شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

اشعار در فراق یار,(بیا از رحمتت بر ما تو رو کن) *

2153
2

اشعار در فراق یار,(بیا از رحمتت بر ما تو رو کن) بیا از رحمتت بر ما تو رو کن

بیا و زخم هایم را رفو کن

به حق چهارده نور مقدس

نظر بر سائل بی آبرو کن

***

الا ای مونس هر صبح و شامم

نفس دادی و بگشودی تو کامم

که من شبهای جمعه در مناجات

بگویم بر حسین تو سلامم

***

خودم دانم خدا بد بنده ام من

به درگاه تو بس شرمنده ام من

نمک پرورده ی آل رسولم

به شوق روضه خوانی زنده ام من

***

دلی از معصیت ها خسته دارم

پر و بال از گنه بشکسته دارم

امیدم از دو عالم گشته نومید

فقط بر روضه ها دل بسته دارم

***

بریزد اشک حسرت از دو عینم

گدای روسیاه عالمینم

دلم تنها به این خوش گشته یا رب

که من هم از محبان حسینم

***

حسین ای هستی و دار و ندارم

شده خدمت

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:53
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

اشعار در فراق یار,(باید تمام عمــر شما را صـــدا کنم9 *

2758
1

اشعار در فراق یار,(باید تمام عمــر شما را صـــدا کنم9 باید تمام عمــر شما را صـــدا کنم

شاید که حق نان و نمک را ادا کنم

تا زنده ام به عشق تو باید،امام عصر

فکری به حال این گذر جمعه ها کنم

من اهل کوفه نیستم ولی آقا بدان

میترسم از دمی که شما را رها کنم

سنگینی فراق تو در شعر جا نشد

باید فراق را به دل خویش جا کنم

با هر گناه کردن من آه می کشی

باید مریض بودن دل را دوا کنم

با گریه پاک میشود این دلهایمان

کافــیست یادِ تشنه لب کربلا کــنم

حتما صدای مادرتان میرسد به گوش

کافــیست یاد لحظــۀ گــودال را کــنم

وای از دمی که شمر ستمگر به خنده گفت:

باید حــســـین(ع) ، رأس تو را من جدا کنم
محسن داداشی ـ زنجان

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(صاحب به تمنای وصال تو نشینم) *

2561
7

اشعار مهدوی,(صاحب به تمنای وصال تو نشینم) صاحب به تمنای وصال تو نشینم

در کنج حرم از غم تو باده گزینم

این هفته به غفلت گذر از کوی تو کردم

مولا نظری کن که من الوده ترینم

از هجر تو چشمم شده چون چشمه زمزم

در حسرت دیدار رخت من به کمینم

ای شاه کرم دست من بی سر و پا گیر

کین بار گنه میزند اخر به زمینم

آیا که شود قسمت من آن دم اخر

اندر لحدم روی تو مهتاب ببینم

منبع:بانک اشعار روضه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 07:07
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی -( خبر ز کوی تو مولا چرا نمیآید ) * عباس شاکری

51

اشعار مهدوی -( خبر ز کوی تو مولا چرا نمیآید ) خبر ز کوی تو مولا چرا نمی آید
بدون تو به دل ما صفا نمی آید
غم فراق تو ما را حزین و گریان کرد
چرا برای دل ما صفا نمی آید
یقین که لایق دیدار تو نمیباشیم
نظر به روی تو اصلاً به ما نمی آید
در انتظار صدایی ز کعبه ایم آقا
ز سوی کعبه چرا این صدا نمیآید
گدای خانهی اولاد هاشمیم آری
از این قبیله به غیر از عطا نمی آید
چرا برای منی که به روضه می آیم
برات قبر شه کربلا نمی آید
شاعر : عباس شاکری

  • شنبه
  • 5
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 04:46
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب

اشعار مناجاتی امام زمان(عج),( در کلّ جهان شما، نه همتا داری) *

3409
6

اشعار مناجاتی امام زمان(عج),( در کلّ جهان شما، نه همتا داری) در کلّ جهان شما، نه همتا داری

در قلب تمام عاشقان، جا داری

از فرط گناهم، شده چشمت خونبار

غصّه به دلت، مثال دنیا داری

درهر شب جمعه به کنار مقتل

بر سینه زدی، ذکر غریبا داری

هر جمعه ،کنار علقمه می آیی

بر روی لبت، روضه سقّا داری

وقتی که شوی زائر قبر مادر

در سینه خود، ماتم زهرا داری

در گوشه سرداب ، بسی ناله زدی

با خالق شیعیان، تو نجوا داری

دستان دعا،بهر ظهورت بردار

در مسجد سهله، تو که مأوا داری

ای منتقمِ حسین زهرا، برگرد

در پشت سرت، دعای زهرا داری

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:06
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مناجاتی امام زمان(عج),(جمعه هایم سپری شد ز فراق رویت) *

3893
4

اشعار مناجاتی امام زمان(عج),(جمعه هایم سپری شد ز فراق رویت) جمعه هایم سپری شد ز فراق رویت
العجَل، عاشق خسته نرسیده کویت
جمعه ها، ندبه بخوانم ز برایت هر دم
قسمتم کی شود آقا، که ببینم رویت

........................

این جمعه دوباره آمد و یار نیامد
آن شمس دل افروز شب تار نیامد
مولای غریب، پدر عالم هستی
آن طبیبِ قلب و دل بیمار نیامد

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:18
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مناجات با صاحب الزمان(عج),(قرار دل ز فراقت دگر قرار ندارم) *

10464
23

اشعار مناجات با صاحب الزمان(عج),(قرار دل ز فراقت دگر قرار ندارم) قرار دل ز فراقت دگر قرار ندارم
به انتظار قسم تاب انتظار ندارم
به احتظار مبدل شد انتظار ظهورت
اجل رسیده دگر تاب احتظار ندارم

ز بس گریستم و دیده ام ندید رخت را
گمان برند گروهی به من که یار ندارم
اگر بهار شود دچار فصل سال برایم
خدا گواست که بی روی تو بهار ندارم
به سلطنت ندهم رتبه ی گدایی خود را
که در زمین و زمان جز تو شهریار ندارم
نه مانده تاب فراق و نه هست طاقت جرم
چگونه صبر کنم دیگر اختیار ندارم
دیار من نبود غیر خاک مقدم یارم
چو دور غیبت یارم بود دیار ندارم
به اشک دیده بیارم مگر به دست دلت را
عزیز دل چه کنم چشم اشکبار ندارم
اگر تو سوزدهی جز به آتشت نگدازم
دگر تو اشک دهی غیر گریه کار ندارم
به د

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مناجات با حضرت مهدی(عج),(جمعه ها روز انس با مهدیست) *

18506
37

اشعار مناجات با  حضرت مهدی(عج),(جمعه ها روز انس با مهدیست) جمعه ها روز انس با مهدیست
بهترین ذکر جمعه یا مهدیست
حاجت از حجت خدا خواهید
به خدا حجت خدا مهدیست

هر که را در جهان امامی هست
اهل عالم! امام ما مهدیست
با دو بال غدیر و عاشورا
اوج پرواز شیعه تا مهدیست
چارده وجه چارده معصوم
ز ابتدا تا به انتها مهدیست
حجرالاسود و حطیم و مقام
زمزم و مروه و صفا مهدیست
زخمی زخم سینه زهرا
وارث خون کربلا مهدیست
چارده قرن هم سخن شب و روز
با سر نوک نیزه ها مهدیست
ما دعا بر ظهور او کردیم
روح آمین این دعا مهدیست
چشم دل باز کن ببین "میثم"
شیعه هرجا که هست بامهدیست

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مناجاتی با امام زمان(عج),(گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی) * نغمه مستشار نظامی

6066
10

اشعار مناجاتی با امام زمان(عج),(گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی) گاهی اگربا ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی
گاهی اگر در چاه مانند پدر آه!
اندوه مادر را شکایت کرده باشی
گاهی اگر زیر درختان مدینه
بعد از زیارت، استراحت کرده باشی
گاهی اگر بعد از وضو مکثی کنی تا
آیینه ای را غرق حیرت کرده باشی
در سال های سال دوری و صبوری
چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی
حتی اگر بی آنکه مشتاقان بدانند
گاهی نمازی را امامت کرده باشی
یا در لباس ناشناسی در شب قدر
از خود، حدیثی را روایت کرده باشی
یا در میان کوچه های تنگ و خسته
نان و پنیر و عشق قسمت کرده باشی
پس بوده ای و هستی و می آیی از راه
تا حق دل ها را رعایت کرده باشی
پس مردمک های نگاه ما عقیم اند
تو حاضری، بی آنکه

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:18
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

اشعار مناجاتی با امام زمان(عج)-(من گریه میکنم که تماشا کنی مرا) * قاسم نعمتی

19842
73

اشعار مناجاتی با امام زمان(عج)-(من گریه میکنم که تماشا کنی مرا) من گریه میکنم که تماشا کنی مرا
مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا
حجت قبول دلبر احرام بسته ام
ای کاش در دعای خودت جا کنی مرا
با گریه کردن این دل من زنده می شود
دل مرده آمدم که تو احیا کنی مرا
اسباب زحمت تو شده اين گدا ولي
هرگز مباد از سر خود وا كني مرا
تو سفر دار گریه ي ماه محرمی
چشمی پر اشک میشوم گر احیا کنی مرا؟
بيت الحرام سينه زنان كوي كربلاست
دارم اميد ، مُحرم آنجا كني مرا
همراه خویش زائر شش گوشه ام کنی
خاک قدوم اکبر لیلا کنی مرا
اي روضه خوانِ تنگِ غروب منا بيا
پرچم به دوش ماتم كرب و بلا بيا
(قاسم نعمتي)

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:26
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار در فراق یار,(درد فراق یار را من به بیان و گفتگو) *

8473
7

اشعار در فراق یار,(درد فراق یار را من به بیان و گفتگو) درد فراق یار را من به بیان و گفتگو

شرح نمی توان دهم نکته به نکته ، موبه مو

جامه صبر بردرم چند در انتظار او

قطعه به قطعه ، نخ به نخ ، تار به تار ،پو به پو

می طلبم نشانه از هرکه ،رهم نمی دهد

گفته به گفته ، دم به دم ، دسته به دسته ، سو به سو

تا که کنم سراغ از او می گذرم به هر طرف

خانه به خانه ، جابه جا ، کوچه به کوچه ، کو به کو

اشک به دامن آورم روز وشبان به یاد شه

دجله به دجله ، یم به یم ، نهر به نهر ، جو به جو

درد جنون عشق او می کِشدم به بحر و برّ

شهر به شهر و ده به ده ، درّه به درّه ،کوه به کوه

خیز و بریز ساقیا ساغر غم ز خون دل

جام به جام و دَن به دَن ، خمّ به خمّ و سبو سبو

تا که

  • سه شنبه
  • 14
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

غزلی برای امام زمان (عج) -( وقتی که می آیی بهارت را بیاور ) * اکرم بهرامچی

2222
4

غزلی برای امام زمان (عج) -( وقتی که می آیی بهارت را بیاور ) وقتی که می آیی ، بهارت را بیاور
گل خنده ی پروردگارت را بیاور
در ایستگاه ِ تشنگی در انتظاریم
بر ما بباران، آبشارت را بیاور
آلودگی ها در وضوهامان اثر کرد
از آب زمزم، چشمه سارت را بیاور
(اینجاهوا بس ناجوانمردانه سرد است)
گرمای جان بخش، شرارت را بیاور
آدینه ها خشکید در ساعات تکرار
آمين ِ طول ِ انتظارت را بیاور
از ازدحام درد، صف ها بی شمارند
روح ِ مسیحایی تبارت را بیاور
وقت ِ اجابت در دعای ندبه آمد
این عصر ِ جمعه ، کوله بارت را بیاور
حتی عدالت در کتاب قصه ها مرد
ای عدل ِ مطلق انتشارت را بیاور
گفتند می آیی در این بیراهه ی درد
برچشم ِ ما گرد و غبارت را بیاور
پائیز در پائیز طوفان پینه بسته
درفصل ِ بی

  • چهارشنبه
  • 9
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

اشعار در فراق یار(بیش از این یا رب مرا حیران مکن) *

5192
8

اشعار در فراق یار(بیش از این یا رب مرا حیران مکن) بیش از این یا رب مرا حیران مکن
بی پناهی را تو سرگردان مکن
بی نوایی ای خدا دستم بگیر
تا نیفتادم ز پا دستم بگیر

این دل سرگشته راآگاه کن
چاره ای بهر من گمراه کن
بر درت یا رب دگر راهم بده
از تو من یک بخششی خواهم بده
ای خدا دیگر دلم را خون مکن
غصه و درد مرا افزون مکن
حاجتی دارم ز تو کردگار
جان زهرا(س)حاجتم تو برا
این بساط ظلم را تعطیل کن
نا خوشی را بر خوشی تبدیل کن
صاحب ما را دگر فرمان بده
این جهان را ای خدا سامان بده
صاحب ما را بداد ما رسان
تا به کی از دیده ها باشد نهان
زندگی از بهر ما زندان شده
بی کس وتنها ببین قرآن شده
زندگی دور از امام منتظر
حاصلی نبود به جز عمر هدر
حامی مستضعفان یا رب کجاست
ع

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 07:43
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(فدای تو گردم امام زمان(عج) *

6427
19

اشعار مهدوی,(فدای تو گردم امام زمان(عج) فدای تو گردم امام زمان(عج)
ببین آه سردم امام زمان(عج)
منم بی نوا و نوایم تویی
منم درد و رنج و دوایم تویی

رسان جان زهرا(س) و جان علی(ع)
دوایی به دردم امام زمان(عج)
مریض تو هستم شفایی بده
به قلب غمینم صفایی بده
نگاهی بفرما ز راه وفا
به رخسار زردم امام زمان(عج)
اگر قلب ناز تو آزرده ام
اگر آبروی تو را برده ام
دگر از درت ای گل مصطفی(ص)
مکن خوار طردم امام زمان(عج)
بگو با غم تو چسان خو کنم
زهجر تو مولا کجا رو کنم
بیا تو خود را نشان بده
که دور تو گردم امام زمان(عج)
اگر من رفیق بدی بوده ام
رهی غیر راه تو پیموده ام
پناهم بده چون جوانی خویش
فدای تو کردم امام زمان(عج)
منم(کردی)بی نوا و حزین
که باشم ز داغ

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 08:44
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار در فراق یار,(شوق دیدار را دارم به دل) *

5993
3

اشعار در فراق یار,(شوق دیدار را دارم به دل) شوق دیدار را دارم به دل
ترسم این حسرت رود در زیر گل
ای فدایت جان من یابن الحسن(ع)
پرده از رخسار ماهت بر فکن

ترسم این دوری مرا حیران کند
دیده ام را تا ابد گریان کند
یوسف قرآن عزیز فاطمه
در دلم افتاده شور و واهمه
بیم آن دارم که ای والامقام
عمر من با دوریت گردد تمام
با همه جرم و خطای بی شمار
منتی ای مهربان بر من گذار
کن نوازش نوکر دل خسته را
نوکر دل خسته پر بسته را
مهدیا جانم به لب آمد بیا
روز روشن رفت و شب آمد بیا
از فراقت ای شها جان می کنم
بر سر و سینه خود می زنم
تا نمردم ای گل زهرا بیا
ای شده آواره در صحرا بیا
ای عزیز فاطمه تعجیل کن
غصه را بر راحتی تبدیل کن
(کردیم)دلداده کوی حسین
عاشق آن نام

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار در فراق یار,(ای که هستی عاری از هر گونه عیب) *

3960
0

اشعار در فراق یار,(ای که هستی عاری از هر گونه عیب) ای که هستی عاری از هر گونه عیب
از چه رو کردی مکان در چاه غیب
یوسفا جای تو قعر چاه نیست
چون کسی آنجا تو را همراه نیست

در پس این پرده تنهایی چرا
همتی فرما به سوی ما بیا
گرچه هستی مالک هر دو جهان
خوانده است یزدان تو را صاحب زمان
لاجرم مولا تو هم داری نیاز
تا که بنشینی کنار اهل راز
صحبتی از مادرت زهرا کنی
عقده دل را سراسر واکنی
غاصبین را آوری پای حساب
یک یک آنها را تو بنمایی عقاب
فاش سازی داستان کربلا
قصه ای گویی تو از شام بلا
ای عزیز حضرت خیر الانام
طالب خون حسین تشنه کام
با سکوتت گرچه لب را بسته ای
بهر فرمان خدا بنشسته ای
می خوری هر لحظه ای خون جگر
از جنایات فراوان بشر
تا نخشکیده گل و سرو چمن
ر

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 13:43
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار در فراق یار,(بیا که شیعه جدت به غم گرفتار است) *

5730
12

اشعار در فراق یار,(بیا که شیعه جدت به غم گرفتار است) بیا که شیعه جدت به غم گرفتار است
بیا که دل ز فراقت همیشه بیمار است
بیا که دشت و دمن را کنی تو گل افشان
که بی جمال تو ای گل جهان همه خار است

بیا که شیعه ندارد قرار دوری را
به ذات پاک خداوند فراق دشوار است
جهان در انتظار قدومت نشسته ای مولا
بیا که موسم وصل است و وقت دیدار است
بیا که ظلم و عداوت ز حد شده بیرون
بیا که کار عدویت جفا و آزار است
بیا که جوشن خود را به تن کنی ای دوست
که بهر دفع تظلم زمان پیکار است
اگر ز پرده درآیی برای جنگیدن
تمام ملت شیعه تو را مدد کار است
بیا و خانه نشستن به مرتضی مپسند
ببین که غضب خلافت ز سوی کفار است
بیا که جد غریبت به دشت کرببلا
غمین و بی کس وتنها و بی علمدار است

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 14:37
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار مهدوی,(اگر چه دورم ای مولا ز کویت) *

4307
10

اشعار مهدوی,(اگر چه دورم ای مولا ز کویت) اگر چه دورم ای مولا ز کویت
ولی دارم همیشه گفتگویت
خدا داند که من ای جان جانان
بگردم مو به کو در جستجویت

به صبح جمعه ای مولا دهم گوش
که بلکه بشنوم صوت نکویت
چه می شد ای گل زیبای نرجس
دمی من هم نشینم روبرویت
شود روزی خداوند تبارک
نشان ما دهد آن خلق و خویت
شود لب تشنگان جام وحدت
بنوشند جرعه ای ز آن آب جویت
به جان تو قسم کل جهان را
عوض کی می کنم بر تار مویت
اگر عطری بود اندر گل یاس
بود یک ذره از آن عطر و بویت
شود آیا که این مخلوق عالم
به این زودی همه آیند به سویت
شود آقا به این زودی ببینم
فنا و ذلت جمله عدویت
شنیدم اشک می ریزی شب و روز
برای عمه و جد و عمویت
دعا کن(کردیا)از آب کوثر
دم رفتن بریزند

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:03
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار در فراق یار,(من آواره مدتها دویدم) *

5086
9

اشعار در فراق یار,(من آواره مدتها دویدم) من آواره مدتها دویدم
رخ زیبای مهدی را ندیدم
برای دیدن آن روی زیبا
چه مشکل ها من حیران کشیدم

فراق روی او بیچاره ام کرد
گواه حرفم این موی سپیدم
برای لحظه ای دیگر رویش
دو صد پیراهن طاقت دریدم
گهی از بهر دیدارش به کلی
از ین دنیا و مافیها بریدم
غم عشقش من از آن روز اول
ز جان و دل خدا داند خریدم
هزاران مرتبه در زندگانی
شماتت از عدوی او شنیدم
چو بر من طعنه می زد دشمن او
لبان خویش از غصه هجرت گزیدم
کجایی یوسف زیبای زهرا
ببینی از غم هجرت خمیدم
خدا داند تو را ای منبع جرد
ز بین خوبرویان برگزیدم
به تو دل بسته ام در این دو روزه
مکن جان علی قطع امیدم
گشا در را به روی این گدایت
بده از بخششت مولا نویدم
گناهم

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:38
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 حسن کردی

اشعار در فراق یار,( خوشا آن کس که بیند روی مهدی) * حسن کردی

7545
22

اشعار در فراق یار,( خوشا آن کس که بیند روی مهدی) خوشا آن کس که بیند روی مهدی
کشد بر دیده خاک کوی مهدی
خوشا آن کس که از گل های عالم
گلی بوید که دارد بوی مهدی

خوشا آن کس که باشد قبله گاهش
به هنگام دعا ابروی مهدی
خوشا آن کس که از حدیث متانت
نشان دارد ز خلق و خوی مهدی
بود زیبای این چرخ گردون
همه زان سنبل گیسوی مهدی
خدا داند تمام این جهان را
عوض کی می کنم بر موی مهدی
اگر آب گوارایی بنوشم
به ذات حق بود از جوی مهدی
تمنا دارم از ذات خداوند
کشد ما را همیشه سوی مهدی
برو(کردی)دعا کن تا بیاید
اگر خواهی ببینی روی مهدی

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب

اشعار در فراق یار,(بیا برای روز شب دعا بکنیم) *

4955
8

اشعار در فراق یار,(بیا برای روز شب دعا بکنیم) بیا برای روز شب دعا بکنیم
دل امام زمان را زخود رضا بکنیم
عزیز فاطمه مهدی دلش پر از خون است
کجا سازد که به مولا دگر جفا بکنیم

بیا که قطره اشکی برای او ریزیم
برای غربت آن شه ز دل نوا بکنیم
بیا به خاطر زهرا دلش نیازارم
بیا که بهر خدا از خدا حیا بکنیم
کسی غریب تر از او در این جهان نبود
چرا ز روی جهالت ورا رها بکنیم
بیا که روز فرج با عنایت یزدان
تمام هستی او را به او عطا بکنیم
جهان و هر چه در آن است رها نما ای دل
بیا که که راه خود از غیر حق جدا بکنیم
بیا که روز خسان را چو شب کنیم تیره
بیا که دشمن حق را همه فنا بکنیم
بیا که آل علی را ز سوز دل خوانیم
به بزم محفل آنها ز جان دعا بکنیم
بیا به همراه مول

  • چهارشنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • جواد
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

صبح آدینه که آمد به دلم وعده دهم * محمد مهدی عبدالهی

3326
5

صبح آدینه که آمد به دلم وعده دهم اللهم عجل لوایک الفرج

تا به کی پیروی از نفس خرابم ببرم

منتظر بر سر ره، دیده پُر آبم ببرم

صبح آدینه که آمد به دلم وعده دهم

جسرت جمعه با تو را به خوابم ببرم

"محمدمهدی عبدالهی"

  • جمعه
  • 17
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 06:03
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب
 روح اله گائینی

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آقا دلم محتاج باران بهاری ست ) * روح اله گائینی

1845

شعر مناجات امام زمان(عج) -( آقا دلم محتاج باران بهاری ست ) آقا دلم محتاج باران بهاری ست
محتاج یک لحظه قرار بی قراری ست
آقا دلم بهر نبود تو گرفته
تا که بیایی کار دل شب زنده داری ست
از بس که غیبت کرده ای آقای خوبم
یاد تو در این سینه ی من یادگاری ست
این جمعه تا یک جمعه ی دیگر گل من
کارم دعا و ندبه و لحظه شماری ست
انگار هم سهم من از این بودن تو
مانند اجدادم همه چشم انتظاری ست
بی تو تمام لحظه های من خزان است
آقا دلم محتاج باران بهاری ست

شاعر : روح اله گائینی

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یک عمر، انتظار، مرا پیر کرده است ) * حسین سنگری

1989
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -( یک عمر، انتظار، مرا پیر کرده است ) ' یک عمر، انتظار، مرا پیر کرده است
دنیا مرا دوباره زمین گیر کرده است
شب در سکوت مبهم خود آفتاب را
در چشم کور صاعقه زنجیر کرده است
از ابرهای تیره بپرسید این سؤال:
خورشید این قبیله چرا دیر کرده است؟
هر وقت از زمانه تو را کرده ام طلب
در پاسخم اشاره به تقدیر کرده است
نام تو را شنیده و تکثیر کرده است
برگرد ای حماسه ی جاوید روزگار
حال خوشم بدون تو تغییر کرده است
این جمعه کاش بشنوم از سوی آسمان
"شاعر! دعای عهد تو تأثیر کرده است"

شاعر : حسین سنگری

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بازار تو تا حشر خریدار ندارد ) *

1419
3

شعر مناجات امام زمان(عج) -( بازار تو تا حشر خریدار ندارد ) بازار تو تا حشر خریدار ندارد
کس درخور تو درهم و دینار ندارد
دلها سر آزار تو خونین شده ای دوست
هر چند دل تو سر آزار ندارد
پشت مژه های تو اسیران وفایند
کس چون نگهت خیل گرفتار ندارد
هر کس به کف آورد ترا یار جهان است
و آن که ز کف داد ترا یار ندارد
هر جا که تویی کعبه ی عشّاق همانجاست
کس چو دل ما قبله ی سیّار ندارد
دل نیست که از درد فراق تو ننالد
در محکمه کس اینهمه بیمار ندارد
تو ساخته ی حُسن خدا داده ی خویشی
چشمان تو بیت است که معمار ندارد
هر کس که مرا از تو جدا دید چنین گفت :
بیچاره مریضی که پرستار ندارد
بشکسته دلان را خبر از تنگدلی نیست
دشت است در آن خانه که دیوار ندارد
گوهر ز بصرگرچه فشانیم شب و

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( عشق ما کار و کس نمی داند ) *

1373

شعر مناجات امام زمان(عج) -( عشق ما کار و کس نمی داند ) عشق ما کار و کس نمی داند
این شرر خار و خس نمی داند
جان آقا مرا به کس نفروش
طفلک دل هوس نمی داند
بانگ خاموش گریه های مرا
های و هوی جرس نمی داند
کس جلودار این سرشک نشد
مستی ما عسس نمی داند
عاشقی را شروع و پایان نیست
بیدلی پیش و پس نمی داند
هرکه دمخور شده به وحی دمت
نفسش را نفس نمی داند
می تپد در برون سینه دلم
مرغ عارف قفس نمی داند
هر که قدر سرشک را نشناخت
قدر بال مگس نمی داند

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عج) -( نه! واقعاً چقَدَر پیش تو بها دارم؟ ) *

905

شعر مناجات امام زمان(عج) -( نه! واقعاً چقَدَر پیش تو بها دارم؟ ) نه! واقعاً چقَدَر پیش تو بها دارم؟
وَ یا چه سهم از آن سبزِ چشم‌ها دارم؟
بیا که کارد رسیده به استخوانم، آه
بیا که دایم دلشوره‌ی تو را دارم
اگر نیایی دنیا چه می‌کند با من
چقدر طاقت این حال و روز را دارم؟
(برای من که به وابستگی به تو شادم
دلم خوش است تو را هدیه از خدا دارم
منی که پنجره‌ام رو به سمت تو باز است
منی که پنجره‌ای رو به آشنا دارم)
که زیر آبی این آسمان کسی هرگز
برای از تو سرودن نکرده وادارم
بگو که دست جهان سنگ بر سرم بزند
نمی‌روم که به تو تا ابد وفا دارم
نمی‌روم تا وقتی جواب من بشوی
نه! واقعاً چقدر پیش تو بها دارم؟

  • چهارشنبه
  • 26
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( تو همانی که دلم لک زده لبخندش را ) * کاظم بهمنی

1652

مناجات امام زمان(عج) -( تو همانی که دلم لک زده لبخندش را ) تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
...
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را :
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را

ش

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 13:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

انتظار *

1948
4

انتظار با آبروي تو آبرو گرفته ايم

با ندبه هاي تو خو گرفته ايم

مهدي بيا كه سخت است انتظار

از دوريت بغض گلو گرفته ايم

  • شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 07:28
  • نوشته شده توسط
  • سجاد صادقي ابوزيدآبادي
ادامه مطلب
 وحید زحمتکش شهری

فراق امام زمان -(در فراق یار از تن جامه ها باید درید) * وحید زحمتکش شهری

706
3

فراق امام زمان -(در فراق یار از تن جامه ها باید درید) در فراق یار از تن جامه ها باید درید

در پی این در و گوهر کو به کو باید دوید

چاه کنعان را تمام کاروانها دیده اند

یوسف گم‌گشته ی ما را کسی آنجا ندید

نوکری نا لایق و بدکارم اما ماه من

خوب و بد باید که گاهی در کنار هم خرید

این همه بار گناه و معصیت بر دوش من

با گنه کاری کجا گوشی صدایش را شنید

کاش مهدی آید و دستی روی قلبم کشد

نامه ی اعمال تاریکم شود با او سفید

گرچه قلبش را شکسته با همه اعمال خود

در فراق روی ماهش اشکُ میبارد وحید

وحید زحمت کش شهری

  • سه شنبه
  • 19
  • تیر
  • 1397
  • ساعت
  • 16:27
  • نوشته شده توسط
  • وحید زحمت کش شهری
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد