#مرثیه_نذر_اربعین_حسینی_زبانحال
#زینب_س_با_برادر_نو_سروده
خیز ای سردارِ بی سر بین که سر آورده ام
من سری را از میان تشتِ زر آورده ام
کن حلالم ای برادر راس پُر خون تو را
گر که از کاخِ یزیدِ بد گُهر آورده ام
خیز ای سردارِ بی سر من فقط این اربعین
قدرِ صدها اربعین بر تو خبر آورده ام
زینبم در چهل منزل رنج و غمها دیده ام
شرحی از ویرانه های پُر خطر آورده ام
بر سرم یک اربعین جز نیزه و خنجر نبود
سینه ای آکنده از خونِ جگر آورده ام
خیز ای جانم ببین از شام ویران آمدم
قصه ی آن دختر و راس پدر آورده ام
ای تو نورِ دیده ام شرمنده ام گویم اگر
زخم های تن پُر از تیغِ شرر آورده ام
خطبه خواندم، خطبه ی قراء و
- سه شنبه
- 24
- مهر
- 1397
- ساعت
- 14:17
- نوشته شده توسط
- ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹