ولادت امام حسن مجتبی (ع)

ولیعهد اسدالله الغالب
حسن بن علی بن ابی طالب
مجنونم - لیلایی تو
عبدم من - مولایی تو
از بسکه - آقایی تو
کعبهٔ آمال گداهایی تو
حسن جان
نوهٔ پیغمبری / حسن بن حیدری
دل و جون مادری / نفسای خواهری
تو پناه آخری / دل مارو میبری
حسن جانم - حسن جانم جانم جانم ۳

مگه آقاتر از تو پیدا میشه
تا که اسمت میاد گره وا میشه
آبادم - ویرونم کن
غرقم کن - بارونم کن
بی سر و - سامونم کن
اما سر سفره‌ت مهمونم کن
حسن جان
وَ سلامُ الله علی / پسر خیرالنسا
کریم آل عبا / بده در راه خدا
یه سحرگاه نجف / یه سفر کرببلا
حسن جانم - حسن جانم جانم جانم ۳

• جمعه
• 28
• مهر
• 1402
• ساعت
• 11:50
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

حسن حسن میگم - دنیام آباده
حسن حسن میگم - مستی آزاده
شب کریمه و جشنه شب میلاده
حسن حسن میگم - آره زهرا شاده

عجب دست گلی خدا به زهرا داده
شب مستیمونه شب می نایابه
ببین پیغمبر خدا چه شوقی داره
روو دستای علی یه قرص مهتابه

لبام غزل خونه "عسل" اومده
حی علی خیر العمل اومده
هلهله فرشته‌ها میرسه
آره صف شکن جنگ جمل اومده ۲
حسن مولا مولا مولا یا مولا ۴

حسن حسن با تو - کامم شیرینه
حسن حسن میگم - دنیام رنگینه
رو دست تو ندیدم بس که با مرامی
حسن حسن اسمِ - تو به جون میشینه

یه روزی میرسه که با ظهور مهدی
برات میشه بنا یه گنبد رویایی
شده نقش ضریحْ با طلاکوب و نقره
که "ای جانم حسن"، آقا بی همتایی

چه با صفا میشه ایوون طلا
برو بیا میشه توو صحن و سرا
چقد قشنگ میشه همه بشنویم
اذون شیعه رو از توی صحنت آقا ۲
حسن مولا مولا مولا یا مولا ۴

• جمعه
• 28
• مهر
• 1402
• ساعت
• 11:52
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

توو سرم هوای عشقه / زندگیم فدای عشقه
یا حسن - یا حسن / اسم تو دوای عشقه ۲
ماه من - حالا با تو کامله
غیر تو - هرچی باشه باطله
خوش به حال کسی که پیش تو سائله
کار من - که فقط گداییه
کار و بار شما آقاییه
اینکه خادم مجلس توام عالیه
(عیدی میده امشب // به ما علی و زهرا
کریم آل طاها // دوست دارم به مولا) ۲
دوست دارم به مولا

دلبر رسولِ خاتم / سفره داری توی عالم
ریزه خوار توان / صد هزار تا مثل حاتم ۲
با حسن - دنیا توی مُشتمه
دلخوشم - به آقا که پشتمه
هرجا اسم تو باشه اونجا بهشتمه
نوکرا-ی تو سرورن همه
خادمات - تاج رو سرن همه
روزی از - سر سفرتون میبرن همه
(اسم زیبای تو // نگین عرش اعلی
کریم آل طاها // دوست دارم به مولا) ۲
دوست دارم به مولا

رحمتت بدون مرزه / نوکریت برام می ارزه
از سرِ - سُفرتم / دس نمیکشم یه لحظه ۲
کار تو - کرم و سخاوته
مهربونیِ تو قیامته
حاجت - گدا این شبا یه زیارته
قوت - دل مادری حسن
یک تنه - مثه لشکری حسن
از کرم - منو کربلا میبری حسن
(پرچم سبزت رو // خدا زده توو ابرا
کریم آل طاها // دوست دارم به مولا) ۲
دوست دارم به مولا
.

• چهارشنبه
• 24
• آبان
• 1402
• ساعت
• 19:45
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

از کریم بگم
با نرمی و لطافتِ نسیم بگم
نشستم از ارادت، از قدیم بگم
من از بقیع و نور اون حریم بگم
از عشقم از تموم زندگیم بگم
ندیده مثلش و دیگه / این دنیا
تا اسمی از کرم میاد / هر کجا
بی اختیار آروم میگم / زیر لب
کریم آل مصطفی / مجتبی
(کی مثه حسن برا سائلا بی قراره
زندگیشو داده توو راه خدا سه باره
هر کسی نمونه شو دیده اگه بیاره) ۲
ای برکت ماه بندگی مولا - حسن مولا ۲
ای شوق و اُمید زندگی مولا - حسن مولا ۲
حسن مولا

از غزل بگم
با طعم ناب اَحلی مِن عسل بگم
من از شروع عشقم، از ازل بگم
ارادتم رو بهترین عمل بگم
بشین تا دلاور جمل بگم
چه فرقی داره واسه اهــــل ایمان
که از حسن بگیم وَ یا / از قرآن
دوشنبه ها رو دوست داریم / چون بیشتر
شنیده میشه ذکر یا / حسن جان
(دنیا بی مُحبتش که دلخوشی نداره
عشق ما به مجتبی، عشقِ ادامه داره
به قول جوونا امشب صفا برقراره) ۲
امشب درِ خونه شو زدن عشقه - حسن عشقه ۲
یک کربلا از دست حسن عشقه - حسن عشقه ۲
حسن عشقه

• چهارشنبه
• 24
• آبان
• 1402
• ساعت
• 19:49
• نوشته شده توسط
• یوسف اکبری

در مدح کریم اهلبیت
میلاد امام مجتبی(ع)

با نام توست روزه‌ی خود باز میکنم
تا عرش‌حق به‌عشق تو پرواز میکنم
در نیمه‌ی‌صیام‌گشودی دوچشم خویش
من صبح خود به نام تو آغاز میکنم

تو ساغری به ساقی کوثر امام حسن
فرزند ارشدی تو به حیدر امام حسن
تو صاحب کرم شدی و بی حرم شدی
ای نور دیده‌گان پیمبر امام حسن

دستم به دامن کرمت دست من بگیر
غم را ز دیده‌گان و دل مست من بگیر
افتاده‌ام به پای تو تا آخرین نفس
خود را به‌من بده همه‌ی هست من بگیر

چشمان من به دست کریمانه‌ی شماست
این دل میان سینه‌ی من خانه‌ی شماست
با عشق تو به عالمیان فخر میکنم
قالوا بلی دو جرعه ز پیمانه‌ی شماست

با نام توست توبه‌ی آدم قبول شد
از غصه‌های توست که عالم ملول شد
آقا کریمی و ز کرامت به پیش حق
مهرت برای اهل تولا اصول شد

#مرتضی_محمودپور
@haajmorteza

• سه شنبه
• 7
• فروردین
• 1403
• ساعت
• 15:27
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

ایشاالله می سازیم وطنی، با عقیق سرخ یمینی
آستانه قدس حسنی 2
می سازیم ایوون طلا روی ستاره زمین
می سازیم سقاخونه رو تربت ام بنین 2
چه حرم با صفایی می شه چه ضریح دلربایی می شه
روبروی مسجد نبوی چه محشر محشرایی می شه
آقا، امام مجتبی ع

عیسایی که می میره براش، موسایی که شده مست نگاش
کار می کنن تو کفشداریهاش 2
خادمای حرمش پیمبرای عالمن
گرچه اینهمه غلام برای نوکریش کمن 2
حاضری برای صحن و سراش بدی همه زندگیت و بپاش
می ذاریم روی درای حرم یکی یکی اسم گل پسراش
آقا، امام مجتبی ع

آرزو برآوردنیه، حرم آقا دیدنیه
خدایی چه بوسیدنیه 2
یعنی می شه بخونیم تو حرمش اذن دخول
فاطمه به ما بگه زیارتتون باشه قبول
دیوونه

• دوشنبه
• 24
• مرداد
• 1390
• ساعت
• 06:07
• نوشته شده توسط
• سعيد رضايي

نسیم رحمت شمیم جنت میاد از سمت آسمون
نیمـة ماهـه اما تـو راهـه قمـر مـاه رمضـون
می رسـه آفتاب امیـد حیـدر ، خورشید روشن شبای پیغمبر
جاریه آیه آیه توحید و کوثر ، می‌زنه لبخند توی آغوش مادر
آقایی که سیادت و بزرگی همیشه مرامشه
کریم آل فاطمه‌ ست کرامت عالم به نامشه
قبلة استجابتـه، آخـر مرام و سخـاوته
وقت کرامت بی نهایته ، آقا جان
آخر مهربونیه ، نشاط و امید و جوونیه
چه دریا دل و آسمونیه ، آقا جان

هیبت و حلم نبوی داره نگاهی که حیدریه
شوکت و شور علوی داره قدی که پیغمبریه
کمالات و جمـال طاهایی داره ، جلـوات جـلال مولایی داره
در وجودش خلاصه میشه نور حق ، آقایی که خصال زهرایی داره
صلح و جنگش بصیرته در

• دوشنبه
• 31
• تیر
• 1392
• ساعت
• 22:26
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

هبذا يا فاطمه بنت پيغمبر
دسته گل آورده‌اي در برِ حيدر
كودكي از جنسِ نور اينچنين زيبا
خنده‌اش برده دلِ ساقيِ كوثر
جانم فدايت ـ يا حسن جانم
هستم گدايت ـ يا حسن جانم
مولا حسن جانم ـ يا حسن جانم (4)
در بغل امشب علي چون قمر دارد
گنجي از الماس و زر او به بر دارد
خانه نوراني شده از چنين ميلاد
فاطمه در خانه‌اش شه پسر دارد
جانم فدايت ـ يا حسن جانم
هستم گدايت ـ يا حسن جانم
مولا حسن جانم ـ يا حسن جانم (4)
خنده باران شد خدا گلشنِ طاها
شبهِ پيغمبر كندِ عالمي شيدا
ماه بدرِ فاطمه در مَهِ قرآن
عشوه بازي مي‌كند با دلِ زهرا
جانم فدايت ـ يا حسن جانم
هستم گدايت ـ يا حسن جانم
مولا حسن جانم ـ يا حسن جانم (4)
من فدا

• یکشنبه
• 9
• تیر
• 1392
• ساعت
• 13:53
• نوشته شده توسط
• یحیی

باز امشب رویاییه حالم // من به عشق آقا می بالم
ذکر یا حسن ، یابن الزهرا // غوغا به پا کرده تو دلم
تو بهتر از جونی // توی رگ و خونی // آقای کریمی و دردمو می دونی
تویی کس وکارم // بهت بدهکارم // آقاجون ساده بگم،خیلی دوسِت دارم
( دلم شده باز مُقیم مدینه )
( سلام آقای کریم مدینه )
دوباره دل غزل می خونه // زیر دِین حسن می مونه
خدا می بخشه ماهارو چون // نیمه ی ماه رمضونه
اسیر چشماتم // من از گداهاتم // آقاجون یه عمره که گدای دستاتم
دلم اسیر تو // عبد حقیر تو // صد هزار تا مثل حاتمه فقیر تو
( دارم هوای حریم مدینه )
( سلام آقای کریم مدینه )
جود و کرمت ضرب المثل // ذکر تو شیرین تر از عسل
قد و قامتت حید

• شنبه
• 23
• شهریور
• 1392
• ساعت
• 14:09
• نوشته شده توسط
• یحیی

امشبو مهتاب ؛ داره میخونه
یه قلب ِ بی تاب ؛ داره میخونه
سرود ِ جشنه ؛ ولادتیه
آیینه با آب ؛ داره میخونه
صبر ِخدایی امام حسن – چه دلربایی امام حسن
خیلی آقایی امام حسن
آقام آقام یا امام حسن
بتو اسیرم ؛ خدا میدونه
بدجوری گیرم ؛ خدا میدونه
دعام همینه ؛ این آرزومه
برات بمیرم ؛ خدا میدونه
صاحب مایی امام حسن – فکر گدایی امام حسن
جودو سخایی امام حسن
آقام آقام یا امام حسن
اومدم اینجا ؛ گدایی کنم
از بی بی زهرا ؛ گدایی کنم
اگه تو هستی ؛ آقای کرم
چه خوبه آقا ؛ گدایی کنم
دست عطایی امام حسن – ذکر و دعایی امام حسن
شاه ِ ولایی امام حسن
آقام آقام یا امام حسن
دلم آهنگش ؛ علی علیه
ذکر قشنگش ؛ علی علیه
در بهشتو ؛

• سه شنبه
• 17
• تیر
• 1393
• ساعت
• 12:30
• نوشته شده توسط
• علی

ازنیمه ماه رمضان ماه بر آمد
با آمدنش فصل غم ورنج سر آمد

شاد است رسول دوسرا حضرت طاها
زیرا كه كنون سبط كبیرش به بر آمد

در بیت علی غلغله وشور بپا شد
جبریل امین شاد بر او جلوه گر آمد

گو یوسف مصری برود باز به چاهش
چون یوسف زهرا زدل چاه بر آمد

شد نام نكویش حسن ونیك بگویم
این نام زدرگاه خدای قدر آمد

باید كه فراموش كنی حاتم طائی
بر سلسله جود وكرم راهبر آمد

او كشتی صبر است به دریای بلاها
ایوب كه باشد چو علی را پسر آمد

ای شیعه مبارك به تو این روز خدایی
از بحر ولایت به تو این تاج سر آمد

شاعر : اسماعیل تقوایی

• شنبه
• 30
• خرداد
• 1394
• ساعت
• 11:27
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

باز هم اهل ولا باده ی مستانه زدند
لب خود را به لب ساغر و پیمانه زدند
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
آسمان بار دگر نیّر بدر آورده
لیله ی قدر علی سوره ی قدر آورده

ای که از جانب معشوق نظر می طلبی
تو که از عشق علی، شاه نجف، جان به لبی
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
با «حسن» گفتنم از نار نجاتم دادند

با حسن، ماه خدا عطر کرامات گرفت
رمضانم به خودش رنگ مناجات گرفت
مادرش هم لقب مادر سادات گرفت
پسر فاطمه و باب نجات است حسن
هم دعا هست حسن، هم صلوات است حسن

اولین ماحصل وصل دو دریا حسن است
نوه ی ارشد پیغمبر طاها حسن است
پسر شیر خدا، زاده ی زهرا حسن
نسب اندر نسبش وص

• یکشنبه
• 30
• خرداد
• 1395
• ساعت
• 09:10
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

از آسمونا می‌باره

خورشید و ماه و ستاره

کل ، دنیا ، اومدن برا نظاره

بارونیه آسمونا

ریسه کشی کهکشونا

ورده به روی زبونا ، حسن

جان ، شب کریمه

دل شده بیمه

میده به کل شیعه هاش علی ولیمه

یا ، کریم آل فاطمه

******

عالمه خیره به دستاش

مثل ستاره س دوچشماش

از بس ، عشقه ، خداهم شده خاطرخواش

دنیا ندیده مثالش

رفته به زهرا خصالش

مثل علی ه جمالش ، حسن

رو ، لباترنم

غصه شده گم

اومده بانی کرم قبلهءدوم

یا ، کریم آل فاطمه

******

صاحب خیر کثیره

توی کرم بی نظیره

واسه ، نوکر ، امید دل و مجیره

اسمش من و میکنه مست

بی مثله و فوق العادس

والله که چیز دیگست ، حسن

جان ، تک و بی همتاس

پرچمش بالاس

• چهارشنبه
• 17
• خرداد
• 1396
• ساعت
• 22:43
• نوشته شده توسط
• ح.فیض

شاعری دربه درم اهل غزل آبادم
"فاش میگویم و از گفته ی خود دل شادم"
"بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم"
"چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم"
"نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست"
این حسن کیست؟ حسین بن علی عاشق اوست

باید امشب قلمی محکم و نافذ آورد
غزلی جای تمامی عرایض آورد
در جوابیه ی هر مبغض مغرض آورد
مدحتی با کمک حضرت حافظ آورد
"شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان "

در حسنیه ی دل قصد تعبد دارم
با نسیم سحری میل تهجد دارم
من که همواره به مرثیه تقیّد دارم
حال در مدحیه ام جشن تولّد دارم
امشب از شور و شعف قافیه هم می رقصد
با همین ذکر حسن جان، قلمم می رقصد

آمد آن یار که شیری

• پنج شنبه
• 18
• خرداد
• 1396
• ساعت
• 13:59
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

ای پسر مرتضی یا حسن بن علی
ای شرف اولیا یا حسن بن علی
آمده ای در جهان از کرم کبریا
نیمه ماه خدا یا حسن بن علی
زمقدمت ای گل گلشن آل علی
مدینه شد با صفا یا حسن بن علی
در شب میلاد تو در همه جای جهان
جشن شعف شد به پا یا حسن بن علی
تو را ز لطف و کرم به حیدر و فاطمه
خدا نموده عطا یا حسن بن علی
ز گلشن حیدری در بغل کوثری
ای گل باغ ولا یا حسن ابن علی
نور خدای جلی هستی مولا علی
سبط نبی خدا یا حسن ابن علی
زینت جدو ابی برادر زینبی
عزیز خیرالنسا یا حسن بن علی
بعد علی مقتدا بر همه گان رهنما
امام دوم ما یا حسن بن علی
نور خدایی ودود بر تو و آلت درود
پورشه اولیا یا حسن بن علی
جود و کرم ذره‌ای از کرم و جود توست

• یکشنبه
• 6
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 16:34
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

یثرب امشب شده غوغا
جشن شادی شده برپا
حیدر امشب شده بابا
آمده زره حسن
نخل ولاپرثمر شده امشب
همسر زهرا پدر شده امشب
حسن حسن جان حسن حسن جان خوش آمدی مولا

امشب گل به چمن آمد
هدیه از ذوالمنن آمد
پور زهرا حسن آمد
شادان قلب حیدر است
فرزند زهرا و گل حیدر رسید
جان دو عالم سبط پیمبر رسید
حسن حسن جان حسن حسن جان خوش آمدی مولا

ماهی امشب عیان آمد
از ره فخر زمان آمد
کریم دو جهان آمد
معنای سخا رسید
دردانه فاطمه رسید از راه
خنده بر او زد علی ولی الله
حسن حسن جان حسن حسن جان خوش آمدی مولا

مدینه وادی طور است
بیت حیدر پر از نور است
زهرا در شادی و شور است
آمد حضرت حسن
شهر مدینه شده چنان گلشن
بگو علی جان چشم ش

• یکشنبه
• 6
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 17:39
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

سرود ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام

به دشت دلها ، به باغ مولا
از عرش اعلا ، نسیم اومد

بیاین تماشا، همه گداها
عزیز زهرا ، کریم اومد

معنای کرامت اللهی
به به آقاجون چقد تو ماهی
میمیرم برای تو از بسکه
دلخواهی

نور نیرین، عشق عالمین
یا حسن مولای مولانا حسین

یا سبط النبی ، مهر منجلی
ارشد اولاد زهرا و علی

حسن بن علی ۲
حسن بن علی مدد ، حسن بن علی

روح کرامات، قبله ی حاجات
اصل مناجات ، جانان ما

شادی شد حاصل ، شد غصه باطل
که گشته نازل ، قرآن ما

امشب با دلم خدا راه اومد
تو ماه خدا ببین ماه اومد
واسه قصه گداها امشب
شاه اومد

تو شاهی آقا ، من هستم گدا
عالیه این قصه ی شاه و گدا

ای روح کرم ، قربونت

• دوشنبه
• 7
• خرداد
• 1397
• ساعت
• 19:26
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

چه خوش بر لب که بسم الله الرحمن الرحیم افتد
و یا بر لب نوای یا علی و یا عظیم افتد
چه خوش بر شوره زار دل گذاری از نسیم افتد
چه خوش باشد که سائل کار و بارش با کریم افتد

چه خوش عبدی که تا آخر گدای پنج تن باشد
چه خوش نوکر که ارباب دو دنیایش حسن باشد

مدینه امشب از یمن حسن باغ جنان گشته
دوباره عالم پیر از گل رویش جوان گشته
دوباره نور پیغمبر به دنیاها عیان گشته
همان که نور حق در قاب چشمانش نهان گشته

بگو تبریک بر ثارالله و بر حضرت زینب
که زهرا مادر و شاه نجف بابا شده امشب

دلا بنگر که در ماه مبارک ماه تابیده
چه زیبا روی دست فاطمه با ناز خوابیده
علی چون روی ماه مجتبای خویش بوسیده
گشوده چشم ، طفل و ب

• یکشنبه
• 3
• تیر
• 1397
• ساعت
• 20:13
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

تویی امیر جمل، ذوالفقار غیرت حیدر
لوای صبر و جهادی به روی دوش پیمبر

حسین هست و ابوالفضل هست و قاسم و زینب
تو را امیر مدینه! چه حاجت است به لشکر؟

به هیچ جا نرسیده است آنکه در همه ی عمر
بدون عشق تو خوانده نماز و رفته به منبر

بپای عشق تو آنکس که سر نداده عجب نیست
که با معاویه در پای چند سکه نهد سر

ستون دینی و قرآن ناطقی چه نیازی
به مدرک است؟ بگو مدرک از مباهله بهتر؟

صدای غرش شمشیر در غلاف، گواه است
که صلح سرخ تو با فتح و عزت است برابر

نه جام زهر، که جان تو را گرفت دمی که
شکست پیش نگاه تو گوشواره ی مادر

امام بی حرم! این دل همیشه بوده حریمت
دلی که بوده به نام حسن همیشه معطّر

• یکشنبه
• 3
• تیر
• 1397
• ساعت
• 20:19
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

همیشه سفره‌اش وا بود؛ با ما مهربانی کرد
هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد

دلش اندازه‌ی ریگ بیابان بی‌وفایی دید
ولی اندازه‌ی آغوش دریا مهربانی کرد

نگاهش شرح نابی بود از "الجار ثم الدار"
اگر با این و آن مانند زهرا مهربانی کرد

چه خواهد کرد با مهمان کوی خویش؟ آن مردی-
که با دشنام‌گوی خویش حتی، مهربانی کرد

اگر سبز است باغات مدینه از نگاه اوست
که پنهان لطف‌ها فرمود و پیدا مهربانی کرد

جهانی زنده شد با نور اشراقی دستانش
کسی که زنده‌تر از هر مسیحا مهربانی کرد

ولی حقش نبود اینقدر غم اینقدر تنهایی
کسی که آسمان در دست، تنها مهربانی کرد

چرا دنیا به کامش ریخت زهر غصه و غم را؟
چرا با مهربانی‌های او ن

• یکشنبه
• 3
• تیر
• 1397
• ساعت
• 20:20
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

بازهم غرق تمنّا شده ام پا تا سر
میشوم دست به دامان شما بار دگر
روی سجّاده نشستم،که ندایی آمد
میرسد بعد شب پانزدهم،پیک سحر
دل خود در کف اخلاص گرفتم، گفتم
چه مقامیست از این دلشُدگی بالاتر؟
خالق ارض و سماوات شفیعی آورد
تا نجاتم دهد از هول و هراس محشر
سیّد و سَرور وآقای جوانان بهشت
می درخشد به روی دامن زهرا چو گُهر
مژده دادند ملائک که ببینید،آمد
اوّلین سبط نبی،نور دل پیغمبر
اینکه خورشید شده سایه نشینش،باشد
مادرش حضرت صدّیقه و بابا حیدر
هستی ام را همه یکباره به پایش ریزم
قدمی رنجه کند روی دوچشمانم اگر
یاحسن آمدی از غُصّه نجاتم دادی
خضر راهم شدی و آب حیاتم دادی

آسمان یُمن قدوم تو قمر باران شد
و زمی

• یکشنبه
• 3
• تیر
• 1397
• ساعت
• 20:21
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

حرف دل باز زاشک قلمم جاری شد
ساقی آمد ز ره و موسم میخواری شد
همه بتها به سجود بت من افتادند
تاازآن چهره ناز پرده برداری شد

چشم چرخاند ونگاهش همه دلها راکشت
غمزه تیردوچشمش به دلم کاری شد
شدزعطر سرزلفش همه عالم مست
گویی عالم همه جادکه عطاری شد
باشیوع خبرخال سیاه دولبش
عشق او روی زمین باعث بیماری شد
نمی از کنج لبش نیمه ماه رمضان
طعم شیرینی هرسفره افطاری شد
شب عشق است فضاسبز به رنگ چمن است
درمدینه همه جاصحبت نام حسن است

آمدی و دل زهراشده است شادزتو
آمدی خانه حیدرشده آباد زتو
دل مادر دلبابا دل هرمنتظری
ازکمندغم و اندوه شد آزاد زتو
نوه اول پیغمبرآخرحسنی
که به قرآن نموده است خدایاد زتو
خاکبوسی وگدا

• یکشنبه
• 3
• تیر
• 1397
• ساعت
• 21:05
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

صحن دل دیوانه ام از شور تو غوغاست
دیوانگی ام در دل و در چهره هویداست

من مستم و مستی من از عطر لطیفت
این مستی و مِی خوارگی از لطف تو آقاست

پشت در میخانه الی صبح ، مقیمم
نه مست شرابم که دلم بسته ی سقاست

در هر نفسم شعله ای از شوق برآید
چشمان من از جلوه ی رخسار تو دریاست

مداح شدم وصف تو ریزد ز کلامم
مداح که نه ! بر در تو عبد و غلامم

در کوچه نشستی همه ی رهگذران مست
از عشق تو باشد دل هر پیر و جوان مست

ای سبزترین آیه ی نورانی کوثر
با سبزی تو جان منِ مثل خزان مست

ای چشمه ی جود و کرم و بخشش و احسان
از شوق تو باشد همه آفاق جهان مست

من زخمی ابروی توام زخمی عشقم
با زخم خودم خُرم و مجنون و چنان مست

• یکشنبه
• 3
• تیر
• 1397
• ساعت
• 21:06
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

وقتیکه دنیا حیطه ظلم و محن شد
وقتی زمان کوچ عشق از شهر تن شد

وقتی خزان.باغ صفا را خشک گرداند
وقتیکه گل پاسوز خاشاک چمن شد

یک لحظه خورشید از ورای عشق تابید
اینگونه بود از دل سیاهی ریشه کن شد

آنروز نبض آسمان یکریز میزد
ناگاه زلف دلفریبی پرشکن شد

یوسف چو دیدش بر زمین افتاده ماهش
مبهوت در سیمای او رعشه به تن شد

در مجلس شب بو که گلشن بانی اش بود
آلاله خوشحال از حضور یاسمن شد

صدها فرشته با هزاران قلب عاشق
آنروزها قربانی چشم"حسن" شد

میلاد او یک اتفاق فوق العاده ست
او رازدار مادری اشراف زاده ست

• چهارشنبه
• 11
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 10:49
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

آمده میوه دل فاطمه از سوی حی مبین
بیت علی وفاطمه،ازقدومش شده خلدبرین آمده در نیمه ماه خدا
گل پسر فاطمه خیرالنسا
یا حسن یا حسن(2)

شهر مدینه درسرورشده ازیمن وجودحسن
برلب حوریان بودهمه دمذکر سرود حسن
گل پسر ارشد مولا رسید
دردانه حضرت زهرا رسید
، یا حسن یا حسن

نخل ولای علوی گشته ازلطف خداپرثمر
نورخداوند مبین شده ازبیت ولاجلوه گر
دسته گل محمدی یاحسن
خوش آمدی خوش آمدی یا حسن
یا حسن یا حسن

امشب زلطف خاص حق همه هستی حیدر رسید
ز بیت زهرا و علی زکرم سبط پیمبر رسید غنچه باغ علوی وا شده
فاطمه مادر علی بابا شده
یا حسن یا حسن

نیمه ماه رمضان هدیه ای داده خدابرعلی گشته زلطف کبریاهمه جازمقدمش منجلی فاطمه ب

• دوشنبه
• 16
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 19:59
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

#ولادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام

دلم درگیر ذکری شد سرورآور
شراب‌بی‌غش‌شیرین‌شورآور
همان‌خورشید‌ظلمت‌سوز نورآور

گل‌دشت‌و‌دمن‌عشق‌است
کریم‌ذوالمنن‌عشق‌است
علی‌و‌فاطمه شادند
مولانا‌حسن‌عشق‌است

عسل‌تر از عسل ذکر حسن‌جان است
قبولی‌عمل ذکر حسن‌جان است
دَم جنگ جمل ذکر حسن‌جان است

حسن هوهوی مستانه
حسن ساقی میخانه
حسن شمع‌و‌پیمبرها
به دورش همچو پروانه

علی خورشید‌حق‌است‌و‌قمرپرور
صدف‌زهرا، علی دُر‌و‌گهرپرور
امیر بی‌نظیر شیر‌نرپرور

حسن‌حیدر، حسن‌زهرا
حسن‌پیغمبر طاها
همه از خاک پایین‌تر
حسن‌بالا، حسن والا

شجاعت با حسن اینبار معنا داشت
حسن؛ بازوی مرحب‌کش چو‌مولا داشت
فقط او از خدای خویش پروا داشت

• شنبه
• 28
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 19:26
• نوشته شده توسط
• سید محسن احمدزاده صفار

میلاد امام مجتبی(ع)

ساقیا باده بده مست ولای تو منم
بر در میکده رو کن که گدای تو منم
رخ نما تا که ببینی بفدای تو منم
شرمسار کرم و جود وسخای تو منم
تو کریمی و کریمان به در خانه‌ی تو
عاقلان مست تو و باده و پیمانه‌ی تو

پسر ارشد زهرا و علی مست توام
من غلام سر کوی تو و پابست توام
هرچه‌هستم‌به‌دوعالم همه‌از‌هست‌توام
بنده‌ام بنده‌ی آزاد به پیوست توام
ای کریمی که گدایان به شما ناز کنند
به در خانه‌ی الطاف تو پرواز کنند

نیمه‌ی ماه صیام است به سر آمده‌ام
بهر دیدار تو در وقت سحر آمده‌ام
من به شوق کرمتت دیده‌ی تر آمده‌ام
دیده بگشا به اشارات قمر آمده‌ام
مادرت فاطمه بابای تو صاحب کرم است
هرکجا نام تو بردم

• یکشنبه
• 29
• اردیبهشت
• 1398
• ساعت
• 18:50
• نوشته شده توسط
• حاج مرتضی محمودپور

هرکس که بر کریم پناهنده میشود
دلمرده هم اگر برسد زنده میشود

آنقدر میدهند که شرمنده می شود
آیا به روز حشر سرافکنده می شود

واللهِ اعتقاد من این است تا ابد
زین خانه نا امید گدایی نمی رود

وقتی به گریه طینت من رنگ و بو گرفت
این چهره ی سیاه کمی شستشو گرفت

کم کم تمام زندگی ام بوی او گرفت
اینگونه بود بی سر وپا آبرو گرفت

از آن به بعد خانه ی دلدار شد دلم
تا آمدم به خویش گرفتار شد دلم

امشب حسن حسن نکنم شب نمیشود
بی یا حسن تجلی یارب نمی شود

زلفی که باد خورده مرتب نمی شود
هر کس به هم نریخت مقرب نمی شود

آتش زده هوای وصالت به جان من
یا ایها الکریم و یا ایها الحسن

مارا خدا کنارِ کریمان بزرگ کرد
ریزه

• چهارشنبه
• 1
• خرداد
• 1398
• ساعت
• 17:10
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

شب عشقه شبه عشقه نگاره
رسیده یار و دلها غم نداره
زمین و آسمون گشته تماشایی
شده غرق شعف دلهای زهرایی
در اومده حضرت حیدر ز تنهایی
غم در به در شد
مژده عاشقا حیدر پدر شد
ای حسن جان مولا حسن جان

می جوشه توی رگهاش خون حیدر
بقربون جمالش می ره مادر
با دستاش فاطمه شونه زده موشو
گرفته کودکش رو ببین آغوش
می بوسه دم به دم بین دو ابروشو
می تابه چون ماه
می خونه علی هزار ماشاالله
ای حسن جان مولا حسن جان

یه دنیا آرزو تو سینه داریم
میخوایم روی ضریحش سر بزاریم
میخوایم توی بقیع ایوون طلا باشه
مزار مجتبی مثل رضا باشه
تموم خادماش از شیعه ها باشه
امروز و فردا
میشه حرمش برپا ایشالله
ای حسن جان مولا حسن جان

به فرد

• شنبه
• 15
• تیر
• 1398
• ساعت
• 13:16
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور

ماه رحمت آمد. مایه عزت آمد
حسن ابن حیدر. شافع امت آمد
سر زده دوباره خورشید دین و قرآن
عالم از قدوم حسن شده گلستان
جان حیدرآمد
سبط پیمبر آمد
بر ما این نویده شیعه شب عیده
مجتبی رسیده جانان زهراست
حیدر در سروره در شادی و شوره
روی دست علی قرآن زهراست
جان حیدر آمد
سبط پیمبر آمد

خورشید ولایت سرزده در مدینه
آمده به دنیا امام بی قرینه
سبط احمد آمد هدیه زسرمد آمد
عاشقان زهرا جان محمد آمد
جان حیدر آمد
سبط پیمبر آمد
در تمام عالم پیچیدعطر و بویش
بوسه زد به رویش. حضرت مولا
هدیه زرب آمد. جان زینب آمد
شادان شده دل ام ابیها
جان حیدر آمد
سبط پیمبر آمد

از گلستان دین گل به چمن خوش آمد دومین امام شیعه حسن خوش آ

• یکشنبه
• 14
• اردیبهشت
• 1399
• ساعت
• 12:10
• نوشته شده توسط
• ابوالفضل عابدی پور