اربعین حسینی

مرتب سازی براساس
 مرتضی محمودپور

نوحه‌ی سینه‌زنی اربعین(سبک سنتی) * مرتضی محمودپور

484

نوحه‌ی سینه‌زنی اربعین(سبک سنتی) ◾نوحه‌ی سینه زنی
◾اربعین حسینی
◾سبک سنتی

◾بنداول
برگشته کاروان تا از اسارت
آمد زین‌العباد بهر زیارت
در دشت و صحرا
روضه شد برپا
واویلا واویلا آه و واویلا(۲)

◾بنددوم
همراه زینب کبری رسیده
در تاب و در تبِ راس بریده
عمه‌ی سادات
روح مناجات
درعلقمه شده زائر به سقا
واویلا واویلا آه و واویلا

◾بندسوم
دنبال قبر ششماهه رباب است
در دامن صحرا اصغر به خواب است
گوید لالایی
اصغر کجایی
از بعد تو شدم تنهای تنها
واویلا واویلا آه و واویلا(۲)

  • سه شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 20:27
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 محسن راحت حق

پیاده روی اربعین -(گوشه ای افتاده..تنها مانده ام دلخسته ام) * محسن راحت حق

353

پیاده روی اربعین  -(گوشه ای افتاده..تنها مانده ام دلخسته ام) گوشه ای افتاده..تنها مانده ام دلخسته ام
من که از کربلا جا مانده ام دلخسته ام..

دورم از ششگوشه ی ارباب و احوالم بد است
آه!!..درگیرِ یک امضا مانده ام دلخسته ام

یادِ موکب ها بخیر و یادِ پرچم ها بخیر
از زیارت باز هم وا مانده ام دلخسته ام

با سکوتِ خود به جایی می رسم قطعاً که نه..
مات و مبهوت از مداوا مانده ام دلخسته ام

بغضِ من باید بتَرکد باز بارانی شوم..
دور از الطافِ دریا مانده ام دلخسته ام

این همه دلتنگی ام را کاش می دیدی حسین
بی تو..ماندم از چه برپا مانده ام دلخسته ام

خستگی های مرا با یک براتی رفع کن..
من‌بلاتکلیف در جا مانده ام دلخسته ام

مانده ام آیا قبولم می کنی در هیئتت..
بی ثمر در قلبِ دنیا مانده ام دلخسته ام

کاش قلبِ مادرت راضی شود از دستِ من
در پی لبخندِ زهرا مانده ام دلخسته ام

  • شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:09
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین حسینی -(چِهِل روزه بی تو سفر کرده‌ام سفر سوی شامِ خطر کرده ام) * هستی محرابی

416
1

اربعین حسینی -(چِهِل روزه بی تو سفر کرده‌ام سفر سوی شامِ خطر کرده ام) #اربعین_حسینی_زبانحال
#حضرت_زینب_با_برادر

چِهِل روزه بی تو سفر کرده‌ام
سفر سوی شامِ خطر کرده ام

سرت روی نی شد جلودارِ من
ز بازارِ شامی گذر کرده ام

که تا سنگِ شامی نبارد سرت
خودم را جلویت سِپر کرده ام

در آن کوچه بازار با اشک و آه
تو را روی نیزه نظر کرده ام

تویی رازِ عشقِ شبِ تارِ من
ز داغِ تو خون بر جگر کرده ام

نمانده مرا طاقتی چون که بس
ز خونت فقط دیده تر کرده‌ام

به من هتکِ حرمت شده بینِ شام
من از کودکان دفعِ شّر کرده‌ام

من و هیجِده ماهِ نیزه سوار
شبم را ز روضه سحر کرده ام

در آن کاخِ جلاد و بزمِ شراب
ز چشمِ حرامی حذر کرده ام

نگویم دِگر ای همه هستی ام
چگونه بدونِ تو سر کرده ام

مدینه غمِ مادر و یادی از
غم و غصه های پدر کرده ام

ببین زینبِ تو زمینگیر شد
لبت خیزران خورده و پیر شد

#بداهه
#هستی_محرابی

  • شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:38
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

اربعین -(شورِ عشقِ تو مرا دنبالِ محمل میکشاند در رکابِ ساربان منزل به منزل میکشاند) * هستی محرابی

433

اربعین -(شورِ عشقِ تو مرا دنبالِ محمل میکشاند  در رکابِ ساربان منزل به منزل  میکشاند) #سلام_علی_قلب_زینب_الصبور

شورِ عشقِ تو مرا دنبالِ محمل میکشاند
در رکابِ ساربان منزل به منزل میکشاند

رفته ام با ساربان منزل به منزل کو به کوی
موجِ دریا می نشاند و سوی ساحل می کشاند

ای غریبِ نینوا زینب چه دیده کربلا
اینچنین از دردِ آن صد ناله از دل میکشاند

ماه، امشب شرمسار است از نگاهِ غربتت
بر نقابِ روی خویش ابری به حائل میکشاند

شرحِ غمها را نگفتم روی نعشِ کشته ها
شمر با جولان مرا سوی مقاتل میکشاند

خونِ دل خوردم بسی جانِ برادر این سفر
این سرت آسان مرا محفل به محفل میکشاند

گر نبود این جنگ و پیکارِ تو نورِ دیده ام
دشمن آئینِ پیمبر را به باطل میکشاند
...................................................

آه! ای لب تشنه ی دشتِ کویرِ نینوا
خواهرت را بی تو هر جا ناقه بر گل مینشاند

شرحِ غمهای اسیری با تو گویم یک به یک
زینب و تشتِ طلا را پیش قاتل مینشاند

حسرتِ دیدارِ تو آخر مرا آنجا کشاند
تا به کاخِ دشمنت رو در مقابل می نشاند

من چه گویم از غم جانسوزِ دشتِ کربلا
خواهر غمدیده را بر کوهِ مشکل مینشاند

هر چه دیدم از مدینه، کربلا تا شهرِ شام
زینبت را هر بلا بر صبرِ کامل مینشاند

تا که دیدم اصغرِ نشکفته را پرپر به خون
گویی جانِ زینبت زهرِ هلائل می چشاند

#هستی_محرابی

  • شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:41
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب

شعر:مصیبت حضرت زینب سلام الله علیه * دانیال تقوی

690
2

شعر:مصیبت حضرت زینب سلام الله علیه زبانحال حضرت زینب(س)
در اسارت بد غرور ما جریحه دار شد
خواهر پرده نشینت راهیه بازار شد
گفته بودی من اسیری میروم باشد ولی
از جسارت ها نگفتی که به ما بسیار شد
ای برادر روزه بودم روزه خواری کرده ام
آنقدر چوب از عدو خوردم که تا افطار شد
داغ اصغر کرده بیچاره ربابت را ببین
نیمه شب گوید که ساکت تر علی بیدار شد
این بیابان ها پر از خار مغیلان بوده و
با قدم‌های رقیه دخترت هموار شد
دخترت گم شد شبی را من نمیدانم چرا
بعد از آن شب او ضعیف و لاغر و بیمار شد
ابتدای شام ویران سنگ باریدن گرفت
بارشش رونق گرفت و حالتش رگبار شد
هر چه گفتم از مسیر خلوتی ما را ببر
بین بازار یهودیها ز ما دیدار شد
کِل کشیدند آن زمانی که لعینی مست مست
با سرت در بین تشتی وارد دربار شد

  • دوشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 11:01
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

پیاده روی اربعین -(از چه حیران شده ای اهلِ بُکا؟روضه که هست) * محسن راحت حق

433

پیاده روی اربعین  -(از چه حیران شده ای اهلِ بُکا؟روضه که هست) از چه حیران شده ای اهلِ بُکا؟روضه که هست
کربلا قسمت مان نیست..بیا روضه که هست

حسرت و آه همه جای خودش..موج بزن
همّتی..ناله کن از سوز و نوا..روضه که هست

حرم الله شده محفلِ اشک و بپذیر...
که حرم نیست اگر،شکر خدا روضه که هست

همه دنبالِ علاجیم ..علاج است حسین
نرو اینقدر به دنبالِ دوا روضه که هست

همه ی سال بیادِ حرمش ..سینه زنیم...
پُر ز امیّد و رجائیم چرا روضه که هست

فاطمه چادرِ خود را به سرم پهن نمود
می رسد مطمئناً خیرِ نسا..روضه که هست

کشته ی اشک!..هنوز اشکِ بصر می طلبد
چشمه ی اشک بجوشان ز صفا روضه که هست

همه دیدیم چه الطافِ کثیر از هیئت...
گر نشد قسمت مان کرببلا روضه که هست

  • دوشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:06
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین حسینی -(انتهای این دو راهی کربلاست یا ببر یا زنده خاکم کن حسین) * هستی محرابی

405

اربعین حسینی -(انتهای این دو راهی کربلاست یا ببر یا زنده خاکم کن حسین) انتهای این دو راهی کربلاست
یا ببر یا زنده خاکم کن حسین

#زیارت_اربعین
#هستی_محرابی

  • دوشنبه
  • 14
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:08
  • نوشته شده توسط
  • 09113526529
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

مشتاق کربلا(بزار آقا منم شوم کرب وبلایی) * رضا ترابی گیلده

668

مشتاق کربلا(بزار آقا منم شوم کرب وبلایی) ◾مشتاق کربلا
تا کربلا رو می شنوم دلم میگیره
تا روضه ها رو می شنوم دلم میگیره
بس که دلم تنگ ِ برای حرم ِ تو
نام شما رو می شنوم دلم میگیره

من از دوعالم که تو رو تنها گزینم
یه عمریه مُهر تو بوده بر جبینم
آقا نظر کن تو به این دل حزینم
بزار که کربلای تو منم ببینم

الهی جون من شود آقا فدایت
مزن تو دست رد به سینه ی گدایت
تمام آرزوی من فقط همینه
میخوام که اربعین بیام به کربلایت

آقا تو که بر همه کس گره گشایی
ببین منو که اومدم بهر گدایی
خسته شدم ازین همه آقا جدایی
بزار آقا منم شوم کرب و بلایی

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

مصائب حضرت زینب -(از فراق من و دلدار چهل روز گذشت) * محمود مربوبی

540

مصائب حضرت زینب  -(از فراق من و دلدار چهل روز گذشت) از فراق من و دلدار چهل روز گذشت
از شب آخر دیدار چهل روز گذشت
@hosenih
از همان شب که زن و بچه ی دلخونت را
من شدم قافله سالار چهل روز گذشت

از شبی تلخ که همراه یتیمان بودم
وسط شعله گرفتار چهل روز گذشت

از شب شام غریبان که زمین می افتاد
پسرت با تن تبدار چهل روز گذشت

از غروبی که تنت زیر سم مرکب رفت
من شدم بی کس و بی یار چهل روز گذشت

از غروبی که دو تا دخترکانت مردند
پشت یک بوته ای از خار چهل روز گذشت

وای بر من ، ز شب غارت معجرهامان
دور از چشم علمدار چهل روز گذشت

از جسارت به من و هلهله ی نامردان
وسط کوچه و بازار چهل روز گذشت

از قد خم شده و موی سپیدم پیداست
چه بر این سینه ی خونبار چهل روز گذشت

من که یک روز جدا از تو شدم ، پژمردم
باورم نیست که این بار چهل روز گذشت

تو خودت از سر نی خوب تماشا کردی
که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 18:52
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین -(از بین برو بیاهای شهر) * مرتضی سراوانی گرگانی

995

اربعین  -(از بین برو بیاهای شهر) از بین برو بیاهای شهر
از پشت پنجره ی بی کسی
با قلب شکسته میدم سلام
میدونم به داد من میرسی
آقا سلام / روضمو خلاصه بگم و والسلام
آقا سلام / پارسال کجا بودم حالا امسال کجام
آقا سلام / با پای دلم مسافر کربلام
(خوب میدونی که چقد آقا
دلم برای دیدنت تنگه)
خوب میدونم اگه جاموندم
یه جای کارم داره میلنگه ۲
آه کربلا آه کربلا آه کربلا ۲

با اینکه حقمه راهم ندی
با اینکه حق منه این فراق
اما جسمم توی ایرانه و
جامونده دلم توو خاک عراق
سربار شدم / یک عمره برات مایه ی آزار شدم
سربار شدم / توو حلقه ی معصیت گرفتار شدم
سربار شدم / غیر تو به هر کی رو زدم خوار شدم
راه کربلا اگه بسته ست
مسیر قلبم به حرم بازه
توبه کردم از گناهایی
که منو از چشم تو میندازه ۲
آه کربلا آه کربلا آه کربلا ۲

این روزا خاطره ی اربعین
یادش غصه ی جگرسوزمه
با غم به عکس حرم زل زدن
چن وقته عادته هر روزمه
هرجاست حرم / توو سینه ی عشاق تو برپاست حرم
هرجاست حرم / واسه من نوکر همه دنیاست حرم
هرجاست حرم / هرجا که دلی بشکنه اونجاست حرم
کُلّ ارضٍ کربلا یعنی
توو خونه هم میشه مسافر شد
تا توو قلبمون حرم داری
میشه از این فاصله زائر شد ۲
آه کربلا آه کربلا آه کربلا ۲

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 20:04
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 آرمان صائمی

اربعین زمینه -(بعد عمری همراهمی) * آرمان صائمی

474

اربعین زمینه -(بعد عمری همراهمی) بعد عمری همراهمی
رفیق نیمه را شدی
من راهی اسارت
تو ساکن کربلا شدی
-
چهل روز شکستم
چهل روز بریدم
چهل روز ندیدی
که من چی کشیدم
-
حال و روزم تعریفی نداره
دل تنگم از تو گله داره
-
بنددوم
-
چشم تو که دور دیدن
غرورم و‌شکستن
عصر ظهر عاشورا
دست زینبت رو بستن
-
نشد تا بمیرم
تو این غم برا تو
شنیدم رو نیزه
عزیزم صداتو
-
اخه من کجا و معجره پاره؟
دل تنگم از تو گله داره
-
بندسوم
-
اومدم پیشت اما
صورت من کبوده
داغ قلب این خواهر
از محله ی یهوده
-
نپرس از رقیه
نشد تا بمونه
تا اسمت رو می برد
می خورد تازیونه
-
خدا واسه ی هیچکسی نیاره
دل تنگم از تو گله داره
-

  • سه شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:34
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 رضا ترابی گیلده

در ره ِ عشق یک قدم آقا تو بر ما هدیه کن * رضا ترابی گیلده

354

در ره ِ عشق یک قدم آقا تو بر ما هدیه کن مسافر کربلا در اربعین

سال ها پیش در پی ِ ویزا بودیم این زمان
منتظر بر مُهر و یک امضا بودیم این زمان

گر چه ایام عزا بود و ولی ذوقی دگر
چونکه ماهم زائر مولا بودیم این زمان

ساک بر دوش و پیاده در ره ِ کرب وبلا
همسفر با زینب کبرا بودیم این زمان

از نجف تا کربلایش هر قدم تا هر قدم
یاد تنها وارث زهرا بودیم این زمان

حال امسال ای عزیز فا طمه جا مانده ایم
خود که دانی با تو ما هم پا بودیم این زمان

در ره ِ عشق یک قدم آقا تو بر ما هدیه کن
اربعین چون با تو ما یکجا بودیم این زمان

  • چهارشنبه
  • 16
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 00:06
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب

تو ماندی و صحرا، چهل روزِ پیش * مرضیه عاطفی

695

تو ماندی و صحرا، چهل روزِ پیش -لطفا حق روضه ادا شود-

تو ماندی و صحرا، چهل روزِ پیش
غریبانه! تنها...چهل روزِ پیش

تو را با تنی خفته در خاک و خون
سپردم به صحرا، چهل روزِ پیش

زمین بر سر و سینه زد! گریه کرد
برای تو دریا، چهل روزِ پیش

نبودی و بستند دست مرا
به زنجیرِ غم ها، چهل روزِ پیش

ببین که شکسته مرا داغ تو
جوان بودم امّا چهل روزِ پیش

زمین خوردی و بود دور و برت
چه جنجال و دعوا، چهل روزِ پیش

رقم خورد با کینۂ حرمله(لع)
تمام بلایا، چهل روزِ پیش

به تو نیزه زد شمر(لع) و بعدش گذاشت
به روی تنت پا...چهل روزِ پیش

خودم دیدم آبت نداد و برید
سرت را همین جا، چهل روزِ پیش

سرت را که نه! بلکه بر نیزه زد
دلِ زینبت(س) را، چهل روزِ پیش!

#ألسلام_علیک_یاقتیل_ٱلعطشان_یاحسین
#آجرک_ٱلله_یا_صاحب_ٱلزمان_عج
#ای_امان_از_دل_زینب_س
#اربعین_حسینی_تسلیت
#مرضیه_عاطفی

  • پنج شنبه
  • 17
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 01:28
  • نوشته شده توسط
  • مرضیه عاطفی
ادامه مطلب

اربعین مناجات امام حسین -(بعد یک سال دویدن نرسیدن سخت است ) * سید مهدی جلالی

847
1

اربعین مناجات امام حسین -(بعد یک سال دویدن نرسیدن سخت است ) بعد یک سال دویدن نرسیدن سخت است
گر پر و بال شود بسته پریدن سخت است

بعد یک سال صبوری ز فراق حرمت
اربعین آید و صحن تو ندیدن سخت است

ما به شیرینی رنج سفر عادت داریم
پای بی تاول و دل از تو بریدن سخت است

ما که یک سال ز نانِ سر سفره زده ایم
جز به راه غم تو توشه خریدن سخت است

حرف ویزا و گذرنامه و "مهران" نزدن
‌نغمه های هَلَبیکُم نشنیدن سخت است

گر حرم روزی ما نیست ولی روضه که هست
روضه ی طفل تو هر چند شدیدا سخت است

گفت بابا حرمت سوخت دویدم اما
پا برهنه به روی خار دویدن سخت است

سر من رفت ز بس بر سر من داد زدند
بر سر دختر تو نعره کشیدن سخت است

دوست دارم بزنم بوسه سرت خوب شود
بر رگ حنجر تو بوسه ولیکن سخت

  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:47
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حسین نوری

اربعین -(قطره به قطره به یاد سقا ) * حسین نوری

404

اربعین  -(قطره به قطره به یاد سقا ) بند اول

قطره به قطره به یاد سقا
راهی شدن موجا سمت دریا
سِیلی خروشان میون جاده...
تا کربلا با پای پیاده...

آسمون همسفر ، با ملائک شده!
کعبه هم ، راهیِ ، این مناسک شده

آه ، بی سر و سامونه
قلبی که مجنونه 2

آه ، یا ابی عبدالله(ع)

بند دوم

لشکر به لشکر تو راه زینب
سینه زنای سپاه زینب

پای برهنه یه نذری دارن
پرچم حقُّ و زمین نذارن

علم این مسیر ، علم زینبه
پادگان قیام ، حرم زینبه

آه ، بی سر و سامونه
قلبی که مجنونه 2

آه ، یا ابی عبدالله(ع)

بند سوم

بین‌ شلوغی تو این تلاطم
از دست دنیا میخوام بشم گم

میام پیاده با سر به زیری
دست دلم ‌رو میشه بگیری؟

هرکی تو این مسیر ، به حرم عازمه
چش به راهش شده ، مادرت فاطمه

آه ، بی سر و سامونه
قلبی که مجنونه 2

آه ، یا ابی عبدالله(ع)

بند چهارم

چشمامو بستم تو اوج‌ گریه
دارم ‌به جای بی بی رقیه

با پای خسته پیاده میرم
دل تو دلم نیست زبون میگیرم

تو همین ‌صحرا بود ، که شدی بی پناه
بی بی جانم تورو ، میزدن بین ‌راه

آه ، بی سر و سامونه
قلبی که مجنونه 2

آه ، یا ابی عبدالله(ع)

بند پنجم

اشکای چشما چقد زُلاله
وقتی می باره واسه سه ساله

با اینکه بانیِّ اربعینه
داغ زیارت داره توسینه

سه ساله ضامن همه جامونده هاس
یکی از رحمتاش جواز کربلاس

آه ، بی سر و سامونه
قلبی که مجنونه 2

آه ، یا ابی عبدالله(ع)

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 09:05
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حسین نوری

زمینه جامونده های اربعین -( دوباره تو خیالم - باگریه دم می گیرم) * حسین نوری

911
2

زمینه جامونده های اربعین  -( دوباره تو خیالم - باگریه دم می گیرم) دوباره تو خیالم - باگریه دم می گیرم
آخرش از فراقت - میمیرم

میخونم از زبون همه جامونده ها
که برسه به گوش تموم زائرا
اونایی که رسیدن حرم کربلا
ای خدا

باشه آقا - دوباره منم و فراق و دوری
باشه آقا - با غم دوری می سازم یه جوری
باشه آقا - باشه آقا

از تو رسیده خیلی - به منه بی سرو پا
چی شده رام ندادی - کربلا

آرزوی من این بود مث جابر بشم
بار سفر ببندم یه مسافر بشم
تاروز اربعین کربلا زائر بشم
ای خدا

باشه آقا - تا سال دیگه منتظر می مونم
باشه آقا - سینه و میزنم و ازت می خونم
باشه آقا - باشه آقا

تو و کرامت و جود - ما و دل پریشون
نگاهی کن آقا به - دلهامون

دوباره میخونم با قلبی زار و حزین
میگرم اذن روضه من ز ام البنین
مجلس روضه میخواد شهرمون تو همین
اربعین

باشه آقا - بانام زیبای تو جون می گیرم
باشه آقا - خدا کنه تو روضه ها بمیرم
باشه آقا - باشه آقا

  • پنج شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:40
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 امیرحسین سلطانی

زمینه اربعین -(منم و یک اربعین،رنج دوری از تو) * امیرحسین سلطانی

485

زمینه اربعین  -(منم و یک اربعین،رنج دوری از تو) ?بند اول

منم و یک اربعین،رنج دوری از تو
منم و یک اربعین،دردِ بی تو بودن
منم و یک اربعین،سر تو روی نیزه
منم و یک اربعین،داغت ای بی کفن

خواهرت رسیده پاشو
پاشو من بگم تو بشنو

چهل روز تورو ندیدم
پاشو از سفر رسیدم

رسیدم اما ناتوون
رسیدم اما نیمه جون
رسیدم اما قدکمون
حسین

پاشو مظلوم،داداش حسین

?بند دوم

منم و یک اربعین،حرف از شام و کوفه
منم و یک اربعین،شرح از دسته بسته
منم و یک اربعین،ضرب تازیونه
منم و یک اربعین،پر و بال شکسته

خواهرت رسیده پاشو
پاشو من بگم تو بشنو

چهل روز تورو ندیدم
پاشو از سفر رسیدم

چی بگم از این اسارت
چی بگم من از جسارت

چی بگم خودت که دیدی
منو میزدن می دیدی

منو میزد چه بی امون
تورو میزد با خیزرون
چی بگم قاصره زبون
حسین

پاشو مظلوم،داداش حسین

?بند سوم

منم و یک اربعین،هر روزش مصیبت
منم و یک اربعین،آه و اشک و حسرت
منم و یک اربعین،حرف از این جماعت
منم و یک اربعین،طعنه و حقارت

خواهرت رسیده پاشو
پاشو من بگم تو بشنو

چهل روز تورو ندیدم
پاشو از سفر رسیدم

چی بگم برات میدونی
داری از چشام میخونی

چی بگم من از خرابه
گفتنش واسم عذابه

نپُرس ازم از دخترت
جواب نداره خواهرت
آخه بُردن براش سرت
حسین

پاشو مظلوم،داداش حسین

  • شنبه
  • 26
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 17:28
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

شعر و سبک زمینه اربعین از امیر حسین الفت -(خسته ام و بی شکیب) * امیر حسین الفت

512

شعر و سبک زمینه اربعین از امیر حسین الفت -(خسته ام و بی شکیب) خسته ام و بی شکیب
غمزده و دل غمین
قسمتم آخر نشد
کرببلا اربعین

تشنه لبان در پی
آب بقا می روند
پای پیاده همه
سوی منا می روند

ذکر دل های بی تاب ما
اللهم الرزقنا کربلا ۲

کرببلا کرببلا کرببلا کرببلا ۴

اهل جنان گوئیا
سوی جنان می روند
در طلبش مرد و زن
پیر و جوان می روند

پای ضریح حسین
فاطمه با چشم تر
گیرد از این زائران
گرد و غبار سفر

رویای شیرینم کربلا
خوابت را می بینم کربلا

کرببلا کرببلا کرببلا کرببلا ۴

  • یکشنبه
  • 9
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

شوراحساسی امام حسین -( حرف بین نوکرا این سخنه) *

467

شوراحساسی امام حسین  -( حرف بین نوکرا این سخنه) حرف بین نوکرا این سخنه

اربعین حرم میریم یانمیریم

خدا اون روز و نیاره بسته شه

بخدا دق میکنیم و میمیرم

خاطرات کربلا یادم میاد

توی این دلم چه غوغا میشه

هی دارم فکر میکنم گه اربعین

برات کرببلام امضا میشه

حسین برسون منو حرم
حسین اربعین بامادرم

این دلم یک دل سیر حرم میخواد

بخدا تنگه دلم براحرم

روز وشب تموم دغدغم اینه

نکنه که اربعین حرم نرم

تا حالا اینطوری دلتنگ نشدم

دله من ضعف میره واسه کربلا

یه کاری کن این مریضی دفع بشه

اربعین بیایم حرم با رفقا

حسین برسون منو حرم
حسین اربعین بامادرم

شاعر:حسین نوروزی

  • سه شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 22:17
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

واحدپیاده روی اربعین -( گرفته قلبم و شور و نوا) * محسن طالبی پور

493

واحدپیاده روی اربعین  -( گرفته قلبم و شور و نوا) گرفته قلبم و شور و نوا
دارم می رم پیاده کربلا
می رم زیارت خون خدا
خدایا شکرت که تو این راهم
منم جزء زائرای شاهم
به لطف فاطمه س که قسمتم شده آروم آروم می رم به سمت کربلا
شریک من شدن تو این زیارتم امام و رهبر و همه جامونده ها
قدم قدم تا کربلا
می گم حسین یا کربلا
یا کربلا

داره میاد نسیم کربلا
بوی خوش ازحریم کربلا
از مرقد کریم کربلا
نمونده راهی دلم آشوبه
چشام رو به گنبد محبوبه
اگه خدا بخواد می خوام تو این سفر با تشنگی برم به پابوس آقام
می خوام با هر نفس درپای هرستون حسین حسین بگم بگیره این صدام
حسین حسین ای جان من
ای دلبر عطشان من
حسین حسین

  • یکشنبه
  • 23
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 12:22
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

اربعین -(عزیز خواهر ببین که زار و دلغمینم) *حاج رضا محمدی ولایی

419

اربعین -(عزیز خواهر ببین که زار و دلغمینم) سبک(ای بابا حکایتی شده مویم...)

عزیز خواهر
ببین که زار و دلغمینم

ببین برادر
ز داغ هجر تو حزینم

امیر بی سر
نگر که بال و پر شکسته زائر تو اربعینم

یاحسین--حزین و سوگوارم من
یاحسین--ببین که بی قرارم من
یاحسین--غمین و اشکبارم من

یاحسین حسین حسین حسین مولا

چهل روزه من
که از غم تو بیقرارم

چهل روزه من
اسیر فرقه ی شرارم

چهل روزه من
حسین حسین به زیرلب کفیل جمع سوگوارم

آمدم--دلم ز محنت آکنده
آمدم--رقیه دل ز ما کنده
آمدم--ولی خجیل و شرمنده

یاحسین حسین حسین حسین مولا

  • چهارشنبه
  • 3
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 23:26
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمینه اربعین -(چهل روزه ندیدمت غریبِ مادر) * الیاس محمدشاهی

1691

زمینه اربعین -(چهل روزه ندیدمت غریبِ مادر) بند اول

چهل روزه ندیدمت(غریبِ مادر3)
از سَفره کوفه وشام(اومده خواهر3)

اللهی من بشم فدات،خیلی دلم تنگه برات
جانم حسینم
موی سرم گشته سفید،قامتم از غصه خمید
ای نورعینم

کناره من بود،سرت روی نی
زینب و بردن،تو مجلس می

(واویلتا2آه وواویلا3)

بند دوم

خواهر کناره قبره تو(هی میره از حال3)
یادم میاد کشوندنت (میونه گودال3)

با شمشیر و با نیزه ها ، میزدنت حرومیا
بابغض و کینه
خودم دیدم نشست باپا،شمره ستمگر بی حیا
به روی سینه

بردن به غارت،پیرهن تو
رفتن با مرکب،روی تن تو

(واویلتا2آه وواویلا3)

بند سوم

چهل روزه نداشته ام(یه خوابه راحت3)
مونده توی خرابه ها(طفله سه سالت3)

به گوشه پارش خندیدن،مردا به دورش رقصیدن
ای داداش من
یتیمی بود براش عذاب،غش کرد توی بزم شراب
تو آغوش من

میگفت ای عمه،بابامو میخوام
جون داد رو خاکا،جلوی چشمام

(واویلتا2آه وواویلا3)

  • سه شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:01
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 الیاس محمدشاهی

زمینه اربعین -(جامونده ام حسین جان از عاشقان و خوبان) * الیاس محمدشاهی

468
-1

زمینه اربعین -(جامونده ام حسین جان از عاشقان و خوبان) بند اول

جامونده ام حسین جان،از عاشقان وخوبان
امسال باید بمونم ، اربعین و در ایران

دلم تو سینه بیتاب،برا ضریحت ارباب
میسوزم از جدایی،حسین گداتو دریاب

حاله منو میدونی،بدجور خرابم آقا
با دوری از حریمت ، نده عذابم آقا

ارباب من حسین جان

بند دوم

اسمت روی لبامه،فیض علی الدوامه
اُنظر اِلینا حسین ، زیارتت دعامه

رؤیای این شبامی،بغض توی صدامی
وقتی میآم توروضه،علته گریه هامی

اشکِ چشام گواهه،خستم زِ هجر ودوری
تاکی بسازم آقا ، با این غم صبوری

ارباب من حسین جان

بند سوم

ای همه کس و کارم، میبینی بیقرارم
شبهای جمعه آقا ، در ماتمت میبارم

درسته روسیاهم ، اگر که پر گناهم
اما خوشم ازاینکه،تو میکنی نگاهم

کرب و بلا رو بازم، قسمت بکن ببینم
بیآم یه گوشه ای از،حرمه تو بشینم

ارباب من حسین جان

  • سه شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1400
  • ساعت
  • 22:08
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن طالبی پور

شور، کربلا، امام حسین، محسن طالبی پور -(تو عراقی و من ایرانم جان رسیده به لبم آقا) * محسن طالبی پور

543
2

شور، کربلا، امام حسین، محسن طالبی پور  -(تو عراقی و من ایرانم جان رسیده به لبم آقا) تو عراقی و من ایرانم جان رسیده به لبم آقا
ناله می کنم از این دوری کربلا بطلبم آقا
ای آقا بی تابم بی تابم بی تابم
ای آقا دریابم دریابم دریابم

می بینی دارم از این چشمام خوشه های غم و می چینم
این سرود روی لبهامه کی ضریح تو رو می بینم
ای آقا گر چه من برای تو ننگم
اما باز دلتنگم دلتنگم دلتنگم

تو که مثل علی و زهرا در به در پی گدا هستی
باورم نمی شه درهای کربلاتو روی من بستی
ای آقا محتاجم محتاجم محتاجم
کربلاست علاجم علاجم

ترسم اینه بمیرم آقا توی سینه بمونه آهم
ترسم اینه نبینم دیگه کربلای تو رو ای شاهم
ای آقا تو قلبم بیداده بیداده
ای آقا اسم من از قلم افتاده

  • شنبه
  • 22
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • محسن طالبی پور
ادامه مطلب
سید ناصر ولائی زنجانی

اربعین -(من به گلزار عطش چشم تر آوردم حسین) *سید ناصر ولائی زنجانی

469

اربعین -(من به گلزار عطش چشم تر آوردم حسین) من به گلزار عطش چشم تر آوردم حسین
بر طواف ماه رویت اختر آوردم حسین
از دل دریای غم با بار سنگین فراق
قامتی خم گشته و چشمی تر آوردم حسین
اربعین شد این چهل بر من چهل سالی گذشت
پیر گشتم تا که این مدّت سر آوردم حسین
بی رُ خَت روزم سیه شد وز غمت مویم سفید
از مصائب سینه ای پر اخگر آوردم حسین
داغداران از اسارت دیده تر بر گشته اند
سوگواران را به پیشت از سر آوردم حسین
دیدن زخم گلویت آتشم زد سوختم
از دل سوزان نشان خاکستر آوردم حسین
دیده ودل هردو شد خون وز سرشک غرق خون
بر مزارت لاله های احمر آوردم حسین
باحجاب خود نمودم پاسداری از حجاب
دختران راسر به سر با معجر آوردم حسین
اشکریزان پس گرفتم از عدو پیراهنت
یادگار مادرت را در بر آوردم حسین
غنچة نشکفته ای در سینة تو تشنه خفت
یاد زخمش ناله ها از دل بر آوردم حسین
شد رباب ازداغ طفلش همنشین با آفتاب
داغدیده مادری بر اصغر آوردم حسین
برسر نیزه لبت قرآن تلاوت می نمود
خون دل بردیده ها زان منظر آوردم حسین
بسته پای حضرت سجاد بر زنجیر بود
زخمی و بیمار را زان معبر آوردم حسین
در خرابه گوهری پنهان نمودم زیر خاک
گوشواری را نشان زان گوهر آوردم حسین

خواندم از حق بودنت در شهر کوفه خطبه ای
حجّت از قرآن و از پیغمبر آوردم حسین
نکته ها گفتم به هرجا بسکه از ظلم یزید
تا دمار از روزگار او بر آوردم حسین
خواهرم کلثوم بر احوال لیلا میگریست
عمّه ای دلخون ز داغ اکبر آوردم حسین
درمصائب با پیامت ایستادم مثل کوه
من به اعجاز کلامت باور آوردم حسین
روز عاشورا اگر بر یاریت یاری نماند
عاشقان را تا به محشر یاور آوردم حسین

  • شنبه
  • 5
  • تیر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
حاج ناصر تبسمی اردبیلی

اربعین -(ماه در گردش خود مات و پریشان می رفت) *حاج ناصر تبسمی اردبیلی

308

اربعین -(ماه در گردش خود مات و پریشان می رفت) ماه در گردش خود مات و پریشان میرفت
باد از جور فلک پیش سلیمان میرفت

باد و ابر و مه و خورشید و فلک افسرده
شفق آلوده بخون گشته گریزان میرفت

شام شرمنده شد از فعل بد اندیشانش
چون دل آزرده از او پرتو ایمان میرفت

صاحب عصر همان مفترض الطاعه امام
جگرش سوخته چون لاله ی نعمان میرفت

اسرای علوی گوهر دریای شرف
به ستوه آمده در محبس دونان میرفت

زینب آن خسته و ماتم زده زانو به بغل
با هزاران گله با دیده ی گریان میرفت

آرزوهای عروسیکه بدل مدفون شد
بال و پر سوخته از غایت حرمان میرفت

سینه ها ز آتش مهر رخ جانانه کباب
صد زلیخا ز غم یوسف کنعان میرفت

از شمیم چمن سرخ قبا دستانش
سوره ی حمد به آواز خوش الحان میرفت

شب هجران سپری گشته وصال آمده بود
اشک شوق و هوس از دیده ی طفلان میرفت

اربعین شهدای شه دین بود قرین
بهر آن بزم عزا قاری قرآن میرفت

مادر از داغ پسر ناله ی جانسوزی داشت
خواهرانی که همه با دل سوزان میرفت

کاروان و جرس و اشتر و یک عدّه یتیم
برگزاران شب شام غریبان میرفت

طوطیان از سفر هند شکر می آورد
به نثار قدم خسرو خوبان میرفت

خواهری مضطرب از حادث ویرانه ی شام
که چه گوید به پدر از گل خندان میرفت

گر چه از جور لئیمان خطاکار " صفا "
زین غم از دیده ی خود اشک چو باران میرفت

  • دوشنبه
  • 4
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 21:40
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 رضا محمودی عارف زنجانی

زبانحال حضرت زینب(س) اربعین -(‍ زینبم با دل زار آمده ام) * رضا محمودی عارف زنجانی

410

زبانحال حضرت زینب(س) اربعین -(‍ زینبم با دل زار آمده ام) ‍ زینبم بادل زارآمده ام
بهردیدارنگارآمده ام

زینبم عاشق سرمست حسین
دیدن مرقدیارآمده ام

زینبم خواهرشاه زمنم
بادل پرزشرارآمده ام

زینبم گلشن من گشته خزان
نغمه خوان همچوهزارآمده ام

زینبم داغ حسین پیرم کرد
به بلاگشته دچارآمده ام

زینبم خسته زشام وکوفه
باهمه خردوکبارآمده ام

زینبم حیف رقیم مانده
خجل ازآن گل یارآمده ام

به درت عارفم ای جان جهان
غرق عصیانم وخوارآمده ام

  • یکشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 12:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اربعین -(بردار سر ز خاک منم خواهرت حسین) * ناشناس ؟؟؟

354

اربعین -(بردار سر ز خاک منم خواهرت حسین) بردار سر زخاک منم خواهرت حسین
از شهر شام آمده ام با سرت حسین

از گوشه مزار تو ای شاه بی کفن
آید هنوز زمزمه مادرت حسین

یادش به خیر چون که رسیدم به کربلا
دست مرا گرفت علی اکبرت حسین

آغوش باز کن که سکینه رسیده است
او را بگیر بار دگر دربرت حسین

حالا که حرف نیزه و از نبش قبر نیست
برگو کجاست قبر علی اصغرت حسین

می خواستم که آب بریزم به قبر تو
یاد آمدم که تشنه جدا شد سرت حسین

خاک مزار تو به سرم تا که ریختم
یاد آمدم که خاک نشد پیکرت حسین

جسم کبود و زخمی من شاهد من است
خیلی مرا زدند سرِ دخترت حسین

خیلی زدند خنده به اشکم زنان شام
پای سرِ تو و سرِ آب آورت حسین

بزم شراب و پرده نشینان فاطمه
ای کاش مرده بود دگر خواهرت حسین

ای کاش خورده بود به لبهای خواهرت
چوبی که زد عدو به لبِ اطهرت حسین

جانِ سر بریده حلالش نمیکنم
آنکه شراب ریخت کنارِ سرت حسین

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:41
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اربعین فراق کربلا -(دلــــم تنگ است ، دلتنگ حـرم هستــــم خدا داند) * محمد علی قاسمی

405

اربعین فراق کربلا -(دلــــم تنگ است ، دلتنگ حـرم هستــــم خدا داند) دلــــم تنگ است ، دلتنگ حـرم هستــــم خدا داند
که می داند چه حالی دارم آقاجان ، که می داند؟

بلی ، آلـــــــوده هستـــم جای من کرببلایت نیست
ولی ارباب جرم بنــده را بخشـــــــوده می خواند

اگـــر فـــرزند خوبی هم نبـــودم که نبـــودم، لیک
پـــدر فــــــرزند بد را هم ز پیش خـــــود نمی راند

خلاصه باتمــــامِ روسیـــــــــــــــاهی دوستت دارم
که می داند چگونه دوستت دارم ، که می داند؟

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:47
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 محسن صرامی

اربعین آرزوی کربلا -(با توسل به شكوه علم انشاالله) * محسن صرامی

436
1

اربعین آرزوی کربلا -(با توسل به شكوه علم انشاالله) با توسل به شكوه علم انشاالله
زائر كربوبلا ميشوم انشاالله

نا اميد از كرم شاه شهيدان نشوم
به گدا لطف كند از كرم انشاالله

منت اش بر سر عشاق خودش بوده و هست
ميكشم باز نفس در حرم انشاالله

از نجف راهي مشايه شدن ميخواهم
ميزنم پاي پياده قدم انشاالله

خاطرم نيست كجا بود دقيقأ اما
عربي گفت مي آيد عجم انشاالله

حسرت لذت مشايه كشيدن سخت است
برطرف ميشود اين درد و غم انشاالله

ميشود باز نصيبم دم باب القبله
سجده ي شكر كنم دست كم انشاالله...

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد