بر قلب زارم بیش از این ، آتش مزن ای نازنین
شیون مکن آخرچنین،ای دخت خیرالمرسلین
کمتر گریبان چاک کن ، دو چشمت پاک کن
بستر روی خاک کن ، یکدم بنه سر بر زمین
کم گو بابا کجاست ، منزلگهم ویران چراست
بابای تو در کربلاست ، می آید از آن سرزمین
از خستگی خاموش شد ، در خواب یا مدهوش شد
گویا که هم آغوش شد با باب خود آن نازنین
لختی چو خواب ناز کرد ، ناگاه چشمش باز کرد
آه و فغان آغاز کرد ،زان وصل با هجران قرین
زد آتش هجران شرر ، زان خواب شیرین بیشتر
می خواست اززینب پدر،در پیش«زین العابدین»
داغ اسیران تازه شد ، ویران سرا ، غموخانه شد
پرسید: این غوغا چه هست ، آید به گوش امشب چنین
گفتند از این ویرانه است ، ز آن
- شنبه
- 30
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 05:57
- نوشته شده توسط
- یحیی