برای دیدن رویت چقدر لک زده ام
به حجم تنگ دلی که ... به خون شَتَک ،زده ام
دخیل بسته به نامت قنوت هر شبه را
برای صبح ظهورت،"یقین شک زده ام "
سماع می کنمت بی هراس فاصله ها
منی که طعنه به پرهای شاپرک زده ام
نقاب روی نقابم کشیده ام، افسوس!
همیشه اول قصه به خود کلک زده ام
برای از تو سرودن هنوز نا کوکم
اگرچه زخمه به " یا لیتنی معک " زده ام
تمام سهم خیالم پُر از هوای تو شد
تمام ثانیه های دلِ فلکزده ام
بیا ترنم خیس بهار را بچکان
به التماس دعای لب ترک زده ام
***
دلم عقیق یمن می شود ، یقین دارم
اگر که سنک دلم را شما محک بزنی !
- شنبه
- 22
- تیر
- 1392
- ساعت
- 12:43
- نوشته شده توسط
- یحیی