شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( رود باید با تب دریا شناسایی شود ) * عبدالحمید رحمانیان

2809

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( رود باید با تب دریا شناسایی شود ) رود باید با تب دریا شناسایی شود
کربلا با حضرت زهرا شناسایی شود
من گلی گم کرده ام می جویم او راروی خاک
لاله مرسوم است در صحراشناسایی شود
برگ بر گ سوره کوثر به خاک افتاده است
جبرئیلی کو که اعطینا شناسایی شود
صبر کن ای صبح چون با سعی زینب لازم است
سرشناسایی شود سقا شناسایی شود
درد باید بین آن دیوار ودر جا خوش کند
مرد باید بین این زنها شناسایی شود
ما نمی فهمیم راز سر به مهر خاک را
باید از نو آدم و حوا شناسایی شود
روضه ی تلخی ست یاران اینکه قبر مادرم
عاقبت با شاید و اما شناسایی شود
فتنه می بارد حسین اصلی ما گم شده ست
کاش روزی اصل عاشورا شناسایی شود

شاعر : عبدالحمید رحمانیان

  • پنج شنبه
  • 30
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 میثم مومنی نژاد

متن شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها -(نادیده گرفت ، حرمت باران را) * میثم مومنی نژاد

987

متن شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها -(نادیده گرفت ، حرمت باران را) نادیده گرفت ، حرمت باران را
در بند کشید ، غیرت طوفان را
آن سنگ دلی که باغ را آتش زد
هم پنجره را شکست ، هم گلدان را

  • دوشنبه
  • 23
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 11:00
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 حسن ثابت جو

عجل وفاتی - دوبیتی فاطمی ـ ویژه شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) * حسن ثابت جو

1124

عجل وفاتی - دوبیتی فاطمی ـ ویژه شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) الا مادر که ممنوع از حیاتی
به حال کودکان کل التفاتی
بیا امشب دعایی تازه سر کن
مگو دیگر خدا عجل وفاتی

  • دوشنبه
  • 9
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • حسن فطرس
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر برای ایام فاطمیه -( ای که پیشم شمع رویت سوخته ) * امیر عظیمی

4001
3

شعر برای ایام  فاطمیه -( ای که پیشم شمع رویت سوخته ) ای که پیشم شمع رویت سوخته
حال فهمیدم که مویت سوخته
ای تو ابراهیم و آتش بر درت
آتشم زد پای در خاکسترت
قدّ ِآتش تا به ابروی تو بود
لابلای چوب در موی تو بود
"نار" با عطر تنت آغشته شد
در تکانی خورد و محسن کشته شد
وای از این شعله ها و نار ها
وای از مسمار ها، دیوارها

آه دیوار از دلِ مولا بترس
میخ در از سینه ی زهرا بترس

شاعر : امیر عظیمی

  • شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 12:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر درباره درد دلهای حضرت علی در غم از دست دادن حضرت زهرا(س) -( ای آینه ی ترک ترک خورده ی من ) * امیر عظیمی

5531
1

شعر درباره درد دلهای حضرت علی در غم از دست دادن حضرت زهرا(س) -( ای آینه ی ترک ترک خورده ی من ) ای آینه ی ترک ترک خورده ی من
بر طاقچه ی خانه ی دل جای تو بود
هر صبح تو و من به تجلّی بودیم
صورتگر من، صورت زیبای تو بود
حالا که تو از طاقچه با سنگی که
بر من زده شد روی زمین افتادی
در چهره ی خود حجاب ماهی را که
کرده است خسوف، از چه رو جا دادی؟
حالا که تو رو گرفتی از من، من هم
با آینه ی چاه سخن خواهم گفت
در چاه بجای روی زیبات، ببین
ای فاطمه با ماه سخن خواهم گفت
ای آینه ی شکسته در بستر درد
هر روز چرا شکسته تر می گردی
هر بار که بر بی کسی ام می نگری
از بودن خویش خسته تر می گردی

ای چرخ فلک غبار اندوهش را
از چهره ی او چگونه من پاک کنم
ای دست اجل، بگو که در نیمه ی شب
این آینه را چگونه من خاک کنم؟

ش

  • شنبه
  • 22
  • شهریور
  • 1393
  • ساعت
  • 12:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( با زمن وبا زترین پنجره ) *

3300

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( با زمن وبا زترین پنجره ) با زمن وبا زترین پنجره
آب زنم برلب این پنجره
ای قلم آماده ام ، آغاز کن
پنجره ای روبه جنون بازکن
پنجره ای روبه غزل ، روبه ماه
روبه خدا ، روبه دعا ، روبه آه...
روبه حماسه ، قلم وزخم درد
روبه عطش ، حادثه ، مفهوم مرد...
پلک بزن ای دل وبیدا رشو
درسفرشعر علمدارشو
پلک بزن روبه خطر، آب ومشک
های ! بریزم دوسه سطری زاشک
پنجره ی دیگری ام وابکن
پنجره ای روبه زمان وزمین
رو به زن برتر ام البنین
ای قلم ازعشق حزین تر بگو
شرح بده،شرحه ای اززن بگو
یارعلی ، بانوی بی واهمه
ریخته درآینه ی فاطمه
فاطمه دیگرزن و...او دیگراست
همنفس دخترپیغمبر است
عین بهار است، زنی بی بدیل
باغ علی راشده سروی شکیل
آیه ی آ یینه وآه است او

  • یکشنبه
  • 8
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 05:25
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تا که هزیم ها بدست عده ای شر گر گرفت ) * سید پوریا هاشمی

3076

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تا که هزیم ها بدست عده ای شر گر گرفت ) تا که هزیم ها بدست عده ای شر گر گرفت
کم کم آتش شد مهیا بعد آن در گر گرفت
پشت در بود و به پهلو تکیه بر آن داده بود
آتش در شعله زد یکباره معجر گر گرفت
هرم آتش زود بر هرجا سرایت می کند
بعد معجر بی هوا گیسوی مادر گر گرفت
ذره ذره موی او می سوزد و کم می شود
مو که کامل سوخت بین شعله ها سر گر گرفت
آتش را زروی سر جدا می کرد که
در به روی پیکرش افتاد و پیکر گر گرفت
آتش در یک طرف سنگینیش هم یک طرف
پس بنابراین تن او دو برابر گر گرفت
تازیانه در هوا چرخید و بر بازو نشست
زن که زیر گریه زد دستان شوهر گر گرفت
دید قنفذ فاطمه دست از علی بردار نیست
با غلاف تیغ زد بال کبوتر گر گرفت
عصر عاشورا دوباره روضه ها تکرار ش

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 06:30
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای باعث سرور علی از چه پر غمی؟ ) * فرزاد نظافتی

3126
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای باعث سرور علی از چه پر غمی؟ ) ای باعث سرور علی از چه پر غمی؟
باور نمیکنم که همان بانوی منی
کشته مرا تمام نفس های پر غمت
کشته مرا عزیز دلم این قد خمت
بی تو دلیل زندگیِ من چه می شود؟
بی تو نگار این دل محزون که می شود؟
بی فاطمه علی شود آخر خانه خراب
سوگند دادمت که مرو جان بوتراب
زانو بغل گرفته یل خندق و حنین
زانو بغل گرفته عزیز دلت حسین
بعد از تو گوشه گیر و زمین گیر خانه ام
بار تمام غصه ی عالم به شانه ام

شاعر : فرزاد نظافتی

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 06:38
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بوسه گاه قدسیان را خصم کافر سوخته ) * علی آهی

3107

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بوسه گاه قدسیان را خصم کافر سوخته ) بوسه گاه قدسیان را خصم کافر سوخته
بیت ناموس الهی ، ز آتش در سوخته
آتشی افروخته از بغض و کین ، نمرودیان
کز شرارش قلب پر داغ پیغمبر سوخته
ثانی نمرود آتش زد بگلزار خلیل
جان ابراهیم را ، زان سوز آذر ، سوخته
قتلگه شد خانه زهرا و محسن شد شهید
از غمش جان پدر ، چون قلب مادر ، سوخته
سر کشید از مهبط وحی الهی شعله ها
کز شرار آن ، ز جبرائیل شهپر سوخته
در میان دود و آتش پهلوی زهرا شکست
مخزن سرّ خدا و عرش داور ، سوخته
در مدینه سوخت بین شعله ها مادر ولی
در خیام کربلا هستی دختر ، سوخته
جان هفتاد و دو ملت سوزد«آهی» زین شرر
کز عطش در دشت خون ، گل های پرپر سوخت.

شاعر : علی آهی

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 12:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 یوسف رحیمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مولای جوان بگو که پیری سخت است ) * یوسف رحیمی

3421

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مولای جوان بگو که پیری سخت است ) مولای جوان بگو که پیری سخت است
بر مردم بی وفا امیری سخت است
خون شد جگر صبر میان کوچه
در او‌ج دلاوری اسیر‌ی ‌سخت است
***
اشک تو به گِل ‌نشانده ‌نوحی را ‌که ...
بی صبر نموده با شکوهی را که ...
سنگینی بار شیشۀ خُرد شده
در کوچه شکسته پشت کوهی را که ...
***
از آن دل درد مند ‌گفتم اما ...
از طعنه و نیش خند ‌گفتم اما ...
می خواستم از غربت تو دم بزنم
از شیر درون بند ‌گفتم اما ...
***
خون می چکد از نگاه پُر ابر علی
این خاک غریب می شود قبر علی
در معرکه های خندق و خیبر، نه
در کوچه ببین حماسۀ صبر علی
***
چشمی به خروشانی مرداب نداشت
ا‌مید ‌به ‌همراهی ا‌صحا‌ب ندا‌شت
با پهلوی مجروح به ‌مسجد آمد
او دیدن دست ب

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( در پیچ و خم غم گذرش خورد به دیوار ) *

4451
3

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( در پیچ و خم غم گذرش خورد به دیوار ) در پیچ و خم غم گذرش خورد به دیوار
رفت اوج بگیرد که پرش خورد به دیوار
بودند ملائِک همه در محضرش امّا
ابلیس لگد زد کمرش خورد به دیوار
تا خادمه را کرد صدایش همه با خود
گفتند که لابد پسرش خورد به دیوار
لرزید مدینه به خود از ناله ی زهرا
با او همه ی دور و برش خورد به دیوار
می خواست که سیلی نخورد صورتش امّا
یک مرتبه چرخید سرش خورد به دیوار
با دست در آن کوچه به دنبال علی گشت
انگار که با چشم تَرَش خورد به دیوار
ای کاش به جای تو مرا... روی لبش داشت
هرگاه که حیدر نظرش خورد به دیوار
از عرش خدا نوحه گر فاطمه گردید
تا دختر خیرالبشرش خورد به دیوار

  • دوشنبه
  • 16
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 12:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسین صیامی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( دگــر نــباف پــیرهــن تــازه فــاطـمــه ) * حسین صیامی

2932
3

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( دگــر نــباف پــیرهــن تــازه فــاطـمــه ) دگــر نــباف پــیرهــن تــازه فــاطـمــه
شد پنبه رشته های تو با داغ محسنت
******
نه کوچه نه غلاف نه سیلی نه میخ در
بــیمار کــرده اســت تـو را داغ محسنت

شاعر : حسین صیامی

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 11:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تا که هیزم ها بدست عده ای شر گر گرفت ) * سید پوریا هاشمی

7736
24

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تا که هیزم ها بدست عده ای شر گر گرفت ) تا که هیزم ها بدست عده ای شر گر گرفت
کم کم آتش شد مهیا بعد آن در گر گرفت
پشت در بود و به پهلو تکیه بر آن داده بود
آتش در شعله زد یکباره معجر گر گرفت
هرم آتش زود بر هرجا سرایت می کند
بعد معجر بی هوا گیسوی مادر گر گرفت
ذره ذره موی او می سوزد و کم می شود
مو که کامل سوخت بین شعله ها سر گر گرفت
آتش را زروی سر جدا می کرد که
در به روی پیکرش افتاد و پیکر گر گرفت
آتش در یک طرف سنگینیش هم یک طرف
پس بنابراین تن او دو برابر گر گرفت
تازیانه در هوا چرخید و بر بازو نشست
زن که زیر گریه زد دستان شوهر گر گرفت
دید قنفذ فاطمه دست از علی بردار نیست
با غلاف تیغ زد بال کبوتر گر گرفت
عصر عاشورا دوباره روضه ها تکرار ش

  • چهارشنبه
  • 18
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 12:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

متن روضه خوانی شهادت حضرت زهراء(س) -( ای همه ی دل خوشیم،زداغ خود می كُشیم ) *

2843
2

متن روضه خوانی شهادت حضرت زهراء(س) -( ای همه ی دل خوشیم،زداغ خود می كُشیم ) ای همه ی دل خوشیم،زداغ خود می كُشیم
باغ بهارم فاطمه،دارو ندارم فاطمه
دلتو ببر اون جایی كه،غریبانه شب،آقات،همه هستی شو به خاك سپرد،جایی كه فاتح خیبر دو ركعت نماز صبر برا خودش خوند،یه نگاه كرد سمت قبر رسول خدا،یا رسول الله دیگه صبرم تموم شد.
ای همه ی دل خوشیم،زداغ خود می كُشیم
بود و نبودم فاطمه،یاس كبودم فاطمه
عمر علی در گرو صبر توست
اشك علی دست گُل قبرتوست
خیز تو با من سوی خانه كن
كیسوی طفلان مرا شانه كن
به این جا كه می رسید نمی دونم چه حالی پیدا می كرد،
در وسط كوچه تو را می زدند
كاش به جای تو مرا می زدند
بازم می گم می شنوی اینجوری دل می زنی،زار می زنی،آه از اون آقا زاده ای،كه نگاه می كرد
تو رو

  • دوشنبه
  • 23
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 06:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - دوبیتی های سرخ -( ای کاش نبود، این کبودی ) * رضا باقریان

975
2

اشعار فاطمیه - دوبیتی های سرخ -( ای کاش نبود، این کبودی ) ای کاش نبود، این کبودی
از خانه برون نرفته بودی
آن‌دم که عدو لگد به در زد
ای کاش، به پشت در نبودی
ای کاش میان آن هیاهو
آزرده نبود دست و بازو
ای کاش نمی‌نشست آن روز
میخِ در خانه رویِ پهلو
پژمرده گلی به باغ دارم
در سینه غم فراق دارم
هم شِکوه ز مردمان این شهر
هم شِکوه ز میخ داغ دارم
در سینه‌ی خسته آه دارم
هم صحبتی همچو چاه دارم
در خانه‌ام از بدِ حوادث
افسوس، چه قتلگاه دارم
بیمار علی قد کمانی دارد
احوال ضعیف و ناتوانی دارد
در کوچه مگرچه برسرش آوردند
رخساره‌ی تار و ارغوانی دارد
ای کاش در این مدینه شلاّق نبود
مأمورِ به صبر، صاحب باغ نبود
ای کاش همان زمان که پهلوت شکست
میخِ درِ خانه، آنقدر داغ نبود
ای

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:45
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( سر در گم سر سحرم مادر گلها ) * مجید قاسمی

4617
4

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( سر در گم سر سحرم مادر گلها ) سر در گم سر سحرم مادر گلها
دلداده اسرار درم مادر گلها
اي محور درد همه عالم و آدم
اي هاله احساس و كرم مادر گلها
هم اسوه ي مهر و مدد و گوهر علمي
هم سوره طاهاي حرم مادر گلها
علامه دهري و سراسر همه عدلي
اي حامي و امداد گرم مادر گلها
در معركه گل كرده همي آه كلامي
گاهي سر و گاهي كمرم مادر گلها
اي ماه دل آراي علي در دم مرگم
دل گرم طلوعي دگرم مادر گلها

شاعر : مجید قاسمی

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:46
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بالا که برد دشمن دون تازیانه را ) * رضا باقریان

2759

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(   بالا که برد دشمن دون تازیانه را ) بالا که برد دشمن دون تازیانه را
گم کردی ای کنیز خدا راه خانه را
وقتی که رفت دست علی بین ریسمان
آتش زدند قلب تو و آشیانه را
حیدر بهانه ای است که بستر نشین شوی
بیرون کشیده اند ز خانه بهانه را
افتاد روی خاک، اگر گوشواره ات
باید حسن به خانه برد دانه دانه را
قنفذ برای اینکه تو را پرپرت کند
اول نشانه رفت رخ و کتف و شانه را
پیش حسن کسی که غرور تو را شکست
می زد به پهلویت لگدی عامدانه را
سیلی به تو زدند، حسن داد می کشید
در خاک برد زندگیِ جاودانه را
وقتی که دید بازوی تو زینب این بگفت
بیخود نبود مادرم انداخت شانه را
رفتی و قبر مخفیِ تو بی نشانه ماند
در گور برد دشمنت از تو نشانه را

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - بانوی عالم -( تا روضه می‌گیرم برای رفتن تو ) * رضا باقریان

990

اشعار فاطمیه - بانوی عالم -( تا روضه می‌گیرم برای رفتن تو ) تا روضه می‌گیرم برای رفتن تو
پیشم تداعی می‌شود خندیدن تو
آوار می‌گردد همه عالم به فرقم
وقتی‌که می‌آید زمان خفتن تو
در خواب هم ذکر لبت ناد علی بود
جانم فدای این علی جان گفتن تو
همراه طفلان تو ای بانوی عالم
ماتم بگیرم با ز خانه بردن تو
هرگز نخواهد رفت از یادم عزیزم
آن لحظه‌ی از کوچه‌ها برگشتن تو
جانم به لب می‌آید ای روح و روانم
در بینِ خانه با زمین افتادن تو
با دستهای خسته‌ام ماندم چگونه......
.....آبی بریزم روی گلبرگ تن تو

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - مرهم درد -( راهی نمانده است بیا یاورت شوم ) * رضا باقریان

686

اشعار فاطمیه - مرهم درد -( راهی نمانده است بیا یاورت شوم ) راهی نمانده است بیا یاورت شوم
بال و پری نداری و بال و پرت شوم
رویت کبود و سو به دو چشمت نمانده است
بگذار همدم تو و چشم ترت شوم
دور از نگاه حیدر و زینب که می‌شود
مرحم برای بازوی درد آورت شوم
تو لطمه دیدی و دل من پاره پاره شد
حالا کنار جسم تو هم بسترت شوم
حالا که رازِ سیلیِ آن کوچه‌ها منم
باید شبیه بال و پرت پرپرت شوم
داری برای شیر خدا گریه می‌کنی
مادر فدای غربت هم سنگرت شوم
این ماجرا تمام سرم را سفید کرد
مخفی چگونه از نظر دخترت شوم
وقتی‌که خورد دست عدو روی صورتت
گفتم فدای چهره‌ی اشک آورت شوم
هِی راه می‌روی و زمین می‌خوری چرا ؟
راهی نمانده است بیا یاورت شوم

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - غرق تماشا شده ای -( شکر حق فاطمه از بستر خود پا شده‌ای ) * رضا باقریان

792
3

اشعار فاطمیه - غرق تماشا شده ای -( شکر حق فاطمه از بستر خود پا شده‌ای ) شکر حق فاطمه از بستر خود پا شده‌ای
نان درست می‌کنی و مثل قدیما شده‌ای
شکر حق فاطمه خنده به لبت آوردی
چه قدر زنده دل و شاد و شکوفا شده‌ای
بعدِ چند ماه که در بستر خود افتادی
چه شد امروز چنین غرق تماشا شده‌ای ؟
اینکه امروز به گیسوی حسن شانه زدی
به خدا پیشِ من خسته معمّا شده‌ای
نکند فاطمه آماده‌ی رفتن هستی
بی‌سبب نیست که اینگونه مهیّا شده‌ای
دلِ امواجیِ تو غربت حیدر دارد
بسکه در جوش وخروشی، دل دریا شده‌ای
بین کوچه چه بلایی به سرت آوردند
که چنین فاطمه جان از کمرت تا شده‌ای
بعد چند ماه که بستر شده منزلگهِ تو
شکر حق فاطمه از بستر خود پا شده‌ای

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - هوای طوفانی -( دستام تو دست مادر و ) * رضا باقریان

1077
1

اشعار فاطمیه - هوای طوفانی  -( دستام تو دست مادر و ) دستام تو دست مادر و
تو کوچه‌ها می‌رفتیم و
از مرتضی می‌گفتیم و
خوشحال از اینکه مادرم
فدک رو پس گرفته بود
راهی دیگه نمونده بود تا برسیم در خونه
ولی یه حسی انگاری توی دلم می‌گفت حسن
از مادرت جدا نشی
تا می‌تونی باهاش باشی
یه حسی انگار تو دلم می‌گفت حسن جلو برو
کوچه‌ها رو قدم بزن کسی تو کوچه نباشه
میون این فکرا بودم
نمی دونم یه هو چی شد
هوا چرا طوفانی شد
نمی دونم یه هو چی شد
یه هو چرا مادرم افتاد رو زمین
یه وقت دیدم یه نانجیب
با دست سنگی و بدش
صورت مادرم رو زد
انگار بال و پرم رو زد
انگار یه بادی اومد و بال و پر مادر و ریخت
هوا بازم طوفانی شد
چشام جایی رو نمی‌دید
آخه قدم نمی‌رسید سپر کنم صورتم و که

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - علی و فاطمه -( ای قرار علی خداحافظ ) * رضا باقریان

1134
2

اشعار فاطمیه - علی و فاطمه -( ای قرار علی خداحافظ ) ای قرار علی خداحافظ
بی‌قرار علی خداحافظ
نور امیّد روشناییِ
شب تار علی خداحافظ
طیِ این سالها فقط بودی
افتخار علی خداحافظ
اِی در این شهر بی‌وفا مردم
کس و کار علی خداحافظ
زور و بازوی فاتح خیبر
ذوالفقار علی خداحافظ
یاور لحظه‌ی غریبیِ من
غمگسار علی خداحافظ
عزّت من، یگانه حامی من
اعتبار علی خداحافظ
یاورِ خسته حال تنهای
روزگار علی خداحافظ
فقرا رزقشان به دست توست
سفره‌دار علی خداحافظ
بین غمهای سینه‌ام، بودی
راز دارِ علی خداحافظ
بینِ آتیش و شعله‌ها بودی
در کنار علی خداحافظ
ارغوانی ترین پرستویِ
دل زار علی خداحافظ
ای گل یاس ارغوانیِ من
یادگار علی خداحافظ
قدکمانی ترین شهیده‌ی من
پاسدار علی خداحافظ
گلِ پژم

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( اي كبوتر كه همه بال و پرت مي سوزد ) * رضا باقریان

3104
3

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( اي كبوتر كه همه بال و پرت مي سوزد ) اي كبوتر كه همه بال و پرت مي سوزد
گريه كم كن كه دو چشمان ترت مي سوزد
نه فقط بال و پر و چشم ترت، اي بانو
با عوض كردن پهلو جگرت مي سوزد
بعد از آن روز كه در كوچه زمين افتادي
همچو شمعي پسرت، دور و برت مي سوزد
بعد از آن روز كه در كوچه رخت نيلي شد
نيمه شب در تبِ خود، گل پسرت مي سوزد
خس خسِ سينه ات از درد، زمينگيرت كرد
جگر و سينه و پهلو و سرت مي سوزد

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( این روزها سلام علی(ع) بی جواب بود ) * علی نظری

3603
4

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( این روزها سلام علی(ع) بی جواب بود  ) این روزها سلام علی(ع) بی جواب بود
گویا تمام شهر نبی(ص) غرق خواب بود
این روزها عقده ی دل را گشودنش
بیرون شهر، بر سر چاه های آب بود
آن چاه شاهد است که با یاد فاطمه(س)
هر چشم مرتضی، چو هزاران سحاب بود
آه ای تو چاه، بین که چه آمد به روز من
بعد از نبی(ص) هر شب و روزم عذاب بود
با رفتن رسول، خوشی زین سرا برفت
از آن به بعد، خانه ی حیدر(ع) خراب بود
زهرا(س) برفت تا که فدک را بیاورد
در رجعتش، به صورت ماهش نقاب بود
آن حیدری که فاتح خیبر لقب گرفت
آن حیدری که ضربه ی تیغش ثواب بود
آنکس که در تمام میادین و کارزار
بهر شکست دشمن حق، در شتاب بود
آنجا به اذن و امر خداوند کردگار
بر آتش درون وجودش حجاب بود

شاعر :

  • یکشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 04:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادرم فاطمـه مظلوم ترین در دنیـاست ) * مهدی خادمی

3724
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادرم فاطمـه مظلوم ترین در دنیـاست ) مادرم فاطمـه مظلوم ترین در دنیـاست
بخـدا واژه مـادر همه جا بی همتـاست
بس که او ازهمه چیزو همه کس دلبـرده
زین سبب گفت نبی، فاطمه قلب طاهاست
آنقـدر برهمگــان لطف فـروان دارد
شک نکن مـادر ما مالک روز فـرداست
هیچ دانی که به حشر بهر نجات من و تو
دست سـاقی و علمـدار شفیع آنجاست
ریشه چـادر او حبـلِ متین شیعـه ست
پس دگرحفظ حجاب ارثیه اش ازبالاست
فاطمـه گشت شهیـد تا که ولایت باشـد
هر مسلمان که بود رهین لطف زهـراست
آن بهشتـی که نبی در پی آن فرمـوده
با حضور علـی و فاطمـه آنجا زیباست
آنقدر ظلم به تو گشته در این شهر بانـو
هرچقدر شرح کنم آن سر آن نا پیداست
بـارها کرد صـدا به پشت در «یا ابتـا»
خیزو بابـا بنگ

  • سه شنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بارالهــــا تو ببین این سوز ما ) * علی نظری

3185
4

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بارالهــــا تو ببین  این سوز ما ) بارالهــــا تو ببین این سوز ما
فاطمیــــه گشته در نـوروز ما
آمدم هیئت که تا خدمت کنم
بار دیگر با علـی(ع)، بیعت کنم
آمدم خدمت کنم، بر اهـل دل
تا نگــردم پیش مولایم، خجـل
گفتم امشب سفره ای برپا کنم
هفت سین عشق، در آن جا کنم
مادرم زهرا(س)، مرا یاری نمود
بهـر چیدن، با من همکاری نمود
گفت بگذار از بـرای سفــره ها
سیـن اول، سیـلـی آن بـی حیـا
دومین سین، سقط بود و محسنش
این غم عظماسـت، گشته قاتلش
سین سوم، سرخی مسمـار بـود
رنـگ خــون پهلــوی آن یار بود
گفت سین چهارمم کار در است
سینـه ی مجروح مسمـار در است
پنجمین سین، سوختن با دربها
ســوختــن بـا آتـش نامـــردها
سیـن شـشم، سختی درد و اَلَم
دیــدن حیـدر(

  • یکشنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل شهادت حضرت زهرا(س) -( درد پـهـلـو خـوب ... نـه بدتر شده این روزها ) *

3084
2

غزل شهادت حضرت زهرا(س) -( درد پـهـلـو خـوب ... نـه بدتر شده این روزها  ) درد پـهـلـو خـوب ... نـه بدتر شده این روزها
چـهـره ی زهـرا چـه درد آور شده این روزها
از سـر و وضـع پـریـشـان عـلـی فـهمیده اند
خـانـه ی وی بی سر و همسر شده این روزها

  • چهارشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ببخش همسرم خانه امنت نبود ) * فرشِد یار محمدی

3065
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ببخش همسرم خانه امنت نبود ) ببخش همسرم خانه امنت نبود
بمیرم زمین گیر حیدر شدی
دعا کن بمانی، که شاید گلم
دوباره خدا خواست مادر شدی
بیا با علی باز حرفی بزن
به لالایی محسنت خو نگیر
به فکر منم باش که دق میکنم
مگر همسرت نیستم، رو نگیر
علی رو حلال کن، مقصر منم
که افتادی و گریه داری؛ بگو ...
علی همسر بد برای تو بود ...
که میخوایی تنهام بزاری؟ بگو ...
قرار این نبود اول زندگی ...
همیشه بمانیم همتای هم ؟
ولی جان زهرا نگاه کن ببین
که افتادیم حالا چطور پای هم
برا دلخوشی دل بچه ها
هر از گاه سرت رو تکانی بده
نترسن از اینکه یه وقت... خانومم
تکانی به قد کمانی بده

شاعر : فرشِد یار محمدی

  • شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ببخش همسرم خانه امنت نبود ) * فرشِد یار محمدی

3378
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ببخش همسرم خانه امنت نبود ) ببخش همسرم خانه امنت نبود
بمیرم زمین گیر حیدر شدی
عا کن بمانی، که شاید گلم
دوباره خدا خواست مادر شدی
بیا با علی باز حرفی بزن
به لالایی محسنت خو نگیر
به فکر منم باش که دق میکنم
مگر همسرت نیستم، رو نگیر
علی رو حلال کن، مقصر منم
که افتادی و گریه داری؛ بگو ...
علی همسر بد برای تو بود ...
که میخوایی تنهام بزاری؟ بگو ...
قرار این نبود اول زندگی ...
همیشه بمانیم همتای هم ؟
ولی جان زهرا نگاه کن ببین
که افتادیم حالا چطور پای هم
برا دلخوشی دل بچه ها
هر از گاه سرت رو تکانی بده
نترسن از اینکه یه وقت... خانومم
تکانی به قد کمانی بده

شاعر : فرشِد یار محمدی

  • شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید محمدی

رباعی شهادت حضرت زهرا(س) -( یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو ) * وحید محمدی

3382
4

رباعی شهادت حضرت زهرا(س) -( یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو ) یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو ...
مسمار در و غلاف تیغ و بازو ...
حق دارد اگر که مادرم می گیرد
یک دست به دیوار و یکی بر پهلو

شاعر : وحید محمدی

  • پنج شنبه
  • 24
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 05:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد