موجيم كه بر ساحل غم مى تازيم
چون قطره به درياى كرم مى نازيم
در صحن بقيع اگر شبى قسمت شد
بى وقفه براى تو حرم مى سازيم
- سه شنبه
- 22
- خرداد
- 1397
- ساعت
- 15:16
- نوشته شده توسط
- جواد
موجيم كه بر ساحل غم مى تازيم
چون قطره به درياى كرم مى نازيم
در صحن بقيع اگر شبى قسمت شد
بى وقفه براى تو حرم مى سازيم
هرکه دیدست تو را گفته که ماشاالله
قامتت قامت سرو است و رُخت همچون ماه
نه فقط اهل زمین بلکه رسید از ملکوت
بانگ "لا حول و لا قوة الا باالله"
حافظ از روي توگفته است جهانگیر شود
هر که شد حُسن جمالش به ملاحت همراه
مادرت خیرِ نسا و پدرت خیرِ بشر
جز خدا نیست کسی از درجاتت آگاه
زور بازوی علی داری و شاهد دارم
برده ای جنگ جمل را تو به یک گوشه نگاه
تو کریمی و کرامت شده نازل از تو
دست از دامن لطف تو نگردد کوتاه
قلم و شاعر و دفتر همه حاجت دارند
این غزل نذر غریبی تو ان شاالله
بر نامِ کریمِ آلِ طاها صلوات
یکبار نه ده بار نه ، صدها صلوات
غم رفت و فراق رفت و بی تابی رفت
آمد پسر ارشد زهرا ، صلوات
مرا مثل یک اَبرِ حیران کشیدند
مرا مثلِ رودی خروشان کشیدند
خدا آفرید و خدا عاشقم کرد
مرا مثل زلفی پریشان کشیدند
کمی خاکِ تربت کمی آبِ زمزم
گِلم ساختند و پس از آن کشیدند
مرا جان که دادند قلبم علی گفت
مرا در نجف پایِ ایوان کشیدند
علی گفتم و لطف زهرا همانجا
مرا هم گدایِ حسن جان کشیدند
سلامِ من امشب سلامِ حسین است
به زهرا قسم این امامِ حسین است
خدا گفت امشب خدا ، یاحسن جان
که غوغا نموده خدا با حسن جان
مدینه بیا بشنوی تا خودِ صبح
فقط از علی : جانِ بابا حسن جان
ندیده است این خانه شیرین تر از این
پس از این شد افطارِ زهرا حسن جان
پس از این مدینه شلوغ است و بنبست
به هرجا که میآید آقا حسن جان
جمل از د
ماه پشت ابرهای تار دستش بسته نیست
موج یعنی حیدر کرار دستش بسته نیست
آسمانی از کرامت دارد این ماه تمام
ماه من در موقع افطار دستش بسته نیست
صلح یعنی کربلا زیر سکوتش جاری است
رود اگر رود است در شنزار دستش بسته نیست
صلح یعنی رهبر بی یار دستش بسته است
کربلا یعنی که پرچمدار دستش بسته نیست
ای شهیدان مرحبا از برکت خون شما
این زمان تنهاترین سردار دستش بسته نیست
صبح فردایی امامم حی ّ و حاضر می رسد
برخلاف عهد ما این بار دستش بسته نیست
می نویسد آیه های عشق را دور بقیع
آن زمان استاد کاشیکار دستش بسته نیست
کریم از کَرمَش کم نمیشود، یعنی
کرَم به غیرِ دمادم نمیشود، یعنی
جوابِ ما که ندارم نمیشود، یعنی
حسن قیاس، به حاتم نمیشود، یعنی
دری که باز بروی تمامِ عالم شد
به هیچ کس نشود بسته، این مُسلَّم شد
به بابِ جود و سخا در زدن نمی آید
ز سفره دار، بُرو! مطلقاً نمی آید
جوابِ رَد که به خُلقِ حسن نمی آید
بجز کریم،به آقای من نمی آید
گناهکار هم اینجا برو بیا دارد
خبر رسیده که این خانه، مجتبی دارد
مگر که نیمۀ ماه خدای یکتا نیست
که گفته فیض شب قدرِ ما مهیا نیست
برای بالِ فرشته در این حرم جا نیست
مگر حقیقتِ این قدر، قدرِ زهرا نیست
کدام قدر ز اِبنُ الکریم بالاتر
کدام وَجه، ز وَجهُ الرحیم بالاتر
که میتوان بکند د
ای فروزنده ز رخ حسن خدات
وی همه حسن فروشان بفدات
جلوه گر آینة ذوالمننی
پای تا فرق حسن در حسنی
مصطفی را تو فروع بصری
وصی دوم و اوّل پسری
خلد گردی است ز خاک حرمت
چرخ موجی است ز بحر کرمت
مهر را جلوه ز پیرایة تو
آفتابش همه از سایة تو
رمضان سفره مهمانی تو
مشعلش چهرة نورانی تو
روزهداری که بود تشنة دوست
آتش عشق تو افطاری اوست
ای فدای رخ بهتر ز مهت
روزه داران خدا خاک رهت
ای به خلد غمت افسانه بهشت
پیش رخسار تو زیبایی، زشت
گنج توحیدی و دل ویرانت
روی نادیده همه حیرانت
ای ز غمهای تو خون بر دل خاک
پنجة صبر گریبان زده چاک
صبر دیوانه شده از صبرت
حلم خون خورده کنار قبرت
صلح و جنگ تو درش سرّ و سری
تو که از نسل کریمانی و آقا هستی
حسنی گشته ترین سید دنیا هستی
آن ضریحی که ندارد به شما بخشیده
تو حرم دار حسن، زاده زهرا هستی
آمدم کاسه خالی مرا پر بکنی
تو که در جود، چنان وسعت دریا هستی
تو که در نزد امامان همه سلمان بودی
میشود گفت خودت صاحب «منّا» هستی
ذوب در بحر پر از نور ولایت بودی
مظهر بندگی و خوبی و تقوا هستی
زائر کوی تو زوار حسین بن علی است
بی سبب نیست اگر قبلهی دلها هستی
تو مراد دل ما را بده آقای کریم
تو که از نسل کریمانی و آقا هستی
مجنونم و با نعره زدن ميكنم افطار
با شيوه ي ديوانه شدن ميكنم افطار
آن بلبل مستم كه به عشق گل گلزار
يك گوشه در اطراف چمن ميكنم افطار
در دورترين نقطه اگر ميكده باشم
انگار كه در خاك وطن ميكنم افطار
گفتند كه امشب خبري ميرسد از راه
از گوش خودم جاي دهن ميكنم افطار
در نيمه ي ماه رمضان در عوض آب
با خاك كف پاي حسن ميكنم افطار
حق خواست نمك دور و بر ما بگذارد
يك ذكر براي سحر ما بگذارد
الحق و والنصاف كه با عشق حسن جان
حق داشت كه منت به سر ما بگذارد
ما دلشدگانيم حسن آمده با مي
تاثير به روي جگر ما بگذارد
ماه آمده تا جلوه اي از خود بنمايد
البته اگر كه قمر ما بگذارد
اي كاش همان سگ كه غذا خورده ز دستش
پا روي دو
هدیه ای از سوی دادار آمد
نوه احمد مختار آمد
همه عالم هستی شادند
پسر حیدر کرار آمد
هدیه از خالق سرمدآمد
همه هستی احمد آمد
حیدر و فاطمه شادند امشب
در جهان سبط محمد آمد
نویدی از خدای داور آمد
درعالم هستی پیغمبرآمد
مدینه غرق شادی گشته زیرا
حسن با رنگ و بوی حیدر آمد
در ماه خدا بارش رحمت آمد
از بیت علی مایه برکت آمد
با آمدن حسن عزیز زهرا
دوم گل بوستان عصمت آمد
نوری ز خدای حی سرمد آمد
امشب به جهان عبدمویدآمد
با عطر و بوی فاطمه ام الحسنین
از بیت علی سبط محمد آمد
همه عالم فدای خلق و خویت
رسیده بر مشامم عطر وبویت
حسن ایام میلاد تو ای گل
بود دست تمام شیعه سویت
دوباره سر زده انوار سرمد
گلی سر زدزگلز
باز ولایت به دلم شور داد
عشق به اعماق دلم نور داد
در مه حق باز خدایی شدم
بانگه دوست ولایی شدم
پرزنداین دل ز درون سینه
می رود امشب به سوی مدینه
مدینه النبی گلستان شده
خانه فاطمه چوبستان شده
خانه مگوزادگه نورشد
بیت علی چه وادی طور شد
عالم امکان شده غرق سرور
خانه مولا شده گلریز حور
در شعف وشور پیمبر شده
شاددل ساقی کوثر شده
غرق شعف جمله افلاکیان
خنده به لب تمامی خاکیان
شادی عالمین دو چندان شده
ختم رسل دوباره خندان شده
آمده جبریل، با دسته گل
ز بهر تبریک به ختم رسل
منادی حق زسمازد صلا
آمده دنیا حسن مجتبی
زره رسید نور چشم همه
کریم آل علی و فاطمه
نور بریزدز سمابر زمین
زیر قدوم پسر شاه دین
سبط رسول دو
نیمه ماه صیام است و بر عالم یک گل آمده به بیت وحی و رسالت بوی عطر سنبل آمده آمده سروچمن. گم شده دردومحن
شیعیان ای شیعیان آمده مولا حسن
یا حسن خوش آمدی(۲)
از قدوم حس شدمه روزه داران منجلی
زدقدم در جهان آن گل پاک و فرزند علی آمده نور جلی بر همه آمد ولی
در کرامت باشد او پیرو راه علی
یا حسن خوش آمدی
مدینه امشب چوگلشن شده ازیمن مولا حسن
از سماحور و غلمان بیایند بهردیدارحسن
در جهان گل آمده عطرسنبل آمده
شیعیان شادی کنید. هادی کل آمده
یا حسن خوش آمدی
حسن خلق وخوی اوبوددرعالم همچون نبی درشجاعت،بلاغت،فصاحت باشد همچون علی یار زیبا آمده گل به دنیا آمده
بر تمام شیعیان پیرو مولا آمده
یا حسن خوش آمدی
شیع
در نیمه مه(مهمانی خدا)2
آمد در این جهان (فرزند مرتضی)2
گلبن عترت است اوگل عصمت است
مایه رحمت است
مولا حسن حسن(3)
از سوی ذات حق( بر ما خبر رسید)2
ازبیت فاطمه(قرص قمررسید)2
آمدگل ولا تنها امید ما
امام مجتبی
مولا حسن حسن
امشب ز ره رسید(دردانه علی)2
روشن زروی او(کاشانه علی)2
نور پیمبری با عطر کوثری
هستی حیدری
مولا حسن حسن
امشب جهان پراست(از بوی فاطمه)2
امشب حسن رسید(باخوی فاطمه )2
هدیه سرمدی از نسل احمدی
گل محمدی
مولا حسن حسن
مهر مولای تو(دارم به سینه ام)2
غرق ولایت از(شوق مدینه ام)2
دردمدوا نما. امشب عطا نما
مدینه کربلا
مولا حسن حسن
چون مرتضی بود (مشی و مرام تو)2
از کودکی حسن( هستم غلام تو)
نیمه مه رسیده امشب دوباره عیده
آمده از سوی حق. بر علی نور دیده
بهر فاطمه آمده هدیه از خدا
خنده برلب است. امشب علی مرتضی
از سوی خدا. آمد امام مجتبی
یاحسن مدد کریم عالم مجتبی(3)
مظهر داور آمد نور پیمبر آمد
نور دو چشم زهرا هستی حیدر آمد
از قدوم او مدینه چون گلشن شده
زین گل جنان چشم علی روشن شده
بر همه جهان زینت روی حسن شده
یا حسن مدد کریم عالم مجتبی
نورخدای سرمد. آمدز نسل احمد
پیچیده بین عالم عطروبوی محمد
مادر از شعف بوسه زند بر روی او
باشد این پسر. فاطمی خلق و خوی او
تا به روز حشر بهشت شیعه کوی او
یاحسن مدد کریم عالم مجتبی
سرور سینه آمد. آن بی قرینه آمد
از سوی حق تعالی ماه مدینه آمد
از کرامتت
دم میزنم دم همه دم زنامت
شکر خدا که گشته ام غلامت
عشق منی و بردلم امیری
صبح و مساء میدهم سلامت
سلام ای آقا دلبر خوبم
سلام ای آقا شاه محبوبم
سلام ای آقا یار مطلوبم
جان جانانی تو،روح و ریحانی تو
المثنایی از شیر یزدانی تو
((((جان حسن یا مولا))))
گدای درگهت من از قدیمم
زلطف تو تو راه مستقیمم
حسنی ام به عالمین مینازم
ریزه خور خان تو یا کریمم
کریمی بر زلف تو من گیرم
از ازل مهرت کرده زنجیرم
بدون تو من یارا میمیرم
دلبر و دلداری سرور و سالاری
در جمل فهمیدند تو مرد پیکاری
((((جان حسن یا مولا))))
من هرچه دارم از تو دارم آقا
زندگی مو به پات میزارم آقا
رها نکن دست منو کریما
اگرچه عبد پست و خارم آقا
سیدی
میلاد امام حسن مجتبی(ع)
سبک افتخاری(منو این زخم زمستون)
بنداول
پسر اول زهرا
نوگل گلشن طاها
تو کریم اهلبیتی
پسر امابیها
یوسف گدای کویت
چشمهمه به سویت
امشب علی و زهرا
بوسه زده به رویت
مولاحسنحسنجان(۲)
آسمونها و زمین گشته چراغون
بیتزهراوعلی گشته گلافشون
اومدی مدینه شد عرشمعلّی
توشدیلیلیوحیدرشدهمجنون
یوسف گدای کویت
چشم همه به سویت
امشب علی و زهرا
بوسه زده به رویت
مولاحسنحسنجان(۲)
بنددوم
نیمه ماه صیامه
عاشقا وقت قیامه
آومد نوگل زهرا
می مستیم بجامه
مشکل گشای عالم
نور دو چشم خاتم
رکن کعبه دلها
اصل صفا و زمزم
مولاحسنحسنجان(۲)
ماه بی قرینهی عالم و آدم
کنیز مادر تو حضرت مریم
وقتیخنده
سرود جشن میلاد امامحسن(ع)
سبک مسجدی
بنداول
پسر ارشد زهرا گل باغ مصطفی
شد شکوفا امشب از بیت علی مرتضی
یا امام مجتبی مولا امام مجتبی(۲)
بنددوم
صورتش چون برگ گل طعنه به عالم میزند
هر ملک در آسمان از حُسن او دم میزند
یاامام مجتبی مولا امام مجتبی(۲)
بندسوم
بوسه بر رخسار ماهش حضرت زهرا زند
هرکه دیدش همچو مجنون خیمه در صحرا زند
یاامام مجتبی مولا امام مجتبی(۲)
حسن اگر ز مرحمت نگه بر این گدا کند
مس وجود خسته را ز لطف خود طلا کند
گدای حُسن او منم، فداش جان و پیکرم
نگر که شیر مرتضی ز لطف خود چه ها کند
#نذر_میلاد_غریب_مدینه_امام_حسن_ع
آمدی و در نگاهت عشق سرگردان شده
باغ سرشار از گل و آیینه ها خندان شده
خاک تا افلاک دورا دورِ تو در حرکتند
کهکشان تا کهکشان یکباره دُرّافشان شده
نیمه ی ماه است امّا ماهِ کامل آمدی
از قدومت آسمانِ شهر گلباران شده
شانه های کوه پیشِ تو تواضع می کنند
وسعتِ لطفِ تو شرحِ سوره ی رحمان شده
آسمان از گوشه ی چشمت حکایت می کند
ابرها از برکتِ نامِ تو پُر باران شده
میزبان وقتی تو باشی غبطه دارم در دلم
خوش بحالِ آنکه پای سفره ات مهمان شده
در میانِ دستهایت آسمان جا می شود
آری از یک گوشه چشمت شمس هم تابان شده
نوری و هرگز ندارد انتهایی پرتو ات
جسمِ پاکت گر چه در بُعدِ مکان
امشب به زمین کریم عالم آمد
محبوب دل حضرت خاتم آمد
میلاد کریم اهل بیت آمده است
فریاد رس حضرت آدم آمد
#وحید_زحمت_کش_شهری
فرخنده میلاد با سعادت کریم اهل بیت حضرت امام حسن(ع) بر عموم شیعیان مبارک باد??
امشب که شب تلالو نور شده
از بیت علی غصه و غم دور شده
میلاد حسن امام ثانی آمد
بزم شعف و عیش و طرب جور شده
#وحید_زحمت_کش_شهری
میلاد امام حسن مجتبی(ع) بر همگان مبارک.
#امام_حسن_مجتبی_ع
شد از خدا مقدر/عالم شده منور
فاطمه گشته مادر/مولا حسن حسن جان
?????????
صد بوسه بر جمالش/چون فاطمی خصالش
ذکر نبی و آلش/مولا حسن حسن جان
?????????
بر دشمنش دعا کرد/دشمن ز او حیا کرد
پیوسته او دعا کرد/مولا حسن حسن جان
?????????
صد بوسه زد پیمبر/سلمان و هم ابوذر
جبریل هم مکرر/مولا حسن حسن جان
?????????
عالم شده پریشان/بر خانه ی تو مهمان
ای صاحب کریمان/مولا حسن حسن جان
?????????
ای با خبر ز اسرار/گردیده عشقت اقرار
ذکرم به وقت افطار/مولا حسن حسن جان
?????????
از باده ی تو مستم/روزی خور تو هستم
بر خانه ات نشستم/مولا حسن حسن جان
?????????
لطفت به کل عالم/من سائلم تو حاتم
مدح تو کرد
نیمه ی ماه مبارک آمده ماه مبارک
قدر او،اوصاف او سوره ی فرقان و تبارک
بود سوره ی شمس رخ نیکوی او
بود سوره ی لیل سواد موی او
حسن جانم حسن
خانه ی زهرا و حیدر شد منور از جمالت
می زنند زانو ملائک در بر جاه و جلالت
تو حجی و زکات صلاتی و صیام
تو شاه صلحی و خداوند قیام
حسن جانم حسن
می زند بوسه پیمبر با تبسم بر دهانش
گه به قلب پر ز غصه مات و مبهوت لبانش
شده عید حسن امید ما همه
شود در کوچه ها عصای فاطمه
حسن جانم حسن
*****
شائق
پیشکش کریم ترین آقایی که میشناسم...
شاعر به هر شعر ترش دارد علاقه
آری به میز و دفترش دارد علاقه
چون با ارادت می نشیند می نویسد
از خط و خال دلبرش ؛ دارد علاقه
من دلبری دارم که بعد قرن ها هم
دنیا به ذکر اطهرش دارد علاقه
عمری به دیدار تماشای جمالش
تنها نه ما پیغمبرش دارد علاقه
آنقدر سبک خطبه هایش حیدرانه ست
اصبغ به فیض منبرش دارد علاقه
او را به جان فاطمه باید قسم داد
از بس به شخص مادرش دارد علاقه
یارب نکن بیرون مان از خانه ی او
خیلی به روضه نوکرش دارد علاقه
کی میرویم از محضر او دست خالی
وقتی به مسکین درش دارد علاقه
هر نام پاکش می برد دل را به نوعی
موسی به اسم شبرش دارد علاقه
مشغول مداحی او در ع
شهر یثرب شده وادی طور
علی و فاطمه شاد و مسرور
نیمه ماه درآمد ماهی
که شده بیت ولایت پر نور
بداده هدیه. خدا بر حیدر
به دنیا آمد دردانه پیغمبر
به دریای دین. بود او گوهر
ببوسد روی چون مه او را مادر
حسن یا مولا حسن یا مولا(۲)
حسن یامولا حسن حسن یامولا(۲)
مدینه از قدمش محشر شد
محو رخساره او حیدر شد
امشب از لطف خدای داور
فاطمه دخت نبی مادر شد
ماهستیم ذره. حسن خورشیده
ولای او در سینه ما جاویده
دوباره نوری. به دل تابیده
علی با دیدن روی او خندیده
حسن یا مولا. حسن یا مولا
حسن یا مولا حسن حسن یا مولا
عاشقان ولایت عیده
برعلی آمده نور دیده
پسر ارشد زهرا آمد
این پسر بر همگان امیده
گل زهرا و رخش چون ماه است
امشب از کوچهباغهای بهشت
بوی سیب و انار می آید
گوشه چشمی اگر کند ساقی
غزلی مست بار می آید
فصل خرما پزان رسیده ، با
عطش و روزه های طولانی
پدر نخل ها ولی امشب
مژده داده بهار می آید
تاک ها مست ، غوره ها شیرین
جام را ماه در بغل دارد
ساقی امشب خودش خرابِ خراب
با خماران کنار می آید
فَتَبارَک بخوان که سجده کنند
کل ایجاد سمت چشمانش
ذبح کعبه کنار دست خلیل
سمت این سجده زار می آید
لعل لب هاش مثل شیر و شکر
حلقه حلقه شبیه دُر نجف
بی گمان از لبش که می لغزد
شربت از چشمه سار می آید
کعبه بعد از نماز و شکرانه
از همین چشمه روزه را وا کرد
تا نصیب از کرامتش ببرد
خضر هم روزه دار می آید
مات چشمان نافذش مانده
ای شورِ دل شیدا،فرزندِ ارشد مولا
کریم آل پیغمبر،هستیِ حضرت زهرا
نیمهٔ ماه اومدی اِی نور انجمن
پیچیده توی آسمون عطر یاسمن
به عشق تو شد همهٔ ذکر جان و تن
سیّدی حسن سیّدی حسن
یا حسن جان ثمر علی قمر علی جگر علی
یا حسن جان گهرِ علی بصر علی پسرِ علی
یا حسن جان گل فاطمه...
از سوی خالق داور،نور و رحمت شده نازل
نیمه ماه قرآن و،ماه زهرا شده کامل
بُرده اي دل از همهٔ اهل کائنات
راه شماس برای ما مسیر نجات
نگاهی کن به سوی این جمع سائلات
جون ما فدات جون ما فدات
یا حسن جان ثمر علی قمر علی جگر علی
یا حسن جان گهرِ علی بصر علی پسرِ علی
یا حسن جان گل فاطمه...
ارادت بر وَلی داریم،ما شوری منجلی داریم
از لطف خالق
ای در بحر وفا یا حسن مجتبی
مظهر صدق وصفا یاحسن مجتبی
زینت دوش نبی میوهٔ قلب علی
زاده ی خیرالنسا یاحسن مجتبی
علت این ما ٕ و طین قبلهٔ اهل یقین
کعبهٔ اهل هدا یاحسن مجتبی
سبط محمد توئی میر مؤیّد توئی
حجت ذات خدا یاحسن مجتبی
بودی امام حلیم صاحب خلق عظیم
منبع جود و سخا یاحسن مجتبی
شیوهٔ تو معدلت پیشهٔ تو مکرمت
بر همه شاه و گدا یاحسن مجتبی
مرتبت ذات تو عزّ و کرامات تو
فوق مقالات ما یاحسن مجتبی
صورت زیبای تو سیرت والای تو
آینهٔ حق نما یاحسن مجتبی
سروری ملک دین بهر تو زیبد یقین
ای شه هر دو سرا یاحسن مجتبی
یوسف مصری،غلام بر در تو مستدام
دادهٔ عزت ورا یاحسن مجتبی
قدر تو گشته نهان ای اسف اندر ج
بیا ساقی بکن لبریز یکدم جام مینا را
که چون مسرور می بینم در این ایام دلها را
سرور ساقی کوثر نگر آن شاه یکتا را
منوّر کرده امشب نور یزدان بیت زهرا را
همان نوری که باشد زیب و زیور عرش اعلا را
ز زوج بوالحسن پشت نبی محبوبه داور
در پرمایه عصمت به بحر معرفت گوهر
سپهر یازده رخشنده کوکب بر علی همسر
شود وجه الحسن مولود بخشد بر جهان زیور
چه مولودی کند چون رشک جنت سطح دنیا را
فروغ دیدۀ حیدر رخش مهر فروزنده
کنیز درگهش مریم مسیحی از دمش زنده
بهشت از خلق او بوئی لبش یاقوت ارزنده
سرور سینۀ زهرا قد موزون برازنده
ملک مست و فلک حیران کند مبهوت موسی را
چه مولودی رخش یک دسته گل از گلشن جنت
چه مولودی که بر آغوش
تو ای به حُسن بی مثل فروغ کبریا حسن
تو ای به موج تیرگی چراغ رهنما حسن
ریاض قدس را گلی صفای آن حدایقی
به هر صفت به غیر حق به حق سزا و لایقی
حقیقت جهان تویی حقیقة الحقایقی
توئی امیر اتقیا خدیو ماسوا حسن
چراغ علم و شرع را ضیا توئی سنا توئی
به فطرت جهانیان وفا توئی صفا توئی
تجلی مرام حق ز خلق ماسوا توئی
جهان طفیل هستیت تو میر مقتدا حسن
بهار باغ دین توئی صفای شرع احمدی
فروغ ذات لم یزل چراغ نور سرمدی
عیان ز لمعه رخت شعاع نور ایزدی
ز جلوه تو منجلی جمال لایری حسن
توئی امام مفترض فروغ جلوه قِدَم
به درگه تو مفتقر علم کشان محتشم
توئی به اوج منزلت امیر کعبه و حرم
از آن بلامنازعی به مشعر و منا حسن
تو