شهادت حضرت رقیه

مرتب سازی براساس
 امیر عباسی

شعر نوحه حضرت رقیه(س) -( ای عطر یاس و ریحانه ما ) * امیر عباسی

2366
3

شعر نوحه حضرت رقیه(س) -( ای عطر یاس و ریحانه ما ) ای عطر یاس و ریحانه ما خوش آمدی به وبرانه ما
ای به زهرا نوردیده حرمتت را کی دریده؟
ده جوابم را پدر جان کی گلویت را بریده؟
یا ابتا یا ابتا
******
ای شده در راه حق قربانی با سرت آمدی به مهمانی
پس پدرجان پیکرت کو جسم چون گل پرپرت کو
ساقی آب آورت کو اصغرت کو اکبرت کو
یا ابتا یا ابتا
******
این چهل منزل از ظلم و کینه شدم شبیه یاس مدینه
بعد تو ماه یگانه لحظه لحظه بی بهانه
ناز من را می خریدند دشمنان با تازیانه
یا ابتا یا ابتا

شاعر : حاج امیر عباسی

  • سه شنبه
  • 14
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 15:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( این روزها جز گریه غمخواری نداری ) * علیرضا شریف

1641
2

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( این روزها جز گریه غمخواری نداری ) این روزها جز گریه غمخواری نداری
جز در صبوری سوختن كاری نداری
تنها شدی خیلی دلت را غم گرفته
در بارگاهت هیچ زوّاری نداری
نه در رواق و صحن نه پای ضریحت
ریحانۀ بابا عزاداری نداری
حتی كبوتر در حریمت پَر نگیرد
جز گَرد و خاكِ غربت انگاری نداری
صد لشكرِ مختار تحتِ امر داری
كی گفته بی بی جان كَس و كاری نداری
تكفیریِ از هر چه شمر و زَجر بدتر
تو فكر كردی كه شرف داری نداری
این قبر مُهرِ بیمۀ عباس خورده
چاره به جز برگشت با خواری نداری

شاعر : علیرضا شریف

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( امشب به جمع ما یتیمان سر زدی ، اگر چه با سر آمدی ) * امیر عباسی

1700
1

دانلود سبک زمینه حضرت رقیه(س) -( امشب به جمع ما یتیمان سر زدی ، اگر چه با سر آمدی ) امشب به جمع ما یتیمان سر زدی ، اگر چه با سر آمدی
ای میهمان یک شبه خوش آمدی
اگرچه لاله گون شده جمال تو ، جلوه ی نور سرمدی
ای میهمان یک شبه خوش آمدی
بدونِ تو خزون شده بهارم ، بابا ببین دیگه جونی ندارم
سرِ تو رو، رو دامنم میذارم
آه و واویلا ، عزیز زهرا
******
شام غمم نداره گوییا سحر ، گرچه شدم خونین جگر
شرمنده ام از عمه زینب ای پدر
در زیر ضرب تازیانه ی عدو ، شد خواهرت به من سپر
شرمنده ام از عمه زینب ای پدر
تو روی نی،مارو نظاره کردی ، قلب من و از غصه پاره کردی
با غربتت من و بیچاره کردی
آه و واویلا ، عزیز زهرا
******
یادش به خیر بودی برام یه همزبون ، ای روشنای آسمون
می بوسیدی من و بابای مهربون
یادش

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 05:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( پای نی می نگرم رفتن زیبایت را ) * محسن ناصحی

1350
2

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( پای نی می نگرم رفتن زیبایت را ) پای نی می نگرم رفتن زیبایت را
نکند نیزه پدر جان عوض پاهات است؟!
پاره شد گوشم اگر، پای کرم بگذارش
دختر دشمن تو منتظر سوغات است...
***
دشمنت آمد و دستان دعایم را دید
چهره مضطرب و غرق حیایم را دید
سعی کردم که نبیند ولی انگار نشد
زینت گوش و النگوی رهایم را دید
معجرم را به خدا سفت گرفتم اما
چادر خاکی و انگشت نمایم را دید
به دلیلی که نسب از تو گرفتم من را
آنقدر زد که ورم کردن پایم را دید
دست در دست پدر دختر شامی آمد
پای نی کودکی سر به هوایم را دید
زخم بازوم نهان بود و زن غسّاله
وقت غسلم اثر رنج و بلایم را دید...

شاعر : محسن ناصحی

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن حنیفی

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( آهش میان هلهله ها ناپدید شد ) * محسن حنیفی

1495

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( آهش میان هلهله ها ناپدید شد ) آهش میان هلهله ها ناپدید شد
از گریه بدون صدا نا امید شد
دیگر بلند نام تو را می زند صدا
او نوحه خواند و خالق طرحی جدید شد
از روی نی سرت به زمین خورده است باز
سردرد دختر تو دوباره شدید شد
باید زهیر بود كه می دید دخترت
هفتاد دفعه پای سر تو شهید شد
تا مشت شمر موی تو را، پیش او كشید
او یك شبه تمامی مویش سپید شد
او گفته،با النگوی خود قهر كرده است؟!
چون سهم آن كسی كه سرت را برید شد
آیینه غرور خودش را شكسته دید
از بعد آن كه وارد بزم یزید شد
با زحمت زیاد خودش دید بین طشت
درگیر با دهان تو چوبی پلید شد

شاعر : محسن حنیفی

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( زنده ماندن بدون بابا، نه ) * حسین ایزدی

1468
2

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( زنده ماندن بدون بابا، نه ) زنده ماندن بدون بابا، نه
کوفه رفتن، بدون سقا، نه
من قسم خورده ام جدا نشوم
لحظه ای از کنار بابا، نه
ما اسیریم و هر کجا ببرید
می رویم، غیر شام، آنجا نه
زنده ماندن، نه، آب خوردن، نه
جملاتم همه شده با (نه)
قد خم، صورت کبود، آری
شدم انگار مثل زهرا، نه؟
پدرم تشنه بود وقت وداع
عمه سیراب شد پدر یا نه؟
حالت صورتت بهم خورده
شده بوده سر تو دعوا، نه؟
جرم بابای من فقط این بود:
گفته بوده به اهل دنیا: (نه)
درد دوریِ تو مرا کشته
درد سیلی و این کتک ها نه
حاجتش را گرفت از بس گفت:
زنده ماندن بدون بابا، نه ...

شاعر : حسین ایزدی

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( طورنشین می شوم سحر که بیاید ) * علی اکبر لطیفیان

1477
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( طورنشین می شوم سحر که بیاید ) طورنشین می شوم سحر که بیاید
جلوه ی ربانی پدر که بیاید
جار فقط می زنم میان خرابه
یار سفر کرده از سفر که بیاید
صبح خبر می دهند رفتن من را
از پدر رفته ام خبر که بیاید
نوبت ناز من است صبر ندارم
ناز مرا می خرد پدر که بیاید
گریه ی من مال عمه است، و گر نه
زود مرا می برند، سر که بیاید
حرف"کنیز"ی زدن چه فایده دارد...
گریه فقط می کنم اگر که بیاید
طفل، بساطی برای ناز ندارد
مقنعه و گوشواره در که بیاید

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( زنده ماندن بدون بابا، نه ) * حسین ایزدی

1617
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( زنده ماندن بدون بابا، نه ) زنده ماندن بدون بابا، نه
کوفه رفتن، بدون سقا، نه
من قسم خورده ام جدا نشوم
لحظه ای از کنار بابا، نه
ما اسیریم و هر کجا ببرید
می رویم، غیر شام، آنجا نه
زنده ماندن، نه، آب خوردن، نه
جملاتم همه شده با (نه)
قد خم، صورت کبود، آری
شدم انگار مثل زهرا، نه؟
پدرم تشنه بود وقت وداع
عمه سیراب شد پدر یا نه؟
حالت صورتت بهم خورده
شده بوده سر تو دعوا، نه؟
جرم بابای من فقط این بود:
گفته بوده به اهل دنیا: (نه)
درد دوریِ تو مرا کشته
درد سیلی و این کتک ها نه
حاجتش را گرفت از بس گفت:
زنده ماندن بدون بابا، نه ...

شاعر : حسین ایزدی

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک واحد حضرت رقیه(س) -( خسته شدی باباجون بشین رو دامنم تا ) * محسن طالبی پور

2807
4

دانلود سبک واحد حضرت رقیه(س) -( خسته شدی باباجون بشین رو دامنم تا ) خسته شدی باباجون بشین رو دامنم تا
قـصه بگم برات از گم شدنم تو صحرا
از روی ناقه ، افتاده بودم ، بدون عمه ، جون داده بودم
منو رو خاکا می کشید
جایی رو چشمام نمی دید
عــمه بـه فـریادم رسید
بابا کجا بودی بابا
*******
با قطره قطره اشک دوتا چـش صبورم
دونه به دونه بابا هی زخماتو می شورم
شکسته ابروت ، عیبی نداره ، رقیـه مرهم ، برات می زاره
چرا شکسته پیشونیت
قربون لبهای خونیت
چشمای خیس و بارونیت
بابا کجا بودی بابا

شاعر : محسن طالبی پور

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 07:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت رقیه(س) -( وقتش رسیده خوب نگاهت کنم پدر ) * سید مسیح شاه چراغی

2583
7

شعر مرثیه حضرت رقیه(س) -( وقتش رسیده خوب نگاهت کنم پدر ) وقتش رسیده خوب نگاهت کنم پدر
از این همه فراق حکایت کنم پدر
بعد از تمام خون جگرها که خورده ام
حالا اجازه هست شکایت کنم پدر
ماهم، چقدر حالت رویت عوض شده
باید به شکل تازه ات عادت کنم پدر
از این به بعد اسم تو باشد ضریح زخم
آخر چقدر زخم زیارت کنم پدر ؟
صدها کتاب شرح سفرنامه ام شده
از کی، کجا، چگونه روایت کنم پدر ؟
بالای نیزه بودی و دستم نمی رسید
یعنی نشد که از تو حمایت کنم پدر
بوسید دختری پدرش را، دلم شکست
حقم نبود تا که حسادت کنم پدر ؟
امشب مرددم که ببوسم لب تو را
اما نه بهتر است رعایت کنم پدر
دست توسلم به دل خون عمه است
می خواهم آرزوی شهادت کنم پدر

شاعر : سید مسیح شاه چراغی

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( با سر انگشت كوچكش دارد ) * رضا باقریان

1436
1

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( با سر انگشت كوچكش دارد ) با سر انگشت كوچكش دارد

مي كشد خوار از كف پايش
يك ستاره نمي شود پيدا
در دل آسمان شبهايش
چه قَدر عاشقانه مي گِريد
به سر زخميِ عموهايش
زير لب آه مي كشد، يعني
سنگ خورده دوباره بابايش
سخت مي شد اَدا كند بابا
چه كند، زخمي است لبهايش
موي او را كشيد پيرِزني
اين چنين شد خراب رويايش
شاميان با كنايه مي كردند
سر بازارها تماشايش
باز هم پاي نيزه اي دارد
مي كشد خوار از كف پايش

شاعر : رضا باقریان

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( هركس كه بود سهم خودش را به ضربه اي ) * رضا باقریان

1475

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( هركس كه بود سهم خودش را به ضربه اي ) هركس كه بود سهم خودش را به ضربه اي
در گيرودارِ خيمه به رويم نشاند و رفت
آن را كه عمه گفت يتيمي ز كوفه بود
اين ساق پاي نازك من را شكاند و رفت
زجري كه با شنيدن نامش گريستم
موي مرا گرفت و كشيد و كشاند و رفت
در بين راه با لگدي روي پهلويم
جان مرا به روي لبانم رساند و رفت
يك تكسوار بغض علي را بروز داد
در پشت ناقه طفل تو را مي دواند و رفت
يك نيزه بي هوا به سرم خورد اي پدر
در پيش عمه خون دلم را چكاند و رفت
از من مپرس بر سر بازارهاي شام
شامي مرا كه دختر شاهم چه خواند و رفت!؟
موي سرم كه تا كمرم مي رسيد، حيف
پيرِزني گرفت و كشيد و كشاند و رفت

شاعر : رضا باقریان

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک زمزمه رقیه سادات -( بابای من شدم اسیر و خونجگر ) * رضا تاجیک

2052
3

دانلود سبک زمزمه رقیه سادات -( بابای من  شدم اسیر و خونجگر ) بابای من شدم اسیر و خونجگر
چرا ز دخترت نمیگیری خبر
ز بس که می خورم به میله ی قفس
بیا ببین که می زنم نفس نفس
اسیر غم به زیر این فلک منم شدم فدایی فدک
پدر مثه لبای تو شده پای من ترک ترک
بابا حسین بابا حسین من
تو صحراها نفس تو سینه ام نموند
موهامو از پشت سرم گرفت کشوند
نمی رسید به گوش اون صدای من
پر شده بود تو مشت زجر موهای من
دو دست من همین که بسته شد به زیر پا پرم شکسته شد
ببین که شمر زد اون قدر کتک تا که دیگه خسته شد
بابا حسین بابا حسین من

شاعر : رضا تاجیک

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( زدن نداره / دختری که رمق به تن نداره ) * قاسم صرافان

2263
7

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( زدن نداره / دختری که رمق به تن نداره ) زدن نداره / دختری که رمق به تن نداره
راه می‌رم آروم / این پا که نای دویدن نداره
گفتم بودم: آب / این دیگه ناراحت شدن نداره
خیال می‌کردم / نماز خونه؛ دست بزن نداره
سه ساله‌ام من / سه ساله دختر که زدن نداره
هیچ کسی تو شام / ماه تر از بابای من نداره
بگم کی هستم / ظاهر من جای سخن نداره
شاهزاده آخه/ پیراهن پاره به تن نداره
اومدی بابا! / گلت که رنگ یاسمن نداره
موهای سوخته / ببخش دیگه شونه زدن نداره
اسیر کوچیک / جز آغوش باباش وطن نداره
دیکه رقیه‌ت / طاقت بی بابا شدن نداره
عمه! بمیرم / بابای من چرا بدن نداره؟
گلاب و معجر/ کسی واسه غسل و کفن نداره؟
هیچ کسی اینجا / جواب واسه سوال من نداره

شاعر : قاسم صر

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

دانلود سبک زمزمه حضرت رقیه(س) -( از راه رسیدی خسته ای بابا بشین (یه کم کنارم) ) * محسن طالبی پور

2237
-1

دانلود سبک زمزمه حضرت رقیه(س) -( از راه رسیدی خسته ای بابا بشین (یه کم کنارم) ) از راه رسیدی خسته ای بابا بشین (یه کم کنارم)2
بشین باباجون تایه کم روی چشات (مرهم بزارم)2
خوش اومدی کلبه ی تاریک مارو کردی چراغون
خوش اومدی باید بازم قصه بگی برام باباجون
خیلی شبا خوابتو می دیدم ، صدای نازت رو می شنیدم
دنبال یـه نـیزه می دویدم
بابایی رفتی چرا بی خبر ، بابایی من نبردی سفر
برگشتی (چرا تو باسر)2
******
خدا می دونه این خرابه برامون (خونه نمیشه)2
بابا دیگه موهای ناز دخترت (شونه نمیشه)2
نوازش دخترکات اینجا فقط با تازیونست
بابا بزار ببوسمت حرفای من همش بهونست
کجا بوی وای کبوده پلکات ، خاکستره و خاکه بین موهات
چرا داره خون می باره رگهات
بابایی رفتی چرا بی خبر ، بابایی من نبردی سفر
برگ

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال حضرت رقيه (س) -( آمد آمد آمد ، نيمة شب ، در اين گوشة ويران مهمانم ) * سید محسن حسینی

136

زبانحال حضرت رقيه (س) -( آمد آمد آمد ، نيمة شب ، در اين گوشة ويران مهمانم ) زبانحال حضرت رقيه (س)
آمد آمد آمد ، نيمة شب ، در اين گوشة ويران مهمانم
دامن كشان آمد ، كه بنشيند ، تا سپيده بر روي دامانم
آمده جانانه - در اين گوشه ويرانه
بود روي مهمان ماه من
تا رمق مي باشد – به خدا طبق مي باشد
تا سحر زيارتگاه من
لب تو چون ارغوان است – جاي چوب خيزران است
اي ماه پر خاكستر – سر كن تو با من اي سر
تنهاي تنها هستي – پس كو امير لشگر
باباي مظلومم – باباي مظلومم
/./././
سر بسته مي گويم ، يابن الزهرا
كه مثل مادرت زهرا هستم
دور از چشم عمه ، به تو گويم
شد چشم من اي بابا دستم
اي شده مهمانم– دهم رونمايت جانم
زلب تو بوسه بگيرم
دختر تو هستم – نيلوفر تو هستم
به كنار تو من مي ميرم
اي بدامنم ن

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال حضرت رقيه (س) -( به شب سحر آيد – قرص قمر آيد ) * سید محسن حسینی

101

زبانحال حضرت رقيه (س) -( به شب سحر آيد – قرص قمر آيد ) زبانحال حضرت رقيه (س)
به شب سحر آيد – قرص قمر آيد
ز هر طرف امشب – بوي پدر آيد
مهمان من امشب از راه دور آمد
بـه كنج ويـران از كنج تنور آمد
بابا حسين جانم – بابا حسين جانم
/./././
من دخترت هستم – نيلوفرت هستم
تا پاي جان بابا – پاي سرت هستم
دو چشم خود واكن ، مرا تماشا كن
با ديــدنم بـابـا تو يـاد زهـرا كن
بابا حسين جانم – بابا حسين جانم
/././.
در دل غمي دارم – قد خمي دارم
سه ساله پيرم – عمر كمي دارم
اي نور چشم من دو چشم من تار است
چون مادرت زهرا دستم به ديوار است
بابا حسين جانم – بابا حسين جانم
/./././
دو چشم خود بستي – دلم تو بشكستي
اي ماه من از چه – خاكستري هستي
رفـتـه توان ديگر از همه اعضايم
س

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:39
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

حضرت رقيه (س) -( كنج ويرانه ام آمده مهمانم ) * سید محسن حسینی

412

حضرت رقيه (س) -( كنج ويرانه ام آمده مهمانم ) حضرت رقيه (س)
كنج ويرانه ام آمده مهمانم
نشسته مهمانم بروي دامانم
پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان
/./././
من كه سر تا به پا رنج و آه و دردم
عمه جان كمك كن تا دورش بگردم
پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان
/./././
من كه خونجگر چون لاله صحرايم
يابن الزهرا ببين شبيه زهرايم
پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان
/./././
وا كن بر روي من اين دو چشم بسته
بگو اي سر چرا سر تو شكسته
پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان
/./././
ببين اي باغبان افسرده لاله را
همره خود ببر پير سه ساله را
پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان
/./././
قرص ماهم بگو گناهت چه بوده است
يابن الزهرا چرا لبهايت كبود است
پدرجان پدرجان پدرجان پدرجان

شاعر : سید محسن حسینی

دان

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:41
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 میثم مومنی نژاد

زبانحال حضرت رقیه (س) -( ویرانه پر شد - از آه وناله ) * میثم مومنی نژاد

100

زبانحال حضرت رقیه (س) -( ویرانه پر شد - از آه وناله ) زبانحال حضرت رقیه (س)
ویرانه پر شد - از آه وناله
نوحه خوانی می کند طفل سه ساله
بابا حسین جان
/./././
دیگر نمانده - در پایم رمق
با دستم آیم - به سوی طبق
نیلوفری شد - بابا وجودم
یاس تو بودم ولی حالا کبودم
بابا حسین جان
/./././
امشب خرابه - گردیده گلشن
عمه کجائی - چشم تو روشن
مهمان به ویران - شد چشمۀ نور
یوسف من آمده از چاه تنور
بابا حسین جان
/./././
شکوه ندارم - از دست بسته
دانم زدستم - شد عمه خسته
بار غم من - کشد به شانه
جای من خورده ز دشمن تازیانه
بابا حسین جان

شاعر : میثم مومنی نژاد

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

حضرت رقيه (س) -( اي كه هستي ميهمانم – اي مه ابرو كمانم ) * سید محسن حسینی

84

حضرت رقيه (س) -(  اي كه هستي ميهمانم – اي مه ابرو كمانم ) حضرت رقيه (س)
اي كه هستي ميهمانم – اي مه ابرو كمانم
اي پدر جان اي پدر جان
يا بمان يا كه دعا كن - بعد تو من هم نمانم
اي پدر جان اي پدر جان
بابا – مي دانم امشب نازمن را مي خري
بابا – بگو چرا پر خون ، پر خاكستري
بابا – بگشا برويم اين دو چشمان ترت
بابا – سر تا به پا هستم شبيه مادرت
هستي تو نازنين – با چشم خود ببين
من را در اين شب تار
دلخون چو لاله ام – پير سه ساله ام
دستم بود به ديوار
حسين جان يا ابتا يا ابتا حسين جان (2)
/./././
شام هجرانم سر آمد – ميهمانم با سر آمد
در خرابه در خرابه
باغبان امشب براي – ديدن نيلوفر آمد
در خرابه در خرابه
اي سر – كردي سرافرازم به پيش كودكان
اي سر – من بوسه بارانت كن

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

حضرت رقیه(س) -( آمد زره جانانه ام – شد دیدنی ویرانه ام ) * سید محسن حسینی

307

حضرت رقیه(س) -( آمد زره جانانه ام – شد دیدنی ویرانه ام ) حضرت رقیه(س)
آمد زره جانانه ام – شد دیدنی ویرانه ام
از روی او بوسه بگیرم – دورش بگردم و بمیرم
بابا حسین بابا حسین جان
/./././
چشمان خود بستی چرا – خاکستری هستی چرا
ای روی دامانم نشسته – ای سر چرا سرت شکسته
بابا حسین بابا حسین جان
/./././
مهمان من قران بخوان – که من ندارم خیزران
تو قبله ای من در سجودت – قربان لبهای کبودت
بابا حسین بابا حسین جان
/./././
ای روی تو آیات نور – آمدی از کنج تنور
ای سر چرا پیکر نداری – انگشت و انگشتر نداری
بابا حسین بابا حسین جان
/./././
ای سر بقربان سرت- چه شد امیر لشگرت
تا روی نیلی را ببیند - تا جای سیلی را ببیند

شاعر : سید محسن حسینی

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

حضرت رقیه(س) -( نیمه شب آمد کنج ویرانه میهمانم ) * سید محسن حسینی

97

حضرت رقیه(س) -( نیمه شب آمد کنج ویرانه میهمانم ) حضرت رقیه(س)
نیمه شب آمد کنج ویرانه میهمانم
میهمانم راروی دامانم می نشانم
ای دین ودنیایم - ببین ای بابایم
شبیه زهرایم- واویلا
بابا بابا بابا بابا بابا بابا
تا نفس دارم من زلبهایت بوسه گیرم
امشب ای بابا یا بسوزم من یا بمیرم
ای روی توقمر-امشب نازم بخر
مراباخود ببر- واویلا
/./././
یوسف زهرادیده بگشاوکن تماشا
وقت ره رفتن عمه میگیرددست من را
من دخترت هستم - نیلوفرت هستم
چومادرت هستم - واویلا
/./././
چشم خودواکن دل ببرازمن بانگاهت
ازچه میباشدپرزخاکسترروی ماهت
بابا زجان سیرم- من دختری پیرم
من امشب می میرم - واویلا

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود سبک

  • چهارشنبه
  • 15
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:48
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -( نه من ز تو، نه تو از من نداشتی خبری ) * حسین ایزدی

1931
3

شعر شهادت حضرت رقیه(س) -(  نه من ز تو، نه تو از من نداشتی خبری ) نه من ز تو، نه تو از من نداشتی خبری
به ما خرابه نشینان شبی بکن گذری
سه سالگی من و پیری تو مثل هم است
قدم خمیده و سهم دل است خون جگری
سه ساله ها همه با ناز پیش باباها
سه سالگیِ من اما چه سخت شد سپری
مرا ببوس، بغل کن، کمی نوازش کن
دلم گرفته ازین لحظه های بی پدری
سه ساله را چه به سیلی و ضربه شلاق
سه ساله را چه به این روزهای در به دری
همین که دید ندارم پدر...عمو...حامی
برای من ز کتک ها نذاشت بال و پری
همیشه سایه عباس بر سرم بوده
به غیر راس تو دیگر نمانده سایه سری
برای این همه سیلی و گوشواره کشی
به غیر قامت عمه نداشتم سپری
میان کوچه اهل یهود جان دادم
نمانده بود کسی که نکرده او نظری
به این امید نشست

  • پنج شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 04:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت رقیه(س) -( اینجا مرا به مهر تسلی نمی دهند ) *

1390
2

شعر مرثیه حضرت رقیه(س) -( اینجا مرا به مهر تسلی نمی دهند ) اینجا مرا به مهر تسلی نمی دهند
دلتنگ مهربانی جان پرورت شدم
پروانه تو بودم و ای شمع محفلم
گرد تو سوختم من و خاکسترت شدم
من را ببین که غنچه نشکفته توام
کز شعله های باد خزان پرپرت شدم
من دختری سه ساله ام و پیر گشته ام
باور نمی کنی که چنین در برت شدم
در خواب بودم و نشد آیم به دیدنت
محروم از وداع دم آخرت شدم
زحمت زیاد داده ام اینجا به عمه ام
شرمنده از تن سیه خواهرت شدم
از طعنه های خصم تو پی بردم ای پدر
جرم من این بود که چرا دخترت شدم
با قامتی خمیده و با صورتی کبود
بابا ببین که آینه مادرت شدم

  • پنج شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

دانلود سبک زمزمه حضرت رقیه -( عمه بیا که بابا مهمانِ من شد امشب ) * امیر عباسی

4377
5

دانلود سبک زمزمه حضرت رقیه -( عمه بیا که بابا مهمانِ من شد امشب ) واحد – زمزمه (ده شب)
(کوفه میا حسین جان)
عمه بیا که بابا مهمانِ من شد امشب
به روی رَحلِ دامان قرآنِ من شد امشب
با گوشِ جان شنیدم آوایِ آهِ زهرا
ویرانه شد چراغان از نور ماهِ زهرا
ای جلوه ی جمال محمدی پدرجان
با سر به دیدنِ من خوش آمدی پدرجان
من که به شهرِ اشک و درد و بلا مقیمم
کیی؟ کرده ای پدرجان در کودکی یتیمم
از داغ تو پدر جان آخر شوم شهیده
رَگهای گردنت را بگو چه کَس بریده

شاعر : حاج امیر عباسی

دانلود سبک

  • پنج شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

بحر طویل در رثای حضرت رقیه(س) -( باز ساقی مِی غم ریخت ) * محمّدحسین صغیراصفهانی

16

بحر طویل در رثای حضرت رقیه(س) -( باز ساقی مِی غم ریخت ) باز ساقی مِی غم ریخت
به پیمانه مرا،
شمع اِلم سوخت
به یک شعله چو پروانه مرا،
کرد فلک در به در از
خانه و کاشانه مرا،
داد ز کین جغد صفت
جای به ویرانه مرا،
تا که شوم روز و شبان،
اشک فشان، نوحه کنان، ناله زنان،
از غم ویرانه نشینان و
یتیمان و اسیران حسین،
آن شه بی یار،
چو با لشکر و انصار،
لب تشنه و افگار،
شد از تیغ شرر بار،
شهید آن شه ابرار،
همان قوم ستمکار،
به حکم پسر سعد
جفا پیشه ی خونخوار،
تن عابد بیمار
ببستند به زنجیر گران بار و
به عنوان اسیری به سوی شام برند
حریمی که به هر صبح و
به هر شام ملائک ز پی خدمتشان
صف زده بر درگه با رفعتشان
آه و دو صد آه
ز بی مهری ایّام
که در شام پس از محنت بی حد،
ز جف

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

بحر طویل رقیه بنت الحسین(ع) -( کیستم من، دُر دریای ولایت ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

4

بحر طویل رقیه بنت الحسین(ع) -( کیستم من، دُر دریای ولایت ) کیستم من، دُر دریای ولایت
ثمر نخل امامت
گل گلزار حسینم
دل و دلدار حسینم
همه شب تا به سحر
عاشق بیدار حسینم
سر و جان بر کف و
پیوسته خریدار حسینم
سپهم اشک و عَلم ناله و
در شام علمدار حسینم
سند اصل اسارت که درخشیده
به طومار حسینم
منم آن کودک رزمنده
که بین اسرا یار حسینم
منم آن گنج
که در دامن ویرانه
یگانه دُر شهوار حسینم
به خدا عمه ی ساداتم و
در شام بلا مثل عمو
قبله ی حاجاتم و
سر تا به قدم آینه ام
وجه تمام شهدا را
**
روز عاشورا که در خیمه پدر
از من مظلومه جدا شد
به رخم بوسه زد و
اشک فشان رو به سوی
معرکه ی کرببلا شد
سر و جان و تن پاکش
همه تقدیم خدا شد
به ره دوست فدا شد
حرم الله پر از لشکر دشمن شد و

  • شنبه
  • 18
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 08:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر نوحه حضرت رقیه(س) -( آه آه شب فراق من سر اومد ) * عابدین کاظمی

33

شعر نوحه حضرت رقیه(س) -( آه آه شب فراق من سر اومد ) آه آه شب فراق من سر اومد آه آه بابای من از سفر اومد
نگید که من بی کس و بی کارم نگید که من بابا ندارم
آمده بابا به کنارم
ای پدر ای پدر جان(3)
.......................................................................
وای وای بگو سرت رو کی بریده وای وای کی تن تو به خون کشیده
چرا لب تو پر خونه داری به روی لب نشونه
نشون چوب خیزرونه
ای پدر ای پدر جان(3)
.....................................................................
وای وای هستم اگر چه دختر تو وای وای شبیه مادر تو
از این زمونه دیگه سیرم دست به روی دیوار میگیرم
دعا کن ای بابا بمیرم
ای پدر ای پدر جان(3)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

نوحه حضرت رقیه(س) -( آمدی بابا در کنج ویرانه ) * عابدین کاظمی

37

نوحه حضرت رقیه(س) -( آمدی بابا در کنج ویرانه   ) آمدی بابا در کنج ویرانه تو شدی شمع و من چو پروانه
می میرم برایت جان من فدایت
ابتا یا حسین(2)
...........................................
.........................................
بر لبت بابا دیدم نشان داری از چه لبهای ارغوان داری
می باشد آن نشان از چوب خیزران
ابتا یا حسین(2)
.............................................
............................................
دخترم از چه رویت شده نیلی خورده ای مثل مادرم سیلی
شده ای دخترم شبیه مادرم
ابتا یا حسین(2)
.........................................
.......................................

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 10:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

نوحه حضرت رقیه(س) -( ویرانه ام شد ) * عابدین کاظمی

43

نوحه حضرت رقیه(س) -( ویرانه ام شد ) ویرانه ام شد غرق تماشا
مهمانم امشب گردیده بابا
شام هجرانم را سحر آمد عاقبت بابا از سفر آمد
ای پدر جانم(4)
.....................................................
امشب بگردم دور سر او
بوسه بگیرم از حنجر او
رنگ رویش چون ارغوان باشد بر لبش جای خیزران باشد
ای پدر جانم(4)
..........................................................
رخسار ماهم گردیده نیلی
باشد به رویم آثار سیلی
گرچه ای بابا دخترت هستم کن تماشا چون مادرت هستم
ای پدر جانم(4)

شاعر : عابدین کاظمی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 19
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 12:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد