شب دهم محرم - شب عاشورا

مرتب سازی براساس

اشعار شب عاشورا -( بيا تا صب بشينيم به پاي هم ) *

3038
6

اشعار شب عاشورا  -( بيا تا صب بشينيم به پاي هم ) بيا تا صب بشينيم به پاي هم
سر بذاريم روي شونه هاي هم
تو شهيد ميشي و من اسير ميشم
پس بيا گريه كنيم براي هم
**
بيا تا براي هم دعا كنيم
شب آخري خدا خدا كنيم
حالا كه آخر راه من و توست
بيا خوب همديگرو نگا كنيم
**
خواهرت شدم بردارم باشي
ناموست شدم بالا سرم باشي
نگرون نخ پيرهنت شدم
نگرون نخ معجرم باشي
**
فردا خيلي سرمون شلوغ ميشه
دور بال و پرمون شلوغ ميشه
تو رو ميزنن منو هم ميزنن
فردا دور و برمون شلوغ ميشه
**
حاضرم به پاي تو جون بذارم
جاي تو پا توي ميدون بذارم
اگه با سر تو رو به رو بشم
حق بده سر به بيابون بذارم
**
حرف رفتنو بذار كنار حسين
كفن منو كنار بذار حسين
بذار انگشترتو در بيارم
بيا گوشوارمو در

  • سه شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 08:48
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

نوحه شب عاشورا.همه مبتلای حسینیم -( نه عابس، نه جُون و حبیبیم ) * مهران امیری

1727
-1

نوحه شب عاشورا.همه مبتلای حسینیم -( نه عابس، نه جُون و حبیبیم ) نه عابس، نه جُون و حبیبیم
که از کربلا بی نصیبیم
نه همت نه چمران نه هادی نه دوران
در این معرکه ما غریبیم
به درگاه تو، ارادت داریم، تماماً شوق، شهادت داریم
اباعبدالله ۴

(از زبان اصحاب سیدالشهداء)
همه جان فدای حسینیم
همه مبتلای حسینیم
فدای امیر دو عالم، شهید -
- ره کربلای حسینیم
فدای راه، خدایی هستیم،برای مولا، فدایی هستیم
اباعبدالله ۴

(زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها)
عجب ناله ها و نوایی
عجب ناله ربنایی
برادر همه غصه من همین است
تو فردا سر نیزه هایی
الهی داغت، نبیند زینب، دعا کن آقا، بمیرد زینب
اباعبدالله ۴
مرتبط

شاعر : مهران امیری

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب

زمزمه شب عاشورا -( آه منم داداشِ پهلوونم منم داداشِ مهربونم ) * احسان جاودان

2320

زمزمه شب عاشورا -( آه منم داداشِ پهلوونم        منم داداشِ مهربونم ) آه منم داداشِ پهلوونم منم داداشِ مهربونم
من زینبم، منم پناهم! غریبه نیس عزیز جونم
آه یادت میاد غروب بابا یادت میاد ناله و اشکا
یادت میاد که گفت اباالفضل حسینمو نذاری تنها
تو این شب تار / بیا علمدار
بزرگی کن بمون داداش تا آخر کار
آخه شنیدم / همه امیدم
امون نامه دادن برات ای میر و سردار
أخا اباالفضل 2 برادرم 2 أخا اباالفضل

آه نزن به قلب من شراره نگو حسین یاری نداره
قسم به حق میشه قیامت اگه آقام کنه اشاره
آه راضی نشو با قلب بی تاب بشم من از خجالتت آب
خانوم همه میدونن عباس به جز حسین نداره ارباب
میبینی فردا / با اذن مولا
نمیذارم یه دونشون بمونه رو پا
به امر بابا / حسین زهرا
تا من باشم نمیمونه بی

  • سه شنبه
  • 20
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شب دهم محرم -( خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم ) * حسن لطفی

1686
3

شب دهم محرم -( خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم ) از زبان حضرت زینب سلام الله

خیمه‌ها را یکی‌یکی گشتم
تا که امشب تو را نگاه کنم
تا دل سیر گریه‌ای بکنیم
تا دَمِ صبح آه آه کنم

پشتِ این خیمه‌ها،چرا بر خاک؟
فکرِ این تشنه‌ی صدایت باش
خارها را که حال می‌چینی
جان من فکر دستهایت باش

تازه خوابیده‌اند طفلانت
سایه‌یِ میرِ خیمه کم نشود
دلِ من می‌تپد دعای کن
بی علمدار این حرم نشود

هرچه خواستم رباب بس بکند
آنهمه آه و ناله را که نشد
هرچه می‌خواستم ببافم باز
گیسوانِ سه ساله را که نشد

اصغر امشب که خواب رفته ولی
حال و احوال مادرش پیداست
با خودش تا به صبح می‌گوید
که سفیدیِ حنجرش پیداست

خواب دیده که شیرخواره یِ او
لبش از آفتاب خشک شده
کاش می‌شد بگیرد از شی

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:21
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شب دهم محرم -( شمعم که با نگاهِ تو آتش گرفته‌ام ) * حسن لطفی

2154

شب دهم محرم -( شمعم که با نگاهِ تو آتش گرفته‌ام ) شمعم که با نگاهِ تو آتش گرفته‌ام
امشب کنارِ آهِ تو آتش گرفته‌ام

پیرت شدم نگاه به این پیرزن بکن
امشب بیا و خواهرِ خود را کفن بکن

امشب غنیمت است برایم چه می‌کُنی
آقا شکسته است صدایم چه می‌کُنی

امشب نشسته‌ای ولی از من جُدا چرا
ای جانِ خیمه پشت‌سرِ خیمه‌ها چرا

امشب به پشتِ خیمه چرا خار می‌کَنی
این خاک را برایِ که اینبار می‌کَنی

با این قلاف قبرِ که را می‌کُنی درست
این قبر کوچک است چرا می‌کُنی درست

یک پلک هم به هم نَزَنم تا نرفته‌ای
گیسویِ خویش را نَکَنم تا نرفته‌ای

گفتند عمه دخترکان:نامه آمده است
عمه عمو کجاست امان نامه آمده است

از پیشِ پاسبان حرم آمدم حسین
از سمتِ مهربانِ حرم آمدم حسین

گف

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

دانلود متن و سبک زمزمه شب عاشورا -( با هر قدم داداش... ) * حامد شریف

4923
4

دانلود متن و سبک زمزمه شب عاشورا   -( با هر قدم داداش... ) بند اول
با هر قدم داداش...
خمیده میشه قدِ زینبِ تو
بازم بمون و تکه گاهِ من شو
به غیر تو من کیو دارم...؟!
قدم قدم داداش
میری و داره این دلم می گیره
نرو که بی تو زینبت می میره
کجا میری ای کس و کارم...؟
نگو که پیروهن بیارم
نگو میری، بر نمی گردی
بیین که با غصه و غمهات
قامتمو خمیده کردی
بند دوم
اگه میشه نرو
اگه بری خیمه ها میشه غارت
جلو چشات به ما میشه جسارت
دختر تو میره اسیری
اگه میشه نرو
نذار که با حرمله همسفر شم
با سرِ تو ، توو کوفه در به در شم
تنهام نذاری سرِ پیری...
داداش چقد عجله داری
بزار یکم نگات کنم من
یه کاری میکنی با اسمِ
مادرمون صدات کنم من
بند سوم
بمیره خواهرت
تو رو به زیر دست و پا نبی

  • سه شنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • علی کفشگر فرزقی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

امام زمان(عج)مناجات شب عاشورا -( از اشک چهره شسته ای و گریه می‌کنی ) * حسن لطفی

15348
12

امام زمان(عج)مناجات شب عاشورا -( از اشک چهره شسته ای و گریه می‌کنی ) بد جور دلشکسته ای و گریه می‌کنی
از اشک چهره شسته ای و گریه می‌کنی

بگذار تا عبایِ تو را ما تکان دهیم
بر خاکها نشسته ای و گریه می‌کنی

امشب به صبح امر بفرما طلوع مکن
امشب عجیب خسته‌ای و گریه می‌کنی

خونِ جگر برای شما قوت شب شده
با ناله عهد بسته‌ای و گریه می‌کنی

زنجیرها که پشتِ تو را زخم کرده‌اند
هر روز بینِ دسته‌ای و گریه می‌کنی

هیات تمام شد همه رفتند و تو هنوز
یک گوشه نشسته‌ای و گریه می‌کنی

آبی بزن به صورتِ مادر،زِ دست رفت
چون مادرت شکسته‌ای و گریه می‌کنی

شاعر : حسن لطفی

  • شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 10:29
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

نوحه شب عاشورا -( از دلواپسی لبریز است،قلب غصه دار حرم ) *

1008

نوحه شب عاشورا -(  از دلواپسی لبریز است،قلب غصه دار حرم ) قدم می زند ابالفضل،گرد خیمه های ارباب
تازینب بگیرد آرام،بستند عهد یاری اصحاب...یا حسین

بارانی شده،شب عاشورا
هرم العطش....تب عاشورا
امان از دل،زینب عاشورا

ثارالله حسین 6

از دلواپسی لبریز است،قلب غصه دار حرم
رویای سکینه شده،اسب بی سوار حرم...یا حسین

آخرین شبه،حسین زهرا
معطر شده،به به اشک و دعا
دارد می دمد،سپیده فردا

ثارالله حسین 6

امشب گرم خواب ناز است،روی دست بابا دختر
فردا کشمکش ها دارد،نیزه با نقاب و معجر...واویلا

ای قلب الصبور،کجایی خواهر
دارد میرسد،وداع آخر
بوسه بر گلو،وصیت مادر

ثارالله حسین 6

حامد شریف
نجمه پور ملکی

  • شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 16:50
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا -(مقتل نوشت تو را سنگ میزدند) * حامد فلاحی راد

811
2

شعر شب عاشورا -(مقتل نوشت تو را سنگ میزدند) مقتل نوشت تو را سنگ میزدند
تعداد زخم بر بدن چون ستاره شد
در ازدحام قتلگهت دید خواهرت
تسبیح تربت بدنت پاره پاره شد

  • سه شنبه
  • 16
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 16:25
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب

امام حسین ع -(ای منشاءِ هر خیر و سعادت ارباب ای تشنه ی صهبای شهادت ارباب) * هستی محرابی

489

امام حسین ع -(ای منشاءِ هر خیر و سعادت ارباب ای تشنه ی صهبای شهادت ارباب) #السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله

ای منشاءِ هر خیر و سعادت ارباب
ای تشنه ی صهبای شهادت ارباب
اصلاً لبِ تو در عطشِ آب نبود
صد نهرِ روان به زیرِ پایت ارباب!

#هستی_محرابی

  • سه شنبه
  • 23
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

شعر شهادت امام باقر(ع) (شب شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند) *

2052
3

شعر شهادت امام باقر(ع) (شب شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند) شب شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند
فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است
با تو هرثانیه رویاست اگر بگذارند
مثل قدش قدمش لحن پیمبروارش
روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند
غنچه آخر چقدر آب مگر می خواهد؟
عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند
ساقی ات رفته و ای کاش که او برگردد
مشک او حامل دریاست اگر بگذارند
آب مال خودشان چشم همه دلواپس
خیمه ها تشنه سقاست اگر بگذارند
قامتش اوج قیام است قیامت کرده است
قد سقای تو رعناست اگر بگذارند
سنگ ها در سخنت هم نفس هلهله ها
لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند
تشنه ای آه و دارد لب تو می سوزد
آب مهریه زهراست اگر بگذارند
بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 12:01
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(ع) (بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت) *

2170
3

شعر شب عاشورا(ع) (بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت) بگذار تا بمیرم و تنها نبینمت
تنها به روی سینه صحرا نبینمت
امشب بیا که بوسه زنم بر گلوی تو
شاید بمیرم از غم وفردا نبینمت
می ترسم از نگاه به گودال آن طرف
دارم دعا به زیر لب آنجا نبینمت
غم نیست گرچه بر بدنم کعب نی خورد
من نذر کرده ام که به نی ها نبینمت
امشب برای من تو دعا کن که شام بعد
بی سر به روی دامن زهرا نبینمت
حسن لطفی

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 14:03
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا(فردا که چشم ها ز عطش تار می شود) *

1988
3

شعر شب عاشورا(فردا که چشم ها ز عطش تار می شود) فردا که چشم ها ز عطش تار می شود
زینب هزار بار عزادار می شود
فردا به وقت نذری و خیرات کوفیان
ضرب عمود سهم علمدار می شود
فردا میان معرکه پهلوی اکبرم
تصویر سرخ قصه مسمار می شود
هنگام دفن حنجر زخمی کودکم
دنیا به فرق مادرش آوار می شود
ان تازیانهای که به دست مغیره بود
بعد از غروب واقعه تکرار می شود
در این دیار درد یتیم سه ساله ام
در سلسله اسیر و گرفتار می شود
در گیر و دار غارت خیمه در این زمی
کار تمام اهل حرم زار می شود
آری بدون معجر و بی یار و بی پناه
ناموس عشق در همه جا خوار می شود
علی صالحی

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:20
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا (فتاده شورش محشر به دشت كربلا امشب ) *

3091
4

شعر شب عاشورا (فتاده شورش محشر به دشت كربلا امشب ) فتاده شورش محشر به دشت كربلا امشب
دل آل علي باشد به محنت مبتلا امشب
ز يكسو مادري نالان ، به يكسو كودكي گريان
كشند از سوز دل افغان به دشت كربلا امشب
به يكسو كودكي مه وش ، ز بي آبي نموده غش
ز آه تشنگان آتش ، گرفته ماسوي امشب
نشسته زينب اطهر ، گرفته كودكان در بر
فشاند، خون ز چشم تر، به صد شور و نوا امشب
ز سوز سينه طفلان ، شده چشم ملك گريان
دل اهل ولا نالان بود در اين عزا امشب
ابوالفضل آن مهين سرور ، علمدار است بر لشگر
برادر را بود ياور به دشت نينوا امشب
بود مامور آب امشب رود هر سو به تاب و تب
كه شد سقائيش منصب ز شبل مرتضي امشب
مرحوم تمکین کرمانشاهی

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:38
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا (خدایا محشر کبراست امشب ) *

6322
17

شعر شب عاشورا (خدایا محشر کبراست امشب  ) خدایا محشر کبراست امشب
به هر جا بگذری غوغاست امشب
صدای خواندن قرآن مظلوم
میان خیمه ها برپاست امشب
یکی اندر وداع با نوجوانش
یکی در دامن باباست امشب
یکی ریزد به دامان اشک جانکاه
یکی آماده فرداست امشب
دوعالم سربه سر غوغاست امشب
گمانم شام عاشوراست امشب
بود آخر وداع نوجوانان
پریشان زینب کبراست امشب
عزاداران شب قتل حسین است
جگر خون حضرت زهراست امشب

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا (خدا کند نرود امشب و سحر نشود ) *

4331
2

شعر شب عاشورا (خدا کند نرود امشب و سحر نشود  ) خدا کند نرود امشب و سحر نشود
که روز ما زشب تار تیره تر نشود
چه فتنه ها که به دنبال این سحر نبود
خدا کند نرود امشب و سحر نشود
خدا کتد که که به حشر انتها شود امشب
که حشر واقعه کربلا دگر نشود
شب اسارت پرده نشین خاص خداست
چه می شود که اگر صبح پرده در نشود
شب شهادت نوباوگان فاطمه است
خدا کند که سحر گاه جلوه گر نشود
خدا کند نرود امشب و نیاید صبح
که داغ زینب مظلومه تازه تر نشود
خدا کند نشود صبح باز تا زینب
زداغ مرگ دو فرزند خون جگر نشود
خدا کند نشود صبح این شب عاشور
که یادگار حسن را کفن ببر نشود
خدا کند نشود صبح تا گلوی علی
نشان تیر دستم در کف پدر نشود
خدا کندکه فتد تیر حرمله از کار
ویا هرانچه زند تی

  • دوشنبه
  • 24
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا (ای خدا با تو من امشب سر سودا دارم) *

2578
3

شعر شب عاشورا (ای خدا با تو من امشب سر سودا دارم) ای خدا با تو من امشب سر سودا دارم
شوق دیدار تو در صحنه فردا دارم
تا که جاوید بماند به جهان دین نبی
بهر قربانی او اکبر زیبا دارم
تا کنم پیروی از آن پدر مظلومم
بهر شق القمری حامی و سقا دارم
تا کنم شاد دل فاطمه و قلب حسن
طفل شش ماهه و هم قاسم رعنا دارم
تا که رونق بدههم مستی بازار غمت
خواهر خون جگر و زینب کبری دارم
دخت ویرانه نشین وپسر بیماری
بهر ماندن وسط آتش اعدا دارم
هرکه خواهد که غنیمت ببرد گو آید
کهنه پیراهن و انگشتر اعلاء دارم
سر اگز هست فقط در تو از بهرِ
نیزه و مطبخ وهم دیر نصاری دارم
بهر جانبازی در راه تو تا فردا ظهر
ناله و زمزمه و شیون وغوغا دارم

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 03:32
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا (شب است وبوی جدایی زکربلا آید) *

2363
6

شعر شب عاشورا (شب است وبوی جدایی زکربلا آید) شب است وبوی جدایی زکربلا آید
صدای ناله زینب زنینوا آید
صدای خواندن قرآن زحنجر اکبر
برای دفعه آخر چه با صفا آید
هنوز ماه مدینه محافظ حرم است
کنار خیمه طفلان صدای پا آید
نشسته با نوی مظلومه با برادر خود
سخن زغربت وهجران زآن سرا آید
هر آنچه داشت هراسش،همیشه،خواهد دید
امان زلحظه فردا که پر بلا آید
دوباره پخلوی بشکسته را عیان بیند
که روی خاک به صورت غم آشنا آید
هنوز یار نرفته چنین پریشان است
چه می کند که سر او او به نیزه ها آید
جواد حیدری

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 03:48
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا (امشب شهادتنامه عشاق امضا مى شود) *

12077
43

شعر شب عاشورا (امشب شهادتنامه عشاق امضا مى شود) امشب شهادتنامه عشاق امضا مى شود
فردا ز خون عاشقان ، اين دشت دريا مى شود
امشب كنار يكديگر، بنشسته آل مصطفى
فردا پريشان جمعشان ، چون قلب زهرا مى شود
واويلتا - واويلتا
امشب بود بر پا اگر، اين خيمه ثار الهى
فردا به سمت دشمنان ، بر كنده از جا مى شود
امشب صداى خواندن قرآن بگوش آيد ولى
فردا صداى الا مان زين دشت بر پا مى شود
واويلتا - واويلتا
امشب رقيه حلقه زرين اگر دارد به گوش
فردا دريغ اين گوشوار از گوش او وا مى شود
امشب به خيل تشنگان ، عباس باشد پاسبآن
فردا كنار علقمه ، بى دست ، سقا مى شود،
واويلتا - واويلتا
امشب كه قاسم زينب گلزار آل مصطفاست
فردا ز مركب سرنگون ، اين سرور عنا مى شود
امشب بود جاى عل

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 03:58
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا (پايان کار و ، مقصد راهم شهادت است) *

1907

شعر شب عاشورا (پايان کار و ، مقصد راهم شهادت است) پايان کار و ، مقصد راهم شهادت است
گفت اين سخن حسين ، به گاه شروع خويش
تا اصل و فرع دين خدا ، جاودان شود
يکجا ، ز خود گذشت و ، اصول و فروع خويش
از داغ دل ، به چهره خود ، بسکه اشک ريخت
سيراب شد ، لبان حسين از دموع خويش
کوشيد بس ، گرسنگيش را ، نهان کند
آخر عيان ز رنگ رخش کرد ، جوع خويش
همچون ستارگان ، شهدا محو او شدند
ز آن آفتاب عشق ، به وقت طلوع خويش
نام شاعر:حبيب چايچيان

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:06
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا (در شب پر شور عاشورا ، به دشت کربلا) *

3076
3

شعر شب عاشورا (در شب پر شور عاشورا ، به دشت کربلا) در شب پر شور عاشورا ، به دشت کربلا
تا سحر ، بيدار و شادانند اصحاب حسين
صوت قرآن و ، نماز است و ، مناجات و دعا
روشنائي بخش آنان ، نور مهتاب حسين .....
گفت با خويشان و با اصحاب خود آن شب امام
چون که فردا ، روبرو با لشگر دشمن شوم
جز شهادت نيست راه ديگري در اين قيام
دوست دارم ، کشته در اين راه ، تنها من شوم
هر که مي‌ترسد ز جان خود ، درين جنگ شديد
خيز و ، در پردة شب ، گيرد اکنون راه خويش
هر که مي‌خواهد که فردا ، همرهم گردد شهيد
عهد بندد با خدايش ، در دل آگاه خويش
يک زبان ، گفتند : هرگز ، اي عزيز فاطمه
کي ترا تنها گذاريم و ، ازين صحرا رويم
نيست ما را يا حسين از اين شهادت واهمه
اي خوشا ، با رو سپيدي

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:25
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا (سری اندر گوش هر یک ، باز گفت) *

1987
1

شعر شب عاشورا (سری اندر گوش هر یک ، باز گفت) سری اندر گوش هر یک ، باز گفت
باز گفت این راز را باید نهفت
با مخالف ، پرده دیگرگون زنید
با منافق ، نعل را وارون زنید
خوش ببینید از یسار و از یمین
زآنکه دزدانند ما را در کمین
بیخبر، زین ره نگردد تا خبر
ای رفیقان ، پا نهید آهسته تر
پای ما را نی اثر باشد نه جای
هر که نقش پای دارد ، گو میای
کس مبادا ره بدین مستی برد
پی بدین مطلب ، به تردستی برد
در کف نامحرم افتد ، راز ما
بشنود گوش خران ، آواز ما
راز عارف بر لب بام اوفتد
طشت اهل معنی از بام اوفتد
عارفان را قصه با عامی کشد
کار اهل دل به بد نامی کشد
این وصیت کرد با اصحاب خویش
تا به کلّـی پرده بر گیرد ز پیش
گفتشان کای سرخوشان می پرست
خورده می از جام سا

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:29
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

شعر شب عاشورا (من و قاسم دو تایی به هم دیگه قولی دادیم) *

2488
4

شعر شب عاشورا (من و قاسم دو تایی به هم دیگه قولی دادیم) من و قاسم دو تایی به هم دیگه قولی دادیم
تا نفس تو سینه هست دست از عمو برنداریم
نمی تونم ببینم خیمه ها رو می سوزونن

  • سه شنبه
  • 25
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 04:34
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان
ادامه مطلب

یک شعر زیبا برای شب عاشورا-(این طرف صدای قرآن صدای نافله شب) *

8120
4

یک شعر زیبا برای شب عاشورا-(این طرف صدای قرآن صدای نافله شب) این طرف صدای قرآن صدای نافله شب

اون طرف صدای خنده دشمن از مستی لبالب

این طرف همه خدایی همگی احساس دارند

اون طرف نقشه برای چشمای عباس دارند

این طرف یه دختری که سر به دوش باب دارد

اون طرف نشسته مردی که به دست طناب دارد

این طرف شرمنده مردی که امان نامه آوردند

اون طرف سه تیر زهری که به حرمله سپردند

شاعر:؟؟؟

  • یکشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1388
  • ساعت
  • 11:43
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

فصل عزا وماتمه * رضا تاجیک

4495
1

فصل عزا وماتمه این سبک برای ۱۰ شب سروده شده است. دم سینه زنی را می توان هر شب با بند ذیل و بند مربوط به هر شب آغاز کرد

زمینه آغاز محرم

حسین وای حسین ۳

سینه زنا غوغا شده در عالمین

حی علی خیر العمل اشک حسین

فصل عزا و ماتمه محرمه

هر چی گریه کنی کمه محرمه

عالم پر از غمه

حسین وای حسین ۳

پیچیده در این روضه ها باز عطر سیب

جان می دهم با روضه ی شیب الخضیب

ماه عبادت منه محرمه

ذکر دل سینه زنه محرمه

آقام بی کفنه

حسین وای حسین ۳

دلهای ما دیوونه ی کرببلاست

این نعمتم از برکت سلطان رضاست

آورد برا ایرانیا شکر خدا

شال و علم این عزا شکر خدا

ممنون امام رضا

حسین وای حسین ۳

شب ۱

سر مي نهم بر روي اين دار بلا

  • پنج شنبه
  • 11
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 06:35
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب

اشعار تک ضرب شب دهم محرم با سبک محمد رضا بذری -( چه شد اکبرت، چه شد اصغرت ) *

14248
47

اشعار تک ضرب شب دهم محرم با سبک محمد رضا بذری -( چه شد اکبرت، چه شد اصغرت ) چه شد اکبرت، چه شد اصغرت
چه شد پیرهن ، چه شد حنجرت
(ببین زینب دیر آمد بردن سرت)2
حسین (وای)10
چه بد کشتنت و پاشید تنت
بگو نکته را ،چنین بردنت
بگو چندین مرکب رفت از رو تنت
حسین (وای)10

دانلود سبک

  • یکشنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 05:26
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعر بعد از سبک -( قمرامون برا تو ، این همه اختر برا من ) *

6478
23

شعر بعد از سبک  -( قمرامون برا تو ، این همه اختر برا من ) غم زینب برا تو ، تموم غم ها برا من
کهنه پیرهن برا تو ، بوسه به حنجر برا من
قمرامون برا تو ، این همه اختر برا من
پسرامون برا تو ، این همه دختر برا من
علی اکبر برا تو ، ناله ی لیلا برا من
علی اصغر برا تو رباب مضطر برا من
سنگ اینجا برا تو ، سنگای کوفه برا من
گوش پاره برا تو ، زخم سه ساله برا من
اینجا موندن برا تو ، رخت اسیری برا من

  • یکشنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 05:52
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار شهادت امام حسین(ع),(حسین یار منه خریدار منه)با نوای حاج مهدی مختاری *

6724
11

اشعار شهادت امام حسین(ع),(حسین یار منه خریدار منه)با نوای حاج مهدی مختاری حسین یار منه خریدار منه2
سراپا بیمه عشقم اشکم حسین کار منه2
سلیمان گر شوم بر او غلام حلقه برگوشم
بهشت تا ناز کمتر کن که من شیدای شش گوشم

اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله8
حسین کام منه سرانجام منه
بدم یا خوب مجنونم همین نام منه
غم او نیست امروزی که در جان و دلم افتاد
خدا داند که شیرم طعم اشک روضه ها می داد
اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله8
حسین بود منه که مقصود منه
غمش کالای بازارم حسین سود منه
به طفلی گوهرش بود سنگ وجود من
حسین ابن علی باشد همه بود ونبود من
حسین آه منه حسین ماه منه2
دل من کشور عشق و حسین شاه منه2
در این دنیا و آن دنیا همیشه دل به او بستم
ز جام ساقی اوتا ابد سرمست سرمستم
اباعب

  • دوشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:12
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر نوحه زیبا برای شب عاشورا به همراه فایل صوتی سبک *

24142
42

شعر نوحه زیبا برای شب عاشورا به همراه فایل صوتی سبک همراه با فایل صوتی سبک نوحه

وای ارباب امشب شب آخرته
وای ارباب دل نگرون خواهرته
وای ارباب روضه خونت مادرته
الهی بمیرم برات آقا امیر آسمونی
خدا نیاره فردا کربلا تو بی کفن بمونی

شاه کربلا حسین
عشق سر جدا حسین
می کشی مرا حسین

دانلود سبک
منبع : شراب هیئتی 35

نکته : این شعر شامل چندین بند می باشد ولی به دلیل حفظ حق انتشار برای ناشر فقط یک بند از آن به عنوان نمونه در سایت قرار گرفته شد .اگر مایل به تهیه این کتاب هستید بر روی عکس کتاب کلیک کنید تا از نحوه تهیه کتاب اطلاع حاصل فرمایید

  • چهارشنبه
  • 2
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 16:00
  • نوشته شده توسط
  • سید حامد فیض
ادامه مطلب

شورمحرم-(آقاجون ازغمت قامتم خمید) *

4212

شورمحرم-(آقاجون ازغمت قامتم خمید) آقاجون ازغمت قامتم خمید

خداازروح تو درروحم دمید

مادرت ازبازاربرده فروش

یوسف مصری روواسه توخرید

تادلم روضه بوریاشنید

اشکم ازچشمای پرگنه چکید

خداازروینقشه ی کر ب وبلا

نقشه جنت الاعلی روکشید

تاخداواژه عشق وآفرید

این دلم درسینه بایادت طپید

ناکامه هرکی توی زندگیش

گنبدوایوون طلات وندید

نفس- این نوکربه آخررسید-

مردم واین چشماکربلاندید

چی میشه آقاجون وقت مردنم

توورقیه مهمون من بشید

مجموعه اشعارنفس

  • پنج شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 08:45
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد