اربعین حسینی

مرتب سازی براساس
 میثم مومنی نژاد

اربعین -(نگاه از زائر خود بر نداری) * میثم مومنی نژاد

390

اربعین -(نگاه از زائر خود بر نداری) نگاه از زائر خود بر نداری
ز گریه نوحه ای بهتر نداری

زیارت نامه ی بالای سر را
کجا باید بخوانم ، سر نداری

  • دوشنبه
  • 5
  • مهر
  • 1400
  • ساعت
  • 10:52
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 احمد ایرانی نسب

اربعین -(سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند) * احمد ایرانی نسب

1167
1

اربعین -(سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند) سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند
لطف تو هر طِیبی را عاقبت حُر می کند

زمزم و کوثر میان چشم من جوشیده است
پس گلابِ این گُلِ پژمرده را کُر می کند

رزق چشمم کربلا را دیدن است ، اما فراق
نان چشمان مرا هربار آجر می کند

یک سلام از پشت بام خانه دادم ، فطرست
جای خالی مرا در کربلا پُر می کند

در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی
پشت بام خانه را مرقد تصور می کند

آسمان روضه گرفت و ابر گریه می‌کند
رعد سینه می زند ، زهرا تشکر می کند

مهر تربت را که بوسیدم دلم آرام شد
سنگ هم باشم نگاه تو مرا دُر می کند

  • یکشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1400
  • ساعت
  • 11:34
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

اربعین -(آتش گرفتیم از فراق کربلایت) * محمد حبیب زاده

324

اربعین -(آتش گرفتیم از فراق کربلایت) آتش گرفتیم از فراق کربلایت
بر درد ما غیر از حرم هرگز دوا نیست

هر چند دوری جان به لب کرده‌است ما را
تسکین این درد و بلا جز روضه ها نیست

هق هق کنانیم و اضافی ...مال ماها
آقا مگر که کربلایت جا ندارد

جامانده از عشقیم و بغضی در گلومان
برگ برات ما چرا امضا ندارد

حالا که قسمت نیست پا بوست بیاییم
جایی پناه ما جز آغوش رضا نیست

ای دل بسوز و گریه کن از این مصیبت
امسال هم سهم دل ما کربلا نیست

با کوله بار کربلا در اشک نازیم
درمانده ایم و جملگی مشهد نیازیم....

  • یکشنبه
  • 2
  • آبان
  • 1400
  • ساعت
  • 11:44
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

زمینه اربعین -( چادر رو سرم / سنگ مزارته) * محمد جواد صادقی

337

زمینه اربعین -( چادر رو سرم / سنگ مزارته) چادر رو سرم / سنگ مزارته
ببین که با چه حال و روزی / خواهرت کنارته
دیدی سر از کجا در آوردم - حسینم
دیدی چقد توو راه کتک خوردم - حسینم
کنار نیزه ی تو مُردم
آبی رو که بهت ندادن عزیزم
حالا باید سر مزارت بریزم
حسینم عزیزم عزیزم عزیزم

غرق خجالتم / بارونیه چشام
ببین چقد گلایه دارم / از مصیبتای شام
تو شهری که دلم رو سوزونده - حسینم
طفل سه ساله ی تو جامونده - حسینم
جونم و به لبم رسونده
غسلش میدادن و رو دستای من بود
مثل خودت رقیتم بی کفن بود
حسینم عزیزم عزیزم عزیزم

چِل روزه که داداش / کارمه اشک و آه
به یاد لحظه ای که با سر / افتادی توو قتلگاه
یادم نمیره ضجه ی مادر - حسینم
یادم نمیره کندی خنجر - حسینم
الهی که بمیره خواهر
از روی تل به سمت مقتل دویدم
اما سرت رو بُردن و دیر رسیدم
حسینم عزیزم عزیزم عزیزم
.

  • دوشنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 10:24
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 مهدی نظری

اربعین -( تکیه بر منبر تو دادم و بالا رفتم) * مهدی نظری

362
1

اربعین -( تکیه بر منبر تو دادم و بالا رفتم) تکیه بر منبر تو دادم و بالا رفتم
روضه باعث شده تاخانه زهرا رفتم

پای من بسته شد از بار گناهان زیاد
دست و پابسته شدم روضه ات اما رفتم

اول روضه شبی چای تورا نوشیدم
چای نوشیدم و تا عرش معلا رفتم

گفته بودند حرم عرش خدای ازلی ست
اربعین آمدو من هم به تماشا رفتم

همه رفتند حرم من هم ازینجا رفتم
بی شک از برکت این سینه زنی‌ها رفتم

اول راه دلم سوخت بریدم دیگر
یک قدم راه که چون زینب کبری رفتم

بی گمان روی پر روح الامین می رفتم
بی گمان تاحرمش بی سرو بی پا رفتم

یاد زینب وسط راه زمین می خوردم
روضه می خواندم و چون ماه زمین میخوردم

از سه ساله دوسه خط روضه شنیدم ای وای
ناخود آگاه وآگاه زمین میخوردم

مادری سینه زنان راه می‌آمد آنجا
تاکه میگفت فقط آه زمین میخوردم

آب هم بود غذا بود رفیقم هم بود
یاد افتادنت ای شاه زمین میخوردم

ازحرم آمده بودم به حرم می رفتم
گاه پا می شدم و گاه زمین میخوردم

  • چهارشنبه
  • 16
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 15:37
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اربعین -( بیر زار و خسته زائرم) *استاد مهدی قلندری اردبیلی

371
1

اربعین -( بیر زار و خسته زائرم) بیر زار و خسته زائرم
قلبیمده آه و نوا
دیلدن دوشموش مسافرم
ای شاه کرب و بلا

بو بختی قاره زینبون
مأواسی گور هارادی
دیندیر غمدن یورولموشام
قارداش قلبیم یارادی

آواره اولان باجووام
گول مثلی سولان باجووام
تِل تِل آغران ساچینی
مقتلده یولان باجووام

قارداش یورلموشام ( 2 محنتده آز قالور
اخیامیم تک آلیشام
گوگلوم ایستور ئورک سوزون
بیر بیر سنلن دانیشام

دشمن بیر لحظه باخمادی
قان اولموش گوز یاشیما
بو قانلی کوینک اوسته چوخ
قمچی دگدی باشیما

ویرانه ده قالدی حسین
سس عالمه سالدیم حسین
آخر بو ننم توخیان
پیراهنی آلدیم حسین

قارداش یورلموشام ( 2 )

زنجیر ظلمیلن چکوب
غم بنده زینبووی
سندن شمریله زجر ائدوب
شرمنده زینبووی

قویدوم قالدی خرابه ده
دُرّ گنجینه می من
درده سالدیم رقیه نون
هجرینده سینه می من

تِز گلدی اجل بالاما
زهرایه مثل بالاما
بو تِزلیگه ئولمزیدی
گوز دگدی گوزل بالاما

قارداش یورلموشام ( 2 گور قارداش هاچاندی من
نالان و دیده ترم
تا آیریلدیم مدینه دن
چوللرده دربدرم

آخر فتنه فلک منی
شهریمدن ائتدی جلا
هئچ بیلمم یثرب اهلی ام
یا دشت کرب وبلا

ای جان و تنیم یارالی
مظلوم ئولنیم یارالی
قوی کربو بلاده قالیم
یوخدور وطنیم یارالی

قارداش یورلموشام ( 2

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:25
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اربعین(سینه زنی) -(گفتی: اربعین میام کرب و بلا ) *حاج سعید حدادیان

354

اربعین(سینه زنی) -(گفتی: اربعین میام کرب و بلا ) گفتی: اربعین میام کرب و بلا
اَلْوَعدِ وَفا، اَلْوَعدِ وَفا

گفتی: وعدمون حرم، پایین پا
اَلْوَعدِ وَفا، اَلْوَعدِ وَفا

همه رو دیدم
همه جا رفتم

نشد اون روز که
کربلا رفتم

حَرَمَ اللّه حَرَم
عرشِ مُعَلّیٰ حَرَم

دلم آروم نشد
هیچ جایی اِلا حَرَم

ته دنیا حَرَم
جَنَتُ الاَعلیٰ حَرَم

شبِ جمعه میاد
حضرت زهرا حَرَم

اُطْلُبْنٰا، اُطْلُبْنٰا
کربلا کربلا

هوامو داره یَلِ اُمِّ بَنین
چی بهتر از این، چی بهتر از این

علقمه دیدنی میشه اربعین
چی بهتر از این، چی بهتر از این

سرو کار ما با اَباالفضلِ
ذکر طوفانی، یا اَباالفضلِ

دشمنش لال میشه وقتی میگه اُسْکُتوا
یه تنه با یه لشکر تا میشه روبرو

توی خیمه میگه: رقیه! جانم عمو!
پس چرا ساکتی؟ بلند اباالفضل بگو

یا اَباالفضل! یا اَباالفضل!...

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:28
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 بهمن عظیمی

زمزمه اربعین -( باز همه رفتن از کنارم) * بهمن عظیمی

305

زمزمه اربعین -( باز همه رفتن از کنارم) باز همه رفتن از کنارم
بازم مث ابر بهارم
من موندم و این حال زارم
آقا ، به خدا داره ثواب منم بِبَر
آقا ، شده حتی توی خواب منم بِبَر
آقا ، ای وای
آقا ، می دونم لیاقتت رو ندارم
آقا ، که باید سر به بیابون بذارم
آقا ، ای وای

پر زده دل از توی سینه
شاید ضریحتو ببینه
که رسم عاشقی همینه
سخته ، توی هیئت تک و تنها بمونی
سخته ، رفیقات همه بِرَن جا بمونی
سخته ، ای وای
سخته ، به خدا تحمل اینهمه غم
سخته ، چجوری کنار بیام با این دلم
سخته ، ای وای

هر روز و شب می بارم آقا
رو زانو سر می ذارم آقا
آخه منم دل دارم آقا
آقا ، به خدا سخته تحملش برام
آقا ، می دونم بَدَم ولی حرم می خوام
آقا ، ای وای
آقا ، مگه آدم بَدا عاشق نمیشن
آقا ، واسه ی نوکری لایق نمیشن
آقا ، ای وای

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:41
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اربعین -( ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ) * کمیل کاشانی

253

اربعین -( ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ) ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ
ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ

ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺸﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺧﻄﺮ ﺭﺍ
ﺻﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺜﻢ ﺻﻔﺘﺎﻧﻨﺪ

ﺗﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺷﻮﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ
ﺩﺭ ﻫﺮﻭﻟﻪ ﯼ ﺳﻌﯽ ﺣﺮﻡ ﺟﺎﻣﻪ ﺩﺭﺍﻧﻨﺪ

ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮﺳﻨﺪ ﺁﻩ ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﺪ
ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﻘﺐ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮑﺸﺎﻧﻨﺪ

ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﮔﺮ ﻓﺨﺮ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ
ﺍﻟﺤﻖ ﮐﻪ ﮔﺪﺍﯾﺎﻥ ﺗﻮ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺟﻬﺎﻧﻨﺪ

ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻗﺪﺡ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﯼ ﺍز ﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﭽﺸﺎﻧﻨﺪ

ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺑﺴﻮﺯﯾﻢ ﻭ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ
ﺗﺎ ﺁﺗﺶ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪ

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:47
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

اربعین -( پر ز غم هر زمین شده امروز) * رضا یعقوبیان

213

اربعین -( پر ز غم هر زمین شده امروز) پر ز غم هر زمین شده امروز
شیعه را دلغمین شده امروز
اشک غم ریزد از بصر زینب
موسم اربعین شده امروز
ای برادر حسین ز جا برخیز۳

با هزاران ناله و اشک و آه
زایر کربلا رسید از راه
زینب قد خمیده و طفلان
آمده در کنار قبر شاه
ای برادر حسین ز جا برخیز۳

زینبت از سفر رسیده حسین
قد خواهر ز غم خمیده حسین
خیز و بنگر تو حال و روز من
بی کفن در خون آرمیده حسین
ای برادر حسین ز جا برخیز۳

تن در خون تپیده دیدم من
گل از شاخه چیده دیدم من
بین گودال خون برادرجان
سر از تن بریده دیدم من
ای برادر حسین ز جا برخیز۳

آتش کین به خیمه ها دیدم
پاره گوش های بچه دیدم
ای گل فاطمه بمیرم من
سر تو روی نیزه ها دیدم
ای برادر حسین ز جا برخیز۳

کینه ها شعله بر فلک می زد
عدو بر زخم ما نمک می زد
بر سر و روی خواهر و طفلان
دم به دم دشمنت کتک می زد
ای برادر حسین ز جا برخیز۳

امان از درد و رنج کوفه و شام
می دادند بر ما همگی دشنام
بر من و اهل بیت پیغمبر
سنگ کینه زدند ز روی بام
ای برادر حسین ز جا برخیز۳

شده بودم ز دیدنت گریان
تو و تشت و تلاوت قرآن
گریبان از غمت دریدم من
وقتی می زد بر لب تو خزران
ای برادر حسین ز جا برخیز۳

زایرم من حسین به کوی تو
شده ام شرمنده ی روی تو
کرده ام دفن سه ساله ات در شام
نیاوردم رقیه سوی تو
ای برادر حسین ز جا برخیز۳

یا حسین خسته و زمین گیرم
دیگه بی تو ز زندگی سیرم
بعد تو زنده ماندنم سخت است
بی تو دیگر حسین می میرم
ای برادر حسین ز جا برخیز۳

(سبک:شبایی که دلارو غم میگیره )

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 10:05
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

اربعین -( ای نور دیده ی من زایر اربعین شده زینب) * رضا یعقوبیان

236

اربعین -( ای نور دیده ی من زایر اربعین شده زینب) ای نور دیده ی من زایر اربعین شده زینب
کنار قبر تو ای همدم من جانم بود بر لب
ای گل یاس چیده ام
کن نظر قد خمیده ام
نور دو عین من
بی سر حسین من
واویلا واویلا۲

بعد از تو دشمن دین آتش کین زده به هر خیمه
پیکرت نقش زمین و سر پاک تو روی نیزه
زخم من را نمک زدند
کوکان را کتک زدند
بر ما نشانه زد
با تازیانه زد
واویلا واویلا۲

بعد از تو پیکر صد پاره ی تو تشییع جنازه شد
تشییع پیکر چاک تو حسین با نعل تازه شد
جان تو شد فدای دین
پیکر تو نقش زمین
با پیکر بی جان
زیر سم اسبان
واویلا واویلا۲

برادر خونجگرم اهل حرم ز غصه پژمردند
ما را از ظلم و ستم کوفه و در شام بلا بردند
مردم از این همه ستم
دیده ام من رنج و الم
امان ز شهر شام
سنگ می زدند از بام
واویلا واویلا۲

ای برادر ز تو و اهل حرم گردیده شرمنده
رقیه ات به خرابه شده مدفون و منم زنده
نیمه شب دفن دخترت
گشته چون زهرا مادرت
ز زندگی خسته
چشم از جهان بسته
واویلا واویلا۲

(سبک: ای_شامم_را_تو_سحر_از_چه_دگرسخن_نمیگویی)

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

اربعین -( غرق ماتم دل مؤمنین است) * رضا یعقوبیان

227

اربعین -( غرق ماتم دل مؤمنین است) غرق ماتم دل مؤمنین است
شیعه بار دگر دلغمین است
ای که داری به سینه ولایت
گریه کن موسم اربعین است
وای-دیده ها گریانند
وای-شیعیان می نالند
وای-این چنین می خوانند
وای یا حسین یا مولی۳

سوی دشت بلا زینب آمد
با دل خون و جان بر لب آمد
در کنار قبور شهیدان
همه طفلان به تاب و تب آمد
وای-همه دل ها خونند
وای-در غم و محزونند
وای-همگی می خونند
وای یا حسین یا مولی۳

گوید این گونه ای جان خواهر
کن نظر زینبت را برادر
دل من خون شده از فراقت
سوی تو آمدم دیده ی تر
وای-قسمتم غم گشته
وای-صبر من کم گشته
وای-قامتم خم گشته
وای یا حسین یا مولی۳

ای برادر نگر بی معینم
از غم داغ تو دلغمینم
شکر لله حسین قبل مردن
زایر قبر تو اربعینم
وای-دختر زهرایم
وای-گویم از غم هایم
وای-یا حسین تنهایم
وای یا حسین یا مولی۳

ای فدای تن بی سر تو
غرقه خون از چه شد پیکر تو
بی تو ای ماه در خون تپیده
خسته از عمر شده خواهر تو
وای-ای گل در خونم
وای-به تو من مدیونم
وای-خسته و محزونم
وای یا حسین یا مولی۳

بعد تو زینبت خونجگر شد
کار من گریه در این سفر شد
چه بگویم که با من حسین جان
همه جا قاتلت همسفر شد
وای-زینب غمدیده
وای-چه ستم ها دیده
وای-قامتش خمیده
وای یا حسین یا مولی۳

بعد تو یا حسین ظالمانه
دشمنان از ستم وحشیانه
نانجیبان اهل سقیفه
می زدند بر همه تازیانه
وای-چه ستم ها دیدند
وای-کودکان رنجیدند
وای-دشمنان خندیدند
وای یا حسین یا مولی۳

گرچه هل من معینت شنیدند
بین گودال سر تو بریدند
من بمیرم برایت برادر
بعد تو لاله های تو چیدند
وای-ناله ات بشنیدند
وای-غربتت را دیدند
وای-سر تو ببریدند
وای یا حسین یا مولی۳

ای که همچون علی بی بدیلی
صورتم از ستم گشته نیلی
بنگر گشته رویم برادر
همچو نیلوفر از ضرب سیلی
وای-همچو گل پژمردم
وای-تا که نامت بردم
وای-تازیانه خوردم
وای یا حسین یا مولی۳

دشمن از کینه ما را محک زد
زخم ما را دمادم نمک زد
ای گل فاطمه بی بهانه
من و اهل حرم را کتک زد
وای-ای مه مدینه
وای-می زدند از کینه
وای-زینب و سکینه
وای یا حسین یا مولی۳

امان از مردم کوفه و شام
کتک و تازیانه و دشنام
بس که از مرتضی کینه دارند
می زدند سنگ به ما از لب بام
وای-بس که بی دین هستند
وای-دل ما بشکستند
وای-دست ما را بستند
وای یا حسین یا مولی۳

من مسافر ز شام خرابم
قد خمیده ز بزم شرابم
سر ببریده و چوب خزران
این مصیبت حسین کرده آبم
وای-گر سراپا دردم
وای-من صبوری کردم
وای-کودکان آوردم
وای یا حسین یا مولی۳

کار من بعد تو گشته ناله
همه پرپر شدند یاس و لاله
ای فدای تن غرقه خونت
من و سوزانده داغ سه ساله
وای-ای شه بخشنده
وای-از توام شرمنده
وای-مانده ام من زنده
وای یا حسین یا مولی۳

ای که بر زینب آرام جانی
خسته ام دیگر از زندگانی
ای صفابخش هستی حسین جان
خواهرت را نمانده توانی
وای-کرده داغت پیرم
وای-ماتمت می گیرم
وای-بی تو من می میرم
وای یا حسین یا مولی۳

  • شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 12:05
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

اربعین -( هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست ) * علیرضا خاکساری

370

اربعین -( هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست ) هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست
جای من هم در میان هیئت جامانده هاست

دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
"از حرم جا مانده ای" هم صحبت جامانده هاست

یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشه ی صحن و سرایت؛ حسرت جامانده هاست

کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست

در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام
عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست

شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر
ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست

گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم؛ این عادت جامانده هاست

من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند
هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست

بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد آقا! نوبت جامانده هاست

دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب! از غربت جامانده هاست

تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد
تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست

مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند
این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست

حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین!
حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست

" صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری "
خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست

طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 08:56
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زمینه اربعین -( با عنایت امام رضا / سینه میزنم آقا برات ) * داود قاضی

806
1

زمینه اربعین -( با عنایت امام رضا / سینه میزنم آقا برات ) با عنایت امام رضا / سینه میزنم آقا برات
شکر خدا اومدم حرم / جونم به فدات یا قتیل العبرات
ای به قربون ترک های لبات
زنده ام تا نوکری کنم برات
قسمت من شده بازم اربعین
سینه زن باشم آقا توو موکبای- کربلات
ای حسین جانم حسین جانم حسین ۴

"برای زائران اربعین کربلا"

جای رفقای شهرمون / پیرغلامای توو روضمون
اینجا توو حرم با چشم خیس / سینه میزنیم با دم این نوحمون
رحمت خدا به کل عاشقات
رحمت خدا به این سینه زنات
رحمت خدا به اون کسایی که
یاد دادن به ما چطوری نوکری کنیم برات
(رفتن و دادن به ما دست به دست شال عزات)
ای حسین جانم حسین جانم حسین ۴

"برای جامانده های زیارت اربعین"

غصه نخورید جامونده ها / حالمون و میدونه خدا
آخرش یه روزی میرسه / با پای پیاده میریم کرببلا
آخرش یه روزی نزدیک اذان
پُش سرِ حضرت صاحب الزمان
اربعین میون بین الحرمین
وارد حرم میشیم دم میگیرم سینه زنان
ای حسین جانم حسین جانم حسین ۴

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:09
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زمینه اربعین -( آماده همه حسینیا / باز به صف بشید علم کشا ) * داود قاضی

286

زمینه اربعین -( آماده همه حسینیا / باز به صف بشید علم کشا ) آماده همه حسینیا / باز به صف بشید علم کشا
داره با تموم اقتدار / میرسه سپاه عقیله، کربلا
ریشه ی ظلم و زده با همتش
خطبه میخوندْ با حجاب و عفتش
دختر علی توو اوج اقتدار
شام و کوفه رو بهم ریخت با تموم هیبتش
ای حسین جانم حسین جانم حسین ۴

پاشو که رسیده خواهرت / اومدم عجب اومدنی
پس گرفتم این پیرهنتو / خواهرت بمیره که تو بی کفنی
معلومه از حال و روز پیرهنت
جای سالمی نمونده رو تنت
من هنوز یادم نرفته یه سپاه
بد جوری توو قتلگاه با نیزه ها میزدنت
ای حسین جانم حسین جانم حسین ۴

غرق در خجالتم داداش / بارونیه صحن این چشام
بدجوری گلایه دارم از / اون مصیبتایی که دیدم توی شام
توی شهری که دل ما رو سوزوند
یادگاریت میون خرابه موند
پر کشید شبی که با سر اومدی
غصه ی پر زدنش جونِ ما رو به لب رسوند
ای حسین جانم حسین جانم حسین ۴

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:15
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

امام زمان(عج)اربعین -( بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا ) * مرضیه عاطفی

241

امام زمان(عج)اربعین -( بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا ) بر پای خسته میدهد تاب و توان تا کربلا
موکب به موکب میرود با زائران تا کربلا

با گریه حسرت میخورم بر آنکه هر سال اربعین
شد همقدم با حضرتِ صاحب-زمان(عج) تا کربلا

بر پرچم سبزش نوشته یا لَثارات الحُسین(ع)
چون از عمو عباس ِ(ع) خود دارد نشان تا کربلا

یاد علی اکبر(ع) می افتد تا که می بیند جوان
بیتاب؛ گریه میکند با هر اذان تا کربلا

تا بر گلوی طفل شش ماهه می افتد چشم او
با اشک؛ خیره میشود بر آسمان تا کربلا

یادِ رقیه(س)، یادِ آن دردانۂ بی آب و نان
بر دست های کودکان داده ست نان تا کربلا

هر لحظه یادِ شام حالش میشود آشوب تر
از داغ عمّه زینبش(س) شد روضه خوان تا کربلا

از داغ تلّ و مقتل و گودال دارد میرود-
غرق عطش با هروله بر سر زنان تا کربلا

بر خاک می نشیند و می خوانَد از خدّالتریب
با هر فرازِ «ناحیه» داده ست جان تا کربلا!

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 09:48
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

نوحه اربعین -( ای برادر رسیدم کنارت حسین ) * رضا یعقوبیان

368

نوحه اربعین -( ای برادر رسیدم کنارت حسین ) ای برادر رسیدم کنارت حسین
ای برادر شدم بی قرارت حسین
اربعین تو ای نورچشمان من
آمده خواهر جان نثارت حسین
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲

گشته سوغاتم از این سفر این پیام
یا حسین ای گل پرپر از کین سلام
دیده ام از عدویت ستم بیشمار
ای برادر شده روز من همچو شام
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲

اربعین آمدم خون جگر یا حسین
تا دهم بر تو شرح سفر یا حسین
قامتم خم شده از غم داغ تو
بر من و حال من کن نظر یا حسین
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲

بعد تو خون جگر گشته ام یا حسین
بی تو من دیده تر گشته ام یا حسین
در کنار مزار تو سوزم ز غم
از غمت پرشرر گشته ام یا حسین
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲

ای برادر بدیدم سوی تو دوید
شمر بی دین زکین خنجرش را کشید
از قفا بی حیا شمر ملعون پست
راس پاک ترا یا حسین جان برید
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲

ای صفای حریم پیمبر حسین
شد دل من ز داغت مکدر حسین
خون جگر گشته ام از غم داغ تو
ای که هستی مرا تو برادر حسین
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲

تو نبودی حسین جان محک خورده‌ام
از عدوی تو مهر فدک خورده‌ام
در کنار رقیه، سکینه، حسین
نام تو بردم از کین کتک خورده ام
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲

نانجیبان مرا بی بهانه زدند
کودکان تو را تازیانه زدند
اهل بیت رسول خدا را حسین
از ستم دشمنان وحشیانه زدند
ای برادرحسین جان حسین جان حسین۲

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

اربعین -( نذر کردم اگر شدم راهی) * محمد حبیب زاده

285

اربعین -( نذر کردم اگر شدم راهی) نذر کردم اگر شدم راهی
هر قدم در مسیر گریه کنم

عهد بستم اگر حرم رفتم
مثل مرغی اسیر گریه کنم

بشوم اشک از سرم تا پا
روبه روی تو سیر گریه کنم

تا رسیدم کنار شش گوشه
مثل حر سر به زیر گریه کنم

بشوم با ضریح هم آغوش
همچو طفلی صغیر گریه کنم

گریه بر حنجری که افتاده
دست نیزه اسیر گریه کنم

گریه بر پیکری که پاشیده
رفته روی حصیر گریه کنم

گریه بر آن لبی که چاک افتاد
پیکری را که زیر خاک افتاد...

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:35
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 رضا یعقوبیان

اربعین -( دوباره خون شد،قلب مسلمین) * رضا یعقوبیان

294

اربعین -( دوباره خون شد،قلب مسلمین) دوباره خون شد،قلب مسلمین
ای شیعه آمد،روز اربعین
حسین گشته فدایی
زینب شد کربلایی
واویلا واویلا
گل زهرا برادر۳

در کرب و بلا،آل الله آمد
زایر قبر،ثار الله آمد
زینب قد خمیده
در کربلا رسیده
واویلا واویلا
گل زهرا برادر۳

حسین نبودی،چه ها کشیدم
زخم زبان از،دشمن شنیدم
جانم رسیده بر لب
کتک ها خورده زینب
واویلا واویلا
گل زهرا برادر۳

حسین به کوفه،غم ها بدیدم
بر نوک نیزه،سرت را دیدم
تا بر تو دیده بستم
سر از محمل شکستم
واویلا واویلا
گل زهرا برادر۳

چه ها کشیده،زینبت در شام
بر ما می زدند،سنگ از لب بام
هر جا نام تو بردم
من کعب نیزه خوردم
واویلا واویلا
گل زهرا برادر۳

چشم و دل من،سویت حسین جان
شرمنده ام از،رویت حسین جان
حسین ای نور دیده
رقیه شد شهیده
واویلا واویلا
گل زهرا برادر۳

  • دوشنبه
  • 21
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زمینه اربعین -(از الان بگم که چن تا دخترت) * وحید عظیم پور

361

زمینه اربعین -(از الان بگم که چن تا دخترت) از الان بگم که چن تا دخترت
دیگه نیستن توی جمعمون داداش
دوتاشون تو بیابونا جون دادن
یکی تو خرابه با سر باباش

دیگه ماموریتم تموم شده
حالا بعد از این باید گریه کنم
یاد حرفایی که تو بزم شراب
به تو و بابام میزد گریه کنم

کی میدونه چی کشیدم این روزا
من عزیزه بودم و خوار شدم
قبل تو صدامم هیچ کس نشنید
بعد تو راهی بازار شدم

تازه داغت تو دلم تازه شده
بشینم باید برات گریه کنم
بعد تو یاد بلایی که اومد
به سر مخدرات گریه کنم

یه سری دردامونو که بدجوری
داغ اون به دل میشینه نمیگم
دیگه اون یهودی تو بزم شراب
چیا گفتش به سکینه نمیگم

سپر بلای بچه هات شدم
هیشکیو به قدر زینب نزدن
تو که از تنور خولی اومدی
دیگه بچه هات به نون لب نزدن

منی که تو کوچه های مدینه
میگرفتن دورمو برادرام
روزگار کشید منو تو ازدحام
توی کوچه‌ های تنگ شهر شام

برا کندن یه قبر کوچولو
تو خرابه خیلی زحمت کشیدم
راستی تو خرابه هنده رم دیدم
خلاصه خیلی خجالت کشیدم

میبینی من که سر مزار تو
شبیه برگای پاییز شدم
روز عاشورا تو قتلگاه تو
حتی با شمر گلاویز شدم

زخمایی که من دیدم روی تنت
به خدا هیچ جوره مرهم نمیشد
کل فرشای دهاتم میومد
تن تو روو همه‌شون جمع نمیشد

آخه نیزه ها چجوری در اومد
کجا جمع شد تن نامرتبت
دیگه دیدن جا روی تن تو نیست
دوسه تا به جاش زدن به زینبت

کاشکی نامحرمی اینجاها نبود
تا میگفتم کی واست شهید شده
روسریمو برمیداشتم ببینی
که چقد موی سرم سفید شده

بعد از این روزا برات زار میزنم
شبا هم براتو هق هق میکنم
من تو رو نبینم آروم ندارم
میدونم آخر سر دق میکنم

  • سه شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 11:31
  • نوشته شده توسط
  • احسان مشفق
ادامه مطلب

زمینه اربعین حسینی -(رو پرچم تو، چشم ترم و می ذارم) * محمد حسین مهدی پناه

277

زمینه اربعین حسینی  -(رو پرچم تو، چشم ترم و می ذارم) رو پرچم تو، چشم ترم و می ذارم
رو چشم ترم!زخم پرم و می ذارم
رو زخم پرم! عکس حرم و می ذارم
به پات سرم و می ذارم...

نشد بیام امسالم
اربعین جاموندم
از همه زوار اون
سرزمین جاموندم

آه کربلا ۳ کربلا

دلتنگ توأم، بین روضه ها می بارم
بین روضه ها! با سینه زنا می بارم
با سینه زنا! یاد کربلا می بارم
برات بی هوا می بارم...

گریه دوای درده
درده من هجرونه
خوشا به حال هر کی
توو حرم مهمونه

آه کربلا ۳ کربلا

رازقم تویی، من به نعمتت وابستم
مثل نعمتت! من به تربتت وابستم
بعد تربتت! من به هیئتت وابستم
به زیارتت وابستم...

یه روز میام تسکینه
دردم و می گیرم
یه روز میام پایینه
پای تو می میرم

آه کربلا ۳ کربلا

  • سه شنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1401
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • محمد حسین عزیزی
ادامه مطلب
 بهلول حبیبی زنجانی

سوال و جواب اربعین امام حسین(ع) با یکی از دخترانش -(بابا کنار مرقد تو میکنم نوا) * بهلول حبیبی زنجانی

245

سوال و جواب اربعین امام حسین(ع) با یکی از دخترانش -(بابا کنار مرقد تو میکنم نوا) سوال:

بابا کنار مرقد تو میکنم نوا
برپا نموده اهل حرم مجلس عزا
صد حیف نوحه خوان سه ساله نیامده
گوید به تو شهید ذبیح من القفا

جواب:

خوش آمدی ز شام بلا گلعذار من
گریه مکن عزیز دلم ای نگار من
جان داده در خرابه سفیر سه ساله ام
افزود، هجر او به غم بی شمار من
____
سوال:

بشنو پدر تو درد دل محرمانه را
دیدی تو بی وفایی چرخ زمانه را
منزل به منزل اهل حرم را کتک زدند
نام تو بردم،حرمله زد تازیانه را

جواب:

با اهلبیت همره و همگام بوده ام
از کربلا به کوفه و تا شام بوده ام
دیدم چگونه اهل حرم را کتک زدند
در روی نیزه شاهد آلام بوده ام
_____
سوال:

بابا نموده این دل ما را غمت کباب
داریم خاطرات بد از مجلس شراب
مردی،کنیز خواست به خود،دختر تو را
آهی به عرش گشته بلند از دل رباب

جواب:

تا که رسید قافله،بر مجلس یزید
کاری نموده با سر بابایت آن پلید
زد خیزران به روی لبم،از جفای او
دیدم چطور قامت زینب ز غم خمید
_

سوال:

بابا گرفت حرمله از دسته ی موی من
زجر دنی چنان زده سیلی به روی من
گفتم مزن!ولی لگدی زد به پهلویم
ای کاش بود، کنار من،عباس عموی من

جواب:

از حرمله شکایت خود را به حق برم
تیری زده سه شعبه به حلقوم اصغرم
تیر دگر زده به جبین عموی تو
جان داد،سرسپاه من و ساقی حرم

  • پنج شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 00:36
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب
 بهلول حبیبی زنجانی

اربعین -(بر مزارت ای پدر جان آمدم) * بهلول حبیبی زنجانی

257

اربعین -(بر مزارت ای پدر جان آمدم) سوال:

بر مزارت ای پدرجان آمدم
اربعینت دیده گریان آمدم
با لبی سوزان و عطشان آمدم

گشته ام مهمان تو با چشم تر
بهر اصغر آب آوردم پدر
____
جواب:

نازنینم از سفر برگشته ای
دخترم با چشم تر برگشته ای
تو ز راه ،پر خطر برگشته ای

روی نیزه،با شما بودم گلم
شاهد ظلم و جفا بودم گلم
_____
سوال:

من ز دست ساربان آزرده ام
نام اکبر را به دل تا برده ام
از سنان و زجر،سیلی خورده ام

عمه ام زینب اگر پیشم نبود
دخترت در بین صحرا مرده بود
_____
جواب:

پیکرم را ساربان،صدچاک دید
عمه ات زینب چنان آهی کشید
بجدل دون دست بابا را برید

گرچه انگشتر،رکابش تنگ بود
دخترم،بجدل دلش از سنگ بود
______
سوال:

گشته زخمی از جفا بازوی من
شد کبود از ضرب سیلی روی من
حرمله هی میکشید از موی من

نار غم قلب مرا سوزانده بود
چشم من بر روی نیزه مانده بود

____
جواب:

گریه و زاری مکن ای دلبرم
سیلی آن لحظه که خوردی،دخترم
یادم آمد بین کوچه مادرم

ثانی دون،بانی،آزار شد
آنچنان زد چشم زهرا،تار شد
_______
سوال:

دور گلزار علی را خس گرفت
طاقتم را دشمن ناکس گرفت
عمه ام پیراهنت را پس گرفت

شامیان و کوفیان خیلی بدند
طعنه ها بر اهلبیتت میزدند
______
جواب:

دخترم از شامیان دارم گله
شکوه دارم پیش حق از حرمله
گو چرا ترسیده ای از هلهله؟؟

اهل کوفه چنگ زد بر پیکرم
سنگ میزد روی نیزه بر سرم

  • پنج شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1402
  • ساعت
  • 00:49
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری
ادامه مطلب

شعر برای اربعین (شمیم جان فزای کوی بابم مرا اندر مشام جان برآید ) *

8324
9

شعر برای اربعین (شمیم جان فزای کوی بابم  مرا اندر مشام جان برآید ) شمیم جان فزای کوی بابم

مرا اندر مشام جان برآید

گمانم کربلا شد عمه نزدیک

که بوی مشک و ناب و عنبر آید

بگوشم عمه از گهواره گور

در این صحرا صدای اصغر آید

مهار ناقه را یکدم نگهدار

که استقبال لیلا، اکبر آید

مران ای ساربان یکدم که داماد

سر راه عروس مضطر آید

حسین را ای صبا برگو که از شام

بکویت زینب غم پرور آید

ولی ای عمه دارم التماسی

قبول خاطر زارت گر آید

که چون اندر سر قبر شهیدان

تو را از گریه کام دل برآید

در این صحرا مکن منزل که ترسم

دوباره شمر دون با خنجر آید

کند جودی به محشر، محشر از نو

اگر در حشر ما این دفتر آید

جودی خراسانی

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 20:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین(باربگشائيد، اينجا کربلاست) *

5850
3

شعر اربعین(باربگشائيد، اينجا کربلاست) باربگشائيد، اينجا کربلاست

آب و خاکش با دل و جان آشناست

بر مشام جان رسد بوي بهشت

به به از اين تربت مينو سرشت

کربلا، اي آفرينش را هدف

قبله گاه عاشقان از هر طرف

طور عشق است و مطاف انبيا

نور حق اينجاست، اي موسي بيا

جسم را احيا اگر عيسي کند

جان و تن را کربلا احيا کند

گر سلامت رفت، از آتش خليل

نور ثار الله شد او را دليل

کربلا، قربانگه ذبح عظيم

عرش رحمان را صراط مستقيم

گر خدا خواهي، برو اين راه را

کن زيارت کوي ثار الله را

شد ز عاشوراي او يک اربعين

قتلگاهش را به چشم دل ببين

ماه، اينجا، واله و سرگشته است

و آن شهاب ثاقب از خود رفته است

گرد غم، افشانده بر سر کهکشان

اشک خون ريزد هنوز

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 20:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین (السلام اي نور چشم مصطفي) *

4259
1

شعر اربعین (السلام اي نور چشم مصطفي) السلام اي نور چشم مصطفي

السلام اي خامس آل عبا

يک نظر کن بر غلامت اي شما

من ترا پير غلام و زائرم

يا حسين من جابرم من جابرم

بر تن صد چاک عريانت سلام

برعزيزان و شهيدانت سلام

بر تو و اين نوجوانانت سلام

گو جوابم را تو شاها از کرم

يا حسين من جابرم من جابرم

آمدم بهر زيارت يا حسين

جان جد، تاجدارت يا حسين

بوسم اين خاک مزارت يا حسين

من غلام و خانزاد و چاکرم

يا حسين من جابرم من جابرم

پس چرا شاها نمي گويي جواب

بر غلام پيرت از راه ثواب

قلب زارم را مکن اينسان کباب

اي حسين جان هديه من آورده ام

از براي تو کفن آورده ام

سدر و کافور از وطن آورده ام

کن قبول از من مرنجان خاطرم

يا حسين گويي ند

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 21:09
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر اربعین -(من و داغ غمی سنگین چهل روز) *

5671
2

شعر اربعین -(من و داغ غمی سنگین چهل روز) من و داغ غمی سنگین چهل روز

چه ها بر من گذشته این چهل روز

چهل روز است هجران من و تو

که هر روزش مرا چندین چهل روز

مرا جز ضربه های تازیانه

نداده هیچ کس تسکین چهل روز

اسارت ، طعن دشمن ، تهمت دوست

نصیب عترت یاسین چهل روز

در این غم خوب می دانی که باید

چه رنجی برده باشم این چهل روز

تو و رأسی پر از خاکستر و زخم

من و پیشانی خونین چهل روز

من و بغضی چهل ساله که بی تو

شکسته در گلویم این چهل روز

منبع : وبلاگ انصارالرضا (ع)

  • چهارشنبه
  • 14
  • بهمن
  • 1388
  • ساعت
  • 21:23
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

مشکل به روی مشکل - (تا سایه سرت به سر محملم فتاد) *

3852
4

مشکل به روی مشکل - (تا سایه سرت به سر محملم فتاد) مشکل به روی مشکل

تا سایه سرت به سر محملم فتاد
برخاست آتش غم و بر حاصلم فتاد
یک اربعین بود که ندیدم جمال تو
وین است شعله ای که بر آب و گلم فتاد

ای کشتی نجات ز طوفان دوری ات
موج بلا و حادثه بر ساحلم فتاد
بودم هزار مشکل و از رنج هر اسیر
یک مشکل دگر به روی مشکلم فتاد
برخاست آتش از دل و اشکم به رُخ دوید
دل هر زمان به یاد ابوفاضلم فتاد
دارم من از خرابه بسی خاطرات تلخ
مُردم همین که بار در آن منزلم فتاد
شد گریه رقیه سبب تا ببینمت
هر چند باز داغ دگر بر دلم فتاد
شد باز بند دست من و باز کی شود
بند مصیبتی که به پای دلم فتاد

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:51
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

سوغات شام - (چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام) *

4984
4

سوغات شام - (چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام) سوغات شام

«چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام»
«خیز، ای لب تشنه از بهر تو آب آورده ام»

گر بپرسی داغ تو با سینه خواهر چه کرد
قامت خم گشته یی بهر جواب آورده ام

اشک، سرخ، چهره زرد و تن سیاه و موسفید
اینهمه سوغات از شام خراب آورده ام

اشک می بارم ز داغ چارساله دخترت
گر چه پرپر شد گلت با خود گلاب آورده ام

همرهم زین العباد این حجت دادار را
جان و تن مجروح از بزم شراب آورده ام

  • پنج شنبه
  • 30
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 14:55
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

متن شعر اربعین (خواهری با اشکِ دیده، قامتی از غم خمیده) *

8413
17

متن شعر اربعین (خواهری با اشکِ دیده، قامتی از غم خمیده) ام المصائب
خواهری با اشکِ دیده، قامتی از غم خمیده
می‌رسد او بر مزارِ آن شهیدِ سر بریده
در بغل گیرد مزارش،‌ خواهر غربت کشیده
بارِ دیگر ماهِ غم‌ها، از دیارِ خون دمیده
* * *

ناله دارد قلبِ زینب، از غمِ‌ طفلِ شهیده
در برِ قبرِ برادر، شکوه کرد از این پدیده
یاد زینب آمد آن دم،‌ کز پی او می‌دویده
قاتلِ جانِ برادر، سر ز پیکر می‌بریده
* * *
آن دمی که دشمن او، بر تنش اسبان دویده
لحظه‌ی مرگ علمدار، بر حسینش غم رسیده
وقت داغ اکبر او، دردِ عالم را چشیده
آن زمان کز هجرِ اصغر،‌ رنگ رخسارش پریده
* * *
دیده آن رأس بریده، در دلِ خون می‌تپیده
لحظه‌ای آمد به یادش، کز رگش گلبوسه چیده
زینبِ ام المصائب، دردِ عالم ر

  • دوشنبه
  • 4
  • بهمن
  • 1389
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد