقی

• سه شنبه
• 7
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 03:24
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

رمضان سفره احسان خودش را انداخت
سفره را با قدم یوسف زهرا انداخت

تازه از نیمه ماه است سرآغاز کرم
پس حسن سفره اکرام به هر جا انداخت

آمد و شهر مدینه نفسی تازه گرفت
شور و حال دگری بر دل شیدا انداخت

با نگاهش دل زهراست که آرام شده
چون نظر در نظر حضرت زهرا انداخت

مصطفی بوسه گرفت از رخ همچون عسلش
اینچنین بر رخ او یک گل زیبا انداخت

مرتضی شاد شد و "حَول ولا.."یی خواند و..
بر کف دست گدا سکه اعلا انداخت

ماه تصویر خودش را به دو چشمانش دید
بعد از آن سوی حسن چشم تماشا انداخت

آن طرف خیره به رویش شده خورشید افق
این طرف زهره نظر بر قد و بالا انداخت

از دمش بوده اگر حضرت عیسی زنده است
او نفس را به دمِ گرمِ مسیحا انداخت

اذن او بوده که دریا شده بر موسی باز..
دست او بوده عصا در دل دریا انداخت

آمد و در دل دلداده ی خود گرمی عشق،
بر دل دشمن خود وحشت سرما انداخت

در جمل هم پسر فاطمه با یک ضربه
شتر قائله را، شادیِ مولا انداخت

صلح او اولِ پیروزی عاشورا بود
صلح او عایشه را از نفس حتی انداخت

هم به ارباب خودش ذکر حسن را آموخت
هم خودش حرزِ حسن گردنِ سقا انداخت

عزّت عالم و آدم، ثمرش قاسم بود
که سر ازرقیان را همه در جا انداخت

کربلا صحنه ی ایثار حسن ها شد که..
..گفت"لایوم.."نظر جانب صحرا انداخت

کودکی بود که بین گذر کوچه شکست
عاقبت هم گذر کوچه اش از پا انداخت

میرسد مهدی و..، روزی همگان می گویند
حسنی باز نقاب از روی سیما انداخت

حرمش هم به خدا حال و هوایی دارد
او خودش شوق حرم را به دل ما انداخت

تا که گفتیم حسن حاجت ما را دادند
کار ما را نشد اصلاً که به فردا انداخت

خوش به حال دل آن شاعر دلسوخته که
بر عبای کرمش دست تمنا انداخت

آمدم "ملتمس" کوی حسن جان باشم
قرعه ی شعر به نام مَنِ رسوا انداخت

• سه شنبه
• 7
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 20:42
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

در نیمه ماه رمضان غوغا شد
بنگر به سما ماه علی پیدا شد
از سوی خدا به فاطمه در این ماه
یک دسته گل محمدی اهدا شد
*
بر حُسن حسن ماه دل آرا صلوات
بر جود حسن جلوه مولا #صلوات
با چهره شادان بفرست از دل و جان
برروی حسن یوسف زهرا صلوات
*
ماه رمضان ، ماه نزول برکات
برکامِ عطش دیده، رسد آب حیات
مهمان خداست هرکسی بفرستد
بر احمد و بر آل و محبش صلوات

• سه شنبه
• 7
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 20:46
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

عالَم پیر دگر باره جوان خواهد شد
رمضان تازه از امشب رمضان خواهد شد

خبر آمدنش بین گداها پیچید
همه گفتند فراوانی نان خواهد شد

با قدم رنجه‌ی این ‌شاهْ پسر، بیش از پیش
قیمت سائل این خانه گران خواهد شد

عشقِ عرش است همین شیر که در گهوارست
سید و شاه جوانان جنان خواهد شد

متجلا شده از هر نفس او الله
از ید او کرم الله عیان خواهد شد

اعتقاد دلم این است که فردای ظهور
«اَشهد اَنَّ حَسَن...» جزء اذان خواهد شد

• سه شنبه
• 7
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 20:49
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

میلاد امام مجتبی(ع) مبارکباد

به لبم دم به دم از شوق تو این زمزمه است
کی دگر با تو ز اشرار مرا واهمه است
از کرامات حسن بوده حسینی شدنم
حسنی گشتن من مرحمت فاطمه است

• چهارشنبه
• 8
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 00:24
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

نیمه ی ماه خدا ماه به دنیا آمد
اولین گل پسر حیدر و زهرا آمد

غرق لبخندو چه آرام در آغوش نبی...
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی...

صف به صف فوج ملائک همه در حال نزول
شادمان است دل حیدر و زهرا و رسول

نام نیکوش حسن جلوه ی رحمان و رحیم
من غلام بن غلام، اوست کریم ابن کریم

کرم و جود و سخا ،مات کرامات حسن
همه عالم شده مبهوت کمالات حسن

مادرش فاطمه و باب گرامیش علی
سبط اکبر نوه ی پاک و گرامی نبی

قلم از مدح و ثنای تو شده سرگردان
بنویسد زکدامین کرمت آقا جان...

سفره دار کرم ای باب نجات و برکات
بر گل خنده و بر مقدم پاکت صلوات...

• چهارشنبه
• 8
• اردیبهشت
• 1400
• ساعت
• 15:46
• نوشته شده توسط
• taherehsadat

ای بلبل شوریده ببین شور چمن را
مأوا مکن از جور خزان دشت و دمن را
بین روی گل گلشن سلطان زمن را
هرجا که روی رو ولی برگرد به گلزار
یار آمده باز آی مرو محفل اغیار

عزیز دل طاها
گل سینه زهرا
خوش آمد حسن تو
علی یا علی مولا

از لطف و عنایات خداوند توانا
خلاق هنرمند قدیم عالم و دانا
شد وا ز گلستان ولایت گل رعنا
در سینهٔ زهرا بنگر غنچهٔ تر را
نقاش ازل کرده نمودار هنر را

یوسف که به مصر آمده با صورت زیبا
مبهوت شد از دیدن او فکر زلیخا
ای هاتف غیبی تو بگو یوسف زهرا
آمد به جهان نور دو چشمان پیمبر
نور دل زهرا و جگر گوشهٔ حیدر

خورشید جهانتاب نبالد به جمالش
کز نور جمال حسن آورده کمالش
موسای کلیم از رخ خورشید مثالش
مدهوش فتادش به دل طور تجلا
ارنی به خدا گفت ولیک آمد از آن لا

احسن به حَسن حُسن جمالش مَثل ماه
سر قافلهٔ عشق به هر قافله همراه
مصباح هدی باشد و بر مُلک ولا شاه
شاگرد سزاوار علی شیر دلاور
استاد سخن، ناطق قرآن، شه محشر

چون دیده گشود این شه انس و ملک و جان
آئينهٔ توحید نما مظهر ایمان
حاصل شد از این نور، جهان روشن عزیزان
سرتاسر دنیا که از آن نور غنی شد
آیا به چه منظور زنش کفر و دنی شد؟

ای کشتی طوفان زده وی نوح دل افکار
دریای محن کرده تلاطم تو گرفتار
فریاد بزن تا برسد حیدر کرار
خنثی کند آن موج بلا خوف و خطر را
تا گیرد "امینی" ز علی خیر و ثمر را

• یکشنبه
• 24
• مرداد
• 1400
• ساعت
• 16:44
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

از قدومت ماه رحمت شد مُعَطّر یاحسن
چهره‌ات رخشنده چون ماه مُنَوّر یاحسن

ای هلال کامل ماه خدای ذوالجلال
طلعت مَه، پیش تو باشد مُحَقّر یاحسن

نور چشمان نبی، آرامش قلب علی
ای سُرور سینهٔ زهرای اطهر یاحسن

زادهٔ خیرالنّسا اهلا و سهلا مرحبا
ای محبّان علی را یار و یاور یاحسن

ای کریم اهلبیت مصطفی، یامجتبی...
بر فقیران و ضعیفان سفره گستر یاحسن

تو امام بن امامی، مستجاب الدّعوه‌اے
بندهٔ شایستهٔ خلّاق داور یاحسن

کن دعا تاکه برآرد ذات حق حاجات ما
ای که هستی مصطفی را سبط اکبر یاحسن

گر حسین‌بن‌علی دل میبرد از ماخَلَق
بر چنین دلبر تویی، سالار و سَرور یاحسن

نام تو ورد زبان عرشیان و فرشیان
شیعهٔ آزاده‌ات گوید مکرّر یاحسن

مرحبا بر غیرتت ای شیر میدان جمل
قامت عبّاس داری، زور حیدر یاحسن

طرز رفتار تو زیبا و کلامت دلنشین
چون گشایی لب، بریزد درّ و گوهر یاحسن

(فیضیَم)لب تشنهٔ (فیضی)زجام معرفت
کرده‌ام اوصاف زیبای تو ازبر یاحسن

مدفن بی‌سایبانت قبلهٔ دلها بُوَد
گشته قبرت همجوار قبر مادر یاحسن

• یکشنبه
• 31
• مرداد
• 1400
• ساعت
• 10:17
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

در نیمه ماه رمضان گلشن زهرا
از تابش رُخسار حسن گشت دلارا

آن خانه که از شمس و قمر بود مُنور
هر چند صفا داشت فزون گشت مُصفا

زهرا و علی را پسری داد خداوند
کز مقدم او مفتخر آمد همه دنیا

آراسته امروز سرای یست که در آن
اسرار خدائیست زِ هر سوی هویدا

حُسن حسن از مهر جهانتاب سبق برد
با خلق حسن ختم بود معنی زیبا

صبری که مقدم به نماز است به قران
در راه خداوند از او آمده پیدا

ای جان به فدای تو که باخلق خدایی
دادی به همه خلق جهان درس مدارا

پروردۀ زهرا دو گل از باغ ولایت
با حِلم خداوندی و با هُمت والا

آری حسنین آن دو جوانان بهشتند
در هر دو سرا مایۀ امید دل ما

ای گلشن اسلام زِ خون دل تو سبز
فرداست کزین خون بدمد لالۀ حمرا

از خون دو فرزند پیمبر شده گلرنگ
گلزار حقیقت به هر دیدۀ بینا

چونانکه زِ خون تَن سالار شَهیدان
بیماری دین راست دگر باره مدارا

تو کشته صبری و شَهیدان جهان راست
در دامن صبر تو همه دست تولا

اسلام سرافراز شد از هر دو برادر
سالار شهید او و تو سردار شکیبا

یک روز جهاد است بشمشیر دگر روز
از صبر بقا دین خدا راست همانا

یاران تو بودند فرو مایه و غدّار
زین روی شوی دستخوش کینۀ اعدا

گر عهد شکن خصم تو گردید عجب نیست
پرهیز ندارد ز خطا دشمن رسوا

جانها بفدای تو و صبری که نمودی
تا سبز بماند بجهان گلشن زهرا

• پنج شنبه
• 11
• شهریور
• 1400
• ساعت
• 14:25
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بشکفت گل، به گلشنِ طاها چمن،‌ چمن
تا جلوه کرد مظهرِ حُسن ازل، حسن

از نفخهء نسیمِ عنایت،‌به گلستان
شد غنچه را زِ شوق، به تن پاره پیرهن

آمد به جلوه از صدفِ عصمت و عفاف
دُرّی که شد خجل، زِ صفایش دُرِ عَدن

طفلی به مهدِ عزّت و اِکرام آرمید
کز لَعلِ نوشِ او لبِ کوثر چشد لَبن

چشمی به ناز چشمِ غزالان دشتِ چین
لعلی چنان عقیق درخشنده در یَمن

پیوندِ شام تیره به انوارِ صبحدم
بودی چو خرمنِ مه و چون خوشهء پَرن

نوری به تابناکی نورِ درختِ طور
تابید از آن جمال، در آئینهء زَمن

تسبیح گوی گشت در و بام، تا نمود
رُخ در سرای فاطمه، آن نورِ ذُوالمنن

آن والیِ ولایت و آن مُقتدای خلق
آن در بنای فتنهء دشمن،‌ خلل فکن

تا آرمید در برِ زَهرا، سپهر گفت
مه با ستاره گشته به یک بُرج، مُقترن

پرسید عقل کیست،‌ کشد فتنه را به حِلم
بشکفت لَعل او به تبسم، چو گُل، که من

میلاد او به ساحتِ سلطانِ انس و جان
(عابد) بگوی تَهنیت و خَتم کن سخن

• چهارشنبه
• 31
• شهریور
• 1400
• ساعت
• 12:46
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

#السلام_علیک_یاغریب_مدینه_امام_حسن_ع

سوی کنعان خبر از یوسفِ گل پیراهن است
اهلِ عالم همه را جامه ی شادی به تن است

بوی گل آمد و آراست جهان را چو بهشت
شبِ میلادِ شهِ خسروِ خوبان حسن(ع) است!

.............................................

سوی کعنان خبر از یوسفِ گل پیراهن است
چشمِ یعقوب شفا یافته وُ جان به تن است

بوی گل آمد و آراست جهان را چو بهشت
شبِ میلادِ عزیزِ دلِ زهرا(س)حسن(ع) است!

#هستی_محرابی

• یکشنبه
• 28
• فروردین
• 1401
• ساعت
• 23:50
• نوشته شده توسط
• 09113526529

??رباعیات میلاد امام حسن مجتبی «ع»??

گر در پیِ ملجا و پناهی ، صلوات
خواهی اگر از دوست نگاهی ، صلوات
میلاد عزیز جان زهرا و علی ست
بفرست اگر مدینه خواهی ، صلوات

امشب که شب درخشش خورشید ست
خورشید ز شرم ، روی خود پوشیده ست
تا صورت او شد آشکارا ، گفتند :
انوار علی ز مجتبی تابیده ست

ای وسعت دیده هات باران مولا
مشتاق تو قلب بی قراران مولا
شوق سفر مدینه در دل داریم
امشب کَرَمی به روزه داران…مولا

بر لب نفسِ درد و غم و آه آمد
روشنگر راه ، بهر گمراه آمد
از پرده ی غیب ، عیان مهی کامل شد
در نیمه ی ماه ، مه ترین ماه آمد

شاعر: امیررضا فرجوند

• دوشنبه
• 11
• اردیبهشت
• 1402
• ساعت
• 19:18
• نوشته شده توسط
• علی اصغرخواجه زاده

خبر دهید به عالم که ماه می آید
انیس و مونس مادر ز راه می آید

شفیع اهل دعا حُسْن یوسف زهرا
ز یمن مقدم او نیمه گشته ماه خدا

به ماه رحمت وغفران به نیمۂ رمضان
طلوع کرده حسن آن مفسر قرآن

به صولت وبه صلابت شبیه احمد بود
وصی حضرت حیدر گل محمد بود

ز گلشن کرم و لطف حضرت داور
خدا نموده عنایت به حضرت مادر

امام عالم و آدم فروغ تابنده
مطیع امر خدا بهترین به حق، بنده

به آیه های ولایت قمر همانندش
ز عرش حق بزند صد ستاره لبخندش

قسم به حُسن دل آرا به طاق ابرویش
به مادر و پدرش یا به حُسن دلجویش

شکوفه زد گل لبخند بر لبان شیر خدا
ز طلعت رخ آ قا کریم آ ل عبا

کریم آمده تا شیعه خوار و خس نشود
برای حاجت دنیا گدای کَس نشود

هزار حاتم طایی گدای خوان اوست
تمام عرش وفلک قطره ای ازآن اوست

بزن دلت تو به دریا ! بگو حسن مولا
دعا نما به ظهور گل اش ، گل زهرا

• پنج شنبه
• 22
• تیر
• 1402
• ساعت
• 11:03
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

مثل کبوتر حرم ،سوی بقیع پر میزنم
امشب میام با پای دل،به حرمت سر میزنم

تویی کریم اهل بیت،منم گدای در تو
با صد امید و آرزو،من حلقه بر در میزنم

میگن کریم بی حرم ،حرم داره میون دل
من آب و جارو حرمت ،با دیده ی تر میزنم

خاموش و تاریکه ولی فوج ملائک اومدند
ذکر حسن حسن دارم به یاد مادر میزنم

مدینه غرق نور شد ،نیمه ی ماه رمضان
به زیر پات شاخه ی گل ،گلاب قمصر میزنم

در آرزوی حرم و، باب قاسم الحسن
دست به دعای فرج ،وارث حیدر میزنم

یه روز توی مدینه،سرورو شادی پا میشه
منم میون حرمت ،بال چو کبوتر میزنم

• پنج شنبه
• 22
• تیر
• 1402
• ساعت
• 11:11
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

با آمدنت ،علی پسر دار شده
هم بازی تو ،میثم تمار شده
در نیمه ماه رمضان ، ماه خدا
صاحب پسر، حیدر کرار شده

امشب به لب پیر و جوان ذکر حسن شد
در عرش ملائک به زبان ذکر حسن شد
صد مژده به هر عاصی و هر پیر خرابات
از بهر عنایت به جهان ذکر حسن شد

مدهوش عنایات امام حسنیم
ما مست کرامات امام حسنیم
عمریست که تا بقیع پرپر زده ایم
ما چشم به ملاقات امام حسنیم

گویابه بقیع جشن و شادی شده است
یا حسن مدد ،ذکر منادی شده است
شاد است علی و فاطمه در جَنَّت
سید الکریم به خلق هادی شده است

قرص ماه هاشمیان یا امام مجتبی
بهترین الگوی خوبان یاامام مجتبی
نیمه ماه خدا تابید انوار حسن
ای شفیع اهل ایمان یا امام مجتبی

حسنیم حسن آ باد شده خانه من
یا حسن باز شده رونق کاشانه من
قمر ماه خدا باز طلوع کرد ز عرش
بین گلها تو دمیدی شدی آ لاله من

چهار گنبد یک حرم به به چه زیبا می شود
هر دل غمدیده ای از دیدنش وا می شود
در بقیع جشن و سرور و شادمانی گشته پا
خنده بر لب حیدر و مسرور زهرا می شود

عمریست که ما مست عقیق یمنیم
با نام شما شمع به هر انجمنی
با اذن علی و فاطمه در این ماه
ما ذاکر یک کریم همچون حسنیم

در جود و سخا شاه کرم کیست !حسن
آ ن شه که ندارد حرم کیست !حسن
اول پسر حضرت زهرا و علیست
به قبر م گذارد قدم کیست!حسن

سیمای امام مجتبا کرد طلوع
زیبای علی مرتضا کرد طلوع
از وجه حسن شاد نبی مرسل
گویا که خود شیر خدا کرد طلوع

امشب به مدینه بر محمد صلوات
بر زوج بتول و نسل احمد صلوات
میلاد کریم اهل بیت است بفرست
پی در پی و بی فاصله با مد صلوات

صد حاتم طایی گدای حسنی شد
عالم به فدای نوای حسنی شد
در ماه کریمانه کریم حرم آ مد
جانها به فدای خدای حسنی شد

ابر و باد و مه و خورشید فدای قدمت
چه کنم نیست به جز خاک به دور حرمت
کاش با آ مدن حضرت مهدی یک شب
جشن گیریم همگی، درون حرم محترمت

از شمس وجود تو درخشید کرامت
مانند علی در رگ و خون تو شهامت
ای صَبرِ تو شد حیات اسلام
یا حسن مدد ذکر شفای همه امت

سفره دار کرم حضرت داور آ مد
شافع روز جزا دلبر مادر آ مد
قمر برج ولا کرده طلوع نیمه ماه
پسر ارشد آ ن فاتح خیبر آ مد-

ای که از بهر بشر همچو عقیق یمنی
پسر حیدری و ماه به هر انجمنی
شکر حق مولد مسعود شما می آید
سید اهل شبّابی، تو امام حسنی

برسفره کریمان افطار باز کردم
تبریک و تهنیت بر مولود ناز کردم
گفتم منم اسیرت یا سید الکریمان
با ذکر یا حسن جان راز و نیاز کردم

مائیم گدای کرم کریم طاها
داریم نسب نوکری حضرت زهرا
با عشق علی شور گرفتیم محرم
مجذوب به مظلومی آن سید بطحا

با عنایات کریم گدایی آغاز کنید
شکر بر درگه آن خالق دمساز کنید
پسر ارشد مولاست کریم ابن کریم
روزه را با عسل نام حسن باز کنید

از بهر ثواب و حسنات تا به بقیع باید رفت
از بهر شفا و برکات تا به بقیع باید رفت
در نیمۂ ماه رمضان به یمن میلاد حسن
با ذکر شریف صلوات تا به بقیع باید رفت

ذکر مجیرم شده ،کریم ابن کریم
جوشن کبیرم شده ،کریم ابن کریم
یا علی و یا عظیم،ذکر حسن جان شده
شاه دلیرم شده ، کریم ابن کریم

امشب همه جن و ملک،گشته بلا گردان تو
هم جبرئیل و اسرفیل،مست رخ جانان تو
بوسه زند رویت نبی،خنده به روی تو علی
ای یوسف زهرا ببین،عالم شده قربان تو

مائیم مست کرامات مجتبی
غرق ایم در عنایات مجتبی
با ذکر یا حسن همه جا دم گرفته ایم
چشمان ما به شفاعات مجتبی

حسن یوسف گل جمال تو
عرش و فرش غرق کمال تو
آمدی شاد شد مادرت زهرا
ماه چارده غرق هلال تو

این پسر دار و ندار حیدر است
عاشق است و غمگسار مادر است
قرص ماه هاشمیان یا امام مجتبی
چون گدایان حسن پشت در است

• پنج شنبه
• 22
• تیر
• 1402
• ساعت
• 11:12
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

بند اول ؛

تو نیمه ماه رمضون ماه دوعالم اومده
گداها رو خبر کنید امیر حاتم اومده
جار میزنم با افتخار صاحب قلبم اومده

اومد جلوه کرم الله روی زمین
عالم رکاب انگشتر اقام مثل نگین
میخوای ببینی بهشت رخسارشو ببین

حسن جانه سایه روی سرم
حسن جان دعاهای مادرم
حسن جانه همون که غلامشم
حسن جانه برا قلب مضطرم

بند دوم ؛

تو اومدی که رمضون کنارش اومده کریم
خدا به لطف تو آورد مارو تو راه مستقیم
قربون جود و کرمت هوامو داری از قدیم

مارو میخره این شب ها الله با یه نگات
واسه شب های احیا آقا جون بده برات
دیگه بده به من امسال آقا آب حیات

حسن جانه مناجات هر گدا
حسن جانه میونبر تا به خدا
حسن جانه اجرنا و‌ یا مجیر
حسن جانه قبولی هر دعا

بند سوم ؛

برای حضرت رسول دوباره کوثر اومده
برای بی بی فاطمه مونس و یاور اومده
برای مرتضی علی امیر لشکر اومده

به به اومده ولیعهد مولانا علی
انگار اومده باشه دوباره دنیا علی
دل می‌بره ازمولا تا میگه بابا علی

حسن جانه معنی خیر العمل
حسن جان شاه بی مثل و بدل
حسن جانه علمدار مرتضی
حسن جان فاتح جنگ جمل

• سه شنبه
• 4
• مهر
• 1402
• ساعت
• 21:34
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری