پس از شهادت مسلم گل ریاض عقیل
دو ماهپاره شد از او به شهر کوفه قتیل
دو آفتاب فضیلت دو آسمان جلال
دو سرو باغ رسالت دو شمع بزم کمال
دو باغ لالۀ قرآن دو نخل سبز ولا
دو باز ماندۀ عترت دو نسل کرب وبلا
دو نو نهال ولایت دو مرغ بی پر و بال
درون حبس شب و روز و ماه تا یک سال
ز بس گرسنه شب و روز را به سر بردند
به جای آب و غذا اشک و خون دل خوردند
نهاده بر روی دیوار در غریبی سر
نه مادر و نه پدر نه برادر و خواهر
خدای را به دعا ونیاز می خواندند
به روز، روزه و شبها نماز می خواندند
شبی محمّد گفتا چنین به ابراهیم
که ای به گوشۀ زندان چو من غریب و یتیم
من و تو کز غم داغ پدر کباب شدیم
ببین چگونه به
- پنج شنبه
- 15
- مهر
- 1395
- ساعت
- 06:40
- نوشته شده توسط
- ح.فیض