عمريست دارم سجده برخاك زمينت
در هرحسينيه شدم زارو غمينت
امسال آقا دعوتم كن تا نگويند
جامانده ام از زائران اربعينت
- سه شنبه
- 1
- آبان
- 1397
- ساعت
- 14:19
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
عمريست دارم سجده برخاك زمينت
در هرحسينيه شدم زارو غمينت
امسال آقا دعوتم كن تا نگويند
جامانده ام از زائران اربعينت
کرمت ذاتیه الحق میتونی
یه گدا رو یک شبه آقا کنی
محاله شما بهم بگی برو
محاله که دستامو رها کنی
اونقده هوامو داشتی تا حالا
که نمیشه دونه دونه بشمُرم
همه چیم برا توئه ؛تو زندگیم
هر طرف با کرمت بر میخورم
یه کاری کن برا من،خسته شدم
رفیقام دارن "یکی یکی" میرن
دلمو میسوزونن تا که ازم
برا رفتن حلالیّت می گیرن
نکنه از قافله جا بمونم !!
اربعین نیام خدایی جون میدم
وقتی مظلوم میکشن بگیم"حسین"
برات از همین جا دس تکون میدم
تو بزرگتری از اونکه بشه گفت
تو رو توی واژه محدود میکنم
هر دو سر سوده سرم رو بخری
که از این معامله سود میکنم
خیلی از بچه های محلّمون
سال اوله که کربلا میان
هواشونو داری حتماً میدونم
اخه هم
کاروان رفت و / مانده ام در راه
سهم من گشته / اشک و سوز و آه
بیچاره / من جا مانده از عزیزان
بیچاره / من جا مانده از رفیقان
بیچاره / من جامانده از شهیدان
با دلی شکسته / از فراق یاران
چشم من نشسته / در قنوت باران
ای خدا ما رو
نینوایی کن
اربعین ما رو
کربلایی کن
وقتی که عاشقای با اراده
میذارن با پای دل پا تو جاده
می رن تا حرمش پای پیاده
سفره های نذری
هیئتای هر شب
موکب الرضا و
روضه های زینب
اربعین دنیا
با صفا می شه
مرکز عالم
کربلا میشه
دنیایی می بینه این صحنه ها رو
دنیایی با حسین میشناسه ما رو
دنیایی میشنوه حرف آقا رو
درس کربلامون
عزت دو دنیاس
پرچم حسینی
تا همیشه بالاس
اربعین میشه
کربلا غوغا
می رسه
ای سر بُریده در خون تپیده
پاشو برادر زینبت از راه رسیده
ای یار زینب سالار زینب
قد یه دنیا درد و ماتم داره زینب
پاشو ببین که خواهرت
رسیده از شام بلا
پاشو داداش برات بگم
چی اومده بر سر ما
سالار زینب یا حسین«ع»
بی تابم هردم دریای دردم
پاشو داداش من اومدم دورت بگردم
از دنیا سیرم کاشکی بمیرم
دیگه نمی شناسی منو از بسکه پیرم
پاشو ببین که داغ تو
بیچاره کرده خواهرو
پاشو رباب اومده تا
بغل بگیره اصغرو
سالار زینب یا حسین«ع»
بی تاب بی تاب رفت از چشام خواب
وقتی شنیدم مونده جسمت زیر آفتاب
غمگین و مضطر شد بی تو خواهر
گفتن بهم که بی کفن موندی تو آخر
باور نمی کردم یه روز
بی تو بیاد فردای من
من زنده باشم ولی تو
چقد سخته که چهل روز
جدا باشی از نگارت
شب و روزت گریه باشه
نمیری از داغ یارت
چه سخته فراق و درد دوری
چه سخته صبوری و صبوری
تحمل کنم بی تو چجوری
چهل روزه قلبم بی قراره
دلم خون از درد روزگاره
چهل روزه که چشمام هوای،گریه داره
حسین جان شهید تشنه لب
حالا که بعد از چهل روز
رسیدم اینجا کنارت
دعا کن تا که بمیرم
به روی خاک مزارت
بلند شو تویی درمون دردم
تو دستات بگیر دستای سردم
برادر بزار دورت بگردم
تو رفتی از دنیا سیر شدم من
اسیر دست تقدیر شدم من
نمی شناسیم از بس که برادر،پیر شدم من
حسین جان شهید تشنه لب
چهل روزِ پیش همینجا
تموم غمهام شُرو شد
جلو چشمای پُر اشکم
تن پاکِت زیرورو شد
همین جا زدم بر روی دستم
خسته ترین زائر کرببلا آمده
خواهر دلخونت از شام بلا آمده
در غم هجرانت از غصه خمیدم ببین
خیز و به چشم خودت موی سپیدم ببین
ای درد و درمانم یا حسین
ای آرام جانم یا حسین
چون شمعی آبم کردی ای سالار من
خانه خرابم کردی ای سالار من
جانم حسین 3
بر سر نی دیده ام دیده ی گریان تو
خیز و ببین گشته ام پاره گریبان تو
رأس پر از خون تو بر سر نی دیده ام
طشت زر و خیزران،مجلس می دیده ام
سرنیزه با حنجرت چه کرد
با پیکر بی سرت چه کرد
نپرسی از خواهر چرا سینه چاکی
من بمیرم و نبینم زیر خاکی
جانم حسین 3
کی رود از خاطرم خاطره ی قتلگاه
خاطره ی قتل یک تشنه لب بی گناه
خاطره ی خنجر و ضربه به روی گلو
در دل این قتلگاه شد بدنت زی
بر دوشم دارم شالِ عزا
بر لبـــهایم دارم این نــوا
اللهـــــــــم ارزقــــنا کربـــــــــلا
کربلا کربلا
سینه زن می مانیم در رهِ ثارالله
هر که دارد عشقِ کربلا بسم الله
یا اباعبدالله..
بند دوم
می آید زائر اربعیــــن
از نجف تا کربلای تـــو
زائرت می ماند پایِ تو
یا حسین یا حسین
جــان فــدایِ پـــایِ زخم طفلان تو
دیده ها گریان از چشم گریان تو
یا اباعبدالله..
بند سوم
قامت خمیده در اربعین
می رسد کربلا خواهری
می گرید بر این غم مادری
یا حسین یا حسین
سنگِ کینه خورده خواهرت از هر بام
مانده جسمِ نازِ دختر تو در شام
یا اباعبدالله..
بند چهارم(امام زمان عج)
دعایِ زهرا در اربعین
"ای بر همه نورِ عین بیا"
یا لثا
گرچه غمدیده و بی تاب ولی برگشتم
من به خاک غمت امروز معطر گشتم
من چهل روز فقط همسفر شمر شدم
من چهل روز فقط همقدم سر گشتم
هر کجا صحبت آزار شد و کعب نی ای
سپر دخترکان تو برادر گشتم
چشم عباس به دور، آه نمی دیدی کاش
من چهل روز پی چادر و معجر گشتم
چشم واکن که ببینی قد زینب تا شد
خیز از جا و ببین هم قد مادر گشتم
نظر لطف خدا بود عزیز الزهرا
سایه ات بر سر ما بود عزیز الزهرا
هر کجا از نوک نیزه سر تو خورد زمین
پا به پای سر تو خواهر تو خورد زمین
دست بسته چقدَر سخت زمین می خوردیم
از روی ناقه اخا، دختر تو خورد زمین
نیزه ها در کف کفّار چه مستی می کرد
هی تکان خورد و سر اصغر تو خورد زمین
شام شد مثل مدینه، به غ
سبک ۱۳ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ سفر
حسین جان از سفر آمد خمیده خواهر زارت
كه بعد از آن همه ماتم رسيدم بهرِ ديدارت
حسین جانم(۴)
برادر جان رسیدم تا مزارت در بغل گیرم
حسین جانم در این دنیا بدان كه بیتو میمیرم
حسین جانم(۴)
دلم خون و غمم افزون ز هجران علي اكبر
همه شب نغمهي خوابم علي اصغر علي اصغر
حسین جانم(۴)
به یادم آمده روزی كه روی ماه تو دیدم
به زیرِ حنجرِ پاكت گلی از بوسه میچیدم
حسین جانم(۴)
خدا داند كه زینب بعدِ داغِ تو چها دیده
سرت بر نیزه بود و بر لب صوت رسا دیده
حسین جانم(۴)
لب قاری قرآنم هزاران خیزران خورده
همان مجلس ز جسم من خدا داند توان برده
حسین جانم(۴)
به ویرانه كه رفتم من دلِ خون شد مر
سبک ۱۱ ـ ذکر / واحد ـ کربلا
یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
***
دلم میخواست كه این روزا زائرِ كربلات بودم
كنارِ قبرِ شش گوشه ات منتظرِ نگات بودم
دلم میخواست این اربعین از غصه بر لب میشدم
مثلِ اونا كه اومدند همراه زینب میشدم
***
می اومدم تا كه بگم زینب چها كشیده است
تو مجلسِ یزدیان چه دیده چه شنیده است
میخوام بهت بگم آقا یاس پرپرت چی شد
شبیه مادر شما، رقیه دخترت چی شد
میخوام بگم تو شهر شام به زخمِ دل نمك زدند
میون چشم بچه هات خواهرت و كتك زدند
***
دلم میخواد تو كربلا آقا به من خونه بدی
مثلِ همه كبوترات به من آب و دونه بدی
كبوتری كه این دلش عاشق و مبتلا باشه
میخواد طواف كعبهاش یه گن
"طوبی لک" ای مسافر طوبی خوش آمدی
ای میهمان حضرت زهرا خوش آمدی
ای روح زخم دیده به طوفان درد ها
در کربلا برای مداوا خوش آمدی
ای عاشق رسیده به منزل "هلا بکم"
مجنون داغدیده به صحرا خوش آمدی
این سرزمین تجلی انوار کبریاست
ای دلشده به عرش معلا خوش آمدی
دنیای دیگری است در این قطعه از بهشت
ای زائر حسین به دنیا خوش آمدی
نوشیدی از فرات به یاد لب حسین
در جمع عاشقانه ی سقا خوش آمدی
من نائب الزیاره ی آن دخترم که گفت
بابا به بزم بی کسی ما خوش آمدی
ای ماه خون گرفته که در شام سر زدی
در محفل خرابه نشین ها خوش آمدی
ای سوخته میسح که در پیش مریمی
از گوشه ی تنور و کلیسا خوش آمدی
با چوب خیزران به تو گفتند ای پدر
در
آمده ام به آه و اشک دیده
سلام،ای سَروَرِ سر بریده
قهرمان آمدم،قد کمان آمدم
ای جانفدای راه اسلام
پیروز برگشتم من از شام
جانم حسین جانم حسین جان...
فدای سوز ناله ات حسین جان
مپرس از سه ساله ات حسین جان
مانده آن دلربا،بین ویرانه ها
عشقت به عالمی نشان داد
سرِ تو را بوسید و جان داد
جانم حسین جانم حسین جان...
عشق اهل یقین آه
کربلا اربعین آه...
با تمومِ حسینیای عالَم
واسه تَقَرُّبِ خدا ایشالا
یادِ امام و یادِ شُهدامون
میریم به سوی کربلا ایشالا
از نجف پیاده،میریم به سوی جنت خدا
از نجف پیاده،میریم به وعده گاهِ اولیا
از نجف پیاده،میریم قدم قدم تا کربلا
عشق اهل یقین آه
کربلا اربعین آه...
بی آبرو میام برا زیارت
آقا بدی های من و می بینه
با آبرو ازونجا بر میگردم
آره خاصیت اربعین اینه
دلِ سینه زن ها پُرِ غربتِ آلاله میشه
به یاد کربلا اَنیس گریه و ناله میشه
هر کی یکبار رفته دیگه زائر هر ساله میشه
عشق اهل یقین آه
کربلا اربعین آه...
میریم به یاد اون قافله ای که
قامَتاشون شد از ستم خمیده
اونایی که دیدن با اش
عشق او را خدا به دل نهاده
میرَویم کربلا پای پیاده
اربعین هر سال،به عشق ثارُالله
دل همه عالَم شود خدایی
میشویم آری،همقدم خوبان
حسین حسین گویان،کرببلایی
ای مسیرَت مرا راهِ سعادت
آرزویم بُوَد فیض شهادت
ثارالله اباعبدالله...
السلامُ علیَ الحسَین،بر لب
ما فدایی شَویم به راهِ زینب
عَهد جانبازی،با حُجَجی بَستیم
تا که کنیم از جان،کارِ حسینی
پرچم دین را،نِگه بداریم و
چون شهدا باشیم،یارِ خمینی
اربعین یعنی آهِ قلبِ محزون
لرزه بر جانِ صَهیونیسمِ ملعون
ثارالله اباعبدالله...
دوستان که جایِ خود حتّی به فکرِ دشمن است
کمترین لطفش به دشمن دادنِ پیراهن است
از همان شب که چراغِ خیمه را خاموش کرد
عیب پوشی کردنش از نارفیقان روشن است
شک نکن گاهی تَشَرهایش دل از ما میبَرَد
شیوه ی حُر سازیِ آقا به نحو احسن است
خطبه خطبه من تَوَرُّق کرده ام تاریخ را
گاه الگویِ تمامِ شیر مردان یک زن است
چایِ روضه رمزِ مستیِ رسولِ تُرک هاست
این شرابِ کهنه تا روزِ ابَد مرد افکن است
هرکسی را بَهرِ کاری ساختند و کارِ ما
کفش هایِ سینه زن ها را مرتّب کردن است
بویِ اسفند و گلابِ دسته های سینه زن
بویِ خوبِ خاطراتِ کودکی های من است
هرکسی از هرکجایی اربعین در کربلاست
با من و ایل و تبارم بعدازاین ه
دریا توی چشامه
بارون توی نگامه
آروم میباره چشمام
اشکامرو گونه هامه
یعنی میشه منم بیام
میشه با مادرم بیام
یعنی میشه این اربعین
قسمتم شه حرم بیام
میبینی حالم رو آقا
روی قلبمداغ دنیا
با چشایی که میسوزه
سر گذاشتم رو زانوها
یا حسین یا حسین مولا
2
جاده تو تب و تابه
روضه روضه ی آبه
مگه میتونه چشمی
که میباره بخوابه
یکی داره میره حرم
میبنده کوله بارشو
میبینه تو چشای من
اشک دوری و خواهشو
اون میره و من میمونم
اون میخنده من گریونم
چی میشه امسالم آقا
با خوبا کنی مهمونم
یا حسین یا حسین مولا
3
جنت تو جاده هاست
جنت تو کربلاست
جنت زیر پاهای
اون پیاده هاست
از نجف تا کرببلا
عشق از حرم تا حرمه
هرچی دا
سلام اللهُ علی الحسین
تویی عشق اولین من حیات دنیا و دین من
عمر من بستگی داره به کربلای اربعین من
ای شور شیرین زندگی با توام در اوج بندگی
مجلس پر بار روضه ات شده کلاس سازندگی
منم و این ارث مادری جون من وصله به نوکری
همهْ اهل بیت و دوست دارم اما تو یک چیز دیگری
سائل هر روز این درم عاشق و دیونه ی حرم
به همه گفتم با افتخار تنها برای تو نوکرم
یا داعی اللهُ یا حسین ساکن کرببلا حسین
سیدنا مولانا حسین لا حبیبنا الا حسین
اربعین ماتم عظماست بیا تا برویم
مادری منتظر ماست بیا تا برویم
کعبه بر ما همگان قبله و راه است ونشان
کربلا قبله ی دلهاست بیا تا برویم
جاده ی خاکی و با پای پیاده حرمش
همه ی خاطره زیباست بیا تا برویم
برکتِ ، مشهدو قم باشد و برما که چنین
جاده یِ اَمن مهیاست بیا تا برویم
همه ی ایل و تبار آمده اند بهر عزا
دوجهان غرقِ تماشاست بیا تا برویم
دورِ هم سینه زنان پای پیاده حرمش
کوریِ دیده ی اعداست بیا تا برویم
قدسیان بر سر و بر سینه زنان آمده اند
مجلس حضرتِ زهراست بیا تا برویم
همه ی آل عبا رخت عزا بر تنشان
روضه خوان زینب کبراست بیا تا برویم
روضه خوانِ حرمش با دل پر آمده است
روضه ی سه ساله بر پاست بی
راه وصال ما دوباره باز گشته
داغت شده تازه، غمم آغاز گشته
بعد چهل روز آمدم روی مزارت
بشنو حسینم،سفره ی دل باز گشته
در این چهل روزِ فراقت زینبت با
رنج وبلا وطعنه ها دمساز گشته
هجران تو یکسو اسیری سوی دیگر
از دشمنت بر ما ستم ابراز گشته
هنگام وصل پیکرت با سر رسیده
آن سر که با من بارها همراز گشته
بر روی قبر اصغرت گریان رباب است
لالایی اش اینجا طنین انداز گشته
شرمنده ام جانا رقیه نیست با ما
اندر خرابه بهر تو جانباز گشته
حالا که کرده کاروان قصد مدینه
این مرغ جان آماده ی پرواز گشته
مردن در اینجا وکنارت آرمیدن
درخواستم از رب بی انباز گشته
جابر در اینجا می دهد دلداری من
از او حبیبی یا حسین آواز
با دَمِ یا حسین به شور و شوق ولا
از نجف می رویم پیاده تا کربلا
راهِمان تا حسین،ذکرمان یا حسین
ای حسین جان ای حسین جان...
یابن الزهرا فدای زائرانَت شوم
من فدای تو و سینه زنانت شوم
در رَهِ کربلا،کن مرا هم فدا
ای حسین جان ای حسین جان...
ای که در کربلا فدای دلبر شدی
با لبِ تشنه پون لالهٔ پرپر شدی
کشتهٔ سرجدا،انتَ نورُ الهُدیٰ
ای حسین جان ای حسین جان...
من پرستوی تو هستم زسفر آمده ام
پر زنان، خسته ز طوفان خطر آمده ام
در قفس بودم ودر چنگ بسی کرکسها
حال سوی تو حسین ریخته پر آمده ام
آشیان ساخته ام روی مزارت جانا
بهر دیدار تنی دور ز سر آمده ام
این چهل روز اسارت همه سختی بوده
باتنی زخمی و خم گشته کمر آمده ام
شب و روزم به فراقت همه با اشک گذشت
بر سر خاک تو با دیده ی تر آمده ام
ای تن بیسر مدفون شده در خاک بلا
با سر تو که بود همچو قمر آمده ام
دختری مانده به جا گوشه ویرانه شام
من خجالت زده از روی پدر آمده ام
داغ من تازه شده باز در این کرببلا
باز با خاطره ی خنجر وسر آمده ام
بس بود درد فراق تو مرا هستی من
بر سر خاک تو دنبال مفر آمده ام
کاش مرگم
تمام عالم امشب دل غمین است
همه دلها ز غم اندوهگین است
رسیده کربلا غمدیده زینب
عزاداران مولا، اربعین است
برادر جان رسیده خواهر تو
بگریم بر گلان پرپر تو
عزیز فاطمه بودم به گریه
چهل منزل به همراه سر تو
نگاهم کن برادر دل غمینم
پس ازتویاحسین جان بی معینم
منم زینب که با قد خمیده
یگانه زائرت در اربعینم
بند اول
صحرا به صحرا کوه به کوه منزل به منزل آمدم
از شام و کوفه خسته ام بر روی محمل آمدم
از خواهرت چیزی نمانده
خود را به کوی تو رسانده
هر جا که رفته غصه دیده
برگشته اما قد خمیده
بنگر رسیدم،از شام ویران
خونین جگر با،قلبی پریشان
مهمانت هستم،با چشم گریان
ای برادر
《ای برادر ای حسین جان》
?بند دوم
در آتش هجران تو میسوزد این دل آمدم
از بهر دیدار تو ای جامانده در گل آمدم
برخیز و استقبالِ من کن
یارا نگه بر حالِ من کن
بر این شکسته تو عصا باش
درمان درد بی دوا باش
بنگر رسیدم،از شام ویران
با قامت خم،مویی پریشان
مهمانت هستم،با چشم گریان
ای برادر
《ای برادر ای حسین جان》
?بند سوم
افتادم از پا بسکه م
بند اول
پاشو داداش زینب اومده
زینبی که قلبش پره درده
تو کوفه و شام غم بوده
یه اربعین بی تو سر کرده
امون از این بی وفا دنیا
تو رفتی و من شدم تنها
شدم آواره توی صحرا
به هر جا که اسمتو بردم
از این مَردم من کتک خوردم
خودت دیدی کم نیاوردم
قد کمونم و ببین
به تن نشونم و ببین
اشک روونم و ببین
《داداش حسین مظلوم》
بند دوم
چهل روز و شب عزیز من
با سر تو من همسفر بودم
سرت روی نیزه ها دیدم
یه اربعین در به در بودم
به هر منزل با سرت بودم
داداشی دور و برت بودم
مراقب دخترت بودم
به هر منزل از غمت مُردم
خودت دیدی کم نیاوردم
تو راهت سنگ جفا خوردم
خواهر مضطرو ببین
شبیهِ مادرو ببین
پیریه خواهرو ببین
《داداش
ای برادر جان رسیده خواهر تو از سفر
آمدم اما ببین در هم شکسته بال و پر
بعد تو جان برادر روز خوش چشمم ندید
از غم داغت شده موی سر زینب سفید
مانده بر روی تنم از تازیانه بس نشان
زیر این بار گران زینب شده قامت کمان
با سر پاکت شدم منزل به منزل همسفر
ماه را دیدم به روی نیزه با چشمان تر
هر چه از شام بلا گویم برادر جان کم است
از مصیبتهای آن داغی به قلب عالم است
کوچه و بازار شام آتش زده بر پیکرم
سوخت از زخم زبان شامیان پا تا سرم
از خجالت مانده ام با تو چه گویم یار من
مانده یک داغ از سفر بر روی قلب زار من
در خرابه لاله ات پر پر شده ای هست من
جسم پاک دخترت ماند روی هر دو دست من
#وحید_زحمت_کش_شهری
من همسفرت بودم، با قدخمیده
توهمسفرم بودی، با سربریده
روز من شده چون شب ،جانم آمده برلب
ای همسفرزینب ، ای برادر زینب(2)
تو به روی نی بودی، من میان محمل
با روی کبود تو، تا شدم مقابل
گفتم ای هلال من کن نظر به حال من
ای همسفرزینب ای برادر زینب(2)
چون به تشت زربودی، دل پُرآه کردم
توچوب جفاخوردی،من نگاه کردم
حال دل دگرگون شد دیده ام پُراز خون شد
ای همسفرزینب ای برادر زینب(2)
مثل شمع می سوزد، ازغمت وجودم
خیزولحظه ای بنگر،برتن کبودم
گشته پیکر خواهر مثل چهرة مادر
ای همسفرزینب ای برادر زینب(2)
آن شب که سرتوشد، مهمان رقیه
رونما برای تو، شد جان رقیه
ازغمت زپا افتاد تا کنارتو جان داد
ای همسفرزینب ای بر
زینبم برخیز ای شاه شهیدان آمدم
بهر دیدارت حسین از شام ویران آمدم
.
گرچه با کعب نی و سرنیزه رفتم یا حسین
لیک جانم مانده بود و در پی جان آمدم
.
رنگ موی من زگودال پرازخون مانده است
ور نه با موی سپید از جور دوران آمدم
.
باراندوه ترا چون کوه بردم، بی گمان
کوه حیران مانده از صبرم بدینسان آمدم
.
دردع شق تو دوائی ست که درمان منست
رفته ام با درد و با درد دو چندان آمدم
.
خیز از جا یاحسین یکبار یا زینب بگوی
من به عشق این صدا با چشم گریان آمدم
.
یک غزل ازدفتر عشق تو در ویرانه ماند
من برای گریه بر این پاره دیوان آمدم
.
جای بوسه بر تنت روز وداع تو نبود
زخمهایت را کنم با بوسه درمان آمدم
طآمده زینب خسته و نالان واویلا
با رخ زرد و زلف پریشان واویلا
.
میلرزد کربلا ... از بانگ واویلا
.
.
.
بسکه غم هجران برادر کشیده
رنگ جمال زینب کبری پریده
زخم و جبین و بازوی نیلی بر ماتم
توشه ی راهش کرده و اکنون رسیده
ناله ای از دل برزد و گفت ای دلدارم
گو سخنی با زینبت ای سر بریده
خیز و برادر آمده مهمان واویلا
.
میلرزد کربلا ... از بانگ واویلا
.
.
.
.
قبله ی دلها کعبه ی جانها برادر
شافع محشر جان جهانها برادر
شاهد در خون خفته ی عشق معبودی
مدفن پاکت فوق مکانها برادر
واله عشق و شور قیامت دلداران
قدر تو مانده بر همه پنهان واویلا
.
میلرزد کربلا ... از بانگ واویلا
.
.
.
.
تا که تو رفتی محشر کبری برپا ش
بند اول
سلام از جابر به تو ای شاه۲
نداری سر در بدن صد آه۲
کفن داری_نمیدانم
برایت چاک_گریبانم
مزارت شد_قبله ی جانم
حبیبی مولا_حسین جانم۲
منم آن اولین زائر
که شد در اربعین زائر
منم جابر منم جابر
به عرش روی زمین زائر
حبیبی مولا_حسین جانم
بند دوم
سلام از جابر به تو مظلوم۲
دلم از داغت شده مغموم۲
ببین حاله_خرابم را
دله از خون_کبابم را
سر تو از_پیکرت دور است
نمیدهی پس_جوابم را
نصیبم شد دل غمبار
سلام ای حضرت دلدار
منم جابر منم جابر
که آمدم با دو چشم تار
حبیبی مولا_حسین جانم
بند سوم
سلام از جابر به تو عطشان۲
به آن پیکر که شده عریان۲
کفن داری_نمیدانم
تو آوردی_به لب جانم
شنیدم که_از سم اسبان
بند اول
رسیده خسته از راه،برادر زینب تو
کشیده از دلش آه،بردار زینب تو
چهل روزه ندیده،یه روز خوش تو دنیا
تورو از نیزه داران،کرده همش تمنا
شکسته از غم تو،میون دشت و صحرا
رفته منزل به منزل،با سرت روی نی ها
پاشو خواهر اومده
مثل مادر اومده
زار و مضطر اومده
《یا اخا ای حسینم》
بند دوم
اسیر درد و غم بود،برادر زینب تو
ببین که پیر شده زود،برادر زینب تو
چهل روزه شنیده،از دشمنه تو طعنه
توی ذهنش تداعی،شده همش یه صحنه
تو بودی توی مقتل،و میدید از روی تل
که میبرید سر تو،با اون لبای تشنه
میگه با شیون و شین
پاشو ای نور دوعین
داداش خوبم حسین
《یا اخا ای حسینم》
بند سوم
شده قدش کمونی،برادر زینب تو
شده باغ