اشعار حضرت ابوالفضل العباس (ع)

مرتب سازی براساس

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد) *

2837
6

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد) در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد

آخر چرا اميد و پناهم نمي رسد

بيرون خيمه منتظرش مانده ام ولي

باور نميكنم به نگاهم نمي رسد

اين جا به روي من همه شمشير مي كشند

وقتي به داد و ناله و آهم نمي رسد

دشمن به فكر حمله فتاده است تا شنيد

عباس من به جمع سپاهم نمي رسد

گفتم به زينبم كه زمان اسارت است

ديگر به خيمه ها گواهم نمي رسد

كم كم غروب روز دهم مي رسد ز راه

اما زمان رويت ماهم نمي رسد

من گريه ميكنم همگي خنده مي كنند

در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد

شاعر: محمد حسن بيات لو

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(قلم به دست شدم تا ز دست ها بنویسم) *

2662
1

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(قلم به دست شدم تا ز دست ها بنویسم) قلم به دست شدم تا ز دست ها بنویسم
غریب وار پیامی به آَشنا بنویسم
نرفته یک غمم از دل غمی دگر رسد از ره
به خانه ی دل تنگ و برو بیا بنویسم

غریبی من و دل را کسی چه داند و بهتر
که مویه های غریبانه با رضا بنویسم
پی رضای رضا بودم و به خویش بگفتم
روم به طوس، در آنجا ز کربلا بنویسم
به یاد کودکی و درس و مشق و مدرسه افتم
به تخته مشق ز بابا و طفل و آ بنویسم
چه کودکانه و خوش باورانه بود و فسانه
نه آبی آمد و نی باد پس چرا بنویسم؟
به یاد قامت سقا و دست و همت سقا
رسا اگر چه نگویم ولی رسا بنویسم
گهی ز پشت حسین و گهی ز فرق ابوالفضل
یکی یکی بشنیدم دو تا دو تا بنویسم
به فرش خاک بیابان به عرش نیزه ی دونان
تنی جدا

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(عاقبت لشگری ازتیر گرفتارش کرد) *

7758
6

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(عاقبت لشگری ازتیر گرفتارش کرد) عاقبت لشگری ازتیر گرفتارش کرد

به زمین خوردن درعلقمه وادارش کرد

اولین مرتبه اش بود نشد برخیزد

تن بی دست خجالت زده از یارش کرد

دستش افتادونیفتاد علم از دستش

رحم الله به شیری که علمدارش کرد

ترگ خشگ لبش رو نمی انداخت به آب

غم چندین لب تاول زده ناچارش کرد

آبرو درخطرومشک به دندانش بود

تیر نامرد به یک طفل بدهکارش کرد

گرچه خم شدکمرکوه ولی فایده داشت

سجده برهمت دریایی ایثارش کرد

سردرهم شده اش راسرنیزه بستند

زخمش انگشت نمای سربازارش کرد

شاعر:حمید کریمی

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست) *

3543
4

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست) گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست

رفتن ناله ی لب تشنه به بالا حتمی ست

آب اگر یافت نشد، مرگ ربابِ بی شیر

بر سر درسِ جگر سوز الفبا، حتمی ست

قطره ی آب اگر نذرِ سر او بکند

بر علی اصغرمان معجزه ای سا، حتمی ست

بدنِ غیرت اگر که عرق سرد کند

خیس تب هم بشود، شعله ی رگ ها حتمی ست

دختر شاه بخواهد، احدی مانع نیست

طلب آب کند، حلّ معما حتمی ست

العطش باز اگر بر جگری لطمه زند

مشک اگر پاره شود، مُردن سقا حتمی ست

آب اگر موج زند باز هم ایمان دارم

این که او لب نزده بر لب دریا حتمی ست

بی کُله خود اگر بر سر او ضربه زنند

از روی اسب، زمین خوردن آقا حتمی ست

ناله ی ابنیَ العباسِ زنی ثابت کرد

این که او

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(سد پولادین دشمن را شکـسـت) *

3090
7

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(سد پولادین دشمن را شکـسـت) سد پولادین دشمن را شکـسـت

تا به قلب آب دریا یافت دست

آب بر آن شــد که طنــــازی کند

خواست تا با هستیش بازی کند

موج دریا گرد آن لب تشنه گشت

وز فراز گردن مرکب گذشت

بوسـه زد پیوسته او را بر رکاب

کی لبت عطشان منم من آب آب

من که مهر دختر پیغمبرم

از گلوی تو به تو تشنه ترم

ای لبــت کــوثر ز دریا رخ مپوش

تا به من آبی دهی آبی بنوش

بس که موج بحر پایش را فشرد

خم شد و دستی به زیر آب برد

ناله از دل بر کشید ای آب سرد

ایتقدر بیهوده گرد من نگرد

هستی دریــا بـود در مشت ما

بحر جوشید از سر انگشت ما

گر چه از بی آبیم سوزد نفس

آب من بگذشتن از آب است و بس

آب سرد من بود در جام دوست

آنچه را من تشن

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(اگر به جلوه برآید نگاه محشر تو) *

2257
3

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(اگر به جلوه برآید نگاه محشر تو) اگر به جلوه برآید نگاه محشر تو

تمام سجده نمائیم در برابر تو

خدا برای خودش آفرید حیدر را

تو را برای علی زاده است مادر تو

مُرید معرفتت گشته اند عرض و سماء

دلیل مستی افلاکیان ز ساغر تو

به روز حشر که دستت کند شفاعت خلق

چقدر فخر نماید به تو برادر تو

ز حجم کوچک قبر تو می شود فهمید

عجب بلای عظیمی رسیده بر سر تو

ز روی نیزه سرت بود سایبان حرم

به پشت گرمی تو خطبه خواند خواهر تو

خدای وعده بدادست و وعده اش حق است

که هیچکس نرود نا اُمید از در تو

نگاه خیره یک دختر سه ساله هنوز

پر از گلایه بود رو به سوی منظر تو

دوباره جلوه کنم روز تا شوم دلگرم

که بازمانده به بند بلا کبوتر تو

ز شکر عشق نداری

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:09
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(غزل میگفت سقا دست هایش) *

3652
4

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(غزل میگفت سقا دست هایش) غزل میگفت سقا دست هایش

زمین افتاد یکتا دست هایش

چگونه نشکند پشت برادر؟؟

که تن یک جا و یک جا دست هایش

فدای جان پر درد تو زهرا

که می گفتی :خدایا؟دست هایش

به حسرت عرشیان دیدند آَن روز

بغل کرده خدا را دست هایش

به گردابی ز نامردی این قوم

ز پا افتاده حتی دست هایش

اگر آن روز افتادند بر خاک

سرا پا مانده دین با دست هایش

ابالفضل آن علمدار دلاور

پناه ماست فردا دست هایش

شاعر:فتانه افرسی نیا

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:13
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(اصلا تو افريده شدي محض دلبري) *

2799
2

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(اصلا تو افريده شدي محض دلبري) اصلا تو افريده شدي محض دلبري

اي شاهكار دست خدا وه چه محشري

بالا بلند قد تو قامت قيامت و

شايسته شنيدن الله اكبري

تو يك طرف و هر چه سپاه است يك طرف

در يك كلام اينكه ابالفضل حيدري

اوج غرور دشمنتان در غلاف شد

تا دست سوي قبضه شمشير مي بري

قصد نبرد با صف دشمن نداشتي

تا مثل اب خوردن از انها سر اوري

ابرو گره نزن كه زمين لرزه ميشود

در زير پات، روي هم افتند لشگري

چشمت،خودش سپاه تنومند زينب است

روز سپاه كفر ز ترس شما شب است

تازه كنار علقمه فهميده ميشود

اين برق چشمها چقدر ديده ميشود

زيراب چشمهاي قشنگ تو را زدند

از بس شبيه تيغ درخشيده ميشود

اتشفشان غيرت سنگين چشم تو

با تيرهاي حرمله خشكيد

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:19
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(سقا کریم بود و خدایش کریم تر) *

2888
5

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(سقا کریم بود و خدایش کریم تر) سقا کریم بود و خدایش کریم تر
در اوج خشم گاهی و گاهی رحیم تر
فرش مسیر علقمه اش بال جبرییل
بال و پر دوباره فطرس گلیم تر

از لابلای زلف پر از عطر یاس او
هر صبح زود ردِّ حضور نسیم ، تر
ابرو کشید درهم و وقت غضب رسید
حالا عذاب اهل شریعه الیم تر
وقتی زکات بندگی از خود گذشتن است
چشمش برای این قضیه یاکریم تر
با لمس دست های تو با بوسه های خویش
موسی به طور علقمه میشد کلیم تر
ذبح عظیم کرببلا را نشانه داشت
از انکسر عبور داده شد و شد عظیم تر
زینب چو دید دست تو بر روی خاک گفت
یادش بخیر مادر ما آن قدیم تر
از شرح حادثه بنظر میرسد چنین
تیری شده به عمق نگاهی مقیم تر
باران تیر لحظه به لحظه شدیدتر
اوضاع مشک لحظه ب

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:21
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(صحنه را چشم خدا غمزده رؤیت میکرد) *

2897
6

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(صحنه را چشم خدا غمزده رؤیت میکرد) صحنه را چشم خدا غمزده رؤیت میکرد

دشت را حال تو صحرای قیامت میکرد

ماه ، از بسکه سراپای تو بوسیدن داشت

تیر با تیر سر بوسه رقابت میکرد

در مصاف تن بی دست تو هرکس که رسید

کاش تنها به دو سه ضربه قناعت میکرد

جهلشان تا به کجا بود که هر ملعونی

پیش از ضربه زدن نیت قربت میکرد

زخم یک دو سه و صدها و هزاران،آنقدر

که تنت داشت به درد همه عادت میکرد

آب در داغترین روز ازل تا به ابد

به ترک های لبت داشت حسادت میکرد

از همان خیمه تو دستور اگر می دادی

که:به این سمت بیا،آب اطاعت میکرد

ساقی مشک به دوشي به دل آب زده!

تشنه جان دادنت از عشق دلالت میکرد

داغت آنقدر بزرگ است که کم آوردیم

کاش اینبار خدا ذکر

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:24
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(تیر بر مشک زدند و ز جفا خندیدند) *

6534
18

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(تیر بر مشک زدند و ز جفا خندیدند) تیر بر مشک زدند و ز جفا خندیدند

یکصدا در همه ي کرب و بلا خندیدند

تا بسوزند دل فاطمه و اُمّ بنین

پایکوبان همه با ساز و نوا خندیدند

تا که زیبایی چشم قمر از هم پاچید

همره حرمله اولاد زنا خندیدند

سر او خرد شد از ثقل عمود آهن

تا که دیدند سرش گشته دو تا خندیدند

تا شنیدند حسین "انکسر ظهری" گفت

به زمین خوردن شاه شهدا خندیدند

ضمن تبریک به هم ، سوی حرم میرفتند

قوم محروم ز شرم و ز حیا خندیدند

وقت پاره شدن گوش یتیمان حرم

نا کسان بی خبر از قهر خدا خندیدند

شاعر:صابر خراسانی

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:34
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(ای دل مددی آمده ام بر در عباس) *

4680
6

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(ای دل مددی آمده ام بر در عباس) ای دل مددی آمده ام بر در عباس

تا بوسه زنم بر حرم اطهر عباس

باب قمر هاشمیان باب بهشت است

نازم به تجلای رخ انور عباس

بر سلطنت و کاخ نشینی چه نیازش

در شهر وفا هر که شود نوکر عباس

گر تشنۀ فیضی به در ساقی عشق آی

تا مست شوی تا ابد از ساغر عباس

دل های حزین نغمۀ یا فاطمه دارند

بر گوش رسد زمزمۀ مادر عباس

داغ غم سقا به دل ام بنین است

سوزد جگرش چون دل پر اخگر عباس

می گفت عمود حرم دین پسرم بود

هر چند شکسته به عمودی سر عباس

شاعر:ولی الله زنجانی

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:39
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(اشک فرات بود ز مشکت چکیده بود) *

4583
7

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(اشک فرات بود ز مشکت چکیده بود) اشک فرات بود ز مشکت چکیده بود

یا خیسی خجالت دست بریده بود

یک تیر چشمه از دل مشک تو باز کرد

یک تیر اشک چشم تو از هم دریده بود

حی علی الفلاح تو ادرک اخا بود

در ظهر رکعتی که قیامت خمیده بود

دیدی که سمت دشت نگاه تو از عطش

رنگ از رخ تمام غزالان پریده بود

دیگر زبان تشنگی اش بند آمده

حتماً سکینه واقعه ها را شنیده بود

حتی فرات گوشۀ چشمی کبود داشت

این ها همه به احترام حضور شهیده بود

نفرین به حاملان امان نامه كرده ای

این هم یك از هزار صفات حمیده بود

دشمن ستمگری به نهایت رسانده است

حتی خدا شریك تو در این عقیده بود

آیا فراز نیزه فقط صبر می كنی ؟

خاری اگر به پای یتیمی خلیده بود

شاعر:محمد

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(ماه گیسوی پریشان بلندی دارد) *

3462
2

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(ماه گیسوی پریشان بلندی دارد) ماه گیسوی پریشان بلندی دارد

نخورد چشم ولی زلف كمندی دارد

یك بنی‌هاشم اگر عاشق روی مه اوست

راه می‌افتد و "صد قافله دل همره اوست"

دل این ماه اسیر لب خورشید شده

بیشتر از همه غرق تب خورشید شده

آب آن روز دل ماه مرا شاد نكرد

"یاد باد آن كه ز ما وقت سفر یاد نكرد"

ماه آن روز دل شعله ورش را برداشت

سینۀ سوخته و چشم ترش را برداشت

بار هفتاد و دو دل باخته بر دوشش بود

زیر سنگینی دنیا كمرش را برداشت

راه افتاد كسی كه دل دریا را برد

عشق، این توشۀ راه سفرش را برداشت

ترك تشنگی سرخ عطش بر تن خاك

كوه شمشیر غرور پدرش را برداشت

آب در دست هبل بود ولی ابراهیم

آمد از راه دوباره تبرش را برداشت

نكند این

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(نسیم روضه وزیدن گرفت در مویت) *

4912
11

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(نسیم روضه وزیدن گرفت در مویت) نسیم روضه وزیدن گرفت در مویت

غروب می چکد از تارهای گیسویت

کنار خیمه به من رو زدی چگونه شده است

کنار علقمه افتاده بر زمین رویت

هنوز هم که تو در فکر احترام منی

بس است این همه سختی مده به بازویت

کجاست جای لبم روی ماه پیشانیت

چقدر فاصله افتاده بین ابرویت

چه عطر یاس نجیبی گرفته ای انگار

نشسته مادر پهلو شکسته پهلویت

شاعر:حسین رستمی

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(هر وقت دلش هوای دریا می کرد) *

5009
13

اشعار شهادت حضرت عباس(ع)،(هر وقت دلش هوای دریا می کرد) هر وقت دلش هوای دریا می کرد

با پرچم یا حسین نجوا می کرد

هر جا گره ای به ریسمانش می دید

با گریه توسلی به زهرا می کرد

خوشبخت ترین عموی دنیا می شد

وقتی که رقیه را تماشا می کرد

تا صورت هم چو ماه او می تابید

جبریل ((و ان یکاد...)) بر پا می کرد

آن روز ولی هوا کمی ابری بود

ابلیس بساط خود مهیا می کرد

مردی که تمام زندگی را یک جا

همراه دو دست نذر مولا می کرد

در پای فرات تشنگی را گم کرد

او حکم شهادت خود امضا می کرد

محبوب ترین عموی دنیا برگرد

فریاد غزل بود که غوغا می کرد

شاعر:سمانه تیموری

  • پنج شنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:50
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

اشعار محرم,(آرزومونه با یک پرچم سرخ یا حسین)با نوای حاج مهدی مختاری *

63472
349

اشعار محرم,(آرزومونه با یک پرچم سرخ یا حسین)با نوای حاج مهدی مختاری آرزومونه با یک پرچم سرخ یا حسین
با همه سینه زنات بیایم تا بین الحرمین
تو کوچه پس کوچه های کربلا دم بگیریم
تو مقام اکبرت شور محرم بگیریم

جوانان بنی هاشــــم بیـــــاییــد 2
علی را بـــر در خیمـــه رسانید2
چی می شه سینه زنون تو کربلا گریه کنیم
توی هر گذر به یاد بچه هات گریه کنیم
بخونیم نوحه به یاد لاله های پر پرت
بزنیم سینه کنار قتله گاه اصغرت
بخونیم در تب و تاب به یاد طفل رباب
وای وای به کربلا آب روان قیمت جان شد2
حنجر اصغر هدف تیر و کمان شد2
چی میشه همه با هم یک شب بیام تو کربلا
بخونیم نوحه به یاد امیر سر جدا
یاد دسته های قلم بر سر و سینه بزنیم
روی سینه یاد نوحه سکینه بزنیم
یاد دست های قلم بگ

  • شنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 03:46
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

سئوال آب -( با غيرتي که سخت دچار سوال آب ) * سودابه مهیجی

1847
2

سئوال آب -( با غيرتي که سخت دچار سوال آب ) با غيرتي که سخت دچار سوال آب
مي رفت سمت حادثه ي قيل و قال آب
دريا اگرچه جرعه اي از چشم هاي او
او دادخواه ِ مقتدرِ احتمال آب
ديگر به جز غرور ترک خورده اي نبود
ديگر نداشت طاقت اسمِ محال آب
مي رفت انتقام خدايان تشنه را
با دستهاي خويش بپرسد ز حال آب
درد کمي که نيست جگرهاي تفته را
تسکين شوي مدام به فکر و خيال آب
رگ هاي غيرتت همگي تشنه تر شوند
در حسرت رسيدن رگ هاي کال آب
□□□
آمد کنار فلسفه ي بي دليل نهر
خم شد به روي ثانيه هاي روال آب
دستي در آب برد و پياپي نگاه کرد
"خود" را نديد در خنکاي زلال آب
: _ [ تنها به قصد تشنگي عشق آمدم
حتي اگر که مُردم خونم حلال آب ! ]
□□□
آن روز کينه ورزيِ سم خورده ي کوير

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 10:56
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

رباعی حضرت عباس (ع) -( ببین تاب دلش شد آب ، بی تو ) * مهدی عظیمی

2407
9

رباعی حضرت عباس (ع) -( ببین تاب دلش شد آب ، بی تو ) ببين تاب دلش شد آب ،بي تو
دگر زينب( ع) ننوشد اب بي تو
تو رفتي وزبعد رفتن تو
ندارد لشکري ارباب بي تو

شاعر : مهدی عظیمی

  • یکشنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 02:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 جابر عابدی

شور امام حسین و حضرت ابوالفضل(ع) -( هواتو کردم، یاد صحنت افتادم باز هواتو کردم ) * جابر عابدی

142

شور امام حسین و حضرت ابوالفضل(ع) -( هواتو کردم، یاد صحنت افتادم باز هواتو کردم ) هواتو کردم، یاد صحنت افتادم باز هواتو کردم
تا کی صبوری، ببار بیام آروم بشه یه ذره دردم
هوایی می شم، تا یاد پرچم رو گنبدت می افتم
چقدرباگریه، زُل به ضریح زدم فقط حسین می گفتم
دیگه صبرم سر اومده، دعوتم کن تا نمردم
میام آدم می شم ارباب، به ابالفضل قسم خوردم
مرگ یه بار، شیون یه باره، بشکن و از نو بسازم
جَلد گنبد سقّام کن، بده تو حرم پروازم
آقام آقام حسین
ازم بریدی، حق داری بگی بِرَم تو ازم بریدی
فقط یه امضا، چی شد بهمن نو بترسید و دست کشیدی
نذار بمونم، نبار تو این جداییا کم کم بپوسم
نده عبابم، ببار بیام ضریح جدیدتو ببوسم
بیا گداتو دعوت کن، منتظر یه اشاره س
بره از این خونه مُرده، بره حیرون و آواره

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار شور حضرت ابوالفضل(ع) -( با ذکر ابالفضل باز شوری گرفتم ) * جابر عابدی

5899
9

اشعار شور حضرت ابوالفضل(ع) -( با ذکر ابالفضل باز شوری گرفتم ) با ذکر ابالفضل باز شوری گرفتم
تاریکم ولی با او نوری گرفتم
ابالفضل تموم حسّ ناب عشقه
علمدار و سقای ارباب عشقه
ابوفاضل 3 ابالفضل
با ذکر ابالفضل، نجوا دارم هر شب
شد شامل حالم دعاهای زینب
ابالفضل قرار بی تابیه عاشق
ماه آسمون مهتابیه عاشق
ابوفاضل 3 ابالفضل
با ذکر ابالفضل، غوغا می کنم من
درهای اجابت رو وا می کنم من
ابالفضل همیشه فوق عشق رایج
او هم کاشف الکرب، هم باب الحوائج
ابوفاضل 3 ابالفضل
با ذکر ابالفضل، نغمه ساز سوزم
شوق بی مثالی دارد حال و روزم
ابالفضل دو دنیا آقا و امیرم
عمریه به دام لبخندش اسیرم
ابوفاضل 3 ابالفضل
شاعر : جابر عابدی

دانلود سبک

منبع: کتاب دیار محتشم 2

برای اطلاع از نحوه خرید

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

نام تو، نگین قلب پُر احساس است * محمد مهدی عبدالهی

1996
3

نام تو، نگین قلب پُر احساس است نام تو، نگین قلب پُر احساس است
بر قامت تو، کلّ حرم حسّاس است
شش ماهه ترین تشنه امیدش این است
ساقی حسین بن علی ، عبّاس است
شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • سه شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 18:36
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

مناجات حضرت ابوالفضل(ع) (داری به یک فرات بدل می کنی مرا) *

3223
3

مناجات حضرت ابوالفضل(ع) (داری به یک فرات بدل می کنی مرا) داری به یک فرات بدل می کنی مرا

مضمون صد شریعه غزل می کنی مرا

من عمق بی کسی تو را درک می کنم

وقتی شبیه مشک بغل می کنی مرا

پیش تو هیچ مشکلی آنقدر سخت نیست

در ظرف چند ثانیه حل می کنی مرا

اینقدر در مدار خودت دور من مگرد

داری در این مدار، زحل می کنی مرا

صبح است ساقیا و تو آیا به یک نگاه

مهمان دو پیاله عسل می کنی مرا؟

شاعر:حجت الاسلام رضا جعفری
منبع:سایت حسینیه

  • یکشنبه
  • 28
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 17:17
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

مناجات محرمی شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (محرّم آمده از شهر غم، عَلَم در دست) *

2872
4

مناجات محرمی شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (محرّم آمده از شهر غم، عَلَم در دست) محرّم آمده از شهر غم، عَلَم در دست
برای سینه زدن، تکیه شد سراسر دست
محرّم آمد و خم­خانه ی ازل وا شد
وضو ز باده گرفتم، زدم به ساغر دست
حسین آمده با ذوالفقار گریانش
که: هان حسینم و تنهاترین علم بر دست
حسین آمده تا شرح شقشقیّه کند
حسین آمده با خطبه ی پدر در دست
(چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
به ذوالفقار مگر برده است حیدر، دست؟ )
چو ذوالفقار علی چرخ می زند، بی تاب
چه حال داده خدایا مگر به اکبر دست؟
ز خیمه گاه می‌ آید چو گرد باد عطش
حسین را بنگر پاره ی جگر در دست!
چه روز بود که دیدیم ما به کرب و بلا!
چه حال بود به ما داد روز محشر دست!
بدو شکایت اهل مدینه خواهم برد
به خواب گر دهدم دیدن پیمبر، د

  • دوشنبه
  • 29
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار شور واحد حضرت عباس و امام حسین(ع) -( به شوق ارباب دل بی قراریم ) * جابر عابدی

40

اشعار شور واحد حضرت عباس و امام حسین(ع) -( به شوق ارباب دل بی قراریم ) به شوق ارباب دل بی قراریم

به راه عشقش ما جان نثاریم

سینه می زنم به زیر علم

نفس من حسینه دم به دم

آرزومه زیارت حرم

مولانا مولانا یا ثارالله

به غیر گریه شوری ندارم

پاییزی ام با روضه بهارم

تموم زندگیمون روضه هاس

حاجتمون تو هیئتا رواس

مرکز دلامون کرببلاس

مولانا مولانا یا ثارالله

شدم لبالب از عشق و احساس

هستم مرید پابست عباس

کوریه چشم دشمنای رذل

روزی می خورم از کرم و ببل

مدیونم به حسین و ابالفضل

مولانا مولانا یا ثارالله

شاعر : جابر عابدی

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:26
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعر شب تاسوعا (نقاش اسب را که زمینگیر می کشد) *

3066
5

شعر شب تاسوعا (نقاش اسب را که زمینگیر می کشد) نقاش اسب را که زمینگیر می کشد
یا چهره ی عموی مرا پیر می کشد
بی آب، مشک را و علم را بدون دست
یا چشم را حوالی یک تیر می کشد
از لا به لای نیزه و از لا به لای تیر
کفتار را به سینه ی یک شیر می کشد
موضوع قصه چیست چه خوابی است دیده ام
احساس می کنم کمرم تیر می کشد
باید که خون گریست زمین ناله می کند
یک دشت را برای تو پر لاله می کند
پیشانی ات نگاه مرا خیره می کند
آبی آسمان مرا تیره می کند
با مشک روی دوش به ما فکر می کنی
با دست و سر به دین خدا فکر می کنی
یا فکر می کنی که حسین است و بعد از آن
تنها، علی میان حنین است و بعد از آن
این شام آخر است و صلیب است وبعد از آن
صد خنجر است و حنجر سیب است و بعد از آن
ب

  • پنج شنبه
  • 4
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 12:27
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

حضرت عباس (ع) -( عکس ماهی سرخ در چشم فرات افتاده است ) * میثم داوودی

6

حضرت عباس (ع) -( عکس ماهی سرخ در چشم فرات افتاده است ) عکس ماهی سرخ در چشم فرات افتاده است
صورتی در هاله ای از زخم ، مات افتاده است

دست بر شمشیر می آیی به میدان ، باز هم
لرزه بر اندام کل کائنات افتاده است

این طرف شیطان امان نامه به دستت می دهد
آن طرف دستت قلم ، دور از دوات افتاده است

یاد چشمان پدر افتادی و بی اختیار
در نگاهت پیچ و تاب خاطرات افتاده است

مشک چشمانت به تیر کینه عادت کرده است
خون به جای اشک پشت چشمهات افتاده است

دست های ماه در آب است و دریا روسیاه
عکس ماهی سرخ در چشم فرات افتاده است

شاعر : میثم داوودی

  • سه شنبه
  • 6
  • آبان
  • 1393
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت عباس(ع)(در مشک تشنه، جرعه ی آبی هنوز هست) *

3742
11

شعر شهادت حضرت عباس(ع)(در مشک تشنه، جرعه ی آبی هنوز هست) در مشک تشنه، جرعه ی آبی هنوز هست
اما به خیمه ها برسد با کدام دست؟
برخواست با تلاوت خون، بانگ یا اخا
وقتی «کنار درک تو، کوه از کمر شکست»

تیری زدند و ساقی مستان ز دست رفت
سنگی زدند و کوزه ی لب تشنگان شکست!
شد شعله های العطش تشنگان، بلند
باران تیر آمد و بر چشم ها نشست
تا گوش دل شنید، صدای (الست) دوست
سر شد (بلی)ی تشنه لبان مِی الست
ناگاه بانگ ساقی اول بلند شد
پیمانه پر کنید، هلا عاشقان مست

  • سه شنبه
  • 16
  • آبان
  • 1391
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ای که آوره چشمان تو دریا می­شد) *

3531
6

شعر شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (ای که آوره چشمان تو دریا می­شد) آب، این رهگذر خسته ی جاری در خاک

آسمانیست که افتاده زمانی بر خاک

آفتابی است که در خاطره ی شب ها ماند

بوسه ی نیمه تمامیست که بر لب ها ماند

آب، عکسی است که در چهره ی جام افتادست

آهوی تازه خرامی که به دام افتادست

آب، پیش از عطش خاک، نمایان بودست

جوهر زخمی خودکار خدایان بودست

آب، بادیست که از ماه به مریخ وزید

در زمین خون شد و از پیکر تاریخ چکید

آمد و آمد و آیینه ی چشم همه شد

عاقبت مایه ی شرمندگی علقمه شد *

نخل ها نعره کشیدند که این جا باغی ست

آه در حافظه ی آب چه ظهر داغی است!

داغ آن ظهر چه با سینه ی دریا می کرد؟

"دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد"

ظهر بود و عطش فاجعه یاغی شده بود

  • چهارشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 05:08
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد) *

5263
9

شعر شهادت حضرت ابوالفضل(ع) (سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد) سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد

از آب پرس از چه ز سقا حیا نکرد

تجدید شد وضوی نماز امام عشق

بیهوده دست خویش به آب آشنا نکرد

تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد

سر شد دو تا و، قد بر دو نان دو تا نکرد

جز لحظه ای که مشک به دندان گرفته بود

در عمر خویش خنده ی دندان نما کرد

دندان کند، چو گره وا نشد چرا

دندان او هم آن گره ی بسته وا نکرد

معراج او را به روی زمین شد ز پشت زین

همچون نبی عروج به سوی سما نکرد

مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت

حق سجود عشق، چو او کس ادا نکرد

شاعر:سعید حدادیان
منبع:سایت حسینیه

  • چهارشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 05:52
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد