مدایح و مراثی امام حسین

مرتب سازی براساس

غزل مرثیه شهادت *

3908

غزل مرثیه شهادت غزل مرثیه شهادت
این اهل کوفه رشته ی پیمان بریده اند
شمشیرهای خویش به رویت کشیده اند
اینجا مدینه نیست ولی شهر کینه است
اینجا سقیفه ی دگری آفریده اند

دیروز دست بیعتشان را فروختند
امروز تازیانه وخنجر خریده اند
در تار وپودشان نمک سفره ی علیست
اما برای قتل تو سبقت گزیده اند
کوفه میا که قافله ی سم اسبها
در انتظار پیکر ازهم دریده اند
اینجا تنورها همه خاموش ومنتظر
در انتظار یک سر از تن بریده اند
لعنت به چشم های حریص ومریضشان
انگار گوشواره ومعجر ندیده اند

  • یکشنبه
  • 23
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 07:35
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شور عشق *

2789

شور عشق شور عشق
دلخوشم من چون گداي اين درم
هم گداي فاطمه هم حيدرم
سوي اين در هست دائم دست من
نيست حاجت بر سراي ديگرم

آبرويم از در اين خانه است
زين سبب از خلق عالم برترم
تا که آيد نام زيباي حسين (ع)
اشک آيد از دو چشمان ترم
روضه‌هايش چون به گوشم مي‌رسد
مي‌زند بر سينه و دل آزرم
کاش مي‌شد کربلا باشم شبي
تا به برگيرم مزار دلبرم
ياد دارم کودکي بودم ولي
شور عشقي بود دائم در سرم
تا که آيام محرم مي‌رسيد
مي‌نمودم رخت ماتم در برم
ياد دارم مانده در گوشم هنوز
گريه‌هاي بي صداي مادرم
اينچنين مي‌گفت با صد شور و شين
من فداي کام عطشان حسين (ع)
حامد کاظمی

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

عاشق راستین *

2331

عاشق راستین عاشق راستین

كیست عاشق آن كه تا پروانه سان پروا كند
جاى در آتش ز شوق شمع، بى پروا كند
كیست عاشق در جهان چون سرور آزادگان
كو به خون پاك خود اسلام را احیا كند

كیست عاشق آن كه با ایثار اكبر چون خلیل‏
راز عشق بى نشان را در جهان افشا كند
كیست عاشق آن كه از دریا برآید خشك لب‏
وز غم طفلان ز غیرت دیده را دریا كند
جان به قربان علمدارى كه گر دستش فتاد
درگه اعجاز، چون موسى ید بیضا كند
دست عباس دلاور گشت در میدان قلم
تا بدان طومار مردى را به خون امضا كند
در شمار چاكرانش گر در آید «افتخار»
فخرها بر شهر یاران همه دنیا كند

سید جلال الدین میرآفتابى «افتخار

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 15:42
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

شیعه نامه (محمدرضا آقاسى) *

2666

شیعه نامه (محمدرضا آقاسى) محمدرضا آقاسى

شيعه بايد آبها را گل كند
خط سوم را به خون كامل كند
خط سوم خط سرخ اولياست
كربلا بارزترين منظور ماست

شيعه يعنى تشنه جام بلا
شيعگى يعنى قيام كربلا
شيعه يعنى بازتاب آسمان
بر سر نى جلوه رنگين كمان
از لب نى بشنوم صوت تو را
صوت‏«انى لا ارى الموت‏»تو را
شيعه يعنى امتزاج ناز و نور
شيعه يعنى راس خونين در تنور
شيعه يعنى هفت وادى اضطراب
شيعه يعنى تشنگى در شط آب

از مثنوى بلند«شيعه ‏نامه‏»محمدرضا آقاسى

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1389
  • ساعت
  • 15:47
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

صلي الله علي الباکين علي الحسين *

3678

صلي الله علي الباکين علي الحسين صلي الله علي الباکين علي الحسين

شميم عاطفه در کوچه ها رها شده است

دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است

وزيده در همه جا عطر سيب حضرت عشق

قسم به ساحت گريه قسم به ساحت عشق

دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد

به عرش روشن کرب و بلا دلم را برد

دوباره ماه محرم، رسيده ماه عزا

غروب غربت جانکاه سيدالشهدا

صدا صداي قديمي طبل و زنجير است

فضا فضاي صميمي ولي چه دلگير است

خروش ناله‌ي حيّ علي العزا در راه

دوباره قافله‌ي روضه هاي ثارالله

برات گريه دوباره به چشممان دادند

به ما حسينيه‌ي‌ گريه را نشان دادند

حسينيه است؟ نه، خيمه؟ نه، کربلا اينجاست

مزار خون خدا في قلوب من والاست

محرم آمده آقا صدايمان کردي

  • جمعه
  • 5
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

السلام عليک يا ابا عبدالله الحسين (ع) *

5369

السلام عليک يا ابا عبدالله الحسين (ع) السلام عليک يا ابا عبدالله الحسين (ع)

در هر مصيبت و محني فَابکِ لِلحُسَين

در هر عزاي دل شکني فَابکِ لِلحُسَين

در خيمه‌ي مراثي و اندوه اهل بيت

قبل از شروع هر سخني فَابکِ لِلحُسَين

در مکتب ارادت ابن شبيب ها

هم ناله با أبا الحسني فَابکِ لِلحُسَين

إن کُنتَ باکياً لِمُصابٍ کَالأنبياء

فِي الإبتلاءِ و الحَزن ِ فَابکِ لِلحُسَين

شب هاي جمعه مثل ملائک ميان عرش

با بوي سيب پيرهني فَابکِ لِلحُسَين

در تند باد حادثه اي گر کبود شد

بال نحيف ياسمني فَابکِ لِلحُسَين

ديدي اگر ميان هياهوي تشنگي

طفلي و لب به هم زدني! فَابکِ لِلحُسَين

لب تشنه جان سپرد اگر عاشقي غريب

يا روي خاک ماند تني فَابکِ لِلحُسَ

  • سه شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 04:12
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

حسین ع *

3395
0

حسین ع حسین ع

زندگی کائنات، بسته به موی حسین
زائر بیت خداست، زائر کوی حسین
زخم جبینش زند، خنده به سنگ بلا
خون جبین می‌شود، آب وضوی حسین

چشمۀ زخم تنش، چشمۀ فیض خداست
آب بقا را بقاست خون گلوی حسین
تیر بلا، شمع دل، مهر جبین، سنگ دوست
روز ازل، خون گرفت آب ز روی حسین
بذل کند همچنان میوۀ مهر و وفا
هر چه پَراند عدو، سنگ به سوی حسین
آب بقا خورده آب از دو لب خشک او
خضر بوَد تا ابد تشنۀ جوی حسین
حنجر خشک حسین، تشنۀ جام الست
مجلسیان الست، مست سبوی حسین
مصحف زهرا کجا؟ سم ستوران کجا؟
پنجۀ قاتل کجا؟ طرۀ موی حسین
موهبت ذات هوست، لطف و عنایات اوست
«میثم» اگر می‌شود، مرثیه‌گوی حسین

غلامرضا سازگار

  • سه شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 10:06
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

مصباح هدی *

3420
2

مصباح هدی  مصباح هدی

دل بشکستۀ من، کرب و بلای تو بُوَد
غرض از خلقت من گریه برای تو بُوَد
به تو و آبرویت، نزد خداوند قسم
که همه آبرویم اشک عزای تو بود

ای که در حق تو گفتند «قتیل‌العَبَرات»
اشک ما قطره‌ای از بحر عطای تو بود
به دعایی که لب تشنه به مقتل، خواندی
هر که گرید به تو، مرهون دعای تو بود
جز تو مصباح هدا، کیست؟که مصباح هدا
سر خونینِ بریده ز قفای تو بود
مرهم زخم تو در گریۀ پیوستۀ ماست
چون نگرییم؟ که این گریه دوای تو بود
اولین گریه‌کنِ تو، پدر ما، آدم
اولین نوحه‌سرای تو، خدای تو بُوَد
در حرم، دور حرم گشته وگفتیم حسین
به خدا کعبۀ ما، صحن و سرای تو بود
جان حجاج به قربان تو و حج تو باد
ای که عباس، ذبیحی

  • سه شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اشعار مرحوم آغاسی (محرم) -(محرم ماه الفت با جنون است) *

9075
6

اشعار مرحوم آغاسی (محرم)   -(محرم ماه الفت با جنون است) اشعار مرحوم آغاسی (محرم)

محرم ماه الفت با جنون است

چراغ کوچه هايش بوي خون است

محرم حرمت خون است و خنجر

تلاطم مي کند حنجربه حنجر

دل من فدای دو دست اباالفضل

به قربان چشمان مست اباالفضل

ربود از همه ساقیان گوی سبقت

به چوگان دل ناز شست اباالفضل

غم ِ زهرا مرا سوز درون داد

دم ِ حيدر به من شور جنون داد

حسين آمد به زخم دل نمک ريخت

مرا با شور عاشورا در آميخت

مرا سودای زینب در به در کرد

نصیبم جرعه ای خون جگر کرد

ز فرط تشنگي بي تاب گشتم

عطش ديدم ز خجلت آب گشتم

چه ها گويم ز مَشک تيرخورده

ز دست ساقي شمشير خورده

به خاک افتاد مشک از دست ساقي

دو عالم پر شد از بوي اقاقي

مشامم پر شد از داغ ش

  • دوشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:15
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

اتفاقات تازه اي افتاد! (محرم) -( در نگاهت فروغ توحيد است ) * یوسف رحیمی

3072

اتفاقات تازه اي افتاد! (محرم)  -( در نگاهت فروغ توحيد است ) اتفاقات تازه اي افتاد!
فراز اول: روشناي اميد
در نگاهت فروغ توحيد است
چشم هايت دو چشمه خورشيد است
هر نگاه پر از صلابت تو
در حرم روشناي اميد است
با تماشاي قامتت، ارباب
پدرت را کنار خود ديده است
کوه عزم و اراده اي قاسم!
در دلت شور عشق، جاويد است
نورِ حُسن و حماسه‌ي مولا
بر قد و قامت تو تابيده ست
دمي از رخ نقاب را بردار
پرده‌ي آفتاب را بردار
فراز دوم : حماسه طوفان
مشق کردي خروش ايمان را
اين شکوه بدون پايان را
آفريدي ميانه‌ي ميدان
رزم مولايي نمايان را
پسر تکسوار صبح جمل
زير و رو کرده اي تو ميدان را
صد چو أزرق غبار يک قدمت
بنگر اين لشکر گريزان را
تيغ اگر بر کشي شبيه عمو
به لجام آوري تو طوفان را
قامت

  • دوشنبه
  • 22
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

اشعار و مدایح امام حسین(ع) -( دل پیرا پر زده برات حسین ) * جعفر رسول زاده

37

اشعار و مدایح امام حسین(ع) -( دل پیرا پر زده برات حسین ) دل پیرا پر زده برات حسین
جوونا جوونی شون فدات حسین
همه ذرات عالم می دونن
که خدا هم می زنه صدات حسین
تار زلف اکبرت ی لب خشک اصغرت
ادب برادرت
یاثارالله وبن ثاره
شهیدی که جان نثاری می کنه
عاشقی که حق رو یاری می کنه
هر کی برقی زنگاهت می گیره
سینه رو آیینه کاری می کنه
یارانت خدای ان ی خوبا کربلایی ان
عاشقا فدایی ان
یاثارالله وبن ثاره
پدرا هیئتی و اهل غمت
مادرا کنیز بزم ماتمت
خودمون تموم سال منتظریم
که بشیم مشکی پوش محرمت
اشکامون که بی ریاست ی روزی دلهای ماست
عمرما این گریه هاست
یاثارالله وبن ثاره
بین اون دلا که بی صدا شکست
بهترین دلا تو کربلا شکست
تا سر تو را به نیزه ها زدند
ستون خیمه انبیا شکست
وا

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

و سيعلم الذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون *

4838
3

و سيعلم الذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون و سيعلم الذين ظلموا أيّ منقلب ينقلبون

در اين غروب غريبي ببين کواکب را

به نيزه ها سر زخميّ نجم ثاقب را

بخوان به لحن حروف مقطعه امشب

حديث غربت زينب، بخوان مصائب را

چرا عزيز دلم «هَل أتَي» نمي خواني

ببار جرعه اي از کوثر مناقب را

بخوان «وَلِيُّکُمُ الله» را پناه حرم

بگو حکايت اين مردمان غاصب را

براي تسليت خاطر «ذَوِي القُربَي»

ز تازيانه و سيلي ببين مواهب را

بخوان «لِيُذهِبَ عَنکُم» شکوه غيرت من

که دور سازي از اين کاروان اجانب را

مسيح خستة من ندبة أنا العطشان

به خون نشانده دل بيقرار راهب را

لب مقدس قرآن و خيزران بوسه!

و «أم حَسِبتَ» بخوان اين همه عجائب را

بيا شبي به خرابه بياوري با

  • چهارشنبه
  • 1
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 16:09
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

بیا ناله کنیم...-(سوگ خورشید رسیده است بیا ناله کنیم) *

2150
1

بیا ناله کنیم...-(سوگ خورشید رسیده است بیا ناله کنیم) بیا ناله کنیم...

سوگ خورشید رسیده است بیا ناله کنیم

چو محرم بدمیده است بیا ناله کنیم

همچو داغ جگر اصغر شش ماهه او

هیچ انسان نشنیده است بیا ناله کنیم

مانده در شک رخ خورشید که ظهر دهم است

ز جهان رنگ پریده است بیا ناله کنیم

زینبا دل نیریدی ز برادر ز امام

شمر حنجر ببریده است بیا ناله کنیم

وای آن دختر کوچک به تمنای پدر

دور این خیمه دویده است بیا ناله کنیم

زینبت ام مصائب شده است

قد این یار خمیده است بیا ناله کنیم

شام هجر و سفر شام ؛ محرم و صفر

کس چنین اسیر ندیده است بیا ناله کنیم

من اسیرم به دل بحر تو کشتی نجات

شرم بر صورت و دیده است بیا ناله کنیم

کربلا کاش بخوانی همه را یا مولا

اش

  • چهارشنبه
  • 8
  • دی
  • 1389
  • ساعت
  • 10:47
  • نوشته شده توسط
  • محمود رفیعی وردنجانی
ادامه مطلب

اشعار و مدایح امام حسین (ع) -( کی می دونه که تو دلم از عشق تو چی می گبره ) * جعفر رسول زاده

243

اشعار و مدایح امام حسین (ع) -( کی می دونه که تو دلم از عشق تو چی می گبره ) کی می دونه که تو دلم از عشق تو چی می گبره
تو حرفای شنیدنی عشقت کلام آخره
دل ها طلسمت - قربون اسمت
مولاحسین مولاحسین
خدا می خواست با تو باشم محرمو نشونه کرد
هرجا کسی یه روضه خوند دلم تو رو بهونه کرد
گریه مجاله ی یه شور و حاله
مولاحسین مولاحسین
زیارت دلم قبول از اینجا تا صحن و سرات
صدام کنی نگام کنی پر می کشه دلم برات
کربلا ماهه ی توشه راهه
مولاحسین مولاحسین
خیمه های عشق تو روبوسه زدن لیاقته
مشکی پوشیدن هنرسینه زدن سعادته
عزات بهشته - خدا نوشته
مولاحسین مولاحسین
شاعر : جعفر رسول زاده

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:11
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

(یاحسین):من اگر گریه برایت نکنم می میرم * محمد مهدی عبدالهی

8284
62

(یاحسین):من اگر گریه برایت نکنم می میرم من اگر گریه برایت نکنم می میرم

وضع من را به خدا روضه تو سامان داد

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • جمعه
  • 14
  • مهر
  • 1391
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 جابر عابدی

اشعار شور واحد امام حسین (ع) -( بیقرارم، تب و تابمه شب و روز غمت ) * جابر عابدی

37

اشعار شور واحد امام حسین (ع) -( بیقرارم، تب و تابمه شب و روز غمت ) بیقرارم، تب و تابمه شب و روز غمت

بیقرارم، آتیش به جونم زده ماتمت

بیقرارم، بعد از تو رو دوشمه عَلمت

کاروونِ بی تو سالاری نداره برادرم

چه جوری از من گرفتنت ای غریب مادرم

این تو رو نیزه باشی به خدا نمیشه باورم

یابن الزهرا یا اخا یا اخا یا ثارالله

بیقرارم، جلو چشمامه صحنهی گودال

بیقرارم، ازم نمونده حتی پر و بال

بیقرارم، تو نگاه نامحرمام پا مال

دردم از همسفری با ساربون و این نامرداس

حجم مصیبتت تو صورت زینبت خوب پیداس

میبرندمون کوفه و شام اما دلم کربلاس

یابن الزهرا یا اخا یا اخا یا ثارالله

بیقرارم، نالههامه بی رحمی مردم

بیقرارم، با تنهائیها دارم تلاطم

بیقرارم، تو رو کشتن واسه یه مشت

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:01
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار شور واحد امام حسین (ع) -( محرّم ، یعنی گریه زیر پرچم ) * عباس شاکری

5654
5

اشعار شور واحد امام حسین (ع) -( محرّم ، یعنی گریه زیر پرچم ) محرّم ، یعنی گریه زیر پرچم
محرّم ، یعنی آه و سوز و ماتم
محرّم ، یعنی شعر محتشم
محرّم ، یعنی نوکری هر سال
محرّم ، یعنی جسم توی گودال
محرّم ، یعنی دستای قلم
روی دیوار زدند بازم کتیبه
که ماه ماتم شیب الخضیبه
صدای مادری پیچیده انگار
میگه مردم حسین من غریبه
حسین جانم حسین جانم حسین جان
********
محرّم ، یعنی خیمه های روضه
محرّم ، یعنی بوی چای روضه
محرّم ، یعنی بوی کربلا
محرّم ، یعنی غصه های زینب
محرّم ، یعنی جسم زیر مرکب
محرّم ، یعنی آخر عزا
محرّم را همیشه قدر بدانید
شب هشتم که می آید بخوانید
جوانان بنی هاشم بیائید
علی را بر در خیمه رسانید
حسین جانم حسین جانم حسین جان
********
رقیه - بی بی اسم تو چه

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:05
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

شعری زیبا برای روضه های محرم - (ای که نه ارباب من پادشاه عالمی) *

4186
1

شعری زیبا برای روضه های محرم - (ای که نه ارباب من پادشاه عالمی) ای که نه ارباب من پادشاه عالمی

یا حسین بعد ازخدا باخبراز حالمی

ذکرمن شده همین ای حسین اربابمی

آشکارا گویمت مونس ودلدارمی

درصف د لدادگان یا حسین راهم بده

اذن نوکری برآن هاشمی ماهم بده

ازخم دیوانگی همچو نی، نایم بده

چون غلام خانگی در حرم جایم بده

کاش ومیشد یک (نفس )تا خدا بالا روم

من طواف گنبددخترمولا روم

  • پنج شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 07:14
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب

اشعار شور واحد امام حسین (ع) -( بار دیگه انگار ، شد سینه ها مضطر ) * عباس شاکری

40

اشعار شور واحد امام حسین (ع) -( بار دیگه انگار ، شد سینه ها مضطر ) بار دیگه انگار ، شد سینه ها مضطر

شکر خدا بازم ، شد دیده هامون تر

گاهی میگیم زهرا ، گاهی میگیم حیدر

از این ندیدم من سعادتی دیگه بالاتر

زهرا ما رو دعوت نمود به روضهی دلبر

مولاحسین جان ای حسین جان ای حسین جانم

ما در یاری دلبر ی هر لحظه جون میدیم

ما عاشقیمونو ، اینجور نشون میدیم

دلهامونو دست ، صاحب زمون میدیم

ما نوکریمونو نشون آقامون میدیم

با یا ابوالفضل ما دو عالم و تکون میدیم

مولاحسین جان ای حسین جان ای حسین جانم

اگه دل ما شد ، دیوونه ی ارباب

اگه ماها هستیم ، تو خونه ی ارباب

اگه شدیم مست ، پیمونهی ارباب

این هست عطای دختر دردونهی ارباب

بی بی رقیه و هستی و ریحونهی ارباب

بی بی رقیه

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار شور امام حسین (ع) -( کرببلا - عرش خدا، با بودنت جنت چرا ) * حسین برزی

35

اشعار شور امام حسین (ع) -( کرببلا - عرش خدا، با بودنت جنت چرا ) کرببلا - عرش خدا، با بودنت جنت چرا

کرببلا - بنگر مرا، شرمنده شد اومد گدا

بده حواله ، جون سه ساله

کربلا میخوام، نگو محاله نگو محاله

ببار بیام ی نگو نمیشه

بزن صدام ی نگو نمیشه

حرم میخوام ی نگو نمیشه

کربلا حرم حرم حرم حرم

کربلا کجا برم برم برم

رحمت حسین - نعمت حسین با تو روم جنت حسین

باشور و شین - ذکر حسین راهی بین الحرمین

میخوام اراده ی بیام تو جاده

مسافرت شم - پای پیاده پای پیاده

نیمه نگات ، آرزومونه

بشیم فدات ، آرزومونه

پائین پات ، آرزومونه

کربلا حرم حرم حرم حرم

کربلا کجا برم برم برم

دلبر علی - محشر علی، شاه نجف حیدر علی

مولا علی - لیلا علی، و لا فتی الا علی

ختم کلومه ی عشق

  • یکشنبه
  • 6
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 07:08
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

چشم پرگهر - (چسان خواب آیدم یارب به چشم پرگهرامشب) *

3055
1

چشم پرگهر - (چسان خواب آیدم یارب به چشم پرگهرامشب) چسان خواب آیدم یارب به چشم پرگهرامشب

همی خونابه میبارد ز چشمم تا سحر امشب

اگر خواهی شوم رسوا ندارم باک واند یشه

ازیرا از ازل بوده مرا کار جنون پیشه

اگرصدباردیگرهم خداوندم دهد هستی

کنم آقاحسین جانم به نام نامیت مستی

حریمت را منم سائل به امید ابوفاضل

غم کرب وبلای تو شود آخرمراقاتل

(نفس) در سینه میسوزد،

به جانم شعله میبارد

خداداندتوهم دانی

جنون هم عالمی دارد

  • پنج شنبه
  • 3
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 07:17
  • نوشته شده توسط
  • نفس
ادامه مطلب

حج ناتمام-(از كعبه رو به كرببلا ميكند حسين) *

6750
5

حج ناتمام-(از كعبه رو به كرببلا ميكند حسين) حج ناتمام
از كعبه رو به كرببلا ميكند حسين
و آنجا دوباره كعبه بنا ميكند حسين
گر ساخته است خانه اى از سنگ و گل خليل
آنجا بناز خون خدا ميكند حسين
روزى كه حاجيان به حرم روى مينهند
پشت از حريم كعبه چرا؟ ميكند حسين

آن حج نا تمام كه بر عمره شد بدل
اتمام ان بدشت بلا ميكند حسين
آنجا وقوف در عرفات ار نكرده است
فرياد معرفت همه جا ميكند حسين
آنجا اگر كه فرصت قربانيش نبود
اينجا هر انچه هست فدا ميكند حسين
آنجا كه سعى بين صفا در دويدن است
اينجا به قتلگاه صفا ميكند حسين
آنجا حنا حرام بود بهرا حاجيان
اينجا ز خون خويش حنا ميكند حسين
وقتى به خيمه گاه رود از پى وداع
اينجا دوباره حج نساء ميكند حسين
بعد از هزار سا

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 04:07
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

« حی علی العزاء »-(از عرش ، از میان حسینیهء خدا) *

3343

« حی علی العزاء »-(از عرش ، از میان حسینیهء خدا) « حی علی العزاء »

از عرش ، از میان حسینیهء خدا
آمد صدای نالهء « حی علی العزاء »
جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد
گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا

جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت :
" یا رب اجازه هست ، شوم فرش این عزا "
آدم ز جنت آمد و ناله کنان نشست
در بزم استجابت بی قید هر دعا
او که هزار بار به گریه نشسته بود
یک یا حسین گفت و همان لحظه شد به پا
آری تمام رحمت خود را خدا گرفت
گسترد بر مُحرم این اشک و گریه ها
آن گاه گفت روضه بخوان « ایها الرسول »
جانم فدای تشنه لب دشت کربلا
روضه تمام گشت ولی مادری هنوز
آید صدای گریه اش از بین روضه ها

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 04:15
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

رحمان نوازنی-(از شرف کعبه اگر قبله گه اهل صفاست) *

2989

رحمان نوازنی-(از شرف کعبه اگر قبله گه اهل صفاست) رحمان نوازنی
از شرف کعبه اگر قبله گه اهل صفاست
وادی کرب و بلا مهبط انوار خداست
فخر بر کعبه کند گرزشرف نیست غریب
ارگاهی که در او نور خدا جلوه نماست

بسوی کعبه بود عالمیان را گر روی
کعبه را روی ارادت بسوی کرب و بلاست
خون خاصان خدا ریخته شد در این ملک
میتوان گفت که آمیخته با خون خداست
کرد در دشت بلا حج خود آنشاه تمام
تا تو آگاه شوی کعبة مقصود اینجاست
بیم از قتل نبودش که برون شد زحرم
لیک پیک حرم محترم کعبه نخواست
کعبه بیت الله و این مطلع انوار حق است
بین که در این دو تفاوت زکجا تا بکجاست
وه که از آب نمودند دریغ از شاهی
کز شرف خاک رهش آبروی آب بقاست
خون بگرید اگر از ماتم او از چه هنوز
از شفق و مساچ

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 04:19
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

از پی وصلش مکان در کربلا خواهیم کرد *

2328

از پی وصلش مکان در کربلا خواهیم کرد از پی وصلش مکان در کربلا خواهیم کرد

از پی وصلش مکان در کربلا خواهیم کرد
تن براهش غرق خون حق خونبها خواهیم کرد
نی که خود در راه وصلش جان و تن سازم فدا
اکبر و عباس و قاسم هم فدا خواهیم کرد

هر کسی سودای معشوقی بسر دارد ولی
ما همه سودای خود را با خدا خواهیم کرد
گر رسیم اندر منای کعبة وصلش ز شوق
چشم را زمزم دل خود را صفا خواهیم کرد
آنچه عهدی را که بستیم با وی از روز ازل
عهد نشکسته بعهد خود وفا خواهیم کرد
حق عاشق نیست الحق سر بروی متکا
گر خدا خواهد سر نی متکا خواهیم کرد
گاه سر بر نوک نی گه سر بچوب خیزران
هر یکی را ما بدیگر آشنا خواهیم کرد
چونکه از صهبای عشق او بعالم سرخوشیم
کی به حور و کوثر وخلد ا

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 04:29
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

تاج مصيتبي -(ارباب عشق را چه صلاي بلا زدند ) *

2560

تاج مصيتبي -(ارباب عشق را چه صلاي بلا زدند ) تاج مصيتبي

ارباب عشق را چه صلاي بلا زدند
اول به نام عقل نخستين صلا زدند

جام بلا به کام بلي گوشد از الست
سنگ بلا به جانب بانک بلي زدند
تاج مصيتبي که فلک تاب آن نداشت
بر فرق فرقدان شه لافتي زدند
پس بر حجاب اکبر ناموس کبريا
آتش زکينه‌هاي نهان برملا زدند
شد لعل دُرفشان حقيقت زمرّدين
الماس کين چه بر جگر مجتبي زدند
پس در قلمرو غم و اندوه و ابتلا
کوس بلا به نام شه کربلا زدند
فرمان نوخطان رکابش که خطّ محو
بر نقش ماسوي زکمال صفا زدند
دست ولا زدند به دامان شاه عشق
بر هر دو عالم از ره تحقيق پا زدند
در قلزم محبّت آن شاه چون حباب
افراشتند خيمه‌ي هستي به روي آب
نام شاعر:آيت الله حاج شيخ محمدحسين عروي اصفه

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 10:12
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

بهشت-(باريد ابر معجزه باراني از بهشت) *

2325
1

بهشت-(باريد ابر معجزه باراني از بهشت) بهشت

باريد ابر معجزه باراني از بهشت

روييد ناله ناله نيستاني از بهشت

پيچيد بوي لاله و سيب وسپند و عود

در حول و حوش لشكر مرداني از بهشت

بانو براي بدرقه آمد ، به دست داشت

يك كاسه آب كوثر و قرآني از بهشت

رفتند دانه دانه شقايق ، كبوتران

با شوق تا دريچه پنهاني از بهشت

آنان كه مانده اند وفادار و استوار

تا نفخ صور بر سر پيماني از بهشت

در روزگار واقعه هم ايستاده اند

در سايه ي مقدس انساني از بهشت

آن سوي دشت حادثه ترسيم مي شود

با دستهاي رانده ي شيطاني از بهشت

اي آنكه آب بر لب خورشيد بسته اي

اي كفر ! اي عطش ! تو چه مي داني از بهشت

مردان سر بلند و سرافراز و تشنه لب

دارند نام پاك مسلماني ا

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 05:12
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

کشف راز -(آه از دمیکه شاه ز من کشف راز کرد) *

2426

کشف راز -(آه از دمیکه شاه ز من کشف راز کرد) کشف راز

آه از دمیکه شاه ز من کشف راز کرد
عزم عراق کرده و ترک حجاز کرد

گفتا که ای برادرو ، ای خواهران من
زین پس بآه و ناله بباید که ساز کرد
شد رهنمون قضا و ، قدر زاد راه او
دستش گرفته مرگ چنین راه باز کرد
شاهین مرگ بر سروی بال و پرگشود
چنگال ظلم باز و ، شکاری آز کرد
بر سوی عشق عاشق دلداده ره سپرد
عشق آفرین بگفت برا و ، یار ناز کرد
صیاد مرگ دام اجل بر رهش فکند
بر تو سن مراد بشد تاخت و تاز کرد
گم کرده آشیان ره صحرا گرفت پیش
همچون قطا و ، عزم رهی بس دراز کرد
گفت آرزوی و صلت ما کرده ای بیا
تا کی بر این امید بباید نیاز کرد
باید کشد بجان غم هجران و سوز عشق
خواهد هر آنکه پرچم حق اهتزاز کرد
چون سرزمی

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 10:18
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

غم سلطان كربلا -(بارد چه؟ خون! كه؟ ديده، چه سان؟ روز و شب! چرا؟) *

5105
5

غم سلطان كربلا -(بارد چه؟ خون! كه؟ ديده، چه سان؟ روز و شب! چرا؟) غم سلطان كربلا

بارد چه؟ خون! كه؟ ديده، چه سان؟ روز و شب! چرا؟
از غم، كدام غم؟ غم سلطان كربلا!

نامش چه بود؟ حسين! ز نسل كه؟ از على!
مامش كه بود؟ فاطمه! جدش كه؟ مصطفى‏
چون شد؟ شهيد شد! به كجا؟ دشت ماريه
كى؟ عاشر محرم! پنهان؟ نه، بر ملا
شب كشته شد؟ نه، روز، چه هنگام؟ وقت ظهر
شد از گلو بريده سرش؟ نى، نى، از قفا!
سيراب كشته شد؟ نه! كسى آبش نداد؟ داد!
كه؟ شمر، از چه چشمه! از سر چشمه فنا!
مظلوم شد شهيد؟ بلى! جرم داشت؟ نه!
كارش چه بد؟ هدايت! يارش كه بد؟ خدا
اين ظلم را كه كرد؟ يزيد! اين يزيد كيست؟
ز اولاد هند، از چه كس؟ از نطفه زنا
خود كرد اين عمل؟ نه، فرستاد نامه‏اى
نزد كه؟ نزد زاده مرجانه دغا
ابن ز

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 05:29
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب

باز این چه شعله غم و اندوه ماتم است ؟ *

2985

باز این چه شعله غم و اندوه ماتم است ؟ باز این چه شعله غم و اندوه ماتم است ؟

باز این چه شعله غم و اندوه ماتم است ؟
باز این حدیث حادثه جانگذار چیست؟

باز این چه قصه ایست که با غصه توام است؟
این آه جانگزاست که در ملک دل به پاست‏
یا لشکر عزاست که در کشور غم است
آفاق پر ز شعله برق و خروش رعد
یا ناله پیاپى و آه دمادم است؟
چون چشمه چشم مادر گیتى ز طفل اشک‏
روى جهان چو موى پدر کشته درهم است
زین قصه سر به چاک گریبان کروبیان‏
در زیر بار غصه قد قدسیان خم است
‏گلزار دهر گشته خزان از سموم قهر
گویا ربیع ماتم و ماه محرم است
‏ماه تجلى مه خوبان بود به عشق
روز بروز جذبه جانباز عالم است
‏مشکوة نور و کوکب درى نشأتین
مصباح سالکان طریق وفا حسین‏
کمپان

  • شنبه
  • 5
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد