امام موسی کاظم علیه السلام

مرتب سازی براساس
 محمد قاسمی

غزل مرثیه ای تازه هدیه به ساحت مقدس حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(صبح - از بی رحمی بسیار زندانبان من) * محمد قاسمی

518

غزل مرثیه ای تازه هدیه به ساحت مقدس حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -(صبح - از بی رحمی بسیار زندانبان من) بسم الله الرحمن الرحیم

صبح - از بی رحمی بسیار زندانبان من
تیره تر از ظلمت شام است در چشمان من

آتش تنهایی ام را شعله ورتر می کند
اشک وقتی می چکد از دیده ی گریان من

قتلگاه مادر من خانه ی او شد اگر
قتلگاه من هم آخر می شود زندان من

ارثم از عجّل وفاتی گفتن او این شده
دوست دارم زودتر از تن درآید جان من

مثل ساق پای من که زیر زنجیر گِران...
در دهان از ضرب سیلی خُرد شد دندان من

چند وقتی می شود که موقع افطاری ام
خوردن شلّاق باشد سهم آب و نان من

آنچنان لاغر شدم در کُنج این مطموره که
نیست دیگر پیکرم یک لحظه به فرمان من

مثل آن مظلومه که در گوشه ی ویرانه مُرد
دخترم دِق می کند از غُصّه ی هجران من

زَ

  • شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 سید پوریا هاشمی

یا معذب فی قعر السجون مددی -(به طور رفته یا به حرا مشخص نیست) * سید پوریا هاشمی

707

یا معذب فی قعر السجون مددی -(به طور رفته یا به حرا مشخص نیست) به طور رفته یا به حرا مشخص نیست
کسی که سهمیه اش از بلا مشخص نیست

قد خمیده رکوعش به سجده متصل است
قیام کردنش ازاین نما مشخص نیست

سیاه کردن او را لگد به عهده گرفت
که درتنش به جز ازچند جا مشخص نیست

وَرَم همیشه به دنبال مشت آمده است
اگرکه صورت آقای ما مشخص نیست

قنوت دست شکسته فقط به ذکر لب است
نگو که بین نمازش دعا مشخص نیست

گریز روضه ی خود را کجا زده امشب
غم مدینه غم کربلا مشخص نیست

دوباره هیزم نمرود شعله ور شده است
ومادری وسط شعله ها مشخص نیست

به استغاثه ی زهرا کسی جواب نداد
درآن میان که صدا از صدا مشخص نیست

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

امام موسی کاظم علیه السلام -(حلقه می بستند دور گردنت زنجیرها) * عالیه رجبی

612

امام موسی کاظم علیه السلام -(حلقه می بستند دور گردنت زنجیرها) حلقه می بستند دور گردنت زنجیرها
غرق خون بودند با پیراهنت زنجیرها

از طواف زخم پاهایات که فارغ میشدند
سجده میکردند روی دامنت زنجیرها

انعکاس اللهی و حتی تورا دربندهم
میپرستیدند مثل دشمنت، زنجیرها

زیربارضربه ی شلاق می افتادی و
ناله میکردند با لرز تنت، زنجیرها

چارده سال است بی تابانه آمین گفته اند
با دَم عجل وفاتی گفتنت زنجیرها

مثل عشاقی که میسوزند هنگام وداع
وا نمیکردنددست ازگردنت زنجیرها

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل روایت امام موسی کاظم (ع) -(پشت غزل شکست و قلم شد عصای او) * مهدی زارعی

1523

غزل روایت امام موسی کاظم (ع) -(پشت غزل شکست و قلم شد عصای او) پشت غزل شکست و قلم شد عصای او
هر جا که رفت، رفت قلم پا به پای او...

بعدش نوشت از غم مردی که می‌رسید
هر شب به گوش سرد زمین، ناله‌های او...

مردی که در زمانۀ ارواح شب‌پرست
خورشید بود و حبس شدن هم سزای او

زندانی عجیب و شگفتی که می‌شدند،
جلادها به شیفتگی مبتلای او...

(نقشه شروع شد)
دو سه روزی گذشت و زن
ماند و حضور عرشی و حُجب و حیای او

پر شد تمام روح زن از سوز، ضجه، زجر
از ناله، ناله، ناله و از های‌های او

پس در خودش شکست و شکست و شکست و گفت:
هر که تو نشکنیش و نسازیش، وای او!

آن قدر روح خاکی زن در خودش گداخت
تا که طلای ناب شد از کیمیای او...

  • دوشنبه
  • 2
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 17:21
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر امام کاظم -(جهان را، بی‌کران را، جن و انسان را دعا کردی) * سیده فرشته حسینی

584

شعر امام کاظم -(جهان را، بی‌کران را، جن و انسان را دعا کردی) جهان را، بی‌کران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی

تمامِ مردمِ ایران سرِ خوانِ شما هستند
که هم شیراز، هم قم، هم خراسان را دعا کردی

اثر کرده دعایت در زنی آوازه‌خوان حتی
و این یعنی تمامِ روسیاهان را دعا کردی

مبادا آن‌که دِینی باشد از زنجیر بر دوشت
غل و زنجیر را، دیوارِ زندان را دعا کردی

به ضربِ تازیانه روزه‌ات را باز‌ می‌کردند
تو اما قبلِ افطارت نگهبان را دعا کردی

  • چهارشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1398
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل امام کاظم علیه‌السلام -(حس می‌شود همواره عطر ربنا از تو) * حسین عباسپور

524

شعر غزل امام کاظم علیه‌السلام -(حس می‌شود همواره عطر ربنا از تو) حس می‌شود همواره عطر ربنا از تو
آکنده شد زندان هارون از خدا از تو

در پهنۀ سجاده، ای خورشید عالم‌تاب!
انگار که چیزی نمانده جز عبا از تو

افطار شد -خورشید آمد خاکبوسی کرد-
لب‌تشنه‌ای و می‌ترواد کربلا از تو...

هرقدر دشنامت دهد هرچه بیازارد
پاسخ نمی‌گیرد نگهبان جز دعا از تو

حتی شده دلبسته‌ات هر حلقۀ زنجیر
آن‌گونه که آسان نخواهد شد جدا از تو

زندانی دنیا شدم، مولا دعایم کن!
باب الحوائج خواستم تنها تو را از تو

  • پنج شنبه
  • 9
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

غزل مدح امام کاظم علیه‌السلام -(احساس از هفت آسمان می‌بارد، احساس) * مهدی جهاندار

576

غزل مدح امام کاظم علیه‌السلام -(احساس از هفت آسمان می‌بارد، احساس) احساس از هفت آسمان می‌بارد، احساس
بوی گل سرخ است يا بوی گل ياس؟

عالم همه تفسير لبخند تو ای عشق
از بای بسمِ اللَّه بخوان تا سينِ وَ النّاس

باب الحوائج تشنه‌تر از ديگران است
اين راز را تنها تو می‌دانی و عباس

تاريخ را هر جا ورق زد باد، ای داد
پايی به زنجير است يا دستی به دستاس

امّا تو می‌بخشی، تو بابای رضايی
والكاظمينَ الغيظ وَ العافينْ عنِ النّاس...

  • پنج شنبه
  • 9
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی الهام یافته از کلام امام کاظم علیه‌السلام -(خود را به خدا همیشه دل‌گرم کنیم) * خدابخش صفادل

569

شعر رباعی الهام یافته از کلام امام کاظم علیه‌السلام -(خود را به خدا همیشه دل‌گرم کنیم) امام کاظم(علیه‌السلام):

«فَاسْتَحْيُوا مِنَ اللهِ فِي سَرَائِرِكُمْ كَمَا تَسْتَحْيُونَ مِنَ النَّاسِ فِي عَلَانِيَتِكُمْ»

در نهان از خدا شرم کنید، هم‌چنان که در آشکار از مردم شرم دارید.

? تحف العقول، ص۳۹۴

خود را به خدا همیشه دل‌گرم کنیم
یعنی دلِ سنگ خویش را نرم کنیم
آن‌گونه که شرم می‌کنیم از مردم
در سرّ و نهان هم از خدا شرم کنیم

  • پنج شنبه
  • 9
  • خرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 14:28
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل امام کاظم(ع) -(می‌شود بر شانۀ لطفت پریشان گریه کرد) * حسین عباسپور

597
1

شعر غزل امام کاظم(ع) -(می‌شود بر شانۀ لطفت پریشان گریه کرد) می‌شود بر شانۀ لطفت پریشان گریه کرد
پابرهنه سویت آمد، مثل باران گریه کرد

هردم ای آیینه با آهت دل عالم گرفت
چشم دنیا تار شد سر در گریبان گریه کرد

خون به جای اشک از زنجیر دستانت چکید
پا به پای تو در و دیوار زندان گریه کرد

از شکوه تو زن آوازه‌خوان لکنت گرفت
با نوای ربّنای تو نگهبان گریه کرد

تازیانه خط به خط بر پیکرت مقتل نوشت
تازیانه زخم‌هایت را فراوان گریه کرد

بیت آخر خواند دعبل از غریب کاظمین
بی‌صدا زیر عبا، شاه خراسان گریه کرد

  • پنج شنبه
  • 6
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر غزل امام کاظم(ع) -(از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری) * عباس شاه زیدی

556

شعر غزل امام کاظم(ع) -(از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری) از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از «اَبِوا» به روی خلق، باب دیگری...

بال وا كن لحظه‌ای در زیر باران شهود
از فراز عرش می‌بارد سحاب دیگری

بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر
یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری

ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن
دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری

ما خدا را در جمال چارده تن دیده‌ایم
خوانده‌ام این حرف‌ها را در كتاب دیگری

جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند
این یكی هم می‌رسد از خاك و آب دیگری

بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق
بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری

حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار
با وجود او ندارد انتخاب دیگری

شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:18
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

شعر رباعی امام کاظم(ع) -(فرمود که صادقانه در هر نَفَسی) * خدابخش صفادل

533

شعر رباعی امام کاظم(ع) -(فرمود که صادقانه در هر نَفَسی) امام کاظم(علیه‌السلام):

«لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُل يَوْمٍ»

از ما نیست کسی که در هر روز به حساب اعمال خود رسیدگی نکند.

? الکافی، ج۴، ص۱۹۱

فرمود که صادقانه در هر نَفَسی
باید به حساب کارهایت برسی
هر روز اگر به عمد غفلت کردی
دستت نرسد به دامن دادرسی

  • دوشنبه
  • 10
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

السلام علیک یا موسی ابن جعفر -(سپهرِ قم...وَ شیراز و خراسان) * منصوره محمدی مزینان

514

السلام علیک یا موسی ابن جعفر -(سپهرِ قم...وَ شیراز و خراسان) سپهرِ قم...وَ شیراز و خراسان
شده گُـم در مَه و خورشید و اختر
سرا پا جان ایران روشن است از
سه نورِ دیده یِ موسیَ ابنِ جعفر

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر رباعی امام کاظم(ع) -(شب تا سحر از عشق خدا می‌سوزی) * عباس شاه زیدی

545

شعر رباعی امام کاظم(ع) -(شب تا سحر از عشق خدا می‌سوزی) شب تا سحر از عشق خدا می‌سوزی
ای شمع! چقدر بی‌صدا می‌سوزی
یک روز دلت هوایی معصومه‌ست
یک روز ز دوری رضا می‌سوزی

  • پنج شنبه
  • 13
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 12:43
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

متن شعر رباعی امام کاظم علیه‌السلام -(هرکس نتواند که به ما سر بزند) * خدابخش صفادل

531
0

متن شعر رباعی امام کاظم علیه‌السلام -(هرکس نتواند که به ما سر بزند) امام کاظم(علیه‌السلام):

«مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يَصِلَنَا فَلْيَصِلْ فُقَرَاءَ شِيعَتِنَا وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يَزُورَ قُبُورَنَا فَلْيَزُرْ قُبُورَ صُلَحَاءِ إِخْوَانِنَا»

هرکس به ما دسترسی ندارد به شیعیانِ فقیر ما سر بزند و هرکس نمی‌تواند قبرهای ما را زیارت کند، قبور برادران صالح ما را زیارت نماید.

الكافي، ج‏۴، ص۶۰

هرکس نتواند که به ما سر بزند
در غربت آسمان ما پر بزند
دستش اگر از مزار ما کوتاه است
پس خانۀ مستمند را در بزند

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر غزل امام کاظم(ع) -(غمی ویران‌تر از بغض گلو افتاده در جانش) * مهدی حنیفه

672

شعر غزل امام کاظم(ع) -(غمی ویران‌تر از بغض گلو افتاده در جانش) غمی ویران‌تر از بغض گلو افتاده در جانش
بزرگی که زبانزد بود در این شهر ايمانش

کسی که از خلیفه تا گدای کوچه‌گرد شهر
نمک‌پرورده بود از سفره‌های فضل و احسانش

به حکمت، آیه آیه از لبش والعصر جاری بود
به رحمت، هر سحر فوج ملک بودند مهمانش

سكوت اشک زهرا بود و باید خواند دریایش
شکوه نام حیدر بود و باید خواند طوفانش

کسی از پشت این در دست خالی برنمی‌گردد
مگر بخشیده باشد حضرت موسی دوچندانش

به عطر ربنای جاری بین قنوت خود
بهشتی آفریده گوشۀ تاریک زندانش

نگاهش قبلهٔ خورشید و از زیبایی‌اش این بس،
بگویم هست ماه آسمان آیینه‌گردانش

دلش آشفته‌تر از تشنه کامی‌های عاشوراست
عطش پشت عطش می‌ریزد از لب‌های عطشانش

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:18
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام کاظم علیه السلام -( شد غزل آغاز در مدح رحيم ديگري) * محسن صرامی

555

یاامام کاظم علیه السلام -( شد غزل آغاز در مدح رحيم ديگري) شد غزل آغاز در مدح رحيم ديگري
هفتمين بار است مستم از نسيم ديگري

هر كجا او هست آنجا ميشود عرش خدا
گوشه ي طور است در سجده كليم ديگري

با كدامين نام بايد نام تو خواند و نوشت
حضرت باب الحوائج يا كريم ديگري

نيست غير از كاظمين ات هيچ جا در عالمين
در كنار هم دو گنبد در حريم ديگري

نيست هرگز بر علي ابن ابي طالب قسم
جز شما هرگز صراط مستقيم ديگري

باز هم در ميزند اين خانه را در باز كن
هم فقيري هم اسيري هم يتيم ديگري

نيمي از دل گم شده از عمد در صحن رضا
گم شده در كاظمين انگار نيم ديگري

  • پنج شنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:06
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

به خاک پای حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر(ع) -(همانگونه که شب را روشنایی ماه میبخشد) * عباس جواهری رفیع

503

به خاک پای حضرت باب الحوائج امام موسی ابن  جعفر(ع) -(همانگونه که شب را روشنایی ماه میبخشد) همانگونه که شب را روشنایی ماه میبخشد
خدا در ظلمت دنیا چراغ راه میبخشد

به حکم"البلاء للولاء"است اینکه در تاریخ
خدا به دوستان خود غمی جانکاه میبخشد

تو نور آسمانهایی که فی قعرالسجون هستی
خدا گاهی حضور ماه را به چاه میبخشد

تو از نسل همان مردی که هنگام رکوع خود
عقیقش را به سائل قربة لله میبخشد

نگاه مهربانت آیه "والکاظمین الغیظ"
تو "عافین عن الناسی" که بی اکراه میبخشد
##
به کم قانع نشو امشب ،بخواه از او خود او را
به کم قانع نشو ای دل که دارد شاه میبخشد

  • چهارشنبه
  • 3
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 11:23
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

شعر امام کاظم(ع) -(امشب شکفته لاله یِ باغِ ولایت) * هستی محرابی

448

شعر امام کاظم(ع) -(امشب شکفته لاله یِ باغِ ولایت) امشب شکفته لاله یِ باغِ ولایت
موسی ابن جعفر گلِ خوش صورت وسیرت

امشب چه شادوخُرٌمه حضرتِ خاتم
شوروشعَف نشسته برچهره ی عالم۹

نورِ خداومده، باب والرٌضااومده

سینه ی عاشقان همه غرقِ سروره
میلادِ باسعادتِ امامِ نوره

شمس وقمربینی چه فرخنده ومیمون
بِه،چه مبارک قدَمی نقشِ دِلامون

نورِ خدا اومده،بابُ الرٌضا اومده

گوتهنیت به محضرِ امامِ صادق
شکفته دردامنِ اوباغِ شقایق

مژده که میلادِ امامِ هفتمینه
کاظمِ ماتحفه یِ ربٌَ العالمینه

نورِ خدااومده،بابُ الرٌضا اومده

هرچه چمن زارِ خدابویِ تماشا
صدچمن ازصورتِ این آیینه پیدا

گلشنِ باغِ نَبَوی ثمرنشسته
دسته گلی به دامنِ پدرنشسته

نورِخدااومده،بابُ الرٌضا ا

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 19:58
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

متن شعر مرثیه حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام -(صاحبِ اسرارِ پنهانی شدم ای شیعیان ) * محسن راحت حق

533
1

متن شعر مرثیه حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام  -(صاحبِ اسرارِ پنهانی شدم ای شیعیان ) صاحبِ اسرارِ پنهانی شدم ای شیعیان
بینِ محبس.. در پریشانی شدم ای شیعیان

در غُل و زنجیر ها خیلی مدارا می کنم
در سیه چالی که زندانی شدم ای شیعیان

خلوتِ خوبی ست دردِ دل کنم با خالقم
زان سبب اینگونه بارانی شدم ای شیعیان

این مقرر شد بلایی بر شما نازل شود
جایِ آن در اصل قربانی شدم ای شیعیان

درهمین زندانِ آخر.. زجرها دیدم عجیب
من اسیرِ فحشِ یک جانی شدم ای شیعیان

جایِ افطاری! کتک خوردم ز دستانِ زُمخت
خسته از رفتارِ حیوانی شدم ای شیعیان

این یهودی زد سرم را بارها بر میله ها
زین جهت بدجور گریانی شدم ای شیعیان

یادِ زهرا مادرم افتاده ام آه ای خدا..
صاحبِ اسرارِ پنهانی شدم ای شیعیان

  • سه شنبه
  • 20
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر در مدح امام موسی کاظم (ع) -(آیینه صدق و صفا موسی بن جعفر) * محمد حبیب زاده

569

متن شعر در مدح امام موسی کاظم (ع) -(آیینه صدق و صفا موسی بن جعفر) آیینه صدق و صفا موسی بن جعفر
بی انتها را ابتدا موسی بن جعفر

آن کس که با دست یدااللهیش داده
بر خضر جامی از بقا موسی بن جعفر

در چشم مستش استجابت ها نهفته
ای مستجاب وَ الدعا موسی بن جعفر

حاجت گرفته هر کسی پیش تو گفته
آقا تو را جان رضا موسی بن جعفر

پشت درت تا نامسلمان هم دخیل است
عشقت کشاند از هرکجا موسی بن جعفر

یک عمر دیدیم و شنیده ایم دادی
بر درد بی درمان دوا موسی بن جعفر

عالم بدهکار تو و فرزندهایت
ای بهترین مرد خدا موسی بن جعفر

الحق که دستان خدا در آستینی
الحق که فرزند امیرالمومنینی...

  • دوشنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 18:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

متن شعر حضرت امام موسی کاظم (ع) -(وقتی نسیــم عشق ما را میهمان کرد) *استاد سید هاشم وفایی

449

متن شعر حضرت امام موسی کاظم (ع) -(وقتی نسیــم عشق ما را میهمان کرد) وقتی نسیــم عشق ما را میهمان کرد
دل را روان تا گلشن سبــز جنان کرد
دل چون پرستویی درآن جا آشیان کرد
گفتم کجاهستم که دل پرزیب وزین است
گفتند این صحن وسـرای کاظمین است

دیدم حریمش عشق دارد، شور دارد
گلدسته هایش شـاخه های نور دارد
موسی درآن گلـزار رحمت طور دارد
دل از کفم بیرون شدو بی دل شدم من
رو برکریم آوردم وسـائـل شدم من

من آستــان بوس امــام هفتمینم
مثل غبـار درگهش گـوشه نشینم
دامان مهــر او بود، حبــل المتینم
ای کاش این پژمرده را شاداب سازد
از کوثر رحمت مـرا سیــراب سازد

قربـان این نـور مبیــن ومکتب او
یادم رسید از بـانگ یارب یارب او
درپیچ وتاب افتـادم از تاب وتب او
چون شمع سوزان ازبرایش گ

  • دوشنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 21:20
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

متن شعر مرثیه حضرت موسی ابن جعفر -(از بسکه پیرت کرده است زخمِ زبانها) * محسن راحت حق

432

متن شعر مرثیه حضرت موسی ابن جعفر -(از بسکه پیرت کرده است زخمِ زبانها) از بسکه پیرت کرده است زخمِ زبانها
گرید به حالِ تو زمین و آسمانها

زیرِ عبا گم شد تمامِ عضوهایت
لاغر شدی در زیرِ زنجیر گرانها

بالا سرت مردِ یهودی داد می زد
افتاد از الفاظ ِ او آتش به جانها

آقا غریبی ات مرا دیوانه کرده
پیداست از حالم جنونِ بی امان ها

ردِّ کبود تازیانه روی پشتت
عاجز شد از تشریح احوالت زبانها

ردِّ سیاهِ پنج انگشتی به صورت
مانده ز دستان پلید این و آن ها

زنده شده در خاطرت یک کوچه ی تنگ
ای وای از افتادنِ قامت کمانها

  • دوشنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 21:25
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر در مدح حضرت امام موسی کاظم (ع) -(بدهکاران چشمانت همه باب الحوائج ها) * محمد حبیب زاده

478

متن شعر در مدح حضرت امام موسی کاظم (ع) -(بدهکاران چشمانت همه باب الحوائج ها) بدهکاران چشمانت همه باب الحوائج ها
مطیع محض فرمانت تمامی نتائج ها

تو حاجت دادی و حاجت بدستانت مسلمان شد
ولی لعنت به قاتل های تو مثل خوارج ها

شفا بخشیده ات دیگر ندارد درد بی درمان
که عاجز مانده اند از کار تو کل معالج ها

تهی دستان به دربار تو رو انداختند اما
خودت با دست خود دادی به او خرجِ مخارج ها

دخیلت هر کسی گشته نگفته حاجتش دادی
تو آن باب الحوائج که روا کردی حوائج ها

دلت بهر مریدانت همیشه هرکجا نرم است
دم گَرم تو زهرایی بُود الحق دمت گرم است....

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 20:57
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام موسی کاظم(ع) -(بی جانم و جان می شود موسی بن جعفر) * محمد جواد شیرازی

825
1

متن شعر امام موسی کاظم(ع) -(بی جانم و جان می شود موسی بن جعفر) بی جانم و جان می شود موسی بن جعفر
در جانم ایمان می شود موسی بن جعفر

تا بر لبم گل می کند "باب الحوائج"
بانی احسان می شود موسی بن جعفر

مشهد، رضا... قم، فاطمه... با این کریمان
والی ایران می شود موسی بن جعفر

یک قطره از دریای آقایی اش این است
یار فقیران می شود موسی بن جعفر

فهمیده ام از ماجرای بُشر حافی
کهفِ هراسان می شود موسی بن جعفر

باید که با پای برهنه رفت سویش
وقتی که رضوان می شود موسی بن جعفر

خشکیده ام باید بیافتم در مسیرش
بر تشنه باران می شود موسی بن جعفر

جانم به لب آمد از این ماتم، ز بس که
زندان به زندان می شود موسی بن جعفر

وقتی غل و زنجیر بر ساقش می افتد
دردش فراوان می شود موسی بن جع

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 21:11
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 حسین رئوفی

غزل مصیبت شهادت موسی بن جعفر علیه السلام با حال و هوای این روزها -(کاظمینت خلوت است و قلب من صحن و سرایت) * حسین رئوفی

402
1

غزل مصیبت شهادت موسی بن جعفر علیه السلام با حال و هوای این روزها  -(کاظمینت خلوت است و قلب من صحن و سرایت) کاظمینت خلوت است و قلب من صحن و سرایت
زائری گر نیست می‌گریم خودم اینجا برایت

کنج هر خانه برایت روضه می گیریم اما
خانه های ما کجا و کنج زندان بلایت

وای از بی مهری زندان و زندانبان آخر
بوی عطر یاس می پیچید با سوز صدایت

یک یهودی با دلی پر کینه بر کف تازیانه
وای ، نزد مادرت می گفت گاهی ناسزایت

یوسف زهرا و‌ چندین سال زخم‌ کند و‌ زنجیر
آتشم زد روز آزادی ز زندان جفایت

دفن ها امروز شد دور از هیاهو ، یادم آمد
چار تن حمال بردند از سیه‌ چال بلایت

گشته تشییع جنازه هایمان امروز خلوت
بود آویزان ز تخته پاره ای آنروز پایت

بر سر دوش غلامان روضه ات تا کربلا رفت
لا اقل زیر سم اسبی نمی دیدت رضایت

با غل و

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 21:14
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

متن شعر سیدی یا موسی بن جعفر ع -(حال زارش را ببین حال بکایش را ببین) * سید پوریا هاشمی

576

متن شعر سیدی یا موسی بن جعفر ع -(حال زارش را ببین حال بکایش را ببین) حال زارش را ببین حال بکایش را ببین
بین این زندان بی روزن صفایش را ببین

زحمت زنجیر دارد در قنوت نافله..
باهمین دست ورم کرده دعایش را ببین

سرفه های خونی اش بدکاره را‌ هم پاک کرد
در مریضی هم دم مشکل گشایش را ببین

یک نفر میگفت موسی رفته از زندان مگر؟!
یکنفر میگفت نه! زیر عبایش را ببین!

آن امامی که‌ به تخت عرش اعلی می نشست
در سیه چالش بیا امروز جایش را ببین

آنقدر زنجیر سنگین بود ساقش خرد شد
دل اگر داری خودت اوضاع پایش را ببین!

دست بر دیوار سنگی زد رخش آتش گرفت
نوکر زهرا!گریز روضه هایش را ببین

لیله القدر نبی در پشت در آتش گرفت
دستهای شرمسار مرتضایش را ببین

چادر زهرا پرش به چادر زینب گرفت
از

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1398
  • ساعت
  • 12:42
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن صرامی

یاامام کاظم علیه السلام -(پيش او وقت گدائي صحبت از سوگند نيست) * محسن صرامی

502
1

یاامام کاظم علیه السلام -(پيش او وقت گدائي صحبت از سوگند نيست) پيش او وقت گدائي صحبت از سوگند نيست
چندمين بار است،يا...،نه صبحتي از چند نيست

ذكر يا باب الحوائج،جان گرفت از جود او
بشر حافي بي سبب با ذكر او خرسند نيست

ظلم شد در حق اين آقاي مظلوم و غريب
حق او را بين ما جمعي كه بشناسند نيست

سخت دلتنگ رضاجان است در اين چند سال
درد اين آقا به غير از دوري دلبند نيست

كظم غيظ از درس هاي مكتب پر نور اوست
حاصل رنجديدن اش چيزي به جز لبخند نيست

اينقدر زنجير دور گردن او بسته اند
روي تن از دست اين زنجير،گردن،بند نيست

در حقيقت اين سيه چال است زنداني اوست
پس نبايد گفت در بند است او دربند نيست...

  • جمعه
  • 1
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 23:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 علی اکبر نازک کار

متن شعر حضرت موسی ابن جعفر(ع) -(خدا را شاکرم با حب حیدر) * علی اکبر نازک کار

504

متن شعر حضرت موسی ابن جعفر(ع) -(خدا را شاکرم با حب حیدر) یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر الیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال

خدا را شاکرم با حب حیدر
گذشت از عمر ما یک سال دیگر
به جای هفت سین هستیم امسال
کنار سفره ی #موسی_ابن_جعفر

  • شنبه
  • 2
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 17:29
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن شعر امام موسی کاظم (ع) -(یارب! چرا که شیعه، سیَه‌ پوش و مضطر است؟) * محمدرضا شمس

433

متن شعر امام موسی کاظم (ع) -(یارب! چرا که شیعه، سیَه‌ پوش و مضطر است؟) یارب! چرا که شیعه، سیَه‌ پوش و مضطر است؟
این ویل و وا ز چیست که در کوی و معبر است؟

این آهِ پر لهیب، که سوزد تن جهان...
در افتراقِ کیست که جان‌ها در آذر است؟

این شيون و فغان که به هفت آسمان رسد
در ماجرای کیست که عالم چو محشر است؟

آمد ندا ز هاتف غیبم، که بی خبر...
امشب، شبِ شهادت موسَی بنِ جعفر است

باب الحوائج است و بوَد ملجأ امید
در دست اوست هر چه از ایزد مقدر است

هشتم امام بر حق ما، شاه ملک توس
فرزند این امام رئوف و دلاور است

این بارگاه ‌ها که به هر کوی و برزن است
از صلب پاک این گل شمشاد منظر است

بُد در مدینه، یار و مددکار بی کسان
آری چنین عمل، فقط از نسل حيدر است

خاموش گشت شمع شب افرو

  • یکشنبه
  • 3
  • فروردین
  • 1399
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

حضرت موسی بن جعفر(ع)، مدح -(حضرت موسی شدی تو، اعتبار اهل بیت..!) * محسن راحت حق

404

حضرت موسی بن جعفر(ع)، مدح -(حضرت موسی شدی تو، اعتبار اهل بیت..!) حضرت موسا شدی تو..اعتبارِ اهل بیت
هفتمین خورشیدِ عشقی از تبارِ اهل بیت

صابری مانندِ جدّ ِاطهرت..شیرِ خدا...
سروری مانندِ حیدر..شهریارِ اهل بیت

تو طوافِ هفتمینِ کعبه ای آئینه ای..
خطّ ِ تو باشد تماماً در مدارِ اهل بیت

نامِ تو آرامشِ محض است در دلهای ما
می شود اسمِ تو آقاجان..قرارِ اهل بیت

هست فرزندِ تو سلطانِ تمامِ کائنات..
دخترت معصومه باشد نوبهارِ اهل بیت

گرچه زندان رفته ای امّا قدت طوبایی است
قامتت باشد نشانِ اقتدارِ اهل بیت

قسمتم کن تا بیایم کاظمینت یا کریم..
شهرِ تو دارم یقین..باشد دیارِ اهل بیت

گرچه فرسوده شدی در حبس ها امّا هنوز
می درخشی ماهِ رو همچون نگارِ اهل بیت

ذکرِ لبهایم شده موسی ابن جعفر..الدخیل
حاجتم را می دهی دار وندارِ اهل بیت

مادرم با روضه های تو عجین بوده فقط
دست خالی رد نکن ما را وقارِ اهل بیت

  • جمعه
  • 15
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 17:00
  • نوشته شده توسط
  • taherehsadat
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد