شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 روح اله گائینی

حضرت رقیه (س) -( امشب ـ خرابه ام شده چراغان ) * روح اله گائینی

26

حضرت رقیه (س) -( امشب ـ خرابه ام شده چراغان ) حضرت رقیه (س)
امشب ـ خرابه ام شده چراغان
به سر رسیده شام هجران
خوش آمدی پدر به ویران
می شویم امشب با اشک دیده
خون از رویت ای رأس بریده
یا ابتا حسین

هرگز ـ نمی رود دمی ز یادم
شبی ز ناقه ای فتادم
صدا زدم برس به دادم
دارم از آن شب دو یادگاری
روی نیلی و چشمی بهاری
یا ابتا حسین

بابا ـ بیا ببین که بعد تو اسیرم
بدان غم تو کرده پیرم
ز زندگیّ بی تو سیرم
بنگر بر سوز و اشک و نوایم
همچو زهرا محتاج عصایم
یا ابتا حسین

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:03
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 روح اله گائینی

حضرت رقیه (س) -( ویرانه امشب ز نور‌ـ روی تو گشته روشن پدر جان ) * روح اله گائینی

22

حضرت رقیه (س) -( ویرانه امشب ز نور‌ـ روی تو گشته روشن پدر جان ) حضرت رقیه (س)
ویرانه امشب ز نور‌ـ روی تو گشته روشن پدر جان
عمه بیا کن تماشا ـ گویا که ویران گشته چراغان
صبح وصال من دمیده ؛ عمه
بابایم از سفر رسیده ؛ عمه
بابا حسین بابا حسین جان بابا

شب فراق من و تو ـ امشب گمانم سر رسیده
شرح غم دخترت را ـ شنو ز من ای رأس بریده
تو روی نی مشغول قرآن ؛ ای وای
از ناقه افتادم پدر جان ؛ ای وای
بابا حسین بابا حسین جان بابا

شب های هجران تو ـ اشک فراق و ناله به سر شد
باید بدانی که عمه ـ پیش عدویت بهرم سپر شد
در جسم تو صدها نشانه دارم ؛ ای وای
جسم کبود از تازیانه دارم ؛ ای وای
بابا حسین بابا حسین جان بابا

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت رقیه (س) -( شام هجران من شده امشب سحر ) * روح اله گائینی

18

حضرت رقیه (س) -( شام هجران من شده امشب سحر ) شام هجران من شده امشب سحر
عمه جان کن نظر ز ره آمد پدر
تا سحر دارم نغمه بر لب
شرح غم گویم باز امشب
ابتا بابا یا ثارالله

دیده بگشا پدر جانب دخترت
کن تماشا مرا با دو چشم ترت
ای مه بدر شام تارم
هوس آغوش تو را دارم
ابتا بابا یا ثارالله

روی سر نیزه ها وای من شد دخیل
دست من کوته و هستی ام بر نخیل
هر کجا که نام تو بردم
در جوابش کعب نی خوردم
ابتا بابا یا ثارالله

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 10:12
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه شور برای حضرت رقیه (س) -( شب فراق من سر گشته ) * روح اله گائینی

24

نوحه شور برای حضرت رقیه (س) -( شب فراق من سر گشته ) شب فراق من سر گشته
عمه ببین بابا برگشته
شبای بی کسی به پایان آمده
به بچه ها بگو که مهمان آمده
یه میهمان بهتر از جان آمده واویلا
یاابتا یاابتا بابا حسین 2 بابا جان
چسان دهم بهرت شرح غم
بدان قد زینب گشته خم
باید بدونی این حقیقت رو پدر
تو این سفر عمه برام بوده سپر
حالا که اومدی من وبا خود ببر واویلا
یاابتا یاابتا بابا حسین 2 بابا جان

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت رقیه (س) -( برام خیلی سخته ـ نبودت این شبها ) * روح اله گائینی

21

حضرت رقیه (س) -( برام خیلی سخته ـ نبودت این شبها ) برام خیلی سخته ـ نبودت این شبها
میخوام همراهت شم اگه میری به سفر
بریدم بابایی ـ زآدم های شام
اگه راهی داره منو مدینه ببر
بابا میدونی که خونه دلم
نگرون میمونه دلم ـ اگه که تنهام بذاری
بابا حالا که تنها میری
قول بده که اومدنی ـ واسه من چادر بیاری
(حسین یا ابتاه)
نبودی ببینی ـ رسید زجر و میخواست
که پشت زین مرکبش منوببره
نبودی ببینی ـ یه بی حیا میخواست
برای کنیزی عزیزتو بخره
ببین چی آوردن به سرمن ـ خونجگرشدمادر من شده پرپر شاپرکت
بابابگوراه چاره چیه ـ گوشواره هام دست کیه جون به لب شد دخترکت
(حسین یا ابتاه)

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت رقیه (ع) -( سه سالم ولیکن، ز غمها خمیدم ) * روح اله گائینی

128

حضرت رقیه (ع) -( سه سالم ولیکن، ز غمها خمیدم ) سه سالم ولیکن، ز غمها خمیدم
ز بعد تو بابا، روز خوش ندیدم
غروبا می افتم ـ یاد مهربونیت
یاد بوسه که از تو چیدم
یا ابتا حسین

یاد عمو عباس ، که شونه ش پنام بود
به هر شادی و غم، عمو تکیه گام بود
شدم زخم و زیلی ـ رخم گشته نیلی
عدو زد عمو من رو سیلی
یا ابتا حسین

نداره عیب بابا، پاهام زخم و زیلی
اگه روی صورت، نشست جای سیلی
برام سخته که من ـ می کردم عزیزی
شامی خواست منو بر کنیزی
یا ابتا حسین

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:01
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

بحر طویل حضرت رقیه (س) -( کیستم من دُر دریای کرامت، ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

147

بحر طویل حضرت رقیه (س) -( کیستم من دُر دریای کرامت، ) کیستم من دُر دریای کرامت،
ثمر نخل امامت،
گل گلزار حسینم، دل و دلدار حسینم،
همه شب تا به سحر عاشق بیدار حسینم،
سر و جان بر کف و پیوسته خریدار حسینم، سپهم اشک و علم ناله و در شام علمدار حسینم،
سند اصل اسارت که درخشیده به طومار حسینم، منم آن کودک رزمنده که بین اسرا یار حسینم، منم آن گنج که در دامن ویرانه
یگانه دُر شهوار حسینم،
به خدا عمه ساداتم و در شام بلا
مثل عمو قبله حاجاتم و
سر تا به قدم آینه‌ام وجه امام شهدا را.
روز عاشورا که در خیمه
پدر از من مظلومه جدا شد،
به رخم بوسه زد و
اشک فشان رو به سوی معرکه کرب و بلا شد، سر و جان و تن پاکش همه تقدیم خدا شد،
به ره دوست فدا شد،
حرم الله پر از لشکر دشم

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب

مجلس ششم شهادت حضرت رقیه (س) *

327

مجلس ششم شهادت حضرت رقیه (س) مجلس ششم
شهادت حضرت رقیه (س)
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد، وقت است که باز آیی
در آرزوی رویت، بنشسته به هر راهی
صد زاهد و صد عابد، سرگشته ی سودایی
مشتاقی و مهجوری، دور از تو چنانم کرد
کز دست نخواهم داد، پایان شکیبایی
ای درد توأم درمان، در بستر ناکامی
وی یاد توأم مونس، در گوشه ی تنهایی
« هل من معین فاطیل معه العویل و البکاء » آیا کسی هست، آیا معین و یاوری هست در کنارش بنشینم صدای ناله ام را بلند کنم؟
« هل من جَزوعٍ فَاُساعدَ جَزَعه اذا خلا.» آیا کسی هست که با او در تنهایی هم نوا شوم؟
یادش به خیر؛ زمان جبهه، شهدا گاهی تنهایی گاهی چند نفری با امام زمانشان درد دل می کردند. و

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:52
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

غزلی جانسوز در شهادت رقیه بنت الحسین برای روز سوم محرم -( ای دشمن بی شرم من بابا ندارم ) * اصغر چرمی

6871
13

غزلی جانسوز در شهادت رقیه بنت الحسین برای روز سوم محرم -( ای دشمن بی شرم من بابا ندارم ) ای دشمن بی شرم من بابا ندارم
در بین صحرا مانده ام ماوا ندارم
زخمی شدم از بس که در صحرا دویدم
مجروح و زخمی مانده دیگر پا ندارم
دیروز بر دوش عمویم بودم اما
امروز تنها ماندم از ره نا ندارم
سیلی زدی با بغض مانده از سقیفه
محکم بزن چون دیده ی بینا ندارم
چشمم پر از خون شد گمانم ای پدر جان
من فرق با افراد نابینا ندارم
گفتم به عمه کاش می شد گیسوانم
می بافتی نزد پدر ، اما ندارم
از بس ملامتهای شامی را شنیدم
دیگر برای فحش ها جایی ندارم
تا گیسوانم را بدست باد دادم
گفتم خدا را شکر دیگر نا ندارم
با عمه ام گفتم دعا کن بر وفاتم
از بی کسی خسته شدم بابا ندارم
گوشم شده پاره ز سنگینی سیلی
در فاطمه بودن ببین همتا ن

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر عاشورایی حضرت رقیّه (س) -( باباشنیدم ناله های آخرت را ) * اسماعیل شبرنگ

13

شعر عاشورایی حضرت رقیّه (س) -( باباشنیدم ناله های آخرت را ) مرا ببر
باباشنیدم ناله های آخرت را
دیدم میان خاک و خون بال و پرت را
گفتم الهی بشکند دستانت ای شمر
وقتی که دیدم روی نیزه حنجرت را
آن لحظه ای که بی هوا سیلی به من زد
دیدم به دست ساربان انگشترت را
بسکه خرابه می دهد بوی مدینه
بادیدن من یاد کردی مادرت را
بااین لبان خیزران خورده تو امشب
باید بخوانی روضه های دخترت را
بابا گمانم بین اتش مانده بودی
سوزانده داغی شعله ور موی سرت را
لطفی کن و بابردن من از خرابه
راحت کن امشب خواهر غم پرورت را

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 16:01
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر عاشورایی حضرت رقیه (س) -( حالا دلم به عشق شما پرکشیده است ) * اسماعیل شبرنگ

11

شعر عاشورایی حضرت رقیه (س) -( حالا دلم به عشق شما پرکشیده است ) بنت الحسین (ع)
حالا دلم به عشق شما پرکشیده است
تا آسمان کرببلایت رسیده است
ذکر حسین (ع) حسین(ع) به ما وحی می شود
نامی که گوش عالم و آدم شنیده است
روز ازل خدا به روی صحن سینه ام
نقش ضریح کرببلا را کشیده است
شکر خدا که نوکر ارباب عالمیم
شکرخدا که فاطمه (س) ما را خریده است
آتش زده وجود مرا آه دخترت
آن دختر سه ساله که قامت خمیده است
آن دختری که کنج خرابه ... کنار طشت
می گوید از هرآنچه که درراه دیده است
بابا شنیدم آنکه مرا کعب نی زده
با کام تشنه از تن تو سربریده است

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک واحد رقیه سادات(س) -( از دیوارا صدا میاد از من صدا در نمیاد ) * رضا تاجیک

1789

دانلود سبک واحد رقیه سادات(س) -( از دیوارا صدا میاد     از من صدا در نمیاد ) سبک: نم نم بارون می زنه
از دیوارا صدا میاد از من صدا در نمیاد
راه رفتن ساده دیگه از دخترت بر نمیاد
حساب غمهام در رفته بابا حوصله ی من سر رفته بابا
نشنیدن این نامردا/ حدیث استهزا رو
سر به سرش می ذارن/ دختر بی بابا رو
بابا حسین مظلوم 4
در کودکی چون فاطمه مادرِ بابا شده ام
باور نمیکنم ولی تنهای تنها شده ام
دلم گرفته از این زمونه تنگ دل من برای خونه
یادش بخیر اون روزا/ برو بیایی داشتم
تو مدینه یک روزی/ برادرایی داشتم
بابا حسین مظلوم 4
یکی بیاد نجات بده منو ز دست شامیا
من مطهره شدم انگشت نمای بچه ها
راضی به مرگم، از دنیا سیرم اجل کجایی؟ میخوام بمیرم
نفس کشیدن سخته/ تو پنجه های زنجیر
پیش چشای خیسم/

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمزمه حضرت رقیّه (س) -( وای ـ دلم برات گرفته بابا ) * اسماعیل شبرنگ

12

زمزمه حضرت رقیّه (س) -( وای ـ دلم برات گرفته بابا ) وای ـ دلم برات گرفته بابا
خیلی هواتو کردم اینجا
آخه کجایی
وای ـ اگه می خوای که جون بگیرم
بیا که من توون بگیرم
بیا بابایی
خیلی دلم تنگه برات باباجون
الهی جون من فدات باباجون
آرزومه یه بار دیگه بشینم
نیمه ی شب به روی پات باباجون
وای ـ خوشی بدون تو سرابه
خوش اومدی به این خرابه
باباجون امّا
وای ـ ببین که سهم من چی بوده
صورت من همه ش کبوده
شبیه زهرا
بگو که از تموم پیکر تو
چرا فقط به من رسید سرتو
راه می رم اما با قدی خمیده
درست مثه قامت مادرتو
وای ـ بسّه برام دل بی شکیبی
بگو چرا شیب الخضیبی
نعم الامیرم
وای ـ کی بریده سالارزینب
رگ گلوتو نامرتّب
برات بمیرم
از پشت ابر خورشید من دراومد
انقدصداش زدم تاآخ

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:38
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر شهادت حضرت رقیه -( مرغ بسمل شده ای بال و پرش می سوزد ) * قاسم نعمتی

1763
2

شعر شهادت حضرت رقیه -( مرغ بسمل شده ای بال و پرش می سوزد ) مرغ بسمل شده ای بال و پرش می سوزد
کودکی زندگی اش در نظرش می سوزد
دختری که وسط خیمه ای گیر افتاده
اولین شعله که آید سپرش می سوزد
سپرش سوخته و چادرش آتش گیرد
تا تکانی بخورد موی سرش می سوزد
بعد از آن قائله دیگر کمرش راست نشد
اثر سوختگی دور و برش می سوزد
تا رسد قطره اشکی سر زخم گونه
ناگهان گوشه چشمان ترش می سوزد
شده ام مثل همان مادر محزونی که
همه شهر ز آه سحرش می سوزد
عمه؛ آن شب که مرا روی هوا می آورد
ریشۀ موی سرم بین اثرش می سوزد
تا ترک های لب تشنه بابا دیدم
جگرم گفت: هنوزم جگرش می سوزد
بعد از آنی که لبانم به لبانش چسبید
سینه ام از نفس شعله ورش می سوزد

شاعر : قاسم نعمتی

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( لاله در باغ خزان، برگ و برش کم می شد ) * محمد جواد پرچمی

1693

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( لاله در باغ خزان، برگ و برش کم می شد ) لاله در باغ خزان، برگ و برش کم می شد
شمع ویرانه فروغ سحرش کم می شد
پلک بی حوصله اش خواست بخوابد، ای کاش
اندکی هلهله ی دور و برش کم می شد
زخم پاهای ورم کرده اگر خوب نشد
لااقل کاش کمی درد سرش کم می شد
بهر دلخوش شدن عمّه تبسّم می کرد
شاید از دغدغه ی همسفرش کم می شد
اشک و خاکستر و سیلی اثراتی دارد
ذرّه ذرّه مژه ی پلک ترش کم می شد
لگد لعنتیِ زجر زمینگیرش کرد
کاشکی درد عجیب کمرش کم می شد
سر هر کوچه که رفتند شمرد این دختر
چند دندان ز دهان پدرش کم می شد
عمویش عالم و آدم همه را می سوزاند
تار مویی اگر از روی سرش کم می شد
خوب شد شانه نزد موی سرش را زینب
چون همین چند موی مختصرش کم می شد

شاعر : محمد جواد

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( گیسوی گِره خوردۀ من باز نمی شد ) * محمود ژولیده

1457
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( گیسوی گِره خوردۀ من باز نمی شد ) گیسوی گِره خوردۀ من باز نمی شد
دیگر سَرم از دستِ پدر ناز نمی شد
می خواستم آن نیمه شب از درد بمیرم
این دست شکسته پَرِ پرواز نمی شد
گر وحشت آن شب به سراغم نمی آمد
از هولِ قیامت سخن ابزار نمی شد
آهسته ترین ناله ، لگد بود جوابش
ورنه بدنم این همه جانباز نمی شد
انگار نه انگار که من طفل صغیرم
گفتم نزن ، اما سخن احراز نمی شد
کاری به خدا زَجرِ لعین با گلویم کرد
بعد از خفگی راه نفس باز نمی شد
من از ستمِ دشمن خود شِکوه ندارم
دارم گِلِه از دوست که همراز نمی شد
گر بود عمویم ، قد و بالای من امروز
با چشمِ حقارت که برانداز نمی شد
با دیدن یک قدّ کمان سخت خمیدم
بی فاطمه پیریِ من آغاز نمی شد
این پیرِ سه ساله کُن

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت رقیه(س) -( از لات های کوچه برم حرف می زنند ) * جعفر ابوالفتحی

2474
2

شعر حضرت رقیه(س) -( از لات های کوچه برم حرف می زنند ) از لات های کوچه برم حرف می زنند
عمه ... ز پاره ی جگرم حرف می زنند
سنگی به دست بچه و پیر و جوانشان
گویا که از سر پدرم حرف می زنند
وقتی که زجر چکمه ی خود می کند تمیز
مردم ز درد این کمرم حرف می زنند
هم می زنند بر تن من کعب نیزه هم
از زخم های بال و پرم حرف می زنند
قَدّم به ارتفاع لگدها نمی رسید ....
از ضربه ای که زد به سرم حرف می زنند
از دامنی که ظهر عطش غر گرفت و از
بی حرمتی به اهل حرم حرف می زنند
نُقل مجالس است همین واژه ی "کنیز"
اینجا ز واژه ی "بخرم" حرف می زنند

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک زمینه رقیه سادات(س) -( دیگه جون به پاندارم سرو رو خاکا میذارم یه نماز قضا ندارم بابا ) * رضا تاجیک

2290
2

دانلود سبک زمینه رقیه سادات(س) -( دیگه جون به پاندارم    سرو رو خاکا میذارم    یه نماز قضا ندارم   بابا ) دیگه جون به پاندارم سرو رو خاکا میذارم یه نماز قضا ندارم بابا
بی تو من بی کس و تنها دیگه با چشای دریا شده ام شبیه زهرا بابا
راه رفتن با پاهای پر از آبله سخته به خدا سخته
ناله زدن میون صدای هلهله سخته به خدا سخته
خوب می دونی مسافرته با حرمله سخته به خدا سخته
باید بابا تموم شه این حج نیمه کاره
با بوسه های من از لبهای پاره پاره
بابا حسین مظلوم 4
ماهارو خارجی خوندن به روی خاکا کشوندن تو رو رو نیزه نشوندن بابا
سه روزه غذا نخوردم من به عشق تو نمردم همه جا اسمتو بردم بابا
رو نیزه ها می بری دل از این بچه ها بابا به خدا بابا
سرگردونم تو کوچه های شام بلا بابا به خدا بابا
تو دستمه علم امير كربلا بابا به

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

متن روضه شب سوم محرم_حضرت رقیه سلام الله علیها- -( می خوام این دلارو ببرم پیش یه دختر كوچولو ) *

3940
0

متن روضه شب سوم محرم_حضرت رقیه سلام الله علیها- -( می خوام این دلارو ببرم  پیش یه دختر كوچولو ) می خوام این دلارو ببرم پیش یه دختر كوچولو،این دختر كوچولو زبونش نگرفته،اما دیگه قدرت حرف زدن نداره،بگم؟این دختر كوچلو براش سر بابا آوردن،این دختر كوچلو صورتش كبوده،یا زهرا،چه خبره امشب؟
من دختری سه ساله
رُخم به رنگ لاله
بابا دیگه طاقت ندارم
فریاد از این زمونه
قامت من كمونه
روی خاكا سر میگذارم
های های،هركی داره یه جوری پرواز میكنه،یا صاخب الزمان چه كردی با این دلا قربونت برم؟
تنم رمق نداره
نه گوش و نه گوشواره
بابا ببین كه ناتوونم
عمه نشسته خسته
خیلی دلش شكسته
امید نداره كه بمونم
بابا،لااله الا الله،یا نفهمی چی میگم،یا هر چی دلت سوخت،اون جوری دلت می خواد عرض ارادت كن،بابا حسین،بابا حسین
چند نفری

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن کردی

شعر حضرت رقیه(س) -( گیسو به دست بر سر راهت نشسته ام ) * حسن کردی

2067
4

شعر حضرت رقیه(س) -( گیسو به دست بر سر راهت نشسته ام ) گیسو به دست بر سر راهت نشسته ام
مانند زخم های لب تو شکسته ام
بابا عجب شده است که از نی درآمدی
بر دیدن خرابه نشین با سر آمدی
دیر آمدی بگو به کجا میهمان شدی؟
درگیر مجلس طبق و خیزران شدی؟
یا که طبق شبیه تو دلبر نداشته
یا نیزه دست از سر تو بر نداشته؟
ابروی زخم خورده رخت ناز کرده است
نیزه چقدر جا به سرت باز کرده است
بابا فدای چشم تو این زخم های من
یک کم بخند زندگی من برای من
اصلاً فدای چشم تو،چشمم کبود نیست
این بوی روی چادر من بوی دود نیست
بر گوش من چه غصه اگر گوشواره نیست
تو فکر کن که پیرهنم پاره پاره نیست
بابا ببخش صورت من گرد وخاکی است
این ردً پنجه نیست که...هر چند حاکی است
دستش چه حرفها که به گ

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شعر حضرت رقیه(س) -( رفيق نيمه راه من رسيدي ) * علیرضا خاکساری

1604
2

شعر حضرت رقیه(س) -( رفيق نيمه راه من رسيدي  ) رفيق نيمه راه من رسيدي
تمام تكيه گاه من رسيدي
خوش اومدي خرابه اي باباجون
بين حالم خرابه اي باباجون
ز كربلا چه بي خبر بابايي
بدون من رفتي سفر بابايي
فدا سرت خداحافظي نكردي
با دخترت خداحافظي نكردي*
فقط بگو چرا ميون طشتي
غرقه به خون رو دامنم نشستي
كي چشم نازنينتو دريده
رگاي گردن تو رو بريده
چرا محاسنت پر از غباره
سرت يه جاي سالمي نداره
يادش بخير فصل بهاري داشتيم
با هم ديگه قول و قراري داشتيم
نشسته كوه غصه ها به دوشم
قسمت نبود لباس عروس بپوشم
دلم براي مادرم لك زده
واسه دو تا برادرم لك زده
عمه دلش خيلي برام ميسوزه
قول داده چادري برام بدوزه
خبر داري دستاي مارو بستند
خبر داري كه بازومو شكستند
خبر دار

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

متن روضه ی حضرت رقیه(س) -( ای مونس ویرانه ام رقیۀ دردانه ام ) * محمود ژولیده

3774
6

متن روضه ی حضرت رقیه(س) -( ای مونس ویرانه ام       رقیۀ دردانه ام ) واویلا واویلا
یا اب یا اب
ای مونس ویرانه ام رقیۀ دردانه ام
بابا نما نظاره ام بین گوش بی گوشواره ام
ای از سفر برگشته ام سه سالۀ سر گشته ام
ای وای من ای وای من کو پیکرت بابای من
بابا به جای زینبت لب را گذارم بر لبت
از بس چشیدم ضربه ها افتاده ام از دست و پا
از بس عدو مویم کشید دنبال او قدّم خمید
بین لالۀ گوش مرا فریاد خاموش مرا
هرجا شنید فریاد من زهرا رسید به داد من
دیگر ندارم واهمه آمد کنارم فاطمه
آن خورده سیلی آمده با روی نیلی آمده
ای کشتۀ بریده سر دیگر مرا با خود ببر

شاعر : محمود ژولیده

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمزمه حضرت رقیّه (س) -( دیگه جون نمونده توی پاهام ) * اسماعیل شبرنگ

8

زمزمه حضرت رقیّه (س) -( دیگه جون نمونده توی پاهام ) حضرت رقیّه (س) :
دیگه جون نمونده توی پاهام
دلم تنگ شده برای بابام
آخه سیلی می زنی براچی؟!!
نزن من فقط بابامو می خوام
غضب چشم عمومو/ دور دیدن اینا
که شده دشنام وسیلی / سهم ما حالا
الهی که هر چه زودتر/ برسه بابا
( بابا – حسین )
دلم محو اضطرابه امشب
شب ِ پایان عذابه امشب
بابام برمی گرده خوب می دونم
میاد گوشه ی خرابه امشب
می شینم امشب به روی / پاهای بابا
گل ِ بوسه می گیرم از/ لبای بابا
گله هامو می شمرم من/ برای بابا
( بابا – حسین )
بابا کی سر تو رو بریده
سرت بین موج خون تپیده
ببین مثل موی مادر تو
همه گیسوهای من سپیده
رفتی و دوری از تو / غم اسیرم کرد
درد و داغ روضه ی تو/خیلی پیرم کرد
غم تو از زنده

  • دوشنبه
  • 13
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:37
  • نوشته شده توسط
  • feiz
ادامه مطلب
 رضا رسولی

شعر حضرت رقیه(س) -( سر آمد دگر شام هجران ) * رضا رسولی

1659

شعر حضرت رقیه(س) -( سر آمد دگر شام هجران ) سر آمد دگر شام هجران
زدي سر به من اي پدر جان
زداغت كنم آه و افغان (پدرجان2)
ابتا – نظر كن تو روي كبود من را
زبس خورده ام سيلي من از اعدا
شدم مثل زهرا
ببین پدر جان تو اشک بصرم - ببین که بابا کبوده پیکرم
عزیز زهرا حسین یا ابتا
شوم من فداي سر تو
پدر پس چه شد پيكرتو
بگو در كجاست اكبر تو – پدر جان2
ابتا – شده صورتت غرق در خاك و خون
بجا مونده بر صورتت خيزرون
رسيد بر لبم جون
ببین پدر جان تو اشک بصرم - ببین که بابا کبوده پیکرم
عزیز زهرا حسین یا ابتا

شاعر : رضا رسولی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دو بییتی حضرت رقیه(س) -( برو خواهرکه خیمه با حرم سوخت ) * حمید قلی زاده

1653
2

دو بییتی حضرت رقیه(س) -( برو خواهرکه خیمه با حرم سوخت ) برو خواهرکه خیمه با حرم سوخت
برس عمه به دادم چادرم سوخت
چو زهرا مادرت درکوه آتش
ز سر تا پا تمام پیکرم سوخت

شاعر : حمید قلی زاده

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:37
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دو بیتی حضرت رقیه(س) -( همه جان ودلم آتش گرفته ) * حمید قلی زاده

2154
2

دو بیتی حضرت رقیه(س) -( همه جان ودلم آتش گرفته ) همه جان ودلم آتش گرفته
که خیمه با حرم آتش گرفته
ببین عمه میان شعله هایم
تمام معجرم آتش گرفته

شاعر : حمید قلی زاده

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسولی

دانلود سبک زمزمه-واحد حضرت رقیه(س) -( اي هلال خون گرفته ، نيمه شب زدي به ما سر ) * رضا رسولی

1982
1

دانلود سبک زمزمه-واحد حضرت رقیه(س) -( اي هلال خون گرفته ، نيمه شب زدي به ما سر ) اي هلال خون گرفته ، نيمه شب زدي به ما سر
اومدي كنج خرابه ، ببيني غربت دختر
من بميرم براي تو – جونم بشه فداي تو – خوني شده لبهاي تو – ابتا
بابا بگو كو پيكرت – خاكستري شده سرت – مي ميره آخر دخترت - ابتا
ابتا من الذي ايتمني
به خدا بعد تو بابا ، كار من شد آه و ناله
اومدي اي سر بريده ، به پيش پير سه ساله
من به فداي سرتو – نگاه بكن دختر تو – شدم مثل مادر تو - واويلا
پيراهنم خاكي شده – رو صورتم حاكي شده – سهم من حتاكي شده - واويلا
ابتا من الذي ايتمني

شاعر : رضا رسولی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت رقیه(س) -( سر بازار و ازدحام از من ) *

1897
1

شعر حضرت رقیه(س) -( سر بازار و ازدحام از من  ) سر بازار و ازدحام از من
کینه ی شهر انتقام از من
خواهرت را فقط تو بگردان
هرچه سنگ است روی بام از من
**
بغض مردانه ی صدا از من
هرچه توهین و ناسزا از من
به غرور رقیه بر نخورد
کم محلی کوچه ها از من
**
این شب بی ستاره از مسلم
جگر پاره پاره از مسلم
سر اکبر به نیزه ها نرود
سر دارالاماره از مسلم
**
آخر کار قائله از من
ریسمان ،بند ،سلسله از من
خار در پای دخترت نرود
آن سه تا تیر حرمله از من
**
بر سر شانه کوه غم از من
زخم خوردن زیاد و کم از من
تو سلامت مدینه برگردی
خنجر کند و شمر هم از من
**
هرچه دارد هزینه از مسلم
پای سنگین کینه از مسلم
زینت شانه های پیغمبر
نفس تنگ سینه از مسلم
**
بزن آتش که خرمنش با من

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت رقیه(س) -( دست و پا میزنی و دست به پهلو دارد ) * یاسر مسافر

2291
1

شعر حضرت رقیه(س) -( دست و پا میزنی و دست به پهلو دارد ) دست و پا میزنی و دست به پهلو دارد
مادر تو نگران چشم به این سو دارد
یاد شانه زدن موی سرت افتادم
بی حیا شمر چرا پنجه به گیسو دارد
کاش ذبحت نکند پیش من از پشت سرت
دل زینب به چه اندازه به تو خو دارد ؟
دل زینب به چه بسیار به تو خو دارد
بی خیال است نگاه نگران ما را
مست مست است که صید (بند) خود آهو دارد
من فقط فکر فراق شب و دوری زتوام
خوشبحال زن خولی گل خشبو دارد
هم برای تو هم دختر تو می گویم
دردسر دارد اگر آنکه به سر مو دارد
دخترت پیر شد از داغ ولی هیچ نگفت
مثل زهرا چقدر دخترتان تو دارد
مانده ام من زچه رو تا که زمین می افتد
وقت برخاستنش دست به زانو دارد
از همان لحظه که از خواب پرید از وحشت
دخترت نال

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه حضرت رقیه(س) -( یک شبه مهمان ذبیحُ العطشان ) * امیر عباسی

1604
1

شعر نوحه حضرت رقیه(س) -( یک شبه مهمان     ذبیحُ العطشان ) یک شبه مهمان ذبیحُ العطشان
ویرانه شد از مقدمت امشب چراغان
خوش آمدی خوش آمدی بابا حسین جان
یابن الزّهرا ...
اگر چه هستم طفل سه ساله
شدم به اشک و ناله ام هادیِ عشقت
جسمم شده مجروح در وادیِ عشقت
یابن الزّهرا ...
اَمان ز سیلی از روی نیلی
باشد به جسم اَطهَرَم دَه ها نشانه
بابا تنِ کودک کجا و تازیانه...
یابن الزّهرا ...

شاعر : حاج امیر عباسی

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد