شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 محمد حسن بیات لو

غزل شهادت حضرت رقیه(س) -( به دخترت زده ای سر فدای سر زدنت ) * محمد حسن بیات لو

14

غزل شهادت حضرت رقیه(س) -( به دخترت زده ای سر فدای سر زدنت ) به دخترت زده ای سر فدای سر زدنت
فدای آتش داغی که بر جگر زدنت
چقدر ناله زدم که،دگر نخوان قرآن
ولی تو خواندی و با سنگ ای پدر زدنت
به هیچ جایی سر تو که جای سالم نیست
ز بس که هر سر بازار و هر گذر زدنت
خودت بگو سر نیزه چه بر سرت آمد
به روی نیزه که بودی چه طور مگر زدنت
میان مجلس و در پیش روی عمه و من
برای کشتن ما بود که بیشتر زدنت

شاعر : محمدحسن بیات لو

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:43
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 روح اله گائینی

شهادت حضرت رقیه(س) -( ز غصه های دلم هیچ خبر داری؟ ) * روح اله گائینی

6

شهادت حضرت رقیه(س) -( ز غصه های دلم هیچ خبر داری؟ ) ز غصه های دلم هیچ خبر داری؟
دکر مگو که چرا دیدگان تر داری
چه شد که با سر خود آمدی به دیدار
خدا نکرده مگر نیتی به سر داری
اگر دوباره سفر می روی بدان بابا
برای رفتنت این بار همسفر داری
منم رقیه همان دختر سه ساله ی تو
به صورتم ز چه رو این همه نظر داری
خرابه و ستم و گوش های غارتی ام
تو باید این همه این همه غم را از سینه برداری
به طعنه دخترکان با من ای پدر گفتند
تو ای سه ساله تنها بگو((پدر))داری؟
تمام راه به دوش فراق می بردم
دگر مپرس چرا دست بر کمر داری؟
تو روی نیزه سفر می کنی و من با پا
خوشا به حال تو بابا که بال و پر داری

شاعر : روح اله گائینی

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی محلاتی

نوحه حضرت رقیه به همراه سبک -( ای مه سرخ و کبود، روشنی دامنم ) * علی محلاتی

4

نوحه حضرت رقیه به همراه سبک -( ای مه سرخ و کبود، روشنی دامنم ) ای مه سرخ و کبود، روشنی دامنم
فاطمه کوچکت ، ام ابیها منم
همسفر نیزه ها، از چه تو دیر آمدی؟
مژده ی آزادی ام ، همچو اسیر آمدی؟
ای که به دیدار من، از ره دور آمدی
تازه شده داغ من ،چون ز تنور آمدی
ای سر بر دامن سوخته همچون دلم
از شب هجران تو ، گشته پر از خون دلم
ای که تو بر سفره دامن من چون دُری
جای طعام ای پدر غصه من می خوری؟
تا که نوازش کنی بار دگر بر سرم
خون جگر خوردم و آب زچشم ترم
بار فراق تو را تا بکشم روی دوش
دست به دیوارم و دست دگر روی گوش
تا که نبودی پدر ، یکسره آزار بود
همدم پاهای من ، درد دل خار بود
با نگه خسته ات ناز مرا می خری
جان رقیه بگو، دختر خود می بری؟

شاعر : علی محلاتی

دانلود سب

  • دوشنبه
  • 15
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:34
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

نوحه حضرت رقیه(س) -( بابا،غم تو ببین چی آورده به روزم ) * محسن تدین

2095

نوحه حضرت رقیه(س) -( بابا،غم تو ببین چی آورده به روزم ) بابا،غم تو ببین چی آورده به روزم
بابا،توی هرم آتیش غمت می سوزم
بابا،چشممو به زخم های سرت می دوزم
بابا،بعد تو خزونم
داغت کرده نیم جونم
دوری،کرده قد کمونم
وای وای ابتا یا حسین

****
بابا، سر تو آروم روی پام می نشونم
از سر،خاک و خاکستر و با دست می تکونم
بابا،چه قدر عوض شدی ای مهربونم
پیر شد،دخترت،جون تو
تا دیدلب و دندون تو
چشمام شده گریون تو
وای وای ابتا یا حسین
********
بابا، کلی حرفای نگفته تو گلومه
بابا دیگه بعد از تو خوشی بهم حرومه
چشمام،همیشه دنبال نیزه ی عمومه
بعد از تو من و سوزوندون
ما رو خارجی می خوندن
آه از کینه های دشمن
وای وای ابتا یا حسین
********
شاعر : محسن تدین

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

واحد شهادت حضرت رقیه(س) -( بابا تو صورتم زدن کشیده-رنگم پریده ) * عباس شاکری

94

واحد شهادت حضرت رقیه(س) -( بابا تو صورتم زدن کشیده-رنگم پریده ) بابا تو صورتم زدن کشیده-رنگم پریده
بابا بگو کی رگاتو بریده-رنگم پریده
چون مادرت قامت من خمیده-رنگم پریده
خیلی گوشم درد می کنه بابا جون
گوشواره هامو کشیدن چه آسون
هنوز داره می چگه از گوشام خون
برس به داد من تو این بیابون
تنهام گذاشتی ،دارم ازت گله
میون ماها افتاده فاصله
ببین که پاهام گشته آبله
بابای خوبم بابا حسین حسین
وقتی که می دید سوز گریه هامو-کشید موهامو
وقتی میگفتم که می خوام بابامو-کشید موهامو
سیلی کبود کرده پای چشامو-کشید موهامو
یه جای سالم به تنم نمونده
داغ تو جونمو به لب رسونده
دختر شاهی به دلم و سوزونده
دنیا کارم رو به کجا کشونده
دست نوازش روی شونه هام بکش
نازم رو باباتو شهر شام بکش

  • چهارشنبه
  • 17
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

زمینه حضرت رقیه(س)به همراه سبک -( توی خرابه،یکی بی تابه ) * عباس شاکری

37

زمینه حضرت رقیه(س)به همراه سبک -( توی خرابه،یکی بی تابه ) توی خرابه،یکی بی تابه
برای داداش،دلش کبابه
می گه کجایی ای بابا جونم
بدون تو دیگه نمی تونم
تو این خرابه زنده بمونم
بابا بابا جونم بابا جونم
رنگش پریده،خورده کشیده
همیشه زخم،زبون کشیده
اشکاش شده از دست همه جاری
بهش می گفتن بابا نداری
خدایی سخته چشم انتظاری
بابا بابا جونم بابا جونم
دلش شکسته،آروم نشسته
رو صورت او،جای یه دسته
تا می گرفت شبها او بهونه
می خوره دست وپاش تازیونه
دلش فقط پیش بابا جونه
بابا بابا جونم بابا جونم

شاعر : عباس شاکری

  • شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:35
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر مدح حضرت رقیه(س) -( كسي كه علت ايجاد شيث و شمعون است ) * محمد جواد باقری

2261
0

شعر مدح حضرت رقیه(س) -( كسي كه علت ايجاد شيث و شمعون است ) كسي كه علت ايجاد شيث و شمعون است
قسم به حضرت زهرا رقيه خاتون است
بگو كه منكر دردانه حسين داند
به آيه آيه قرآن هميشه ملعون است
و منكران مقامش شبيه ابليسند
"اگر عمارت فقه اند تازه تاسيسند
و گر كه چله نشينند به مسجد الاقصي
براي لحظه به لحظه اش گناه بنويسند
دخيل دست عطايش هزار قارون است
كسي كه شيعه به او تا هميشه مديون است
و آن مكان كه ملقب به قاب قوسين است
در آرزوي قدوم رقيه خاتون است

شاعر : محمد جواد باقری

  • دوشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر غزل مصیبت حضرت رقیه -( اینها به جرم گفتن بابا مرا زدند ) * عباس شاکری

52

شعر غزل مصیبت حضرت رقیه -( اینها به جرم گفتن بابا مرا زدند ) اینها به جرم گفتن بابا مرا زدند
گفتم یتیم و خسته ام اما مرا زدند
رویم شبیه مادر تو فاطمه شده
چون مادر غریب تو زهرا مرا زدند
وقتی ز روی ناقه زمین خوردم ای پدر
با کعب نی و مشت و لگد ها مرا زدند
دیدم برای غارت گوشواره آمدند
کردم میان خیمه تقلا مرا زدند
گفتم که عمه را نزنید و رها کنید
آنها برای این دو تقاضا مرا زدند
وقتی که عمه شد سپر ضربه های من
سیلی زدند به عمه و گویا مرا زدند
رفتی بدون من به سفردر فراق تو
دیدند که من شدم تک و تنها مرا زدند

شاعر : عباس شاکری

  • پنج شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:14
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

اشعار شهادت حضرت رقیه (س) -( تو رفتی و منو نبردی ) * اسماعیل شبرنگ

6

اشعار شهادت حضرت رقیه (س) -( تو رفتی و منو نبردی ) تو رفتی و منو نبردی
تو خیلی غصه مونو خوردی
این نیمه جونمو بابایی
مدیون زینبم خدایی
دلخسته ام از این جدایی
حالا که من به تو رسیدم
می بینی که قامت خمیدم
بعد توروز خوش ندیدم
( بابا حسین جان )
بااین تن رنجور و خسته م
چقدر شبیه زهرا هستم
چراتو خونین دهنی وای
سوختی تو هم مثل منی وای
من الذی ایتمنی وای
سه ساله ی تو نیمه جونه
برای تو روضه می خونه
دلش خونه از این زمونه
( بابا حسین جان )

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:52
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

اشعار شهادت حضرت رقیه(س) -( عمه جان تاج سر آمد ) * اسماعیل شبرنگ

6

اشعار  شهادت حضرت رقیه(س) -( عمه جان تاج سر آمد ) عمه جان تاج سر آمد
مرهم چشم تر آمد
بی رقیه تو چرا رفتی پدر جان
بی من و عمه کجا رفتی پدر جان
سوختم از خیمه تا رفتی پدرجان
( یا حبیبی یا حسین )
مثل زهرا مو سفیدم
بی تو روز خوش ندیدم
بی تو دیگر خسته ام از این زمانه
بال پروازم بده از آشیانه
بر تن من مانده ردّ تازیانه
( یا حبیبی یا حسین )

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:43
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

زمزمه حضرت رقیه(س) -( بابا سه سالمه ولی ببین چه پیرم ) * اسماعیل شبرنگ

17

زمزمه حضرت رقیه(س) -( بابا  سه سالمه ولی ببین چه پیرم ) بابا سه سالمه ولی ببین چه پیرم
خیلی وقته از این زمونه سیرم
امشب می خوام کنار تو بمیرم
دیگه تو رو رها نمی کنم بابایی
حتی اگه نداری دست و پایی
بازم تو تو بهترین بابای مایی
مثل لبای خیزرونی ت
دل رقیه خونِ خونه
می خوام که باتو پر بگیرم
دیگه برام نیار بهونه
( بابا حسین بابا حسین جان )
دستام می لرزه و چشام تیره وتاره
هوای چشم من ابر بهاره
داره برای تو دائم می باره
ای وای ماتم تو دل منو ربوده
تموم پیکرم زخم و کبوده
کسی همدم دخترت نبوده
شامیا قلبمو شکستن
باطعنه و زخم جسارت
کنار گهواره ی اصغر...
گوشواره مو بردن به غارت
( بابا حسین بابا حسین جان )
بابا از بی قراری های دختر تو
خیلی شکنجه دیده خواهر تو
ام

  • جمعه
  • 26
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:22
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه حضرت رقیه (س) -( تکیه گاهم پدر ـ بی پناهم پدر ) * روح اله گائینی

1920

نوحه حضرت رقیه (س) -( تکیه گاهم پدر ـ بی پناهم پدر ) تکیه گاهم پدر ـ بی پناهم پدر
خوش آمدی به کنج ویران
ای ماه من یوسف کنعان
بابا حسین بابا حسین جان (2)
..................................................
ای بهارم حسین ـ برگ و بارم حسین
از ناقه افتادم به صحرا
بالین من آمده زهرا
بابا حسین بابا حسین جان (2)
..................................................
صورتش چون کبود ـ جرم زهرا چه بود
گشتم شبیه مادر تو
قدش خمیده دختر تو
بابا حسین بابا حسین جان (2)
..................................................
آمدی از سفر ـ ای پدر ای پدر
بر صورتم مانده نشانه
می زد مرا با تازیانه
بابا حسین بابا حسین جان (2)

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه حضرت رقیه (س) -( دیده بگشا سوی دختر ) * روح اله گائینی

109

نوحه حضرت رقیه (س) -( دیده بگشا سوی دختر ) دیده بگشا سوی دختر
بوسه زن بر روی دختر
آمدی از سفر ای پدر جان
دخترت را ببر ای پدر جان
یا حسین یا حسین یابن زهرا(2)
.............................................................
پایم از ره زخم و سیلی
روی صورت جای سیلی
سیلی کوفی رنگ از رخم برد
خیلی عمه به جایم کتک خورد
یا حسین یا حسین یابن زهرا(2)
.............................................................
زخم و دردم بی شماره
گوش من زخمی و پاره
راحتم کن تو از رنج و هجران
همره خود ببر ای پدر جان
یا حسین یا حسین یابن زهرا(2)

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه حضرت رقیه (س) -( سه ساله اما قد خمیده ) * روح اله گائینی

233

نوحه حضرت رقیه (س) -( سه ساله اما قد خمیده ) سه ساله اما قد خمیده
یک ماهه روز خوش ندیده
هِی ردّ نیزه دار دویده
رقیه ام بنت الحسین (2)
دیگر نمانده قوّتی در زانوهای من بابا
یکبار دیگر شانه زن بر این موهای من بابا
بابا حسین بابا حسین(2)
................................................

شمار زخم هام بی شماره
لباس های من گشته پاره
نه گوشی و نه گوشواره
رقیه ام بنت الحسین (2)
از ناقه افتادم شبی بر روی خاک های صحرا
بانویی قد کمون اومد بالا سرم اسمش زهرا
بابا حسین بابا حسین(2)

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه حضرت رقیه (س) -( خیر مقدم پدر که آمدی خانه ام ) * روح اله گائینی

263

نوحه حضرت رقیه (س) -( خیر مقدم پدر که آمدی خانه ام ) خیر مقدم پدر که آمدی خانه ام
زینت دوش تو گوشه ی ویرانه ام
تکیه گاهم پدر
بی پناهم پدر
ابتا یا حسین ابتا یا حسین
...............................................
می کشم خجالت از عمه زینب؛ پدر
جان زهرا قسم مرا به همره ببر
سپرم هر کجا
بود ز دست اعدا
ابتا یا حسین ابتا یا حسین
...............................................
شبی از ناقه من فتاده ام به صحرا
خانمی قد کمان آمد به نام زهرا
صورتش چون کبود
جرمش آخر چه بود
ابتا یا حسین ابتا یا حسین

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 18:24
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه حضرت رقیه (س) -( دختر دردانه ی ارباب من ) * روح اله گائینی

90

نوحه حضرت رقیه (س) -( دختر دردانه ی ارباب من ) دختر دردانه ی ارباب من
تویی تو ماه و مهر و مهتاب من
با نام تو من سر خوشم تا ابد
تو ساغری و باده ی ناب من
ای همه دلخوشی ام ـ کو به کو می کشی ام
آخرشم می دونم ـ بی بی تو می کُشی ام
مولاتی یا رقیه (4)
سر باباتو روی نیزه دیدی
رو خارای بیابونا دویدی
پاهات پُره زخم و پُره آبله
چقدر خار از توی پاهات کشیدی
بس که گرفتی تو ازـ عمه سراغ بابات
دق کردی آخرش از ـ هجر و فراق بابات
مولاتی یا رقیه (4)
تنت زخمی لباست پاره پاره
شمار زخم و دردات بی شماره
ز دست سیلی سنگین کوفی
نه گوشی داری و نه گوشواره
بعد یه ماه انتظار ـ به آرزوهات رسیدی
به روی پاهات آخرش ـ سر باباتو دیدی
مولاتی یا رقیه (4)

دختر دردانه ی ارباب م

  • یکشنبه
  • 28
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:20
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

نوحه حضرت رقیه (س) -( سر تو را به نیزه ها ـ دیدم و فسردم ) * روح اله گائینی

74

نوحه حضرت رقیه (س) -( سر تو را به نیزه ها ـ دیدم و فسردم ) سر تو را به نیزه ها ـ دیدم و فسردم
بعد عمو عباس و تو ـ آب خوش نخوردم
ببین که از فراغ تو ـ بابا جون سپردم
ماه شب تار منی یا حسین
تو تنها دلدار منی یا حسین
یا حسین یا حسین
تنم کبود و زخمی و ـ لباسام پاره
نه گوشی مونده برا من ـ نه که گوشواره
پاهام پر از آبله و ـ تیغ و پر خاره
رو صورتم نشسته ردّ سیلی
رخ من از بعد تو گشته نیلی
یا حسین یا حسین
نزدیک یک ماهِ تو رو ـ باباجون ندیدم
هی ردّ نیزه دار پی ـ سر تو دویدم
مانند زهرا مادرت ـ بابا قد خمیدم
از ناقه افتادم شبی تو صحرا
بانویی رو دیدم به اسم زهرا
یا حسین یا حسین

شاعر : روح اله گائینی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 28
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:46
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت رقیه (س) -( می گن یه روز تو کربلا ) * عابدین کاظمی

37

اشعار شهادت حضرت رقیه (س) -( می گن یه روز تو کربلا ) می گن یه روز تو کربلا
یه باغ پر ز لاله بود
بین تموم لاله ها
یه دختر سه ساله بود
از غم دوری باباش
خیلی دلش شکسته بود
گرد و غبار غصه ها
رو صورتش نشسته بود
گاهی دلش که تنگ می شد
از بابا می-گرفت خبر
بهش می گفتن عزیزم
بابای تو رفته سفر
یه شب که اون خوابیده بود
خواب باباش و دیده بود
بلند شد و بهونه کرد
رنگ رخش پریده بود
دامن عمه شو گرفت
با اشک جاری از دو عین
تو گریه هاش صدا می زد
بابا حسین بابا حسین
اینقده آه و ناله کرد
تا دیگه افتاد از رمق
برا این که آروم بشه
جلوش گذاشتن یه طبق
یه نگاهی به عمه کرد
روپوشو از طبق کشید
براش بمیرم الهی
توش یه سر بریده دید
سر و گرفت تو بغلش
برا بابا زبون گرفت
با گریه او

  • یکشنبه
  • 28
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت رقیه (س) -( طبیبا آمدی در کنج ویران ) * عابدین کاظمی

28

اشعار شهادت حضرت رقیه (س) -( طبیبا آمدی در کنج ویران ) طبیبا آمدی در کنج ویران
به بالای سر بیمار بابا

شب هجران ما آخر سر آمد
شده هنگامه ی دیدار بابا

چه شبهایی که ازشوق وصالت
نشستم تا سحر بیدار بابا

تمام غصهها و دردها را
نهادم در دل خونبار بابا

خدا داند کخ مرگم را همین جا
طلب کردم هزاران بار بابا

شکسته بالم و بنگر به حالم
که میگرید در و دیوار بابا

نشان از آبله باشد به پایم
دویدم بس به روی خار بابا

بود جسم کبود و روی نیلی
گواه این همه آزار بابا

شاعر : عابدین کاظمی

  • یکشنبه
  • 28
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:44
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت رقیه -( زاده ی زهرایم و عرش الهی جای من ) * عابدین کاظمی

28

اشعار شهادت حضرت رقیه -( زاده ی زهرایم و عرش الهی جای من ) زاده¬ی زهرایم و عرش الهی جای من

گر چه از جور فلک ویرانه شد مأوای من

نور باران گشته امشب کلبه¬ی ظلمانیم

فرق دارد امشب من با دگر شب¬های من

آب و جارو کرده¬ام ویرانه را با اشک خود

میهمان دارم من امشب آمده بابای من

جا گرفته روی زانویم سر ببریده¬اش

بانگاهش برده از دل غصه وغم¬های من

حتم دارم یاد روی مادرش زهرا کند

گر ببیند جای سیلی بر رخ زیبای من

شاعر : عابدین کاظمی

  • یکشنبه
  • 28
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

زبانحال حضرت رقیه (س) -( اي پدر جان اينكه نشسته در بر تو باشد سه ساله دختر تو ) * عابدین کاظمی

23

زبانحال حضرت رقیه (س) -( اي پدر جان   اينكه نشسته در بر تو    باشد سه ساله دختر تو ) اي پدر جان اينكه نشسته در بر تو باشد سه ساله دختر تو
اما شبيه مادر تو اي بابا (2)
غرق اشك وغرق آهم خورده سيلي روي ماهم
رفته از چشمانم اي بابا دگر نور نگاهم
اي پدر جان بابا حسين بابا حسين جان (3)
من يتيممم با ياد بابا بي قرارم يتيمم وبابا ندارم
بر زانوي غم سر گذارم اي بابا (2)
بارد از چشمم ستاره خواب او ديدم دوباره
ياد مادر مي كند بيند اگر من را دوباره
اي پدر جان بابا حسين بابا حسين جان (3)
اي پدر جان ديشب كجا بودي تو بابا از من جدا بودي تو بابا
بر نيزه ها بودي تو بابا اي بابا (2)
بي تو از جان سير سيرم بوسه از رويت بگيرم
آنقدر دور سرت بابا بگردم تابميرم
اي پدر جان بابا حسين بابا حسين جان (3)

ش

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:16
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

مصیبت حضرت رقیه (س) به زبان ساده -( می گن یه روز تو کربلا یه باغ پر ز لاله بود ) * عابدین کاظمی

11

مصیبت حضرت رقیه (س) به زبان ساده -( می گن یه روز تو کربلا      یه باغ پر ز لاله بود ) می گن یه روز تو کربلا یه باغ پر ز لاله بود
بین تموم لاله ها یه دختر سه ساله بود
از غم دوری باباش خیلی دلش گرفته بود
گرد و غبار غصه ها رو صورتش نشسته بود
نیمه شبا اون از باباش وقتی که می گرفت خبر
بهش می گفتن عزیزم بابای تو رفته سفر
یه شب که اون خوابیده بود خواب باباشو دیده بود
از جا پا شد بهونه کرد رنگ رخش پریده بود
دامن عمه شو گرفت با اشک جاری از دو عین
تو گریه هاش صدا می زد بابا حسین بابا حسین
اونقده آه و ناله کرد تا دیگه افتاد از رمق
برا اینکه آروم بشه جلوش گذاشتن یه طبق
یه نگاهی به عمه کرد روپوشو از طبق کشید
براش بمیرم الهی توش یه سر بریده دید
سر رو گرفت تو بغلش برا بابا زبون گرفت
تو گریه ه

  • شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:12
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( زبری صورت من و دستان عمّه ام ) * حسن لطفی

1636
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( زبری صورت من و دستان عمّه ام  ) زبری صورت من و دستان عمّه ام
تقصیرِ كوچه های یهودیِ شام بود
شكرِ خدا هوای مرا داشت خواهرت
در چشم ها عجیب نگاهِ حرام بود
پایی كه زخم تاول آن هم نیامده
وقتی به دادِ آن نرسی سرخ می شود
از ضربِ دست ها چه به روزش رسیده است
آن چهره ای كه با نفسی سرخ می شود
آنقدر پیر كرده مرا نیزه دارِ تو
هر كس كه دید طفلِ تو را اشتباه كرد
عمه به معجرم دوگره زد ولی ببین
روی مرا كشیدنِ معجر سیاه كرد
حرف گرسنگی نزدم باز هم زدند
این سنگ ها عزیز تو را سیر كرده است
ته مانده ها ی گیسوی نازم تمام شد
در بینِ مُشتِ پیرزنی گیركرده است

شاعر : حسن لطفی

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( معجرم هست همین، پیروهنت نیست همین ) * رضا باقریان

1957
1

شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -(  معجرم هست همین، پیروهنت نیست همین ) معجرم هست همین، پیروهنت نیست همین
روضه کوتاه، سری در بدنت نیست همین
یاد آن روز که خنده به لبت بود فقط
حیف حالا به جز این پر زدنت نیست همین
بین این دشت تن تو چه قَدَر پخش شده
هر کجا می نگرم غیر تنت نیست همین
باید این جسم تو را معجر من جمع کند
بوریا مانده برایت، کفنت نیست همین
ساربان رفته، ولی مادرمان آمده است
دردم این است عقیق یمنت نیست همین
زحمتِ بردنِ تو دست سنان اُفتاده
مادرم گفته سنان هم سخنت نیست همین
باید این بار به پای تو سرم را شِکنم
غیر من هیچ کسی سرشکنت نیست همین
خواهِشِ پر زدنم را زِ خدا می خواهم
نایِ ماندن به تنِ سینه زنت نیست همین

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( درداشو فراموش کرد بابا جون دختر تو ) * میثم میرزایی

3888
4

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( درداشو فراموش کرد بابا جون دختر تو ) درداشو فراموش کرد بابا جون دختر تو
تا دید خون جاری ز لب و زخم سر تو
پرسیدی که بین این همه مرد حرامی
ای پیر سه ساله بگو چی شد معجر تو؟
سوی حرم ،ظ هجوم آوردن
از رو سرا ، روسری بردن
دیدی سرش رو دخترت پوشونده بابا
موی رقیه ات دست زجر جا مونده بابا
یاثارالله ، من الذی ایتمنی بابا
******
چشمام شده کم سو شبه بابا یا که روزه
از شدت سیلی صورتم بد جور می سوزه
تنها منو گیر آورد و تا میشد کتک زد
دستاش جلو چشمامه هنوزم که هنوزه
برق از چشام ، پرید باباجون
داشت خواهرت ، می دید بابا جون
رفتی بابا شد صحبت آبرو ریزی
بردن رقیه جون تو برا کنیزی
یاثارالله ، من الذی ایتمنی بابا
******
بابا ببین از چند جا ترک برداشت

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد مهدی روحی

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( شب اومد از راه و قلب زینب کبابه ) * محمد مهدی روحی

1768
2

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( شب اومد از راه و قلب زینب کبابه ) شب اومد از راه و قلب زینب کبابه
کودکی بی تابه روی خاک خرابه
بهونه کرده برای بابا ، طعنه شنیده از شامیا
نشون سیلی روی گونه ها ، وای
کوچیکترینه توی بچه ها ، تنش کبوده از سرتا پا
از بس سپر شد واسه عمه ها ، وای
منو بزنید عمه مو نزنید
******
از صورت نازنینش آتیش می باره
وقتی که خارا رو از تو پاش در میاره
داره زمادر اینو نشونه ، دشمنو با گریه می ترسونه
خاک خرابه بالش اونه ، وای
غنچه گلزارِ پیمبره ، صورت پاکش مثل کوثره
غمش شبیه غم مادره ، وای
منو بزنید عمه مو نزنید

شاعر : محمد مهدی روحی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

نوحه حضرت رقیه (س) -( شام غمم شده سحر پدر رسیده از سفر ) * عابدین کاظمی

1620

نوحه حضرت رقیه (س) -( شام غمم شده سحر    پدر رسیده از سفر ) شام غمم شده سحر پدر رسیده از سفر
عمه بیا بابا اومده
عمه بیا که حاجتم روا شد، روا شد، روا شد (3)
وای ابتا یا مظلوم (3)
ماه میون در طبق نمونده در تنم رمق
ولی بگو با من ای پدر
کی رگ گردن تو رو بریده، بریده، بریده (3)
وای ابتا یا مظلوم (3)
به سوز و آه و ناله ام اگر چه من سه ساله ام
ولی شدم مثل فاطمه
من که قباله ی فدک ندارم، ندارم، ندارم (3)
وای ابتا یا مظلوم (3)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:20
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب

زبانحال حضرت رقیه (س) -( اومده صبر و قرارم دیگه من غمی ندارم ) * عابدین کاظمی

14

زبانحال حضرت رقیه (س) -( اومده صبر و قرارم    دیگه من غمی ندارم ) اومده صبر و قرارم دیگه من غمی ندارم
شده ویرونه چراغون اومده بابا کنارم
مثل من بابا کی دیده کی دیده یا کی شنیده
مثل پروانه می گردم دور این سر بریده
بابا جونم بابا جونم (4)
من به آرزوم رسیدم آخرش بابامو دیدم
اونکه دست نداشت ولی من دست روی سرش کشیدم
دیده هاش چه بی رمق بود صورتش مثل شفق بود
الهی براش بمیرم که سرش توی طبق بود
بابا جونم بابا جونم (4)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 09:14
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک نوحه رقیه سادات -( پرستوی خاکستریم که گشته غارت روسریم بگو بابا کی میبریم ) * رضا تاجیک

1879
1

دانلود سبک نوحه رقیه سادات -( پرستوی خاکستریم   که گشته غارت روسریم    بگو بابا کی میبریم ) پرستوی خاکستریم که گشته غارت روسریم بگو بابا کی میبریم
حسین جان حسین جان
ای بابا چه می شد ببینم که غرق خونم
چو اصغر در آغوش تو مدفونم/ پدر لاله گونم
عزیز زهرا حسین ثارالله 3
به جسمم بال و پر نمانده توانی بر پیکر نمانده دگر مویی بر سر نمانده
حسین جان حسین جان
ای بابا گرسنه دویدم به پای مرکب
به دنبال من ناله ها زد زینب/ ز غصه لبالب
همینکه چشم ترم را دیدند تمام طفلان به من خندیدند
گوشواره ام را پدر دزدیدند
عزیز زهرا حسین ثارالله 3
ببین که با چشمان تارم جراحت هایت می شمارم نه؛ چیزی از تو کم ندارم
حسین جان حسین جان
خشکش زد به در دیده های چنان یعقوبم
بیا کن نظر قبله ی ایوبم/ بیا پا نکوبم
ببین که چشم

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

نوحه برای حضرت رقیه (س) -( گوشه ی ویرونه تنهای تنها باز گرفته دلم برای بابا ) * عابدین کاظمی

11

نوحه برای حضرت رقیه (س) -( گوشه ی ویرونه تنهای تنها        باز گرفته دلم برای بابا ) گوشه ی ویرونه تنهای تنها باز گرفته دلم برای بابا
همه می گن که من باباندارم ندارم من سری میون سرها
اگه امشب من ـ عمه ـ بی صبر و تابم
آخه امشب باز ـ بابام ـ اومد به خوابم
می دونم امشب ـ دیگه ـ می ده جوابم
بابام چه مهربونه می آد پیشم می مونه
بازم برام قصه می خونه
از این ویرونه می رم آخر پیشش می میرم
راحت می شم از این زمونه
یا ابتا یا حسین(2)بابا حسین بابا حسین جان(2)
***
بابا جون کی سر تورو بریده کی باچوب ازلب توبوسه چیده
صورتت مثل صورتم کبوده بگو بابا کی نازتو خریده
کودکم اما ـ داغ ـ تو کرده پیرم
سر تو امشب ـ توی ـ بغل می گیرم
دعا کن امشب ـ پیشت ـ بابا بمیرم
چه دیدنی شده ای لبای بی رمقت
چرا به ر

  • دوشنبه
  • 6
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:53
  • نوشته شده توسط
  • سیده زینب فیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد