اي شمع گريه كن كه شب گريه كردن است
شام عزاست امشب و اين قصه روشن است
اي شمع گريه كن تو و از سوز جان بسوز
كه امشب چراغ آه به هر كوي و برزن است
اي شمع گريه كن تو و زهر بلا بريز
بر خنده هاي لاله كه در باغ و گلشن است
اي شمع گريه كن تو به سوز دل حسين
كامشب اسير پنجه ي بيداد دشمن است
امشب شب وداع حسين است و زينبش
در خيمه هاي آل علي شور و شيون است
امشب حسين گرم مناجات با خداست
فردا سرش به نيزه و صد زخم بر تن است
امشب زمين كرب و بلا جاي امتحان
فردا حريم عشق خداي مهيمن است
امشب سخن ز طاعت و قرآن و سجده است
فردا حديث نيزه و شمشير و جوشن است
در اين شب وداع از اين آستان قدس
ما را سلام در بر هفتاد و دو تن
- شنبه
- 11
- آبان
- 1392
- ساعت
- 07:52
- نوشته شده توسط
- یحیی