حضرت علی علیه السلام

مرتب سازی براساس
 رامین محمد زاده

در مدح حضرت علی(ع) -(بـر همـه بی يـاوَران و بی كسـان يارا علی) * رامین محمد زاده

248

در مدح حضرت علی(ع) -(بـر همـه  بی يـاوَران و بی كسـان يارا  علی) بـر همـه بی يـاوَران و بی كسـان يارا علی
بعدِ خالق بر همه اوصاف چون را دارا علی

شيعه‌ی ‌حيدر شدن ‌از پادشاهی بَرتر ‌است
شكرُ لِلًه شيعه‌ی خود كرده ماها را علی

عالِمان در كار دنيا پای در گِـل مانده اند
غرق حيـرت كـرده جانـا كُل دنيا را علی

انبيـا و اوليا و اوصيـا ســربـاز او
يك تَنه حُكـم شفـاعت دارد عقبا را علی

دين و قرآن و نَبی مديون نـام حيدر است
زنده كرده هـم صـلاه و هم مُصلی را علی

نا خُدایِ كشتیِ نـوح است ؛ ناجیِّ خليل
تا اَبـد پاينـده كـرده ديـنِ طاها را علی

يا علی گفت و به دريا بی مهابـا زد كليـم
اژدها ميكرد‌ عصای شخص موسی را علی

گر مسيحا با دَم خود مُرده را جان ميدهد
بی گمان تَظمين نموده عمر عيسی را علی

شعر آن شاعر اگر اينگونه باشـد بهتر است
قَـدر زَر زرگـر شناسد ؛ قدر زهرا را علی

اي پريشان هرچه داری‌از يَم لطف عليست
چون عنايت كرده اين اشعار زيبا را علی

قطره‌ی نا چيز بودی صد چو دريا گشته‌ای
چون نشـان داده برايت راه دريا را علی

  • چهارشنبه
  • 22
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 مجید قلعه بیگی

در مدح حضرت علی(ع) -(مرگ بر ضد علی هر فرقه ای از هر دیار) * مجید قلعه بیگی

241

در مدح حضرت علی(ع) -(مرگ بر ضد علی هر فرقه ای از هر دیار) مرگ بر ضد علی هر فرقه ای از هر دیار
سننی و وهّابی و آل سعودِ سگ تبار

در غدیر خم خدا گفت از زبان مصطفی
لافتیٰ الاعلی لا سیف الا ذوالفقار

هرکس که چو ما زادهٔ این درگاه است
بی شبهه به اسرار ازل آگاه است

تفسیر صد و چهارده سوره عشق
تصدیق أشهدأن علی ولی الله است

  • جمعه
  • 24
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 20:12
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مولاعلی (علیه السلام) -(برسانید گوش فراران..) * محمد حبیب زاده

228

مولاعلی (علیه السلام) -(برسانید گوش فراران..) برسانید گوش فراران
زره مرتضی یه رو دارد

بهر کشتار نسل کافرها
تیغ شمشیر او وضو دارد

چه بگویم ز وصف اوصافش
هر که شد خاکش آبرو دارد

کعبه با آن جلالت و جبروت
بوسه بر صحنش آرزو دارد

تو خداوندی یا بشر حیدر
عقل و دل شوق گفتگو دارد

قبله عشق سوی گنبد توست
گنبدی که طلا به رو دارد

ساقی باده های لم یزلی
عاشقت بر کف اش سبو دارد

گر خدا را ندیده مشتاقی
که علی وجه حق به رو دارد

فوق العاده ترین امیری تو
پس یدالله دست گیری تو...

  • شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 09:31
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

ماه رجب، مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خوب است دلم خلوت شب داشته باشد...) * رضا قربانی

506

ماه رجب، مدح امیرالمؤمنین(ع) -(خوب است دلم خلوت شب داشته باشد...) مولاجان...!

خوب ست دلم خلوت شب داشته باشد
سختی بکشد تاب و تَعَب داشته باشد!

«خواهان هنرمندِ تو گر کوه جگر داشت،
اول قدم آن است ادب داشته باشد»

در بارگه عشقِ تو عاقل، تَه صف هست
باید که به دیوانه لقب داشته باشد!

بدخواه تو آقا به خداوند بعید است…
از سمت پدر، اصل و نسب داشته باشد

تو عشق عجم‌هایی و حیف ست به‌وَاللّه
مانند تو را قوم عرب داشته باشد!

تو یک‌تنه باعث شده بودی که"محمد"
هنگام خطر ، داوطلب داشته باشد

گفتند خدا نیست"علی"، ما که ندیدیم،
مثل تو کسی جلوه‌ی رب داشته باشد!

زایِشْگَهَتْ از قصد شده کعبه، علی جان!
تا سجده به یک سنگ، سبب داشته باشد

آنقَدْر بزرگی که، تو تب میکنی اول…
گر قنبرِ تو، حالت تب داشته باشد!

خوشبخت شود هرکه برات نجفت را
در سیزده ماه رجب داشته باشد

  • شنبه
  • 25
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

عدل علی(ع) -(هرآنکس طریق عدالت قدم میزند) * مجید قلعه بیگی

283
3

عدل علی(ع) -(هرآنکس طریق عدالت قدم میزند) هرآنکس طریق عدالت قدم میزند
به مُلک شرف او علم میزند

اگر پادشاه عدالت علیست
چرا عده ای قاعده را بهم میزند

چرا عده ای با ستم با نفاق
ز خون جماعت اِرم میزند

چرا از خیانت جنایت بشر
هر عصری به نوعی قلم میزند

عجب روزگاری شده،ظالمین
دم از جور و ظلم و ستم میزند

بیا صاحب الامرِ عصرنفاق
خوائن ز دیوان دم میزند

تویی رهبر عدل بعدِ علی
که بعضی دم از آن کرم میزند

خدا داند این قشر بی رحم و دون
به ملت فقط فاز غم میزند

کیم من؟زبانِ همین مردمم
دل شب«فقیرخویی» قلم میزند

  • سه شنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

در مدح حضرت علی(ع) -(ما مستِ مئیِ حیدر و مولای الستیم) * مجید قلعه بیگی

467

در مدح حضرت علی(ع) -(ما مستِ مئیِ حیدر و مولای الستیم) ما مستِ مئیِ حیدر و مولای الستیم
با ذکر علی،مست ز هر باده پرستیم

با مهر علی چونکه دل شیعه گره خورد
زین رو ز همه وعدهٔ بیگانه گسستیم
خوش باش به خود عاشق حکّام سقیفه
ما پیرو مردان شرف، حیدری هستیم

ثانی به درک رفت و نشست آل سعودی
ما گردن مفتیِّ شما را که شکستیم

ای لشگر بی غیرت و بی عرضه داعش
ما دافع قبر و حرم زینبی هستیم

سربند اَنا کلب رقیه به سر ماست
چون همچو رقیه همگی زینبی هستیم

پس رهبر این هست علی بود و علی هست
ما منتظر هتک شما فرقه نشستیم

بنویس «فقیرا» هنر ما عمل ماست
با ذکر علی سر نشناسیم، همه مستیم

  • سه شنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مجید قلعه بیگی

در مدح حضرت علی(ع) -(ای وجود آفرینش قطب خلقت یاعلی) * مجید قلعه بیگی

445

در مدح حضرت علی(ع) -(ای وجود آفرینش قطب خلقت یاعلی) ای وجود آفرینش، قطب خلقت یاعلی
ناخدایِ فُلک تقوا و ولایت یا علی

صاحب علم لدونـنی، حافظ ارکان دین
شهسوار لافتیٰ، ربّ الشجاعت یا علی

من «فقیـــــــــرِ» مستمندم، خادم درگاه تو
بارها کردی فقیران را حمایت یا علی

عاجزم از وصف تو، ای شهریار عالمین
ناقص العقلم کنم اینگونه خدمت، یاعلی

تو رموز سرنوشتی، نه خدایی نه بشر
می شود با تو قیامت، وه قیامت یا علی

تو امیرِ کائناتی، هسته ی مطلق تویی
تو صراط المستقیمی، بهر جنّت یاعلی

آدم از نور تو شد آدم، نکردم من غلو
از تو آدم شد، گرفت عزّ و شرافت یاعلی

عیسیِ مریم مگر از دم، دمی میزد سخن
تو به او در لامکان کردی عنایت، یاعلی

کهکشان و عرش و فرش و جنت و کرّوبیان
در حضورت میکند، عرض ارادت، یاعلی

بیت الأعلیٰ زادگاهت، با خدا هم خانه ای
انبیا حیران شده بر این مقامت، یاعلی

گفته طاها، لا امیرالمومنین اِلّا علی
حک شده با خطِّ زر بر باب جنّت، یاعلی

آه از آن ساعت که مسجد قتلگاهت شد، دگر
دفن شد در کوفه با تو، آن عدالت یاعلی

بعدِ تو آمد به عرصه، حاکمان زر پرست
بر یتیمان هم نشد، رحم و مروّت یاعلی

ظاهراً فرقِ تو اما، باطناً وجدان شکست
منبر و عمّامه ها هم گشت غارت، یاعلی

با لباس مصطفی بر جای پیغمبر نشست
با سلام و تهنیت ها، شد خیانت یاعلی

من چه گویم عاجزم، مهدی شده خونین جگر
صبر او چون زینبی دارد حکایت، یا علی

نیمۀ شب گشته و حیران قلم، گریان «فقیـــــــر»
از شما دارد فقط چشم کرامت، یاعلی

  • یکشنبه
  • 3
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 22:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(انگونه ای که عطر ز شیشه فرار کرد...) * محمد قانع

334

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(انگونه ای که عطر ز شیشه فرار کرد...) انگونه ای که عطر زشیشه فرار کرد
عاشق فرار از همه عالم به یار کرد
دل را نفوذ چشم خمارت شکار کرد
در بهت و حیرتم که نگاهت چه کار کرد..!

ما را به روی بال ملا ئک سوار کرد

سنگ دلم به یک نگهت کیمیا شود
از بند جرم خبط و معاصی رها شود
هرکس به درد عشق شما مبتلا شود
بی شک شبهه شامل لطف خدا شود

بی چاره آن که از سرکویت فرار کرد

صیدی که خود نشسته به دام شما منم
مست و خراب باده ی جام شما منم
در آرزوی بوسه ز کام شما منم
از کودکی همیشه غلام شما منم

خالق مرا فقیر و تو را سفره دار کرد

چون مرتضی علی به دو عالم نگار کیست؟
آیینه دار حضرت پروردگار کیست؟
جبریل را معلم و آموزگار کیست؟
حصن حصین و ناجی و منجی ز نار کیست؟

صفر مرا خدا به ولایت هزار کرد...!

آن ذره ای که از نظرت افتاب شد
در بین خم نشسته و آخر شراب شد
هر کس چشید از می ات عالیجناب شد
باده ز فیض دست تو خوردن ثواب شد

چشم مرا پیاله چشمت خمار کرد

ذکرت مرا به رقص جنون در بیاورد
فطرس به یمن کودک تو پر بیاورد
خالق اگر دوباره پیمبر بیاورد
کی شرزه ای شبیه به حیدر بیاورد؟

حتی خدا به خلقت تو افتخار کرد...

تو درب شهر علم رسول مؤیدی
واضح ترین تلالوء انوار سرمدی
از پای تا به سر تو تماما محمدی
از بسکه مست بوی گل یاس احمدی...

...زهرا تو را برای خودش اختیارکرد

در بین سفره نان حلالم تویی علی
درسرنوشت و طالع و فالم تویی علی
دارم یقین که اوج کمالم تویی علی
بی شک همای رحمت عالم تویی علی

الحق که خوب وصف تو را شهریار کرد!!

بر من مسیر عشق و غمت را نشان بده
بر میتم ز لطف و عنایت تو جان بده
بر این اسیر بی کس و کارت امان بده
بی پرده گویمت،به... استخوان بده

مهرت حواس و هوش مرا تارومار کرد

یک رشته از عبای تو سکان آسمان
خال لب تو نقطه پرگار این جهان
خاک ره تو سرمه چشمان عاشقان
جاروی صحن فاطمه ات با فرشتگان

عالم به دور فاطمه ی تو مدار کرد

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:58
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(تشنه کامی که لب او ربنا برداشته...) * بردیا محمدی

466
1

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(تشنه کامی که لب او ربنا برداشته...) تشنه‌کامی که لبِ او رَبَّنا برداشته
آب را از چشمه‌سار مرتضی برداشته

از وضوی او حیات جاودانه می چکد
خضر از مَسحِ علی آب بقا برداشته

زحمت خَلقِ تشیُّع را خودش گردن گرفت
بار ما را حیدر از دوش خدا برداشته

کعبه را بی پرده ی مشکی تصور کرده اند
تا علی از شانه های خود عبا‌ برداشته

از زمانی که علی حِین قنوتش اخم کرد
طاق محراب مساجد انحنا برداشته

کار دست قابض الارواح داده وقت جنگ
ذوالفقارش را به قصد حمله تا برداشته

وصله‌پینه فوت و فنِّ کیمیای حیدر است
بارها فضّه ز نعلینش طلا برداشته

روز محشر دست حسرت بر سر خود می زند
هرکه دست از حُبِّ آل مرتضی برداشته

آمده که شیعه ی حیدر،شفیعش فاطمه است
این مُسَبب شد که من را هم هوا برداشته

می توان بر شکِّ قلبش با یقین خرده گرفت
زائری که در نجف قبله‌نما برداشته؟!

در حریمش شاعران سرگرم مضمون یابی اند
جای جای صحن او را محتوا برداشته

گنبد و گلدسته را انسان تجسم می کنم...
گوئیا ایوان‌طلا دست دُعا برداشته

اذن دیدار پسر را هم پدر امضا کند
در "نجف" زائر براتِ "کربلا" برداشته
▪️
▪️
آن کفن های بهشتی سهم فرزندش نشد
پس برای خود حسینش بوریا برداشته

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:04
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد جواد خراشادی زاده

حضرت علی(ع)، مدح -(برای مدح علی هرقلم قیام کند...) * محمد جواد خراشادی زاده

296
1

حضرت علی(ع)، مدح -(برای مدح علی هرقلم قیام کند...) برای مدح علی هر قلم قیام کند
اگر اراده کند مدح آن مقام کند

عجیب نیست اگر پیش پای قنبر او
فلک به سجده بیفتد ملک قیام کند

دوباره یک نفر اینجا به سجده افتاده
بگو بلند شود رفع اتهام کند

اشاره کردی و خورشید جای خود برگشت
که عرش و فرش تو را باید احترام کند

برای وحشت لشکر، فقط همین کافی‌ست
علی اشاره به شمشیر در نیام کند

خودش که نه! به خدا حرف ذوالفقارش هم
به دشمنان خدا خواب را حرام کند

تمام دلخوشی عاشق علی این است
زمان مرگ به مولای خود سلام کند

برای وصف تو قافیه ها کر و لال اند
یکی بیاید و شعر مرا تمام کند

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:08
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 محمد جواد خراشادی زاده

مدح مولاعلی(ع) -(چنان پر کرده نام پرشکوه تو دهانم را...) * محمد جواد خراشادی زاده

463
1

مدح مولاعلی(ع) -(چنان پر کرده نام پرشکوه تو دهانم را...) چنان پر کرده نام پرشکوه تو دهانم را
که تسخیر خودش کرده ست مغز استخوانم را

نه اینکه من فقط از عشق تو مستانه میخوانم
که رسوا کرده عشق تو تمام دودمانم را

برای مردنم اصلا نیازی نیست شمشیرت
به یک برق نگاهت میکنم تقدیم جانم را

چنان خاک قدم های تو جانم را جلا داده
که باید در بیابان نجف جویی نشانم را

محال است از تو و از وصف رویت دست بردارم
اگر از پشت سر بیرون کشد دشمن زبانم را

چنان دور ضریحت خوشه ی انگور روییده
که از حال طبیعی می کند خارج روانم را

"علی حبه جنة، قسیم النار و الجنة"
ضمانت کرده عشق پاک تو هر دو جهانم را

من از شوق وصال تو به سمت مرگ می آیم
روایت می کند تاریخ روزی داستانم را...

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(شیعه تا روز ابد سائل شاه نجف است...) * علی قاسمی

292

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(شیعه تا روز ابد سائل شاه نجف است...) شیعه تا روز ابد سائل شاه نجف است
پیرو شیر خدا در ره خود با هدف است

شیعه هرگز نشود تابع افکار پلید
مثل حیدر همه دم متقی و باشرف است

هرکه باشد به دلش مهر و تولای علی
پای میزان عمل غرق نشاط و شعف است

شیعه در بحر ولایت چه بهایی دارد
همچنان در گرانیست که اندر صدف است

شیعه سرمشق ز زهرای مطهر گیرد
از پی حفظ ولایت همه جا؛ جان به کف است

هرکه بی مهر علی اهل عبادت باشد
شک ندارم که همه صوم و صلاتش تلف است

بسکه این مهر فروزنده تجلا دارد
همه آفاق به انوار رخش در کنف است

حرمت و شأن و مقامش که بود فوق بشر
بهر پاس حرمش خیل ملک صف به صف است

قاسم دوزخ و جنت نبود غیر علی
هرکه شد دشمن دین با خود حیدر طرف است

نه فقط در دم مردن ؛به یقین روز جزا
نغمه ی هاتف غیبی زخدا لاتخف است

هرکه را نیست به دل مهر و ولای حیدر
روز عقبی که شود حاصل او وا اسف است

زان شمیمی که وزد ازسرکوی حیدر
شیعه سرخوش ز عنایات شه لوکشف است

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:23
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(باء بسم الله عالم برق چشمان علیست...) * زهرا آراسته نیا

670

حضرت امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(باء بسم الله عالم برق چشمان علیست...) باء بسم الله عالم برق چشمان علی ست
مرز بین حق و باطل دست فرقان علی ست
گفته پیغمبر همانا جان من جان علی ست
چشم دریا خیره مانده سمت باران علی ست
مست کرده حق جهان را باده را داده به دستش
لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش

ذکر او اصل عبادت، خانه اش سمت هدایت
کوه ایمان، شاه مردان، نسل او نسل سیادت
کعبه سینه چاک او شد در همان بدو ولادت
بوده زهرا در کنارش؛ با ولایت تا شهادت
خوش به حال آنکه مانده بر همان عهد الستش
لافتی الا علی لا سیف الا چشم مستش

عرش را بی تاب کرده لحن جانسوز کمیلش
یوسف آمد بر درش تا پر شود از عشق کیلش
شک ندارم قلب جنه سمت قلب اوست میلش
هر برات کربلامان اسم مولا هست ذیلش
من فدای مهربانی های جان حق‌پرستش
لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش

نوح کشتی را نشانده تا که اسمش بر لب آمد
برق شمشیرش چو پتکی بر سپاه مرحب آمد
نور او قلب جهان را همچو ماهی در شب آمد
خطبه هایش جان گرفت و بر لبان زینب آمد
شور و شیدایی در عالم از وجود اوست هستش
لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش

میثمت کو تا ببازد پای عشق تو سرش را
چشم واکن تا ببینی وضع بی سامان دنیا
قصه ی دست عقیلت شد نیاز هر شب ما
رحم کن بر ما و دل را شیعه ی نابت بفرما
تیر عشقش بر دلم زد نازشستش، ناز شستش
لافتی الا علی لاسیف الا چشم مستش

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:28
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(به نام عشق میگفتم غزل در وزن لیلا را...) * ناصر شهریاری

1154

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(به نام عشق میگفتم غزل در وزن لیلا را...) به نام عشق می گفتم غزل در وزن لیلا را
به ساز عشق می خواندم تمام خواندنیها را

پی لیلا رخی ، مجنون، از این کوچه به آن کوچه
به بال عشق می گشتم سراسر کل دنیا را

که شاید لحظه ای ، آنی ، ببیند دیده ام رویی
وحیران همچو آیینه ، بغل گیرم تماشا را

گذرها را گذر کردم ، چه شبها را سحر کردم
مگر گیرم چو قطره دامن مواج دریا را

شدم آزرده خاطر ، خسته تن ، تنها تر از تنها
امیدم رفت و نومیدی گرفت از من تمنا را

که ناگه هاتفی گویا ، به گوش جان و دل گفتا
چرا یکدم نمی کوبی ، دری از اهل معنا را

دلم شد روشن از نوری ، توکل بر خدا کردم
به نور روشن امروز ، دیدم صبح فردا را

زدم دست توسل سوی دامان خداوندی
که مهر لایزال او مسخر کرده دلها را

جوابم داد و گفتا که به سلطان نجف رو کن
به یا زهرا بگیر آنجا شبی دامان آقا را

نجف بود و حرم بود و بهشتی از ملائک پر
بدیدم آنچه می دیدم میان خواب و رویا را

گرفتم دامن شیر خدا ، میر دو عالم را
چنان طفلی که می گیرد به هر جا دست بابا را

منی که در پی یاری ز هر کویی گذر کردم
در آنجا گوئیا دیدم من آن رخسار زیبا را

بگفتم اشهد ان علی ، مولا علی مولا
مسلمان علی گشتم چه دنیا و چه عقبا را

سلامی بر علی دادم ، سلامم داد پبغمبر
علی گفتم ولی قلبم زیارت کرد طاها را

چه سِرَی هست در عشق علی و عشق شیرینش
شده لیلای مجنونها و مجنون کرده لیلا را

علی چون قند شیرین می کند تلخی عالم را
علی چون ماه روشن می کند پایین و بالا را

علی سر کلام وحی بر جان نبی باشد
که گفتا در مقام او حدیث شام اسرا را

غدیر از برکت حیدر مبارک سرزمینی شد
که مست از خم خود کرده دل هر مست و شیدا را

علی باشد تجلی صفات خالق اکبر
که صحرا می کند دریا و دریا کرده صحرا را

زبان واژه گنگ است و ندارد شور وصفش را
خدا باید کند مدح و ثنا عالی اعلا را

ثنای مرتضا گفتن زبان وحی می خواهد
بگو جبریل پر ریزد ، کند مدح آن مسیحا را

کسی را که علی آقاست حتما مادرش زهراست
شفاعت می کند زهرا مسلمانان مولا را

محب مرتضی سهم از نگاه فاطمه دارد
به محشر فاطمه دارد هوای عبد تنها را

ز شان فاطمه گفتم هر آنچه از علی گفتم
که زهرا آینه دار است آن مولای والا را

زبان قاصر ز اوصاف علی و فاطمه آری
و ما ادریک حیدر را و ما ادریک زهرا را

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:32
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(برای دفع هر محنت، امام اولین کافیست...) * عادل حسین قربان

405

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(برای دفع هر محنت، امام اولین کافیست...) برای دفعِ هر محنت، امامِ اولین کافی‌ست
مخواه از غیرِ او چیزی، امیرالمؤمنین کافی‌ست

نترس از جورِ این دنیا، نترس از حولِ آن دنیا
به حقانیتِ مولا، اگر داری یقین، کافی‌ست

بگو اصحابِ باطل را، بگو ابنای شیطان را:
"فقط حیدر، اگر باشد، نبی را جانشین، کافی‌ست"

ولای شاهِ مردان را، میانِ قلبِ خود بنشان!
برای دوری از آتش، همین باور، همین کافی‌ست

قناعت را بیا بنگر، شده حاکم، امامی که،
میانِ سفره، ایشان را، کمی نانِ جوین کافی‌ست

خوشا بر خاکِ این دنیا، که خورشیدی چنین دارد
همین که شمسِ روی او، بتابد بر زمین کافی‌ست

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:40
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح مولاعلی(ع) -(به یک علت ادامه می دهد آفاق راهش را...) * حامد آقایی

450

مدح مولاعلی(ع) -(به یک علت ادامه می دهد آفاق راهش را...) به یک علت ادامه می دهد آفاق راهش را
که قربانی کند در پایت آخر مهر و ماهش را

خدایت آفرینش را به تسخیرت در آورده
و در دست شما داده است افسار سپاهش را

تو را از اول خلقت به روی دست می بردند
بشر می دید در تو آن نگار دلبخواهش را

چه دارد سفره ات ؟ جنت دهانش آب افتاده
سلیمان می دهد بر کاسه لیسیِ تو جاهش را

از آن وقتی که تابیدی ، طوافت می کند عالم
دمی منظومه از تو برنمی دارد نگاهش را

نیازِ موعظه بر بت پرستان نیست وقتی که
کنارت با عصا انداخته کافر اِلٰه ش را

هم اول کس ، هم آخر کس در این دعوی من هستی
تو در کعبه ، کسِ دیگر بیارد زادگاهش را

که مانند تو در نسل مخالف دوست می بیند
به بدخواهش که مانند تو پس داده سلاحش را

به محشر هم به فکر دوستدار بی نوا هستی
به روی دوش خواهی برد کوهی از گناهش را

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:41
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(عدل بی نام علی واژۀ نامفهوم است) * علیرضا امانی مجد

310

در مدح حضرت علی(ع) -(عدل بی نام علی واژۀ نامفهوم است) عدل ِ بی نام علی واژه ی نامفهوم است
عشق ِ بی یاد علی پیکره ای مصدوم است
مرتضا کیست که در پنجه ی او قهر خداست
جوهر عشق که در نقش عَرَض مکتوم است
مرتضا ، آینه ی وجه خدا هست ولی
عقل نا پخته و اذهان بشر مسموم است
گر من از مدح علی عاجزم از درک من است
ورنه میزان کمالات علی معلوم است
در دیاری که علی رهبر خلق است ، عقیل
سهم خود دارد و از سهم دگر محروم است
حق ز حقدار گرفتند و به نا حق دادند
این عجب نیست به هر جا که تفکّر شوم است
آتش آن نیست که درگاه علی را سوزاند
آتش آن است که در سینه ی او مکتوم است
پرسم از چاه که با گریه چه می گفت علی؟
گوید این بود سخن: فاطمه ام مصدوم است
به غم انگیزترین محنت زهرا سوگند
که علی از همه ابنایِ بشر مظلوم است

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(نام حریت مرید و شرمسار حیدر است) * حسین خیرزاد آذر هشترودی

266
1

در مدح حضرت علی(ع) -(نام حریت مرید و شرمسار حیدر است) نام حریت مرید و شرمسار حیدر است

معنی آزادگی در انحصار حیدر است

عدل و انصافی که او معنا نموده در عمل

این عدالت تا قیامت یادگار حیدر است

نام امنیت به خون و ذوالفقار خود نوشت

جامه زهد و شرافت افتخار حیدر است

کفّه میزان او با زور و زر سنگین نشد

این توازن در عدالت ابتکار حیدر است

گر علی را با عدالت معنی و معنا کنی

عدل او نامی ز نام مستعار حیدر است

پرچم اسلام و قرآن را به طاق عرش برد

آسمانها غرق و مبهوت وقار حیدر است

در مصافش سرسپاهان و یلان سر خم نمود

این شجاعت شمّه ای از اقتدار حیدر است

صحنه میدان و عدوان در ید مولا اسیر

غیر این باشد به کام ذوالفقار حیدر است

شیر یزدان در لقب شایسته شأن علیست

لطف حق و هدیه ای از کردگار حیدر است

نام او بر سینه ی تاریخ حکاکی شده

سینه های عاشقانش چون مزار حیدر است

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(هرکس که شد مرید علی نکته دان شود) * ناشناس ؟؟؟

654

در مدح حضرت علی(ع) -(هرکس که شد مرید علی نکته دان شود) هرکس که شد مرید علی نکته دان شود
بر خوان جود و رحمت او میهمان شود

آن شاعری که در همه عمر از حسین گفت
بر آسمان شعر و ادب جاودان شود

آری بر اسمان ادب می توان رسید
شاعر اگر که شاعر این دودمان شود

دردا که هردم از ستم چرخ رورگار
در باغ عمر ، قامت سروی کمان شود

هر گوهری به ارزش خود دارد اعتبار
"روزی که نیست قیمت او هم گران شود"

ما مست جام عشق حسینیم و زان سبب
پیر شکسته دل ، ز سبویش جوان شود

دارم امید... آنکه نفس تا به سینه هست
سیلاب اشک ، زبنت این دیده گان شود

  • سه شنبه
  • 12
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مدح امام علی(ع) -(سفره ی لطف علی تا اینکه برپا میشود...) * محسن زعفرانیه

556

مدح امام علی(ع) -(سفره ی لطف علی تا اینکه برپا میشود...) سفره ی لطفِ علی تا اینکه برپا می شود
واژه ی احسان و نیکی خوب معنا می شود

در بساط واژه های ذهن خود دنبال عشق
هرچه می گردم فقط نام تو پیدا می شود

چون خدا را میدهم با نام زیبایت قسم
روزهایم با عنایات تو فردا می شود

لطف مولایم همیشه شامل حال من است
تا که گویم یا علی این دل چه شیدا می شود

از فضیلت های حیدر هرچه بنویسم کم است
گوشه چشمی گر نماید قطره دریا می شود

  • چهارشنبه
  • 13
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 21:46
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(دلم برای سرودن بهانه میخواهد...) * سیدمهدی حسن زاده

290

مدح امیرالمؤمنین(ع) -(دلم برای سرودن بهانه میخواهد...) دلم برای سرودن بهانه می خواهد
از آن طرف دوسه مصرع نشانه می خواهد

بیا که حال و هوای غزل عوض بشود
بیا که معنی خیر العمل عوض بشود

که هر که از تو بگوید نماز می خواند
ز رازخانه ی چشم تو راز می خواند

فقط تو را که امیری امیر می دانم
امیرجان دو سه خط از غدیر می خوانم

غدیر برکه ی اخبار تا ابد جاری ست
غدیر مثل خدا مرز کفر و دینداری ست

غدیر، مکه ی یک بعثت مجدد بود
غدیر، شعر تر حضرت محمد(ص) بود

گرفت دست علی را نبی ولی به خدا
و ما رمیت تجلی نمود در مولا

گرفت دست علی را خدا بر آن منبر
و کعبه غرق مباهات بود بر حیدر

گرفت دست علی را و برد تا بالا
نگاه کن که چه لبخند می زند زهرا (س)

علی ولایت بر مومنان مبارک باد
خلافتت به زمین و زمان مبارک باد

دوباره مست نگاهت به هوش می آید
دوباره بغض گلویم به جوش می آید

نخواستم که دل مثنوی شکسته شود
غزل به گریه بیفتد قصیده خسته شود

نخواستم که بگویم دو ماه رد شده بود
که حرمت سخنت زیر پا لگد شده بود

که کعبه مات سقیفه نشست و حیران شد
غدیر بئر معطل ترین بیابان شد

صحابه ات همه در پشت هم قطار شدند
زنان جاهل قومت شترسوار شدند

غدیر شد و کلاه از سر نفاق افتاد
و قصه ای که نبایست اتفاق افتاد

برای حضرت یوسف چه محشری کردند
برادران سقیفه برادری کردند

نشسته بر سر چاه و به یاد می آرد
دوباره اشک علی توی چاه می بارد

و باز یاد همان صحنه های دردآور
و باز فکر در و کوچه های بی پیکر

نشسته بود که نعلین را رفو بزند
کسی نبود که مرهم به زخم او بزند...

نشسته بود که آهش به آسمان برسد
که زخم های عمیقش به استخوان برسد

که نیست کار زبان با نگاه باید گفت
که حرف های علی (ع) را به چاه باید گفت

دوباره درد دلش را به همسرش می گفت
به سرورش، به رفیق و برادرش می گفت

اگرچه از پیشش یار و همسرش رفته
اگرچه تنها مانده برادرش رفته

غدیر آمده عید است حرف غم نزنید
و از سقیفه و اهل سقیفه دم نزنید

برو بخوان که بدانی غم امیرت را
بیار حضرت علامه! الغدیرت را

علی سکوت نمود؟! این کجای تاریخ است؟
که خطبه های علی لابلای تاریخ است

که جای جای مدینه براش منبر بود
سکوت، معجزه ی ذوالفقار حیدر بود

کسی نبوده شبیه علی و هرگز نیست
در این زمینه برادر سکوت جایز نیست

  • سه شنبه
  • 19
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 21:39
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(درست یا که غلط حرف من دوتا نشود) * سید حسن خوشزاد

551
1

در مدح حضرت علی(ع) -(درست یا که غلط حرف من دوتا نشود) درست یاکه غلط حرف من دوتا نشود
دلم به غیر علی با کس آشنا نشود

بقا به درگه مولاست گر بقا خواهی
کسی که خادم این در شود فنا نشود

به پادشاهی عالم ولایتش ندهم
غلام از در ارباب خود جدا نشود

سگی که آبو غذایش دهند بی منت
به هیچ در نرود چونکه بی وفا نشود

خبر رسید به موسی بدون اذن علی
عصا زکف ندهد چونکه اژدها نشود

بگو به صوفی غافل ره انابت گیر
علی ولیست خدا را ولی خدا نشود

بسی کسان که بگفتند ما علی هستیم
خدا گواه یکیشان چو مرتضی نشود

بزن تو مهر خموشی به طبع خود احسان
برو به کار خودت تا که شر به پا نشود

  • پنج شنبه
  • 21
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 امین اسماعیل زاده ماکوئی

در مدح حضرت علی(ع) -(عشق علی بر همگان واجب است) * امین اسماعیل زاده ماکوئی

378

در مدح حضرت علی(ع) -(عشق علی بر همگان واجب است) عشق علی بر همگان واجب است
سلطۀ او بر همه دل غالب است

قدرت پر عزت پروردگار
در ید خیبر شکنش غائب است

جنت الاعلاء خدا را یقین
صاحب الطاف علی صاحب است

روز قیامت چو بپای حساب
محکمه با حکم علی جالب است

طی طریقت بکند یک شبه
هر که به عشق علوی راغب است

قربت جانان و کلید جنان
عشق علی ابن ابی طالب است

  • دوشنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 23:39
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مدح مولانا امیرالمؤمنین(ع) -(بدون حبّ تو مولا صراط میلرزد...) * علی مقدم

470

مدح مولانا امیرالمؤمنین(ع) -(بدون حبّ تو مولا صراط میلرزد...) بدون حُبِّ تو مولا ، صراط می‌لرزد
اگر اشاره کنی ، کائنات می لرزد

اگر نسیم تکانی به گیسویت بدهد
ز پیچ زلف تو راه نجات می لرزد

نبوده گَردِ تَغَیُّر به ذاتِ ثابتِ تو
که پیشِ پایِ تو‌ ، پُشتِ ثبات می‌لرزد

«شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام»*
بدون حُبّ علی ، مُحکمات می‌لرزد

چه هیبت است خدایت نهاده در اسمت
که از نوشتنِ نامت ، دوات می لرزد

فقیه و صوفی و زاهد ، تمامْ مست تو اَند
هر آنکه آمده در این بساط می لرزد

ز شوقِ دیدنِ تو ، میلِ رقص پیدا شد
تنم اگر که به وقت ممات می‌لرزد

  • سه شنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

در مدح حضرت علی(ع) -(بخوان فیضی سرود عاشقان را) *کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

368

در مدح حضرت علی(ع) -(بخوان فیضی سرود عاشقان را) بخوان(فیضی) سرود عاشقان را
بخوان وردِ زبان صادقان را

نوایِ دلنشینِ اهل ایمان
دعایِ نیمه شبهای یتیمان

سرودِ ملّی اهل سماوات
دمِ روحانیِ دِیر و خرابات

دمِ قُدّوسیانِ عرش اعلا
شعارِ حضرتِ باری تعالا

همین است وهمین است وهمین است
فقط حیدر امیرالمؤمنین است

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

در مدح حضرت علی(ع) -(علی آقاترین آقای دنیا) *کربلایی رحیم فیضی اردبیلی

787
4

در مدح حضرت علی(ع) -(علی آقاترین آقای دنیا) علی آقــــــــــــــاترین آقای دنیا
علی سَروَرترین مولای دنیا

علی فخر تمــــام کائنات است
امیرِ مؤمنین و مؤمنات است

علی مردی فراتر از زمان است
بـــرای شیعیان خطّ امان است

علی فریاد مظلومان عالَم
علی تــــــــــاج سَرِ اولادِ آدم

علی سرلوحهٔ اهل زمین است
علی استاد جبریل امین است

  • پنج شنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

روز طبیعت؛ سیزده فروردین، امیرالمؤمنین(ع) -(سبزه ام را میسپارم دست آقای نجف...) *

1662
4

روز طبیعت؛ سیزده فروردین، امیرالمؤمنین(ع) -(سبزه ام را میسپارم دست آقای نجف...) #یاامیرالمومنین_ع

سبزه ام را مےسپارم دست آقاے نجف
طالِعم دستِ علے باشد برایم بهترست

اِعتقاد هر کسے باشد برایش محترم
سیزده را دوست دارم زادروزِ حیدرست...

  • جمعه
  • 13
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 12:12
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

در مدح حضرت علی(ع) -(ای دل به اشك چشمه ی چشمت وضو کن) * سیدبشیر حسینی میانجی

271

در مدح حضرت علی(ع) -(ای دل به اشك چشمه ی چشمت وضو کن) ای دل! به اشك چشمه ی چشمت وضو کن
آیینه ی آیین خود را شستشو کن

در خلوت و جلوت بر آن آیینه بنگر
با چشم دل، يار دل آرا جستجو کن

یار حقیقی جز خدای مهربان نیست
هر روز و هر شب با خدایت گفتگو کن

خواهی ببینی روی آن نادیدنی را
دیدار روی مرتضی را آرزو کن

باشد تماشای علی عین عبادت
او را نظر بنما و کسب آبرو کن

تنها سبوی عشق در دست علی هست
لبهای جان را آشنا با آن سبو کن

ذکر علی ذكر حقِ عاليّ اعلاست
گه ذکر یا حق گو و گاهی ذکر هو کن

گر چه غریق بحر عصیانی «بشیرا»
دل را انیس آیه ی «لاتقنطوا» کن

  • دوشنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 17:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سیدبشیر حسینی میانجی

در مدح حضرت علی(ع) -(سوگند می‌خورم به جلال تو یا علی) * سیدبشیر حسینی میانجی

563

در مدح حضرت علی(ع) -(سوگند می‌خورم به جلال تو یا علی) سوگند می‌خورم به جلال تو یا علی
آیینه‌ی خداست جمال تو یا علی

ساقیّ کوثریّ و جهان مست جام توست
زمزم نمی ز بحر زلال تو یا علی

بعد از کمال ختم رُسُل در میان خلق
فوق و فراتر است کمال تو یا علی

در آن شب خجسته‌ی اسراء رسول را
مسرور کرده لحن مقال تو یا علی

ترجیع بند دفتر شعر شجاعتی
غبطه خورند خلق به حال تو یا علی

هم قهرمان عزمی و هم پهلوان رزم
شد لافتي به سینه مدال تو یا علی

مانند سرو در دو جهان سرفراز شد
آن کس كه بوسه زد به نِعال تو یا علی

تاریخ را مطالعه كردم به زیر نور
هرگز نبود و نیست مثال تو یا علی

همچون تو میر و پادشه ساده زیست كیست
الگوست هر ستوده خصال تو یا علی

تنها کسی که گفت: «سلونی» فقط تویی
قربانِ علم و سِحر حَلال تو یا علی

با آه و درد و غصه و آلام و غم گذشت
ایّام عمرِ شصت و سه سال تو یا علی

آن شب که گوش چاه، نوای تو را شنید
آب آب شد ز شرح ملال تو یا علی

در وقت مرگ، کاش تماشا کنم تو را
بهتر ز جنّت است وصال تو یا علی

بر شأن خود «بشیر» کند فخر، روز و شب
زیرا که گشته نوکر آل تو یا علی

  • جمعه
  • 20
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:51
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 وفا منافی اردبیلی

در وصف بیانات حضرت علی(ع) -(گوزون دوشنده علینون گوزل غزللرینه) * وفا منافی اردبیلی

344
1

در وصف بیانات حضرت علی(ع) -(گوزون دوشنده علینون گوزل غزللرینه) گوزون دوشنده علینون گوزل غزللرینه
دئنن کی مشتری ام مشتعل غزللرینه

کلامِ وَحییله نهج البلاغه قارداشدی
وضو یوخوندی اگر وورما اَل غزللرینه

حدیثِ زلفِ علی منحصردی فاطمیه
اوزون قصیده سینه گئتمه، گَل غزللرینه

اگر بصیرته سرمشق و منبع آختاروسان
توجه ائت، نه یازوب گور جَمل غزللرینه

یاتوبدی سایۀ هر نقطه سینده مین حکمت
سوز اهلی واله اولوب بی بدل غزللرینه

جهانِ شعر و ادبده دلیلی وار کی اونون،
یتیشمیوب هله ده هئچ غزل غزللرینه

غزل دئیوب شُعرا تاخچیا قویار اما
علی غزل دئیوب ایلر عمل غزللرینه

ایچون کی آند ایچورم رَبُکَ اِلَی النَحله
خدا توکوبدی علینون عسل غزللرینه

  • چهارشنبه
  • 25
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 15:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد