از پشت نقابمان عيان كن مارا
آئينه ي عبرت جهان كن مارا
اينجا همه ادعاي ياري داريم
يك جمعه بيا و امتحان كن مارا
- یکشنبه
- 7
- مهر
- 1398
- ساعت
- 19:32
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
از پشت نقابمان عيان كن مارا
آئينه ي عبرت جهان كن مارا
اينجا همه ادعاي ياري داريم
يك جمعه بيا و امتحان كن مارا
بیا به محفل ما تا دهیم سر به رهت
بیابیا که چه خوش جذبه ریزد از قدمت
به بی قراری مان ای قرار پایان ده
"هزار جان گرامی فدای آمدنت"
زندگی... این زمان اگر سخت است
با تو امّـا... خیال من تخت است
هر که را کرده ای نگاه... آقا
مطمئناً همیشه خوشبخت است
دل گردش روزگار را می بیند
شب می گذرد نهار را می بیند
عَجّل لولیک الفرج می گویم
یک روز دو دیده یار را می بیند
در انتظار تو یک لحظه بی قرار نگشتم
ز داغ روی تو شرمنده ، داغدار نگشتم
میان خلق گریبان ز دوریت ندریدم
به بغض غیبتِ تو اشکِ آشکار نگشتم
تو آن گلی که بهار از شمیم عطر تو آمد
ولی به فصل گناه از صفا بهار نگشتم
اگر چه بودن با عشق گشته شهره به شعرم
چو روی ماه تو از عشق گلعذار نگشتم
ببخش دشمنتان را به چشم دیدم و اما
به جرم خود به صفِ یاری تو یار نگشتم
اگر چه جرم و خطایم بزرگ بوده ولیکن
به لطف چشم تو در چشم خلق خار نگشتم
منم که دُورِ تو را پر نکرده پای دل من
به دست لطف تو اما ز تو کنار نگشتم
غيرتوبا كَس نگويم حال زارِخويش را
باتوگويم دردهاي بي شمارخويش را
روزِاول ياس دل پژمردوازغم سوختم
تاخزان ازهجرتوديدم بهار خويش را
عشق توباشدتمام حاصلم كِي ميرسي
تاكنم تقديم تو داروندار خويش را
ميشودكِي تاكنم برپاسرِبازارعشق
همچوميثم در رهِ عشق تودارخويش را
اعتبارم دادي وقدرتورا نشناختم
تاسيَه كردم به غَفلت روزگارخويش را
فرصتي ديگرعطاكن برمنِ شوريده دل
تابيابم ازنگاهت اعتبارخويش را
سوي من بازآ كه ازروزأزل دارم اميد
تادهم دست تومولا اختيارخويش را
ازخدادارم طلب تابعد مرگم ساعتي
زيرِپاي رَخش توبينم مزارخويش را
زنده ميگردم درآنوقتي كه اندازي زلطف
لحظه اي سوي منِ عاصي گذارخويش را
تقوا کمیتش بی حضورت لنگ مانده
از این جهان آقا فقط نیرنگ مانده
بر یازده معصوم دنیا ظلم را دید
بر صفحه تاریخ ما این ننگ مانده
شوق ظهورت نیست در راس دعاها
اما به ظاهر ندبه ها پر رنگ مانده
خالیست جای بندگان وقت مناجات
ادعیه رفته جای آن آهنگ مانده
امروز هم دعوا سَر نام علی هست
آقا نیا اینجا هنوز این جنگ مانده
باید به خود آیم که دیگر می شود دیر
چون تا ظهورت یار وقتی تنگ مانده
ای ریسمان آمده از سمت بالا
چیزی ندارم در بَر اما، چنگ مانده
این بوی روح پرور از آن خوی دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است
.
ای باد بوستان مگرت نافه در میان
وی مرغ آشنا مگرت نامه در پر است
.
بوی بهشت میگذرد یا نسیم دوست
یا کاروان صبح که گیتی منور است
.
این قاصد از کدام زمین است مشک بوی
وین نامه در چه داشت که عنوان معطرست
.
بر راه باد عود در آتش نهادهاند
یا خود در آن زمین که تویی خاک عنبر است
.
بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن
کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است
.
بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه دار بر الله اکبر است
.
دانی که چون همیگذرانیم روزگار
روزی که بی تو میگذرد روز محشر است
.
گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم
هر روز عشق بیشتر و
سخته این روزای،بی تو بودن...
سخته از غیبته،تو سرودن...
سخته باشی و من،نبینمت...
سخته از غصه هات،زنده موندن...
ای خورشید پشت ابر/تاریکه بی تو دنیا...
پا روی چشمام بزار/ای گل نرگس بیا...
شبها بی تو دلگیره/روزا بی تو غمگینه...
با وجودت تلخی ها/مثل عسل شیرینه...
واسه فرج،دعا به لب/میگم بیا،هرروز و شب...
///آقا بیا آقا بیا آقا بیا آقا بیا...///
*بند دوم*
ای غائب از نظر،جان فدایت...
طوطیای چشمم،خاک پایت...
کی میزنی فریاد،اناالمهدی...
کی شود بشنوم،من صدایت...
از دست اعمال من/گریونی گل زهرا...
اعمالم باعث شد تا/باشی توو دشت و صحرا...
میدونم که میخری/نوکر نالایق رو...
واسه دیدنت آقا/میشمارم دقایق
طبیبیم دردمندم طالب درمانیوام گل گل
مریض درد عشقم، خستۀ هجرانیوام گل گل
.
کرم قیل التفاتون کسمه ای شه، بینوالردن
گدایم بینوایم، سائل احسانیوام گل گل
.
خمار بادۀ عشقم منه رحم ایله ای ساقی
وفا بزمینده محتاج می عرفانیوام گل گل
.
مسلم نیلورم، وئردیم حیاتون چشمه سین خضره
بقا سرچشمه سی سنسن سنون عطشانیوام گل گل
.
گئجه گوندوز ایشیم آه و فغان دور، درد هجروندن
ترحم قیل خیال وصلیله حیرانیوام گل گل
.
اورکده لاله تک هجرون چکوبدور داغی، داغ اوسته
الا ای باغبان رحم ائت یانان ریحانیوام گل گل
.
بهشتیم گلشنیم باغیم گلستانیم گلیم، سن سن
خوشام بلبل لرون جمعینده مدحت خوانیوام گل گل
.
امیدیم عزتیم عشقیم جلالیم شوک
ای امام وای امیر اربعین یابن الحسن
ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن
میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن
بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن
اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما
عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا
اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور
انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور
گرکنی امضا دوباره سمت جاده می روم
اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم
مشکل مالی چه باشد عاشقت سر می دهد
خرجی این راه را زهرای اطهر می دهد
گرچه عبدی روسیاهم دست من را هم بگیر
پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر
خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه
کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه
گربیایم جان خود را را نذر رویت می کنم
کو
می درخشد ...نور،فَوقَ کل نور
می شود قلبم پر از شوقِ حضور
لَیلةُ العشقَ است و می خوانم دعا...
رَبّــــنا عَـجــّلْ لـَنا يَومَ الظــهور
ماندیم چه بیقرار در غفلت و خواب
دل از غمتان شده ست خیلی بیتاب
یا حضرت صاحب الزمان(عج) أدرکني...
درگیرِ بلا شدیم! ما را دریاب!
بیا یابن الحسن ما بی قراریم
کسی را جز تو یا مهدی نداریم
کجایی کعبه ی آمال عشاق
که ما در انتظار تو نگاریم
توی حصن حصین کل عالم
همه بی تو درون یک حصاریم
تمام صبح و شام و روز و شبها
به یاد تو ز لطف کردگاریم
کجایی ای گل بستان عصمت
بیامهدی که مادر انتظاریم
همه در انتظار دیدن تو
به راه عشق تو ما جاننثاریم
بیایابن الحسن، ذکر لب ماست
تمام جمعه ها با این شعاریم
همه آماده بهرجانفشانی
به درگاه شما خدمت گذاریم
خداداده دو عالم را به دستت
به پیش تو همه بی اختیاریم
تویی آخر گل باغ ولایت
ولی ما در گلستان توخاریم
بیا ای یوسف زهرای اطهر
که ما بر درد هجرانت دچاریم
بیاای ثانی حیدر زغربت
که ما در انتظار ذوالفقاری
بعد عمری نوکری بر درگه آقایی ات
دیدنت گویی محال است و نمی بینم تو را
لحظه هایم با امید دیدنت گشته سحر
پس نگو اینها خیال است و نمی بینم تو را
عاشق از معشوق خود هرگز نمی افتد جدا
لحظه خوب وصال است و نمی بینم تو را
بعد عمری هجر و تنهایی و درد بی کسی
زندگی بی تو وبال است و نمی بینم تو را
بغض کردم زیر لب گفتم چرا محبوب من
لحظه تحویل سال است و نمی بینم تو را
۹۹/۱/۱
محتاج به لطف تو و امداد تو هستیم
مدیون نگاه تو و اجداد تو هستیم
در لحظه ی تحویل وَ در اوج دعاها
ای احسن الاحوال فقط یاد تو هستیم
اگر رسیدی و من زیر خاکها بودم
اسیر تنگی تلخ مُغاکها* بودم
اگر رسیدی و دیدی شهیدتان شدهام
منم یکی ز همان بیپلاکها بودم
تو را به فاطمه بر سنگ قبر من بنویس
که من برای تو از سینهچاکها بودم
اگرچه دامنی آلوده داشتم اما
همیشه دست به دامان پاکها بودم
خدا که شاهد باشد تو نیز شاهد باش
برای جدّ شما از هلاکها بودم
خدا نیاورد آن روز را، ولی آقا
اگر رسیدی و من زیر خاکها بودم…
سوراخ ، غار، گودال
اگر رسیدی و من زیر خاکها بودم
اسیر تنگی تلخ مُغاکها* بودم
اگر رسیدی و دیدی شهیدتان شدهام
منم یکی ز همان بیپلاکها بودم
تو را به فاطمه بر سنگ قبر من بنویس
که من برای تو از سینهچاکها بودم
اگرچه
با ذکر حسین ، سال تحویل شود
پرونده ی انتظار ، تکمیل شود
هرجمعه به ندبه ها صدایش بزنم
ایکاش که در ظهور تعجیل شود
ای حضرت معشوق مرا کشت فراقت
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
دریاب مرا با نظر حیدری خویش
چون چاره تویی پیش تو بیچاره ترینم...
کیسـتم من ای که در هـر روز و شب؟
مـی کـنی از حـق ظـهـورم را طـلـب
کیستم من دیدی آیا روی من
یامشـامـت حـس نمودی بـوی مـن؟
کیســتم مـن غرق احسان منی
میــهمــان ســفـره و خــوان مـنی
کیسـتم من؟ لاف عشـقم می زنـی
نام مـن بر لـوح قلـبـت می کَنـی
کیسـتم من، می کُنـی گه یـاد من
گه بسـوزانی دل ناشاد مـن
کیسـتم من، ساعـتی با من خـوشی
سـاعتی با نفـس و اهـریمن خوشی
کیسـتم مـن که تـوئی در کـوی مـن
گاه خنـجر می کشـی بر روی مـن
کیسـتم مـن؟ قـدر مـن نشـنـاخـتـی
آمـــدی تو در حــریــمـم تـاخــتـی
کیسـتم مـن، ای به حقـم ناسـپـاس
با تـوام مـن ای همـیشه ناشـنـاس
بــارهـا در غـصـه ام انـداخـــتـی
بــارهـ
ای مه از مسیرِ ، کوچه ها گذر کن
شب عاشقان را ،تو بیا سحر کن
کن نگاهی و باز ، دفع هر خطر کن
زندگی ما را ، خوش و پُر ثمر کن
ای عزیز زهرا ، کِی بیایی از راه
بی تو تارِ تار است ، روشناییِ ماه
بی تو بی فروغ و ،با تو غرق نورم
بی تو من خموش و ، با تو پُر زِ شورم
کِی به خیمه تو ، می شود عبورم
منتظر به روز و ، لحظه ی ظهورم
همه دم زنم پر ، به هوای عشقت
دل شود مصفا ، به صفای عشقت
بوده ای به حالم ، لحظه لحظه ناظر
ما همیشه غایب ، تو همیشه حاضر
نامت آبرویِ ، جمله ی مفاخر
روی بی نظیرت ، بهترین مناظر
لحظه ای که بینم ، روی دلربایت
روی پایت افتم ، می شوم فدایت
بی تو همنشینِ ، ناله ها و آهیم
همه دم اسیرِ ،
دلم چه بی قراره و ،مشتاق روی یاره و
پایان انتظاره و ،میاد صدای پای تو
میاد صدای احمدی ،شکوفه های سرمدی ،
بوی گل محمدی ،میپیچه تو هوای تو
۲
ای بهترین ترانهام , سرود عاشقانهام
زمزمه شبانه ام , جهان به انتظار توست
امام خوب و مهربان،لنگر ارض و آسمان
برای ما دعا بخوان , زمانه بی قراره توست
عجل علی ظهورک یا حجت بن الحسن
۱
امید جمعه های من , میشنوی صدای من
تمام ربنای من , منتظر ظهور توست
خوشی ندیده این زمین ،شیطان نشسته در کمین
نوکرتو فقط ببین،منتظر حضور توست
۲
تمام جمعه های من ، هوای تو هوای من
همه غمت برای من , غریب و زار من بیا
فدای آه سرد تو, فدای سوز و درد تو
منم بهار زرد تو ،شبی کنار م
یا صاحب الزمان
ای کنز نهان جان جهان حضرت غائب
هستیم به دیدار رخ ماه تو طالب
تو ناظر احوال همه منتظرانی
دلسوز برای همه از پیر وجوانی
ما هیچ عمل در خورت ای شاه نداریم
کشکول گدایی به درگاه تو آریم
ای صاحب ما با کرمت چشم بپوشان
موریم هواداری ما کن تو سلیمان
عمریست فراقت زده آتش دل ما را
بازآ و رهان منتظر از هجر، خدا را
دشمن بزند طعنه که ارباب نداریم
رحمی وبیا ما که دگر تاب نداریم
ای مصلح و ای حجت ثانی عشر ما
کی می شود افتدبه رخ تو نظر ما
نذر قدمت جمعه همه ندبه بخوانیم
مشتاق عیان گشتن آن روی نهانیم
ای کاش شود امر ظهور تو مقدر
هجران تو با منتظرانت رسد آخر
آیی و وجودت همگی قدر بداریم
در لشگر
منِ بشكسته پَر ودامن صحراچكنم؟
زِغم هجرتو اي يوسف زهراچكنم
دامن پاك توشدقبلهٔ دلهاي غمين
منِ وامانده دراين واديِ غمهاچكنم
تابه كِي ناله زنم درشب يلداي فراق
رَوَدَم آه وفغان تابه ثريا چكنم
شدم آخرزِغمت راهيِ صحراي جنون
دل مجنون وغمِ دوري ليلا چكنم
ترسم اين عمربه پايان رسدازغصه ومن
نشوَم لايق ديدار تومولاچكنم
نشوي گرتوشفيعِ منِ عاصي به جزا
من وبارِگُنه وعرصهٔ فرداچكنم؟
ما دست به دامان تحمل زده ایم
تا اوج ستاره از زمین پل زده ایم
با دست دعا برای امر فرجت
از سینه ی خود به سامره پل زده ایم
۰
یک روز مسافر از سفر می آید
آن دلبر غایب از نظر می آید
سوگند به آیه آیه های قرآن
یک جمعه ز کعبه منتظر می آید
۰
ای کاش غبار راه مهدی باشیم
یا آینه دار آه مهدی باشیم
در طلیعه ی ظهورش انشاء الله
ما شیفتگان راه مهدی باشیم
۰
بر غیر تو گر نگاه کردیم مهدی
در کار خود اشتباه کردیم مهدی
این دیده ی ما قابل دیدار تونیست
از بسکه همه گناه کردیم آقا
۰
بفرست به شوق جاودانه صلوات
در شادی و غم به هر بهانه صلوات
تا باز شود گره ز کارت بفرست
با شور و نوای عاشقانه صلوات
دربدر بودم و دیدم که هوادار شدی
هرکجا دیدی اسیرم تو به من یار شدی
ای خدا پشت و پناهت که پُر از شوری و شوق
تا که رونق ز کفم رفت خریدار شدی
بدی ام دیدی و اصلاً به کسی دم نزدی
این تو بودی که فقط محرم اسرار شدی
دردساز شدم کاش به دادم برسی
گرچه عمریست عزیزا که تو غمخوار شدی
در دلم نیست سرسوزنی آقا تبِ عشق
عشق را هدیه نمودی و گرفتار شدی
من شدم غافل و دستم به حمایت نکشید
ولی از حالِ خرابم تو خبردار شدی
نکند خسته شوی از منِ بیچاره ..دمی
وای از آن لحظه ببینم که تو بیزار شدی
بخرم جانِ ابالفضلِ علی..دربدرم
دربدر بودم و دیدم تو هوادار شدی
وعاقبت بسراین انتظارمی آید
زگردراه یقیناً سوار می آید
.
تو گو زغیربپرداز خانه دل را
که خانه لایق اگرشدنگار می آید
.
کریم هست وبزرگ آنچنانکه می گویند
خودش بدیدن چشم انتظارمی آید
.
بیا به شعب بنی عامر و تماشاکن
چگونه در طلب مهزیار می آید
.
محبت تو به دل پروریدم و گفتم
که این شکوفه زمانی به بار می آید
.
فقط بشوق وصال توهست مولاجان
دلم که با غم هجران کنار می آید
.
درست نام ترا بر زبان که می آرم
از این خزانکده بوی بهار می آید
.
آنقدر در فراق تو دل بیقرار شد
مُردن به شوق دیدن رویت قرار شد
آقا بیا که ازتو فقط انتظار من
بخشیدن بقیه ی این انتظار شد
در حسرت ندیدنت این چاه خشک چشم
سرچشمه ی پرآب دوتا آبشار شد
قلبی که گل نکرده در آن خاطر شما
مثل دل کویر فقط شوره زار شد
تنها دلیل حال بد جمعه ها بیا
این حال زار من بخدا بیشمار شد
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان
دنیا بدون تو به مصیبت دچار شد
برگرد جان زینب کبری تورا قسم
آنجا که روی ناقه ی عریان سوار شد
ای تیغ در نیام بیا دست انتقام
که دست بوس آمدنت ذوالفقار شد
#محمد_داوری
نگاهی کن دل بی ارزشم را
به هم زد معصیت آرامشم را
میان سجده هایت لطفا آقا
طلب کن از خدا آمرزشم را!
#أللهم_عجل_لولیک_ٱلفرج
#بالحجة_إلهی_العفو
#مرضیه_عاطفی
نیمی از عمرگرانمایه به اغفال گذشت
نیم دیگر پی تقصیر ز اعمال گذشت
آرزوهای درازی به سرم بود که رفت
گوهرعمر منه خام دراین حال گذشت
روزعمرم به شب آمدپی تقصیرخطا
تا به خودآمدم این سستی آمال گذشت
هرچه رادرنظرم بود شود،حیف، نشد
میل پرواز به سربود که بی بال گذشت
غصه ی عمر حدررفته جگر سوز شده
با سوالی که چرا وبه چه منوال گذشت
تامراد دل خسران زده مقدور نشد
دل نفهمید چرا عمر دراین حال گذشت
درسرازیری عمرم اگرم جلوه کنی
دل نمیسوخت ازین بیش که تاحال گذشت
چون به تاثیرنفس معتقدم فهمیدم
که چرا بی گل رخسارتوهرسال گذشت
جزدرخانه ی محبوب که مقصوددل است
سعی خدمت در هرخانه به ابطال گذشت
سرنوشت من وهرکس که به خودمشغول است
بادوصدمشغله وسختی واشکال گذشت
ع.خ۹۹/۳/۲۶