تن پاره " قامت به خون تپده پیرهنی که کفت شد " چشمی که خدار دیده !آهای مردم کجایید بیاید حسینم اومده !آهای مردم کجایید بیاید حسینم اومده من با تابوت توو تن توو این چشمای تار چه کنم؟ با سیاهی یه پارچه روی دیوار چه کنم؟ با لباست با پلاکت با تموم خاطراتت با یه سربند که جا موند رو سیم خاردار چه کنم؟ سری که سر شده تو همه سرا بی سر اومده بگید با تن سردار چه کنم؟ مرد مردای نبرد جبهه ها مرد چاردیواری خونه ی من خدا چشمات و با قابش بردو عکس چشمات شده ارثیه ی من منه تنها " بچه های قدو نیم قد تلخی حرف و حدیثا " طعنه های مردم بد با سکوت ممتد تو چه کنم؟ من با سنگ لحد تو چه کنم؟ بچه ها تورو فقط از توی عکسا می
- سه شنبه
- 19
- اردیبهشت
- 1391
- ساعت
- 21:20
- نوشته شده توسط
- فهیمه رجاییان
ادامه مطلب