حضرت علی علیه السلام

مرتب سازی براساس
سید ناصر ولائی زنجانی

در مدح حضرت علی(ع) -(گفتم به كعبه از چه چنين ناز مي كني) *سید ناصر ولائی زنجانی

418

در مدح حضرت علی(ع) -(گفتم به كعبه از چه چنين ناز مي كني) گفتم به كعبه از چه چنين ناز مي كني
هر جا بساط فخر خودت باز ميكني

گفتا اگر علي به تو يكدم نظر كند
همچون پرنده پر زده پرواز مي كني

آيد اگر به خانة تو مرتضي دمي
ساييده سربه عرش وسرافراز مي کني

آيند قدسيان پي ديدار خانه ات
آندم چو قبله ناز خود آغاز مي كني

من زادگاه شير خدايم مرا بس است
اين افتخار و كشف كزان راز مي كني

داري اگر ولاي علي را به دل بدان
شعر ولايي از دل خود ساز مي كني

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:43
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
سید ناصر ولائی زنجانی

در مدح حضرت علی(ع) -(یاعلی نام تو شد عالمگیر) *سید ناصر ولائی زنجانی

319

در مدح حضرت علی(ع) -(یاعلی نام تو شد عالمگیر) یاعلی نام توشد عالمگیر
همه درحلقة زلف تواسیر
هرکه بی پرده جمالت بیند
میشودکافروحکمش تکفیر
هست تاریخ سراپاازتو
ای سراپای تو آیات قدیر
منکرفضل توباشد کافر
شهرتت گشته بحق عالمگیر
توبحق در دوجهان مولایی
سندزندة ما یوم غدیر
چون تودرحکمت وفضل وتقوا
نیست درخاطرة عالم پیر
اهل باطل همه تاریک چوشب
حق معلوم توچون ماه منیر
نیست درعلم وقضا همتایت
کیست درجود وسخا چون توشهیر
همه عالم به فدایت مولا
که خدا کردتورابرحق امیر
علی زیباترین سیمای هستی
نهاده پای بر بالای هستی
علی را برد بالاتر پیمبر
که بنماید رخ اعلای هستی
اشارت داد با من کنت مولاه
علی را کو بوَد مولای هستی
در خم در غدیر خم گشودند
روان شد راز از لبهای هستی
عجایب سر زند از آن امیری
که دارد بر تنش شولای هستی
ولایی چنگ زن بر دامن او
که باشد مرتضی مولای هستی

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

در مدح حضرت علی(ع) -(هرچه گویم مدح مولا را کم است) *سید ناصر ولائی زنجانی

324

در مدح حضرت علی(ع) -(هرچه گویم مدح مولا را کم است) هرچه گویم مدح مولا را کم است
پادشاهی که امیر عالم است
انبیا را داده درس عاشقی
آن معلّم که ولیّ اعظم است
برخلایق اوست میزان عمل
شیعیانش را کجا حزن وغم است
روکنی هرجا ببینی روی او
آنکه وجه الله در این عالم است
اوبر آدم داد درس بندگی
آنکه نورش خلق قبل از آدم است
حضرت یعقوب را او همنشین
هم بر ایّوب بلاکش همدم است
برتر از او هست تنها یک وجود
انبیا را آنکه زیبا خاتم است
مصطفی فرمود نفس من علیست
جان او جان رسول اکرم است
شهر علم آن نبی را اوست در
از خلایق بر حقایق اعلم است
پیش دریای عبودیت در او
هر چه گویم کمتر از یک شبنم است
در نمازش قطره های اشک او
کوثر است و سلسبیل و زمزم است
نام او مشتق ز نام ذات حق
اسم اعظم نام آن عیسی دم است
کلّ شیءٍ هالکٌٌ جُز وجه او
زانکه با حقّ است و بر حق محرم است
با ولایش دل ولایی می شود
آنکه با ذکر مدامش خرّم است
هردلی که جایگاه مهرِ اوست
بهتر از آیینه و جامِ جم است

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

در مدح حضرت علی(ع) -(آستان بوس تو هستم یاعلی) *سید ناصر ولائی زنجانی

376

در مدح حضرت علی(ع) -(آستان بوس تو هستم یاعلی) آستان بوس تو هستم یاعلی
من ز جامت مست مستم یاعلی
درحضورت بر زمین افتاده ام
تابگیری تو ز دستم یاعلی
من گدایم من گدایی بی نوا
برسر راهت نشستم یاعلی
من گنهکارم خجل نامه سیاه
عهد خود از بس شکستم یاعلی
معترف هستم به عصیان وگناه
من بدم بد پست پستم یا علی
لیک دارم در دلم حبّ تورا
بر تو عاشق از الستم یاعلی
رد مکن از درگهت جان حسین
تا ابد کن حق پرستم یاعلی
من ولایی مسلکم مولای من
جزتو بر کس دل نبستم یاعلی
من فقیرم سائلم درمانده ام
آستان بوس تو هستم یاعلی

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

عرض ارادت محضر حضرت علی(ع) -(یاعلی از کوی تو دیده گریان می روم) *سید ناصر ولائی زنجانی

381

عرض ارادت محضر حضرت علی(ع) -(یاعلی از کوی تو دیده گریان می روم) یاعلی از کوی تو دیده گریان میروم
ناگزیر از رفتنم زار و نالان میروم

چند روزی یا علی بوده ام مهمان تو
من از اوّل بوده ام ریزه خوار خوان تو
گویمت از جان و دل جان من قربان تو

از غم هجران تو دل پریشان میروم
یاعلی از کوی تو دیده گریان میروم
ناگزیر از رفتنم زار و نالان میروم

میزبانی مهربان چون تو در عالم کجاست
باخبر از هر نهان چون تو در عالم کجاست
مهربان هم دلستان چون تودر عالم کجاست

یاعلی با صد فغان بی تو ای جان میروم
یاعلی از کوی تو دیده گریان میروم
ناگزیر از رفتنم زار و نالان میروم

کوی تو باشد مرا بهتر از کوی بهشت
میرسد از کوی تو هرزمان بوی بهشت
ساکن کویت کند کی نظر سوی بهشت

یاعلی گریان از این باغ رضوان میروم
یاعلی از کوی تو دیده گریان میروم
ناگزیر از رفتنم زار و نالان میروم

منکر حقّت بحق مشرک است و کافر است
کوی توبر عاشقان از گلستان هم سر است
بی تو جنت یاعلی از جهنّم بد تر است

بی تو ای بهتر ز گل از گلستان میروم
یاعلی از کوی تو دیده گریان میروم
ناگزیر از رفتنم زار و نالان میروم

جان زهرا مرتضی یا علی دستم بگیر
وقت افتادن زپا یا علی دستم بگیر
میزنم هر جا صدا یا علی دستم بگیر

با جوازلطف تو تا خراسان میروم
یاعلی از کوی تو دیده گریان میروم
ناگزیر از رفتنم زار و نالان میروم

من ولایی مسلکم جان من قر بان تو
چند روزی یاعلی بوده ام مهمان تو
کی لیاقت میدهی تاشوم دربان تو

جان شیرین را شها برتو قربان میروم
یاعلی از کوی تو دیده گریان میروم
ناگزیر از رفتنم زار و نالان میروم

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:56
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

در مدح حضرت علی(ع) -(ای جمالت مظهر آیات کبری یا علی) *سید ناصر ولائی زنجانی

352

در مدح حضرت علی(ع) -(ای جمالت مظهر آیات کبری یا علی) ای جمالت مظهر آیات کبری یا علی
وز جلال تو جلال حق هویدا یا علی
لوح حسنت جلوه گاه آیة الله نور
صورتت بر کلمة مشکات معنا یا علی
جلوه گر شد نورحق در ذات چون آیینه ات
برصفات حق تویی مرآت رخشا یا علی
آن الف قدّت چه خوش اثبات لای نفی کرد
توهمان زیبا الف بودی در الاّ یا علی
من چه سان مدحت کنم خالق بود مدّاح تو
کرده پرآیات از اوصافت سراپا یا علی
عروت الوثقی تویی ای وارث کنز ولا
قفل گنج هل اتی مصداق طاها یا علی
عالم علم لدنّی معنی امّ الکتاب
واقف اسرار حق در لیل اسری یا علی
گربگویم ممکنی چون تو بشر کی ممکن است
خوانمت واجب شود کفرم هویدا یا علی
ممکنی آن سان که شد واجب وجودت بر جهان
چون تویی آن علّت غایی اشیا یا علی
ای شه والا مکان پیوسته دارد آرزو
زیر پایت فرش گردد عرش اعلا یا علی
ای ولی الله اعظم عالم و آدم تورا
بنده هستند و تویی بر بنده مولا یا علی
توبة آدم در آندم گشت مقبول خدا
تاقسم بر نام تو داد او خدا را یا علی
حضرت یونس که شد درمانده در دریای غم
خواند نامت را درآن ظلمات دریا یا علی
گردمت همدم به هردم با دم عیسی نبود
مردگان را وی چسان میکرد احیا یا علی
دست موسی شد ید بیضا ز نور روی تو
چوب موسی شد به نامت مارکبری یا علی
ای دُرِ بحر شرف وی گوهر دریای عشق
گشته اسرار و حقایق از تو پیدا یا علی
زاتشِ قهرت شود نار جهنم شعله ور
جنّت از نور جمال تو مصفّا یا علی
پرتوی از آفتاب بی مثال حسن تو
مقتبس شد آفتاب عالم آرا یا علی
آنزمان نوح نبی شد از غم طوفان خلاص
تا نمود او در سر کوی تو ماوا یا علی
قاسم الرزاق هستی میرسید از خوان تو
قوم اسرائیل را هم منّ و سلوی یا علی
در دل هر عاشقی زخمی زهجران مانده است
درد مندت را به لطفی کن مداوا یا علی
عرصة محشر بیا صرّاف را فریاد رس
ازتو خط گیرد کند املا و انشا یا علی
فکر و ذکرش یا علی باشد دمادم روز و شب
چون ندارد جز تو محبوبی دلارا یا علی
شعر صرّاف سخن را شد ولائی ترجمان
تا کند بردرگهت تقدیم آنرا یا علی
من غلامم بر غلام قنبرت یا مرتضی
من زکویت دل کنم حاشا و کلّا یا علی

  • سه شنبه
  • 25
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 19:04
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج علی پور علی

در مدح حضرت علی(ع) -(به صد معنا محمد شهر علم است) *حاج علی پور علی

427

در مدح حضرت علی(ع) -(به صد معنا محمد شهر علم است) به صد معنا محمد شهر علم است
که غیر از مرتضی بابی ندارد

کنوز علم وحکمت عشق وایمان
چو حیدر گوهر نابی ندارد

میسر نیست تصویر ی ز ا لله
اگر شد جز علی قا بی ندارد

توان و قدرت بازو ی قر آن
به منهای علی تا بی ندارد

عبادت.بی ولاکی.گشته مقبول
شرافت کیش و ها بی ندارد

به داعش های بیدانش بگوئید
جهان بی حیدر ار بابی ندارد

که حیدر معنی ایمان ناب است
علی سر مایه ی کل کتاب است

  • جمعه
  • 11
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

در مدح حضرت علی(ع) استقبال از شعر استاد شهریار -(به زمانه ای دل ای دل چو علی بشر نیاید) *حاج نادر بابایی

309

در مدح حضرت علی(ع) استقبال از شعر استاد شهریار -(به زمانه ای دل ای دل چو علی بشر نیاید) به زمانه ایدل ایدل چو علی بشر نیاید
ز یَم رَجا و رحمت به از این گُهر نیاید

(علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدارا)
به رَثای کوه عِزّت زِ کَهی هنر نیاید

(به علی شناختم من بخدا قسم خدا را)
که نماز بی ولایت چه ثَمر ، نظر نیاید

(برو ای گدای مسکین در خانهء علی زَن)
بُوَد این محال ، حیدر بصدای در نیاید

چو نگین پادشاهی به رکوع خود ببخشد
بدهد به سجده جانش که زسجده سر نیاید

به شجاعتش کفایت کند آن فُتوحِ خیبر
که یَلی ز شاهنامه به چنین خطر نیاید

چه رُخی به حُسن رویش بتوانمش مَثَل زد
به جمال بی مِثالش به مَثَل قَمر نیاید

(بجزازعلی که آرد پسری اَبوالعَجایب)
رود از وطن شبانه به وطن دگر نیاید

(که عَلَم کند به عالم شهدای کربلا را)
به خدا دگر نظیری به چنین پسر نیاید

عجبا شه ولایت که غریب شهر خود شد
چه کشیده خود بداند زِکسی خبر نیاید

شَجَر شریعت از او خورد آب زندگانی
که اگر نباشد آبی شَجَری به بَر نیاید

بِدَرد به نورِ حکمت همه ظلمت و سیاهی
شب تار جَهل ما را بجز او سحر نیاید

(نه خدا توانمش خواند نه بشرتوانمش گفت)
چه بگویم از مقامی که به مُختَصر نیاید

من و این یَم فضائل من و قُلّه ی کمالش
عجبا که جان ز حیرت به لبم اگر نیاید

(به دوچشم خونفشانم هِله ای نسیم رحمت)
نکنی اگر تو چاره صحت بَصر نیاید

(که زکوی اوغباری بمن آر توتیا را)
به از این غُبار کُحلی به دو چشم تَر نیاید

زدن از ولای او دَم به عمل خوش است وزیبا
چه بَساکه خِرقِه پوشی دَمی از گذر نیاید

(زنوای مرغ یاحَق بشنو که در دلِ شب)
به جزاز نوای هوحَق زِ هَزاره بَر نیاید

سرخَرمَن تو(نادر) شده خوشه چین مُفلس
ز وجود شَهریاران به گدا ضرر نیاید

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 19:24
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

در مدح حضرت علی(ع) -(ولی خدا شیر دادار علی) *حاج نادر بابایی

792

در مدح حضرت علی(ع) -(ولی خدا شیر دادار علی) ولی خدا شیر دادار علی
بگیتی بود روح ایثار علی

بهر علم و هر مسئله عالم است
کلامش همیشه گهربار علی

ندیده عدو پشت او در جهاد
شده صاحب لفظ کرار علی

بدوش نبی بت شکن گشته است
به القاب نیکو سزاوار علی

شبانه برد بر یتیمان طعام
ز آه یتیمان در آزار علی

عنایات او شامل شیخ و شاب
به مسکین و بیچاره غمخوار علی

دل شب همه(نادرا) خفته اند
به خلوتگه راز بیدار علی

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 19:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

در مدح حضرت علی(ع) -(کِشد بر علیه ستم داد علی) *حاج نادر بابایی

272

در مدح حضرت علی(ع) -(کِشد بر علیه ستم داد علی) کِشد بر عَلیه ستَم داد علی
کند تِکیه برمَسند داد علی

وَهُم راکعون شَان اوشد نُزول
به سائل چو انگشتری داد علی

عدالت ز او باشد و او زِ عَدل
که حق راکند دَم بدَم یاد علی

به ویرانه ها میرود نیمه شب
کند قلب درماندگان شاد علی

سرو جان و مال و خلافت همی
دهد در رَه عشق بَر باد علی

تو (نادر)مداوِم نَما شُکر هو
امامت شده مرد آزاد علی

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 19:57
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

در مدح حضرت علی(ع) -(بگذشته این همه شب و روزم به یا علی) *حاج نادر بابایی

665
-1

در مدح حضرت علی(ع) -(بگذشته این همه شب و روزم به یا علی) بگذشته این همه شب و روزم به یاعلی
یک دَم مباد بی تو بُوَد عمر ما علی

بَر وَصله ی عَبای تو واله بُوَد شَهان
ای شاهکارِ صُنعِ حَق کِبریا علی

تو پیکر عدالت و صبر و شجاعتی
نام توگشته معنی سِلم و رضاعلی

بَر زَرق وبَرق دَهرفنادیده بسته ای
غرق خدا شدی و زِ مَنها جدا علی

بی شبهه اُسوِه فَتبارک تویی تویی
حَلّال مشکلاتی ومشکل گشاعلی

بَرمومنان امیری و بَرمشرکان عَدو
شد برق ذوالفقار تو قَهرخدا علی

بَر دَرگهت شَها نَه فقط(نادر)آمده
سلطان عالمی همه عالم گِدا علی

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 20:00
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

در مدح حضرت علی(ع) -(یاعلی ای شیر حی کردگار) *حاج نادر بابایی

339

در مدح حضرت علی(ع) -(یاعلی ای شیر حی کردگار) یاعلی ای شیر حَیّ کردگار
وی سرآمد در تمام روزگار

اَشجَعُ الناس شجاعان عرب
در عَجم نام آوری وشهسوار

درمصاف حَقّ وباطل حیدری
در عبادت تاسحر شب زنده دار

اشرفیّت داده قبرت برنجف
ناز سینا میخرد با یک غبار

نام زیبایت صفای جسم وجان
بر اَذانها زینتی در هر مِنار

فتح باب خیبرت در سینه ها
نَقل مجلسها شده لیل ونهار

یاعلی بنگر چِسان بوجهلیان
فتنه انگیزی نمایند آشکار

بار دیگر خیبری پیدا شده
درجوارش دیو و دَد بامور ومار

قبله ی ما در یَد وهّابیان
مَامَن خفاشهای شب شکار

یاعلی ای حیدر خیبر شکن
گوهر اسلام را ای جان نثار

یاعلی ما نیستیم از کوفیان
ذکر نامت داده بر ما اعتبار

نام والای تو شمع انجمن
ما همه پروانهء سلمان تبار

هرقدم با نام تو یا مرتضی
میشود یکسر فدا یاران یار

یوسف زهرا همان دلبند تو
حُجّت حَق آن شه با اقتدار

خود پریشان زین همه آشفتگی
اِذن میخواهد کِشد تا ذوالفقار

یاعلی بر خیز جان فاطمه
کن طلوع در قامت آن یادگار

خوش بوَد(نادر) اگر روزی توهم
در ره مولا دهی سر را به دار

  • شنبه
  • 12
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 23:12
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

در مدح حضرت علی(ع) -(علی ای جان جانانم) *حاج نادر بابایی

319

در مدح حضرت علی(ع) -(علی ای جان جانانم) علی ای جان جانانم،
فدایت این دل و جانم
تویی رهبر تویی سرور
علی ای شاه مردانم

لسانُ الغیب اگرگفته کلام عشق را زیبا
که عشق آسان نموداَوّل ولی افتادمشکلها
مگرخواجه نمیداندتویی مشکل گشامولا

شب و روز و مَه وسالم
همه این نغمه را خوانم
علی ای جان جانانم
فدایت این دل و جانم

تو خورشید جهانتابی ویا ماه شبانگاهی
ویادر سینه عاشق سفیرعرشی و آهی
گدای آستانم من ،توشاهنشاه هرشاهی

نِیَم لایق اگر مولا
ولی ناخوانده مهمانم
علی ای جان جانانم
فدایت این دل و جانم

به هرکوی وبه هرمنزل ترا من جستجوکردم
زگهواره علی گفتم دهانم مُشک بو کردم
وصالت درشب و روزم به هرجا آرزو کردم

تویی رُکن عباداتم
تویی آئین ایمانم
علی ای جان جانانم
فدایت این دل و جانم

  • یکشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 22:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج نادر بابایی

در مدح حضرت علی(ع) -(بگذشته عمر ما همه با ذکر یا علی) *حاج نادر بابایی

474

در مدح حضرت علی(ع) -(بگذشته عمر ما همه با ذکر یا علی) بگذشته عمر ما همه با ذکر یاعلی
یکدم مباد بی تو بوَد عمر ما علی

بَر وَصلهء عبای تو واله بود شَهان
ای شاهکار صُنع حَقِ کبریا علی

تو پیکر عدالت و صبر و شجاعتی
نام تو گشته معنی سِلم ورضا علی

بَر زرق وبرق دَهرفنا دیده بسته ای
غرق خدا شدی و زِ مَنها جدا علی

بی شبهه اُسوِهء فَتَبارک تویی تویی
حَلّال مشکلاتی ومشکل گشا علی

بَرمومنان اَمیری وبَر مشرکان عَدو
وان برق ذوالفقار تو قَهر خدا علی

بَر دَرگهت شها نَه فقط (نادر)آمده
سلطان عالمی همه عالم گدا علی

  • یکشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 22:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 احسان  نرگسی رضاپور

مدح حضرت امیر المومنین -(در صحنه ی پیکار هنرمندترین است) * احسان نرگسی رضاپور

582
1

مدح حضرت امیر المومنین  -(در صحنه ی پیکار هنرمندترین است) #مدح_امیر_المومنین

در صحنه ی پیکار هنرمندترین است
او جای خودش...قنبر او عرش نشین است
بوسه زنِ خاک قدمش روح الامین است
ایوان نجف جلوه ای از عرش برین است

آکنده شد از عشق علی بند به بندم
ممنون خداوند از این بخت بلندم

ای دل! همه ی عمر پریشان علی باش
در هر نفست پاره گریبان علی باش
در شادی و غم دست به دامان علی باش
یعنی که فقط خیره به ایوان علی باش

حالا که علی تا به ابد "خَیرُ العباد"است
پس نوکری اش از سرمان نیز زیاد است

کم آمده در مدح علی دفتر و جوهر
هر قدر بگوییم، علی هست فراتر..
نقل است که دیده شب معراج پیمبر
هستند ملائک همه پا منبر حیدر

شانش به خداوند تصور شدنی نیست
جز مدح علی در همه عمرم سخنی نیست

  • دوشنبه
  • 21
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 00:55
  • نوشته شده توسط
  • احسان نرگسی
ادامه مطلب
 احمد پوریا

در مدح حضرت علی(ع) -(مست می حیدریم جانانم علی بود) * احمد پوریا

291

در مدح حضرت علی(ع) -(مست می حیدریم جانانم علی بود) مَست میِ حیــــدریم جانانم علی بُود
در دو جهان برای من سلطانم علی بُود

ورد زبان مــــن علی یا مولا شعار من
خادم دربـــار تـــــوام باشد اعتبار من
قسم به شاه کــربلا عشقت افتخار من
آیه به آیه خـــوانمش قرانم علی بُود

معدن جود و عــــزتی تو شاه ولایتی
ای که سحاب رحمـــتی بُنیان امامتی
شیر خدا نــــورِ ولا کـــــوه استقامتی
معنیِ غیرت و شرف ایمـانم علی بُود

جان بفـــــدای روی تو مستم از سبــوی تو
مرغ دلم پَر میزنه هـر دم سمت و ســوی تو
عزت شیعیــــــان بُــــود عِــزُّ و آبـــروی تو
بارگهت جنت مـــن رضوانم علـــی بُود

حیدریم حیــــدریم یــــا حیدر رهبـــر من
سائلشم نـوکـــــرشم مـــولا تاج ســـر من
اَختر آسمانیـــــان مــــاه خوش منظـــر من
تمام روشنــــاییِ چشمـــــانم علی بُود

ذکر علی ِّ مــــــرتضی قلبارو جلا میــده
مریض داری بگو علی مولامون شفا میده
به نوکرای باصـــــفاش واللهی بهــا میده
بگو تو (پورِیا) به خلق سلطانـــم علی بُود

  • دوشنبه
  • 21
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 22:02
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

در مدح حضرت علی(ع) -(آنکه دل در گرو شاه ولایت دارد) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

549

در مدح حضرت علی(ع) -(آنکه دل در گرو شاه ولایت دارد) آنکه دل در گرو شاه ولایت دارد
حق بر آن بنده بسی لطف و عنایت دارد

وعده خلد برین داده به مخلوق نبی
هر که از مهر علی شمع هدایت دارد

در سرای ابدی لایق دوزخ نبود
زائرانی که بکف قبض زیارت دارد

ساقی کوثر و مأمور قسیم النّار است
محرم راز خدا حکم درایت دارد

دل قوی دار که در شارع دین صمدی
بر علی دوست خدا قصد حمایت دارد

با خدا باش علی گونه محمّد مسلک
هر چه خواهی همه امّید اجابت دارد

صاحب صیت و صلا فخر مقیمان فلک
شهریاری که بکف حکم قضاوت دارد

مفخر کلّ خلایق به سلاطین و گدا
در ید واسعه دیوان عدالت دارد

آنکه در حصن حصینش بکند بیتوته
اعتکافی است که در قرب طهارت دارد

شهریار دو جهان است و فقیه فقها
حجّت حق ز خدا امر شفاعت دارد

وصف فردی که خدا یا که نبی کرده "صفا"
خود دلیلی ست بسی نیک و کفایت دارد

  • یکشنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 17:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

شعر بی نقطه در مدح حضرت علی(ع) -(السّلام ای هادی دلها علی) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

301

شعر بی نقطه در مدح حضرت علی(ع) -(السّلام ای هادی دلها علی) السّلام ای هادی دلها علی
اوّل طومار هر املا علی
در سرای دل سهی سروی دلا
ای امام اوّل و مولا علی
وی عوالم را عماد داد و عدل
سالک سرمد گل گلها علی
آمر مهر و مه و حور و ملک
دوّم آل کسا والا علی
هم طلوع مهر و هم ماه مسا
هم سحرها را سرور آرا علی
ای امم را هم مراد و هم مدد
راح روح و لؤلؤ لالا علی
محرم اسرار اَللّهُ الصّمد
اسوه ی اسلامی و سلمی' علی
لوح و کرسی را مُمِدّ و داوری
حامی دارا گدا اعمی' علی
هم ولیّ و هم وصیّ اعلمی
صهر احمد همدم طاها علی
همسر امّ الأئمّه طاهره
والد دو گوهر اعلا علی
هم دوای درد هر اهل دلی
هم علوم وحی را دارا علی
مولد وی در سرای کردگار
در مصلّی' کرده سر سودا علی
رادمردی رهروی عُلوی مرام
در دو عالم عالی و اولا علی
عالمی عمّار در علم و عمل
داد هود و صالح و موسی علی
رأس کلّ ما سَوَاللّه ماحصل
اوّل احمد دوّمی امّا علی
هم صدای احمد و رام احد
سلّمو صلّی علی مهما علی
واله مهر علیّ اعلمم
کرده در دلهای ما مأوا علی
در سروده اسم را محروم دار
کرد لا ادری کلام ما علی
مدح مولا کرده دل آسوده ام
در لحد عالی دهد اعطا علی
هر کسی دارد گلی ما سروری
ها علیٌ ها علیٌ ها علی

  • یکشنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 22:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 موسی جوانی تبریزی

در مدح حضرت علی(ع) -(ای بشر را از عدم مولا علی) * موسی جوانی تبریزی

340

در مدح حضرت علی(ع) -(ای بشر را از عدم مولا علی) ای بشـــــر را از عــَـدم مولا علـــی
بــردرش حـُـورا خـــَدم مولاعلـــی

از ســـــویــدای دلـــم آیــد چنــین
لحظـه لحظـه دم به دم مولاعلـــی

باهمــــه پســـتی به عشق روی تـو
واله وشـــــیدا شــــدم مولا علـــی

دستگـــیرم باش ای حبــل المتــین
گــــرچه از هـــربد بدم مولا علـــی

روزمولــــود است بــرنـامت گـــره
ریسمــــــــان دل زدم مولا علـــی

مفتخر شداین جـوانــی پیشه کرد
نـوکـــــری را از قــِـدم مولاعلـــی

  • یکشنبه
  • 10
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 22:53
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

مدح امیرالمومنین(ع) -( اگرچه لحن سخن گفتنم حماسی نیست) * نفیسه سادات موسوی

620

مدح امیرالمومنین(ع) -( اگرچه لحن سخن گفتنم حماسی نیست) اگرچه لحن سخن گفتنم حماسی نیست
چه باک! بین من و شاعران قیاسی نیست

قلم بدست گرفتم دم از علی بزنم
بگو حریم ولایت که اختصاصی نیست

قسم به صاحب دم، صاحب سلاح دو دم!
علی‌شناسی ما غیر حق‌شناسی نیست

من از حدیث "منم شهر علم" فهمیدم
علوم سینه‌ی مولایم اقتباسی نیست

غدیر، نقطه‌ی عطف مسیر تاریخ است
خموش باش! مگو دین ما سیاسی نیست!

نگاه کن به سرانجام ابن ملجم ها
و طلحه تا ته خط، آنکه میشناسی نیست!

ببند دل به ولایت ، قدم بنه در ره
که از عزیمتِ در راه دین، هراسی نیست

  • سه شنبه
  • 12
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:02
  • نوشته شده توسط
  • سوگند زجاجی
ادامه مطلب

حضرت علی(ع) -(دحوالارض است و بی قرار توام) * محمد حبیب زاده

297

حضرت علی(ع) -(دحوالارض است و بی قرار توام) دحوالارض است و بی قرار توام
ساقیا می بده خمار توام

رو به خالت نماز میخوانم
عبد الطاف بی شمار توام

در دلم تا همیشه جا داری
تا قیامت فقط شکار توام

غرق بوی خدا شدم با تو
تا زمانی که در کنار توام

نوکری میکنم به دربارت
خاک پای تو جان نثار توام

بدم اما به کار می آیم
گلی و دلخوشم که خار توام

من خدا را شناختم با تو
متحیر ز ابتکار توام

مستیم از جنون گذشته علی
مات و مبهوت ذوالفقار توام

  • پنج شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:16
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

در مدح حضرت علی(ع) -(منت یک عمر پای تو گدایی می کِشم) * محسن راحت حق

615

در مدح حضرت علی(ع) -(منت یک عمر پای تو گدایی می کِشم) منّتِ یک عمر پای تو گدایی می کِشم
نامِ زیبای تو را با دلربایی می کِشم
یا امیرالمؤمنین بدجور وابسته شدم
گوشه ای افتاده ام من بینوایی می کِشم
باز دلتنگم برای شهرِ زیبای نجف..
هرچه آقا می کِشم از این جدایی می کِشم
فاتحِ خیبر بیا تسخیر کن این قلبِ من
بینِ این بت خانه زجرِ بی خدایی می کِشم
ساقی کوثر بده کوثر که تا مستم کنی
در حریمِ تو عجب حال و هوایی می کِشم
گردنم باریک تر از موست در پیشِ شما
حُکم کن..تعظیمِ یک فرمانروایی می کِشم

(پادشاهِ کُلّ ِ دنیایی حکومت مال توست)
(هر کسی که پاک باشد دامنش دنبال توست)

بعدِ پیغمبر هدایت بی گمان کارِ شماست
رهبریّ ِ نُه فلک تنها سزاوارِ شماست
دیده ی گردون نبیند مثلِ تو تا روزِ حشر
ای بنازم حضرت زهرا خریدارِ شماست
قبله گاهِ هر فرشته می شوی روی زمین
حضرت جبریل هم مشتاقِ دیدارِ شماست
در شجاعت بی نظیری حیدری رزمنده ای
عالمی مبهوت و مات از شورِ پیکارِ شماست
صدهزاران حاتمِ طایی دخیلِ خانه ات
جود هم استاده قطعاً پای دیوارِ شماست
عالمان در مانده اند از فهمِ گفتارت علی
مُصحفِ نهج‌البلاغه عکسِ افکارِ شماست

(ای شهنشاهِ نجف خیلی بدهکارِ توام)
(هرچه باداباد آقاجان طرفدارِ توام)

یا امیرالمؤمنین جز تو ندارم یاوری
بی برو و برگرد آقا وارثِ پیغمبری
در غدیر خم به دستورِ خدا..والا شدی
بعدِ احمد بر تمامِ نُه فلک تو رهبری
خواستم در وصفِ نامت جمله ای انشا کنم
با خودم گفتم چه چیزی بهتر از این..حیدری
افتخارات زیادی را تصاحب کرده ای
از همه بالاترش..بر فاطمه تو شوهری
ای ابوالایتام عالم ای فقیران را پناه
تا که می بینی یتیمی را گمانم مضطری
لحظه ی رفتن از دنیا تو را می بینمت
مطمئن هستم‌ تو تنها آشنای آخری

(یا ولّی المسلمین عیدی بده بر بینوا)
(از تو می خواهم برات یک نجف یک کربلا)

  • پنج شنبه
  • 14
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(من علی حک به هر هدف کردم) * محمد حبیب زاده

424

در مدح حضرت علی(ع) -(من علی حک به هر هدف کردم) من علی حک به هر هدف کردم
دور دل را پر از صدف کردم

می کشم نعره از تمام وجود
هوس باده ی نجف کردم

با علی با خدا شدم عبدم
بی علی عمر خود تلف کردم

به طواف ضریح او رفتم
قبله ام را همان طرف کردم

بستم احرام عشق را بر تن
یاعلی گفتم و شعف کردم

عشق او کرد حلال زاده مرا
شکر این عزت و شرف کردم

باعلی آبروی من باقی ست
بی علی زندگی من فانی ست...

  • جمعه
  • 15
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 18:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سید تقی سیفی اردبیلی

در مدح حضرت علی(ع) -(‍ یاعلی در عالم خلقت چه طوفان کرده ای) * سید تقی سیفی اردبیلی

739

در مدح حضرت علی(ع) -(‍ یاعلی در عالم خلقت چه طوفان کرده ای) ‍ یاعلی درعالم خلقت چه طوفان کرده ای
با نگاهی گبر و ترسا را مسلمان کرده ای

هرچه مشکل بود اندر وادی انسان شدن
بی گمان ای آیت رحمت تو آسان کرده ای

عقل هر عَلّامه درتوصیف توپا درگِل است
مور را حتما تو محرم با سلیمان کرده ای

درعدالت درکرامت نیست تکراری تو را
خویش را آئینۀ آیات قرآن کرده ای

درثنایت آنچه گویم ذرّه ای تَردیدنیست
بی عصا صدمعجزموسی بن عمران کرده ای

یا علی آیا چه سان مردانگی کردی مگر
درگهت را قبلۀ مقداد و سلمان کرده ای

  • چهارشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:05
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 سید تقی سیفی اردبیلی

در مدح ضرت علی(ع) -(یا علی آینۀ قاضی الحاجات منی) * سید تقی سیفی اردبیلی

618

در مدح ضرت علی(ع) -(یا علی آینۀ قاضی الحاجات منی) یا علی آینۀ قاضی الحاجات منی
جوهرعاطفه درفطرت و در ذات مَنی

درنمازی که کنم سجده به صورتگرجان
توفقط ذکر قنوت و تو تَحیّات مَنی

بوسه بر درگه تو هَروَلۀ حَجّ من است
تو مَطاف و تو مَناسِک به زیارات مَنی

عشق تو مَستِ دَرِ میکده ها کرده مرا
تو فقط کلمۀ اَعلای مُناجات مَنی

نیست درفکرَتِ من روضۀ سرسبزجنان
ساقیِ کوثَر موعود، توجَنّات مَنی

ایکه دست کَرَمَت فائض هرشاه وگداست
تو مُراعات نَظیرِ اَدبیات مَنی

یاعلی بر شَرَر آهِ سَرِ چاه قَسَم
تو همان مُلهِمِ غیبِ غَزَلیّات مَنی

"سیفی" اَر قافیه درشعرمن ایطای جَلیست
غم ندارم که ادیب سخنِ عشقم عَلیست

  • چهارشنبه
  • 20
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

در مدح حضرت علی(ع) -(ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻫﺒﺮ ﺍﺑﻨﺎﺀ ﺑﺸﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﻋﻠﯿﺴﺖ) *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

348

در مدح حضرت علی(ع) -(ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻫﺒﺮ ﺍﺑﻨﺎﺀ ﺑﺸﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ ﻋﻠﯿﺴﺖ) ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻫﺒﺮ ﺍﺑﻨﺎﺀ ﺑﺸﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ﻋﻠﯿﺴﺖ
ﺑﻪ ﯾﺘﯿﻤﺎﻥ ﺳﺘﻢ ﺩﯾﺪﻩ ﭘﺪﺭ ﮐﯿﺴﺖ؟ﻋﻠﯿﺴﺖ

ﺩﺍﺷﺖ ﺍﯾﺰﺩ ﺑﻪ ﺻﺪﻑ ﯾﮏ ﺩُﺭ و ﯾﮏ ﮔﻮﻫﺮ ﻧﺎﺏ
ﺩُﺭ ﯾﮑﺪﺍﻧﻪ ﻧﺒﯽ ﻫﺴﺖ ﻭ ﮔﻬﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ﻋﻠﯿﺴﺖ

ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺭﺳﻮﻝ ﻣﺪﻧﯽ ﭘﺎﯼ ﻧﻬﺎﺩ
ﺗﺎ ﮐﻨﺪ ﺑﺘﮑﺪﻩ ﻫﺎ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺯﺑﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ﻋﻠﯿﺴﺖ

ﮐﺲ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺳﻠﻮﻧﯽ ﺑﺠﻬﺎﻥ ﺑﻬﺮ ﺑﺸﺮ
ﺍﻧﮑﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﺩ ﺧﺒﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ﻋﻠﯿﺴﺖ

ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺮ ﺟﺎﯼ ﻧﺒﯽ ﺧﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻭﻓﺎ
ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻧﺒﯽ ﺩﻓﻊ ﺧﻄﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ﻋﻠﯿﺴﺖ

ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺭﺧﺴﺎﺭ ﻏﻢ ﺁﻟﻮﺩ ﯾﺘﯿﻢ
ﺍﺷﮏ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻪ ﺩﺍﻣﻦ ﭼﻮ ﮔﻬﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ﻋﻠﯿﺴﺖ

ﺁﻧﮑﻪ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﻏﺬﺍﯼ ﻓﻘﺮﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﻭﺵ
ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻫﺮ ﮐﻮﯼ ﻭ ﮔﺬﺭ ﮐﯿﺴﺖ؟ﻋﻠﯿﺴﺖ

ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺣﻖ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺣﻖ
ﺑﺴﺖ ﺍﺯ ﺩﺍﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﺭ ﺳﻔﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ﻋﻠﯿﺴﺖ

ﺁﻧﮑﻪ ﺷﻖ ﺍﻟﻘﻤﺮ ﺍﺯ ﺗﯿﻎ ﻋﺪﻭ ﮔﺸﺖ ﺳﺮﺵ
ﺑﺮ ﺳﺮ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﻬﻨﮕﺎﻡ ﺳﺤﺮ ﮐﯿﺴﺖ؟ﻋﻠﯿﺴﺖ

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:01
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(چه گویم به مدح شه هَل اَتی) *سعدی زمان سیدرضا حسینی

311

در مدح حضرت علی(ع) -(چه گویم به مدح شه هَل اَتی) چه گویم به مدح شه هَل اَتی
وَ فی غَیرهِ هَل اَتی؟ هَل اَتی

به روز احد جبرئیل امین
بگفته به غیر از علی هَل اَتی

به عطر دل آویز او کی رسد؟
عبیری که آید ز چین و ختا

به مانند او مام گیتی عقیم
ز گنجی چُنین دُرّ یَاتی مَتی

بماندی مَدّالدّهر در بطن حوت
نبودی اگر یارِ ابنُ المَتی

به اوج جلالش خرد کی رسد؟
به خاک درش پشت گردون دوتا

صفات خدائی از او آشکار
خدا را ولی بنده ی بینوا

به مخلوق مولا به خالق ولی
اَبَر مرد تاریخ یعنی علی

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

در مدح حضرت علی(ع) -( الهی بنده ای هستم گُنهکار) *مرحوم محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری

611
-2

در مدح حضرت علی(ع) -( الهی بنده ای هستم گُنهکار) الهی بنده ای هستم گُنهکار
الهی دردمندی روسیاهم‌
الهی تو غنّی و من فقیرم
تو رحمان و رحیم و مهربانی
الهی ناقصم من، کاملم کن
الهی قطره من، دریا تو هستی
الهی تو عزیز و من ذلیلم
الهی بَرده ام من بنده ام کن
الهی سینه ای سیناییم ده
الهی مست بیشم من، کمم کن
از آن ترسم که دوزخ برفروزد
به محشر روسیاهم وای برمن
الهی هرکه هستم، هرچه هستم
گر از بار معاصی شرمسارم
صفاده این دِل کینه من
به یاد آمد مرا از قولِ خاتم
خمیده قامت از سنگینی بار
نگاهم کن که سرتا پاگناهم
الهی تو کبیر و من صغیرم
تو خلاّق زمین و آسمانی
به لطف و رحمت خود شاملم کُن
که من عبد توام مُولا تو هستی
دخیلم من دخیلم من دخیلم،
نگاهی برمن و پرونده ام کُن
قراری بردلِ هرجاییم ده
دری، از من بگیر و آدمم کُن
مرا در آتش قهرت بسوزد
نبخشی گر گناهم وای برمن
سرخوانِ عطایِ تو نشستم
تو میدانی علی را دوست دارم
مزن تو دستِ رد برسینه ی من
حدیثی را که خود گفتی مُسلم

اگر دوزخ به زیر پوست داری
نسوزی تا علی را دوست داری

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

در مدح حضرت علی(ع) -(زندگانی چیست، دانی؟ جان منور داشتن) *مرحوم نورالله عمان سامانی اصفهانی

397

در مدح حضرت علی(ع) -(زندگانی چیست، دانی؟ جان منور داشتن) زندگانی چیست، دانی؟ جان منور داشتن
بوستان معرفت را تازه و تر داشتن

عرش، فرش، پایکوب توست، همت کن بلند
تا کی از این خاکدان، بالین و بستر داشتن؟

بگسل این دام هوس، ای مرغ قدسی آشیان
گر دو عالم بایدت در زیر شهپر داشتن

بهر دیناری، کش از خاکست، پذرفتن وجود
بهر دیبایی کش از کرم ست، گوهر داشتن

ای مسلمان تا به کی، خون مسلمان ریختن؟
ای برادر تا به کی کین برادر داشتن؟

سینه خالی کن ز کبر و آز و شهوت، تا به کی؟
خانه پر گندم نمودن، کیسه پر زر داشتن؟

تا به چند این نخوت و ناز و غرور و عجب و کبر
از غلام و باغ و راغ و اسب و استر داشتن؟

این سر غدار را تا کی نهفتن در کلاه؟
وین تن مردار را تا کی به زیور داشتن؟

بی کلاهانند اندر ساحت اقلیم عشق
پای تا سر ننگ، از خورشید، افسر داشتن

کرده هر نقشی ولی زحمت فکندن بر قلم
خوانده هر درسی ولی منت ز دفتر داشتن

کاشف راز درون، از مژه آورده به هم
واقف سر ضمیر، از لب ز هم برداشتن

کارشان بر روی نطع، عاشقی، پا کوفتن
شغلشان در زیر تیغ دوستی، سر داشتن

بی در و بامند، اما آسمان را آرزوست
بر مثال حاجبانش، جای بر در داشتن

لب خموش اما نشایدشان سر هر موی را
لحظه یی غافل ز ذکر نام حیدر داشتن

شیر یزدان، داور امکان، خدیو دین علی
کز وجود اوست، دین را زینت و فر داشتن

باید آنکس را که مهر او نباشد، ای پدر
اعتقاد او به ناپاکی مادر داشتن

شخص قدرش در تمام عالم کون و فساد
سخت دلتنگ ست از جای محقر داشتن

دوش در معراج توصیفش، براق فکر ما
کش بود در پویه، ننگ از نام صرصر داشتن

خوش همی راندم به تعجیلی که جبریل خرد
ماند اندر نیمه ره، با آن همه پر داشتن

تا میان ممکن و واجب که دریایی ست ژرف
واجب آمد، فلک جرئت را به لنگر داشتن

عشق گفتا، رفرفم من برنشین، برتر خرام
تا کی آخر رخت بر این کند رو، خر داشتن؟

حاجب وهمم، گریبان سبکرائی گرفت
گفت گستاخانه نتوان، رو برین در داشتن

جز پس این پرده هر جا دست، دست مرتضی ست
لیک بالاتر نشاند پا از این در داشتن

عشق گفتا ای گران جان سبک سر، لب ببند
من توانم از میان، این پرده را بر داشتن

از پس این پرده، دست او مگر نامد برون
خواست چون در سفره شرکت با پیمبر داشتن؟

ز آن زمان در حیرتستم، کاین عجایب مظهریست
تا کی آخر حیرت این پاک مظهر داشتن؟

ممکن و در لامکان؟ جهل ست کردن اعتقاد
واجب و در خاکدان؟ کفرست باور داشتن

عشق گوید هر چه می خواهی بیان کن، باک نیست
خوش نباشد سر ایزد را، مستر داشتن

عقل گوید حد نگهدار، ای مسلمان، زینهار
می نیندیشی ز ننگ نام کافر داشتن

فتنه خیزد، دست اگر خواهی بیاوردن فرود
خون بریزد پای اگر خواهی فراتر داشتن

عشق گوید غایت کفرست با صدق مقال
عاشقان را باکی از شمشیر و خنجر داشتن

عقل گوید تا به کی زین فکرت آشوب خیز
دل مشوش ساختن، خاطر مکدر داشتن

در بر اغیار، سر حق مگو، زشت ست زشت
پیش چشم کور، آیینه ی سکندر داشتن؟

ای علی ای معدن جود و جلال و فضل و علم
جز تو کس را کی رسد تیغ دو پیکر داشتن

جز تو کس را کی رسد، در کعبه ای دست خدا
بی محابا پای بر دوش پیمبر داشتن؟

فاش می خواندم خدایت در میان خاص و عام
گر نبودی کفر مطلق، شرک داور داشتن

من نمی گویم خدایی، لیک بی توفیق تو
باد برگی را نیارد از زمین، بر داشتن

من نمی گویم خدایی، لیک بی تائید تو
شاخ را قدرت نباشد برگ یا بر داشتن

من نمی گویم خدایی، لیک بی امداد تو
نطفه را صورت نبندد، شکل جانور داشتن

من نمی گویم خدایی، لیک می گردد پسر
در رحم، زن را کنی گر منع دختر داشتن

من نمی گویم خدایی، لیک باید خلق را
بر کف تو، چشم روزی را مقدر داشتن

منکران را هم سر و کار اوفتد آخر به تو
ناگزیر آمد رسن از ره به چنبر داشتن

نوح را به گرداب فنا بودی هنوز
گر نه او را بودی از لطف تو لنگر داشتن

طبع من از ریزش دست تو آرد شعر نغز
زانکه (عمان) را ز باران ست گوهر داشتن

  • دوشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:21
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 مختار وطن پرست

در مدح حضرت علی(ع) -(ای علی ای نور رخ لم یزل) * مختار وطن پرست

1275

در مدح حضرت علی(ع) -(ای علی ای نور رخ لم یزل) ای علی ای نور رخ لم یزل
وجه تو آن آینهء بی بدل

شمس ازل از تو شده جلوه گر
جلوه کن و ظلمت عالم ببر

جلوه کن از مطلع شمس آفرین
تا که جهان بر تو کند آفرین

ای علی ای عشق ز عشقت خراب
بادهء تو دین و دلم داده آب

مست شدم از خُم والای تو
از نم آن ساغر مینای تو

لیک نخواهم دگر از ساغرت
مست کن از آن قدح دیگرت

فاش بگویم که نخواهم شراب
جای شرابت تو خودت جلوه، تاب

مستی مستان ز تو مستی کند
مست بکن تا همه هستی کند

مستی جان را قدح از روی توست
هر دو جهان مست ز گیسوی توست

ای که تویی معرکه را شهسوار
شاهسواری کن و تیغت بر آر

تیشه بزن ریشهء هر غاصبی
باز ببیند که جهان غالبی

شیر خدایی علی ای شیرگیر
حمله کن و بیشهء روباه گیر

گر تو جهاندار جهانی و جان
از چه فتن دیده شده مردمان

هین تو یکی شیر فرست ای علی
زادهء شیری که بُوَد چون یلی

نسل تو یکسر همه شیر است شیر
شیرکش و ببر دلِ یوز گیر

اذن بده شیرْدلت را علی
آنکه شده تيغ تو را منجلی

قائمهء تیغ به قائم سپار
با ید او خصم دمارش بر آر

حق ترا غصب نمود آن سگان
شیر فرست ای که تو شیر ژیان

شیرخور سینهء مادینه شیر
آید اگر،،، سگ ز چه گردد دلیر؟

قاطع آن حبل ریا را فرست
طامِس این حزب جفا را فرست

قلعه برانداز فتن را فرست
خاتِم اين دور و زمن را فرست

سخت جهان غرقهء وحشت شده
دربدر فرقهء دهشت شده

سَطوَت خود را تو نما نک عیان
ای که تویی شیر خدای جهان

سطوت تو منجلی از مهدی است
از ید تو کیست تواند که جَست

هیبت خود را به نگاهش سپار
بر صف خصمان خدا تیر ،، بار

نیست دگر تاب به دلها علی
آب صفا نیست به گِلها علی

دولت عدلت بنمايان جلى
ای که تویی معنی میزانْ على

حقّ ِ رسول مدنی ، نور عشق
پرتو شمس افکن صد طور عشق

حقّ ِ محمد که هم او احمدست
حامد و محمود و ز حق اَمجدست

حق لب لعل جریح اُحُد
آنکه دُرَش بُرد شياطين لُد

حقّ ِ سرِ پاک نبی الوری'
کامده آماج رماد بلا

دست برآور تو دعا کن علی
تا که شود سرّ نهان منجلى

  • دوشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:32
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد