شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر فراق امام زمان(عج) -( طالبِ خونِ خدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

5585
4

شعر فراق امام زمان(عج) -( طالبِ خونِ خدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ  ) طالبِ خونِ خدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ
يابنَ مِصباح الهُدي، مَتى تَرانا وَ نَراكَ
چه شود با تو كنم گريه سرِ قبرِ حسين
در مزار شهدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ
همه دم ناله ي من أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِياست
مي زنم تو را صدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ
مي زند تو را صدا از سرِ نيزه ها هنوز
سرِ از بدن جدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ
چه شود ببينمت كنارِ بين الحرمين
سر و جان كنم فدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ
چه شود از گُلِ رويت بدهي يك صدقه
سرِ راهي به گدا، مَتى تَرانا وَ نَراكَ

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار

  • سه شنبه
  • 25
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر مناجات امام زمان(عج) -( تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی ) *استاد حاج غلامرضا سازگار

8024
10

شعر مناجات امام زمان(عج) -( تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی ) تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی
آتشی زن که برآید زوجودم آهی
سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد
ورنه تا کعبه وصل تو نباشد راهی
دل هر جایی وآلوده وبیمار مرا
نیست جز خاک شهیدان تو درمانگاهی
تو به یک کاه دوصد کوه گنه می بخشی
من بیچاره چه سازم که ندارم کاهی
گرشود عمر شبی با توام ان شب گذرد
صبح فریاد برآرم چه شب کوتاهی
چه شود نیمه شب از خواب کنی بیدارم
که برآید زلبم ناله یا اللهی
پشت بشکسته و پا خسته و چشمم بسته
راه پر پیچ و خم وگام به گامم چاهی
ای شب و روز ومه وسال به یادم چه شود
من غافل زتو هم یاد تو باشم گاهی
به جز از تو که کشی ناز گنه کاران را
نشنیدم که کشد ناز گدا را شاهی
هر طرف روی نهد روی تو ب

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یک قطره بودم گفت آخر سر به دریا میرسی ) *

1147

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یک قطره بودم گفت آخر سر به دریا میرسی ) یک قطره بودم گفت آخر سر به دریا میرسی
درمانده بودم گفت با تقوا به جایی میرسی
هر کار کردم یارتان باشم فقط درجا زدم
غافل از اینکه تو همین امروز و فردا میرسی
دیشب که مسجد آمدم رندی صدایم کرد وگفت
با این ادا اتفال ها حتماً به آقا میرسی؟
شیخ مقدّس ها فقط روی شما را دیده اند
پس کِی به داد این گدای بی سر و پا میرسی
این جمعه های بی وفا من را مسلمانم نکرد
ما خود برایت مانعیم آقا والّا میرسی
منزل به منزل به تمام عاشقان سر میزنی
امّید دارم یک سحر هم منزل ما میرسی
امروز که از مادرت زهرا عیادت می کنی
بوسه بروی زخم پهلویش بزن تا میرسی
مکه، مدینه، سامره، کوفه، نجف یا کربلا
از چه مسیری آخر ای موعود زهرا میرسی

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناسبت آغاز امامت امام زمان(عج) -( اي به سرا پرده ي دلها نهان ) *

16995
38

شعر مناسبت آغاز امامت امام زمان(عج) -( اي به سرا پرده ي دلها نهان ) اي به سرا پرده ي دلها نهان
يوسف گمگشته ي يعقوب جان
اي زدمت صبح مسيحا بپا
نوح نبي موسي و عيساي ما
ما همه شب در پيِ ماه توأييم
تشنه ي يك جرعه نگاه توأييم
تشنه لبيم وهمه مستان تو
سائل يك بوسه به دستان تو
آه كجائي كه تو را سر دهيم
خاك بن پاي تو را سرنهيم
زين دو جهان و ببرش هرچه هست
خاك بن پاي تو مارا بس است
از كه بجوئيم نشان تورا
بارگه و كوي نهان تورا
گر به صبوري همه خو كرده ايم
در شط ياد تو وضو كرده ايم
خلق زهجران تو مجنون شده
آتش عشقت به دل افزون شده
هر دل اگر عشق تو دارد دل است
نازمش آن دل كه تو را منزل است
منزل معراج رهش كوي تست
بوي بهشت آيتي از بوي تست
آه كجائي كه ببويم تورا
از غم هجر تو بگوي

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

عمریست که در دام ولای تو اسیرم *

3837
7

عمریست که در دام ولای تو اسیرم عمریست که در دام ولای تو اسیرم

از عمر گران بی رخ زیبای تو سیرم

تنها از خدا خواهش این است به عالم

یک بار تو را دیده و صد بار بمیرم

  • یکشنبه
  • 3
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا
ادامه مطلب
 جواد حیدری

شعر مناجات امام زمان(عج) -( برای دیدن رویت دلم مهیا نیست ) * جواد حیدری

3124
4

شعر مناجات امام زمان(عج) -( برای دیدن رویت دلم مهیا نیست ) برای دیدن رویت دلم مهیا نیست
میان صحن دو چشمم برا ی تو جا نیست
ز بس که خانه ی یاران به رنگ دنیا شد
دگر برای تو جایی به غیر صحرا نیست
طبیب گونه تو درد مرا نشانم ده
کسی که درد نفهمد پی مداوا نیست
برس به داد دل من که بی کسی سخت است
اگر چه مثل تو مردی غریب و تنها نیست
هر آنکه عشق تو دارد همیشه آرام است
کسی که بندۀ یار است اسیر دنیا نیست
شبیه صوت غریبی که روی نی می خواند
صدای غربت ما را کسی پذیرا نیست
شفیع هر دو جهانم که همتم داده
به تار موی تو سوگند غیر زهرا نیست

شاعر : جواد حیدری

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 05:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

در فراق یار,(ای به دامان ستاره نرگس) *

1672

در فراق یار,(ای به دامان ستاره نرگس) ای به دامان ستاره نرگس

آمدی؟ ماه پاره ی نرگس

ای زشب تا سحر به خاطر تو

لحظه ها هم شماره ی نرگس

همه هستی در انتظار تو بود

ای رسول هزاره ی نرگس

عالمی مست نرگس مستت

ای به سینه شراره نرگس

همه کس غرق نیمه ی شعبان

همه جا جشنواره ی نرگس

ای حروف مقطع قرآن

ای سرود هماره ی نرگس

میم و حا، میم و دال، یعنی تو

ای خبر ای گزاره ی نرگس

ای دل آرای سیزده معصوم

چارده استعاره ی نرگس

پرسش مخفیانه ی بابا!

پاسخ با اشاره ی نرگس!

مثل حیدر تولدت پنهان

کعبه ات در کناره ی نرگس

همه اسماء نور را خواندی

یک به یک تا شماره ی نرگس

اولین سجده ی تو دیدن داشت

پیش بهت نظاره ی نرگس

بهتر از آن ،شهادتینت بود

به

  • سه شنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 05:21
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

در فراق یار,(فراق يار جانم را گرفته) *

2283
6

در فراق یار,(فراق يار جانم را گرفته)     فراق يار جانم را گرفته

تب هجران توانم را گرفته

نه تاب درد گفتن دارم اي دل

که گويي غم زبانم را گرفته

غم دلبر زده آتش به جانم

که ميسوزد ز سر تا استخوانم

بيا اي دل بيا با هم بسوزيم

که خاکستر بر اين خرمن نشانم

امان از دست صياد زمانه

که بگرفته دل ما را نشانه

کبوتر بچه اي در خواب ميگفت

مرا نه بال و پر ماند نه لانه

دلم درد و سرم درد و تنم درد

از آن بهتـر بگويم که منم درد

طبيبا زخم دل را مرحمي نيست

بود داروي زنده ماندنم درد

چه سازم با غم و دوري دلدار

که شبها مينشينم در غم يار

مرا ني طاغت دوريست يارب

نه مي باشد توان حال بيمار

بيا اي مونس من يابن الزهرا

عزيز نرگس من يابن الزهرا

بيا

  • یکشنبه
  • 10
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 04:21
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

در فراق یار,(چشم یعقوب به دیدار تو حیران مانَد) *

4137
7

در فراق یار,(چشم یعقوب به دیدار تو حیران مانَد) چشم یعقوب به دیدار تو حیران مانَد
یوسف از حسن تو انگشت به دندان مانَد

پرده بردار كه از شرم تماشای رخت
تا صف حشر ، قمر سر به گریبان مانَد

برتر و بهتر و زیباتر و پاكیزه تری
كه بگویم گل روی تو به رضوان مانَد

هر كه بر سلسله عشق تو تسلیم نشد
گردنش بسته به قلاده شیطان مانَد

این عجب نیست كه تا حشر به یاد لب تو
خضر در آب بقا باشد و عطشان مانَد

گرچه در دیده ما تاب تماشای تو نیست
مهر در ابر روا نیست كه پنهان مانَد

همه شب بر سر آنم كه ز راه آیی و من
جان نثار قدمت سازم اگر جان ماندَ

یوسف مصر ولا بیشتر از این مگذار
چشم یعقوب به دروازه كنعان مانَد

چند باید ز فراق تو به حبس دل ما
ناله بی كسی عترت و ق

  • یکشنبه
  • 17
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 05:38
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج),(ای ولی عصر امام زمان 2 ) * ذاکر جواهری

14748
42

شعر امام زمان(عج),(ای ولی عصر امام زمان 2 ) ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان

ای به ولای تو، تولّای ما
مهر تو آیینۀ دل‌های ما

تا تو ز ما روی نهان کرده‌ای
خون به دل پیر و جوان کرده‌ای

خیز و ببین ای شه دنیا و دین
کفر گرفته همه روی زمین

عالَم ما عالَم دیگر شده
آینۀ دهر مکدّر شده

خیز و بکش تیغ دو سَر از نیام
ای شه منصور پی انتقام

خیز و جهان پاک ز ناپاک کن
روی زمین پاک ز خاشاک کن

ای به تو امید همه خاکیان
بلکه امید همه افلاکیان

شمس و فلک شمسۀ ایوان توست
جنّ و ملک بندۀ دربان توست

مطلع وَالشّمس بود روی تو
مظهر وَالّلیل دو گیسوی تو

دیدۀ خلقی همه در انتظار
کز پس این پرده شوی آشکار

مُحتَجب از خلق جهان تا به کی؟
در پس این پرده نهان تا به کی؟

ما که نداریم به غیر از تو کس
ای شه خوبان تو به فریاد رس

  • دوشنبه
  • 18
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر مناجات با امام زمان(عج)-(شنبه شوق دیدارت شدید میشود انگار) *

4980
1

شعر مناجات با امام زمان(عج)-(شنبه شوق دیدارت شدید میشود انگار) شنبه شوق دیدارت شدید میشود انگار
یکشنبه ندیدنت مدتی مدید میشود انگار

دوشنبه ها دلم دربه در ترین شاید
سه شنبه صبر من ناپدید میشود انگار

چهارشنبه که شد چاره نداشت بیچاره
دلم ز غصه به رنگ حدید میشود انگار

پنج شنبه ها پریشان ترم بی تو
از غم نبودنت که شدید میشود انگار

مگو ز جمعه و غروب غمگینش
که موی سیاه به راه تو سپید میشود انگار

مهدی ابراهیم خانی

  • یکشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 04:45
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

در فراق یار,(بالی برای رفتن تا آسمان بده) *

2137
1

در فراق یار,(بالی برای رفتن تا آسمان بده) بالی برای رفتن تا آسمان بده

راهی برای دیدن رویت نشان بده

ما مردمان ساده دل این زمانه ایم

اصلا خودت بیا و دعا یادمان بده

ما با سه شنبه های شما خو گرفته ایم

اندازه لیاقتمان جمکران بده

برگرد و تکیه بر روی دیوار کعبه کن

ظهری به وقت شرعی زهرا اذان بده

خود را معرفی کن و یابن الحسن بخوان

و بعد قبر مادر خود را نشان بده....

محسن اصلانی

منبع:سایت شعر شاعر

  • یکشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 04:51
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج),(غم روی غم به سینه تلمبارمی شود) *

3081
8

شعر امام زمان(عج),(غم روی غم به سینه تلمبارمی شود) غم روی غم به سینه تلمبارمی شود

وقتی دلم ز یاد تو سرشار می شود

ازبس نشسته ای به دلم شک نمی کنم

عشق ازصدای پای تو بیدار می شود

هر روز تا شبش به شما خیره می شوم

عمرم تمام صرف همین کار می شود

گفتند رفته ای که بیایی...ولی هنوز

این جمعه ها بدون تو تکرارمی شود

آقا بیا قسم به خدا می دهم تو را

این جمعه...کاش...فرصت دیدارمی شود؟

سروده مهدی صفی یاریش

منبع:سایت شعر شاعر

  • یکشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(اصلا دگر تحمّل این غم نمی‌شود) *

2051
6

اشعار امام زمان(عج),(اصلا دگر تحمّل این غم نمی‌شود) اصلا دگر تحمّل این غم نمی‌شود

حتی مجال گریه فراهم نمی‌شود

ویرانم از درون که شبیه خرابی‌ام

ویرانه‌های زلزله ‌بم نمی‌شود

این روزگار هر چه دلش خواست می‌کند

این روزگار هر چه بگویم نمی‌شود

آنقدر ابری‌ام که نگو، روز، ماه، سال

اصلا چرا همیشه محرم نمی‌شود؟

گندم نخورده از تو جدایم نموده‌اند

شرح‌اش به این دو جملة مبهم نمی‌شود

هی صبر پشت صبر... بیا ای همیشه مرد

عالم بدون عشق تو عالم نمی‌شود

برگرد ای مسافر شبهای انتظار

چیزی که از بزرگی‌تان کم نمی‌شود

مهدی صفی یاری

منبع:سایت شعر شاعر

  • یکشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 05:00
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج),(دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد) *

5397
2

شعر امام زمان(عج),(دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد) دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد

به روز مرگ، شعرت، سوره ی یاسین نخواهد شد

فریبت می دهند این فصل ها، تقویم ها، گل ها

از اسفند شما پیداست، فروردین نخواهد شد

مگر در جستجوی ربّنای تازه ای باشیم

وگر نه صد دعا زین دست، یک نفرین نخواهد شد

مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم

خدا با ما که دلتنگیم، سر سنگین نخواهد شد

به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله ور در باد

بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد

علیرضا قزوه

منبع:سایت شعر شاعر

  • یکشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 05:22
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

در فراق یار,(كی به پایان برسد درد خدا می‌داند) *

2803
5

در فراق یار,(كی به پایان برسد درد خدا می‌داند) كی به پایان برسد درد خدا می‌داند

ماه ساكن شود و سرد خدا می‌داند

در سكوت شب هر كوچه این شهر خراب

گم شود ناله شبگرد خدا می‌داند

مردم شهر همه منتظر یك مردند

چه زمانی رسد آن مرد خدا می‌داند

برگها طعمه بی غیرتی پاییزند

راز این مرثیه زرد خدا می‌داند

خنده غنچه گلها به حقیقت زیباست

شاید این است ره آورد خدا می‌داندش

منبع:سایت شعر شاعر

  • یکشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 05:30
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

در فراق یار,(شاید که دیگر یار عادت کرده باشد) *

4077
4

در فراق یار,(شاید که دیگر یار عادت کرده باشد) شاید که دیگر یار عادت کرده باشد

با غصه های خویش خلوت کرده باشد

شاید غریبانه کنار چند عاشق

امشب نمازی را امامت کرده باشد

شاید برای ما میان روضه هایش

امشب دعای رفع حاجت کرده باشد

شاید حدیث بی وفائی های مارا

از بهر اجدادش روایت کرده باشد

ای وای بر شیعگی ما گر که مهدی

بر خاک صحرا استراحت کرده باشد

باید که نام شیعه را از ما بگیرند

امشب اگر با چاه خلوت کرده باشد

امشب اگر با چاه خلوت کرده باشد

ای وای اگر از ما شکایت کرده باشد

ای وای بر من وای بر دل وای بر عشق

گر آرزو بهر شهادت کرده باشد.............

امیر عباسی

منبع:سایت شعر شاعر

  • یکشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 05:49
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

در فراق یار,(دارد زمان آمدنت دیر می شود) *

2457
3

در فراق یار,(دارد زمان آمدنت دیر می شود) دارد زمان آمدنت دیر می شود

دارد جوان سینه زنت پیر می شود

وقتی به نامه عملم خیره می شوی

اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود

کی این دل رمیده ی من هم زهیر وار

در دام چشم های تو تسخیر می شود؟

این کشتی شکسته ی طوفان معصیت

با ذوق دست توست که تعمیر می شود

حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه

با حلقه های زلف تو درگیر می شود

در قطره های اشک قنوت شب شما

عکس ضریح گمشده تکثیر می شود

تقصیر گریه های غریبانه ی شماست

دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود

وحید قاسمی

منبع:سایت شعر شاعری

  • یکشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 05:55
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(دلم هوای توکرده هوای آمدنت) *

3306
11

اشعار امام زمان(عج),(دلم هوای توکرده هوای آمدنت) دلم هوای توکرده هوای آمدنت

صدای پای تو آید صدای آمدنت

بهارباتو بیایدبه خانه ی دل ما

سری به خانه مازن،صفای آمدنت

هنوزمانده به یادم که مادرم میخواند

زمان کودکی ام قصه های آمدنت

حساب کردم ودیدم که باحساب خودم

تمام عمرنشستم به پای آمدنت

چقدروعده ی وصل تورابه دل بدهم

چقدر جمعه بخوانم دعای آمدنت

نیامدی ودلم راشکستی ای مولا

چه نذرهاکه نکردم برای آمدنت

محسن عرب خالقي

منبع:سایت شعر شاعری

  • یکشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 05:59
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام) *

3576
4

اشعار امام زمان(عج),(از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام) از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام
گل کرد خار خار شب بي قراري ام

تا شد هزار پاره دل از يک نگاه تو
ديدم هزار چشم در آيينه کاري ام

گر من به شوق ديدنت از خويش مي روم
از خويش مي روم که تو با خود بياري ام

بود و نبود من همه از دست رفته است
باري مگر تو دست بر آري به ياري ام

کاري به کار غير ندارم که عاقبت
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاري ام

تا ساحل نگاه تو چون موج بي قرار
با رود رو به سوي تو دارم که جاري ام

با ناخنم به سنگ نوشتم : بيا , بيا
زان پيشتر که پاک شود يادگاري ام

قیصر امین پور

منبع:سایت شعر شاعر

  • یکشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج),(دل را پر از طراوت عطر حضور کن ) *

3893
4

شعر امام زمان(عج),(دل را پر از طراوت عطر حضور کن ) دل را پر از طراوت عطر حضور کن
آقا تو را به حضرت زهرا ظهور کن
آخر کجایی ای گل خوشبوی فاطمه
برگرد و شهر را پر از امواج نور کن

شب های جمعه یاد تو بیداد می کند
آدینه ای ز کوچه دنیا عبور کن
آقا چقدر فاصله اندوه انتظار
فکری برای این سفر راه دور کن
زین کن سمند حادثه را تکسوار عشق
جان را پر از شراره ی غوغا و شور کن
آقا چقدر ضجه زنیم و دعا کنیم
یا بازگرد یا دل ما را صبور کن

***پروانه نجاتی***

منبع:سایت شعر شاعری

  • یکشنبه
  • 24
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 06:46
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر امام زمان(عج),(یا ایهاالعزیز دلم مبتلایتان) *

9407
15

شعر امام زمان(عج),(یا ایهاالعزیز دلم مبتلایتان) یا ایهاالعزیز دلم مبتلایتان
دارد دوباره این دل تنگم هوایتان
از حال ما اگر که بپرسی ملال نیست
جز دوری شما و فراق صدایتان

من غصه ام گرفته برای غریبی ات
حالا شما بگو کمی از غصه هایتان
یک روز زیر پای شما خاک میشوم
من زاده میشوم که بمیرم برایتان
ناقابل است پیش کشم در برابرت
چشمم سرم دلم همه اقا فدایتان
با این همه که رنج کشیدی به خاطرم
کشتی مرا دوباره به اشک و دعایتان

حسن کردی

منبع:بانک اشعار مهدوی

  • دوشنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 06:23
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(یوسف، ای گمشده در بی سر و سامانی‌ها) *

3372
7

اشعار امام زمان(عج),(یوسف، ای گمشده در بی سر و سامانی‌ها) یوسف، ای گمشده در بی سر و سامانی‌ها

این غزل‌خوانی‌ها، معرکه‌گردانی‌ها

سر بازار شلوغ است، تو تنها ماندی

همه جمعند، چه شهری چه بیابانی‌...ها !

چیزی از سوره یوسف به عزیزی نرسید

بس‌که در حق تو کردند مسلمانی‌ها

همه در دست ترنجی و از این می‌رنجی

که به نام تو گرفتند چه مهمانی‌ها

پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست

خوش به حال تو و نیمه‌شب زندانی‌ها

خواب دیدم که زلیخایم و عاشق شده‌ام

ای که تعبیر تو پایان پریشانی‌ها

عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست

این چه عشقی است که آورده پشیمانی‌ها

این چه شمعی است که عالم همه پروانه اوست

این چه پروانه که کرده است پر‌افشانی‌ها

یوسف گمشده دنباله ی این قصه ک

  • دوشنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 06:47
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(شده ام در پی تو در به درت مهدی جان( *

3696
7

اشعار امام زمان(عج),(شده ام در پی تو در به درت مهدی جان( شده ام در پی تو در به درت مهدی جان
کی رسد بر من مسکین گذرت مهدی جان
کی شود تا که عیان بر سر راهم گذری
بر نگاهم که بیفتد نظرت مهدی جان

یوسف گمشده ام منتظرم بر ره تو
می نشینم همه بر رهگذرت مهدی جان
کی شود تا که به پایان رسد این شام فراق
رسد این عاشق مجنون به برت مهدی جان
مهر رخشنده من کی برسد وقت طلوع
کی رسد نوبت صبح سحرت مهدی جان
تا که هر جا سخن از آمدنت را گویند
رسد از کوی و خیابان خبرت مهدی جان
گل نرگس شنوم عطر تو را از همه جا
حس کنم چون که حضور و اثرت مهدی جان

منبع:سایت وبگاه اشعار مهدوی

  • دوشنبه
  • 25
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 07:25
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار امام زمان(عج),(خوشا دردي! كه درمانش تو باشي) *

8381
24

اشعار امام زمان(عج),(خوشا دردي! كه درمانش تو باشي) خوشا دردي! كه درمانش تو باشي

خوشا راهي! كه پايانش تو باشي

خوشا چشمي! كه رخسار تو بيند

خوشا ملكي! كه سلطانش تو باشي

خوشا آن دل! كه دلدارش تو گردي

خوشا جاني! كه جانانش تو باشي

خوشي و خرمي و كامراني

كسي دارد كه خواهانش تو باشي

چه خوش باشد دل اميدواري

كه اميد دل و جانش تو باشي

همه شادي عشرت باشد، اي دوست

در آن خانه كه مهمانش تو باشي

گل و گلزار خوش آيد كسي را

كه گلزار و گلستانش تو باشي

چه باك آيد زكس! آن را كه او را

نگهدار و نگهبانش تو باشي

مپرس ازكفر و ايمان بي دلي را

كه هم كفر و هم ايمانش تو باشي

براي آن به ترك جان بگويد

دل بيچاره، تا جانش تو باشي

" عراقي" طالب درد است دايم

ب

  • یکشنبه
  • 31
  • اردیبهشت
  • 1391
  • ساعت
  • 08:35
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( من كيستم تا هر زمان، پيش نظر بينم تو را؟ ) * هلالی جغنایی

1990
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( من كيستم تا هر زمان، پيش نظر بينم تو را؟ ) من كيستم تا هر زمان، پيش نظر بينم تو را؟
گاهى گذر كن سوى من، تا در گذر بينم تو را
افتاده بر خاك درت، خوش آن كه آيى بر سرم
تو زير پا بينىّ و من، بالاى سر بينم تو را
يك بار بينم روى تو، دل را چه سان تسكين دهم؟!
تسكين نيابد جان من، صدبار اگر بينم تو را
از ديدنت بى خود شدم، بنشين به بالينم دمى
تا چشم خود بگشايم و، بار دگر بينم تو را
گفتى كه: هر كس يك نظر بيند مرا، جان مى دهد
من هم به جان در خدمتم، گر يك نظر بينم تو را
تا كى «هلالى» را چنين زين ماه مى دارى جدا؟
يا رب كه اى چرخ فلك! زير و زبر بينم تو را

شاعر : هلالی جغنایی

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 08:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این ناله های غمزده جانسوز و آشناست ) * فاطمه خمسی

2676
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -( این ناله های غمزده جانسوز و آشناست ) این ناله های غمزده جانسوز و آشناست
این غصه ها پیامد خونهای کربلاست
از ماجرای عشق، مانده فقط آه و ناله ای
اینجا فقط ،قصه، پر از غصه و بلاست
این دجله ،آن فرات ،این آب، خیمه ها
هر گوشه ی زمین چشمه ی خونین ماجراست
آن ماه کیست می رسد از راه بی کفن
این ماه کیست بر تنش انبوه نیزه هاست
این دستهای کیست که افتاده بر زمین
این مشک خالی ِکیست که پر از چشمه ی عطاست
نه این خیال نیست،خروش ِمصیبت است
ریحانه رسول و علی ، صاحب ِعزاست
با اشک ،دل صفا بده و منتظربمان
می آید آن امام ،که خونخواه کربلاست

شاعر : فاطمه خمسی

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:06
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

در فراق یار(مولاي وقت آمدنت دير شد بيا) *

2937
3

در فراق یار(مولاي وقت آمدنت دير شد بيا) مولاي وقت آمدنت دير شد بيا
اين دل در انتظار فرج پير شد بيا
اين جمعه هم گذشت و ليكن نيامدي
آيات غربتم همه تفسير شد بيا

هر شب به ياد حال لبت گريه مي كنم
عكست ميان آينه تفسير شد بيا
در دفتر م به ياد تو نرگس كشيده ام
نرگس هم از فراغ تو دلگير شد بيا

  • شنبه
  • 31
  • تیر
  • 1391
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 علی صمدی

مناجات امام زمان -(گفتم که به دل غم دارم) * علی صمدی

833
2

مناجات امام زمان -(گفتم که به دل غم دارم) ❇️شور و زمزمه زیبای امام مانی

✍شاعر : کربلایی علی صمدی

بند اول :
گفتم که به دل غم دارم
گفتی بیا مرهم دارم
گفتم که سبوم خالیه
گفتی بیا بازم دارم

می بده به من نپرس حالمو که داغونم
بی تو دیگه لحظه ای نه دیگه نمیتونم
غر نمی زنم ولی حق بده گله کنم
شکوه از جدایی و شرح فاصله کنم

صاحب الزمان بیا ....

بند دوم :
دارم دست به دامان تو
داری به سرم سایه تو
جای من زیر پای تو
باشه تو دلم جای تو

ای قرار جمعه ها شد سوال عاشقان
مکه ای ، مدینه ای ؟ سهله ای یا جمکران؟
کی ؟ کجا ؟ خودت بگو وعده و قرار ما
بسه انتظار ما ای نگار آشنا

صاحب الزمان بیا .....

بند دوم :
دنیام بی تو بی سامونه
بی تو این دل دیوونه
تنگه

  • چهارشنبه
  • 12
  • اردیبهشت
  • 1397
  • ساعت
  • 11:23
  • نوشته شده توسط
  • علی صمدی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

در فراق یار -( رمضان آمد و از یار خبر نیست که نیست ) * محمد مهدی عبدالهی

2237
9

در فراق یار -( رمضان آمد و از یار خبر نیست که نیست ) رمضان آمد و از یار خبر نیست که نیست
پدری خوب ولی وقت سحر نیست که نیست
در مناجات بسی گفته ام عجبل فرَجَک
در دعاهای من انگار اثر نیست که نیست
شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • چهارشنبه
  • 11
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد