اشعار مخصوص شهدا

مرتب سازی براساس

انقلاب و دفاع مقدس -( فکر مرگیم که در سرهامان ) * معین اصغری

795

انقلاب و دفاع مقدس  -( فکر مرگیم که در سرهامان ) مرد روز عمل و پیکاریم
ما اشداءُ علی الکفّاریم

فکر مرگیم که در سرهامان
شور شیرین شهادت داریم

چه کسی گفته که ما مجبوریم؟
وقت جنگ است و همه مختاریم

به نخ پرچم زینب سوگند
حرمش را به کسی نسپاریم

از زن و بچه خود دل کندیم
تا به دریای غمش بسپاریم

پاسداران سپاهش هستیم
سینه زن های همین درباریم

خواب دیدیم کسی می آید
خواب دیدیم اگر بیداریم

شاعر : معین اصغری

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 میلاد عرفان پور

شهدای آتش نشان -( طلــــوع ناگهان‌ها زیـــــر آوار ) * میلاد عرفان پور

952

شهدای آتش نشان -( طلــــوع ناگهان‌ها زیـــــر آوار ) طلــــوع ناگهان‌ها زیـــــر آوار
غروبـــــ قهرمان‌ها زیـــــر آوار
کماکان می‌تپد با عشـــق مردم
دل آتشنشــــان‌ها زیــــــر آوار

شاعر : میلاد عرفان پور

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:31
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

شهدای آتش نشان -( دوباره دود گرفته است آسمان وطن را ) * محسن عرب خالقی

763

شهدای آتش نشان -( دوباره دود گرفته است آسمان وطن را ) دوباره دود گرفته است آسمان وطن را
چه آتشیست که‌ سوزانده جان وطن را
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
مدافعان حرم را، مدافعان وطن را

شاعر : محسن عرب خالقی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:32
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهدای آتش نشان -( چه مظلوم و فداکاری دلاور ) * محسن زعفرانیه

884

شهدای آتش نشان -( چه مظلوم و فداکاری دلاور ) چه مظلوم و فداکاری دلاور
هوای شهر را داری دلاور
به آغوش خطر رفتی دوباره
ولی حالا گرفتاری دلاور...

شاعر : محسن زعفرانیه

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شهدای آتش نشان -( آغوش شان باز است، پس کو مرگ ؟ ) * وحید قاسمی

750

شهدای آتش نشان -( آغوش شان باز است، پس کو مرگ ؟ ) آغوش شان باز است، پس کو مرگ ؟
پروانه ها از پیله بیذارند
جانانه می سوزند، چون باید
خورشید را روشن نگه دارند

تاریخ می داند سیاوش ها
در یاد ما هرگز نمی میرند
آتش فروکش کرد، می بینی
ققنوس ها هرگز نمی میرند

شاعر : وحید قاسمی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهدای آتش نشان -( دود بـود و آتـش و گـرد و غبـار ) *

671

شهدای آتش نشان -( دود بـود و آتـش و گـرد و غبـار ) دود بـود و آتـش و گـرد و غبـار
مـَرد بـود و عـشق بـود و اقتـدار
در غـم آتـش نـشان هـا اِی رفیـق
بیقـرارم بیقـرارم بیقـرار

مصطفی محمدی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهدای آتش نشان -( با بال و پری سوخته رفتی ای عشق ) *

624

شهدای آتش نشان -( با بال و پری سوخته رفتی ای عشق ) با بال و پری سوخته رفتی ای عشق
آخر تو فدای خلق گشتی ای عشق
ما قلب شکسته از غمت را داریم
در خاطرمان همیشه هستی ای عشق

الهام نجمی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:39
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شهدای آتش نشان -( پیداست از این غم کمر شهر خمیده ) * امیر عظیمی

790

شهدای آتش نشان -( پیداست از این غم کمر شهر خمیده ) از داغ دل پیرزنی رنگ پریده
پیداست از این غم کمر شهر خمیده
بر تارک طهران بنویسید دوباره
از خون جوانان وطن لاله دمیده

شاعر : امیر عظیمی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهدای آتش نشان -( برجی نشست و قامت تهران خمیده شد ) *

710

شهدای آتش نشان -( برجی نشست و قامت تهران خمیده شد ) برجی نشست و قامت تهران خمیده شد
اسباب غم، دوباره سر سفره چیده شد
فریاد آتش است، به هر جا که می روی
چندین فرشته بین مه و دود دیده شد!

بغضم دوید و گوشه ی چشمم شکسته شد،
وقتی که خواندم از لب مجری، نوشته را:
چنگال پیر و سنگی این برج، همچنان
محکم گرفته بال و پر سی فرشته را!

دیشب میان خواب، تو را دیدم و فقط
گفتی: "صدای سوختنم را شنیده ای؟"
صبحی که چکمه های تو را واکس می زدم
گفتی "عزیز من تو فقط خواب دیده ای!"

دیدی خودت که خواب من این بار چپ نبود
خاموش می‌شوی و به تو زنگ می زنم
با هر دقیقه ای که جوابی نمی دهی
محکم به شیشه ی دل خود سنگ می‌زنم!

((مادر! ببخش از پسرت، پیرهن فقط...
خواهر! ببخش... با خ

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:47
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 قاسم صرافان

شهدای آتش نشان -( در آتش سوختی و ساختی افسانه‌ای دیگر ) * قاسم صرافان

1465

شهدای آتش نشان  -( در آتش سوختی و ساختی افسانه‌ای دیگر ) در آتش سوختی و ساختی افسانه‌ای دیگر
میان شعله‌ای دیگر، شدی پروانه‌ای دیگر
.
«بسوزیم و بسازیم»، این قرارِ قصه بود، اما
تو می‌سوزی و می‌سازند خان‌ها، خانه‌ای دیگر

دوباره اشک می‌باریم و می‌آید به گوش از دور
صدای جغدها این بار از ویرانه‌ای دیگر

سخن‌ها‌، نوشداروهای بعد از مرگ سهرابند
بیاید کاش تدبیری کُند، فرزانه‌ای دیگر

اگر دیدی، به عاقل‌ها بگو که چاره‌ای باید
که در این چاه، سنگ انداخته، دیوانه‌ای دیگر

من از بیگانگان نالیده‌ام اما بگو این زخم،
از آنِ آشنایی بود یا بیگانه‌ای دیگر؟

کبوتر سوخت، شاید تا رسد سودی به صیادی
که اینجا دامِ‌ دیگر پهن کرد و دانه‌ای دیگر

کمی ای کاش انسان‌تر شویم، ای کاش

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:57
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شهدای آتش نشان -( دینِ ما از غیرت و مردی نشان دارد هنوز ) * رضا باقریان

856

شهدای آتش نشان  -( دینِ ما از غیرت و مردی نشان دارد هنوز ) دینِ ما از غیرت و مردی نشان دارد هنوز
کوهِ ایمان بینِ ما آتشفشان دارد هنوز

رستگاری با شهادت می شود معنا، فقط
خِطّه ی آتش نشانی جان فشان دارد هنوز

آتشِ اخلاص گاهی شعله وَر تر می شود
روحِ ایثار و شهامت تا که جان دارد هنوز

یک جوان در زیرِ آوار است، اما آن طرف
مادری با چشمِ تر قَدّی کمان دارد هنوز

سوختن را واژه ای بهتر نمی آید به کار
تا بدانی دود و آتش، همزبان دارد هنوز

ثبت خواهد گشت در تاریخ این پروازها
جا برای پر زدن، آسمان دارد هنوز

فاطمیه سالها با روضه اش فهمانده است
آتشِ سوزنده بر عالم زیان دارد هنوز

مادرِ ما سوخت پشتِ در، پس از آن تا ابد
سوختن ها کار با ما شیعیان دارد هنوز

شاعر : رضا

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهدای آتش نشان -( می‌سوزد از فراق شما باغبان هنوز ) *

648

شهدای آتش نشان  -( می‌سوزد از فراق شما باغبان هنوز ) می‌سوزد از فراق شما باغبان هنوز
در سوگ داغ بیست گل ارغوان هنوز

سنگین شده است بغض و نفس‌ها به سینه‌ها
آتش زبانه می‌زند از عشقتان هنوز

آوار درد ریخته بر سینه‌هایمان
از چشم شهر می‌چکد اشک روان هنوز

مادر سؤال می‌کند از یوسفش ... بگو ...
دارد امید دیدن سروی جوان هنوز

در لابه‌لای آن‌همه آوار و زخم و درد
خاکستری بجاست از آن قهرمان هنوز؟

چشم‌انتظار آمدنت بود دخترک...
شاید نشسته کنجی از این بی‌کران هنوز

با لحظه‌لحظه سوختنت شعله می‌کشد
سرتاسر وجود وطن بی‌امان هنوز

این‌گونه پر کشیدنت اصلاً عجیب نیست
دلداده‌ای به غربت یاسی کمان هنوز

می‌خواستی مدافع زینب شوی ...؟ شدی...
هستی مدافع حرم عمه جان هنوز

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 17:01
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 ولی الله کلامی زنجانی

شهدای آتش نشان -( به دل آتش نشانان غم نشاندند ) * ولی الله کلامی زنجانی

976

شهدای آتش نشان  -( به دل آتش نشانان غم نشاندند ) به دل آتش نشانان غم نشاندند
ز دیده اشکمان بر رخ فشاندند
پیِ اِمحاء آتش رفته بودند
ولی خود در حصار شعله ماندند

شاعر : کلامی زنجانی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 17:02
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن کاویانی

شهدای آتش نشان -( آتَشنِشان بودَن چہ باری بودبَر دوشَت ) * محسن کاویانی

892

شهدای آتش نشان  -( آتَشنِشان بودَن چہ باری بودبَر دوشَت ) آتَشنِشان بودَن چہ باری بودبَر دوشَت
هرگز نخواهد کرد این خطّه فَراموشَت
خاموش کردی سالها بسیار آتش هـا
اَفسوس که اینبار آتش کرد خاموشت

شاعر : محسن کاویانی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 17:03
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مدافعان حرم -( ما را بنویسید فدای سر زینب ) *

1437
2

مدافعان حرم  -( ما را بنویسید فدای سر زینب ) ما را بنویسید فدای سر زینب
آماده ترین افسر رزم آور زینب

باید به مسلمانی خود شک کند آنکه
یک لحظه ی کوتاه شود کافر زینب

کافیست که با گوشه ی ابرو بدهد اذن
فرماندهی کل قوا؛ مادر زینب

از بیخ درآورده و خواهیم درآورد
چشمی که چپ افتد به دور و بر زینب

آن کشور سوریه و این کشور ایران
مجموع دو کشور بشود کشور زینب

رهبر بدهد رخصت میدان؛ بگذاریم
مرحم به سر زخم دل مضطر زینب

با لطف خدا مملکت شیعه پر است از
سلمان و ابالفضل و علی اکبر زینب

باید که به گور پدر خویش بخندد
هرکس بشود باعث دردسر زینب

میثم جعفری

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 17:07
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محسن عرب خالقی

شهدای آتش نشان -( گل جای خود دارد ای کاش آهن در آتش نماند ) * محسن عرب خالقی

2612
4

شهدای آتش نشان -( گل جای خود دارد ای کاش آهن در آتش نماند ) گل جای خود دارد ای کاش آهن در آتش نماند
من دوست دارم که حتی دشمن در آتش نماند
راه گریزی ندارم ، می سوزم و می نویسم
صد مرد آتش بگیرد ، یک زن در آتش نماند

شاعر : محسن عرب خالقی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 17:08
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

مدافعان حرم -( دود كرده است بہ راهت جگرے سوختہ را ) *

730

مدافعان حرم -( دود كرده است بہ راهت جگرے سوختہ را ) سال ها دوخت بہ در چشم ترے سوختہ را
دود كرده است بہ راهت جگرے سوختہ را

مادرت آمده تا شانہ كند موے تـو را
مانده بايد چہ كند موے سرے سوختہ را

اے پرستوے حرم، از تو گرفتيم بہ دوش
روز تشييعِ تنت، بـال و پرے سوختہ را

مادرت آب شد از غصہ، همان روز كہ باد
بـا خود آورد برايش خبرے سوختہ را

پیکرت را مگر این خاک در آغوش کشد
آسمان تاب ندارد قمـرے سوختہ را

فاطمیون کہ شد از لالہ‌ے پرپر لبریز
باز در یاد من آورده درے سوختہ را

واے از آن دم کہ یکے با جگرے سوختہ‌تر
در دلِ خاک نهد همسفرے سوختہ را

الهه سلطانی

  • دوشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 17:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

استقبال از شهید محسن حججی -( چون زینب از شام بلا دارد می اید ) * سیروس بداغی

1172
3

استقبال از شهید محسن حججی -( چون زینب از شام بلا دارد می اید ) چون زینب از شام بلا دارد می اید
تصویر ساز روضه ها دارد می آید

با سر اگر چه شیرِ دوران محسن ما
رفته است اما سر جدا دارد می اید...

شاعر : سیروس بداغی

  • شنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 19:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سیروس بداغی

به بهانه ی بازگشت پیکر شهید حججی به وطن -( بار دیگر پیکری پاک و مطهر آمده است ) * سیروس بداغی

1128
2

به بهانه ی بازگشت  پیکر شهید حججی به وطن -( بار دیگر پیکری پاک و مطهر آمده است ) بار دیگر پیکری پاک و مطهر آمده است
شیر مردی از دیارِ دخت حیدر آمده است

او برای اینکه حُجت را کند بر ما تمام
از میانِ قتلگه با جسمِ بی سر آمده است

شاعر : سیروس بداغی

  • شنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 19:07
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

شهادت شهدای منا -( ای معتکف‌، شاید که بیت آخرت باشد ) * محمد مهدی عبدالهی

1128

شهادت شهدای منا  -( ای معتکف‌، شاید که بیت آخرت باشد ) وقتی قلم تنهاترین هم سنگرت باشد
شاید که بغضی در میان دفترت باشد

وقتی که پای داغ سنگینی وسط آید
باید غزل مثل همیشه یاورت باشد

این بار هم جنس غزل، غمگین و افسرده ست
شاید کمی تسکین چشمان ترت باشد

مضمون بکری جز شهادت حاصل حج نیست
باید منا هم شاهد این باورت باشد

نبض قلم می‌ایستد، وقتی یقین دارد
نعش عزیزی در وقوف مشعرت باشد

حتی تصوّر کردنش ای دوست آسان نیست
وقتی که قربانی‌، پدر یا مادرت باشد

اندوه باران می‌چکد بر جان این ابیات
ای معتکف‌، شاید که بیت آخرت باشد

سعیِ صفا و مروه مقبول است آن روزی
که حضرت زهرا کنار بسترت باشد

شاعر : محمد مهدی عبدالهی

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:41
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت شهدای منا -( تشنگی...گرما...نفس ها حبس...دنیا تار شد ) * حسن اسحاقی

634
1

شهادت شهدای منا -( تشنگی...گرما...نفس ها حبس...دنیا تار شد ) حرف از پایان شد و در ابتدا ماندیم ما
مبتلا بودیم عمری مبتلا ماندیم ما

چشممان وا شد، زیارتنامه را از بَر شدیم
گرم ذکر"یا علی موسی الرضا" ماندیم ما

وقت روضه سایه ی معشوق را حس کرده و
زیر دِینِ چادر خیر النسا ماندیم ما

روضه ی مادر دل ما را به آن کوچه کشاند
بعد از آن دلپاره ی آل کسا ماندیم ما

پایمان هرچند آمد، پشت دیوار بقیع
روبروی چار وجه الله جا ماندیم ما

در سلوکی چند روزه بال معنا باز شد
مست عطر ربنا یا ربنا ماندیم ما

مُحرم نامش شدیم و مَحرم جامش شدیم
خانه را دیدیم و لختی در منا ماندیم ما

"ازدحام پشت در...مادر..."تداعی شد، سپس
-وای مادر، وای مادر- زیر پا ماندیم ما

تشنگی...گرما...نفس ها

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:44
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمد مهدی عبدالهی

شهيد محسن حججى -( با جسم پر از ستاره برمى گردد ) * محمد مهدی عبدالهی

1082

شهيد محسن حججى  -( با جسم پر از ستاره برمى گردد ) او رفته به يك اشاره برمى گردد
با جسم پر از ستاره برمى گردد

الوعده وفا در "عرفه" مى آيد
قربانىِ ماه پاره برمى گردد

شاعر : محمد مهدی عبدالهی

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:50
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 محمود ژولیده

شهید محسن حججی -( سجاد را به ناقهٔ عریان نشانده اند ) * محمود ژولیده

882
1

شهید محسن حججی -( سجاد را به ناقهٔ عریان نشانده اند ) ای پاسدار حرمت سالار اهلبیت
از ما سلام بر تو علمدار اهلبیت

مثل حسین پخش شدی در همه جهان
بختت بلند ایکه شدی یار اهلبیت

رأس الحسین بر سر تو افتخار کرد
وقتی بریده شد سرِ سردار اهلبیت

خون تو مثل خون خدا جوشد از زمین
خونها بجوش آمده، سرشار اهلبیت

یک اربعین ز قبل محرم شدی شهید
چله نشینی تو ز اسرار اهلبیت

گشتند اهلبیت خریدار نیّتت
دیدند چون دل تو خریدار اهلبیت

منصور هم چنان تو أناالحق نگفته است
رفتی تو در عمل بسر دار اهلبیت

الحق مدافع حرم پاک زینبی
اصلاً وجود تست گرفتار اهلبیت

دیدم که بر سر تو لگد میزند عدو
یاد آمدم ز سید و سالار اهلبیت

با طعم تازیانه تنت آشنا که شد
در خاطرت گذشت ز آزار اهلب

  • پنج شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:59
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهید محسن حججی -( ای سربریده، این سرم قابل ندارد ) * حامد جولازاده

968

شهید محسن حججی  -( ای سربریده، این سرم قابل ندارد  ) ای سربریده
گفته بگویم مادرم, قابل ندارد

نذر شما بال و پرم، قابل ندارد

میخواستم اینکه شبیه تو بمیرم

ای سربریده، این سرم قابل ندارد

شاعر : حامد جولا زاده

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهادت شهید محسن حججی -( آن لحظه که زیر تیغ رفتی از حال ) * هانی امیر فرجی

1019

شهادت شهید محسن حججی -( آن لحظه که زیر تیغ رفتی از حال  ) انگار که بستند کبوتر را بال

شمر است که میبرد تو را در گودال

صد شکر نبود خواهرت محسن جان

آن لحظه که زیر تیغ رفتی از حال

شاعر : هانی امیر فرجی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:11
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شهدای مدافع حرم -( چه نشستی؟ که عشق آمده است ) * سید علی احمدی

985
1

شهدای مدافع حرم -( چه نشستی؟ که عشق آمده است  ) با خودت هیچ گفته ای یک بار

دختر نازدانه ای داری؟

بین این سوره های زندگی ات

کوثر عاشقانه ای داری؟

با خودت فکر کرده ای اصلاً

دخترت هم به خواب محتاج است؟

تا که از خواب می پرد شب ها

به یک آغوش ناب محتاج است؟

با خودت فکر می کنی شاید

خنده از روی همسرت رفته؟

یا تمام خیال او این شد

چه بلایی به پیکرت رفته؟

این که گفتم ، نتیجهٔ جهل است

شاعری که کمی هنر دارد

اوج مسئولیت پذیری اوست

که فقط از قلم سپر دارد

حرمی روی خون بنا شده است

با توام شاعر هوس پرداز!

به قلم هی نناز ، برتر نیست

ای به دریا به خار و‌ خس پرداز!

هیچ فهمیده ای مخاطب تو

زادهٔ روضه های عاشوراست؟

زادهٔ قاه قاه مستی نه

زاده

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر شهدای مدافع حرم -( عزیز قلب او میرفت و لبهایش چه خندان بود ) *

931
2

شعر شهدای مدافع حرم  -( عزیز قلب او میرفت و لبهایش چه خندان بود  ) به رسم بدرقه مادر ،به دستش آب و قرآن بود

عزیز قلب او می رفت ولبهایش چه خندان بود

برو مادر...برو مادر...برو ...دست علی یارت

خودم میدانم این دنیا برایت مثل زندان بود

جوانش رفت و مادر هم برای او دعا میکرد

دعا هایی که دلگرمی او در بین میدان بود

زیارت رفت و بعد ازآن به سوی دشمنان میرفت

وَ یا حیدر مدد میگفت و هر لحظه رجز خوان بود

میان معرکه چون شیر و..شب کابوس دشمن شد

چنان دریای مواج و عذاب جان آنان بود

به یاد روضه های عمه جان و آن جسارت ها

همیشه اشک او قطره به قطره مثل باران بود

همیشه فکرش این بوده مبادا قبر زینب(س) را..

وَ از تکرار تاریخ و جسارت ها هراسان بود

شهادت آرزوی او، رسید آخر

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:14
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر بمناسبت شهادت محسن حججی -( پیش صاحب نظران نقطه نظر داشتن است.... ) * رضا قربانی

855

شعر بمناسبت شهادت محسن حججی  -( پیش صاحب نظران نقطه نظر داشتن است....  ) میل عشاق همان میل خطر داشتن است

زیر شمشیر بلا سینه سپر داشتن است

در نگاه حججی جلوه ای از عابس بود

شرط عاشق شدن اصلا به جگر داشتن است

دل شب بین بیابان طلب گم شده ام

راه پیدا شدنم نور قمر داشتن است

تازه فهمیده ام ای چشم خدا پیش شما

باعث دیده شدن دیده ی تر داشتن است

هرچه دادم به شما چند برابر برگشت

سود من در گرو حس ضرر داشتن است

سر شکستن ز غمت مرحله ی آخر هست

اولش گوشه ای از کار تو برداشتن است

مرشدم گفت که تعریف من از بی ادبی

پیش صاحب نظران نقطه نظر داشتن است....

شاعر : رضا قربانی

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:17
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب

شعر بمناسبت شهادت محسن حججی -( بقیع ، مشهدِ دوم شود به زودیِ زود ) *

799

شعر بمناسبت شهادت محسن حججی  -( بقیع ، مشهدِ دوم شود به زودیِ زود  ) هرآنکه در دل خود عِرق و غیرتی دارد

همیشه شوقِ وصال و شهادتی دارد

جهان نظاره کند این شکوه ایران را

که شیعه از کرمِ حق چه عزتی دارد

کسی که در ره لیلی سرش ز تن افتاد

دگر چه دستِ نیاز و چه حاجتی دارد؟

شبیه محسن و امثال او فراوان است

چقدر کشور ما بچه هیئتی دارد

و بچّه هیئتی ما همیشه در سینه:

عذابِ عمه و شام و اِسارتی دارد

کدام مردِ اسیری چنین به بند عدو...

نگاهِ مطمئن و با صلابتی دارد؟

غلامیِ علی و فاطمه به ما دادند

خوشا هرآنکه بر ایشان ارادتی دارد

لباسِ رزم بپوشید و منتظر باشید

که شیعه قصد بنای عمارتی دارد

بقیع ، مشهدِ دوم شود به زودیِ زود

ضریح و بارگهِ با اُبهتی دارد

پوریا باقری

  • جمعه
  • 24
  • شهریور
  • 1396
  • ساعت
  • 07:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
 اسماعیل شبرنگ

به مناسبت انتشار خبر تشییع شهید محسن حججی در روز ششم محرم96 -( خورشید فردایی ولی آهسته آهسته ) * اسماعیل شبرنگ

1032
1

به مناسبت انتشار خبر تشییع شهید محسن حججی در روز ششم محرم96 -( خورشید فردایی ولی آهسته آهسته ) در راه اینجایی ولی آهسته آهسته
بر دوش دریایی ولی آهسته آهسته

تفسیر سرخ آیه های کربلا هستی
همپای سقایی ولی آهسته آهسته

تو حجت عشقی برای انقلاب ما
خورشید فردایی ولی آهسته آهسته

داری به جمع عاشقانت باز می گردی
از مرز تنهایی ولی آهسته آهسته

رویای ما درک حسین و قتلگاهش بود
تعبیر رویایی ولی آهسته آهسته

تهران برای رجعت آماده ست محسن جان
وقت است باز آیی ولی آهسته آهسته

آهسته گفتم یاد ماه بی سر افتادم
یاد حرم یاد علیّ اکبر افتادم

شاعر : اسماعیل شبرنگ

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 09:50
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد