تو نور كمال فصل بسماللهي
در ظلمت فتنه، شبچراغ ماهي
تو رمزگشاي واژهي توحيدي
تو معنيِ لاالهالااللهي
من از تو تبسّم دعا ميخواهم
يك خلوت ناب با خدا ميخواهم
بي معرفتم به نور تو آقاجان
من از تو حقيقت تو را ميخواهم
هي با كلمات كَل كَل و آخر هيچ
روي لب من سكوت و در دفتر هيچ
من ماندم و داغ از تو گفتن بر دل
واكن گره از زبان من، ديگر هيچ
تهران ـ مشهد، نسيم گُل، بوي جان
لبخند به لب، به سينه شوقي پنهان
بوي خوش ثامنالحُجج ميآيد
اي تشنه لبان عشق! اينك باران
هر چند در عاشقي مُردّد هستم
در درس خُلوص، دائماً رَد هستم
دلباختهام به گنبد زرد تو
من منتظر قطار مشهد هستم
تهران ـ مشهد، مگو كه خيل
- سه شنبه
- 10
- مرداد
- 1396
- ساعت
- 15:50
- نوشته شده توسط
- ایدافیض