تمام عرشیان محو رخ اویند بی تعارف
تمامی سجده گر بر طاق ابرویند بی تعارف
همه کروبیان سرمست جام ساقی کوثر
همه لاهوتیان راه علی پویند بی تعارف
تمام انبیا را افتخار این بوده و باشد
به مژگان گرد نعلین علی روبند بی تعارف
محمد جای خود دارد خدا از شوق او هر دم
به همراه ملائک یا علی گویند بی تعارف
تمام کائنات هرروز و شب بهر نشاط خود
گل روی امیر المومنین بویند بی تعارف
دلیران،پهلوانان و همه گُردان نام آور
بدون شک غلام قنبر اویند بی تعارف
به درگاه خدا ساجد به جبریل امین مرشد
و عالم بنده ی آن خلق نیکویند بی تعارف
به مُلک لافتی شاه و به دستش تیغ می رقصد
به ناز شَست او عالم به هو هویند بی تعارف
ز لطف و جود و انفاق و عطا و بخشش و احسان
دوصد حاتم گدایان سر کویند بی تعارف
عجب نبوَد که پیغمبر و دختش حضرت زهرا
اسیرِ بر سر آن زلف و گیسویند بی تعارف
منم بیمار زهرا و علی و یازده نسلش
که آنها بی تعارف اصل دارویند بی تعارف
فقط حیدر در این عالم امیرالمومنین باشد
عدو و منکرانش پست و پُررویند بی تعارف
به دوشش کیسه ی نان و رطب هر شب به هر سویی
یتیمان عرب او را پدر گویند بی تعارف
علی گفتند و دُر سفتند در وصف غدیر خم
امینی ها به کوثر روی خود شویند بی تعارف
خداجویان عالم را بگو رندانه در خلوت
خدا را در مناجات علی جویند بی تعارف
گهی از لب شکر ریزد سلونی گوید و گاهی
رطب های لبش بر شاخه ها رویند بی تعارف
ز انگور ضریح او شراب ناب می نوشند
همان مستان که ساقی را ثنا گویند بی تعارف
علی خورشید عالم تاب و ماهی بس جهان آرا
پی نورش همه عالم به هر سویند بی تعارف
به دشت شعر آیینی "جواد" امشب به شوق او
دوان این واژه ها هر سو چو آهویند بی تعارف
شاعر:جواد کریم زاده
- یکشنبه
- 19
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 16:24
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
ادامه مطلب