شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بالا که برد دشمن دون تازیانه را ) * رضا باقریان

2836

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(   بالا که برد دشمن دون تازیانه را ) بالا که برد دشمن دون تازیانه را
گم کردی ای کنیز خدا راه خانه را
وقتی که رفت دست علی بین ریسمان
آتش زدند قلب تو و آشیانه را
حیدر بهانه ای است که بستر نشین شوی
بیرون کشیده اند ز خانه بهانه را
افتاد روی خاک، اگر گوشواره ات
باید حسن به خانه برد دانه دانه را
قنفذ برای اینکه تو را پرپرت کند
اول نشانه رفت رخ و کتف و شانه را
پیش حسن کسی که غرور تو را شکست
می زد به پهلویت لگدی عامدانه را
سیلی به تو زدند، حسن داد می کشید
در خاک برد زندگیِ جاودانه را
وقتی که دید بازوی تو زینب این بگفت
بیخود نبود مادرم انداخت شانه را
رفتی و قبر مخفیِ تو بی نشانه ماند
در گور برد دشمنت از تو نشانه را

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - بانوی عالم -( تا روضه می‌گیرم برای رفتن تو ) * رضا باقریان

990

اشعار فاطمیه - بانوی عالم -( تا روضه می‌گیرم برای رفتن تو ) تا روضه می‌گیرم برای رفتن تو
پیشم تداعی می‌شود خندیدن تو
آوار می‌گردد همه عالم به فرقم
وقتی‌که می‌آید زمان خفتن تو
در خواب هم ذکر لبت ناد علی بود
جانم فدای این علی جان گفتن تو
همراه طفلان تو ای بانوی عالم
ماتم بگیرم با ز خانه بردن تو
هرگز نخواهد رفت از یادم عزیزم
آن لحظه‌ی از کوچه‌ها برگشتن تو
جانم به لب می‌آید ای روح و روانم
در بینِ خانه با زمین افتادن تو
با دستهای خسته‌ام ماندم چگونه......
.....آبی بریزم روی گلبرگ تن تو

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - مرهم درد -( راهی نمانده است بیا یاورت شوم ) * رضا باقریان

686

اشعار فاطمیه - مرهم درد -( راهی نمانده است بیا یاورت شوم ) راهی نمانده است بیا یاورت شوم
بال و پری نداری و بال و پرت شوم
رویت کبود و سو به دو چشمت نمانده است
بگذار همدم تو و چشم ترت شوم
دور از نگاه حیدر و زینب که می‌شود
مرحم برای بازوی درد آورت شوم
تو لطمه دیدی و دل من پاره پاره شد
حالا کنار جسم تو هم بسترت شوم
حالا که رازِ سیلیِ آن کوچه‌ها منم
باید شبیه بال و پرت پرپرت شوم
داری برای شیر خدا گریه می‌کنی
مادر فدای غربت هم سنگرت شوم
این ماجرا تمام سرم را سفید کرد
مخفی چگونه از نظر دخترت شوم
وقتی‌که خورد دست عدو روی صورتت
گفتم فدای چهره‌ی اشک آورت شوم
هِی راه می‌روی و زمین می‌خوری چرا ؟
راهی نمانده است بیا یاورت شوم

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - غرق تماشا شده ای -( شکر حق فاطمه از بستر خود پا شده‌ای ) * رضا باقریان

792
3

اشعار فاطمیه - غرق تماشا شده ای -( شکر حق فاطمه از بستر خود پا شده‌ای ) شکر حق فاطمه از بستر خود پا شده‌ای
نان درست می‌کنی و مثل قدیما شده‌ای
شکر حق فاطمه خنده به لبت آوردی
چه قدر زنده دل و شاد و شکوفا شده‌ای
بعدِ چند ماه که در بستر خود افتادی
چه شد امروز چنین غرق تماشا شده‌ای ؟
اینکه امروز به گیسوی حسن شانه زدی
به خدا پیشِ من خسته معمّا شده‌ای
نکند فاطمه آماده‌ی رفتن هستی
بی‌سبب نیست که اینگونه مهیّا شده‌ای
دلِ امواجیِ تو غربت حیدر دارد
بسکه در جوش وخروشی، دل دریا شده‌ای
بین کوچه چه بلایی به سرت آوردند
که چنین فاطمه جان از کمرت تا شده‌ای
بعد چند ماه که بستر شده منزلگهِ تو
شکر حق فاطمه از بستر خود پا شده‌ای

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:51
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - هوای طوفانی -( دستام تو دست مادر و ) * رضا باقریان

1077
1

اشعار فاطمیه - هوای طوفانی  -( دستام تو دست مادر و ) دستام تو دست مادر و
تو کوچه‌ها می‌رفتیم و
از مرتضی می‌گفتیم و
خوشحال از اینکه مادرم
فدک رو پس گرفته بود
راهی دیگه نمونده بود تا برسیم در خونه
ولی یه حسی انگاری توی دلم می‌گفت حسن
از مادرت جدا نشی
تا می‌تونی باهاش باشی
یه حسی انگار تو دلم می‌گفت حسن جلو برو
کوچه‌ها رو قدم بزن کسی تو کوچه نباشه
میون این فکرا بودم
نمی دونم یه هو چی شد
هوا چرا طوفانی شد
نمی دونم یه هو چی شد
یه هو چرا مادرم افتاد رو زمین
یه وقت دیدم یه نانجیب
با دست سنگی و بدش
صورت مادرم رو زد
انگار بال و پرم رو زد
انگار یه بادی اومد و بال و پر مادر و ریخت
هوا بازم طوفانی شد
چشام جایی رو نمی‌دید
آخه قدم نمی‌رسید سپر کنم صورتم و که

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه - علی و فاطمه -( ای قرار علی خداحافظ ) * رضا باقریان

1134
2

اشعار فاطمیه - علی و فاطمه -( ای قرار علی خداحافظ ) ای قرار علی خداحافظ
بی‌قرار علی خداحافظ
نور امیّد روشناییِ
شب تار علی خداحافظ
طیِ این سالها فقط بودی
افتخار علی خداحافظ
اِی در این شهر بی‌وفا مردم
کس و کار علی خداحافظ
زور و بازوی فاتح خیبر
ذوالفقار علی خداحافظ
یاور لحظه‌ی غریبیِ من
غمگسار علی خداحافظ
عزّت من، یگانه حامی من
اعتبار علی خداحافظ
یاورِ خسته حال تنهای
روزگار علی خداحافظ
فقرا رزقشان به دست توست
سفره‌دار علی خداحافظ
بین غمهای سینه‌ام، بودی
راز دارِ علی خداحافظ
بینِ آتیش و شعله‌ها بودی
در کنار علی خداحافظ
ارغوانی ترین پرستویِ
دل زار علی خداحافظ
ای گل یاس ارغوانیِ من
یادگار علی خداحافظ
قدکمانی ترین شهیده‌ی من
پاسدار علی خداحافظ
گلِ پژم

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( اي كبوتر كه همه بال و پرت مي سوزد ) * رضا باقریان

3201
3

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( اي كبوتر كه همه بال و پرت مي سوزد ) اي كبوتر كه همه بال و پرت مي سوزد
گريه كم كن كه دو چشمان ترت مي سوزد
نه فقط بال و پر و چشم ترت، اي بانو
با عوض كردن پهلو جگرت مي سوزد
بعد از آن روز كه در كوچه زمين افتادي
همچو شمعي پسرت، دور و برت مي سوزد
بعد از آن روز كه در كوچه رخت نيلي شد
نيمه شب در تبِ خود، گل پسرت مي سوزد
خس خسِ سينه ات از درد، زمينگيرت كرد
جگر و سينه و پهلو و سرت مي سوزد

شاعر : رضا باقریان

  • شنبه
  • 5
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( این روزها سلام علی(ع) بی جواب بود ) * علی نظری

3781
4

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( این روزها سلام علی(ع) بی جواب بود  ) این روزها سلام علی(ع) بی جواب بود
گویا تمام شهر نبی(ص) غرق خواب بود
این روزها عقده ی دل را گشودنش
بیرون شهر، بر سر چاه های آب بود
آن چاه شاهد است که با یاد فاطمه(س)
هر چشم مرتضی، چو هزاران سحاب بود
آه ای تو چاه، بین که چه آمد به روز من
بعد از نبی(ص) هر شب و روزم عذاب بود
با رفتن رسول، خوشی زین سرا برفت
از آن به بعد، خانه ی حیدر(ع) خراب بود
زهرا(س) برفت تا که فدک را بیاورد
در رجعتش، به صورت ماهش نقاب بود
آن حیدری که فاتح خیبر لقب گرفت
آن حیدری که ضربه ی تیغش ثواب بود
آنکس که در تمام میادین و کارزار
بهر شکست دشمن حق، در شتاب بود
آنجا به اذن و امر خداوند کردگار
بر آتش درون وجودش حجاب بود

شاعر :

  • یکشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 04:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادرم فاطمـه مظلوم ترین در دنیـاست ) * مهدی خادمی

3815
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادرم فاطمـه مظلوم ترین در دنیـاست ) مادرم فاطمـه مظلوم ترین در دنیـاست
بخـدا واژه مـادر همه جا بی همتـاست
بس که او ازهمه چیزو همه کس دلبـرده
زین سبب گفت نبی، فاطمه قلب طاهاست
آنقـدر برهمگــان لطف فـروان دارد
شک نکن مـادر ما مالک روز فـرداست
هیچ دانی که به حشر بهر نجات من و تو
دست سـاقی و علمـدار شفیع آنجاست
ریشه چـادر او حبـلِ متین شیعـه ست
پس دگرحفظ حجاب ارثیه اش ازبالاست
فاطمـه گشت شهیـد تا که ولایت باشـد
هر مسلمان که بود رهین لطف زهـراست
آن بهشتـی که نبی در پی آن فرمـوده
با حضور علـی و فاطمـه آنجا زیباست
آنقدر ظلم به تو گشته در این شهر بانـو
هرچقدر شرح کنم آن سر آن نا پیداست
بـارها کرد صـدا به پشت در «یا ابتـا»
خیزو بابـا بنگ

  • سه شنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 12:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بارالهــــا تو ببین این سوز ما ) * علی نظری

3295
4

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بارالهــــا تو ببین  این سوز ما ) بارالهــــا تو ببین این سوز ما
فاطمیــــه گشته در نـوروز ما
آمدم هیئت که تا خدمت کنم
بار دیگر با علـی(ع)، بیعت کنم
آمدم خدمت کنم، بر اهـل دل
تا نگــردم پیش مولایم، خجـل
گفتم امشب سفره ای برپا کنم
هفت سین عشق، در آن جا کنم
مادرم زهرا(س)، مرا یاری نمود
بهـر چیدن، با من همکاری نمود
گفت بگذار از بـرای سفــره ها
سیـن اول، سیـلـی آن بـی حیـا
دومین سین، سقط بود و محسنش
این غم عظماسـت، گشته قاتلش
سین سوم، سرخی مسمـار بـود
رنـگ خــون پهلــوی آن یار بود
گفت سین چهارمم کار در است
سینـه ی مجروح مسمـار در است
پنجمین سین، سوختن با دربها
ســوختــن بـا آتـش نامـــردها
سیـن شـشم، سختی درد و اَلَم
دیــدن حیـدر(

  • یکشنبه
  • 13
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 13:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

غزل شهادت حضرت زهرا(س) -( درد پـهـلـو خـوب ... نـه بدتر شده این روزها ) *

3151
2

غزل شهادت حضرت زهرا(س) -( درد پـهـلـو خـوب ... نـه بدتر شده این روزها  ) درد پـهـلـو خـوب ... نـه بدتر شده این روزها
چـهـره ی زهـرا چـه درد آور شده این روزها
از سـر و وضـع پـریـشـان عـلـی فـهمیده اند
خـانـه ی وی بی سر و همسر شده این روزها

  • چهارشنبه
  • 16
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 11:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ببخش همسرم خانه امنت نبود ) * فرشِد یار محمدی

3167
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ببخش همسرم خانه امنت نبود ) ببخش همسرم خانه امنت نبود
بمیرم زمین گیر حیدر شدی
دعا کن بمانی، که شاید گلم
دوباره خدا خواست مادر شدی
بیا با علی باز حرفی بزن
به لالایی محسنت خو نگیر
به فکر منم باش که دق میکنم
مگر همسرت نیستم، رو نگیر
علی رو حلال کن، مقصر منم
که افتادی و گریه داری؛ بگو ...
علی همسر بد برای تو بود ...
که میخوایی تنهام بزاری؟ بگو ...
قرار این نبود اول زندگی ...
همیشه بمانیم همتای هم ؟
ولی جان زهرا نگاه کن ببین
که افتادیم حالا چطور پای هم
برا دلخوشی دل بچه ها
هر از گاه سرت رو تکانی بده
نترسن از اینکه یه وقت... خانومم
تکانی به قد کمانی بده

شاعر : فرشِد یار محمدی

  • شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 06:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ببخش همسرم خانه امنت نبود ) * فرشِد یار محمدی

3469
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ببخش همسرم خانه امنت نبود ) ببخش همسرم خانه امنت نبود
بمیرم زمین گیر حیدر شدی
عا کن بمانی، که شاید گلم
دوباره خدا خواست مادر شدی
بیا با علی باز حرفی بزن
به لالایی محسنت خو نگیر
به فکر منم باش که دق میکنم
مگر همسرت نیستم، رو نگیر
علی رو حلال کن، مقصر منم
که افتادی و گریه داری؛ بگو ...
علی همسر بد برای تو بود ...
که میخوایی تنهام بزاری؟ بگو ...
قرار این نبود اول زندگی ...
همیشه بمانیم همتای هم ؟
ولی جان زهرا نگاه کن ببین
که افتادیم حالا چطور پای هم
برا دلخوشی دل بچه ها
هر از گاه سرت رو تکانی بده
نترسن از اینکه یه وقت... خانومم
تکانی به قد کمانی بده

شاعر : فرشِد یار محمدی

  • شنبه
  • 19
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 06:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید محمدی

رباعی شهادت حضرت زهرا(س) -( یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو ) * وحید محمدی

3464
4

رباعی شهادت حضرت زهرا(س) -( یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو ) یک کوچه و یک نگاه تار و کم سو ...
مسمار در و غلاف تیغ و بازو ...
حق دارد اگر که مادرم می گیرد
یک دست به دیوار و یکی بر پهلو

شاعر : وحید محمدی

  • پنج شنبه
  • 24
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 05:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

نخستین کسی که به پیامبر ملحق شد *

1574
2

نخستین کسی که به پیامبر ملحق شد مجلس دوم:
نخستین کسی که به پیامبر ملحق شد

بغضی درون حنجره ام جا گرفته است
تنهایی ام بدون تو معنا گرفته است
چیزی شبیه جادوی چشمت که دیدنی ست
در کنج خلوت دل من پا گرفته است
باورم نمی کنی نکن اما بدان که سخت
کارم ز عشق پاک تو بالا گرفته است
عشقم کشیده با تو کمی درد دل کنم
آخر دل من از غم دنیا گرفته است
برگرد ای زلال محبت که دوری ات
حال تمام آینه ها را گرفته است
در پهنه ی دلم غم تو موج می زند
حتی برای تو دل دریا گرفته است
یک بار هم شده تو به حرفم بها بده
این دل بهانه ی گل زهرا گرفته است
« سید محمد بابا میری»
آقا جان ممنونم که بازم امشب من روسیاه رو به مجلس روضه ی مادرت راه دادی . ممنونم با این با

  • جمعه
  • 25
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 18:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

آتش زدن درِ خانه و شهادت محسن ابن علی (ع) *

1392

آتش زدن درِ خانه و شهادت محسن ابن علی (ع) مجلس سوم:
آتش زدن درِ خانه و شهادت محسن ابن علی (ع)
شب غمم را سحر نیامد
ز آفتابم خبر نیامد
امید دل از سفر نیامد
به دیده ام اشک، به سینه ام آه
بقیه الله بقیه الله
فراق برده ز دل شکیبم
تویی حبیبم، تویی طبیبم
به تنگ آمد، دل غریبم
ز طول غیبت، ز عمر کوتاه
بقیه الله بقیه الله
به لب دعایم، به سینه آمین
منم ضعیف و غم تو سنگین
به دیده دارم سرشگ خونین
به سینه دارم شرار جانکاه
بقیه الله بقیه الله
به زخم دل ها دواست مهدی
به درد جان ها شفاست مهدی
کجاست مهدی کجاست مهدی
که گشته روزم غروب بی ماه
بقیه الله بقیه الله
شراره خیزد ز بیت داور
بیا که تنهاست هنوز حیدر
بیا که سوز سینه ی حیدر
کند دعایت به هر سحرگاه
بقی

  • جمعه
  • 25
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 18:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

ریسمان به گردن علی انداختن *

1766

ریسمان به گردن علی انداختن مجلس ششم:
ریسمان به گردن علی انداختن
خوش آن صبح وصالی که هجران به سر آید
خوش آن جمعه که بر من ز مهدی خبر آید
بگویید و بگردید به دریا و به صحرا
کجایی گل زهرا کجایی گل زهرا
خوش آن لحظه ی شیرین که روی تو ببینم
سر راه تو همچون گدایان بنشینم
ببوسم رهت را؛ ببینم رخت را
کجایی گل زهرا کجایی گل زهرا
خوش آن لحظه که آریم به سوی تو نیازی
همه پشت سر تو بخوانیم نمازی
بَرد نغمه ی حمدت، به هر آیه دل ما
کجایی گل زهرا کجایی گل زهرا
به پای گل نرگس بریزید گل یاس
بخوانید حضورش همه روضه ی عباس
بگویید بگویید ز بی دستی سقا
کجایی گل زهرا کجایی گل زهرا
خوش آن لحظه ی شیرین که در کعبه در آیی
چو پیغمبر اکرم کنار حجر آیی
ش

  • جمعه
  • 25
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 18:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

ماجرای غصب فدک *

845

ماجرای غصب فدک مجلس هفتم:
ماجرای غصب فدک
ای آخربن حجت پیمبر (سبک: ای از تو چراغ دیده روشن)
تو منتقم خون خدایی
بس است دگر آقا جدایی
دل خوش شده ام که یابن زهرا
این جمعه به جمع ما بیایی
ای آن که به درد ، شیعیان دوایی
سامره ؛ مدینه؛ یا کرب و بلایی
برگرد که شیعه دل غمینه
از دوری تو ، زار و حزینه
هر جمعه غروب می گه با خود
این جمعه ی بی تو آخرینه
یابن الحسن ای عزیز زهرا
ای وارث ذوالفقار حیدر
ای اخرین حجت پیمبر
باز آ ز مکه و نشان ده
آن قبر بدون شمع مادر
باز آ و نشان ده، آن چهره ی زیبا
تو بخوان برای ؛ ما روضه ی زهرا
روزی که از او حق فدک خورد
زخم دل مصطفی نمک خورد
روزی که میان کوچه زهرا
جای فدک از ثانی کتک خورد
یابن ا

  • جمعه
  • 25
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 18:54
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

متن روضه خوانی شهادت حضرت زهراء(س) -( هر كه با زهراست،احساس سخاوت می كند ) *

3955
8

متن روضه خوانی شهادت حضرت زهراء(س) -( هر كه با زهراست،احساس سخاوت می كند ) هر كه با زهراست،احساس سخاوت می كند
مور این وادی، سلیمان را ضیافت می كند
دست پخت فاطمه نان است ،نانش جزبه است
هر كه شد یك بار سائل ،كم كم عادت می كند
حضرت جبریل یك جلوه است،ذاتاً وحی را
فاطمه تا قلب پیغمبر، هدایت می كند
فرشیان نه عرشیان، هم رو به او می ایستند
در میان خانه اش ،
همون خانه ای كه یكی دو سه روزه،بستر فاطمه رو جمع كردند،بچه ها به یاد مادر،و جای خالی مادر اشك می ریزند
فرشیان نه عرشیان هم، رو به او می ایستند
در میان خانه اش ،وقتی عبادت می كند
یا زهرا،یازهرا،اجازه بدید حالا كه كم كم آماده شدید،زیاد معطلت نكنم،درد دل های علی رو بخونم،امشب همه با هم هم ناله بشیم،با اول مظلوم عالم،فاطمه جا

  • شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 12:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

ماجرای کوچه *

1253
1

ماجرای کوچه مجلس هشتم:
ماجرای کوچه
در سینه دلم هوای مولا کرده
عمریست هوای گل طاها کرده
بازآ ز سفر ببین که این دل، مولا
بد جور هوای قبر زهرا کرده!
آقا جان چقدر دوری شما رو تحمل کنم، دیگه طاقت دوری شما رو ندارم، آقا اینقدر اومدن شما دیر شده که همه ی مردم حتی خود همین شیعه های به ظاهر متمدن می گن : ‌اگه این امام زمان شما! می خواست بیاد تا حالا باید می اومد. آقا جانم یابن الحسن پسر فاطمه.
آقا آیینه ی دل من از بس که گناه کردم خاک آلود و سیاه شده باید شما بیای و این آلودگی ها رو از دلم پاک کنی . آقا جان بیا و به این جدایی پایان بده.
بیا آیینه ی دل پاک گردان
زلال از خاک و از خاشاک گردان
بیا و پیکر این نوکرت را
ک

  • شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 17:11
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت حصرت زهرا س -(مظلوم تر از فاطمه مظلوم نداریم!) * هستی محرابی

3556
0

شهادت حصرت زهرا س -(مظلوم تر از فاطمه مظلوم نداریم!) اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ

در دفترِ عالم ز خطِ خون بنگارید
مظلوم تر از فاطمه مظلوم نداریم
در غربتش این بس نه فقط بی حرم است او
حتی اثری زین گلِ معصوم نداریم!

#شهادت_حضرت_مادر_تسلیت_باد

#هستی_محرابی

  • یکشنبه
  • 30
  • دی
  • 1397
  • ساعت
  • 23:07
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹
ادامه مطلب

شنیدن صدای اذان بلال حبشی و بیهوش شدن حضرت زهرا (س) *

13550
53

شنیدن صدای اذان بلال حبشی و بیهوش شدن حضرت زهرا (س) مجلس نهم:
شنیدن صدای اذان بلال حبشی و بیهوش شدن حضرت زهرا (س)
شنیدم آشنای اهل دردی
شنیدم سائلی را رد نکردی
دل ما سائل دیدار رویت
دلت می آید آیا برنگردی!
آقا همون طوری که ما توی زیارت جامعه ی کبیره یه عمره داریم می خونیم درباره ی شما اهل بیت که: « سجیتکم الکرم، عادتکم الاحسان...» شما خاندان کرم هستید و عادت شما احسان است؛ من سائل دیدار روی شما هستم، مگه می شه شما اهل بیت به گدای در خونتون اهمیت ندید و اونو رد کنید.
آقا من سائل دیدار شما هستم و چیزی ندارم که لحظه ی دیدار شما فرش راه شما کنیم فقط به قول شاعر ما یک چیز داریم :
در لحظه ی زیارتت ای یار نازنین
جای قدوم تو را محراب می کنم
چیزی ندارم ک

  • شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 17:18
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

بیت الاحزان فاطمه (س) *

920

بیت الاحزان فاطمه (س) مجلس دهم:
بیت الاحزان فاطمه (س)
دلم دریا ولی ساحل ندارد
به غیر از عشق تو حاصل ندارد
آقا جان این دل من از بس که غم مادرت زهرا رو داره انگار اصلاً ساحل نداره آخه مگه غم مادرت فاطمه تمومی داره مگه می شه به گفته ی خود شما که شب عید غدیر توی خواب به اون مرد عالم گفتید: ما اهل بیت دیگه بعد از بیت الاحزان مادرمون زهرا دیگه شادی نداریم.
دلم دیا ولی ساحل ندارد
به غیر از عشق تو حاصل ندارد
تمام هستی ام بود و نبودم
فدای تو بیا قابل ندارد
آقا جان بیا تا جونم رو فدات کنم آقا بیا تا با هم توی مدینه تن اون دو نفر نامرد رو از خاک بیرون بیاریم و انتقام مادرت زهرا رو از اون ها بگیریم.
من نمی دونم دیگه فاطمه اذیت

  • شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 17:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

ساختن تابوت برای فاطمه(س) *

2327
1

ساختن تابوت برای فاطمه(س) مجلس یازدهم:
ساختن تابوت برای فاطمه(س)
ای افتخار من
دار و ندار من
مولا اباصالح
شد افتخار من به دنیا، یوسف زهرا
سرگشته ی کوی تو هستم، غنچه ی طاها
مولای خوب من ای افنخار من...
کی از سفر آیی اباصالح که چون بابا
مرهم گذاری بر روی پهلوی مادر را
مولای خوب من ای افنخار من...
خیز و جهان روشن ز نور آل طاها کن
روشن چراغ قبر ناپیدای زهرا کن
مولای خوب من ای افنخار من...
دردانه ی زهرا بیا مولا بیا مولا
بنما نظر دشمن شکسته فرق حیدر را
مولای خوب من ای افنخار من...
« ابراهیم گایینی»
آقا کی می خوای بیای و شیعه رو از این بدبختی و فلاکتی که به وجود آمده نجات ببخشی، هر کجا که نگاه می کنی دارن به شیعه ظلم و جنایت

  • شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 17:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شهادت حضرت زهرا(س) *

928

شهادت حضرت زهرا(س) مجلس دوازدهم:
شهادت حضرت زهرا(س)
من مهدی ام در دست تیغ انتقامم
مادر به قبر مخفی ات بادا سلامم
ای قلب مجروحم کباب از غربت تو
باریده اشکم قرن ها بر تربت تو
مادر دلم خون است از بندم رها کن
دستی برآور بر ظهور من دعا کن
مادر شنیدم بارها از پا فتادی
دیدی علی تنها بُود باز ایستادی
ای کاش بودم تا علی را یار بودم
من جای تو بین در و دیوار بودم
کی می شود بردارم از جانت محن را
از خاک بیرون آورم من آن دو تن را
دریا کنم از خون دل چشم ترم را
پرسم چرا کشتید آخر مادرم را
« حاج غلامرضا سازگار»
یابن الحسن! ما نیز در آرزوئیم در رکاب شما خدمت کنیم و از دشمنانتان انتقام گیریم، در این آرزوئیم که خداوند توفیق عنایت ف

  • شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 18:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 رجبعلی نیسی

فاطمیه (س) -(وقتی که دریا سر درون چاه میکرد) * رجبعلی نیسی

948
1

فاطمیه (س) -(وقتی که دریا سر درون چاه میکرد) وقتی که دریا سر درون چاه میکرد
هفت آسمان را غرق اشک و آه میکرد

دلتنگ بود از یاس سیلی خورده میگفت
از زخمهای خورده و نشمرده میگفت

میگفت داغ یار هجده ساله دیده
عمری بساط اشک و آه و ناله دیده

غم را برای چاه شب ترسیم میکرد
با نخلها درد درون تقسیم میکرد

خورشید بود و داغدار ماه خود بود
عمری اسیر غربت جانکاه خود بود

آندم که خون از دیده اش در چاه میرفت
زهرا میان خاطراتش راه میرفت

دلتنگی اش اینبار بی اندازه تر بود
درد فراق یار دیرین تازه تر بود

یک جا در آتش خانه و کاشانه میسوخت
یک جای دیگر شمع با پروانه میسوخت

ناگاه دید آئینه را شب میگدازد
دشمن به روی عشق سیلی مینوازد

در بند غیرت دست و پا میزد

  • دوشنبه
  • 1
  • بهمن
  • 1397
  • ساعت
  • 10:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور
ادامه مطلب

حسنین در کنار جنازه مادر *

1332

حسنین در کنار جنازه مادر مجلس سیزدهم:
حسنین در کنار جنازه مادر
آنان که گل وصال تو می پویند
در سهله و جمکران تو را می جویند
با ذکر قنوت در مصلای نماز
« عجّل لولیک الفرج » می گویند
آقا جان امشب ذکر لب همه ی شیعه ها فقط همین یه جمله ست:
اللهم عجل لولیک الفرج
خدایا ظهور منتقم زهرا رو برسون.
یا صاحب الزمان: این همه ی آرزومه که:
روبم به مژه غبار درگاهت را
جویم به دو چشم روی چون ماهت را
ای کاش که از خانه ی کعبه شنوم
آوای « اَنا بقیه اللهت » را
ایشالله همین صبح جمعه از کنار خانه ی کعبه صدای حیدری شما بلند می شه: یا اهل العالم اَنا بقیه الله...
ایشاالله با آقامون بریم مدینه قبر گمشده ی مادرش رو برای همه ما هویدا کنه ،اون جا ب‌

  • شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

رساندن خبر شهادت فاطمه به علی *

1985
0

رساندن خبر شهادت فاطمه به علی مجلس چهاردهم:
رساندن خبر شهادت فاطمه به علی
دعای برای فرج تا همیشه ورد لب ماست
میان روضه ی مادر زمان دیدن آقاست
به شهر فاطمیه با صدای گریه ی مهدی
سروده های دل ما پر از حرارت و گرماست
بیا و در غم مادر شریک کن ما را
ببین که دیده ی نمناک ما کرانه ی دریاست
بیا که شعر بخوانیم و اشک دیده بریزیم
که اشک پاسخ شعری ست که جاذب و گیراست
به قول حضرت صادق بهشت او شده تضمین
کسی که مصرعی از شعر او به منقبت ماست
و شعر گفتن هر کس به منقبت آل پیمبر
بدون شک ز عنایات خاص خالق یکتاست
جزای سینه زنانت، جزای گریه کنانت
جزای نوحه سرایت، شفاعت زهراست
بیا و در شب رجعت، بخوان سرود شهادت
چرا که زنده نماندن، ز روی فاطمه پید

  • شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 18:19
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

غسل شبانه ای خاک قدوم تو به هر درد دوا با یک نگهت حاجت خلق است روا اکنون که دلم اسیر *

840

غسل شبانه ای خاک قدوم تو به هر درد دوا با یک نگهت حاجت خلق است روا اکنون که دلم اسیر مجلس پانزدهم:
غسل شبانه
ای خاک قدوم تو به هر درد دوا
با یک نگهت حاجت خلق است روا
اکنون که دلم اسیر رویت گشته
هر ثانیه دیر می شود زود بیا
آقا جان هر لحظه ای که شما زودتر بیایی اهل بیت و شیعه رو از ظلم و ستم ستمگران زودتر نجات می دهی؛ آقا جان شما بیا و امشب نگذار که تشییع جنازه ی مادرت توی مدینه شبونه و مخفیونه انجام بگیره.
امشب روضه ی غسل دادن فاطمه توسط امیرالمؤمنینه.
امیر المؤمنین علی (ع) می فرماید : به خدا سوگند شروع به غسل دادن او نمودم ، طبق وصیت فاطمه (س) او را در پیراهن غسل دادم و با زیادی حنوط رسول خدا (ص) او را حنوط دادم ، در کفن پیچیدم ، وقتی که خواستم بندهای کفن را ببندم ، صدا زدم :

  • شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 18:22
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شام غریبان حضرت زهرا *

2044

شام غریبان حضرت زهرا مجلس شانزدهم:
شام غریبان حضرت زهرا
امروز كه آيينه، جوابش سنگ است
در ذهن زمانه ، عاشقي هم ننگ است
هر كس كه نداند، تو خودت مي داني
آقا به خدا، دلم برايت تنگ است
آقا جان یابن الحسن امشب خیلی دل من برای شما تنگ شده! امشب شب غربت خاندان پیامبره، امشب شب غریبی علی و اولاد علیه، مگه می شه دختر پیمبر و تشییع جنازه مخفیانه تو دل شب! نمی دونم این مردم مدینه چه کار با حضرت زهرا کرده بودند که به علی وصیت کرده بود: علی جان منو شبونه غسل بده، شبونه کفن کن و شبونه به خاک بسپار.
یا صاحب الزمان! معذرت می خوام از شما ولی امشب باید روضه ی شام غریبان رو بخونم:
غسل دهنده ی فاطمه (س)
معقل ابن عمر می گوید: به حضرت ص

  • شنبه
  • 26
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 18:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد