ای سر بُریده در خون تپیده
پاشو برادر زینبت از راه رسیده
ای یار زینب سالار زینب
قد یه دنیا درد و ماتم داره زینب
پاشو ببین که خواهرت
رسیده از شام بلا
پاشو داداش برات بگم
چی اومده بر سر ما
سالار زینب یا حسین«ع»
بی تابم هردم دریای دردم
پاشو داداش من اومدم دورت بگردم
از دنیا سیرم کاشکی بمیرم
دیگه نمی شناسی منو از بسکه پیرم
پاشو ببین که داغ تو
بیچاره کرده خواهرو
پاشو رباب اومده تا
بغل بگیره اصغرو
سالار زینب یا حسین«ع»
بی تاب بی تاب رفت از چشام خواب
وقتی شنیدم مونده جسمت زیر آفتاب
غمگین و مضطر شد بی تو خواهر
گفتن بهم که بی کفن موندی تو آخر
باور نمی کردم یه روز
بی تو بیاد فردای من
من زنده باشم ولی تو
- جمعه
- 4
- آبان
- 1397
- ساعت
- 12:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور