شعر امام زمان (عج)

مرتب سازی براساس

جمعه ها فـاصله ام با تو فـقط یک قدم است *

1676
2

جمعه ها فـاصله ام با تو فـقط یک قدم است جمعه ها فـاصله ام با تو فـقط یک قدم است
نـبـض شـیــدایـی مـن در نـوسـانِ قلم است
غـــزلــم بــــیــت نـــدارد غــزلـــم آواره است
غـزلم نـقطـه ی گـنگی ز وجود و عـدم است
بــر لــبـم آمـــده جــانـم گــلِ نـرگـس بـرگـرد
شاید این نـوحـه ی جاویدِ لـسانِ عجم است
و اگــر جــانِ مـــرا خــواســتـه بــاشـیـد آقـــا
بـا زبـانِ خـودتـان پـاسـخ مـن صـد نعم است
دلِ احــساس مـرا عــطرِ حـضورت بـُرده ست
عـددِ عـاشـقـیــَم بــیـشـتـر از هر رقم است
عـشـقـت از ابــرِ غـزل بـر سـرِ قـلـبـم بـاریـد
شـاه راهِ سـفــرِ قـرمـزِ عـشقت رگـم است
چهارده قرن جـهان بی تو به خود می پـیچد
چهارده ساعت اگر مانده بیایی نه کم ا

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

این جمعه ها بهانه ایست که ما ندبه ای کنیم *

1724
3

این جمعه ها بهانه ایست که ما ندبه ای کنیم این جمعه ها بهانه ایست که ما ندبه ای کنیم
گریه به حال عمه ی مضروبه ای کنیم1
یا صاحب الزمان نظری کن به حال ما
شاید خدا بخواهد و ما توبه ای کنیم
ساعر:امیر حسین محمد پور

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

ما را شب دیدار بود هر شب جمعه *

2020
7

ما را شب دیدار بود هر شب جمعه ما را شب دیدار بود هر شب جمعه
دل منتظر یار بود هر شب جمعه
ای مشتریان گل زهرا بشتابید
یوسف سر بازار بود هر شب جمعه
خون شد جگر ما ز بس آدینه شمردیم
بین دیده چه خونبار بود هر شب جمعه
گویند چرا هیئتیان خواب ندارند
گو فاطمه بیدار بود هر شب جمعه
آدینه ای آن جان جهان می رسد از راه
ز آن دل پی دلدار بود هر شب جمعه
ای گمشده ی فاطمه برگرد که دل ها
از عشق تو سر شار بود هر شب جمعه
شاعر:ولی الله کمالی زنجانی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

قدم زدی و ردّ پا به من رسید *

1509
1

قدم زدی و ردّ پا به من رسید قدم زدی و ردّ پا به من رسید
نفس کشیدی و هوا به من رسید
نیامدی، نیامدی، نیامدی
فقط بیا، بیا، بیا به من رسید
دلم بهانه ی تو را گرفت تا
همین که نوبت دعا به من رسید
فقط غروب جمعه گریه دار نیست
از انتظار روضه ها به من رسید
تو آمدی و من تو را ندیده ام
ببین کجای ماجرا به من رسید
تمام سهمم از شما ندیدن است
ولی به جاش از شما به من رسید
هنوز هم به دیدنت امید هـست
قرار مهزیارها به من رسید
چه دوره و زمانه ی بدی شده
خودم مقـصّرم بلا به من رسید
شاعر:صابر خراسانی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - مناجات 2 -( شبا وقتی که دل بیقراره چشام فقط برا تو می باره ) * رضا باقریان

31

اشعار فاطمیه - مناجات 2 -( شبا وقتی که دل بیقراره      چشام فقط برا تو می باره ) شبا وقتی که دل بیقراره چشام فقط برا تو می باره
کجایی ای همه حاصل من دل خرابم آروم نداره
یبا یا بن العسگری دل بیقرارم من
برای ظهور تو آروم ندارم من
پیر شدم ، نیومدی خسته شدم ، نیومدی
دلم می خواد آقام و ببینم یه روز جمعه پیشش بشینم
غروب جمعه ها یا بن الزهرا برای دیدنت دلغمینم
دیگه بسه ای خدا دوری از آقام
برسون من و دیگه یه روزی پیش آقام
پیر شدم ، نیومدی خسته شدم ، نیومدی
شبیه توبه هام ای عزیزم دل تو رو همیشه شکستم
ولی یه عمر آقا به عشقت به یاد تو به راهت نشستم
بگو کی میای آقا تا جون بدم برات
بگو کی میرم منم یه روزی تا کربلات
پیر شدم ، نیومدی خسته شدم ، نیومدی
شب اول قبرم که میشه همه میرن و تنهام

  • سه شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:33
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار مناجات با امام زمان(عج) از رضا با باقریان -( غروب جمعه که میشه دلم بهونه میگیره ) * رضا باقریان

41

اشعار مناجات با امام زمان(عج) از رضا با باقریان -( غروب جمعه  که میشه    دلم بهونه میگیره ) غروب جمعه که میشه دلم بهونه میگیره
می شینه کنج ایوون و از تو نشونه میگیره
آقا کجایی پس کی میایی کنار کعبه یا کربلایی
آقا کجایی (4)
آقا به جون عاشقات سری بزن به نوکرت
دیگه دارم خسته می شم بیا جون مادرت
آرزوم اینه تو رو ببینم یه روز میام و پیشت بشینم
آقا کجایی (4)
دلم برات پر می زنه دیگه نمونده طاقتم
منم می خوام ببینمت فقط همینه حاجتم
رویم سیاه و اینجا نشستم مثل همیشه توبه شکستم
آقا کجایی(4)
شبای جمعه که میشه پیش تو سر به زیر میام
فقط من از تو آقا جون عفو گناهام و می خوام
از بس دل من تیره و تازه کسی از این دل خبر نداره
الهی العفو(4)
تو هرچی از من که دیدی یه پرده ای روش کشیدی
از بس به من وفا داری

  • سه شنبه
  • 8
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • علی
ادامه مطلب

هزار سال خجالت ز روی تو کم نیست * جعفر ابوالفتحی

1671
1

هزار سال خجالت ز روی تو کم نیست در فراق یار

بهانه های پریدن به سوی تو کم نیست

و مست گشته ز عطر و ز بوی تو کم نیست

هزار سال به جز تو چه جستجو کردم؟

هزار سال فقط جستجوی تو کم نیست

فقط نظاره نمودم به لعل لب هایت

و می زدن ز لب آن سبوی تو کم نیست

ز شوق روی تو باران ز چشم من آمد

عزیز، پلک تر من ز موی تو کم نیست ؟

به جمکران تو آمد دلم نظاره نمود

کبوتران زمین خیز کوی تو کم نیست

شبیه خوی تو گشته دو چشم پر نم من

شدن شبیه علامات خوی تو کم نیست

فقط گنه شده کارم هزار و اندی سال

هزار سال خجالت ز روی تو کم نیست

ز آبهای وضویت مرا تمیزم کن

قسم به کعبه که آب وضوی تو کم نیست

  • جمعه
  • 15
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:19
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

رباعی برای غروب غم بار جمعه -( دیگر نمانده آسمان را پرّ و بالی ) * محمد مهدی عبدالهی

1959
13

رباعی برای غروب غم بار جمعه -( دیگر نمانده آسمان را پرّ و بالی ) دیگر نمانده آسمان را پرّ و بالی
دیگر نمانده جمعه ها را شور و حالی
یابن الحسن از محضرت دارم سوالی؟
پایان نمی یابد چرا هجر خیالی
شاعر:محمدمهدی عبدالهی

  • جمعه
  • 15
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 07:31
  • نوشته شده توسط
  • محمدمهدي عبدالهي
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( چشمت ستاره ى سحر جمعه ى من است ) * حامد اهور

2631

مناجات امام زمان(عج) -( چشمت ستاره ى سحر جمعه ى من است  ) چشمت ستاره ى سحر جمعه ى من است
وجه منورت قمر جمعه ى من است
يك هفته تا بيايد و تسكين دل شود
يك انتظار ، پشت درِ جمعه ى من است
از صبح تا غروب ، تمام اميد من.
تنها اميد سفر جمعه ى من است
هر شب دلم خوش است كه در يك عبور تار...
عكست مقيم چشم تر جمعه ى من است
اين جمعه هم گذشت و ز صحرا نيامدى
آقا ببين!همين خبر جمعه ى من است
تقصير ناله هاى شما نيست،هر چه هست
از ندبه هاى بى اثر جمعه ى من است

شاعر : حامد اهور

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان -( ای خاطرات جمعه ها، ای مهربانم ) * فرشید یار محمدی

1210

مناجات امام زمان -( ای خاطرات جمعه ها، ای مهربانم ) ای خاطرات جمعه ها، ای مهربانم
تنها غریب آشنا، ای مهربانم
از ابتدای خلقتم بستم دخیلی
نذر تماشای شما، ای مهربانم
با هر سلامم بر شما آئینه ی حق
خود را کنم پیدا. چرا ای مهربانم
با چشم های خیس ما سازش نداری؟
پیداترین پنهان ما ای مهربانم
در پیش خود روی تورا تصویر کردم
... زیباتر از هر مه لقا ای مهربانم
دیدار زیبا می شود با چشم هایت
غرق تماشا می شود با چشم هایت *
در انتظارت انتظار افتاده از پا
زیر نگاهت آزگار افتاده از پا
تکلیف سختی گردنم انداخت عشقت
حالا دلم با حال زار افتاده از پا
یابن الحسن، یوسف شدی بر دیده هایم
یعقوب چشمم بی قرار افتاده از پا
خورشید را شرمنده کن، رویی نشان ده
... ای از جمالت صد

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 06:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( مهدیم و خون جگرم، یه عمرِ كه در به درم. ) * محمد بنواری

3443
1

مناجات امام زمان(عج) -( مهدیم و خون جگرم، یه عمرِ كه در به درم.  ) مهدیم و خون جگرم، یه عمرِ كه در به درم.

خون میکنه قلب منو،‌ صورت سرخ مادرم

مهدیم و بی یاورم ، تنها ترین مرد خدا.

به من بگید آی شیعه ها، غیرتتون رفته کجا

منم غـریب فـاطمـه، منتقـم خـون حـسین.

حالا منم كه یار میخوام، شما رو بجون حسین

آی شیعه ها چتون شده،که عین کوفیا شدین.

عهد و وفا رو نشکنید، ازم چرا جدا شدین

با اینکه تواین زمونه، خودم غریب و بیکسم.

امّـا غـم غـریبیِّ ،‌ جـدّم بـریـده نـفسم

عجب زمونه ی بدی ، هر کی به فکر خودشه.

مثل عموم یه بـا وفـا، هیچ جایی پیدا نمیشه

شبـا کنـار قـبـر بـی نشـون مــــادرم مـیـرم.

عقده ي دل وا ميكنم، درد دلامو بش ميگم

يه روز ميام و انتقام مادرم رو م

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

مناجات امام زمان(عج) -( مرا به بند می کشی که از خودم رها کنی ) * علیرضا پیش بین

1126
1

مناجات امام زمان(عج) -( مرا به بند می کشی که از خودم   رها کنی ) مرا به بند می کشی که از خودم رها کنی
به سنگ می زنی چرا که از سرت جدا کنی؟
چو یک کتاب پاره ام ، صحافی ام نمی کنی؟
به وازه های خسته ام مرکّبی عطا کنی
گریز هر نگاهمی ، چه می شود اگر تو هم،
شکوه یک شکوفه را به دست یک گدا کنی
نسیم یک نگاه را به مشته خاک من بپاش
جوانه های هرزه اش به آیه ای دوا کنی
دلم که پاره پاره شد ، به چشم های خود بدوز
چه خوب تا قیامتی برای دل به پا کنی
نماز پا شکسته ام به دست تو نمی رسد
چه می شود که کفش او به یک نفس طلا کنی
به کوله اش گذاشتی تمام آرزوی من
ظهور کشتی اش کجا ، تو نوح ناخدا کنی

شاعر : علیرضا پیش بین

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علیرضا خاکساری

مناجات امام زمان(عج) -( بي استخاره............در يك غزال عاشقي بااستعاره ) * علیرضا خاکساری

1298
2

مناجات امام زمان(عج) -( بي استخاره............در يك غزال عاشقي بااستعاره  ) بي استخاره............در يك غزال عاشقي بااستعاره
ميگويم از تو..........ميگويم از چشمان شهلايت دوباره
ليلاتريني...............مجنون راهت ميشود ماه و ستاره
زنداني هستم..........مابين مژگان سياهت ماهپاره
فكر گريزم............."لايمكن..." ميخوانم و كو راه چاره
حلقه به گوشم........درپيش تو اين گوش واين هم گوشواره
دلداه ام من............همراه من بودي شما از گاهواره
ميميرم آخر............چشم انتظارم كي مي آيي اي سواره
ادركني آقا.............من ماندم و هرشب بساط اشكواره
دلخون ترينم...........با كربلا و روضه هاي شيرخواره
برگرد آقا ..............اي منتقم اصلي حلقوم پاره

شاعر : علیرضا خاکساری

  • پنج شنبه
  • 20
  • تیر
  • 1392
  • ساعت
  • 07:16
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

پُر است شهر من و تو ز شب نشینی ها *

2357
1

پُر است شهر من و تو ز شب نشینی ها پُر است شهر من و تو ز شب نشینی ها
و هست جرم من و تو عقب نشینی ها
کنار پلک خیابان غریزه می جوشد
و کوچه شرم گناه کبیره می نوشد
چه شد که این همه شهر از غرور خالی شد
نصیب غیرت ما فصل خشک سالی شد
چه شد که این همه مردم ز خویش وا رفتند
دعا رها شده، دنبال ادعا رفتند
نشسته ایم که شاید خدا کند فرجی
و یا دوباره امام رضا کند فرجی
حضور«من» شده پررنگ تر ز «ما» امروز
به مرتضی قسم این نیست کار ما امروز
به مرتضی قسم احساس ها طلایی نیست
و هیچ عاطفه ای خالص و خدایی نیست
پر است شهر ز انبوه نابسامانی
و نیست چاره بر این درد، این پریشانی
اسیر فتنه ی کلاش ها شدن تا کی؟
حصار رخوت عیاش ها شدن تا کی
مغازه ها همه گنجینه

  • دوشنبه
  • 18
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 06:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

ای یار ز دیده گشته غایب برگرد * مجید رجبی

3866
3

ای یار ز دیده گشته غایب برگرد ای یار ز دیده گشته غایب برگرد
ای هجر تو اعظم مصائب برگرد
امشب ز خدا فقط تو را می خواهم
ای آرزوی شب رغائب برگرد

  • دوشنبه
  • 18
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 06:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

بالی در آسمان نگاهت به ما بده *

2383
2

بالی در آسمان نگاهت به ما بده بالی در آسمان نگاهت به ما بده
یا نه! به این گیاه کمی هم هوا بده
اصلا در آفتاب گنه پس بگیر و بعد
در سایه های دور و بر خویش جا بده
سنگ فراق و سینه ی من،طاقتم کم است
بغضم شکسته است نگو شیشه را بده
باز است شوق پنجره هر وقت رد شدی
امشب به سنگ فرش دلم ردپا بده
دست خودم که نیست، شب جمعه آمده
اصلا مرا بگیر و به من کربلا بده
شاعر:روح الله عیوضی

  • دوشنبه
  • 18
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم *

2482
1

زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم
بایداین بار به غوغای قیامت برسم
من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش
لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم
آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد
که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟
طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من
نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم
سیب سرخی سر نیزه ست...دعا کن من نیز
اینچنین کال نمانم به شهادت برسم
شاعر:محمد مهدی سیار

  • دوشنبه
  • 18
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 06:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

نور تو گر نبود مسلمان نمی شدم *

2255
2

نور تو گر نبود مسلمان نمی شدم نور تو گر نبود مسلمان نمی شدم
بر سفره ی کریم تو مهمان نمی شدم
لطف محمدی تو بر من مقام داد
ورنه ز نسل حضرت سلمان نمی شدم
اصلا اگر دعای تو پشت سرم نبود
بر خانواده ی تو ثناخوان نمی شدم
من از عنایت تو که بهره نداشتم
گر دوستدار عترت و قرآن نمی شدم
حرف از خدا زدی تو ، ولی گر علی نبود
هرگز مطیع و گوش به فرمان نمی شدم
قم یا رسول صوت جلی را شروع کن
قرآن بخوان و مدح علی را شروع کن
قرآن بخوان که بی خبران را خبر کنی
بر قلب سنگ ، با سخن خود اثر کنی
قرآن بخوان ، زجهل ، خلایق رها شوند
روشن فضای ظلمت محض بشر کنی
قرآن بخوان و در دل مردم نمک بریز
تا اینکه دوستان خدا بیشتر کنی
قرآن بخوان بشارت و انذار کن رسول
قر

  • دوشنبه
  • 18
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 06:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

طعنه ز این و آن که شنیدن نمی شود * جعفر ابوالفتحی

2049
4

طعنه ز این و آن که شنیدن نمی شود در فراق یار و گریز حضرت رقیه (س)

دیگر بس است ... بی تو پریدن نمی شود

دیدار دوست .... بی تو که دیدن نمی شود

مقصد خداست... مبدا ما... دست ما بگیر

بی مَرکبت ببین که رسیدن نمی شود

مانند کرم ها به خودم پیچم از غمت

در خاک هجر تو که خزیدن نمی شود

حتما برای من تو دعا کرده ای ولی

از غیر تو ببین که بریدن نمی شود

پیراهنم دگر شده پاره ... برهنه ام

از داغ هجر جامه دریدن نمی شود

در روز و شام می شنوم طعنه ها ز غیر

طعنه ز این و آن که شنیدن نمی شود

دختر سه ساله می دود و می دود ولی

بر روی خارها که دویدن نمی شود

سروده جعفر ابوالفتحی

  • دوشنبه
  • 25
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 12:47
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(عزیز قلب فاطمه *

2797
6

شعر مناجات امام زمان(عزیز قلب فاطمه عزیز قلب فاطمه
نظر نما به ما همه
که بی تو زندگی بس است
بیا نگار فاطمه
نیامدی وقلب من
پریده در هوای تو
شکسته سینه ی غمم
بیاد غصه های تو
بیا به داد ما برس
بزرگ ما همه تویی
قرار قلب مادرت
اشکت نگو برا منه
لبریز درد و ماتمه
ببخشمو صدام بزن
بگو که نوکر منه
یا ابن الحسن آقا بیا
شاعر:ایمان غلامی

  • چهارشنبه
  • 27
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر امام زمان(سلام من به آوای شب تو *

5968
7

شعر امام زمان(سلام من به آوای شب تو سلام من به آوای شب تو
سلام من به آن خال لب تو
سلام من به قطره قطره اشکت
به ذکر روضه یا زینب تو
سلام من به آن راز و نیازت
به آه وناله و سوز وگدازت
به اشک سجده و ذکر رکوعت
به آن حالی که داری در نمازت
گره بگشودن از تو مشکل از من
شرار عشق از تو حاصل از من
دلی میخواستی میخانه سازی
تمام کارها با تو دل از من
من از همه در رانده ام یا خوانده یا نا خوانده ام
من رانده وا مانده ام دست من و دامان تو
یا ابن الحسن یا ابن الحسن دل را به تو خوش کرده ام
یا ابن الحسن یا ابن الحسن آقا کجایی خسته ام
ام من به آن جائی که هستی
به آن صحرا که در خیمه نشستی
سلام من به آن رخت سفیدت
به آن عمامه سبزی که بستی
سلام من به تو

  • چهارشنبه
  • 27
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:18
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(دلم گرفته دوباره برایتان آقا *

3796
4

شعر مناجات امام زمان(دلم گرفته دوباره برایتان آقا دلم گرفته دوباره برایتان آقا
دوباره آمده بردر گدایتان آقا
جهان بدون تو تاریک هست وما هستیم
نیازمند کمی از صفایتان آقا
میان زندگی عالمی ، تو تنهایی
و خالی است غریبانه جایتان آقا
پر است گوش من از حرفهای این دنیا
و کر شده است برای صدایتان آقا
بیا وسوخته بال مرا شفایی ده
توان بده بپرم در هوایتان آقا
برای وصل ، پیاده ، سواره فرقی نیست
چه می شود برسم بر سرایتان آقا
"به غیر شعر ندارم بضاعتی دیگر
تمام قافیه هایم فدایتان آقا"

  • چهارشنبه
  • 27
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مناجات امام زمان(لهی گواهی که شرمنده ام *

2762
6

شعر مناجات امام زمان(لهی گواهی که شرمنده ام الهی گواهی که شرمنده ام
به پیش تویا رب سر افکنده ام
ولی هر چه هستم ترا بنده ام
گدایم ، گدا یم تو بخشنده ای
به حق شهیدان پناهم بده
به اشک یتیمان جوابم بده
من از سوز دل شب صدا می کنم
چو مرغ شباهنگ نوا می کنم
ترا این دل شب صدا می کنم
خواهی اگر جان فدا می کنم

  • شنبه
  • 30
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

در فراق امام زمان( عج) ( باشد كه روزگاري ، ياري رسد ز ياري ) *

1092
1

در فراق امام زمان( عج) ( باشد كه روزگاري ، ياري رسد ز ياري ) باشد كه روزگاري ، ياري رسد ز ياري
برجانب محبان ،چون افتدش گذاري
دل خسته و حزينم، لختي خوشي نبينم
يار دلم بود غم ، هر جا به هر دياري
گر مبتلا بود دل ، محنت سرا بود دل
كي ميرود ز محزون ، جز اين انتظاري
وزي كه از بر ما ، رفته است دلبر ما
از ديدگاه اشكبار ،چون ابر نوبهاري
اي ياد رفته باز آي ، شادان نما دل ما
دل بي تو مي نمايد، همواره بي قراري
بي رويت اي بهارم ، شوري به دل ندارم
زاحوال عاشق خويش ، جانا خبر نداري
اي يوسفي كه كنعان ، چون تو نديده هرگز
مارا در انتظارت، تا چند مي گذاري
از ماه عارض تو ، دل زنده ،جان شود نو
بفشان زچهره ما ، با مقدمت غباري
اي يار آشنايم ، كردي تو مبتلا يم
با كوشه نگاهي ،

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 20:44
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

در فراق امام زمان (عج) ( ای کاش شبی لایق دیدار تو باشم) *

2245
1

در فراق امام زمان (عج) (  ای کاش شبی لایق دیدار تو باشم) ای کاش شبی لایق دیدار تو باشم
از پرده دل راز نگهدار تو باشم
دستم تهی ونیست کلافی به بساطم
تابر سر بازار خریدار توباشم
یک عمر به دنبال امان بودم وصحت
منت نه و بگذار که بیمار توباشم
ای سایه لطفت همه جا روی سرمن
بگذار که در سایه دیوار توباشم
ای کاش شبی آیدودرجامع سهله
با چشم دلم زائر رخسار توباشم
مجید رجبی

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 20:48
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

در فراق امام زمان (عج) ( آنجا که لحظه ها به شما پشت می کنند ) *

1354
1

در فراق امام زمان (عج) ( آنجا که لحظه ها به شما پشت می کنند ) آنجا که لحظه ها به شما پشت می کنند
یا پنجه ها مقابلتان مشت می کنند
آنجا که نوشهای شما نیش می شود
خلق زیاده خواه کم اندیش می شود
آنجا که اسب آمدنت تند می دود
جا، بهر پارک کردنتان طفره می رود
آنجا که ابرهای ظهور تو لاله کار
باید به شوره زار ببارد نه مَرغزار
آنجا که چشمها به شما دل نبسته اند
فرسنگها جلوتر از این بار بسته اند
آنجا که از تلألؤ تو غافلست شهر
دنبال روشنایی کم مصرف است شهر
آنجا که باغ بی تو تأسف نمی خورد
کنعان غم جدایی یوسف نمی خورد
آنجا که باز مُهر تغافل به جبهه هاست
یوسف اسیر چاه خودی ساز فتنه هاست
آنجا که کرده شعله حق مسلکی اُفول
تا گردن است دیده مردم درون پول
آنجا که هست اهرم خدمت

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 20:50
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

در فراق امام زمان (عج ) ( یارا به یاری من بی یار کن شتاب) *

1129
1

در فراق امام زمان (عج )  (  یارا به یاری من بی یار کن شتاب) یارا به یاری من بی یار کن شتاب
افتاده ام بدون تو در رنج بی حساب
از روزن امید به تو رو زدم ،چرا
افتاده بین چشم من و روی تو حجاب؟
با کور رنگی بصر من چه می کنی؟
رنگین کمانِ بارشَ باران ِ پر حباب
دریا! که تشنگان ز زره مانده ایم ما
بیتابِ موجهای تو و لحظه های آب
پیداست تاکنون عوض من تو کرده ای
من را برای خویشتن از قبل انتخاب
با خارهای راه وصالت نوشته ام
در دفتر خیال خودم خاطرات ناب
این روزها برای تو تنها غریبه ام
ای آسمان بپرس نشانم از آفتاب
شاعر؟؟؟

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 20:52
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

در فراق امام زمان (عج) ( چون گذشته از چه با ما بد مدارا می کنی؟ ) *

1249
2

در فراق امام زمان (عج) ( چون گذشته از چه با ما بد مدارا می کنی؟ ) چون گذشته از چه با ما بد مدارا می کنی؟
با خم ابروی خود در سینه غوغا می کنی
من مریض عشقم و در بستر بیماریم
نازنینا درد عشقم کی مداوا می کنی؟
یوسف مصر ار نشیند در کمین خال تو
صد چو یوسف را بسان صد زلیخا می کنی
گر زنی پر در هوای چشم گوهر بار من
قطره قطره اشک چشمم را چو دریا میکنی
ای که راهت را ز راه ما جدا بنموده ای
بین دشمن دوستان را خوار و رسوا می کنی
این شنیدستم که دور از چشم ما ای مه لقا
خلوتی داری و با بیگانه سودا می کنی
این یقین دانم اگر افتد گذارت بر دلم
در خرابات دلم جایی تو پیدا می کنی
شاعر؟؟؟

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 20:53
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

در فراق امام زمان (عج) ( با یاد یاران صبح وشب طی می شود ایام من ) *

1292
1

در فراق امام زمان (عج) ( با یاد یاران صبح وشب طی می شود ایام من ) با یاد یاران صبح وشب طی می شود ایام من
مستی است کار روزم و سوز است کار شام من
خون دل واشک بصر مهجوری و سوز سحر
این جمله با هم سر به سر شرحی است بر آلام من
ترسم از این است ای صنم ای یار سیمین پیکرم
بنشیند از بهر جفا مرغ اجل بر بام من
راه عبورم باز کن گلناز من کم ناز کن
با خود مرا همراز کن می ریز اندر جام من
درهر زمان و هر مکان نام تو دارم بر زبان
در دفتر عشاق خود بنویس اکنون نام من
خال لب تو دانه و در دام عشقت من اسیر
هر طعمه ای حسرت کش یک دام همچون دام من
دست گدایی می زنم بر دامنت ای ذوالنعم
تا با نگاهی بر دلم شاید برآید کام من
شاعر؟؟؟

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 20:54
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب

در فراق امام زمان (عج ) ( دیده بیدار من دیده بیدار تو ) *

1617

در فراق امام زمان (عج )  (  دیده بیدار من دیده بیدار تو ) دیده بیدار من دیده بیدار تو
عمر گذشت و نشد فرصت دیدار تو
در به درم ای طبیب چاره دردم بجوی
هست فقط دست تو داروی بیمار تو
روز به شب، شب به روز،طی کنم اما هنوز
نیست مرا حظی از جلوه رخسار تو
طبع بلندت منیع جاه و جلالت رفیع
دیده مدهوش عقل در عجب از کار تو
نامه سیه دل خراب وای ز روز حساب
گو چه دهد در جواب،عبد گنهکار تو
ره به سما می بری بوی خدا می دهی
یاس فرح بخش من ای گل و من خار تو
کم بنشین با رقیب این عمل از تو عجیب
منفعلم گر چه از رحمت سرشار تو
کوی تو دارالشفا خواجه مُلک وفا
هر چه کنی حکم کن این تو و دادار تو
شاعر؟؟؟

  • یکشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1391
  • ساعت
  • 20:55
  • نوشته شده توسط
  • عفاف
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد