شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر روضه سینه زنی حضرت زهرا(چی میشه یه روز بیاد بریم كنار تربتش) *

2451
3

شعر روضه سینه زنی حضرت زهرا(چی میشه یه روز بیاد بریم كنار تربتش) چی میشه یه روز بیاد بریم كنار تربتش
بخونیم دم بگیریم سینه زنون به غربتش
همگی شور بگیریم یاد حسین و حسنش
بخونیم به یاد اون لحظه ای كه می زدنش
كوچه مهمونی شده،مادرم خونی شده
در وسط كوچه تو را می زدند
كاش به جای تو مرا می زدند
خداحافظ علی،خداحافظ علی
می ره آسمون چرا ،آتیش ز درب یك خونه
می زنند یه عده ای ،مادری رو تازیونه
زیر دست و پا می آد، یه ناله ای غریبونه
با چشای گریون و غرق به خونش می خونه
میون گلخونه مون
كشته شد محسن مون
كشته شد محسن و آنان كه تماشا كردند
سند تیر به اصغر زدن امضاء كردند
خداحافظ علی،خداحافظ علی
سبب خلقت دنیا به روی خاكا نشست
دست و بازوی گل علی زكینه ها شكست
زدن آتیش به در خو

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر سینه زنی حضرت زهرا(ای مادر زیبایی زهرای من) *

3246
2

شعر سینه زنی حضرت زهرا(ای مادر زیبایی زهرای من) ای مادر زیبایی زهرای من
گر بروی می میرم از تنهایی زهرای من
ای گل ز بلبل جان او بیعانه داری
رفته زیادت شمع من پروانه داری
بال شكسته خوب نیست بهر پریدن
از این گذشته جوجه اندر لانه داری
وای
بین التماس این مرد مظلوم مرو
محسن كه رفته تو دیگه خانم مرو
گر سیری از من رحمی نما بر زینبت
تو رو به اشك این طفل معصوم مرو
مرو تا خجل زپیغمبر نشم
مرو تا دوباره بی سپر نشم
اینقدر زل نزن به گهواره ی محسن
خدا خواست دوباره من پدر نشم
گر حرمتت شكسته،شیرازه ات شكسته،شرمنده ام
بذار به پای اون دو دست بسته،شرمنده ام
حرف و حدیث رفتنت شدت گرفته
هنوز نرفتی خونه رو غربت گرفته
صدات بریده بریده است می دونم از چیست
نمی دونم حس

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه سینه زنی حضرت زهرا(غم دوری و اشک دیده و سوز جگرها ) *

2560
8

شعر روضه سینه زنی حضرت زهرا(غم دوری و اشک دیده و سوز جگرها ) غم دوری و اشک دیده و سوز جگرها
سرای بی سر و فراق هم نفس وقامت خم ما
بازم صبوری ، بازم صبوری
خنده غم و داغ دلبرو این فصل غربت
کنج عزلت و حال ماتم و خانه در تب وتا
بازم صبوری ، بازم صبوری
درگه درو میخ بر درو خون روی دیوار
یاس پرپرو روی نیلی و ضرب دست اعدا
بازم صبوری ، بازم صبوری
ضربه در و پهلوی مادر و طفل بی پناهم
منو شورغیرت و دست بسته و تنهای تنها
بازم صبوری ، بازم صبوری
رفتی و حبیبم میر چون اسیرم منو درد دوری
منو خار در چشم منو چاه غربت منو داغ زهرا
بازم صبوری ، بازم صبوری
شاعر:محمد دستان

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شور فاطمیه(هستی مو میدم برات مادر مادر مادر مادر) *

3442
6

شعر شور فاطمیه(هستی مو میدم برات     مادر مادر مادر مادر) هستی مو میدم برات مادر مادر مادر مادر
زندگیِّ من فدات مادر مادر مادر مادر (4
پهنه هنوزم میون خونه بستر مادری که رفته
دارم میسوزم که غصِّه هاشو حتّی به شوهرش نگفته
چشمای دختر ابربهاره
ازغم مادر داره میباره
قطره قطره روقبرت ازچشام می پاشم
ذرِّه ذرِّه ازغمت آب میشه داداشم
خونه صفانداره مادر مادر مادر مادر
خون رو در و دیواره مادر مادر مادر مادر
هستی مو میدم برات مادر مادر مادر مادر
زندگیِّ من فدات مادر مادر مادر مادر (4)
دل مدینه تنگه برای ِ شمیم وعطرِ یاس نیلی
مونده توسینه عقده ی روزی که توی کوچه خوردی سیلی
چادرخاکی روسرمادر
شد آب پاکی اشک برادر
چیزی برادر نگفته ازاون روزا امّا
برای دختر خاک چادر

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شور فاطمیه(چشم آسمون بارونیِّه از غصِّه ی مادر) *

4536

شعر شور فاطمیه(چشم آسمون           بارونیِّه از غصِّه ی مادر) چشم آسمون بارونیِّه از غصِّه ی مادر
توی سینه مون میزنه دل با روضه ی مادر
باهرنفس که میکشه خون می چکه اززخم سینه
باهردعا که می کنه میگه خدا وای از مدینه
این روزاحرم پریشون شده
قلب مادرم پر ِ خون شده
چشمای ترم روضه خون شده وای
این روزادلا پر ِ ماتمه
یه شال سیاه س رودوش همه
ذکرعاشقا شده فاطمه وای
اگه واسه مادربمیریم ( حق داریم3) (4)
آه مادره که شبا توخونه می پیچه
دردبستره پس لرزه ی آتیش وکوچه
پَرخونیِّه درنیم سوزه دل داره ازغم می سوزه
سرمی ذاره روزانوهاش بابا علی قلبم می سوزه
بی رمق شده یاس گلخونه
جای حق شده گوشه ی خونه
چون شفق شده رو لاله گونه وای
بازو و پرش چرا زخمیِّه
رنگ صورتش خدا نیلیِّه
این

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شور سینه زنی شهادت حضرت زهرا( قبله ی جان علی اُمّ ابیها) *

2469
3

شعر شور سینه زنی شهادت حضرت زهرا(   قبله ی جان علی                              اُمّ ابیها) قبله ی جان علی اُمّ ابیها
جان جانان علی اُمّ ابیها
ذکر قرآن علی اُمّ ابیها
روح ایمان علی اُمّ ابیها
شمع سوزان علی اُمّ ابیها
هستی پیغمبر اُمّ ابیها
جان نثار حیدری اُمّ ابیها
بین دیوار و دری اُمّ ابیها
پشت در افتاده ای اُمّ ابیها
جان به جانان داده ای اُمّ ابیها
بر علی دل داده ای اُمّ ابیها
ماتم پهلوی تو اُمّ ابیها
غصه ی بازوی تو اُمّ ابیها
دست ما و کرمَت اُمّ ابیها
گشته مخفی حرمَت اُمّ ابیها
داغ سوزا ن غمت اُمّ ابیها
کن نظر بر جمع ما اُمّ ابیها
ده شفا مرضای ما اُمّ ابیها
کن روا حاجات ما اُمّ ابیها
قسمتم کرب و بلا اُمّ ابیها
شمع سوزان علی اُمّ ابیها
ماه تابان علی اُمّ ابیها
فضه را کردی صدا اُمّ

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س)-(قدری که داشت قدر مسلّم زیاد بود) * حامد تجری

2797
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س)-(قدری که داشت قدر مسلّم زیاد بود) قدری که داشت قدر مسلّم زیاد بود
خون دلی که خورد کمش هم زیاد بود
او نور خلقت است که در نور خلقتش
زاویّه‌های روشن مبهم زیاد بود
زهرا اگر نبود بهشتی نداشتیم
مهرش اگر نبود جهنّم زیاد بود
در خانه‌اش تمام کنیزان مقدّسند
جایی که مثل حضرت مریم زیاد بود
تارِ گلیم کهنه‌ی انفاق کرده اش
هرچند در نگاه گدا کم؛ زیاد بود
□□□
آری درست، مادرمان زود پیر شد
آری درست، در دل او غم زیاد بود
اما برای سنّ کمش گریه کم کنید
هجده بهار از سر عالم زیاد بود
شاعر:حامد تجری

  • دوشنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فاطمیه(در خواب دیده ام که در آورده پر، تنت) *

2586

شعر فاطمیه(در خواب دیده ام که در آورده پر، تنت) در خواب دیده ام که در آورده پر، تنت
افتاده پیش قافله ها چون خبر، تنت
گفتی انار خواسته ای، ای به روی چشم
دل خون شد و نشست به پای شجر، تنت
در دل به فکر پختن نانی هنوز هم
تب میدمد ز پوست چسبیده بر تنت
چشمت که سرمه خور شد و با من سخن نگفت
گرچه زبان شده است کنون سر به سر، تنت
برداشت سنگ قبر نبی را گلاب ناب
از بس که رفته بر سر قبر پدر، تنت
هر روز قدری از بدنت آب میشود
بگرفته مخفیانه مسیر سفر، تنت
بیهوده نیست گردن تو رگ به رگ شده
بالش بلند ماند و شده مختصر، تنت
نیمی ز زندگی سر دست تغافل است
این نیمه جان ازوست اگر مانده در تنت
نوروز در لباس تو ثبت مکرر است
لاله دمیده است ز سر تا کمر، تنت
ترسم به ناله

  • دوشنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر سینه زنی حضرت زهرا(لاله پــــــــــر پــــــــر، مادر ای مادر حـــــــــــــــــامی حیدر، مادر ای مادر) *

1702

شعر سینه زنی حضرت زهرا(لاله پــــــــــر پــــــــر، مادر ای مادر        حـــــــــــــــــامی حیدر، مادر ای مادر) لاله پــــــــــر پــــــــر، مادر ای مادر حـــــــــــــــــامی حیدر، مادر ای مادر
جــــان به قربان تو و لبهای خاموشت از چه زینب را نمی گیری در آغوشت
ای فــــــــــــدای گــریه، بی صدای تو از چــــــــه مانده در گلو، گریه های تو
ای جــــــوان مرگ غروب خانه حیدر در کـــــــــــــنــار شعله ها پروانه حیدر
موقع مـــــــــــــرگ پسر یا علی گفتی بین آن دیــــــــــوار و در، یا علی گفتی
در دل دشمن حـــــمایت از پدر کردی سینه ات را پیش مــــــیخ در سپر کردی
با تو این امت عجب، هـــــمدلی کردند جای دسته گــــــل به دوش هیزم آوردند
دود آتش شد بلند از خـــــــانه ات مادر شد خـزان باغ و گل و ریحانه ات ما

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 07:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(شب فراق)(روح دین شیرازۀ دفتر مرو جان قرآن ، سورۀ کوثر مرو) *

1978
3

شعر شهادت حضرت زهرا(شب فراق)(روح دین شیرازۀ دفتر مرو                                             جان قرآن ، سورۀ کوثر مرو) روح دین شیرازۀ دفتر مرو جان قرآن ، سورۀ کوثر مرو
همسر شاه عرب امشب بمان آه ای ماه عرب امشب بمان
خانه را کاشانه ی ماتم مکن فاطمه پشت علی را خم مکن
فاطمه دار وندار من توئی در حقیقت ذوالفقارش من توئی
نوگل من این همه پرپر مزن بیش از این بر قلب من خنجر مزن
فاطمه مگذار غم پیرم کند داغ سنگینت زمین گیرم کند
هجده ساله گل خاموش من
من علیم سربنه بردوش من

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد) *

3596
4

شعر شهادت حضرت زهرا(یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد) یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد
دلدار حیدری ، یار پیمبری (2) بر شیعه دلبری ، صدیقه ی کوثری
یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد
بر ما شفا توئی ، بر ما دوائی (2 ) مشکل گشا توئی ، مشکل گشا توئی
یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد
با یاد قبر تو ، هر شب وضو می کنم (2) بر قبر مخفیت ، مستانه رو می کنم
یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد ، یا فاطمه مدد

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
استاد حاج غلامرضا سازگار

شعر شهادت حضرت رهرا(اشک غربت)(بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد) *استاد حاج غلامرضا سازگار

3684
3

شعر شهادت حضرت رهرا(اشک غربت)(بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد                    میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد) بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد
بگذار تا بمیرد زین باغ پر بگیرد مرغی که حق ماندن در آشیان ندارد
بگذار کس نداند در پشت در چه بگذشت من لب نمی گشایم محسن زبان ندارد
خواهم که اشک غربت از چهره ات بگیرم شرمنده ام که دیگر دستم توان ندارد
هر کس سراغم آمد با او بگو که زهرا قدرش عیان نگردید قبرش نشان ندارد
شاعر:غلامرضا سازگار

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(ظـــــــالم بـه جفا کاری خود عار ندارد بر مَظلمه و ننـگ خود اقرار ندارد) *

1671
1

شعر شهادت حضرت زهرا(ظـــــــالم بـه جفا کاری خود عار ندارد           بر مَظلمه و ننـگ خود اقرار ندارد) ظـــــــالم بـه جفا کاری خود عار ندارد بر مَظلمه و ننـگ خود اقرار ندارد
خواهد که شود منکر ظلم و ستم خویش تــــاریخ و لــــیکن سر انکار ندارد
مظلومیت فــــــــــاطمه و محسن مقتول تاریخچه ای جز در دو دیوار ندارد
زان دَم که پدر داد ز کف فــاطمه حــقا کس یار از او، جز غم بسیار ندارد
ی کـــاش یـکی بود که با خصم بگوید تاب ستم این دُخت عــــزادار ندارد
از داغ عــظیمی که به جانش زده آتش در سینه به جز آه شرر بـــار ندارد
فــــریاد کـــه یـــار ضعفاء یـــار ندارد مولود حَـــرَم مَـــحْرم اسرار ندارد
شـد خـــانه نــشین شــیر خدا فاتح خیبر بــــی فاطمه او قدرت پیکار ندارد
ســوگند بــه مــظلومی تاریخ که تا

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر فاطمیه(چه شده بعد صفر ماه محرم شده بود) *

2556
1

شعر فاطمیه(چه شده بعد صفر ماه محرم شده بود) چه شده بعد صفر ماه محرم شده بود
کوچه بن بست، نفس تنگ، هوا سم شده بود
گرگ و میش است هوا کوچه پر از گرگ شده
روز با شب بنویسید که توأم شده بود
مادری با پسر خویش نمیشد تسلیم
پشت یک پرده علی باز مجسم شده بود
خاطری در وسط کوچه مشوّش میشد
پنجه ای بین هوا بود و مصمّم شده بود
پنجه ای بین هوا بود که یک سیلی شد
فرصتی بود که اینگونه فراهم شده بود
مادر هرکه زمین خورده فقط میداند
که چرا قوت زانوی حسن کم شده بود
من از آن گیسوی خاکی شده اش دانستم
چقدر زود یتیمی ش مسلم شده بود
وا نشد پلک گره خورده ی یک چشم کبود
سیلی سر زده ای وای چه محکم شده بود
تا چهل روز نشد سیر علی را بیند
تا چهل روز علی بود که مبهم شده بود

  • دوشنبه
  • 19
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 06:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(ُــــه ســاله بـودم آمــدم در خــــــــــانه تــــــــو) *

7486
10

شعر شهادت حضرت زهرا(ُــــه ســاله بـودم آمــدم در خــــــــــانه تــــــــو) نُــــه ســاله بـودم آمــدم در خــــــــــانه تــــــــو
تــــو شـــمع مــن بـودی و مـن پـروانه تو
جـــــــــــــــایم کــــــــنون بستـــــــــر شـــــــده
پروانه خاکستر شده، مظلوم عـــلی جان(2)
بــا آنـــکه هـــر شــب تـا سحر یکدم بیرون رود
تا حرف ما را نشود، مظلوم عـــلی جان(2)
بـــنشین کـه تـا بـر غـــربتت اشــــکی بـــــریزم
عــفوم نـــما گـــــر پیش پـایت بـــر نـــخیزم
دیــــــــــــگر نــــمــــــانـده تــــــاب قــــــیــــامم
ور نه نخوابم نزد امامم، مظلوم علی جان(2)
ای اولیــن مــــظلوم عـــــالم شـــــوهــر مــــــن
یــــک لحظه بــنشین در کــنار بـــستر مــــــن
ای اولــین مـــــــظ

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(در مــــدینه مـــاتمی چــون مــاتم زهرا نبود) *

3481
3

شعر شهادت حضرت زهرا(در مــــدینه مـــاتمی چــون مــاتم زهرا نبود) در مــــدینه مـــاتمی چــون مــاتم زهرا نبود
چـــون بـه گـلزار نـبی جـز یـک گـــل زیـــبا نبود
پـس چـــرا آتـــش بـ درب خــانه مـولا زدند
پـــــشت در تـــنها مـــگر صـدیقه کــــبری نـــــبود
در تــــمام زنـــدگی داغـی بــرای مــرتضی
ســـخت چون داغ عـزیزش حــضرت زهرا نبـــو

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(یـار من رفت ولی شِـکوه ز اغـیار نـکرد) *

2149
4

شعر شهادت حضرت زهرا(یـار من رفت ولی شِـکوه ز اغـیار نـکرد) یـار من رفت ولی شِـکوه ز اغـیار نـکرد
با من سوخته دل، درد دل ابـراز نــــکرد
تا نَفَس داشت مرا، از دل و جان یاری کرد
گر چه کس یاری او، جز من بی یار نکرد
کمر یاری من بست که پــــــهلوش شکست
بـــی جهت همسر من، تکیه به دیوار نکرد
از فـــــــشار در و دیوار، به من هیچ نگفت
گِــــــــله از سوز دل و سینه و مِـسمار نکرد
گــــــر چه از ضرب لگد محسن گشت شهید
در بـــــــــــــــرِ دیده من، دیده گهربار نکرد
بازویش گشت کبود، از اثر ضــرب غـــلاف
غــــــیر غسل کس مرا آگه ار این راز نکرد
سیلی از دست عدو خورد مرا تا دم مــــــرگ
واقف از ســــــوز دل و زردی رخسار نکرد
آخر این غم مرا می کشد ای مـــــــــــرگ بی

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 08:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(الا ای مــــــادر پـــهــلــو شکسته کـــه دشمن رشته عمرت گسسته) *

1839

شعر شهادت حضرت زهرا(الا ای مــــــادر پـــهــلــو شکسته           کـــه دشمن رشته عمرت گسسته) الا ای مــــــادر پـــهــلــو شکسته کـــه دشمن رشته عمرت گسسته
ز جــــا برخیز و ببین گرد یتیمی بـــــه رخسار عــزیزانت نشسته
٭٭٭٭٭
یــــتیمانم دگـــــر مــــادر ندارند بــه جــز آه و دو چـــشم تــر نـــدارند
یـــتیمانم بــکن از گـریه خاموش حُــسینم را مـــکن هــرگـــز فراموش
شاعر:یتیمی

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(اشـــــکی بــــــــود که به دنیا نمی دهم این است گــوهری که به دریا نمی دهم) *

1728

شعر شهادت حضرت زهرا(اشـــــکی بــــــــود که به دنیا نمی دهم                 این است گــوهری که به دریا نمی دهم) اشـــــکی بــــــــود که به دنیا نمی دهم این است گــوهری که به دریا نمی دهم
گر لحظه ای وصال حبیبم شود نصیب آن لحظه را بـــــه عمر گوارا نمی دهم
عــــمری بـــــود که گوشه نشین محبتم این گوشه را به وسعت صحرا نمی دهم
در سینه ام جــمال علی نقش بسته است ایــــــن ســینه را به سینه سینا نمی دهم
ســـرمایه محبت زهـــــــراست دین من من دیـــن خویش را به دو دنیا نمی دهم
گر مهر و ماه را، به دو دستم نهد قضا یـــــک ذره از محبت زهــــرا نمی دهم
امـــــروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست این نـــــقــد را بــــه نسیه فردا نمی دهم
شاعر:سیدرضا موید

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر زبانحال فرزندان حضرت زهرا(ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم) *

8674
5

شعر زبانحال فرزندان حضرت زهرا(ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم) ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
دیـــده از دیـــدار رخسارش منور داشتیم
هــر کـــسی جـــسـم عــزیزش روز بردارد ولی
ما که نعش مادر خود را به شب برداشتیم
کــــــاش آن روزی کـــــــه تنها مادر ما را زدند
مـــا یکی را در مـــــیان کوچه یاور داشتیم
کاش محسن را نمی کشتند اعدا تا ما غنچه ای
یــــــادرگار از آن گــــل رعنای پرپر داشتیم
کــــــــاش آن ساعت که دانستیم بی مادر شدیم
جـــــــــای آغـــوشش بخاک تیره بستر داشتیم
این در و دیــــــــــوار می گرید بحال ما که ما
مــــــــادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم
مادر مــــــــا رفت از دنیا، در آن حالی که ما
گـــــــریه بـــــــر حــالش سر قبر پ

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر علی کنار قبر حضرت زهرا(دوبـــــاره شــــب شـــد و ظلمت بـــر آمد کــــــــنار قــــــــبر زهرا حیدر آمد) *

3321
2

شعر علی کنار قبر حضرت زهرا(دوبـــــاره شــــب شـــد و ظلمت بـــر آمد                کــــــــنار قــــــــبر زهرا حیدر آمد) دوبـــــاره شــــب شـــد و ظلمت بـــر آمد کــــــــنار قــــــــبر زهرا حیدر آمد
ســـــــلام ای بــــــــانوی پـــــهلو شکسته عـــــــــلی را بین سر قبرت نشسته
بــــــــــه خــــــــانه مـی روم رویت ببینم بـــــــــریزم اشک و با زینب نشینم
بـــــــــخواب آرام ای مـــــــــــــــاه یگانه نــــــــــخواهی خورد دیگر تازیانه
بـــــــــخواب آرام بـــــــــــا رخـسار نیلی بــــــــه پیغمبر نشان ده جای سیلی
بـــــــــخواب آرام ای نــــــــــور دو عینم کـــــــــــــه من شبها پرستار حسینم

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعرشهادت حضرت زهرا(کـــــــــــبوتر من مَـــپر ز لانه مـــــــبر صــــفــا را ز آشـــیــانه) *

5694
10

شعرشهادت حضرت زهرا(کـــــــــــبوتر من مَـــپر ز لانه               مـــــــبر صــــفــا را ز آشـــیــانه) کـــــــــــبوتر من مَـــپر ز لانه مـــــــبر صــــفــا را ز آشـــیــانه
کسی ز حــــــــالم خبر نـدارد شــــــب غــــــم مـــن سحر ندارد
قمر به حالم ستاره ریــــــــزد کـــــــــه آســـــــــــمانم قمر ندارد
صفای خانه به خانه بـــرگرد کـــــــــبوتر مـــــن به لانه برگرد
کـه جوجگانت در انـــتظارند جـــــــــــــــواب آنـــها، پدر ندارد
عــــلی رهین مـحــبت توست بــــــــــــدوش او بار منت توست
در انــــتظار حـــمایت توست کــــــــــه جز تو حامی دگر ندارد
دو زانـــــویم در بغل، نشستم در انـــــــــــــــــــتظار اَجَل نشستم
که خرمــن جان به دامن خود بــــــــجــــــــــــــز امید شرر ندارد
تـــ

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زهرا(چرا بانوی من امروز از جا بر نمی خیزی) *

6626
4

شعر روضه حضرت زهرا(چرا بانوی من امروز از جا بر نمی خیزی) چرا بانوی من امروز از جا بر نمی خیزی
زاشک فضه و افغان اسما بر نمی خیزی
به هنگامی که خوابیدی تو خود گفتی صدایم کن
صدایت می کنم آهسته امّا بر نمی خیزی
چنان هر روزحاضر کرده ام آب وضویت
بود وقت نماز ظهرآیا بر نمی خیزی
حسن بالای سر گرید چرا سر بر نمی گیری
حسین افتاده برپایت که بر پا بر نمی خیزی
صدای کوبه ی در می رسد گویا علی آمد
نه بهر من چرا از بهر مولا بر نمی خیزی

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر روضه حضرت زهرا(ای شیعه غم ودرد چرا ، فاطمه داریم در مهلکه و موج بلا فاطمه داریم) *

3184
1

شعر روضه حضرت زهرا(ای شیعه غم ودرد چرا ، فاطمه داریم                       در مهلکه و موج بلا فاطمه داریم) ای شیعه غم ودرد چرا ، فاطمه داریم در مهلکه و موج بلا فاطمه داریم
آن روز که پرونده ی اعمال بخوانند ما چشم به در یای سخا فاطمه داریم
از عم هراسی به دل خسته ما نیست امّید به امّ الشهدا فاطمه داریم
در اوج گرفتاری و غم بیم نداریم در سینه ی خود روح دعا فاطمه داریم
تاآمدن منتقم سیلی مادر ما سینه زنان ناله ی یا فاطمه داریم

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

روضه ی کوچه امام حسن مجتبی(زیر باران دوشنبه بعداز ظهر اتفاقی مقابلم رخ داد) *

2815
1

روضه ی کوچه امام حسن مجتبی(زیر باران دوشنبه بعداز ظهر                اتفاقی مقابلم رخ داد) زیر باران دوشنبه بعداز ظهر اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد
سیبها روی خاک غلطیدند چادرش در میان گردوغبار
قبلاً این صحنه را نمی دانم در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه پسر کوچکش رسید از راه
صفلكی چند بار خورد زمین دو قدم مانده بود تا مادر
گفت:برخیر خانه نزدیك است جان بابا بلند شو دیگر
گفت: آرام باش چیزی نیست به گمانم فقط کمی کمرم
دست من را بگیر گریه نکن مرد گریه نمی کند پسرم
چادرش را تکاند با سختی یا علی گفت از زمین پاشد
پیش چشمان بی تفاوت ما ناله هایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم گوش کن این صدای ر

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(شیرینی نگاه شما مختصر شده) *

2564
2

شعر شهادت حضرت زهرا(شیرینی نگاه شما مختصر شده) شیرینی نگاه شما مختصر شده
با من بگو که چشم حسن از چه ترشده
یک هفته میشود که به مسجد نمیروی
ایا کسی مزاحمتان در گذر شده
برخیز تا که راهی قبر پدر شویم
شاید که چشمهای تو تنگ پدر شده
یادش بخیر مزه ی نان تنوریت
حالا تنور خانه ی ما بی ثمر شده
طعم نگاه های تو شیرین تر از عسل
یادش بخیر مزه اش اما شکر شده
جان علی نقاب خودت را تکان بده
تا اینکه بنگرم که چه خاکی به سرشده
یک شاخه یاس بودی و حالا بنفشه ای
خون از چه روی پیرهنت غوطه ور شده
هجده بهار ماندی و حالا خزان شدی
زهرا علی ز غصه ی تو خون جگر شده
شاعر : علی حسنی

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(تا دید علی میان كوچه تنهاست) *

2588
1

شعر شهادت حضرت زهرا(تا دید علی میان كوچه تنهاست) تا دید علی میان كوچه تنهاست
از فضه كمك گرفت و از جا بر خاست
با دیدن بند دست مولا فرمود
وا کردن این گره به موی زهراست
***
حیدر شده زهرا، شده زهرا حیدر
دنیا همه یك سو، فقط او با حیدر
مردانه بساط خصم را بر هم زد
با ذكر علی علی علی یا حیدر
شاعر:جواد حیدری

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(خنده هایت شده چرا کمتر؟) *

2640

شعر شهادت حضرت زهرا(خنده هایت شده چرا کمتر؟) خنده هایت شده چرا کمتر؟
از زمین می شوی جدا کمتر
گره ام با تبسمت وا شد
خنده ات نیست از دعا کمتر
کار خانه بس است، فضه که هست
فکر خود باش، فکر ما کمتر
گر چه وقت قنوت می لرزی
نشده ذکر ربنا کمتر
بگذر از این قنوت طولانی
گریه کم کن، تو را خدا کمتر
روزی اشک و آه مان کم نیست
با غم تو شده صفا کمتر
بازی بچه ها که یادت هست
شده حالا سر و صدا کمتر
هر کسی در مدینه حق دارد
از همه حق هل أتی کمتر
جای این که عیادتی بکنند
شده این جا برو بیا کمتر
بعد بابا تو هم اگر بروی
شده از پنج تن دو تا کمتر
دیدن درد تو مرا کشته
درد من نیست از شما کمتر
شاعر:حسین ایزدی

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(جان ها خموش بود، نفس ها گرفته بود) *

2472

شعر شهادت حضرت زهرا(جان ها خموش بود، نفس ها گرفته بود) جان ها خموش بود، نفس ها گرفته بود
دل ها برای حضرت زهرا گرفته بود
چندین صباح بود که آن حور چادری
جایی میان خلوت شب ها گرفته بود
در امتداد نالۀ شب زنده داری اش
مهتاب ذکر ام ابیها گرفته بود
اشکی که می فشاند، ز اندوه و درد بود
یا برکه ای بهانۀ دریا گرفته بود؟
می کرد یاد روز پر از ظلمتی که کفر
حق را ز دست حضرت مولا گرفته بود
او آمد از حقوق ولایت دفاع کرد
حیدر نرفت، تا کمرش را گرفته بود
می خواست تا مهار کند شعله را، ولی
هیزم زیاد بود، شرر پا گرفته بود
آمد که در بیاید از آتش، ولی چو خار
مسمار در به سینۀ او جا گرفته بود
از یاس هم گلاب گرفتند عاقبت
لای دری که تاب تقلَّا گرفته بود
شاعر:حسین غربانچه

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر ایام فاطمیه از وحید قاسمی -( خو نابه های زخم تو آب وضوی من ) * وحید قاسمی

3931
4

شعر ایام فاطمیه از وحید قاسمی -( خو نابه های زخم تو آب وضوی من ) خو نابه های زخم تو آب وضوی من
لبخند کوچکی به لبت آرزوی من

حرفی بزن عزیز دلم غصه می خورم
این غصه عقده ایی شده بین گلوی من

ناراحتی ز دست علی؟ پس چرا دگر
پوشانده ای تو صورت خود پیش روی من

مردم دگر جواب سلامم نمی دهند
بر باد طعنه رفته همه آبروی من

پیرم نموده ناله واشک شبانه ات
دیگر نمانده تار سیاهی به موی من

ای ذات آب , روح طهارت, زلال من
خو نابه های زخم تو آب وضوی من

شاعر : وحید قاسمی

  • پنج شنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 06:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد