شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای شمع جهان افروز بیا ) *

4675
11

شعر مناجات امام زمان(عج) -( ای شمع جهان افروز بیا ) ای شمع جهان افروز بیا
وی شاهد عالم سوز بیا
ای مهر سپهر قلمرو غیب
شد روز ظهور و بروز بیا
ای طائر سعد فرخ رخ
امروز توئی فیروز بیا
روزم از شب تیره تر است
ای خود شب ما را روز بیا
ما دیده به راه تو دوخته ایم
از ما همه چشم مدوز بیا
عمریست گذشته به نادانی
ای علم و ادب آموز بیا
شد گلشن عمر خزان از غم
ای باد خوش نوروز بیا
من مفتقر رنجور توام
تا جان به لبست هنوز بیا

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر مناجات امام زمان(عج) -( از غم ِ هجر دلم شوق گریبان دارد ) *

1686
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( از غم ِ هجر دلم شوق گریبان دارد ) از غم ِ هجر دلم شوق گریبان دارد
.دل هجران زده آیا سر و سامان دارد؟
نه فقط در غم ِ دلبر دلِ من میسوزد
هرطرف مینگرم عاشق حیران دارد
چند سال است که من منتظرم برگردی
ای مسافر! سفر هجر تو پایان دارد؟!
گر که یوسف نکند میل به دیدار وطن
دلِ یعقوب به برگشتنش ایمان دارد
کرم توست که ما را بخری ورنه گدا
چه متاعی جهت عرضه به سلطان دارد
هرچه گفتیم ، کمی از غمتان هم نشده
کربلایت چقدر رنج فراوان دارد
شب و روز تو شده گریه به غمهایِ حسین
چشمهایت خبر از سینه ي سوزان دارد
عالم از گفتن یک نام دگرگون شده است
چه سروشی است که این ذکر حسین جان دارد

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( گاهگاهی نگاهمان به در است ) *

1317

شعر مناجات امام زمان(عج) -( گاهگاهی نگاهمان به در است ) گاهگاهی نگاهمان به در است
بر قدمهای یار در سفر است
این گدای قدیمی مضطر
سر راهت نشسته منتظر است
چشم امید به لطف تو دارد
ملتمس بر تو در دل سحر است
کاش آقا که دست من گیری
ورنه پایم همیشه در خطر است
هر زمان نام تو به لب آید
از فراقت دو دیده پرگهر است
گر بیفتم ز چشم تو آقا
همه عمرم فنا و بی ثمراست
کی شود بر رخت نظاره کنم
روی تو به زشمس وصد قمراست
زائرم کن به کربلا با خود
ای خوش آن دل که با تو همسفر است

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خواهی که در پناه کرامات سرمدی ) *

2208
2

شعر مناجات امام زمان(عج) -( خواهی که در پناه کرامات سرمدی ) خواهی که در پناه کرامات سرمدی
ایمن شوی زفتنه و ایمن زهر بدي
لبریز کن زعطر گلِ نور سینه را
با ذکر سبز یک صلوات محمدی
***
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی
من ظهور لحظه ها را می شمارم تا بیایی
خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری
در مسیرت جان فشانم گل بکارم تا بیایی .
***
غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد
دل نیست هر آندل که ترا یار نباشد
شادم که غم هجر توگردیده نصیبم
بهتر ز غم هجر تو غمخوار نباشد

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( صاحب شيعه بيا غيبت بس است ) * سید امیر حسین حسینی

1870
5

شعر مناجات امام زمان(عج) -( صاحب شيعه بيا غيبت بس است ) صاحب شيعه بيا غيبت بس است
شيعه در دنيا غريب و بي كس است
مي‌رود دنيا به سوي التهاب
شيعه كشتن گوييا دارد ثواب
سينه ها آماج تيغ و تير شد
كي مي آيي مهربانم دير شد
زخم هاي شيعه گشته بي‌شمار
عاشق تو مي رود بالاي دار
دشمنانت دست در دست هَمَند
وارثان شمر و سعد و ملجم اند
مهربان خيمه نشيني تا به كِي؟
در بيابان بي قريني تا به كِي؟
اي كه دستت مي رسد كاري بكن
شيعه‌ي مظلوم را ياري بكن
زودتر آقا بيا اُمّيد نيست
كاممان تلخ است ديگر عيد نيست

شاعر : سید امیر حسین حسینی

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( برگشته ام به فصل تو از خط فاصله ) * مرتضی حیدری آل کثیر

1551
1

شعر مناجات امام زمان(عج) -( برگشته ام به فصل تو از خط فاصله ) برگشته ام به فصل تو از خط فاصله
این روزها پریده ام از خواب چلچله
تنها کمی به دیدن تو فکر می کنم
آن هم برای حل شدن چند مسئله
دیگر تمام شهر به عشقت مقیدند
بی آن که در حضور تو باشند یک دله
تو کیستی که دیده و نادیده خوانده اند
خوبان تو را به ندبه و بدها به ولوله
ما مرده ی گرفتن جشن تولّدیم
چنگی به دل نمی زند این ساز و هلهله
وقتی تمام بندر، در بند ساحل است
دریا چگونه مشت نکوبد به اسکله؟
باران چگونه باز نگردد به آسمان
دنیا چگونه سخت نگیرد به چلچله؟
این سینه ها به فکر « الم نشرح» تو نیست
چیزی به گوش خاک بخوان مثل «زلزله»

شاعر : مرتضی حیدری آل کثیر

  • پنج شنبه
  • 27
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 12:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( نگاه گرم تو سرمست مي كند جان را ) * مجید آخته

2120

مناجات امام زمان(عج) -( نگاه گرم تو سرمست مي كند جان را ) نگاه گرم تو سرمست مي كند جان را
شراب كهنه اي انگار مي رسد از دور
شراب كهنه اي از جنس شعرهاي كهن
به طعم شربت ريواس هاي نيشابور
حضور توست كه در دل ترانه مي شكفد
شبيه شعله ي خورشيد در شب تاريك
صميمي و خودماني و دوست داشتني
شبيه لهجه ي شيرين مردم تاجيك
سكوت مي كني امّا چه رازناك و مليح
تمام باغ دلم را اميد مي كارم
بيا و اخم نكن ، آفتاب شرقي من !
به عاشقانه ترين شكل ، دوستت دارم
براي چاره ي دلخون ترين گرفتارت
دوتا انار بياور ، دوباره زنده شوم
براي اين دل اسفند ماهي سردم
كمي بهار بياور ، دوباره زنده شوم
به روي گونه ی ماه تو ،‌ اي الهه ي مهر
نشانه ي گذرِ گرم ِ خنده اي ، خالي ست
بخند ، تا كه بتابي درو

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر حسام یوسفی

مناجات امام زمان(عج) از امیر حسام یوسفی -( آقا چقدر قدم قدم می آیی؟ ) * امیر حسام یوسفی

2484
1

مناجات امام زمان(عج) از امیر حسام یوسفی -( آقا چقدر قدم قدم می آیی؟ ) آقا چقدر قدم قدم می آیی؟
با ثانیه ها رقم رقم می آیی
تکرار مکررات شاعر این است
آهسته تر از اشک قلم می آیی
نه... جوهر من تمام شد یعنی من
آهسته تر از اشک ترم می آیی
شاید بدی از پا قدم من بوده
اصلا تو بگو من بروم می آیی؟
آبی نشده گرم ز اعراب ولی
از بس که دعا کرده عجم می آیی
تو معنی کل یوم عاشورایی
شاید که تو هم زیر علم می آیی
من واژه ندارم حرمش را...نقطه
انگار که از سمت حرم می آیی
این گربه ایران سر کویت مانده
حتما که تو با دست کرم می آیی
با حرف من "گربه سیا" می بارد
با شعر و زل یا به قسم می آیی
این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
آدم بشوم سه شنبه هم می آیی

شاعر : امیر حسام یوسفی

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:41
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( روى تو آفتاب را زير سؤال مى برد ) * سید مهدی موسوی

2237

مناجات امام زمان(عج) -( روى تو آفتاب را زير سؤال مى برد  ) روى تو آفتاب را زير سؤال مى برد
عطر تو مًُشك ناب را زير سؤال مى برد
به انتظار مانده ام چشم بهارى تو را
اشك تو لطف آب را زير سؤال مى برد
و من ميان يوسفان ، هر آن چه جستجو كنم
حُسن تو انتخاب را زير سؤال مى برد
تمام ترسم اين بُود بميرم و نبينمت
فراق تو عذاب را زير سؤال مى برد
و تا سحر نخفته ام در انتظار ديده اى
...خمار تو كه خواب را زير سؤال مى برد
و آن قنوت دست هاى پُر ز مهر تو مَها
دعاى مستجاب را زير سؤال مى برد

شاعر : سید مهدی موسوی

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:43
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

رباعی مناجات امام زمان -( فانوس به دستیم و پر از شب شده ایم ) * علیرضا پیش بین

2087
1

رباعی مناجات امام زمان -( فانوس به دستیم و پر از شب شده ایم ) فانوس به دستیم و پر از شب شده ایم
با ندبه نشستیم ، پر از لب شده ایم
خونسرد خزیده ایم تا برکه ی نور
امروز پر از تاب پر از تب شده ایم
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
رفتی و زمان روی زمین چرخیده است
خورشید به تاب دل تو تابیده است
از برکت هر نگاه مهتابی تو
امّید درون رگ شب جوشیده است

شاعر : علیرضا پیش بین

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( بی تو در شکيبايی ، هرغروب آدينه ) * سید علی اصغر موسوی

2053
1

مناجات امام زمان(عج) -( بی تو در شکيبايی ، هرغروب آدينه ) بی تو در شکيبايی ، هرغروب آدينه
می شود چه رويايی ، هرغروب آدينه
روی موج اندوهم ، انتظار می ميرد
مثل مرغ دريايی ، هرغروب آدينه
سينه سينه می نالد ، حنجرم از اين غربت
دفترم که بگشايی ، هرغروب آدينه
قطعه قطعه می آيد ، برلبم غزل هايم
مثل شعر نيمايی ، هرغروب آدينه
رفته ای و جامانده ، در کنار من تنها
خاطرات تنهايی ، هرغروب آدينه
***

شاعر : سید علی اصغر موسوی

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( بهار با همه گلها که می سراید سرخ ) *

1726

مناجات امام زمان(عج) -( بهار با همه گلها که می سراید سرخ ) بهار با همه گلها که می سراید سرخ
به بوی موی تو مست است،بی قرار از تست
تو دلربا تر ازآنی که درخیال آیی
وخواندنی تر از آنی که عاشقان خوانند
غزل غزل غزل ِعشق،یادگار از تست//
چه اشتیاقِ عجیبی که بی تو عشق افروخت
چه سر نوشت غریبی که در فراقِ تو رفت
چه سینه های صبوری که درهوای تو سوخت/
ترا تمامی اسطوره هاحکایت کرد
ترا تمامی افسانه ها سرود ونوشت
و قصه ها همه در رهگذار تو گل کرد
تو در تبسم اندیشه ها غزل خواندی /
زمان ترا به تمنا به آرزو نالید// زمین ترابه تکاپو به گفتگو برخاست
وبا چراغ ترا شیخ جستجو میکرد/
تو در تصور ادراک،درتخیل عقل/ چراغ روشن فردای عاشقان بودی
بهارِ باور اندیشه های انسانی....
تو در

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( دلم سنگینه، بغضم وا نمیشه ) * نیره کاشی

2722

مناجات امام زمان(عج) -( دلم سنگینه، بغضم وا نمیشه  ) دلم سنگینه، بغضم وا نمیشه
عجب حال و هوایی دارم امشب
اگه این بغض زخمی پا بگیره
خدا می دونه بد می بارم امشب
دلم سنگینه، دارم کم میارم
خدایا ! این چه باریه رو دوشم؟
دلم می ترسه از این بی جوابی
نیگام کن تا دوباره زیر و رو شم
نیگام کن تا که چشمام گُر بگیره
نیگام کن تا تن و جونم بلرزه
تو این یلدای قلبم پا بذا تا
یخ سرد زمستونم بلرزه
دلم عمریه دنبال بهونه ست
نیگام کن تا دلم زیر و زبر شه
تو این شب ها بذار بارون بگیره
بذار ابرای بغضم بارور شه
من و هرچی که تو سفره م بذاری
بسوزونم، بخشکونم، ترم کن
بذار از حسّ تو لبریز باشم
تو جونم باش و واویلاترم کن
تو جونم باش ، باید جون بگیرم
باید این دردو پشت سر بذارم

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

صبح جمعه رسیده از راه و *

3474
3

صبح جمعه رسیده از راه و صبح جمعه رسیده از راه و
در فراق تو بر لبم آه است
ندبه‌ ی چشم های بارانی
ذکر «أین بقیة الله» است
بی تو دل های ما چه سرگردان
بی تو احوالمان پریشان است
«العجل یابن فاطمه» دیگر
جان به لب های ندبه خوانان است
روی دوشت عبای پیغمبر
وارث ذوالفقار مولایی
می رسی با طنین «جاء الحق»
می کنی کعبه را تماشایی
تو بیا تا معرفی گردد
در جهان برترینِ آئین ها
پرچم حق در اهتزاز آید
جمع گردد بساط توهین ها
شاعر:یوسف رحیمی

  • شنبه
  • 25
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

اشعار مهدوی -( برسان یوسف زهرا تو خودت را امشب ) * عباس شاکری

51

اشعار مهدوی -( برسان یوسف زهرا تو خودت را امشب ) برسان یوسف زهرا تو خودت را امشب
که شود مجلس ما غرق تماشا امشب
بین ماها بنشین در غم دخت حیدر
گریه کن ای پسر حضرت زهرا امشب
قدمی رنجه نما تا که شود پر رونق
مجلس عمه ی تان زینب کبری امشب
گر نگاهی تو به این خیمه کنی از رحمت
کربلایی بشود خیمه ی ماها امشب
حرف زینب شده و حرف اسارت آری
چه شود روضه بخوانی خودت آقا امشب
جای دوری نرود گر تو کَرم فرمایی
لااقل تذکرهام را بکن امضا امشب
شاعر : عباس شاکری

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:53
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار جام شهادت -( جان ها به فدای پسر حضرت طاها ) * جعفر رسول زاده

57

اشعار جام شهادت -( جان ها به فدای پسر حضرت طاها ) جان ها به فدای پسر حضرت طاها
ریحانه عصمت گل گلخانه بطحا
معشوق خدا عالم و آدم به فد اها
درنای دل از نغمه او شور و نو اها
آن تشنه که آب از لب شمشیر جفا داشت
در راه خدا بود اگر کرب و بلا داشت
آن خون مطهر ثمرش عزت دین بود
افشاگر ظلم و ستم و خدعه و کین بود
آن سر که... زمزم ایمان و یقین بود
تفسیر تولایی قرآن مبین بود
تنها نطپد دل ز غمش ماه محرم
هم ماه صفر لرزد و ده ماه دگر هم
او عشق پسندید و پسندید خدایش
محبوب خدا شد که رضا شد به رضایش
خورشید فلک آینه صحن و سرایش
گل کرد بهشت از نفس حال و هوایش
داغش جگر سوخته آل رسول است
او جان نبی جان علی جان بتول است
تا موج زند جام شهادت به کف اوست
آزادگی آزاده عزم

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:57
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( یه دروغ کوچیک آقا***مردم از غم جدائی ) * جواد دیندار

2253

مناجات امام زمان(عج) -( یه دروغ کوچیک آقا***مردم از غم جدائی ) یه دروغ کوچیک آقا***مردم از غم جدائی
من برات کاری نکردم***آقا میدونم کثیفم
اما بازم نمیذاری***بشکنه دل ظریفم
من دلم داره میترکه***کلی حرف مونده دارم
تو خودت بهتر میدونی***که سیاهه روزگارم
من فقط عاشق اینم *** تا بکوبم روی سینم
نه که بد باشه نه ، اما***چرا روتو نمیبینم؟؟
واسه اینه که آقا من*** فراموشم شده مستی
واسه تو اشکی نداریم***یادمون رفته که هستی
این گناهام ببین آقا***اشکم و ازم گرفته
اگه بد حرف میزنم چون***از تو هم حالم گرفته
خواستی من دیوونه باشم***نتونم ازت جداشم
چرا نازمو خریدی؟***آخه من سگ کی باشم؟
تو خودت بشمار آقاجون***چنتا سیلی خوردی از من؟
چنتا سنگ زدم به سمتت***تو که خیلی خوردی ا

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( گرچه پيش از خواهش سائل عنايت مي كند ) * علی صالحی

3519
5

مناجات امام زمان(عج) -( گرچه پيش از خواهش سائل عنايت مي كند ) گرچه پيش از خواهش سائل عنايت مي كند
گوشه چشمي هم كند آقا، كفايت مي كند
اين گدا چيزي به غير از اشك تقديمش نكرد
شاه امّا باز لطفِ بي نهايت مي كند
اين سيه روزيِ ما از غُصه­ي ايام نيست
مرگِ مجنون از غمِ ليلي حكايت مي كند
آبرويم رفت از بس در زدم در وا نشد
پس كِي آقاي من اعلام رضايت مي كند
هر چه مي خواهي بياري بر سرم آماده ام
اين دل از دوريِ تو تنها شكايت مي كند
گرچه تاريك است راه و ماه رفته پشتِ ابر
پرتوِ تو همچنان ما را هدايت مي كند
تا شروعِ دولتِ عدلِ تو ما با آن كَسيم
كز دل و جان خويش را خرجِ ولايت مي كند
كوري نسخه نويسانِ دروغين شاهديم
دردِ عشقت بر جهان دارد سرايت مي كند
فتنه ها شمشير از رو بست

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر ماه رجب -( این چه فصلی است پر از بوی گلاب و غزل است؟ ) * صالح محمدی امین

2313
3

شعر ماه رجب -( این چه فصلی است پر از بوی گلاب و غزل است؟ ) این چه فصلی است پر از بوی گلاب و غزل است؟
عطر او عطر همان آدم روز ازل است
شاخه ها غرق در انگور، پر از سکر شهود
کام ذرات پر از طعم بهشت و عسل است
با نزولش لب من میل تغزل دارد
دل من بیخود از او در پی خیر العمل است
چشم خورشید به تابیدن او خیره شده ست
قصه اش بر لب هر آینه ضرب المثل است
شب من سالک شوریدگی بیدل هاست
لب من محو غزلخوانی شیخ اجل است
بوی سیب است که از پیرهنم میجوشد
شیشه عطر خدا مثل گلی در بغل است
کی شود معتکف کوی تو گردم ای ماه؟
وقت پرواز از این خاک به سوی زحل است
***
با سرانگشت خودت روح مرا ویران کن!
بی تو این خانه بی تاب به روی گسل است

شاعر : صالح محمدی امین

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( کبوترانه دلم را به سهله آوردم ) * فاطمه دبیری

2170

مناجات امام زمان(عج) -( کبوترانه دلم را به سهله آوردم ) کبوترانه دلم را به سهله آوردم
خوشا برای تو پرهای انتظارم را
و من که بی تو دلم کنج کوچه می گیرد؛
و عابری ندهد مژده ی بهارم را
ندیدمت به دو چشم همیشه بارانی
و قطره قطره غمت می بَرد قرارم را
"به چشم ظاهر اگر رخصت تماشا نیست"
دمی فرو بنشان اشکِ چشمه سارم را
به انتظار تو سر شد تمامِ دنیایم
و پشت میله اسیرم، نشد حصارم را
به دار عشق تو آویختم غزلها را
غزل به قطعه بدل شد، شکست دارم را
خوش آن دمی که کنم سهلهْ سهلهْ شهرم را
و رو به سوی تو پرهای انتظارم را
...
سه شنبه...نیمه ی شب...جمکران...غزل...باران
و تا سحر به قنوت و دعا؛ که یارم را

شاعر : فاطمه دبیری

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 17:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

رباعی برای شب چله -( چرا در این دعاهایم اثر نیست؟ ) * محمد مهدی عبدالهی

1922
11

رباعی برای شب چله -( چرا در این دعاهایم اثر نیست؟ ) چرا در این دعاهایم اثر نیست؟
چرا یلدای هجران را سحر نیست؟
شب و روز ،این شده ذکر مدامم
چرا از یوسف زهرا خبر نیست؟
شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • پنج شنبه
  • 30
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:20
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

دیگر بس است *

1496
3

دیگر بس است فراق و دوری تو دیگر بس است

گویند آخرالزمان است دیگر بس است

نوکر ارباب ندیده چه فایده

نوکر بدون ارباب دیگر بس است

تمام امیدهایمان تویی آقا

به حق امید های عباس دیگر بس است

تلف شده جوانیمان بدون تو

شنیده ام رخت شکسته دیگر بس است

گناه نکرده دارد سرایت میکند

چکار کنم دعای فرج دیگر بس است

گناه کم نکرده ام اما آقا

به عشق نوکری حضرت محسن ع دیگر بس است

لیاقت ندارم گریه کنم صبح و شام

آقا به اشک خون چشمانت دیگر بس است

اسارت و روضه های شام

جانی نمانده زینب س گوید دیگر بس است

زهرا س مادرت پشت در صدایت میکند

گوید جان محسنم دیگر بس است

جمال رخت را نشان بده آقا

محسنیون مشتاق زیارتند دیگر بس

  • دوشنبه
  • 4
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • مهدی زارعی ماربینی
ادامه مطلب

انتظار -( در سینه ی عاشقم غمی دیرین است) * اسماعیل پور جهانی

551

انتظار -( در سینه ی عاشقم غمی دیرین است) در سینه ی عاشقم غمی دیرین است
با یاد تو نبض قلبم آهنگین است
از شور حضور ندبه ات فهمیدم
که تلخی انتظار تو شیرین است

  • دوشنبه
  • 30
  • تیر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

ای قبله ی نمازگذاران آسمان *

2491

ای قبله ی نمازگذاران آسمان ای قبله ی نمازگذاران آسمان
ای خلق عالمت به سر سفره مهمان
هجر تو کرده قامت اسلام را کمان
الغوث یا بن فاطمه الغوث الامان!
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان!
ای روح دین حقیقت ایمان بیا بیا
ای جان جان و مصلح کل جهان بیا
تنها دمید عترت و قرآن بیا بیا
خورشید تا به کی به پس ابرها نهان
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان!
ای غائب از نگاه و چراغ دل همه
داغ فراغ تو شده داغِ دلِ همه
گل کرده این شراره به باغ دل همه
آه از جگر بر آمده آتش گرفته جان
عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان!
ای پر ز اشک چشم تو صحرا بیابیا
ای سینه سوز نالۀ زهرا بیا بیا
ای آرزوی زینب کبرا بیا بیا
تا چند سرو قامت دخت علی کمان
عجل علی ظهورک یا صاحب الزم

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

برای شانۀ افتاده ام پری بدهید *

1216

برای شانۀ افتاده ام پری بدهید برای شانۀ افتاده ام پری بدهید
دلِ شكستۀ ما را به دلبری بدهید
محبتی بكنید و مرا حرم ببرید
نشان راه به چشم كبوتری بدهید
كجاست خیمۀ سبزت؟ مسافرم برگرد
برای دركِ شما كاش باوری بدهید
شنیده ایم كه شب پای روضه ها هستی
نشسته ایم بنالیم حنجری بدهید
چقدر مثل شما می شویم این شب ها
اگر به سینه زنت دیدۀ تری بدهید
برای شور گرفتن بهشت هم تنگ است
چه می شود كه به ما جای بهتری بدهید
نمی رود به خدا جای دور جان شما
اگر برات حرم را به نوكری بدهید
خبر رسیده خرابه شكسته ای می گفت:
چه می شود كه به ما چند روسری بدهید
شاعر:حسن لطفی

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

امشب یلداست ولی من ماه شب یلدا ندارم *

2702

امشب یلداست ولی من ماه شب یلدا ندارم امشب یلداست ولی من ماه شب یلدا ندارم . . .
سالها می گذرد باز گرفتار خودم
با همین حال به دنبال دل یار خودم
در به در در پی یک نسخه شفا بودم لیک
من بیچاره یک عمر است که بیمار خودم
کار دنیا به خودش برده و مشغولم کرد
بی وفا بوده ام ، اینجور پی کار خودم
به همین رنگ ریائی دل خود خوش کردم
غافل از خون جگر خوردن دلدار خودم
روز و شب گریه ولی معرفتی نیست که من
بسته و سوخته ی این تن تبدار خودم
من و دلبستگی اینجور به دنیا ، ای وای
سالها می گذرد باز گرفتار خودم

  • چهارشنبه
  • 6
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 13:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

کدام گوشه ی دنیا نهفته روی چو ماهت *

1608
3

کدام گوشه ی دنیا نهفته روی چو ماهت کدام گوشه ی دنیا نهفته روی چو ماهت
اله من ز که پرسم نشان یوسف چاهت
چقدر ناز غزل را کشیده ام که سراید
تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت

به کوچه های عبورت چقدر اب بپاشیم
یواشکی من و این چشم های مانده به راهت
هنوز می رسد از لا به لای این همه تقویم
صدای ندبه و زاری ز جمعه های پگاهت
چه قصه ها که شنیدم ز کودکی ز ظهورت
نیامدی و شدم خود چه قصه گوی پر اهت
چقدر هلهله دارد طنین سبز طلوعت
چقدر همهمه دارد گدای این همه جاهت
چگونه جان بسپارم به پای سرخ ظهورت
به وقت گفتن این شعر و یا رکاب سپاهت
شکسته بال عروجم ز تیرهای معاصی
خدا کند که نیفتم ز دیدگان سیاهت
تمام شهر و محل را سپرده ام که بگویند
به هر کجا که تو هس

  • جمعه
  • 8
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:27
  • نوشته شده توسط
  • سعيد رضايي
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار مناجات با امام زمان(عج) از رضا باقریان -( بی قراره دل زارم درد تو به دل نشسته ) * رضا باقریان

54

اشعار مناجات با امام زمان(عج) از رضا باقریان -( بی قراره   دل زارم   درد تو به دل نشسته ) بی قراره دل زارم درد تو به دل نشسته
آقا جونم بیا امشب به خدا دلم شکسته
دل من امشب گرفته تا تو از سفر بیایی
کجایی ای گل زهرا خرابه یا کربلایی
گل زهرا (2) آقا جونم کی میایی
آروم آروم اشک چشمام داره از غمت می ریزه
وقتی اسمت روی لبهام میادش دلم می ریزه
بیا از سفر آقاجون مادرت چشم انتظاره
تا نیای درد غریبی به خدا دوا نداره
گل زهرا (2) آقا جونم کی میایی
رو سیاهم از خجالت پیش تو عرق می ریزم
تو قنوت دست پاکت دعا کن برام عزیزم
به خدا چشم انتظاری دل ما سرد آقاجون
گل زهرا(2) آقا جونم کی میایی

شاعر : رضا باقریان

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

هر جمعه از فراق تو بی تاب می شوم *

1257
1

هر جمعه از فراق تو بی تاب می شوم هر جمعه از فراق تو بی تاب می شوم
مانند شمع سوخته ای آب می شوم
هر جمعه با نوای دل انگیز العجل
بی اختیار راهی سرداب می شوم
در زیر لب دعای فرج زمزمه کنم
وقتی مقیم مسجد و محراب می شوم
من بهره می برم ز تو ای آفتاب حُسن
آن گونه که ز نور تو مهتاب می شوم
کی می شود که با تو دمی همنشین شوم؟!
کی از حضور ناب تو شاداب می شوم؟!
بالم میان دامِ بلا گیر می کند
وقتی که غافل از تو و احباب می شوم
آن دم که بین بحر گنه غوطه می خورم
حس می کنم که راهی مرداب می شوم ...
احساس می کنم به تو نزدیک می شوم
تا همنشین روضۀ ارباب می شوم
وقتی ز «دست» و «مشک» و «علم» حرف می زنم
از چشمۀ حضور تو سیراب می شوم
شاعر:محمد فردوسی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

این جا کسی برای تو جا وا نمی کند *

1370

این جا کسی برای تو جا وا نمی کند این جا کسی برای تو جا وا نمی کند
این خاک احترام به دریا نمی کند
شهر پر از هوی، نفسم را گرفته است
این جا کسی هوای مسیحا نمی کند
دنیا مرا برای خودش خواست ای رفیق
شیطان که فکر آدم و حوا نمی کند
پای تو کم کسی ز خودش دست شسته است
این جا کسی مسافرت از ما نمی کند
نامت برای رفع بلا روی تاقچه است
ور نه کسی نگاه به آقا نمی کند
از سیر چشم های تو فیضی نمی برد
قومی که میل عالم بالا نمی کند
شب های عاشقان چقدر طول می کشد
ما را جدا ز خود شب یلدا نمی کند
خون می خوریم و شکر خداوند می کنیم
با ما فراق بهتر از این تا نمی کند
شاعر:محمد سهرابی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد