شب آخر شد و حالمو، ببین دلم درده
ببین آتیش گرفته دلم، ولی تنم سرده
نمیشه باورم حرفت حرف رفتنه، آخرین شب منه در کنارت میشینم
نگیر امشب داداش از ، خواهر نگاهتو، فردا روی ماهتو روی نیزه میبینم
دستم داداش به دامنت، تو رو ازم بگیرنت، باید عزا بگیرم
دیدم تو خواب یه بی حیا، گرفته موتو ازقفا.... آخ من برات بمیرم
(واویلا کربلا کربلا کربلا کربلا)
◾️◽️◾️◽️◾️
جوری حرف میزنی انگار عمر تو به دنیا نیست
تشنه ای مگه آب مهر مادر تو زهرا نیست
نمی تونم داداش خون حنجر تو رو، اشک مادر تو رو، توی صحرا ببینم
چه جوری تن سقای لشکر تو رو، جسم اکبر تو رو ارباً اربا ببینم
هوا سرت رو داشته باش، بگم چه میکنن داداش با ما یه
- پنج شنبه
- 31
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:27
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور