حضرت علی علیه السلام

مرتب سازی براساس

مدح امیرالمومنین(ع) -( در نجف پیش چشم های امیر، ذره را آفتاب بِنْویسند) * ناشناس ؟؟؟

483

مدح امیرالمومنین(ع) -( در نجف پیش چشم های امیر، ذره را آفتاب بِنْویسند) در نجف پیش چشم های امیر، ذره را آفتاب بِنْویسند
با سلامٌ علیکمی ما را، پای تا سر ثواب بنویسند

مستِ مست است جان زوّارش، چشمه ناب کوثری جاری است
در بهشتی که "تحتها الانهار"، آب ها را شراب بنویسند

قبل ازآنکه کنم ز شرم عرق، قبل از آنکه قلم رسد به ورق،
نامه نانوشته را اینجا ، نامه نامه جواب بنویسند

به جناب کلیم باید داد خبرِ "فَخْلَعْ...إنَّكَ بِالوَاد"*
تا ملائک جنابشان را هم زائر بوتراب بنویسند

چه دلیلی رساتر از قرآن؟ بقره، هل أتی، نبأ، فرقان؟
سنی و شیعه تا کجا باید بس روایات ناب بنویسند؟

بی ولای علی ولیِ خدا، هرچه کردی، خدا قبول کند
ولی بی شک ثواب کارَت را کاتبان روی آب بنویسند

از "بحارِ" "خصالِ" او تنها "قطره ای" نقل کرده علامه
صد امینی دوباره باید تا قدر "کافی" کتاب بنویسند
شاعر:امیرحسین کمال زارع

  • دوشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 09:15
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

مدح امیرالمومنین(ع) -( ای کیست ملاک حق و باطل شده است؟) * علی ساعدی

504

مدح امیرالمومنین(ع) -( ای کیست ملاک حق و باطل شده است؟) ای کیست ملاک حق و باطل شده است؟
دارنده این همه فضائل شده است ؟

این کیست که با ولای او نعمت و دین
فرمود خدا که هر دو کامل شده است ؟

  • دوشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 09:29
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

مدح امیر المؤمنین -(ای نجفت خانه ی امن همه ) * محمد حبیب زاده

367

مدح امیر المؤمنین -(ای نجفت خانه ی امن همه ) ی نجفت خانه ی امن همه
کعبه عشقی به شرف خاتمه

حق و مع الحق هو الحق تویی
عشق تو باشد همه را لازمه

هیچ عجب نیست که حاجی عشق
نام تو بر لب بکند زمزمه

مست می ناب غدیر توایم
ساقی میخانه ی تو فاطمه

هر چه بگویم ز تو کم گفته ام
غیر خدایی ز تو نشنفته ام...

  • دوشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

در مدح حضرت علی(ع) -(صاحب شان و شرافت حیدر است) *کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

1978
3

در مدح حضرت علی(ع) -(صاحب شان و شرافت حیدر است) صاحب‌ِ شأن‌ و شرافت‌ حیدر است
معدن عدل و عدالت حیدر است

محو عشق خالق هفت آسمان
عشق‌ را معیارِ قیمت‌ حیدر است

قهرمان خیبر و بدر و اُحُد
چشمهٔ‌ ایثار و غیرت‌ حیدر‌ است

عشقِ نابِ شیعیـــانِ فــاطمی
از ازل‌ تا بی نهایت‌ حیدر است

بی‌ولایت حجّ حاجی را چه سود؟
چلچـــراغ آدمیّت حیدر است

مُنکرِ‌ حیدر مسلمان‌ نیست،نیست
رهبر و صاحب‌ْولایت‌ حیدر است

حُبِّ حیدر بوی جَنّت میدهد
شاکلیدِ دربِ جَنّت حیدر است

(فیضیا) اُستاد جبریلِ اَمین
سالها ماقبل خِلقَت‌ حیدر است

هرچه میخواهی زِحُبّ او بجو
منشأ خیر و سعادت حیدر است

  • شنبه
  • 24
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 19:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(به نام عشق به نام خدا به نام علی) * محمد علی بیابانی

1044

در مدح حضرت علی(ع) -(به نام عشق به نام خدا به نام علی) به نام عشق به نام خدا به نام علی
شروع می کنم این شعر را به نام علی

هزار مرتبه ممنون مادر و پدرم
که کرده اند مرا آشنا به نام علی

برو به طوس، برو كاظمين و سامرا
برو مدينه برو کربلا به نام علی

نهاده اند سرم تاج جاه و عزت را
قدم گذاشته ام هر کجا به نام علی

به زیر پرتو این نام، هرچه نام، گم است
همينكه مي تابد آفتاب نام علی

تو را خدای تو از بسکه دوست داشت علی
خودش علی شد و نام تو را گذاشت علی

زمان رو شدن گنج های راز شده
که روشن از دل ویرانه ی حجاز شده

چه بوده است مگر راز سر به مهر خدا
که بر ظهورش لب های کعبه باز شده

ببین تواضع معبودهای سنگی را
حقیقت آمده، در سجده هر مجاز شده

و بی نیازی مخصوص آسمان ها بود
علي رسيد و زمین نیز بی نیاز شده

و ان یکاد نخوانید که برای علی
زمین پر است از آیات در فراز شده

رسید حضرت قرآن و از درون میخواند
برای احمد از آیات مومنون میخواند

بگو تو را که چه بنویسم ای نمود خدا
اگر قلم نزنم در حد و حدود خدا

کسی به چشم خدا را ندید و تو دیدی
تویی که غرق شدی غرق در وجود خدا

زمان خلقت نور تو را که می داند؟
تو نیز بوده ای از آن زمان که بوده خدا

روانه است به سمت علی و آل علی
همیشه تیر سلام خدا درود خدا

فضائل تو اگرچه زیاد، باز کم است
یقین فراتر از این ها تو را ستوده خدا

به حق عشق، به حق علی و آل علی
خدا نصیب کند باز هم وصال علی

خدا نصیب کند باز هم سفر به نجف
ببر دوباره مرا باز هم ببر به نجف

نجف؟! کدام نجف؟! آن دیار که انگار
گشوده است خدا از بهشت، در به نجف

به نیت همه ی مادران مدینه برو
بیا به نیت پابوسی پدر به نجف

هزار بار نظر سمت کعبه بردن را
معاوضه نکنم با یکی نظر به نجف

اگر بناست که در کربلا بمیرم، کاش
که قبل از آن برسد جسم محتضر به نجف

هزار مرتبه ما را به کربلا ببری
نرفته ایم به زیبایی نجف سفری

  • یکشنبه
  • 25
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 17:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مدح حضرت علی -(در مسیر علی کسی مثل) * محمد حبیب زاده

297

مدح حضرت علی  -(در مسیر علی کسی مثل) در مسیر علی کسی مثل
مالک جان به کف نخواهد شد

از برای کسی که مست علیست
کعبه هم چون نجف نخواهد شد

دم ایوان طلای حضرت عشق
عمر عاشق تلف نخواهد شد

هر کسی دل به مرتضی داده
با دلش غم طرف نخواهد شد

فاتح قلب فاطمه غیر از
حضرت لو کشف نخواهد شد

طوف او کامل الزیارات است
یاعلی افضل العبادات است...

  • پنج شنبه
  • 29
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 10:40
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

در مدح امام علی(ع) -(قسم به ساقی کوثر،به تاک روی ضریح) * محمد کابلی

769
1

در مدح امام علی(ع) -(قسم به ساقی کوثر،به تاک روی ضریح) قسم به ساقی کوثر،به تاکِ روی ضریح
خدا زجام علی ، بر جهان شعف داده

نوشته خانه ی خودرا محل میلادش
و لطف کرده و بر کعبه هم شرف داده

و عرش و فرش و تمامیِّ خلقتش را او
درامتداد ولای علی هدف داده

و "جاعلُ فی الارضِ خلیفه" یعنی که
خلیفگیَّ خودش را به یک خلف داده

سروده یک صدوچهارده غزل برای او و
شکوه خود به شهنشاه "لو کَشَف" داده

ز بسکه صحن و سرایش قشنگ و روح افزاست
خدا به اهل جنان وعده ی نجف داده

  • شنبه
  • 1
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:20
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مدح حضرت علی(ع) -(علی دین را امام راستین است) *

348

مدح حضرت علی(ع) -(علی دین را امام راستین است) علی دین را امام راستین است
علی دست خدا در آستین است

علی یعنی چراغ اهل بینش
علی یعنی پناه آفرینش

علی آیینه ی آیین اسلام
علی یعنی تمام دین اسلام

علی میزان، علی ایمان، علی حق
علی سر تا قدم توحید مطلق

علی مولود کعبه رکن دین است
علی آئینه‌ی حق الیقین است

علی در ملک هستی ناخدا بود
علی پیش از خلائق با خدا بود

علی حمد و علی ذکر و علی دم
علی حجر و حطیم و بیت و زمزم

علی حج و صلاة است و صیام است
علی رکن و قعود است و قیام است

علی در یاری حق ترک جان گفت
علی در بستر ختم رسل خفت

علی دین است و قرآن است و احمد
علی یعنی علی یعنی محمّد

ولی الله اعظم رکن دین است
اولوالامر تمام مسلمین است

که قرآن می‌کند وصف خضوعش
زخاتم بخشی و حال رکوعش

هزاران سلسله آواره‌ی اوست
حدیث منزلت درباره‌ی اوست

گُهر از سِلمُک سلمی فشانم
حدیث لحمُک لحمی بخوانم

عدم بود و عدم بود و عدم بود
که حیدر با محمّد هم قدم بود

  • یکشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 21:38
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(ای جلوه گر ز روی تو نور خدا علی) *مرحوم یوسف مهدیون

1231

در مدح حضرت علی(ع) -(ای جلوه گر ز روی تو نور خدا علی) ای جلوه گر ز روی تو نور خدا على
ای روشن از جمال تو ارض و سما على

ای در سپهر حُسن درخشنده آفتاب
وی مظهر جمال و جلال خدا على

در حیرتم که باز چه گویم ز وصف تو
جائی که هست مدح تو در هَل اتی على

بعد از نبی که سرور و سالار انبیاست
ایزد نیافریده نظیر تو یا علی

زان رو که نام نامی تو اسم اعظم است
ورد زبان من شده نام تو یا علی

کوی تو را به روضۀ رضوان نمی دهم
باغ بهشت بی تو ندارد صفا على

من خوشدلم به گوهر گنج ولای تو
مهر تو داده طاعت ما را بها على

در بارگاه قدس توجّه نمی کنند
بی مُهر مِهرِ تو به نماز و دعا على

از جور روزگار حوادث مرا چه باک
دارم تو را من ای شه مشگل گشا على

دستم بگیر پیش تو آورده ام پناه
امّید بسته ام به تو یا مرتضی علی

بر درگهت مرا به غلامی قبول کن
ای شهریار اعظم ملک ولا على

این چامه را « فگار » بهانه نموده است
گیرد صله ز دست تو طبع رسا على

  • جمعه
  • 7
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 20:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(نجف رفتم حریم یار دیدم) * ابوالفضل فرهنگی

563
1

در مدح حضرت علی(ع) -(نجف رفتم حریم یار دیدم) نجف رفتم حريم يار ديدم
علی را مرد ميدان دار ديدم
حريمش را پر از زوار ديدم
علی را مرد ميدان دار ديدم

ببستم ديده، چشم دل گشودم
بصيرت شد تمام تار و پودم
به چشم دل هزار اسرار ديدم
علی را مرد ميدان دار ديدم

به قلبم مهر والاي ولا را
به دل عشق علی مرتضی را
به چشم دشمنانش خار ديدم
علی را مرد ميدان دار ديدم

وصی و جانشين مصطفی را
امير و لنگر ارض و سما را
غریب و بيكس و بی يار ديدم
علی را مرد ميدان دار ديدم

رسيدم درب او هی در زدم من
علی گويان در حيدر زدم من
خودم را دل فكار و زار ديدم
علی را مرد ميدان دار ديدم

كنار قبر مولا گريه كردم
بگفتم ياعلی دورت بگردم
كرم از حيدر كرار ديدم
علی را مرد ميدان دار ديدم

  • چهارشنبه
  • 12
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مدح حضرت علی -( پدر خاکی و اب الایتام) * محمد حبیب زاده

942

مدح حضرت علی  -( پدر خاکی و اب الایتام) پدر خاکی و اب الایتام
کعبه بسته ست دور تو احرام

اصل تصویر حق تعالایی
دشمنت پست بوده و ناکام

تا علمدار دین و قرآنی
سربلند است پرچم اسلام

ساقی باده های لم یزلی
از شراب جنون بده در جام

ای خوشا عاشقی که مستت شد
در سر کوی تو بود خوش نام

ضربان دل خدا جویان
سینه ها را قراری و آرام

تو که دست خود خدا هستی
روی دستت نیامده دستی...

  • یکشنبه
  • 23
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 21:16
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 رامین محمد زاده

در مدح حضرت علی(ع) -(قلم سرمستی دیگر به پا کن) * رامین محمد زاده

341

در مدح حضرت علی(ع) -(قلم سرمستی دیگر به پا کن) قلـم سـرمستـی دیگـر بـه پـا کـن
بگـو یـا مـرتضـی محشـر بـه پـا کن
بگـو یـا مـرتضـا افغــان به پا کـن
بگـو یـا مـرتضـی طـوفـان بـه پا کن
اگـر از جـام حیـدر مسـت ِ مستـی
بگـو یـا مـرتضـی گـر شیعـه هستی
زِ وهـابـی اگـر داری تـو کینــه
بگـو یـا مـرتضـی از عُمـق سینـه
کـه نـام مـرتضـی ذکـر جلیـل است
علـی استـاد صـدهـا جبـرئیـل است
کلامـَم شعـر هستـی را نگیـن است
یقینـاً ایـن سُخنهـایـم متیـن است
شـب سـرمستـی قـران و دیـن است
که دل بـا دلبـر خـود همنشیـن است
اگـر چـه سینه ام غـرق اَنیـن است
دلـم بـا عشـق مـولایـم اَجیـن است
علـی سلطـان حـقِ عالمیـن است
علـی معنــای دیـن راستیـن است
علی هـم مَـه رُخ هم مَه جبیـن است
علـی هـم نکته دان و نکته بین است
مثال مصطفی حیدر امین است
علی شیرازه قران و دین است
علی درد آشنای مسلمین است
علی سر لشکر شور آفرین است
قسم بر ذات حق که این چنین است
علی بـر شیعیان خـود مُعیـن است
تمـام دیـن و قـران در همین است
کـه حُـب مرتضـی اصـلُ الیقیـن است
علـی فُلـک نجـات مسلمیـن است
علـی دامـاد ختـم المـرسلیـن است
علی بر عاشقـان حَبلُ المتیـن است
علی حق است ، علی حق الیقین است
علی حقـانیـت را چـون قریـن است
علـی استـاد صد روح الامیـن است
بـه کُـوری تمـام دشمنـانـش
فقـط حیـدر امیـر المومنیـن است

  • جمعه
  • 3
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 20:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مدح مولا امیرالمؤمنین(ع) -(تا شبی درخلوت دل انس با دلبر گرفتم...) *

323
1

مدح مولا امیرالمؤمنین(ع) -(تا شبی درخلوت دل انس با دلبر گرفتم...) تا شبی در خلوت دل انس با دلبر گرفتم
دولتی دیدم به دامن کز جهان دل بر گرفتم

برد از دل صبر و ‌تابم با خیال از دیده خوابم
سر به هر بالین نهادم، جا به هر بستر گرفتم

بود شوری در سرم چون کوهکن با تلخ‌کامی
تا به شیرینی چو خسرو کامی از شکّر گرفتم

از شمیم عود و عنبر شد مشام جان معطر
تا به کف از موی دلبر نافه‌ی اذفر گرفتم

ماه رویش را به زیر سایه‌ی گیسو چو دیدم
در دل شب بهره‌ای از خسرو خاور گرفتم

در هوای آب حیوان از لب جان‌بخش جانان
همتی از خضرِ خالش همچو اسکندر گرفتم

دورها با چشم مستش روی هشیاری ندیدم
دل بدان پیمانه دادم کام از آن ساغر گرفتم

سیب سیمینش چو دیدم بر فراز سرو دلجو
از نهال آرزو از بعد عمری بر گرفتم

صورتش را نقش بستم تا به لوح دل به معنی
خامه‌ی مانی شکستم خرده بر آزر گرفتم

بارها پیمودم از جان در ره او صد بیابان
چون نشد منزل نمایان راه را از سر گرفتم

این طریق بی‌نهایت تا کنم طی با هدایت
دامن شاه ولایت خواجه‌ی قنبر گرفتم

خسروی کز فرّ و جاهش با غلامی در پناهش
افسر از خاقان ربودم تاج از قیصر گرفتم

ذرّه‌ای بودم که در پروین سهایی می‌نمودم
رونق بیضا ز خاک پای آن سرور گرفتم

نور دانش، مهر بینش، پرتوی خورشید عرفان
ز آن فروغ آفرینش شاه دین‌پرور گرفتم

شهر دین احمدی را چون علی بابی‌ست عالی
من به امید درایت حلقه‌ی آن در گرفتم

همچو ارواح مجرد همچو اشباح مقید
یاوری چون صهر احمد در ره داور گرفتم

در هوای قاف قدرش بال بگشودم چو عنقا
هر دو عالم را به یک دم زیر بال و پر گرفتم

در ره معراج مدحش تا به اوْادنی رسیدم
هر مقامی را که دیدم راه بالاتر گرفتم

برتر از امکان چمیدم نغمه‌ی واجب شنیدم
ساقی وحدت چو دیدم زان می کوثر گرفتم

چون رسل بهر هدایت چون امم بهر عنایت
چون پیمبر در عنایت دامن حیدر گرفتم

از علی میر معظم، قطب امکان، غوث عالم
سر خط آزادی از غم تا صف محشر گرفتم

هرچه گفتم مدح حیدر مظهر خلاق اکبر
از خدای حی داور اجر خود بی‌مر گرفتم

تا دهم داد فصاحت در ثنایش از بلاغت
بکر معنی را به صورت پرده با زیور گرفتم

یاعلی از عشق رویت در هوای خاک کویت
چون شکیب در آرزویت جای در آذر گرفتم

رحمتی کز فرّ و جاهت گویم اندر بارگاهت
چون فلک از خاک راهت زینت دیگر گرفتم

شاعر: #شکیب_اصفهانی

  • چهارشنبه
  • 22
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 12:24
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح مولا علی(علیه السلام) -(پدرش حضرت ابوطالب...) * غلامرضا فاتحی

664

مدح مولا علی(علیه السلام) -(پدرش حضرت ابوطالب...) پدرش حضرت ابوطالب
شعرهايش شنيدني ، جالب
در شجاعت ز کُلُهم غالب
پسرش خوش قلم ترين كاتب
به علی ، دل علاقه ای دارد
بَه چه نهج البلاغه ای دارد

مادرش فاطمه است بنت اسد
وصف او رد شده ز حدو عدد
پسرش بر تمام سر آمد
در بلاغت مقام صد در صد
جز علي نقطه اي به قرآن نيست
خطبه اي گفته نقطه در آن نيست

كوثري را به شور مي بينم
در نمازش حضور مي بينم
آسمان را چه جور مي بينم
در سه نوبت سه نور مي بينم
بَه ، به نوري زچا درزهرا
كه مسلمان كند يهودي را

يك يهودي نشسته بر سر راه
دلخوش از لحظه لحظه هاي نگاه
تا ببيند جمال شاهنشاه
روي ماه علي ولي الله
این يهودي كه عاشق مولاست
دفن در وادي مسلمانهاست

نطفة ما و انعقاد علي
مادر و زايمان و ناد علي
لحظة بي كسي و ياد علي
من غلامي كه خانزادعلي
‍ژِِن اين بچه شيعه ها ،شيعه
و دي اِن ايِ خون ما شيعه

شيعه آن هم ز نوع زهرايي
كوثري ، مادري و بابايي
غيرتي ، حيدري و مولايي
شيعة معتقد به آقايي
كه صراحي دل به كف دارد
نسبتي با شه نجف دارد

و نجف شُربخانة مستان
این گذرگاه دنج بي پايان
يك ضريح هزار تاكستان
صدو ده ني نمك ، شكر ريزان
و نجف لابی خداوند است
نرخ این شعرهای من چند است

گفتمت مرد آسمان مانده
حضرت صاحب الزمان مانده
عقل من، عقل اين و آن مانده
كه چگونه چنين جوان مانده
آمده آن جوان خوش بَر و رو
سرخ لب ، سبز گونه ،مشکین مو

او که بر عشق آبرو داده
به دعا حال گفتگو داده
وبه دستان می سبو داده
خیر محض است آنچه او داده
خیر ، خیر الامور اوسطها
من که مابِین ساقی ومولا

ساقی انگور میدهد به به
جامی از نور می دهد به به
به دلم شور می دهد به به
از همان دور می دهد به به
فاصله بین ما، دو تا دست است
شصت و یک سال علقمه مست است

سامرا کربلای آینده است
کربلا با مدینه پاینده است
قم که از کاظمین آکنده است
مشهد آری بهشت هر بنده است
کربلایی شدم خدا را شکر
من رضایی شدم خدا را شکر

دلم اینجا شکار می گردد
صید زلفان یار می گردد
دور چشم نگارمی گردد
یک در اینجا هزار می گرد
یک کیلو صوت یک تُنَم حالا
گوش ، شیعه اریکسُونم حالا

دوست داری که ابن سینا ...یا
اکبر دهخدا ی دانا ...یا
طبق قانون ، شفا، مداوا ...یا
از لغت نامه ای که معنا ...یا
شاعری ، دکتری ، شوی خوش نام
بشوی تو حکیم علی خیام

خالد آمد امير را بكشد
مرد شمشير و تير را بكشد
و عليِ دلير را بكشد
موش آمد كه شير را بكشد .!؟
با دو انگشت و ناي ابن وليد
زرد شد خالد و به خود لرزيد

اين دو انگشت قصه ها دارد
ذوالفقار است و شكل لا دارد
و حكايت ز لافتي دارد
قدرت بعد مرگ را دارد
اين دو آمد ز لابلاي ضريح
منغذ افتاد كشته پاي ضريح

گر كه بر مركبش سوار شود
وارد بزم كار و زار شود
كار دشمن تمام زار شود
دست اگر او به ذوالفقار شود
شير شرزه عجيب مي غرد
ذوالفقار از دو سمت مي برد

در يمين و يسار مي چرخد
شش جهت را سه بار مي چرخد
نصف را شه سوار مي چرخد
نصف را ذوالفقار مي چرخد
نصفه اي را كه تيغ مي پيمود
هنر دستهاي حيدر بود

نصفه اي را كه شاه مي جنگيد
اين دو ديده چه چيزها را ديد
تيغ چون رقص نور مي رقصيد
در فرود آمدن نمي لرزيد
كله اي با كلاه مي پرد
ذوالفقار است سينه مي درد

ذوالفقاری که بی غلاف آمد
تیغ کج را ببین که صاف آمد
تیز و بران و موشکاف آمد
یا علی گفت و در مصاف آمد
ذوافقارش بدون واهمه است
خواهر ذوالفقار فاطمه است

نَه كه در سال سي عام الفيل
نه كه در كعبه بارگاه جليل
نه كه بعد از پيمبري خليل
نور او قبل خلق جبرائيل
عدد سي هزار ضرب خودش
يك نُهُ و هشت صفر در جلويش

تازه اين سن جبرئيل امين
كه خودش گفته با پيمبر دين
و علي بوده پيشتر ازاين
شاعری ميزند چنين تخمين
آخرین حد فکری اعداد
سن حیدر حدود یک ملیارد

من علی را خدا نمی دانم
از خدا هم جدا نمی دانم
بی شریک و یگانه می دانم !
من از این بیش را نمی دانم
علی از ذات حق شده مشتق
آخرش می شود به حق ملحق

  • چهارشنبه
  • 22
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 رامین محمد زاده

در مدح حضرت علی(ع) -(بـر همـه بی يـاوَران و بی كسـان يارا علی) * رامین محمد زاده

294

در مدح حضرت علی(ع) -(بـر همـه  بی يـاوَران و بی كسـان يارا  علی) بـر همـه بی يـاوَران و بی كسـان يارا علی
بعدِ خالق بر همه اوصاف چون را دارا علی

شيعه‌ی ‌حيدر شدن ‌از پادشاهی بَرتر ‌است
شكرُ لِلًه شيعه‌ی خود كرده ماها را علی

عالِمان در كار دنيا پای در گِـل مانده اند
غرق حيـرت كـرده جانـا كُل دنيا را علی

انبيـا و اوليا و اوصيـا ســربـاز او
يك تَنه حُكـم شفـاعت دارد عقبا را علی

دين و قرآن و نَبی مديون نـام حيدر است
زنده كرده هـم صـلاه و هم مُصلی را علی

نا خُدایِ كشتیِ نـوح است ؛ ناجیِّ خليل
تا اَبـد پاينـده كـرده ديـنِ طاها را علی

يا علی گفت و به دريا بی مهابـا زد كليـم
اژدها ميكرد‌ عصای شخص موسی را علی

گر مسيحا با دَم خود مُرده را جان ميدهد
بی گمان تَظمين نموده عمر عيسی را علی

شعر آن شاعر اگر اينگونه باشـد بهتر است
قَـدر زَر زرگـر شناسد ؛ قدر زهرا را علی

اي پريشان هرچه داری‌از يَم لطف عليست
چون عنايت كرده اين اشعار زيبا را علی

قطره‌ی نا چيز بودی صد چو دريا گشته‌ای
چون نشـان داده برايت راه دريا را علی

  • چهارشنبه
  • 22
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

در مدح حضرت علی(ع) -(مرگ بر ضد علی هر فرقه ای از هر دیار) * مجید قلعه بیگی

283

در مدح حضرت علی(ع) -(مرگ بر ضد علی هر فرقه ای از هر دیار) مرگ بر ضد علی هر فرقه ای از هر دیار
سننی و وهّابی و آل سعودِ سگ تبار

در غدیر خم خدا گفت از زبان مصطفی
لافتیٰ الاعلی لا سیف الا ذوالفقار

هرکس که چو ما زادهٔ این درگاه است
بی شبهه به اسرار ازل آگاه است

تفسیر صد و چهارده سوره عشق
تصدیق أشهدأن علی ولی الله است

  • جمعه
  • 24
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 20:12
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مولاعلی (علیه السلام) -(برسانید گوش فراران..) * محمد حبیب زاده

272

مولاعلی (علیه السلام) -(برسانید گوش فراران..) برسانید گوش فراران
زره مرتضی یه رو دارد

بهر کشتار نسل کافرها
تیغ شمشیر او وضو دارد

چه بگویم ز وصف اوصافش
هر که شد خاکش آبرو دارد

کعبه با آن جلالت و جبروت
بوسه بر صحنش آرزو دارد

تو خداوندی یا بشر حیدر
عقل و دل شوق گفتگو دارد

قبله عشق سوی گنبد توست
گنبدی که طلا به رو دارد

ساقی باده های لم یزلی
عاشقت بر کف اش سبو دارد

گر خدا را ندیده مشتاقی
که علی وجه حق به رو دارد

فوق العاده ترین امیری تو
پس یدالله دست گیری تو...

  • شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 09:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

ماه رجب، مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خوب است دلم خلوت شب داشته باشد...) * رضا قربانی

564

ماه رجب، مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خوب است دلم خلوت شب داشته باشد...) مولاجان...!

خوب ست دلم خلوت شب داشته باشد
سختی بکشد تاب و تَعَب داشته باشد!

«خواهان هنرمندِ تو گر کوه جگر داشت،
اول قدم آن است ادب داشته باشد»

در بارگه عشقِ تو عاقل، تَه صف هست
باید که به دیوانه لقب داشته باشد!

بدخواه تو آقا به خداوند بعید است…
از سمت پدر، اصل و نسب داشته باشد

تو عشق عجم‌هایی و حیف ست به‌وَاللّه
مانند تو را قوم عرب داشته باشد!

تو یک‌تنه باعث شده بودی که"محمد"
هنگام خطر ، داوطلب داشته باشد

گفتند خدا نیست"علی"، ما که ندیدیم،
مثل تو کسی جلوه‌ی رب داشته باشد!

زایِشْگَهَتْ از قصد شده کعبه، علی جان!
تا سجده به یک سنگ، سبب داشته باشد

آنقَدْر بزرگی که، تو تب میکنی اول…
گر قنبرِ تو، حالت تب داشته باشد!

خوشبخت شود هرکه برات نجفت را
در سیزده ماه رجب داشته باشد

  • شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

عدل علی(ع) -(هرآنکس طریق عدالت قدم میزند) * مجید قلعه بیگی

323
3

عدل علی(ع) -(هرآنکس طریق عدالت قدم میزند) هرآنکس طریق عدالت قدم میزند
به مُلک شرف او علم میزند

اگر پادشاه عدالت علیست
چرا عده ای قاعده را بهم میزند

چرا عده ای با ستم با نفاق
ز خون جماعت اِرم میزند

چرا از خیانت جنایت بشر
هر عصری به نوعی قلم میزند

عجب روزگاری شده،ظالمین
دم از جور و ظلم و ستم میزند

بیا صاحب الامرِ عصرنفاق
خوائن ز دیوان دم میزند

تویی رهبر عدل بعدِ علی
که بعضی دم از آن کرم میزند

خدا داند این قشر بی رحم و دون
به ملت فقط فاز غم میزند

کیم من؟زبانِ همین مردمم
دل شب«فقیرخویی» قلم میزند

  • سه شنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

در مدح حضرت علی(ع) -(ما مستِ مئیِ حیدر و مولای الستیم) * مجید قلعه بیگی

533

در مدح حضرت علی(ع) -(ما مستِ مئیِ حیدر و مولای الستیم) ما مستِ مئیِ حیدر و مولای الستیم
با ذکر علی،مست ز هر باده پرستیم

با مهر علی چونکه دل شیعه گره خورد
زین رو ز همه وعدهٔ بیگانه گسستیم
خوش باش به خود عاشق حکّام سقیفه
ما پیرو مردان شرف، حیدری هستیم

ثانی به درک رفت و نشست آل سعودی
ما گردن مفتیِّ شما را که شکستیم

ای لشگر بی غیرت و بی عرضه داعش
ما دافع قبر و حرم زینبی هستیم

سربند اَنا کلب رقیه به سر ماست
چون همچو رقیه همگی زینبی هستیم

پس رهبر این هست علی بود و علی هست
ما منتظر هتک شما فرقه نشستیم

بنویس «فقیرا» هنر ما عمل ماست
با ذکر علی سر نشناسیم، همه مستیم

  • سه شنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(انگونه ای که عطر ز شیشه فرار کرد...) * محمد قانع

430

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(انگونه ای که عطر ز شیشه فرار کرد...) انگونه ای که عطر زشیشه فرار کرد
عاشق فرار از همه عالم به یار کرد
دل را نفوذ چشم خمارت شکار کرد
در بهت و حیرتم که نگاهت چه کار کرد..!

ما را به روی بال ملا ئک سوار کرد

سنگ دلم به یک نگهت کیمیا شود
از بند جرم خبط و معاصی رها شود
هرکس به درد عشق شما مبتلا شود
بی شک شبهه شامل لطف خدا شود

بی چاره آن که از سرکویت فرار کرد

صیدی که خود نشسته به دام شما منم
مست و خراب باده ی جام شما منم
در آرزوی بوسه ز کام شما منم
از کودکی همیشه غلام شما منم

خالق مرا فقیر و تو را سفره دار کرد

چون مرتضی علی به دو عالم نگار کیست؟
آیینه دار حضرت پروردگار کیست؟
جبریل را معلم و آموزگار کیست؟
حصن حصین و ناجی و منجی ز نار کیست؟

صفر مرا خدا به ولایت هزار کرد...!

آن ذره ای که از نظرت افتاب شد
در بین خم نشسته و آخر شراب شد
هر کس چشید از می ات عالیجناب شد
باده ز فیض دست تو خوردن ثواب شد

چشم مرا پیاله چشمت خمار کرد

ذکرت مرا به رقص جنون در بیاورد
فطرس به یمن کودک تو پر بیاورد
خالق اگر دوباره پیمبر بیاورد
کی شرزه ای شبیه به حیدر بیاورد؟

حتی خدا به خلقت تو افتخار کرد...

تو درب شهر علم رسول مؤیدی
واضح ترین تلالوء انوار سرمدی
از پای تا به سر تو تماما محمدی
از بسکه مست بوی گل یاس احمدی...

...زهرا تو را برای خودش اختیارکرد

در بین سفره نان حلالم تویی علی
درسرنوشت و طالع و فالم تویی علی
دارم یقین که اوج کمالم تویی علی
بی شک همای رحمت عالم تویی علی

الحق که خوب وصف تو را شهریار کرد!!

بر من مسیر عشق و غمت را نشان بده
بر میتم ز لطف و عنایت تو جان بده
بر این اسیر بی کس و کارت امان بده
بی پرده گویمت،به... استخوان بده

مهرت حواس و هوش مرا تارومار کرد

یک رشته از عبای تو سکان آسمان
خال لب تو نقطه پرگار این جهان
خاک ره تو سرمه چشمان عاشقان
جاروی صحن فاطمه ات با فرشتگان

عالم به دور فاطمه ی تو مدار کرد

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(تشنه کامی که لب او ربنا برداشته...) * بردیا محمدی

631
1

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(تشنه کامی که لب او ربنا برداشته...) تشنه‌کامی که لبِ او رَبَّنا برداشته
آب را از چشمه‌سار مرتضی برداشته

از وضوی او حیات جاودانه می چکد
خضر از مَسحِ علی آب بقا برداشته

زحمت خَلقِ تشیُّع را خودش گردن گرفت
بار ما را حیدر از دوش خدا برداشته

کعبه را بی پرده ی مشکی تصور کرده اند
تا علی از شانه های خود عبا‌ برداشته

از زمانی که علی حِین قنوتش اخم کرد
طاق محراب مساجد انحنا برداشته

کار دست قابض الارواح داده وقت جنگ
ذوالفقارش را به قصد حمله تا برداشته

وصله‌پینه فوت و فنِّ کیمیای حیدر است
بارها فضّه ز نعلینش طلا برداشته

روز محشر دست حسرت بر سر خود می زند
هرکه دست از حُبِّ آل مرتضی برداشته

آمده که شیعه ی حیدر،شفیعش فاطمه است
این مُسَبب شد که من را هم هوا برداشته

می توان بر شکِّ قلبش با یقین خرده گرفت
زائری که در نجف قبله‌نما برداشته؟!

در حریمش شاعران سرگرم مضمون یابی اند
جای جای صحن او را محتوا برداشته

گنبد و گلدسته را انسان تجسم می کنم...
گوئیا ایوان‌طلا دست دُعا برداشته

اذن دیدار پسر را هم پدر امضا کند
در "نجف" زائر براتِ "کربلا" برداشته
▪️
▪️
آن کفن های بهشتی سهم فرزندش نشد
پس برای خود حسینش بوریا برداشته

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد جواد خراشادی زاده

حضرت علی(ع)، مدح -(برای مدح علی هرقلم قیام کند...) * محمد جواد خراشادی زاده

351
1

حضرت علی(ع)، مدح -(برای مدح علی هرقلم قیام کند...) برای مدح علی هر قلم قیام کند
اگر اراده کند مدح آن مقام کند

عجیب نیست اگر پیش پای قنبر او
فلک به سجده بیفتد ملک قیام کند

دوباره یک نفر اینجا به سجده افتاده
بگو بلند شود رفع اتهام کند

اشاره کردی و خورشید جای خود برگشت
که عرش و فرش تو را باید احترام کند

برای وحشت لشکر، فقط همین کافی‌ست
علی اشاره به شمشیر در نیام کند

خودش که نه! به خدا حرف ذوالفقارش هم
به دشمنان خدا خواب را حرام کند

تمام دلخوشی عاشق علی این است
زمان مرگ به مولای خود سلام کند

برای وصف تو قافیه ها کر و لال اند
یکی بیاید و شعر مرا تمام کند

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:08
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد جواد خراشادی زاده

مدح مولاعلی(ع) -(چنان پر کرده نام پرشکوه تو دهانم را...) * محمد جواد خراشادی زاده

516
1

مدح مولاعلی(ع) -(چنان پر کرده نام پرشکوه تو دهانم را...) چنان پر کرده نام پرشکوه تو دهانم را
که تسخیر خودش کرده ست مغز استخوانم را

نه اینکه من فقط از عشق تو مستانه میخوانم
که رسوا کرده عشق تو تمام دودمانم را

برای مردنم اصلا نیازی نیست شمشیرت
به یک برق نگاهت میکنم تقدیم جانم را

چنان خاک قدم های تو جانم را جلا داده
که باید در بیابان نجف جویی نشانم را

محال است از تو و از وصف رویت دست بردارم
اگر از پشت سر بیرون کشد دشمن زبانم را

چنان دور ضریحت خوشه ی انگور روییده
که از حال طبیعی می کند خارج روانم را

"علی حبه جنة، قسیم النار و الجنة"
ضمانت کرده عشق پاک تو هر دو جهانم را

من از شوق وصال تو به سمت مرگ می آیم
روایت می کند تاریخ روزی داستانم را...

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(شیعه تا روز ابد سائل شاه نجف است...) * علی قاسمی

375

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(شیعه تا روز ابد سائل شاه نجف است...) شیعه تا روز ابد سائل شاه نجف است
پیرو شیر خدا در ره خود با هدف است

شیعه هرگز نشود تابع افکار پلید
مثل حیدر همه دم متقی و باشرف است

هرکه باشد به دلش مهر و تولای علی
پای میزان عمل غرق نشاط و شعف است

شیعه در بحر ولایت چه بهایی دارد
همچنان در گرانیست که اندر صدف است

شیعه سرمشق ز زهرای مطهر گیرد
از پی حفظ ولایت همه جا؛ جان به کف است

هرکه بی مهر علی اهل عبادت باشد
شک ندارم که همه صوم و صلاتش تلف است

بسکه این مهر فروزنده تجلا دارد
همه آفاق به انوار رخش در کنف است

حرمت و شأن و مقامش که بود فوق بشر
بهر پاس حرمش خیل ملک صف به صف است

قاسم دوزخ و جنت نبود غیر علی
هرکه شد دشمن دین با خود حیدر طرف است

نه فقط در دم مردن ؛به یقین روز جزا
نغمه ی هاتف غیبی زخدا لاتخف است

هرکه را نیست به دل مهر و ولای حیدر
روز عقبی که شود حاصل او وا اسف است

زان شمیمی که وزد ازسرکوی حیدر
شیعه سرخوش ز عنایات شه لوکشف است

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:23
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(باء بسم الله عالم برق چشمان علیست...) * زهرا آراسته نیا

806

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(باء بسم الله عالم برق چشمان علیست...) باء بسم الله عالم برق چشمان علی ست
مرز بین حق و باطل دست فرقان علی ست
گفته پیغمبر همانا جان من جان علی ست
چشم دریا خیره مانده سمت باران علی ست
مست کرده حق جهان را باده را داده به دستش
لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش

ذکر او اصل عبادت، خانه اش سمت هدایت
کوه ایمان، شاه مردان، نسل او نسل سیادت
کعبه سینه چاک او شد در همان بدو ولادت
بوده زهرا در کنارش؛ با ولایت تا شهادت
خوش به حال آنکه مانده بر همان عهد الستش
لافتی الا علی لا سیف الا چشم مستش

عرش را بی تاب کرده لحن جانسوز کمیلش
یوسف آمد بر درش تا پر شود از عشق کیلش
شک ندارم قلب جنه سمت قلب اوست میلش
هر برات کربلامان اسم مولا هست ذیلش
من فدای مهربانی های جان حق‌پرستش
لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش

نوح کشتی را نشانده تا که اسمش بر لب آمد
برق شمشیرش چو پتکی بر سپاه مرحب آمد
نور او قلب جهان را همچو ماهی در شب آمد
خطبه هایش جان گرفت و بر لبان زینب آمد
شور و شیدایی در عالم از وجود اوست هستش
لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش

میثمت کو تا ببازد پای عشق تو سرش را
چشم واکن تا ببینی وضع بی سامان دنیا
قصه ی دست عقیلت شد نیاز هر شب ما
رحم کن بر ما و دل را شیعه ی نابت بفرما
تیر عشقش بر دلم زد نازشستش، ناز شستش
لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:28
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(به نام عشق میگفتم غزل در وزن لیلا را...) * ناصر شهریاری

1513

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(به نام عشق میگفتم غزل در وزن لیلا را...) به نام عشق می گفتم غزل در وزن لیلا را
به ساز عشق می خواندم تمام خواندنیها را

پی لیلا رخی ، مجنون، از این کوچه به آن کوچه
به بال عشق می گشتم سراسر کل دنیا را

که شاید لحظه ای ، آنی ، ببیند دیده ام رویی
وحیران همچو آیینه ، بغل گیرم تماشا را

گذرها را گذر کردم ، چه شبها را سحر کردم
مگر گیرم چو قطره دامن مواج دریا را

شدم آزرده خاطر ، خسته تن ، تنها تر از تنها
امیدم رفت و نومیدی گرفت از من تمنا را

که ناگه هاتفی گویا ، به گوش جان و دل گفتا
چرا یکدم نمی کوبی ، دری از اهل معنا را

دلم شد روشن از نوری ، توکل بر خدا کردم
به نور روشن امروز ، دیدم صبح فردا را

زدم دست توسل سوی دامان خداوندی
که مهر لایزال او مسخر کرده دلها را

جوابم داد و گفتا که به سلطان نجف رو کن
به یا زهرا بگیر آنجا شبی دامان آقا را

نجف بود و حرم بود و بهشتی از ملائک پر
بدیدم آنچه می دیدم میان خواب و رویا را

گرفتم دامن شیر خدا ، میر دو عالم را
چنان طفلی که می گیرد به هر جا دست بابا را

منی که در پی یاری ز هر کویی گذر کردم
در آنجا گوئیا دیدم من آن رخسار زیبا را

بگفتم اشهد ان علی ، مولا علی مولا
مسلمان علی گشتم چه دنیا و چه عقبا را

سلامی بر علی دادم ، سلامم داد پبغمبر
علی گفتم ولی قلبم زیارت کرد طاها را

چه سِرَی هست در عشق علی و عشق شیرینش
شده لیلای مجنونها و مجنون کرده لیلا را

علی چون قند شیرین می کند تلخی عالم را
علی چون ماه روشن می کند پایین و بالا را

علی سر کلام وحی بر جان نبی باشد
که گفتا در مقام او حدیث شام اسرا را

غدیر از برکت حیدر مبارک سرزمینی شد
که مست از خم خود کرده دل هر مست و شیدا را

علی باشد تجلی صفات خالق اکبر
که صحرا می کند دریا و دریا کرده صحرا را

زبان واژه گنگ است و ندارد شور وصفش را
خدا باید کند مدح و ثنا عالی اعلا را

ثنای مرتضا گفتن زبان وحی می خواهد
بگو جبریل پر ریزد ، کند مدح آن مسیحا را

کسی را که علی آقاست حتما مادرش زهراست
شفاعت می کند زهرا مسلمانان مولا را

محب مرتضی سهم از نگاه فاطمه دارد
به محشر فاطمه دارد هوای عبد تنها را

ز شان فاطمه گفتم هر آنچه از علی گفتم
که زهرا آینه دار است آن مولای والا را

زبان قاصر ز اوصاف علی و فاطمه آری
و ما ادریک حیدر را و ما ادریک زهرا را

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:32
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(برای دفع هر محنت، امام اولین کافیست...) * عادل حسین قربان

456

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(برای دفع هر محنت، امام اولین کافیست...) برای دفعِ هر محنت، امامِ اولین کافی‌ست
مخواه از غیرِ او چیزی، امیرالمؤمنین کافی‌ست

نترس از جورِ این دنیا، نترس از حولِ آن دنیا
به حقانیتِ مولا، اگر داری یقین، کافی‌ست

بگو اصحابِ باطل را، بگو ابنای شیطان را:
"فقط حیدر، اگر باشد، نبی را جانشین، کافی‌ست"

ولای شاهِ مردان را، میانِ قلبِ خود بنشان!
برای دوری از آتش، همین باور، همین کافی‌ست

قناعت را بیا بنگر، شده حاکم، امامی که،
میانِ سفره، ایشان را، کمی نانِ جوین کافی‌ست

خوشا بر خاکِ این دنیا، که خورشیدی چنین دارد
همین که شمسِ روی او، بتابد بر زمین کافی‌ست

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:40
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح مولاعلی(ع) -(به یک علت ادامه می دهد آفاق راهش را...) * حامد آقایی

505

مدح مولاعلی(ع) -(به یک علت ادامه می دهد آفاق راهش را...) به یک علت ادامه می دهد آفاق راهش را
که قربانی کند در پایت آخر مهر و ماهش را

خدایت آفرینش را به تسخیرت در آورده
و در دست شما داده است افسار سپاهش را

تو را از اول خلقت به روی دست می بردند
بشر می دید در تو آن نگار دلبخواهش را

چه دارد سفره ات ؟ جنت دهانش آب افتاده
سلیمان می دهد بر کاسه لیسیِ تو جاهش را

از آن وقتی که تابیدی ، طوافت می کند عالم
دمی منظومه از تو برنمی دارد نگاهش را

نیازِ موعظه بر بت پرستان نیست وقتی که
کنارت با عصا انداخته کافر اِلٰه ش را

هم اول کس ، هم آخر کس در این دعوی من هستی
تو در کعبه ، کسِ دیگر بیارد زادگاهش را

که مانند تو در نسل مخالف دوست می بیند
به بدخواهش که مانند تو پس داده سلاحش را

به محشر هم به فکر دوستدار بی نوا هستی
به روی دوش خواهی برد کوهی از گناهش را

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(عدل بی نام علی واژۀ نامفهوم است) * علیرضا امانی مجد

367

در مدح حضرت علی(ع) -(عدل بی نام علی واژۀ نامفهوم است) عدل ِ بی نام علی واژه ی نامفهوم است
عشق ِ بی یاد علی پیکره ای مصدوم است
مرتضا کیست که در پنجه ی او قهر خداست
جوهر عشق که در نقش عَرَض مکتوم است
مرتضا ، آینه ی وجه خدا هست ولی
عقل نا پخته و اذهان بشر مسموم است
گر من از مدح علی عاجزم از درک من است
ورنه میزان کمالات علی معلوم است
در دیاری که علی رهبر خلق است ، عقیل
سهم خود دارد و از سهم دگر محروم است
حق ز حقدار گرفتند و به نا حق دادند
این عجب نیست به هر جا که تفکّر شوم است
آتش آن نیست که درگاه علی را سوزاند
آتش آن است که در سینه ی او مکتوم است
پرسم از چاه که با گریه چه می گفت علی؟
گوید این بود سخن: فاطمه ام مصدوم است
به غم انگیزترین محنت زهرا سوگند
که علی از همه ابنایِ بشر مظلوم است

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد