شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

ذکر دودمه برای حضرت رقیه (ع) -( سه ساله ام ولیکن ـ ببین چه ناتوانم ) * عابدین کاظمی

5

ذکر دودمه برای حضرت رقیه (ع) -( سه ساله ام ولیکن ـ ببین چه ناتوانم ) سه ساله ام ولیکن ـ ببین چه ناتوانم
دعا کن ای پدر جان ـ که بعد تو نمانم
لعل لب تو بابا ـ به رنگ ارغوان است
کبودی لب تو ـ ز چوب خیزران است

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 16:20
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شور سینه زنی برای حضرت رقیه (س) -( عمه بیا که شبم را زده سپیده ) * عابدین کاظمی

12

شور سینه زنی برای حضرت رقیه (س) -( عمه بیا        که شبم را زده سپیده ) عمه بیا که شبم را زده سپیده
عمه بیا که پدر از سفر رسیده
به شامیان برگو رسیده بابایم
به سر رسید آخر تمام غم هایم
خوش آمدی بابا (4)
روی تو را من به اشک دیده بشویم
از غم دل با تو از این سفر بگویم
سه ساله ات هستم اگر چه پیرم من
ز غم رها گردم اگر بمیرم من
خوش آمدی بابا (4)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 19:16
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

مجلس بیست و هفتم: شهادت حضرت رقیه (س) *

464

مجلس بیست و هفتم: شهادت حضرت رقیه (س) مجلس بیست و هفتم:
شهادت حضرت رقیه (س)
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد، وقت است که باز آیی
در آرزوی رویت، بنشسته به هر راهی
صد زاهد و صد عابد، سرگشته ی سودایی
مشتاقی و مهجوری، دور از تو چنانم کرد
کز دست نخواهم داد، پایان شکیبایی
ای درد توأم درمان، در بستر ناکامی
وی یاد توأم مونس، در گوشه ی تنهایی
« هل من معین فاطیل معه العویل و البکاء » آیا کسی هست، آیا معین و یاوری هست در کنارش بنشینم صدای ناله ام را بلند کنم؟
« هل من جَزوعٍ فَاُساعدَ جَزَعه اذا خلا.» آیا کسی هست که با او در تنهایی هم نوا شوم؟
یادش به خیر؛ زمان جبهه، شهدا گاهی تنهایی گاهی چند نفری با امام زمانشان درد دل می

  • سه شنبه
  • 7
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 21:04
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( اگر که دلخوشی عمه را نیاوردی ) * سید محمد جوادی

2296

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( اگر که دلخوشی عمه را نیاوردی ) اگر که دلخوشی عمه را نیاوردی
بگو برادر من را چرا نیاوردی؟
به وقت غارت خیمه عروسکم گم شد
عروسک من غمدیده را نیاوردی؟
عمو که آب نیاورد عاقبت خیمه
تو آمدی پدر آیا غذا نیاوردی؟
نگاه می کنی از روی نیزه، مبهوتی
منم رقیه پدر جان به جا نیاوردی؟
به گوش تو نرسیده که پهلویم زخم است
چرا برای رقیه عصا نیاوردی؟
برای آنکه بگیری مرا و تاب دهی
سرت که هیچ چرا دست و پا نیاوردی؟

شاعر : سید محمد جوادی

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( شب ظلمانی ما را سحری در راه است ) * مجید رجبی

1629
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( شب ظلمانی ما را سحری در راه است ) شب ظلمانی ما را سحری در راه است
عمه از حال و هوای دل من آگاه است
به امیدی که بیایی ز سفر منتظرم
تا بخواهی غم هجران رخت جانکاه است
قصه دختر دردانه تو در ویران
مثل یوسف کنعان درون چاه است
خواستم ناله برارم نفسم بند آمد
شبیه فاطمه قوت شب و روزم آه است
تا بیایی به برم از سر نی خورشیدم
روشنی بخش شب تار رقیه ماه است
همه جا بر سر نی بودی و من همسفرت
دل من تنگ و تو بالا وقدم کوتاه است
لرزش دست من و روی کبودم همگی
اثر ضربه دستان گه و بی گاه است
زجر با نیت قربت کتکم زد و نگفت
این سه ساله است و یا دخترک یک شاه است
خواستم بوسه بگیرم زلبت خون آمد
قصه لعل لب و حنجر تو جانکاه است
سر پرخون تو را در بغلم می گی

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( زنده هستم به امیدی که بیایی بابا ) * مجید رجبی

2648
5

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( زنده هستم به امیدی که بیایی بابا ) زنده هستم به امیدی که بیایی بابا
باز هم مرغ دلم گشته هوایی بابا
ذکر هر روز و شبم گشته کجایی بابا
شام یا کوفه و یا کرب و بلایی بابا
رخ نما و دل ما را به نگاهی بنواز
ناز کم کن قدمی رنجه کن ای چشمه ناز
بی گل روی تو از جان و جهان سیر شدم
بی فروغ رخ تو زار و زمین گیر شدم
آری از داغ غم دوری تو پیر شدم
باورت نیست و لی بسته به زنجیر شدم
نفسم تنگ شده بسکه دویدم بابا
بسکه از دوری تو ناله کشیدم بابا
یاس بودم من و از جور خزان افسردم
وقتی از ناقه فتادم چو گلی پژ مردم
هر کجا نام تو را روی لبم می بردم
بی امان زدشمن تو تازیانه خوردم
دیدها بگشا به سویم ای زاده خیر الورا
ترس آن دارم گشایی چشم و نشناسی مرا
دیده

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک زمزمه حضرت رقیه(س) -( خرابه روشن شد/ بابا رسید از راه خورشید اومد اما/ خبر نشد از ماه ) * رضا تاجیک

785
-1

دانلود سبک زمزمه حضرت رقیه(س) -( خرابه روشن شد/ بابا رسید از راه    خورشید اومد اما/ خبر نشد از ماه ) خرابه روشن شد/ بابا رسید از راه خورشید اومد اما/ خبر نشد از ماه
موشو مرتب کرد و اشک چشاشو پاک کرد
یه گوشه تو ویرونه غم دلش رو خاک کرد
غم تو دلش جا نمی شد/ پاهاش دیگه پا نمی شد
از بس ورم داشت صورتش/ دیگه چشاش وا نمی شد
غصه و غم کشیده بود/ از زندگی بریده بود
از نانجیبای تو شام/ حرفای بد شنیده بود 2
می گفت بابا! دختر تو دیگه برات نمی مونه
بابایی! حتی نسیم دست و پامو می لرزونه
بابایی! هوای سرد زخم منو می سوزونه
بابایی! بابا حسین 3

چیا دیدم بین/ شهر خدا نشناس داشت به فروش می رفت/ کلاه خود عباس
با چند درهم دیدم نمی کنی تو باور
می گفت حراجه نامرد مهد علی اصغر
صدام دیگه در نمیاد/ به من گل سر نمیاد
می

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( شاميا ميگن من يتيمم بگو بابا اينجوريه؟ ) * امیر حسن سالاروند

15555
48

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( شاميا ميگن من يتيمم بگو بابا اينجوريه؟ ) سبک: لكنت گرفت زبونم
شاميا ميگن من يتيمم بگو بابا اينجوريه؟
اين قده خم و موي سفيد همه اثرات دوريه
رفتي سفر/ تو رو خدا زود بيا و منم ببر/ دارم مي ميرم ز فراق تو پدر
سه سالمه تا شده قدم از كمر/ بابا
لكنت گرفت زبونم// بابا عزيز جونم// واست با گريه ميخوام بخونم
شاميا بدن بابا 4
عمه رو زدن بابا 4

من گرسنمه يا سر تو ميده باباجون بوي نون
واسه چي لبات زخمه بابا نكنه كه خوردي خيزرون
بابا زدن/ با تازيونه منو اونقده كتك/ رو صورت من شده جاي سيلي حك
صدا ميزدم عمو جون بيا كمك/ اي واي
لكنت گرفت زبونم// بابا عزيز جونم// واست با گريه ميخوام بخونم
جون فاطمه بابا 4
من گرسنمه بابا 4
زير اون هجوم بي امون دست و پا

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت رقیه (س) -( دختر دردانه ی ارباب من ) * روح اله گائینی

52

حضرت رقیه (س) -( دختر دردانه  ی ارباب من ) دختر دردانه ی ارباب من
تویی تو ماه و مهر و مهتاب من
با نام تو من سر خوشم تا ابد
تو ساغری و باده ی ناب من
ای همه دلخوشی ام ـ کو به کو می کشی ام
آخرشم می دونم ـ بی بی تو می کُشی ام
مولاتی یا رقیه (4)
سر باباتو روی نیزه دیدی
رو خارای بیابونا دویدی
پاهات پُره زخم و پُره آبله
چقدر خار از توی پاهات کشیدی
بس که گرفتی تو ازـ عمه سراغ بابات
دق کردی آخرش از ـ هجر و فراق بابات
مولاتی یا رقیه (4)
تنت زخمی لباست پاره پاره
شمار زخم و دردات بی شماره
ز دست سیلی سنگین کوفی
نه گوشی داری و نه گوشواره
بعد یه ماه انتظار ـ به آرزوهات رسیدی
به روی پاهات آخرش ـ سر باباتو دیدی
مولاتی یا رقیه (4)

شاعر : روح اله گائینی

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

زمزمه و زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -( غرق تمنا شد دلم ـ دل تنگ بابا شد دلم ) * روح اله گائینی

27

زمزمه و زمینه شهادت حضرت رقیه (س) -( غرق تمنا شد دلم ـ دل تنگ بابا شد دلم ) حضرت رقیه (س)
غرق تمنا شد دلم ـ دل تنگ بابا شد دلم
شام غمم کی می رسد یارب به پایان
آیا به پایان می رسد این شام هجران
بابا حسین جان
ویرانه چون گلشن شده ـ ازمقدمش روشن شده
دیدی نکرد عمه مرا بابا فراموش
می آید و گیرد مرا اینجا در آغوش
بابا حسین جان
خواندم تو را بابا پدر ـ تو آمدی پیشم به سر
رأس تو را بر دامن خود می نشانم
شب تا سحر از دیده ام خون می فشانم
بابا حسین جان
بابا چرا دیر آمدی ـ گشتم زمین گیر آمدی
سر بسته می گویم بدان گشتم ز جان سیر
گردیده ام آماج تیر و طعن و تحقیر
بابا حسین جان
بی تو قرین غم شدم ـ از بار هجرت خم شدم
بابا بدان بهر تو گردیده دلم تنگ
اینجا پذیرایی شدم با طعنه و سنگ
بابا حس

  • چهارشنبه
  • 8
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 سعید پاشازاده

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( شنیدم از زبان نیزه ها قصد سفر داری ) * سعید پاشازاده

2570
6

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( شنیدم از زبان نیزه ها قصد سفر داری ) شنیدم از زبان نیزه ها قصد سفر داری
بگو در این سفر اصلا مرا مد نظر داری
تو تنهایی و من تنهاترم از تو در این دنیا
خدا را شکر مثل من در اینجا یک نفر داری
به لطف بوسه ات از روی نیزه مطمئن هستم
هوایم را از آن بالا پدرجان بیشتر داری
به قدری ضربه خوردم که لهوفی مستند هستم
کتاب روضه ام باید مرا با بوسه برداری
هنوز از سنگ ها آزار می بیند سر عمه
به جرم اینکه تو هم نام حیدر یک پسر داری
خبر دارم سرت از روی نی تا پای می رفته
تو هم از حال ما در مجلس مستان خبر داری
سرم بر بالش خاک خرابه خوب می داند
که بر لب چوب تر در زیر سر هم طشت زر داری
کنار اکبر و عباس یا پیش علی اصغر
کدامین نیزه را بابا برایم زیر سر داری

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت رقیه (س) -( امشب ـ خرابه ام شده چراغان ) * روح اله گائینی

26

حضرت رقیه (س) -( امشب ـ خرابه ام شده چراغان ) حضرت رقیه (س)
امشب ـ خرابه ام شده چراغان
به سر رسیده شام هجران
خوش آمدی پدر به ویران
می شویم امشب با اشک دیده
خون از رویت ای رأس بریده
یا ابتا حسین

هرگز ـ نمی رود دمی ز یادم
شبی ز ناقه ای فتادم
صدا زدم برس به دادم
دارم از آن شب دو یادگاری
روی نیلی و چشمی بهاری
یا ابتا حسین

بابا ـ بیا ببین که بعد تو اسیرم
بدان غم تو کرده پیرم
ز زندگیّ بی تو سیرم
بنگر بر سوز و اشک و نوایم
همچو زهرا محتاج عصایم
یا ابتا حسین

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:03
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت رقیه (س) -( ویرانه امشب ز نور‌ـ روی تو گشته روشن پدر جان ) * روح اله گائینی

23

حضرت رقیه (س) -( ویرانه امشب ز نور‌ـ روی تو گشته روشن پدر جان ) حضرت رقیه (س)
ویرانه امشب ز نور‌ـ روی تو گشته روشن پدر جان
عمه بیا کن تماشا ـ گویا که ویران گشته چراغان
صبح وصال من دمیده ؛ عمه
بابایم از سفر رسیده ؛ عمه
بابا حسین بابا حسین جان بابا

شب فراق من و تو ـ امشب گمانم سر رسیده
شرح غم دخترت را ـ شنو ز من ای رأس بریده
تو روی نی مشغول قرآن ؛ ای وای
از ناقه افتادم پدر جان ؛ ای وای
بابا حسین بابا حسین جان بابا

شب های هجران تو ـ اشک فراق و ناله به سر شد
باید بدانی که عمه ـ پیش عدویت بهرم سپر شد
در جسم تو صدها نشانه دارم ؛ ای وای
جسم کبود از تازیانه دارم ؛ ای وای
بابا حسین بابا حسین جان بابا

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:57
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت رقیه (س) -( شام هجران من شده امشب سحر ) * روح اله گائینی

19

حضرت رقیه (س) -( شام هجران من شده امشب سحر ) شام هجران من شده امشب سحر
عمه جان کن نظر ز ره آمد پدر
تا سحر دارم نغمه بر لب
شرح غم گویم باز امشب
ابتا بابا یا ثارالله

دیده بگشا پدر جانب دخترت
کن تماشا مرا با دو چشم ترت
ای مه بدر شام تارم
هوس آغوش تو را دارم
ابتا بابا یا ثارالله

روی سر نیزه ها وای من شد دخیل
دست من کوته و هستی ام بر نخیل
هر کجا که نام تو بردم
در جوابش کعب نی خوردم
ابتا بابا یا ثارالله

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 10:12
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه شور برای حضرت رقیه (س) -( شب فراق من سر گشته ) * روح اله گائینی

26

نوحه شور برای حضرت رقیه (س) -( شب فراق من سر گشته ) شب فراق من سر گشته
عمه ببین بابا برگشته
شبای بی کسی به پایان آمده
به بچه ها بگو که مهمان آمده
یه میهمان بهتر از جان آمده واویلا
یاابتا یاابتا بابا حسین 2 بابا جان
چسان دهم بهرت شرح غم
بدان قد زینب گشته خم
باید بدونی این حقیقت رو پدر
تو این سفر عمه برام بوده سپر
حالا که اومدی من وبا خود ببر واویلا
یاابتا یاابتا بابا حسین 2 بابا جان

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:08
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت رقیه (س) -( برام خیلی سخته ـ نبودت این شبها ) * روح اله گائینی

22

حضرت رقیه (س) -( برام خیلی سخته ـ نبودت این شبها ) برام خیلی سخته ـ نبودت این شبها
میخوام همراهت شم اگه میری به سفر
بریدم بابایی ـ زآدم های شام
اگه راهی داره منو مدینه ببر
بابا میدونی که خونه دلم
نگرون میمونه دلم ـ اگه که تنهام بذاری
بابا حالا که تنها میری
قول بده که اومدنی ـ واسه من چادر بیاری
(حسین یا ابتاه)
نبودی ببینی ـ رسید زجر و میخواست
که پشت زین مرکبش منوببره
نبودی ببینی ـ یه بی حیا میخواست
برای کنیزی عزیزتو بخره
ببین چی آوردن به سرمن ـ خونجگرشدمادر من شده پرپر شاپرکت
بابابگوراه چاره چیه ـ گوشواره هام دست کیه جون به لب شد دخترکت
(حسین یا ابتاه)

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:49
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

حضرت رقیه (ع) -( سه سالم ولیکن، ز غمها خمیدم ) * روح اله گائینی

130

حضرت رقیه (ع) -( سه سالم ولیکن، ز غمها خمیدم ) سه سالم ولیکن، ز غمها خمیدم
ز بعد تو بابا، روز خوش ندیدم
غروبا می افتم ـ یاد مهربونیت
یاد بوسه که از تو چیدم
یا ابتا حسین

یاد عمو عباس ، که شونه ش پنام بود
به هر شادی و غم، عمو تکیه گام بود
شدم زخم و زیلی ـ رخم گشته نیلی
عدو زد عمو من رو سیلی
یا ابتا حسین

نداره عیب بابا، پاهام زخم و زیلی
اگه روی صورت، نشست جای سیلی
برام سخته که من ـ می کردم عزیزی
شامی خواست منو بر کنیزی
یا ابتا حسین

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:01
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

بحر طویل حضرت رقیه (س) -( کیستم من دُر دریای کرامت، ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

148

بحر طویل حضرت رقیه (س) -( کیستم من دُر دریای کرامت، ) کیستم من دُر دریای کرامت،
ثمر نخل امامت،
گل گلزار حسینم، دل و دلدار حسینم،
همه شب تا به سحر عاشق بیدار حسینم،
سر و جان بر کف و پیوسته خریدار حسینم، سپهم اشک و علم ناله و در شام علمدار حسینم،
سند اصل اسارت که درخشیده به طومار حسینم، منم آن کودک رزمنده که بین اسرا یار حسینم، منم آن گنج که در دامن ویرانه
یگانه دُر شهوار حسینم،
به خدا عمه ساداتم و در شام بلا
مثل عمو قبله حاجاتم و
سر تا به قدم آینه‌ام وجه امام شهدا را.
روز عاشورا که در خیمه
پدر از من مظلومه جدا شد،
به رخم بوسه زد و
اشک فشان رو به سوی معرکه کرب و بلا شد، سر و جان و تن پاکش همه تقدیم خدا شد،
به ره دوست فدا شد،
حرم الله پر از لشکر دشم

  • پنج شنبه
  • 9
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

مجلس ششم شهادت حضرت رقیه (س) *

331

مجلس ششم شهادت حضرت رقیه (س) مجلس ششم
شهادت حضرت رقیه (س)
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد، وقت است که باز آیی
در آرزوی رویت، بنشسته به هر راهی
صد زاهد و صد عابد، سرگشته ی سودایی
مشتاقی و مهجوری، دور از تو چنانم کرد
کز دست نخواهم داد، پایان شکیبایی
ای درد توأم درمان، در بستر ناکامی
وی یاد توأم مونس، در گوشه ی تنهایی
« هل من معین فاطیل معه العویل و البکاء » آیا کسی هست، آیا معین و یاوری هست در کنارش بنشینم صدای ناله ام را بلند کنم؟
« هل من جَزوعٍ فَاُساعدَ جَزَعه اذا خلا.» آیا کسی هست که با او در تنهایی هم نوا شوم؟
یادش به خیر؛ زمان جبهه، شهدا گاهی تنهایی گاهی چند نفری با امام زمانشان درد دل می کردند. و

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:52
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

غزلی جانسوز در شهادت رقیه بنت الحسین برای روز سوم محرم -( ای دشمن بی شرم من بابا ندارم ) * اصغر چرمی

6969
13

غزلی جانسوز در شهادت رقیه بنت الحسین برای روز سوم محرم -( ای دشمن بی شرم من بابا ندارم ) ای دشمن بی شرم من بابا ندارم
در بین صحرا مانده ام ماوا ندارم
زخمی شدم از بس که در صحرا دویدم
مجروح و زخمی مانده دیگر پا ندارم
دیروز بر دوش عمویم بودم اما
امروز تنها ماندم از ره نا ندارم
سیلی زدی با بغض مانده از سقیفه
محکم بزن چون دیده ی بینا ندارم
چشمم پر از خون شد گمانم ای پدر جان
من فرق با افراد نابینا ندارم
گفتم به عمه کاش می شد گیسوانم
می بافتی نزد پدر ، اما ندارم
از بس ملامتهای شامی را شنیدم
دیگر برای فحش ها جایی ندارم
تا گیسوانم را بدست باد دادم
گفتم خدا را شکر دیگر نا ندارم
با عمه ام گفتم دعا کن بر وفاتم
از بی کسی خسته شدم بابا ندارم
گوشم شده پاره ز سنگینی سیلی
در فاطمه بودن ببین همتا ن

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 11:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر عاشورایی حضرت رقیّه (س) -( باباشنیدم ناله های آخرت را ) * اسماعیل شبرنگ

13

شعر عاشورایی حضرت رقیّه (س) -( باباشنیدم ناله های آخرت را ) مرا ببر
باباشنیدم ناله های آخرت را
دیدم میان خاک و خون بال و پرت را
گفتم الهی بشکند دستانت ای شمر
وقتی که دیدم روی نیزه حنجرت را
آن لحظه ای که بی هوا سیلی به من زد
دیدم به دست ساربان انگشترت را
بسکه خرابه می دهد بوی مدینه
بادیدن من یاد کردی مادرت را
بااین لبان خیزران خورده تو امشب
باید بخوانی روضه های دخترت را
بابا گمانم بین اتش مانده بودی
سوزانده داغی شعله ور موی سرت را
لطفی کن و بابردن من از خرابه
راحت کن امشب خواهر غم پرورت را

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 16:01
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر عاشورایی حضرت رقیه (س) -( حالا دلم به عشق شما پرکشیده است ) * اسماعیل شبرنگ

11

شعر عاشورایی حضرت رقیه (س) -( حالا دلم به عشق شما پرکشیده است ) بنت الحسین (ع)
حالا دلم به عشق شما پرکشیده است
تا آسمان کرببلایت رسیده است
ذکر حسین (ع) حسین(ع) به ما وحی می شود
نامی که گوش عالم و آدم شنیده است
روز ازل خدا به روی صحن سینه ام
نقش ضریح کرببلا را کشیده است
شکر خدا که نوکر ارباب عالمیم
شکرخدا که فاطمه (س) ما را خریده است
آتش زده وجود مرا آه دخترت
آن دختر سه ساله که قامت خمیده است
آن دختری که کنج خرابه ... کنار طشت
می گوید از هرآنچه که درراه دیده است
بابا شنیدم آنکه مرا کعب نی زده
با کام تشنه از تن تو سربریده است

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • جمعه
  • 10
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 16:02
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک واحد رقیه سادات(س) -( از دیوارا صدا میاد از من صدا در نمیاد ) * رضا تاجیک

1887

دانلود سبک واحد رقیه سادات(س) -( از دیوارا صدا میاد     از من صدا در نمیاد ) سبک: نم نم بارون می زنه
از دیوارا صدا میاد از من صدا در نمیاد
راه رفتن ساده دیگه از دخترت بر نمیاد
حساب غمهام در رفته بابا حوصله ی من سر رفته بابا
نشنیدن این نامردا/ حدیث استهزا رو
سر به سرش می ذارن/ دختر بی بابا رو
بابا حسین مظلوم 4
در کودکی چون فاطمه مادرِ بابا شده ام
باور نمیکنم ولی تنهای تنها شده ام
دلم گرفته از این زمونه تنگ دل من برای خونه
یادش بخیر اون روزا/ برو بیایی داشتم
تو مدینه یک روزی/ برادرایی داشتم
بابا حسین مظلوم 4
یکی بیاد نجات بده منو ز دست شامیا
من مطهره شدم انگشت نمای بچه ها
راضی به مرگم، از دنیا سیرم اجل کجایی؟ میخوام بمیرم
نفس کشیدن سخته/ تو پنجه های زنجیر
پیش چشای خیسم/

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمزمه حضرت رقیّه (س) -( وای ـ دلم برات گرفته بابا ) * اسماعیل شبرنگ

12

زمزمه حضرت رقیّه (س) -( وای ـ دلم برات گرفته بابا ) وای ـ دلم برات گرفته بابا
خیلی هواتو کردم اینجا
آخه کجایی
وای ـ اگه می خوای که جون بگیرم
بیا که من توون بگیرم
بیا بابایی
خیلی دلم تنگه برات باباجون
الهی جون من فدات باباجون
آرزومه یه بار دیگه بشینم
نیمه ی شب به روی پات باباجون
وای ـ خوشی بدون تو سرابه
خوش اومدی به این خرابه
باباجون امّا
وای ـ ببین که سهم من چی بوده
صورت من همه ش کبوده
شبیه زهرا
بگو که از تموم پیکر تو
چرا فقط به من رسید سرتو
راه می رم اما با قدی خمیده
درست مثه قامت مادرتو
وای ـ بسّه برام دل بی شکیبی
بگو چرا شیب الخضیبی
نعم الامیرم
وای ـ کی بریده سالارزینب
رگ گلوتو نامرتّب
برات بمیرم
از پشت ابر خورشید من دراومد
انقدصداش زدم تاآخ

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:38
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

شعر شهادت حضرت رقیه -( مرغ بسمل شده ای بال و پرش می سوزد ) * قاسم نعمتی

1886
2

شعر شهادت حضرت رقیه -( مرغ بسمل شده ای بال و پرش می سوزد ) مرغ بسمل شده ای بال و پرش می سوزد
کودکی زندگی اش در نظرش می سوزد
دختری که وسط خیمه ای گیر افتاده
اولین شعله که آید سپرش می سوزد
سپرش سوخته و چادرش آتش گیرد
تا تکانی بخورد موی سرش می سوزد
بعد از آن قائله دیگر کمرش راست نشد
اثر سوختگی دور و برش می سوزد
تا رسد قطره اشکی سر زخم گونه
ناگهان گوشه چشمان ترش می سوزد
شده ام مثل همان مادر محزونی که
همه شهر ز آه سحرش می سوزد
عمه؛ آن شب که مرا روی هوا می آورد
ریشۀ موی سرم بین اثرش می سوزد
تا ترک های لب تشنه بابا دیدم
جگرم گفت: هنوزم جگرش می سوزد
بعد از آنی که لبانم به لبانش چسبید
سینه ام از نفس شعله ورش می سوزد

شاعر : قاسم نعمتی

  • شنبه
  • 11
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( لاله در باغ خزان، برگ و برش کم می شد ) * محمد جواد پرچمی

1804

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( لاله در باغ خزان، برگ و برش کم می شد ) لاله در باغ خزان، برگ و برش کم می شد
شمع ویرانه فروغ سحرش کم می شد
پلک بی حوصله اش خواست بخوابد، ای کاش
اندکی هلهله ی دور و برش کم می شد
زخم پاهای ورم کرده اگر خوب نشد
لااقل کاش کمی درد سرش کم می شد
بهر دلخوش شدن عمّه تبسّم می کرد
شاید از دغدغه ی همسفرش کم می شد
اشک و خاکستر و سیلی اثراتی دارد
ذرّه ذرّه مژه ی پلک ترش کم می شد
لگد لعنتیِ زجر زمینگیرش کرد
کاشکی درد عجیب کمرش کم می شد
سر هر کوچه که رفتند شمرد این دختر
چند دندان ز دهان پدرش کم می شد
عمویش عالم و آدم همه را می سوزاند
تار مویی اگر از روی سرش کم می شد
خوب شد شانه نزد موی سرش را زینب
چون همین چند موی مختصرش کم می شد

شاعر : محمد جواد

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( گیسوی گِره خوردۀ من باز نمی شد ) * محمود ژولیده

1573
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( گیسوی گِره خوردۀ من باز نمی شد ) گیسوی گِره خوردۀ من باز نمی شد
دیگر سَرم از دستِ پدر ناز نمی شد
می خواستم آن نیمه شب از درد بمیرم
این دست شکسته پَرِ پرواز نمی شد
گر وحشت آن شب به سراغم نمی آمد
از هولِ قیامت سخن ابزار نمی شد
آهسته ترین ناله ، لگد بود جوابش
ورنه بدنم این همه جانباز نمی شد
انگار نه انگار که من طفل صغیرم
گفتم نزن ، اما سخن احراز نمی شد
کاری به خدا زَجرِ لعین با گلویم کرد
بعد از خفگی راه نفس باز نمی شد
من از ستمِ دشمن خود شِکوه ندارم
دارم گِلِه از دوست که همراز نمی شد
گر بود عمویم ، قد و بالای من امروز
با چشمِ حقارت که برانداز نمی شد
با دیدن یک قدّ کمان سخت خمیدم
بی فاطمه پیریِ من آغاز نمی شد
این پیرِ سه ساله کُن

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت رقیه(س) -( از لات های کوچه برم حرف می زنند ) * جعفر ابوالفتحی

2948
2

شعر حضرت رقیه(س) -( از لات های کوچه برم حرف می زنند ) از لات های کوچه برم حرف می زنند
عمه ... ز پاره ی جگرم حرف می زنند
سنگی به دست بچه و پیر و جوانشان
گویا که از سر پدرم حرف می زنند
وقتی که زجر چکمه ی خود می کند تمیز
مردم ز درد این کمرم حرف می زنند
هم می زنند بر تن من کعب نیزه هم
از زخم های بال و پرم حرف می زنند
قَدّم به ارتفاع لگدها نمی رسید ....
از ضربه ای که زد به سرم حرف می زنند
از دامنی که ظهر عطش غر گرفت و از
بی حرمتی به اهل حرم حرف می زنند
نُقل مجالس است همین واژه ی "کنیز"
اینجا ز واژه ی "بخرم" حرف می زنند

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک زمینه رقیه سادات(س) -( دیگه جون به پاندارم سرو رو خاکا میذارم یه نماز قضا ندارم بابا ) * رضا تاجیک

2389
2

دانلود سبک زمینه رقیه سادات(س) -( دیگه جون به پاندارم    سرو رو خاکا میذارم    یه نماز قضا ندارم   بابا ) دیگه جون به پاندارم سرو رو خاکا میذارم یه نماز قضا ندارم بابا
بی تو من بی کس و تنها دیگه با چشای دریا شده ام شبیه زهرا بابا
راه رفتن با پاهای پر از آبله سخته به خدا سخته
ناله زدن میون صدای هلهله سخته به خدا سخته
خوب می دونی مسافرته با حرمله سخته به خدا سخته
باید بابا تموم شه این حج نیمه کاره
با بوسه های من از لبهای پاره پاره
بابا حسین مظلوم 4
ماهارو خارجی خوندن به روی خاکا کشوندن تو رو رو نیزه نشوندن بابا
سه روزه غذا نخوردم من به عشق تو نمردم همه جا اسمتو بردم بابا
رو نیزه ها می بری دل از این بچه ها بابا به خدا بابا
سرگردونم تو کوچه های شام بلا بابا به خدا بابا
تو دستمه علم امير كربلا بابا به

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

متن روضه شب سوم محرم_حضرت رقیه سلام الله علیها- -( می خوام این دلارو ببرم پیش یه دختر كوچولو ) *

4276
0

متن روضه شب سوم محرم_حضرت رقیه سلام الله علیها- -( می خوام این دلارو ببرم  پیش یه دختر كوچولو ) می خوام این دلارو ببرم پیش یه دختر كوچولو،این دختر كوچولو زبونش نگرفته،اما دیگه قدرت حرف زدن نداره،بگم؟این دختر كوچلو براش سر بابا آوردن،این دختر كوچلو صورتش كبوده،یا زهرا،چه خبره امشب؟
من دختری سه ساله
رُخم به رنگ لاله
بابا دیگه طاقت ندارم
فریاد از این زمونه
قامت من كمونه
روی خاكا سر میگذارم
های های،هركی داره یه جوری پرواز میكنه،یا صاخب الزمان چه كردی با این دلا قربونت برم؟
تنم رمق نداره
نه گوش و نه گوشواره
بابا ببین كه ناتوونم
عمه نشسته خسته
خیلی دلش شكسته
امید نداره كه بمونم
بابا،لااله الا الله،یا نفهمی چی میگم،یا هر چی دلت سوخت،اون جوری دلت می خواد عرض ارادت كن،بابا حسین،بابا حسین
چند نفری

  • یکشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد