شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس

زبانحال حضرت رقیه(س) -( سر بریده خوش آمدی ) * عابدین کاظمی

38

زبانحال حضرت رقیه(س) -( سر بریده خوش آمدی ) سر بریده خوش آمدی به خون طپیده خوش آمدی
پدر وای(2)
چرا ای پدر لعل ارغوان داری به روی لبت جای خیزران داری
ابالمظلوم حسین(2)
......................................
الا سر خفته در طبق نماند در پای من رمق
پدر وای(2)
تماشا کن امشب رخسار نیلی را ببین بر روی من نشان سیلی را
ابالمظلوم حسین(2)
........................................
برای من نور دیده ای سه ساله اما خمیده ای
گلم وای(2)
اگرچه سه ساله شبیه زهرایی مخور غم که امشب کنار بابایی
رقیه دخترم(2)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شور حضرت رقیه(س) -( کنج ويرانه ) * عابدین کاظمی

39

شور حضرت رقیه(س) -( کنج ويرانه ) کنج ويرانه آمدي آخر آمدي آخر
من فداي تو اي بريده سر اي بريده سر
مرا به سن کودکي کي يتيم کرد
سر تو را بريده و دل دو نيم کرد
الهي بميرم براي تو بابا
دعا کن که بشم فداي تو بابا
ابتا ابتا بابا حسين جانم(2)
..............................................................
تو رخت نيلي مي رخم نيلي من رخم نيلي
تو زخاکستر من هم از سيلي من هم از سيلي
ببين پدر تو صورت ارغواني را
که من ببينم آن لب خيزراني را
من و تو اي پدر اگرچه تنهائيم
هر دومون بابا جون شبيه زهرائيم
ابتا ابتا بابا حسين جانم(2)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 20
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( اگر بریده بریده به لب سخن دارم ) * محمد امین سبکبار

2416
2

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( اگر بریده بریده به لب سخن دارم ) اگر بریده بریده به لب سخن دارم
هزار لطمه ی ناگفته در دهن دارم
قسم به موی سپیدم سیاه شد روزم
چقدر حرف در این واژه "نزن" دارم
چهار ناخن سالم، سه تار موی بلند
دو تکه معجر و یک پاره پیرهن دارم
به روی نیزه رگ غیرت تو میجوشید
که مثل مادر تو ردپا به تن دارم
سرت به دامن طشت و سرم به دامن خاک
تو در دل من و من در دلت وطن دارم
محاسن تو و مویم به هم چه می آید
چه شرح حال عجیبی ست این که من دارم

شاعر : محمد امین سبکبار

  • سه شنبه
  • 21
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( بابا جون وقتی نبودی، همه بد بودن باهامون ) * عمار موحد

2171
5

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( بابا جون وقتی نبودی، همه بد بودن باهامون ) بابا جون وقتی نبودی، همه بد بودن باهامون
یه شبی از روی ناقه، افتادم توی بیابون
همه جا تاریک و سرد بود، هیچ جایی و نمی‌دیدم
از روی ترس تک و تنها، پشت بوته‌ها خوابیدم
خواب می‌دیدم که از اون دور، یه خانوم قد کمونی
اومد و من و بغل کرد، چه خانوم مهربونی!
گفت عزیزم گل نازم، اگه گوشت شده پاره
صورت منم کبوده، می‌بینی؟ عیبی نداره
این بیابون خیلی سرده، پر پنجه‌های گرگه
یه روزی میام سراغت، دخترم خدا بزرگه
توی خواب یه گرگ وحشی، اومد و حرفای بد زد
یه دفه با نوک چکمش، توی پهلوام لگد زد
حالا می‌دونم که مادر، چرا قامتش خمیده
فکر کنم چند روزیه که، روی باباش و ندیده.

شاعر : عمار موحد

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل حضرت رقیه سلام الله علیها -( وقتی تو نیستی دل من زار می‌شود ) * عمار موحد

1885
4

غزل حضرت رقیه سلام الله علیها -( وقتی تو نیستی دل من زار می‌شود ) وقتی تو نیستی دل من زار می‌شود
بی تو رقیه از همه بیزار می‌شود
گاهی در آسمانی و می‌بینمت ولی
تا ضجر می‌رسد همه جا تار می‌شود
آن خاطرات تلخ که مادربزرگ داشت
هر روز بین قافله تکرار می‌شود
هرجا که یاعلی ست مدینه به پا کنند
هرکس شبیه ماست گرفتار می‌شود
هر صبح و شام کعب‌نی و طعنه روزی
هشتاد و چار دست به دیوار می‌شود
اینجا کسی به خواب، نه از هوش اگر رود
با چکمه چند مرتبه بیدار می‌شود
بابا به دادمان برس امشب که ماجرا
دارد شبیه قصه‌ی بازار می‌شود
یک عده مست دور و بر ما نشسته‌اند
ناراحت است عمه و وادار می‌شود_
قرآن به دست گیرد و آنگاه سقف شام
بر اهل بی‌حیای خود آوار می‌شود.

شاعر : عمار موحد

  • سه شنبه
  • 28
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( بر نیزه ها از دور می دیدم سرت را ) * یوسف رحیمی

3895
5

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( بر نیزه ها از دور می دیدم سرت را ) بر نیزه ها از دور می دیدم سرت را
بابا! تو هم دیدی دو چشم دخترت را؟
چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق
در خون رها وقتی که دیدم پیکرت را
ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه
یک بار می شد من ببوسم حنجرت را
بابا تو که گفتی به ما از گوشواره
همراه خود بردی چرا انگشترت را
با ضرب سیلی تا که افتادم ز ناقه
دیدم کبودی های چشم مادرت را
یک روز بودم یاس باغ آرزویت
حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را

شاعر : یوسف رحیمی

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:19
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سعید پاشازاده

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( از دشت پربلا و مکانش که بگذریم ) * سعید پاشازاده

2942
3

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( از دشت پربلا و مکانش که بگذریم ) از دشت پربلا و مکانش که بگذریم
از ظهر داغ و بحث زمانش که بگذریم
یک راست می رسیم به طفل سه ساله ای
از انحنای قد کمانش که بگذریم
از گم شدن میان بیابان کربلا
یا از به لب رسیدن جانش که بگذریم
تازه به زخم های کف پاش می رسیم
از زخم های گوش و دهانش که بگذریم
حتی زنان شام به حالش گریستند
از حال عمه ی نگرانش که بگذریم
خیلی نگاه حرمله آزار می دهد
از خاطرات تیر و کمانش که بگذریم
با روضه ی کشیده ی گوشش چه می کنند
از گوشواره های گرانش که بگذریم
دروازه کودکان بدی داشت لااقل
از ازدحام پیر و جوانش که بگذریم
در مجلس یزید زبانش گرفته بود
از حرف های سخت و بیانش که بگذریم
حالا به گریه کردن غساله می رسیم
از دستهای

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد سید هاشم وفایی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( امشب که محفلم زحضورت منّوراست ) *استاد سید هاشم وفایی

1311
0

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( امشب که محفلم زحضورت منّوراست ) امشب که محفلم زحضورت منّوراست
روی منّــور تو مـرامهـر انـور است
ای باغبان که سرزده ای باسرت به من
ازعطرتو خـرابه بهشتی معطّـر است
من تشنۀ وصال توبودم ، خـداگـواست
دیدار چهـرۀ تومـرا آب کـوثر است
در آیه های مصحف روی توخـوانده ام
زخم سرت زداغ دل من فزونتراست
برچهـره ومحـاسن غـرقـه بخـون تو
هم خون اکبر تو وهم خون اصغر است
ای داده بوسـه برلب تومصطفی، چـرا
روی لبت نشـانه زچوب ستمگر است
روی کبـود مـادر خـود راکه دیده ای
روی کبـود دختـر تو مثل مادر است
اشکم وضـو وقبلـه تـو و مُهـرمن لبت
وقت نمــاز آخــر والله واکبـر است
کـردم سجـودونیست قیـامی پس از سجود
هنگام رفتن است ونفسهای آخراست
با اشک خودسرود«و

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر فرخنده

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( بابا ببین بدون تو بی بال و پر شدم ) * امیر فرخنده

2378
5

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( بابا ببین بدون تو بی بال و پر شدم  ) بابا ببین بدون تو بی بال و پر شدم
از ضربه های دشمنتان درد سر شدم
دیگر صدای عمه به گوشم نمیرسد
یا عمه نیست دور و برم یا ٬ کر شدم
حالا شدم شبیه به پهلو شکسته ها
افتــــادم ز ناقه و درد کمر شدم
در خانه من عزیز دلت بودم ای پدر
اینجا که لایق صفت بی پدر شدم
راستی بگو که علی اصغرم کجاست ؟
یک روز و چند ساعت از او بی خبر شدم

شاعر : امیر فرخنده

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( امـشـب به دل درد و غـمـی جـانـکـاه دارم ) * حامد مظفر

1377

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( امـشـب به دل درد و غـمـی جـانـکـاه دارم ) امـشـب به دل درد و غـمـی جـانـکـاه دارم
خـــورشـــیـــد روی نـــیـــزه را در راه دارم
مـات رخـش در کـنـج ایـن ویـرانـه هـسـتـم
صــحـبـت بـه لـکـنـت بـا سـر آن شاه دارم
بــهــر پـذیــرایــی راســت شــاه بــی تــن
بــرلــب به جــای خــنـــده تـــنـــها آه دارم
رنــج سـفـر را بـا تـو مـیـگـویـم پــدر جــان
امـــــا ز گــــفــــتـــن در دلــم اکــراه دارم
از نـاقـه افـتـادم ولـی بــا کـس نـگـفـتـم ؟
دردی مــیــان اسـتـخــوان گــه گــاه دارم
قـرآن بـخـوان ای قــاری لــب تـشـنـه من
تـا شـامـیـان فـهـمـنـد مـن هـمــراه دارم
ایـن شـامـیـان گـویـی نـمـی دانـنـد بـابـا
من هــم عـمـویـی مـثـل قـرص ماه دا

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( دیدم آن حالات شوق و شور را ) * اسماعیل شبرنگ

1644

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( دیدم آن حالات شوق و شور را ) دیدم آن حالات شوق و شور را
در میان چهره هاشان نور را
در هوای عاشقی پر می زدند
تا خدا با گریه معبر می زدند
در دل شب با نوا و زمزمه
ذکرشان "یافاطمه " " یا فاطمه "
بین چهره عکس یک لبخند بود
همه ی هستیّ شان سربند بود
از همه افلاک برتر بوده اند
دوست نه،بلکه برادر بوده اند
تشنه لب دادند جان پای حسین
عاشقان حضرت پیر خمین
با شهادت زندگی زیبا شود
عاشقی با سوختن معنا شود
حال،آنها رفته و ما مانده ایم
از شهادت ، ما همه جا مانده ایم
تا نفس داریم تا که زنده ایم
ای شهیدان از شما شرمنده ایم
تاابد رزمنده ایم پای ولی
جان فدای حضرت سیّد علی

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( شهزاده ام دارای چندین منصب هستم ) * علیرضا خاکساری

1535
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( شهزاده ام دارای چندین منصب هستم ) شهزاده ام دارای چندین منصب هستم
تنها دلیل گردش روز و شب هستم
یا اهل العالم من حسینی مذهب هستم
این روزها رنگین کمان زینب هستم
دور و بر چشمانم آبیْ آسمانی ست
پیشانی ام نیلی و رویم ارغوانی ست
هرچند پروبالم شکسته استوارم
مانند کوهی با صلابت باوقارم
منزل به منزل آمدم دنبال یارم
از گریه هایم تا ابد دست برندارم
ریحانه ی شاه شهید کربلایم
با اشک و آهم انقلابی مینمایم
من روزگاری همنشین یاس بودم
راوی شور عشق با احساس بودم
من افتخار شانه ی عباس بودم
بر چادرم از کودکی حساس بودم
آمد سرم از آنچه میترسیدم آخر
توپ و تشر با تازیانه دیدم آخر
آنچه نبایستی شود شد بین بازار
دستی به روی ما بلند شد بین بازار
روزی مان

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( جان به لب آمد از این بخت سیاه ) * توحید شالچیان ناظر

1729
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( جان به لب آمد از این بخت سیاه ) جان به لب آمد از این بخت سیاه
با دل ریش بسازی بد نیست
نفسی چشم به راهت را هم
محرم خویش بسازی بد نیست
تار می بینم و انگار شده
تیره تر از سیه شب سحرم
رفت آن روز پر از لبخندم
چه بگویم که چه آمد به سرم . . .
تو که شاهد خودت از نی بودی
بالها شد هدف مشتی سنگ
رنگ رخساره خبر میدهد از
بازگشت غم یک کوچه ی تنگ
تو که شاهد خودت از نی بودی
چه کشیدم من از این حرمله ها
از مغیلان بیابان که مپرس
چه کشیدم من از این آبله ها
تو که شاهد خودت از نی بودی
خون انیس جگر من میشد
تازیانه که می آمد طرفم
عمه زینب سپر من میشد
تو که شاهد خودت از نی بودی
لام تا کام لبی باز نشد
" اسکتوا " گفت و شروع کرد سخن
بهت زد شام لبی باز ن

  • یکشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

از درد کوچه های پر از غم نگو نگو از قدّ عمه ام که شده خم نگو نگو * جعفر ابوالفتحی

1478
1

از درد کوچه های پر از غم نگو نگو  از قدّ عمه ام که شده خم نگو نگو یا حضرت رقیه (س)

از درد کوچه های پر از غم نگو نگو

از قدّ عمه ام که شده خم نگو نگو

بابا به روی نیزه تو را تاب داده اند ....

از این عذاب ماه محرم نگو نگو

بابا نگاه زجر مرا زجر می دهد ...

دنیا شده شبیه جهنم نگو نگو

دردی شبیه درد کمر در سر من است

از ضربه های سخت و دمادم نگو نگو

هر چند لحظه دنده ی من درد می کند

از این اسیر بی کس و پر غم نگو نگو

از مادرم بگو که در آن کوچه ضربه خورد

از مجتبی بگو که همان بین کوچه مرد

سروده جعفر ابوالفتحی

  • چهارشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 11:19
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(ع) -( از درد کوچه های پر از غم نگو نگو ) * جعفر ابوالفتحی

1722

شعر شهادت حضرت رقیه(ع) -( از درد کوچه های پر از غم نگو نگو ) از درد کوچه های پر از غم نگو نگو
از قدّ عمه ام که شده خم نگو نگو
بابا به روی نیزه تو را تاب داده اند ....
از این عذاب ماه محرم نگو نگو
بابا نگاه زجر مرا زجر می دهد ...
دنیا شده شبیه جهنم نگو نگو
دردی شبیه درد کمر در سر من است
از ضربه های سخت و دمادم نگو نگو
هر چند لحظه دنده ی من درد می کند
از این اسیر بی کس و پر غم نگو نگو
از مادرم بگو که در آن کوچه ضربه خورد
از مجتبی بگو که همان بین کوچه مرد

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • چهارشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( رو خاکا می خوابم دوباره بی تابم برای آغوشت بابا ) * محسن طالبی پور

2195
2

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -(  رو خاکا می خوابم دوباره بی تابم برای آغوشت بابا ) رو خاکا می خوابم دوباره بی تابم برای آغوشت بابا
حالا که اینجایی دعا کن بابایی بشم من مهمون زهرا
شدم پیر این قافله ، دیگه ندارم حوصله
آخه داره پام آبله ، بابا
داره می سوزه پیکرم ، سرم دو تا چشم ترم
نپرس دیگه از معجرم ، بابا
ببین اشکامو ، غم چشمامو ، بگیر دستامو
حسین بابایی
******
نرسید ای یارم به هیچ کس آزارم ولی این تنم کبوده
میون کوچه ها غریب و آشنا میگفتن جرمت چی بوده
بابا دیگه سخته برام ، که باز من از عمه بخوام
تو رو بزاره روی پام ، بابا
آخه نمی بینه چشام ، دیگه نداره دست و پام
توون یه کاری کن برام ، بابا
گل محزونم ، شدی مهمونم ، ازت ممنونم
حسین بابایی

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( می سوزونه دلمو نگاه خسته ی تو ) * محسن طالبی پور

1585
12

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( می سوزونه دلمو نگاه خسته ی تو ) می سوزونه دلمو نگاه خسته ی تو
لبای بسته ی تو سر شکسته ی تو
بشین آروم روی دامنم ، بابایی بابایی بابایی
دیدی آخر در اومدم از ، تنهایی تنهایی تنهایی
میشه تنهام نزاری ، پا رو اشکام نزاری ، تو دیگه جام نزاری
بابای نازنینم
******
زخمـیه بـال و پرم کبوده چشم ترم
عمه فقط می دونه که سوخته موی سرم
تا که گفتم می خوام ببینم ، بابامو بابامو بابامو
زودی بستن با تازیونه ، لبهامو لبهامو لبهامو
وا شده تاول پام ، خیلی می سوزه پلکام ، کم شده سوی چشمام
بابای نازنینم

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک واحد حضرت رقیه(س) -( دلم بابا خون شده بی تو سرم سر گردون شده بی تو ) * محسن طالبی پور

2404
4

دانلود سبک واحد حضرت رقیه(س) -( دلم بابا خون شده بی تو    سرم سر گردون شده بی تو ) دلم بابا خون شده بی تو سرم سر گردون شده بی تو
خدا می دونـه برام دنیا شبـیـه زندون شده بی تو
دیگـه نمی‌خوام بمونم منو ببر مهربونم
باباداره می شکنه این قد کوچیک کمونم
هـر شب برات سینه می زنم
تو روضه هات سینه می زنم
واسه غمات سینه می زنم
ماه پریشون من بابا
******
نگام کن بـابـا دلم تنگه تن یـاسم لاله ای رنگه
ببیـن روی صورتم جای جسارتهای یه دل سنگه
از وقتی که اسیر شدم از این زمونه سـیر شدم
حق داری نشناسی می گن که خیلی پیر شدم
می ریزه اشکـام دونه دونه
موهام نمی شه دیگه شونه
آخـه پـر از لخته ی خونه
ماه پریشون من بابا

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 7
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( نانجيبي كه مرا در اين هياهو ميبرد ) * سید پوریا هاشمی

1529
2

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( نانجيبي كه مرا در اين هياهو ميبرد ) نانجيبي كه مرا در اين هياهو ميبرد
دختر گيسو سفيدت را به هر سو ميبرد
دختري كه بيشتر باشد شبيه فاطمه
ارث از مادربزرگش درد پهلو ميبرد
موي پرپشتي كه ميسوزد گره بد ميخورد
هرم آتش ناجوانمردانه گيسو ميبرد
دست با انگشتر از شلاق هم سنگين تر است
روي صورت مينشيند طاق ابرو ميبرد
زخم ها روي تنم با هم رقابت ميكنند
زخم پايم دارد از زخم سرم رو ميبرد
دست افتاده سر افتاده كمر افتاده تر
بار اين تن را كه افتادست زانو ميبرد
بازوانم نيست قدر قطر يك انگشت دست
بسته من را در طنابي و به بازو ميبرد...

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر روضه حضرت رقیه(س) -( آتش گرفتنِ جگرم را نگاه كن ) * رضا باقریان

1974
4

شعر روضه حضرت رقیه(س) -( آتش گرفتنِ جگرم را نگاه كن ) آتش گرفتنِ جگرم را نگاه كن
زخم كنار چشم ترم را نگاه كن
از عمه ام اگر كه گلايه نمي كني
اي سر شكسته، بال و پرم را نگاه كن
خواهي بگويمت چه قدَر ضربه خورده ام؟
دستِ كبود همسفرم را نگاه كن
آتش ميان خيمه غرور مرا شكست
طاقت بيار و موي سرم را نگاه كن
مانند مادرت شده طفل سه ساله ات
باور نمي كني كمرم را نگاه كن
عمه تمام راه، به جايم كبود شد
پايينِ پاي ني سپرم را نگاه كن
قرآن بخوان ولي ز بلنداي نيزه ها
كنج خرابه دور و برم را نگاه كن
خون مي چكد ز نيزه وَ يا گريه مي كند
عمه بيا كمي پدرم را نگاه كن
دستم، سرم، دو چشم ترم در مي كند
از تازيانه ها اثرم را نگاه كن
كاخ يزيد بر سرش آوار ميكنم
بنشين و ناله سحرم را

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( همينكه كنج خرابه خدا خدا كردم ) * رضا باقریان

1755
4

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( همينكه كنج خرابه خدا خدا كردم ) همينكه كنج خرابه خدا خدا كردم
امام عاطفه را تا سحر صدا كردم
نه اينكه شكوه كنم از كبوديِ رويم
گلايه از دو يهوديِ بي حيا كردم
خرابه، با نفَس و گريه هاي ممتد خود
چه وحشتي به دل اشقيا به پا كردم
صداي گرية من در خرابه باعث شد
به حال عمه در آن معركه دعا كردم
خلاصه عاقبت از ره مسافرم آمد
خلاصه حاجت خود را خودم روا كردم
اگر چه چهره كبودم شبيه مادرتان
خوشم كه حقِّ علي را كمي ادا كردم

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( می خورم قبطه که جای سر تو ای بابا ) * رضا باقریان

2110
0

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( می خورم قبطه که جای سر تو ای بابا ) می خورم قبطه که جای سر تو ای بابا
به روی دامن من بوده و آن بالایی
هرچه آمد به سرم نذر سر سوخته ات
روی نی هم بروی باز مرا بابایی
می وزد از سرِ زلفی که به خون آغشتند
بوی عطر گل یاس نفس زهرایی
عمه ام گفت که در کنج تنورت بردند
حال که آمده ای مثل شب رویایی
حال که آمده ای از برِ من زود مرو
طاقتم نیست بمانم بروی تنهایی
خواستی پاک کنی چشم ترم را بابا
خواستم بوسه زنی بال و پرم را بابا

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( دیشب اسیر سلسله و صبح در سجود ) * جعفر ابوالفتحی

1481
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( دیشب اسیر سلسله و صبح در سجود ) دیشب اسیر سلسله و صبح در سجود
غیر از حسین در دلم من هیچ کس نبود
دیشب سه ساله دخترکی غرق شور و آه
هر دم غزل ز پاره ی رگهات می سرود
این دخترت مرا به تو هی میدهد قسم
گفتم پدر به داد تو خواهد رسید ، زود
حق دارد او اگر فقط از حال می رود
صد تازیانه آمده بر این تنش فرود
این دختر سه ساله چقدر ، زجر می کشد
کم مانده بر سرش بزنند یا اخا عمود
دختر سه ساله مثل گل است هی لگد نزن
والله می شود کَمه کم پهلویش کبود
می پرسد از من و ز همه همسرت رباب
شیر آمده به سینه ام اما بگو چه سود ؟

شاعر : جعفر ابوالفتحی

  • شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( بابا بگو که گوهرت را می شِناسی ) *

1406
3

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( بابا بگو که گوهرت را می شِناسی ) بابا بگو که گوهرت را می شِناسی
یاس کبود و پرپرت را می شِناسی
این گیره ی سر یادگاری تو بوده
حالا بگو تاج سرت را می شِناسی
شرمنده ام بابا اگر معجر ندارم
با این کبودی دخترت را می شِناسی؟
فهمیده بودم از سفر تا که بیایی
غارتگر انگشترت را می شِناسی
چیزی نمیگویم به عمه قول بابا
بعد از سفر هم خواهرت را می شِناسی..

  • دوشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( اشاره هاي سرت را درست فهميدم ) * رضا باقریان

1403

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( اشاره هاي سرت را درست فهميدم ) اشاره هاي سرت را درست فهميدم
ولي نمي شود از نيزه چشم بردارم
چه قدر آرزويم هست جاي اين تاول
سر تو را به روي پاي خويش بگذارم
اگر به دست من آيد سر شكسته تو
به زخم هاي رخت چند بوسه مي كارم
ز بسكه ضربه به پهلوي من اصابت كرد
رمق نمانده به جانم ز درد بيزارم
به عضو عضو تنم باغ لاله روئيده
وَ بر كبودي رويم ستاره مي بارم
بلند مي شوم اما دوباره مي اُفتم
سه سال دارم و بايد عصا شود يارم
گمان كنم كه نمانده براي من چاره
جز اينكه رأس تو را دست نيزه بسپارم

شاعر : رضا باقریان

  • دوشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( خوني كه با سه شعبه ز قلبت چكيده است ) * رضا باقریان

386
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( خوني كه با سه شعبه ز قلبت چكيده است ) خوني كه با سه شعبه ز قلبت چكيده است
يك قطره يادگار، روي بازوي من است
از بسكه چشم هاي ترم درد مي كند
حس ميكنم عمود روي ابروي من است
با يك لگد كه پهلوي من جا به جا نشد
اين ارث مادر است كه بر پهلوي من است
آن آتشي كه مادر ما را ز ما گرفت
خاكسترش هنوز روي گيسوي من است
دستي كه سرخ كرد رخ مادر تو را
با بغض مرتضي به روي مينوي من است
راحت بخواب سوره والفجر فاطمه
نيزه نشين سرت به روي زانوي من است

شاعر : رضا باقریان

  • دوشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 04:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( هنوز دل زغم کربلا شرر دارد ) * یاسر رحمانی

1719
3

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( هنوز دل زغم کربلا شرر دارد ) هنوز دل زغم کربلا شرر دارد
ولی فلک غم دیگر به زیر سر دارد
به خود مگو که محرم تمام شد ایدل
چه غافلی که پس از این مه صفر دارد
مجوی روز خوش از این زمانه غدار
گمان مدار که دست از سر تو بردارد
چها گذشت به زینب در این صفر که هنوز
قلم زگفتن این قصه ها حذر دارد
گشوده تر نتوان گفت راز این مقتل
امان زشام که چشمان خیره سر دارد
هزار بار قلم عزم خویش جزم نمود
فقط نوشت سه نقطه عدو نظر دارد
اگر تو راست توان شنیدن روضه
به ساجدین نظری کن که او خبر دارد
تو گوش دل بگشا و شنو زجان،زینب-
چه شکوه ها که از آن بزم تشت زر دارد
دمی که زخم لب لعل شه دهان واکرد
نمانده بود که هستی شکاف بردارد
زمان گذشت و خزان در خرابه بار

  • دوشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( قافله رفته بود و من بيهوش ) * وحید قاسمی

1612
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( قافله رفته بود و من بيهوش ) قافله رفته بود و من بيهوش
روي شن زارهاي تفتيده
ماه با هر ستاره اي مي گفت:
بي صدا باش! تازه خوابيده
**
قافله رفته بود و در خوابم
عطر شهر مدينه پيچيده
خواب ديدم پدر ز باغ فدك
سيب سرخي براي من چيده
**
قافله رفته بود و من بي جان
پشت يك بوته خار خشكيده
بر وجودم سياهي صحرا
بذر ترس و هراس پاشيده
**
قافله رفته بود و من تنها
مضطرب، ناتوان ز فريادي
ماه گفت:اي رقيه چيزي نيست
خواب بودي ز ناقه افتادي
**
قافله رفته بود و دلتنگي
قلب من را دوباره رنجانده
باد در گوش ماه ديدم گفت:
طفلكي باز هم كه جامانده
**
قافله رفته بود و تاول ها
مانعي در دويدنم بودند
خستگي،تشنگي،تب بالا
سد راه رسيدنم بودند
**
قافله رفته بود

  • دوشنبه
  • 11
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسولی

غزل مرثیه شهادت حضرت رقیه (س) -( با دست می گردم به دنبال سر تو ) * رضا رسولی

2336
10

غزل مرثیه شهادت حضرت رقیه (س) -( با دست می گردم به دنبال سر تو ) با دست می گردم به دنبال سر تو
سوئی دارد چشم ناز دختر تو
از بس که سیلی خورده ام از این و از آن
من گشته ام همتای زهرا مادر تو
دیگر توان راه رفتن هم ندارم
شاهد بود بر ماجرایم خواهر تو
با دیدن وضع تو ؛ درد از خاطرم رفت
ای سر بگو با دخترت کو پیکر تو ؟
از ضرب سنگ و خیزران ؛ افتادن از نی
بابا بهم خورده نما و منظر تو
از بس که جایت روی هر نیزه عوض شد
افتاده جای نیزه ها بر حنجر تو . . .

شاعر : رضا رسولی

  • سه شنبه
  • 12
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا رسولی

زمینه و شور زبانحال حضرت رقیه به همراه سبک -( چشام پرآبه اومده بابا نیمه شب کنج خرابه ) * رضا رسولی

2430
6

زمینه و شور زبانحال حضرت رقیه به همراه سبک -( چشام پرآبه اومده بابا نیمه شب کنج خرابه ) چشام پرآبه
اومده بابا نیمه شب کنج خرابه3

حال من زاره
دو تا چشام بابا دیگه سویی نداره
عدو کشیده از گوش من گوشواره
شده گوش های دخترت زخمی و پاره

چشام پرآبه
اومده بابا نیمه شب کنج خرابه3

دیگه بردیم
سرتو رو بر روی نیزه ها بدیدم
مثال زهرا مادرت بابا خمیدم
چه طعنه و زخم زبونها که شنیدم

چشام پرآبه
3اومده بابا نیمه شب کنج خرابه

قامتم داله
من درد و دل با تو کنم با اشک و ناله
بابا شدم در کودکی پیر سه ساله
زبس کتک خوردم شدم دلخون چو لاله

چشام پرآبه
3اومده بابا نیمه شب کنج خرابه

شاعر : رضا رسولی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 12
  • آذر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:04
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد