قتلگاه

مرتب سازی براساس
 اسماعیل تقوایی

تک و شور روزعاشورا (مقتل) _به مقتل آمده زینب به دنبال گل زهرا * اسماعیل تقوایی

1158

تک و شور روزعاشورا (مقتل) _به مقتل آمده زینب به دنبال گل زهرا تک و شور روزعاشورا(مقتل)
به مقتل آمده زینب به دنبال گل زهرا
کجایی ای حسین من کجایی ای شه والا

حسین من حسین من ضیاءهر دو عین من2
________________________
کجایی که تنت بویم برایت حال خود گویم
میان تیغ وسرنیزه به اشک خون ترا جویم
حسین من....
_____________________________
به روی سینه ات دیدم نشسته شمر بی دین بود
چوخنجر را به بالا برد نوک خنجر پر از خون بود
حسین من....
______________________________
تن بی سر صدا آمد بیا زینب ندا آمد
مدد بر زینب دلخون شه کرببلا آمد
حسین من....
______________________________
بغل کردش تن بی سر رگ ببریده را بوسید
بسوی شهر پیغمبر شکایت کرده ونالید
حسین من....
_________

  • دوشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 15:59
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 امیر حسین الفت

گودال قتلگاه -(شد قلب خواهری) * امیر حسین الفت

1508
1

گودال قتلگاه -(شد قلب خواهری) شد قلب خواهری
کنده ز بیخ و بن
ان لحظه ای که دید
الشمر و جالس،

بر روی سینه اش
قاتل نشسته بود
ای کاش که بی حیا
دستش شکسته بود

حنجر خونین
در دست قاتلش خنجر
خونین
پیکری عریان بی سر خونین

ای وای ای وای
ای وای ای وای ای وای ای وای

__________________________________
@amirhoseinolfat

  • شنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 18:40
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

شور قتلگاه از زبان عمه‌ی سادات -(اولسنا علی الحق*، چرا پس راهتو میبندن) * مظاهر کثیری نژاد

2170
3

شور قتلگاه از زبان عمه‌ی سادات -(اولسنا علی الحق*، چرا پس راهتو میبندن) اولسنا علی الحق*، چرا پس راهتو میبندن
اولسنا علی الحق، به زمین خوردنت میخندن
اولسنا علی الحق، چرا اینجور عذابت کردن
اولسنا علی الحق، چرا محروم از آبت کردن
ای بال و پرم واویلا، رفتی از حرم‌ واویلا
بعد از تو ستون خیمه، افتاده سرم واویلا
(واویلا حرم واویلا)
◾️◽️◾️◽️◾️

اولسنا علی الحق، می ره پایین و بالا نیزه
اولسنا علی الحق، زدنت بی هوا با نیزه
اولسنا علی الحق، نفسم تند شده واویلا
اولسنا علی الحق، خنجرش کند شده واویلا
بی جان کردنت ای داداش، قربان کردنت ای داداش
پیش چشم زهرا گودال، عریان کردنت ای داداش
(واویلا حرم واویلا)
◾️◽️◾️◽️◾️

اولسنا علی الحق، همه با سر به زیری رفتن
اولسنا علی الحق، فاطمیا

  • چهارشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 اسماعیل تقوایی

زمزمه وزمینه روزعاشورا_میان گودالت تنت که دیدم من * اسماعیل تقوایی

1050
1

زمزمه وزمینه روزعاشورا_میان گودالت تنت که دیدم من زمزمه وزمینه روز عاشورا
میان گودالت،تنت که دیدم من،درد فراقت را،سخت چشیدم من
بریده رگها را،بوسه زدم گریان،ناله یا جداّ،زدل کشیدم من
وای حسینم وای،وای حسینم وای،وای حسینم وای، وای حسینم وای 2
_____________________________
کرده جدا سر را، شمرلعین ازپشت،خدا کشد آنکه، عزیزمن را کشت
تنت بود عریان،فتادن غرق خون،کجاست انگشتر،بریده شد انگشت
وای حسینم وای....
______________________________
به قتلگه بوی، مادرمان پیچید،بمیرم از آندم،تن ترا او دید
بُنیِّ گفتا و،ناله سختی زد،زناله مادر،عرش خدا لرزید
وای حسینم....
______________________________
جان به تنت بوده، ذبح شدی جانا،شهید لب تشنه،شدم بسی تنها
کشته ی

  • سه شنبه
  • 19
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 08:07
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

نوحه دهه سوم محرم شب اول گودال قتلگاه -(سلام الله علی.غریب کربلا) * قاسم نعمتی

3014
4

نوحه دهه سوم محرم  شب اول گودال قتلگاه  -(سلام الله علی.غریب کربلا) سلام الله علی.غریب کربلا
چنان یحیی شدی‌.قتیلَ الادعیا
همه سیراب و تو
لبت عطشان حسین
رها روی زمین
تنت عریان حسین
حبیبی یا حسین

خودم دیدم تورا.به زیر دست وپا
چگونه شد حسین.سرت از تن جدا
به قدرِ بوسه ای
نمانده از تنت
به دست این و آن
بُوَد پیراهنت
حبیبی یا حسین

نیابت دارم از.لبان مادرت
ببوسم قدکمان. بریده حنجرت
شبیه مادرم
شده پهلوی تو
بهم خورده چرا
تمام موی تو
حبیبی یا حسین

  • پنج شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:44
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(نوحه)خودم دیدم زاسب افتادنت را * محمود اسدی

1034
-1

(نوحه)خودم دیدم زاسب افتادنت را خودم دیدم زاسب افتادنت را
روی خاک زمین غلتیدنت را
عزیز مادرم حسین مظلوم

یکی سنگ جفابرابرویت زد
یکی بانیزه اش برپهلویت زد
یکی پنجه زپشت برگیسویت زد
عزیز مادرم حسین مظلوم

دل زهراازاین غصه شکسته
که قاتل برروی سینه نشسته
بمیرم پیکرت ازهم گسسته
عزیز مادرم حسین مظلوم

شرر بر قلب سنگ خاره می زد
سنان بر حنجر صدپاره می زد
ز رگهای تو خون فواره می زد
عزیز مادرم حسین مظلوم

تو بودی زنده و سر را بریدند
حرامیها روی جسمت دویدند
تنت را بین صحرا می کشیدند
عزیز مادرم حسین مظلوم
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • چهارشنبه
  • 6
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:00
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 میلاد  قبایی

شور شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین -(زینت دوش مصطفی روی زمینه ای خدا) * میلاد قبایی

1717
1

شور شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین -(زینت دوش مصطفی روی زمینه ای خدا) زينت دوش مصطفي
روي زمينه اي خدا

دلهره داره مادرش
غرق به خونه پيكرش
داره ميگيره نفسم
از نفساي آخرش

همه لشگر دورَش كردنو
يكي داره با سنگ ميزنه
دارم ميبينم يه بي حيا
به موي يارم چنگ ميزنه

''واويلا...''
-----------------
خنجر و داره ميكِشه
دلي كه غرق خواهشه

تورو به اون خدا نزن
ضربرو از قفا نزن
داره با گريه مادرش
ميبينه ، بي هوا نزن

نشسته رو سينش قاتلش
داره با خنجر هي ميزنه
بميرم اون لحظه كه عدو
سرش رو روي ني ميزنه
''واويلا...''
------------------

  • دوشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1397
  • ساعت
  • 07:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن شعر قتلگاه -(شرر به خرمن آل عبا زدی ای شمر) * علی سپهری

2484

متن شعر قتلگاه -(شرر به خرمن آل عبا زدی ای شمر) شرر به خرمن آل عبا زدی ای شمر
چه آتشی به دل ماسوی زدی ای شمر

مگر که زینت دوش نبی نبود حسین
چرا قدم روی عرش خدا زدی ای شمر؟

حسین فکر نجات تو بود اما حیف
لگد به بال و پرش بی هوا زدی ای شمر

هنوز جان به تنش بود مرتضی آمد
به ناله گفت: عزیز مرا زدی ای شمر

نفس نفس زد و ناله کشید "یا أماه"
میان پهلوی او نیزه جا زدی ای شمر

نسوخت قلب تو از ناله ی " بُنیَّ حسین"
به پیش دیده ی خیر النسا زدی ای شمر

حسین آب طلب کرد در ته گودال
تو در عوض شه لب تشنه را زدی ای شمر

هزار و نهصد و پنجاه زخم کاری داشت
چرا تو رحم نکردی، چرا زدی ای شمر؟

چه کردی از نفس افتاد خنجر کندت؟!
رویت سیاه باد چند تا زدی ای شمر؟

سرش ب

  • دوشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

وداع با قتلگاه -( بسته ام بارِ سفر را پس خداحافظ حسین) * محسن راحت حق

1395

وداع با قتلگاه -( بسته ام بارِ سفر را پس خداحافظ حسین) بسته ام بارِ سفر را پس خداحافظ حسین
می برند این خون جگر را پس خداحافظ حسین

در دو زانویم نمانده قوّتی ، دلواپسم
می کِشم دردِ کمر را پس خداحافظ حسین

کو علمداری که زانو را رکابم می نمود؟
داده ام از کف، قمر را پس خداحافظ حسین

بعدِ تو یک نیمه جانی در گلویم مانده است
می برند این محتضر را پس خداحافظ حسین

زینب و‌ نامحرمان؟اصلاٌ چطوری ممکن است
یک نظر کن همسفر را پس خداحافظ حسین

چون پرستو می روم زخمی ز کعبِ نیزه ها
داده ای نا بال و پر را پس خداحافظ حسین

اوّلین بار است از مرکب تماشا می کنم
بر رویِ سر نیزه، سر را پس خداحافظ حسین

می روم تا شهرِ کوفه با زبانی‌ چون علی
زنده گردانم پدر را پس خداحافظ حسین

معجری کوتا که سازم سایبانی بر تنت
می چشی هُرمِ شرر را پس خداحافظ حسین

  • پنج شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

قتلگاه از زبان مادر -( این سه روزی که به روی خاکها افتاده ای) * محسن راحت حق

1057
1

قتلگاه از زبان مادر -( این سه روزی که به روی خاکها افتاده ای) این سه روزی که به روی خاکها افتاده ای
پاسخی ده مادرت را تو چرا افتاده ای؟

پیرهنی که دادمت کو ای پسر حرفی بزن؟قتلگاه از زبان مادر
ای چنین عریان بدن بر خاکها افتاده ای

داغ شن ها تنِ پاکِ تو را آتش کشید..
پشتِ در گویا چنان خیرالنسا افتاده ای

لخته های خون همه خشکیده شد روی تنت
جانِ من!در بینِ گودالِ بلا افتاده ای؟

این سه روزی که تنت بی سایبان مانده حسین
چون طلایی که میانِ کوره ها افتاده ای

جمع شد جسمِ شریفت زیرِ نورِ آفتاب..
از جفای کوفیان بی اعتنا افتاده ای

بهرِ دفنت می رسد چارم ولّیِ شیعیان
باز می بینم که بینِ بوریا افتاده ای

  • پنج شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:10
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 طاها تحقیقی

شور قتلگاه -(گوداله) * طاها تحقیقی

1713
0

شور قتلگاه  -(گوداله) گوداله
پیکره حسین تَهِ گوداله
بدنش به زیرِ پا پاماله
رو سرش یه لشگره قتّاله ، جنجاله

جنجاله
سره کهنه پیرُهن جنجاله
قتلگاهش پره از دجّاله
لشکری دور و برش خوشحاله ، واویلا

داره خون از بدنش میریزه
از رگای گردنش میریزه
کفنش نمیشه کرد واویلا
زدن اینقد که تنش میریزه

آه اباعبداللهِ الحسین

میشینه
با دلی سیاهو پر از کینه
شمرِ بی حیا به روی سینه
میدونه که زانو هاش سنگینه ، میشینه

دستاشو
پنجه کرده میکِشه موهاشو
زینبش با گریه میگه پاشو
خجالت زده تو از زهرا شو ، واویلا

پاشو از رو سینه ی داداشم
نذار آواره ی این صحراشم
زیرِ بارِ سنگین این صحنه
نزدیکه از غمو غصه تاشم

آه اباعبداللهِ الحسین

می بُرّه
از رو کینه و جفا می بُرّه
سرو داره از قفا می بُرّه
هِی میزنه ضربه ها ، می بُرّه ، واویلا

میگیره
دلِ مادرش آتیش میگیره
داره زینب روی تل می میره
آب نیارین آخه دیگه دیره ، میمیره

آتیش غم به دلِ مجنون زد
روی نیزه اون سرِ پر خون زد
اونقده سرو، رو نی زد محکم
نوکِ نیزه از سرش بیرون زد

آه اباعبداللهِ الحسین

  • دوشنبه
  • 8
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 10:37
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب
 حمید رمی

گودال قتلگاه -( افتادم تُو قتلگا؛ یُمّا یُمّا یُمّا) * حمید رمی

498
-1

گودال قتلگاه -(  افتادم تُو قتلگا؛ یُمّا یُمّا یُمّا) افتادم تُو قتلگا؛ یُمّا یُمّا یُمّا
موندم زیر دست و پا؛ یُمّا یُمّا یُمّا
حال و روزمو نیگا؛ یُمّا یُمّا یُمّا

کجایی ببینی تُو مقتل حسینت غریبه
عزیز بوتراب روی خاکا خدّ التریبه

یُمّا انا المظلوم؛ یُمّا انا المحروم
........................................

گیر افتادم بخدا؛ یُمّا یُمّا یُمّا
تیر میاد هی بی‌هوا؛ یُمّا یُمّا یُمّا
با سنگ و چوب و عصا؛ یُمّا یُمّا یُمّا

دورمو گرفتن یه عده لاابالی مست
قراره‌سرِمن‌بینشون‌بچرخه‌دست‌به‌دست

یُمّا انا الغریب؛ یُمّا انا السَّلیب
........................................

اومد شمر بی‌حیا؛ یُمّا یُمّا یُمّا
مادرجان جلو نیا؛ یُمّا یُمّا یُمّا
نیگا نکن تو رو خدا؛ یُمّا یُمّا یُمّا

برو که موقعِ سربریدنِ من الانه
لباسی‌که‌دوختی‌تکه‌هاش‌تُودست‌سنانه

یُمّا انا العطشان؛ یُمّا انا العریان

  • دوشنبه
  • 31
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 10:16
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 عادل لاله چینی

مقتل حضرت سیدالشّهدا علیه السّلام (در میان قتلگه شاهی زمین افتاده است) * عادل لاله چینی

976

مقتل حضرت سیدالشّهدا علیه السّلام (در میان قتلگه شاهی زمین افتاده است) در میان قتلگه شاهی زمین افتاده است
زینت دوش نبی از صدر زین افتاده است
دیگر از فرط عطش جانی در آن پیکر نبود
شه به زیر دست و پا روی جبین افتاده است
خواهرش ازخیمه تا مقتل صدا میزد حسین
بین دشمن بانوی پرده نشین افتاده است
میرسد از هرطرف بانگ عزای مادری
از غم و داغ پسر، مادر حزین افتاده است
یک طرف شمر است و یک سو هم سنان باخنجری
آخرِ کار حسین با قاتلین افتاده است
اسب جنگی، نعل تازه، پیکر عریان شاه
در زمین کربلا زآهش طنین افتاده است
نرم گشته استخوانش زیر پاهای فرَس
پیکرش در خاک و خون با غم عجین افتاده است
آسمان خم گشته از داغ عزای حضرتش
مرتضی از غصه در عرش برین افتاده است
اشک ریزد از دو چشم (لاله) ت

  • یکشنبه
  • 3
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 09:49
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی
ادامه مطلب
 محمدرضا سروری

متن شعر قتلگاه محرم 98 -(مبُـر گلـوی بی گناه فاطمـه می کند نگاه) * محمدرضا سروری

4748
4

متن شعر قتلگاه محرم 98  -(مبُـر گلـوی بی گناه   فاطمـه می کند نگاه) (شمر مرو به قتلگاه فاطمـه می کند نگاه)
مبُـر گلـوی بی گناه فاطمـه می کند نگاه
تیغ مـزن به بی پناه فاطمـه می کند نگاه
پنجه مکش به نای شاه فاطمـه می کند نگاه
******
ظلم و ستم تا به کجـا تا به کی ؟
روز خوشـی را کـه نـدارد ز پـی
کشتـن اولـاد پیمـبــر مـگــر
پیـش تو ارزد به فـرامیـن ری ؟!

از چه سبب تیغ تو خون ریز شد
تیغـة ظلمـت به کفـت تیـز شد
زادة ذی الجوشـن بی دین ببین
بـاغ علی دسـت تـو پاییـز شد

(شمر مرو به قتلگاه فاطمـه می کند نگاه)
******
شـرم و حیـا کـن تو اگر آدمـی
از رُخِ زهــرای مطهــر ، کمـی
یا به خودت آی و در این قتلگـه
پنجـة مظلـوم بگیــری ، دمـی

رفتـه اگـر خاطـر مـردم فـدک ؟
کوچـة ب

  • چهارشنبه
  • 13
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:09
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

متن غزل قتلگاه -(آمد به گودال ابتدا بال و پرت را بست) * یاسین قاسمی

898
1

متن غزل قتلگاه -(آمد به گودال ابتدا بال و پرت را بست) آمد به گودال ابتدا بال و پرت را بست
نيزه شكسته دور تو دور و برت را بست
با خنجر كندش سرت را تند مي برّيد
اي كاش ميشد چشم هاي مادرت را بست
تا شهر كوفه چند باري شد زمين خوردي
اين نيزه دارت آنقدر كه بد سرت را بست
سر نيزه اي پيدا نشد كوچكتر از اينها
روي همين سر نيزه رأس اصغرت را بست
آنقدر بابا گفت بابا گفت بابا گفت
با ضربه سيلي دهان دخترت را بست
آب آور خيمه كجايي چشم تو روشن
نا محرم امد دست هاي خواهرت را بست
هر كار ميكردند از نيزه زمين ميريخت
كه دست آخر آمد از پهلو سرت را بست

  • سه شنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:32
  • نوشته شده توسط
  • امیر روشن ضمیر
ادامه مطلب
 مظاهر کثیری نژاد

متن شعر و سبک شور قتلگاه -(بمیره خواهرت، چی آوردن سرت) * مظاهر کثیری نژاد

6431
9

متن شعر و سبک شور قتلگاه -(بمیره خواهرت، چی آوردن سرت) بمیره خواهرت، چی آوردن سرت
جای پای کیه، روی بال و پرت
ای یاس لاله گون ، ای یار غرق خون
تو رو دیدم من از، روی تل نیمه جون
سرت رو با دشنه بریدن، گرسنه و تشنه بریدن
اونی که چشماش پرِ غیظه، سرت رو میبست روی نیزه

تو رو اعدا زدن، تک و تنها زدن
تو شلوغی چقدر، به تنت پا زدن
همه جا شد غبار، بس که رد شد سوار
جای نعلاست روی، تن تو یادگار
به خاک ماتمم نشوندن، تو رو به قتلگاه کشوندن
فاتحه الکتاب زهرا، فاتحه تو با نیزه خوندن

تنت از زخم پره، دلم از دلهره
نفس من مثه نفست میبره
شعله افروخته شد، خیمه ها سوخته شد
چشم قوم حرام ، به حرم دوخته شد
پرده ی خیمه ها کنار رفت، از دل دخترا قرار رفت
دست یکی به معجرا و، د

  • پنج شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1398
  • ساعت
  • 10:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(غزل)صفحه ی قرآن/چکنم مادر او ریخت به هم بس کن شمر * محمود اسدی

2825
2

(غزل)صفحه ی قرآن/چکنم مادر او ریخت به هم بس کن شمر چکنم مادر او ریخت به هم بس کن شمر
در حرم دختر او ریخت به هم بس کن شمر

او نفس می کشد و خون ز تنش می ریزد
روی تل خواهر او ریخت به هم بس کن شمر

تا به کی نیزه ی تو چنگ زند بر حلقش
بخدا حنجر او ریخت به هم بس کن شمر

می کنی زیر و زبر با نوک چکمه،جسمش
پهلوی اطهر او ریخت به هم بس کن شمر

پا روی صفحه ی قرآن مگذار ای بی دین
آه برگ و بر او ریخت به هم بس کن شمر

سر بریده شده اما بدنش خورد تکان
وای من پیکر او ریخت به هم بس کن شمر

شائق،از سوز جگر همره زینب گفتا
بی مروت سر او ریخت به هم بس کن شمر
*****
شائق

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1398
  • ساعت
  • 22:20
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 امیر عباسی

شعر نوحه گودال قتلگاه -(اینجا محلّ ناله و آه است) * امیر عباسی

950
-2

شعر نوحه گودال قتلگاه -(اینجا محلّ ناله و آه است) اینجا محلّ ناله و آه است
ای اهل عالَم این قتلگاه است
سالار زینب سالار زینب...

اینجا شد قدّ زینب خمیده
دیده بر نیزه رأسِ بریده
سالار زینب سالار زینب...

اینجا آلاله گردیده پرپر
دختر حیدر شد بی برادر
سالار زینب سالار زینب...

اینجا شِمر آمد سوی یک پیکر
زد ناله زهرا غریب مادر
سالار زینب سالار زینب...

اینجا کنارِ ماهی یگانه
دشمن رسیده با تازیانه
سالار زینب سالار زینب...

  • سه شنبه
  • 12
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 10:17
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی
ادامه مطلب
 مرتضی محمودپور

شب دوازدهم محرم * مرتضی محمودپور

924
1

شب دوازدهم محرم ◾نوحه و شور
◾روز دوازهم محرم

◾بنداول
بی غسل و بی کفن پیکر شهدا
افتاده بر رو خاک کرببلا
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بنددوم
پاره پاره از کین جسم پاک سقا
یک طرف قاسم و اکبر اربا اربا
واویلا وایلا واویلا واویلا(۲)

◾بندسوم
به نیزه راس ششماهه و حسین است
از این غصه زینب در شور و شین است
شد آواره طفلان به دشت و صحرا
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

◾بندچهارم
یک طرف زهیر و یک طرف حبیب است
ببین جسم صد چاک شاه غریب است
به جای کفن آورده اند بوریا
واویلا واویلا واویلا واویلا(۲)

  • چهارشنبه
  • 20
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:45
  • نوشته شده توسط
  • حاج مرتضی محمودپور
ادامه مطلب
 محمود اسدی

(شور.با توضیحات)صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَا ای نورچشم حضرت زهرا * محمود اسدی

1599
6

(شور.با توضیحات)صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَا ای نورچشم حضرت زهرا صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَا* ای نورچشم حضرت زهرا
صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَا شد قطعه قطعه پیکرت آقا
یا عزیزالزهرا
تا که دیدنم ،خندیدن همه ،بر افتادنم
هر کس می رسید، از اعضای تو،یک تکه برید

صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَا پاشیده پیکر تو به صحرا
صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَا مونده تن تو زیر لگدها
یاعزیزالزهرا
طعنه می زدن،تو جون داشتی و،اسبا اومدن
پیش مادرت،ای وای رد شدن،از رو پیکرت

صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَا نیزه به حنجر تو شده جا
صَلَّى عَلَيْكَ مَلِيكُ اَلسَّمَا در بین قتلگه شده غوغا
یا عزیزالزهرا
رو سینت نشست،باشمشیر زدو، دندونت شکست
ای خاکم به سر،رگهای گلو،شد زیرو

  • شنبه
  • 23
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 13:18
  • نوشته شده توسط
  • محمود اسدی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

قتلگاه -( آمدم با قامتِ همچون کمان در قتلگاه) * محسن راحت حق

628

قتلگاه -( آمدم با قامتِ همچون کمان در قتلگاه) آمدم با قامتِ همچون کمان در قتلگاه
سیلِ اشکم هست از دیده روان در قتلگاه

هرچه می گردم نمی یابم تنِ پاکِ تو را
خوب کردی جسمِ خود از من نهان در قتلگاه

از چه بشناسم مطهّر پیکرت را شاهِ عشق
از چه رو افتاده ای تو بی نشان در قتلگاه

خاطرم کی می رود آن اجتماعِ بی وضو
بهرِ کشتن جمع شد پیر و جوان در قتلگاه

زینبت آزار دیده بیشتر از قاتلت
ناسزا می گفت مردِ بد دهان در قتلگاه

قامتِ دخت علی را هیچکس لرزان ندید
جز وقت دیدنت شاه جهان در قتلگاه

بوسه می خواهم ز رگهایِ بریده یا حسین
لب نهادم بر گلویت بی امان در قتلگاه

سوختم از ناله های مادرت شیب الخضیب
مادرم هم آمده قامت کمان در قتلگاه

  • پنج شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:05
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

زمزمه سوزناک عاشورا و گودال قتلگاه (پهلوم شکسته مادرم کجایی) * وحید ولوی

4649
5

زمزمه سوزناک عاشورا و گودال قتلگاه (پهلوم شکسته مادرم کجایی) خسته شده دیگه نداره نایی

از حنجره اش نمیرسه صدایی

زیر لباش آروم آروم میخونه

پهلوم شکسته مادرم کجایی؟

میون هلهله ها، صدای غربتش رو، هیچ کی جواب نمیده

با زور نیزه ها شد، تن پر از جراحت، روی خاکا کشیده

(حسین)

تو رو خدا حسینمو عذاب ندید

تو رو خدا بهش یه ذره آب بدید

تو رو خدا برای نفس نفس زدن

مهلت بدید

حسین حسین حسین حسین جان

----

داره نسیم بوی تو رو میاره

دور و برت لشکر نیزه داره

خیلی شلوغه قتلگاه ، الهی

رو سینه ی تو کسی پا نذاره

با هر چی دستشونه، به جون تو می افتن، اصلاً حیا ندارن

میخوان برا غنیمت، از تن پر جراحت، پیرهن رو در بیارن

(حسین)

تو رو خدا با پا به صورتش نزن

تو رو خدا جلوی مادرش نزن

تو رو خدا این ضربه ی آخری و

به حنجرش نزن

حسین حسین حسین حسین جان

  • شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:05
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

گودال قتلگاه -( آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین) * حسن لطفی

477

گودال قتلگاه -(  آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین) آنقدر ناله شدم تا جگرم ریخت حسین
آنقدر اشک که مژگان ترم ریخت حسین

موی من تار به تارش شده پیش تو سفید
مثل پائیز شدم برگ و برم ریخت حسین

منکه پیرِ تو شدم پیرتر از این مپسند
به جوانِ تو قسم بال و پرم ریخت حسین

نکن ای صبح طلوع ، کاش نیاد که فقط
غم عالم به دلِ شعله‌ورم ریخت حسین

حق بده خاک به روی سرِ خود می‌ریزم
فکرِ فردات چه خاکی به سرم ریخت حسین

خار در پشت حرم چیدی ودستت خون شد
زخمِ دستِ تو که دیدم جگرم ریخت حسین

در میان حرمت حرفِ امان نامه شده
دیدم اشکی که زِ چشمِ قمرم ریخت حسین

کُشت دلشوره مرا حال رُبابت بد شد
طفلِ بی شیر بهم دور و برم ریخت حسین

زود برگرد مدینه که نگویم فردا
بعدِ تو جمع حرامی به حرم ریخت حسین

تا نگوید لب گودال سکینه با من
آنقدر زخم زدندش ، پدرم ریخت حسین

تا نبینی به کنار دو سه‌تا طفل یتیم
خیمه‌ی شعله وری روی سرم ریخت حسین

تا نبینی که به حال من و تو می‌خندد
آنکه شلاق به پشت و کمرم ریخت حسین

تا رُبابت به سر ِنیزه اشاره نکند
وای از سنگ ببین که پسرم ریخت حسین

حق بده جان بکَنَم پیشِ تو از حال روم
تو بگو من چه کنم جای تو گودال روم

  • یکشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1401
  • ساعت
  • 13:11
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

سبک شهادت امام حسین علیه السلام گودال قتلگاه -(تا اومدم کنار تو مُردم...مادر) * منصوره محمدی مزینان

1081
1

سبک شهادت امام حسین علیه السلام گودال قتلگاه -(تا اومدم کنار تو مُردم...مادر) بند (۱)
تا اومدم کنار تو مُردم...مادر
صدبار تو قتلگاه زمین خوردم....مادر
داشتم برات قرآن می یاوردم ...مادر
خنجر کشید و ....
خنجر کشید و ....
خنجر کشید و....نشسته بودم رو به روت
خنجر کشید و ....دریای خون شد تو گلوت
خنجر کشید و ....پیچید تو صحرا عطر و بوت
خون گریه کردم ؛
حسین غریبِ فاطمه
بمیره مادرت برات
گِل شد زِ اشک مادرت
تمومِ خاک قتلگات
مظلوم حسین... مظلوم حسین(۲)

بند (۲)
دریای خون شد قتلگاه ...ای وای مادر
شدی تو بی پشت و پناه..ای وای مادر
بعد ابالفضل بی سپاه ...ای وای مادر

سرِت جدا شد؛
سرِت جدا شد؛
سرِت جدا شد؛خورشید گرفت تو آسمون
سرِت جدا شد؛بارون اومد با اشک و خون
سرِت جدا شد؛بابات علی

  • جمعه
  • 22
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 17:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب
 امیر حسین الفت

شور گودال -(افتاده ته گودالی حسین) * امیر حسین الفت

3394
2

شور گودال -(افتاده ته گودالی حسین) افتاده ته گودالی حسین
یارالی حسین یارالی حسین
زیر دست و پا پامالی حسین
یارالی حسین یارالی حسین

عریان پیکر تو رو زمینه
زهرا داره میزنه به سینه
زینب میگه رو سوی مدینه

هذا حسین
این صید دست و پا زده در خون
هذا حسین
این کشتهء فتاده به هامون
هذا حسین
زخم از ستاره بر تنش افزون
__________________________________
افتادی تو از _ صدر زین حسین
ای خونین حسین _ای خونین حسین
سینه ات زیر پاش _ شد سنگین حسین
ای خونین حسین _ ای خونین حسین

با چکمه نشست به روی سینه
زهرا مادرت داره میبینه
زینب میگه رو سوی مدینه

هذا حسین
این کشتهء مقطع الاعضا
هذا حسین
این رفته سر به نیزهء اعدا
هذا حسین
این مانده بر زمین تن تنها

  • یکشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 11:04
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

دیر آمدم دیر آمدم رأست جدا شد، غزل زبانحال حضرت زینب با برادر * وحید ولوی

1038

دیر آمدم دیر آمدم رأست جدا شد، غزل زبانحال حضرت زینب با برادر دیر آمدم دیر آمدم، رأست جدا شد

تیره زمین شد ناگهان، تیره هوا شد

من خواستم کاری کنم اما نشد حیف

شمر آمد و در قتلگاه تو بلا شد

می آید از گودال آوای ضعیفت

نای گلویت زیر نیزه بی صدا شد

زیر سم اسبان تنت صدپاره گردید

اصلاً مزار تو تمام کربلا شد

باید بمانم پیش تو ، اما چگونه

هیزم به دستان آمدند، آتش به پا شد

پاشو ببین معجر کشیدند از سر من

پاشو ببین بعد از تو در حقم جفا شد

ای پیکر مجروح پاشو مادر آمد

یک بار دیگر قتلگاهت با صفا شد

مادر رسید و ناله می زند {یا بنی

دیر آمدم دیر آمدم، رأست جدا شد}

  • شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 18:26
  • نوشته شده توسط
  • وحید ولوی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

تشنگی در قتلگاه -( تشنگی مثلِ غباری شد توانش را گرفت) * محسن راحت حق

714

تشنگی در قتلگاه -( تشنگی مثلِ غباری شد توانش را گرفت) تشنگی مثلِ غباری شد توانش را گرفت
بی رمق شد چشم ها،اشکِ روانش را گرفت

تا فرو شد نیزه در حلقش ، دلِ زهرا شکست
ناله هایِ مادری گویا که جانش را گرفت

"یا بُنّی" شد پراکنده به هر جایِ جهان
این ندا در قتلگه خیلی امانش را گرفت

لعنتِ هفت آسمان بر کینه توزیِ سنان
نیزه ای زد بر گلو و خون دهانش را گرفت

حرمله پرتاب کرد از چلّه اش تیرِ سه پر
قلبِ آقا این طرف ..ضربِ کمانش را گرفت

از رویِ مرکب زمین افتاده با حالِ خراب
ذکر یا اللّه و یا منّان زبانش را گرفت

شیعیانش را دعا می کرد در گودالِ خون
این دعایِ خاص قلبِ مهربانش را گرفت

صورتش بر خاک بود و گاه می گفت العطش
تشنگی مثلِ غباری شد توانش را گرفت

  • پنج شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:03
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب
 محسن راحت حق

قتلگاه -( لشگری آمده بودند به یغما ببَرند) * محسن راحت حق

742

قتلگاه -(  لشگری آمده بودند به یغما ببَرند) لشگری آمده بودند به یغما ببَرند
قطعه قطعه بدنی را به کجاها ببَرند

می کشیدند تنی را ته گودالِ بلا
نیّت این بود که تاب از دلِ زهرا ببرند

کینه ها در دلشان از علی و آلٍ علی
قصدشان بود سرِ زاده ی زهرا ببَرند

صف کشیدند اراذل همه با سنگ و کلوخ
با زدن تا که ثواب از حیِ یکتا ببَرند

پیرمردان به عصا بر بدنش ضربه زدند
تا که اجری دو برابر ز تقّلا ببَرند

این حسین است که افتاده به صورت به زمین
کوفیان آمدند انگار مصّلا ببَرند

فارغ از غصـّه و غم ، هلهله وشادی بود
از دلِ خویش رسیدند که غمها ببَرند

وقتِ غارت شده حالا نفَسی تازه کنند
به اسارت همه ی دخترکان را ببَرند

  • پنج شنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1399
  • ساعت
  • 16:04
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی
ادامه مطلب

حضرت زینب گودال قتلگاه -(روضه خوان زد به روضۀ گودال) * مهدی مقیمی

4288
5

حضرت زینب گودال قتلگاه -(روضه خوان زد به روضۀ گودال) روضه خوان زد به روضۀ گودال
خنجر و حنجرت زبانم لال

قلب اهل حرم همه محزون
قلب زینب زِ درد مالامال

صبح تا عصر آه و گریه ، گذشت
حال اهل حرم به این مِنوال

میهمان بوده ای مگر نه ؟ ، چرا
با عصا آمدند استقبال

خیمه گاهت عجب شده غوغا
قتلگاهت عجب شده جنجال

نعل تازه دگر برای چیست
نکند کشته ام شود پامال

موج نیزه کجا تن بی سر
تازیانه کجا تن اطفال

شمر بالا نیامد از گودی
گرچه خورشید رفته رو به زوال

عاقبت قتلگاه خلوت شد
تا که خوابید گرد وخاکِ جدال

خواهری یک طرف نشست به خاک
مادری رفت یک طرف از حال

خواهری زد صدا أَ أَنتَ أَخی
سوخت عالم ازین زبانِ حال

کرد خولی برای شمر و سنان
آرزوی قبولیِ اعمال

پیکرت بود و سر نبود آنجا
زینبت ماند و آرزوی وصال

تا که آخر ورودیِ کوفه
شد سرت روی نیزه استهلال

سه کلام و سه روضۀ مکشوف ...
معجر و گوشواره و خلخال

  • شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 20:49
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia
ادامه مطلب

زمینه/زمزمه شب و روز عاشورا(روضه سنگین قتلگاه) * رامین برومند

2509
1

زمینه/زمزمه شب و روز عاشورا(روضه سنگین قتلگاه) از خواننده گرامی تقاضا دارم در صورت و حال مناسب جلسه خوانده شود

زمینه/زمزمه قتلگاه

لشگر داره سمت گودال میره ارباب دیگه داره از حال میره
دشمن تویه گودی خوشحال میره

سه شعبه تو سینه نشست پیشونی شو سنگی شکست

ثاراالله ِ ثارالله جاری شده از ابرو
زد بی هوا بی حیا نیزه رو از پهلو
نیزه که به پهلو خورد با بغض با شدت
پناه همه عالم زمین خورد با صورت
واویلا واویلا

شیر زخمی رو بی هوا زدن یک مرد و همه نامردا زدن
پیر ِمرداشون با عصا زدن

زینب رو تل غش کرد و دید سنگ بود تو گودال میبارید

هرکس که میزد زخمی تو گودال میخندید
جسم و بدن عباس تو علقمه میلرزید
یه پیر جوون مرده دوره شده تو لشگر
هرکس میرسد میزد با نیزه و با خنجر

واویلا واویلا

بی جون تو دل لشگر افتاده از زین رو زمین با سر افتاده
حرف از غارت پیکر افتاده

با نیزه زخماش رُفو شد جسمش خیلی زیر و رو شد

خیمه شده بی عباس دیگه ْ بی امنیّت
لشگر دیگه پیدا کرد خیلی دل و جرأت
وای از حال خیمه تو آتیش و غارت
وای از دست زجر و از دم جسارت

واویلا واویلا

  • شنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 11:56
  • نوشته شده توسط
  • رامین برومند(زائر)
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد