ای خدا با تو من امشب سر سودا دارم
شوق دیدار تو در صحنه فردا دارم
تا که جاوید بماند به جهان دین نبی
بهر قربانی او اکبر زیبا دارم
تا کنم پیروی از آن پدر مظلومم
بهر شق القمری حامی و سقا دارم
تا کنم شاد دل فاطمه و قلب حسن
طفل شش ماهه و هم قاسم رعنا دارم
تا که رونق بدههم مستی بازار غمت
خواهر خون جگر و زینب کبری دارم
دخت ویرانه نشین وپسر بیماری
بهر ماندن وسط آتش اعدا دارم
هرکه خواهد که غنیمت ببرد گو آید
کهنه پیراهن و انگشتر اعلاء دارم
سر اگز هست فقط در تو از بهرِ
نیزه و مطبخ وهم دیر نصاری دارم
بهر جانبازی در راه تو تا فردا ظهر
ناله و زمزمه و شیون وغوغا دارم
- سه شنبه
- 25
- مهر
- 1391
- ساعت
- 03:32
- نوشته شده توسط
- مرتضی پارسائیان