شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 سید محسن حسینی

شعر نوحه حضرت زهرا(س) -( ای یار بیمار من دو چشم خود وا کن ) * سید محسن حسینی

64

شعر نوحه حضرت زهرا(س) -( ای یار بیمار من دو چشم خود وا کن ) ای یار بیمار من دو چشم خود وا کن
تنها طرفدار من مرا تماشا کن
ای مانده بین کوچه ها با من چها کردی
ای ماه تنهایم چه بر روز من آوردی
ای دین و ایمان ـ ای فاطمه جانم
چرا تو دیگر با من سخن نمی گویی
از سینه و از پهلو به من نمی گویی
یار جوانم از غم خود کرده ای پیرم
تو می روی اما بدان من بی تو می میرم
ای دین و ایمانم ـ ای فاطمه جانم
اگر تو بر روی من دو دیده بگشایی
برای تو می گویم حدیث تنهایی
ای صبر و تاب من ببین بی صبر و تابم من
ای قد کمان بی تو سلام بی جوابم من
ای دین و ایمانم ـ ای فاطمه جانم
شمع شب تار من کمتر بزن سو سو
جان حسینت دیگر از من مگردان رو
هر شب کنار بسترت ای یار بیمارم
گه سر به زانو هستم

  • دوشنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر نوحه شهادت حضرت زهرا(س) -( ای یار بیمارم خدانگهدار ) *

42

شعر نوحه شهادت حضرت زهرا(س) -( ای یار بیمارم خدانگهدار ) ای یار بیمار من دو چشم خود وا کن
تنها طرفدار من مرا تماشا کن
ای مانده بین کوچه ها با من چها کردی
ای ماه تنهایم چه بر روز من آوردی
ای دین و ایمان ـ ای فاطمه جانم
چرا تو دیگر با من سخن نمی گویی
از سینه و از پهلو به من نمی گویی
یار جوانم از غم خود کرده ای پیرم
تو می روی اما بدان من بی تو می میرم
ای دین و ایمانم ـ ای فاطمه جانم
اگر تو بر روی من دو دیده بگشایی
برای تو می گویم حدیث تنهایی
ای صبر و تاب من ببین بی صبر و تابم من
ای قد کمان بی تو سلام بی جوابم من
ای دین و ایمانم ـ ای فاطمه جانم
شمع شب تار من کمتر بزن سو سو
جان حسینت دیگر از من مگردان رو
هر شب کنار بسترت ای یار بیمارم
گه سر به زانو هستم

  • دوشنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 16:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بسته بار سفر یار جوانم ) * سید محسن حسینی

76

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بسته بار سفر یار جوانم ) بسته بار سفر یار جوانم
پرستو می رود ز آشیانم
لاله ی پرپر ـ سوره ی کوثر
از خانه می رود زهرای اطهر
اللهُ اکبر
زینب دست دعا بالا گرفته
بیمار خانه ام شفا گرفته
یاس پیمبر ـ با دیده ی تر
از خانه می رود زهرای اطهر
اللهُ اکبر
بیمار نیمه جان بر من طبیب است
ذکر طفلان من امن یجیب است
کنار بستر ـ نشسته حیدر
از خانه می رود زهرای اطهر
اللهُ اکبر
قرآن من دگر کوثر ندارد
حسین من دگر مادر ندارد
گل نیلوفر ـ گردیده پرپر
از خانه می رود زهرای اطهر
اللهُ اکبر

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود سبک

  • دوشنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 16:42
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

شعر نوحه شهادت حضرت زهرا(س) -( ای شمع خاموش علی چون شمع و آبم می-کنی ) * سید محسن حسینی

51

شعر نوحه شهادت حضرت زهرا(س) -( ای شمع خاموش علی چون شمع و آبم می-کنی ) ای شمع خاموش علی چون شمع و آبم می-کنی
با رفتنت از خانه ام خانه خرابم می کنی
با اشک دیده، شستم شبانه
هم جای سیلی، هم تازیانه
مظلومه زهرا (3)
ای یار بیمارم مرو شمع شب تارم مرو
خیز و ببین صدها گره افتاده بر کارم مرو
یار جوانم ، ای قد کمانم
تو داده ای جان ، من نیمه جانم
مظلومه زهرا (3)
ای من به قربان تو از دیده خون افشاندمت
کی می رود از یاد من در بین کوچه ماندنت
به غربت من، کردی نظاره
کردی سلامم تو با اشاره
مظلومه زهرا (3)
ای لاله ام خیز و ببین من خونجگر چون لاله ام
آه تو آتش زد مرا، ای یار هجده ساله ام
تا کی دو زانو بغل بگیرم
رفتی دعا کن من هم بمیرم
مظلومه زهرا (3)

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود

  • دوشنبه
  • 26
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 16:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 23 - زمزمه برای شهادت حضرت زهرای مرضیه (س) -( ای گل نیلوفر من ـ دیده بگشا کوثر من ) * سید محسن حسینی

34

زبانحال 23 - زمزمه برای شهادت حضرت زهرای مرضیه (س) -( ای گل نیلوفر من ـ دیده بگشا کوثر من ) ای گل نیلوفر من ـ دیده بگشا کوثر من
از غمت من سر به زانو می گذارم می گذارم
هر کجا یار منی تو ـ یار بیمار منی تو
در کنار بستر تو بیقرارم بیقرارم
بعد تو در جمع ما غیر از پریشانی نباشد
عمر من کاش عمر من بعد از تو طولانی نباشد
ای جوان قد کمانم
می زنی آتش به جانم
هم دو چشمت بسته هم بار سفر را بسته ای تو
من گمانم از من خانه نشین هم خسته ای تو
***
ای پناهم بی پناهم ـ ای سپاهم بی سپاهم
مانده ام تنهای تنها فاطمه جان فاطمه جان
کشتی ام پهلو گرفتی ـ از چه از من رو گرفتی
حال من دارد تماشا فاطمه جان فاطمه جان
در میان کوچه من دیدم نگاهت با علی بود
ذکر تو بین در و دیوار خانه یا علی بود
ای که می کردی دعایم
تو

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 24 - زمزمه ماجرای کوچه -( با آن که عمری از غم نخفتم ) * سید محسن حسینی

35

زبانحال 24 - زمزمه ماجرای کوچه -( با آن که عمری از غم نخفتم ) با آن که عمری از غم نخفتم
حدیث کوچه با کس نگفتم
دیدم خزان یاس امیرالمؤمنین شد
من با که گویم مادرم نقش زمین شد
ای مادرم ای مادرم مظلومه مادر

دیدم که نیلی شد روی ماهش
دیدم که رفته نور نگاهش
با چشم خود دیدم به روی مه نشانه
دیدم که زهرا مادرم گم کرده خانه
ای مادرم ای مادرم مظلومه مادر

با چشم پر خون کردم دعایش
میان کوچه بودم عصایش
که دیده طفلی به غم مأوا بگیرد
که دیده طفلی دست مادر را بگیرد
ای مادرم ای مادرم مظلومه مادر

کردم تماشا من روی خاکی
من بودم و یک چادر خاکی
من بودم و یک مادر شکسته سینه
من بودم و یک کوچه ی تنگ مدینه
ای مادرم ای مادرم مظلومه مادر

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:17
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 25 - زمزمه شهادت حضرت زهرا (س) -( دو چشم خود وا کن ای یار بیمارم ) * سید محسن حسینی

32

زبانحال 25 - زمزمه شهادت حضرت زهرا (س) -( دو چشم خود وا کن ای یار بیمارم ) دو چشم خود وا کن ای یار بیمارم
تنها طرفدار من؛ من بی طرفدارم
بار سفر را بسته ای ای قد کمان من
همچون پرستو می روی از آشیان من
زهرا مرو زهرا ـ زهرا مرو زهرا
ای یار هجده ساله در بستر افتادی
مُردم همین که دیدم پشت در افتادی
جان علی تو از علی دیگر مگردان رو
تا کی بگیرم من سرم را بر سر زانو
زهرا مرو زهرا ـ زهرا مرو زهرا

ای شمع شام تارم در حال سوسویی
چرا تو دیگر با من سخن نمی گویی
از چه به سختی چشم خود را می گشایی تو
یار جوانم از چه محتاج عصایی تو
زهرا مرو زهرا ـ زهرا مرو زهرا

کی می رود از یادم ای کوثر قرآن
أمّن یجیب طفلان ای مادر طفلان
از دیده ی من می چکد اشک غریبانه
خانه خرابم می کنی ای صاحب خانه

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:24
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 27- گفتگوی حضرت زینب با مادر در بستر بیماری -( مادر جوانم ـ مادر کمانم ـ برده ای توانم ) * سید محسن حسینی

282

زبانحال 27- گفتگوی حضرت زینب با  مادر در بستر بیماری -( مادر جوانم ـ مادر کمانم ـ برده ای توانم ) مادر جوانم ـ مادر کمانم ـ برده ای توانم
کنار بسترت نشستم
می زنم صدایت ـ جان من فدایت ـ می کنم دعایت
سوی خدا باشد دو دستم
بیمار من چرا شبت سحر ندارد
أمّن یجیب زینبت اثر ندارد
ای مادرم، ای مادرم، مظلومه مادر(2)

من و ذکر مادر ـ با دو دیده ی تر ـ در کنار بستر
ببین که من از پا نشستم
لاله ی خزانی ـ گل ارغوانی ـ تو اگر بمانی
والله ممنون تو هستم
درد تو را با قیمت جان می خرم من
عصای تو هستم و راهت می برم من
ای مادرم، ای مادرم، مظلومه مادر(2)

من و بیقراری ـ من وسوگواری ـ من و خانه داری
مبر تو آرزوی زینب
ای خمیده مادر ـ در میان بستر ـ خیز و بار دیگر
شانه بزن به موی زینب
این خانه از بعد تو غبار غم بگیرد

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:30
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 29 -شام غریبان و تشییع جنازه حضرت زهرا(س) -( حسین من دست دعا بالا گرفته ) * سید محسن حسینی

35

زبانحال 29 -شام غریبان و تشییع جنازه حضرت زهرا(س) -( حسین من دست دعا بالا گرفته ) حسین من دست دعا بالا گرفته
بیمار خانه ی علی شفا گرفته
پرستوی شکسته پر ز لانه می رفت
بر روی شانه ی علی شبانه می رفت
زهرای من زهرای من خدانگهدار(2)

ای کشتی بشکسته ام پهلو گرفتی
کشتی مرا از بس که از من رو گرفتی
ای در بدن روح علی خدا نگهدار
ای یار مجروح علی خدا نگهدار
زهرای من زهرای من خدانگهدار(2)

بعد از تو ای پروانه ی آتش گرفته
من ماندم و این خانه ی آتش گرفته
دیدی که تنهایم ولی پیشم نماندی
ماه شبم دیدی چه بر روزم نشاندی
زهرای من زهرای من خدانگهدار(2)

کی می رود از یادم ای یار جوانم
کی می رود از یادم ای قامت کمانم
ای جان من دیدم که دیگر جان نداری
دیدم به سختی سر به سجده می گذاری
زهرای من زهرای

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 30 بستر بیماری مادر -( از چه عمرم آفتاب عمرت آمد روی بام ) * سید محسن حسینی

46

زبانحال 30 بستر بیماری مادر -( از چه عمرم آفتاب عمرت آمد روی بام ) از چه عمرم آفتاب عمرت آمد روی بام
از چه امشب با اشاره می کنی بر من سلام
سر اگر بر سر زانو نگذارم چه کنم
چه کنم من گره افتاده به کارم چه کنم
در کنار بستر تو ای طبیبم
تا سحر در ناله ی أمّن یجیبم
فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان

یار افتاده ز ناله بشنو ناله ی من
آهت آتش زده من را ماه در هاله ی من
نمی دونم نمی دونم من تنها چه کنم
نمی دونم نمی دونم بی تو زهرا چه کنم
بود و هستم بی تو هستم سر به دیوار
پیر هجده ساله ام خدا نگهدار
فاطمه جان فاطمه جان فاطمه جان

تو سراپا رنج و دردی من سراپا اشک و آه
مُردم از خجلت چو دیدم می روی اینگونه راه
من و دیدی نمی دیدی وای من
به زمین پا می کشیدی وای من
یار من بار دگر

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال31-شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -( ای کوثر قرآن من ـ ای مادر طفلان من ) * سید محسن حسینی

56

زبانحال31-شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) -( ای کوثر قرآن من ـ ای مادر طفلان من ) ای کوثر قرآن من ـ ای مادر طفلان من
چشمان خود وا کن دوباره
تو لااقل کن یک اشاره
فاطمه جان فاطمه جانم (2)

بار سفر را بسته ای ـ گمانم از من خسته ای
ای مانده بین در و دیوار
زهرای من خدانگهدار
فاطمه جان فاطمه جانم (2)

بر تو کفن پوشانده ام ـ تنهای تنها مانده ام
قرآن من کوثر ندارد
حسن من مادر ندارد
فاطمه جان فاطمه جانم (2)

ای یار بیمار علی ـ تنها طرفدار علی
من بی تو تنها و غریبم
در ناله ی أمّن یجبیبم
فاطمه جان فاطمه جانم (2)

ای مانده بین کوچه ها ـ با من چها کردی چها
دیدی به پیش من نماندی
دیدی به چه روزم نشاندی
فاطمه جان فاطمه جانم (2)

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:45
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 32- شب شهادت حضرت زهرا(س) -( سوسو می زنی امشب، ( ای شمع شب تارم )2 ) * سید محسن حسینی

257

زبانحال 32- شب شهادت حضرت زهرا(س) -( سوسو می زنی امشب، ( ای شمع شب تارم )2 ) سوسو می زنی امشب، ( ای شمع شب تارم )2
تا کی من سر خود را، ( بر زانو بگذارم )2
ای یار بیمار من ـ تنها طرفدار من ـ ای کوثر قرآنم
جانم رسیده برلب ـ أمن یجیب زینب ـ آتش زده برجانم
***
هستم محو نگاهت، ( شاید دیده گشایی )2
من محتاج تو هستم، ( تو محتاج عصایی )2
ای یک تنه سپاهم ـ من بی توبی پناهم ـ مرومروزهرا جان
من بی تو ناشناسم ـ بشنو تو التماسم ـ مرو مرو زهرا جان
***
ماندم با که گویم، ( از گل برگ و بر افتاد )2
ماندم با که گویم، ( زهرا پشت در افتاد )2
دلخون شدم چون لاله ـای یارهجده ساله ـ غم توکرده پیرم
ای مادر طفلانم ـ آتش زدی بر جانم ـ بدون تو می میرم

شاعر : سید محسن حسینی

دانلود سبک

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:47
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 33- وداع با حضرت زهرا -( ای یار بی طرفدار ـ علی خدانگهدار ) * سید محسن حسینی

37

زبانحال 33- وداع با حضرت زهرا -( ای یار بی طرفدار ـ علی خدانگهدار ) ای یار بی طرفدار ـ علی خدانگهدار
رفتم در این شب تار ـ علی خدانگهدار
با دل شکسته ام ـ بار سفر بسته ام
خسته تر از خسته ام ـ خداحافظ
علی جان، علی جان، علی جان

ای ماه عالم آرا ـ بیا و کن تماشا
شفا گرفته زهرا ـ خداحافظ
خزان شده بهارم ـ ای یار بیقرارم
دیگر نفس ندارم ـ خداحافظ
علی جان، علی جان، علی جان

ای نور چشم ترم ـ شد لحظه ی آهرم
شد دیدنی بسترم ـ خداحافظ
چون برگ خشک و زردم ـ تمام رنج و دردم
دور تو من بگردم ـ خداحافظ
علی جان، علی جان، علی جان

ای همه آرزو ـ با تو کنم گفتگو
بازوی من را بشو ـ خداحافظ
ای نور هر دو عینم ـ ببین به شور و شینم
جان تو و حسینم ـ خداحافظ
علی جان، علی جان، علی جان

در سینه

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 34 -( می روی یار بیمار من ) * سید محسن حسینی

37

زبانحال 34 -( می روی یار بیمار من ) می روی یار بیمار من
می روی ای طرفدار من
شمع خاموش من ـ ای کفن پوش من
مانده تابوت تو ـ بر سر دوش من
یا زهرا (4)
می روی ای جوان علی
می روی ای کمان علی
از خانه می روی ـ شبانه می روی
ای پرستوی من ـ ز لانه می روی
یا زهرا (4)
دیدی ای مانده در کوچه ها
با علی چها کردی چها
ای دار و ندارم ـ ای باغ و بهارم
به کجا می روی ـ تنها طرفدارم
یا زهرا (4)
بیمارم شفا گرفته ای
تو جان مرا گرفته ای
یار مجروح من ـ در بدن روح من
مانده ام در موج غم ـ مرو ای نوح من
یا زهرا (4)

شاعر : سید محسن حسینی

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:01
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 35 -( مبرصفا را تو ز خانه ی من ) * سید محسن حسینی

283

زبانحال 35 -( مبرصفا را تو ز خانه ی من ) مبرصفا را تو ز خانه ی من
پرستویم مرو ز لانه ی من
ای یار خورده تازیانه ی من
بی تو غریب و بی نشانم ـ مرو مرو فاطمه جانم

چشمان خود وا کن جوان پیرم
تا کی دو زانو در بغل بگیرم
زهرا دعا کن بلکه من بمیرم
بی تو غریب و بی نشانم ـ مرو مرو فاطمه جانم

آتش مزن به هست و بود علی
سوسو مزن شمع وجود علی
تویی تویی یاس کبود علی
بی تو غریب و بی نشانم ـ مرو مرو فاطمه جانم

چرا شب تارم سحر ندارد
کسی ز حال من خبر ندارد
أمّن یجیب من اثر ندارد
بی تو غریب و بی نشانم ـ مرو مرو فاطمه جانم
******

شاعر : سید محسن حسینی

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:02
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 36 -( ای در بدن روحم مرو ـ در موج غم نوحم مرو ) * سید محسن حسینی

31

زبانحال 36 -( ای در بدن روحم مرو ـ در موج غم نوحم مرو ) ای در بدن روحم مرو ـ در موج غم نوحم مرو
من التماست می کنم ـ ای یار مجروحم مرو
زهرا مرو زهرا مرو

پروانه ی بی پر مرو ـ ای مشت خاکستر مرو
تنهایم و درمانده ام ـ ای مانده پشت در مرو
زهرا مرو زهرا مرو

با غصه و غم خو مگیر ـ ای کشتی ام پهلو مگیر
جانم بگیر ای جان من ـ اما تو از من رو مگیر
زهرا مرو زهرا مرو

چون برگ زردی فاطمه ـ تمام دردی فاطمه
ای مانده بین کوچه ها ـ با من چه کردی فاطمه
زهرا مرو زهرا مرو
******

شاعر : سید محسن حسینی

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:05
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 37 -( غمخوار علی ؛ یار علی باغ و بهارم ) * سید محسن حسینی

43

زبانحال 37 -( غمخوار علی ؛ یار علی باغ و بهارم ) غمخوار علی ؛ یار علی باغ و بهارم
تویی دار و ندارم
شده ورد زبانم ـ مرو فاطمه جانم

از خانه مرو ؛ ای که تویی یار و طبیبم
مبر صبر و شکیبم
شده ورد زبانم ـ مرو فاطمه جانم

تا کی به سر زانوی خود سر بگذارم
گره خورده به کارم
شده ورد زبانم ـ مرو فاطمه جانم

آه تو زد آتش به همه بود و نبودم
تویی یاس کبودم
شده ورد زبانم ـ مرو فاطمه جانم

برخیز و ببین جان علی آمده بر لب
مرو مادر زینب
شده ورد زبانم ـ مرو فاطمه جانم
******

شاعر : سید محسن حسینی

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:06
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 38 -( آتش مزن بر بود و نبودم ) * سید محسن حسینی

44

زبانحال 38 -( آتش مزن بر بود و نبودم ) آتش مزن بر بود و نبودم
پرپر مشو ای یاس کبودم
ای کوثر قرآن من ـ ای مادر طفلان من
مظلومه زهرا مظلومه زهرا
تا کی دو زانو بغل بگیرم
زهرا دعا کن که من بمیرم
فاطمه ی جوان من ـ جوان قد کمان من
مظلومه زهرا مظلومه زهرا
ای آشنایم بی تو غریبم
بشنو نوای أمّن یجیبم
ای کشتی ام پهلو مگیر ـ دیگر تو از من رو مگیر
مظلومه زهرا مظلومه زهرا
پرستوی من مرو ز لانه
صاحب خانه مرو ز خانه
تو یار بیمار منی ـ شمع شب تار منی
مظلومه زهرا مظلومه زهرا
دیگر ندارد علی طرفدار
مادر زینب خدا نگهدار
ای ماه در خسوف من ـ دیگر نمی گویی سخن
مظلومه زهرا مظلومه زهرا

شاعر : سید محسن حسینی

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:08
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

زبانحال 39 -( ای کفن پوش من ـ شمع خاموش من ) * سید محسن حسینی

51

زبانحال 39 -( ای کفن پوش من ـ شمع خاموش من ) ای کفن پوش من ـ شمع خاموش من
مانده تابوت تو ـ بر سر دوش من
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه
به کجا می روی ـ ای به دردم طبیب
ذکر طفلان تو ـ شده أمّن یجیب
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه
ای جوان علی ـ قد کمان علی
نیمه شب می روی ـ زآشیان علی
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه
ای طرفدار من ـ یار بیمار من
کن تماشا گره ـ خورده بر کار من
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه
زدی آتش تو بر ـ همه ی هست من
عاقبت فاطمه ـ رفتی از دست من
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه
من فدای تو وـ روی حکاکی ات
بوسه می گیرم از ـ چادر خاکی ات
فاطمه فاطمه فاطمه فاطمه
******

شاعر : سید محسن حسینی

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:12
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب
 سید محسن حسینی

نوحه حضرت زهرا(س) -( ای همه هستم مرو مرو، مرو مرو ) * سید محسن حسینی

81

نوحه حضرت زهرا(س) -( ای همه هستم مرو مرو، مرو مرو ) ای همه هستم مرو مرو، مرو مرو
دل به تو بستم مرو مرو، مرو مرو
لب گشا ای جوان پیرم ـ تو دعا کن که من بمیرم
تا به کی در کنار بستر ـ من دو زانو بغل بگیرم
مرو زهرا فاطمه جانم، مرو زهرا فاطمه جانم
بمان به پیش من غریب، من غریب
تا کی بگویم أمّن یجیب، أمّن یجیب
کشتی من پهلو گرفتی ـ از چه رو با غم خو گرفتی
لحظه لحظه مراتوکشتی ـ بس که ازمن تورو گرفتی
مرو زهرا فاطمه جانم، مرو زهرا فاطمه جانم
سلام من را تویی جواب، تویی جواب
مکن علی را خانه خراب، خانه خراب
غربتم را نظاره کردی ـ آخر از من کناره کردی
به خدا مردم از خجالت ـ بس که بر من اشاره کردی
مرو زهرا فاطمه جانم، مرو زهرا فاطمه جانم
ای مانده بین دیوار و در،

  • سه شنبه
  • 27
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 15:52
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار
ادامه مطلب

شعر شام غریبان حضرت زهرا(س) -( دستی که زد سیلی به قصد کشت می سوزد هنوز ) * رضا دین پرور

2515

شعر شام غریبان حضرت زهرا(س) -( دستی که زد سیلی به قصد کشت می سوزد هنوز ) دستی که زد سیلی به قصد کشت می سوزد هنوز
آن گوشوار مانده بین مشت می سوزد هنوز
آتش گرفته یاس روی حوری رنجیده ام
"برگونه اش جای چهار انگشت می سوزد هنوز"
پروانه هایم ریختند امشب کنار بستری
بانو چه حزن انگیز شد ثانیه های آخری
حالا که اجباراً رخت را دیده ام فهمیده ام
بیخود نبود این گریه های مادری و دختری
من تازه فهمیدم چرا لرزید بر خود دخترت
یا از چه اهرم شد به یک دست تو دست دیگرت
من تازه فهمیدم از این عضو تورم یافته
که از چه بالاتر نمی آمد دودست لاغرت
در کوچه باور کن نمی شد خنده ها را هم شمرد
حتی شمار عده ی جنگنده ها را هم شمرد
حالا ولی از بس شکسته سینه تو می شود
از زیر پیراهن تمام دنده ها را هم شم

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شام غریبان حضرت زهرا(س) -( دستی که زد سیلی به قصد کشت می سوزد هنوز ) * رضا دین پرور

2941
1

شعر شام غریبان حضرت زهرا(س) -( دستی که زد سیلی به قصد کشت می سوزد هنوز ) دستی که زد سیلی به قصد کشت می سوزد هنوز
آن گوشوار مانده بین مشت می سوزد هنوز
آتش گرفته یاس روی حوری رنجیده ام
"برگونه اش جای چهار انگشت می سوزد هنوز"
پروانه هایم ریختند امشب کنار بستری
بانو چه حزن انگیز شد ثانیه های آخری
حالا که اجباراً رخت را دیده ام فهمیده ام
بیخود نبود این گریه های مادری و دختری
من تازه فهمیدم چرا لرزید بر خود دخترت
یا از چه اهرم شد به یک دست تو دست دیگرت
من تازه فهمیدم از این عضو تورم یافته
که از چه بالاتر نمی آمد دودست لاغرت
در کوچه باور کن نمی شد خنده ها را هم شمرد
حتی شمار عده ی جنگنده ها را هم شمرد
حالا ولی از بس شکسته سینه تو می شود
از زیر پیراهن تمام دنده ها را هم شم

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شام غریبان حضرت زهرا(س) -( بانگی زدند بر همه یا صبر یا صبور ) * رضا دین پرور

2999

شعر شام غریبان حضرت زهرا(س) -( بانگی زدند بر همه یا صبر یا صبور  ) بانگی زدند بر همه یا صبر یا صبور
آتش رسید بر در خانه بلا به دور
انگار واژه ها همگی جان گرفته اند
گویا دمیده اند دراین شهر نفح صور
درپشت درب خانه چهل مرد جنگی و
آنسو بزرگ بانوی دین یک زن غیور
آتش زبانه می کشد و شعله می زند
برچهره ای که برده جلالت ز روی حور
اینجا مدینه است الهی که بشکند
دستی که رفت سمت در و فاطمه به زور
رفت از دل اهالی این خانواده تاب
صبری بده خدا به دل زار بوتراب
چشمی بهم زدند و فضا غرق دود بود
چشمان کودکان علی مثل رود بود
تا حمله ور شدند به آن جایگاه وحی
بر روی حور، هاله ی رنگی کبود بود
این حیدر است نقش زمین یا که همسرش
درکارزار جنگ چه وقت سجود بود
هم تازیانه بود و غلاف و از ق

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر مناجات با حضرت زهرا(س) -( آیا اجازه هست بگریم برایتان ) * رضا باقریان

5264
7

شعر مناجات با حضرت زهرا(س) -( آیا اجازه هست بگریم برایتان ) آیا اجازه هست بگریم برایتان
مادر، فدای غربت بی انتهایتان
من را جدا مکن ز در خانه ات، که من
دل بسته ام به چادر سرخ سرایتان
شرمنده ام ز روی تو ای مادر حسن
کاری نکرده ام که شوم مبتلایتان
بی قیمتم اگر چه، شما مادرم شدی
من هم شدم گدای تو و بچه هایتان
بی بی کجاست خاک مزار غریب تو
تا جان دهم کنار شما با دعایتان
مانند بال تو پر و بالم شکسته است
بال و پری بده بپرم در هوایتان
با اینکه روضه های تو اوج مصیبت است
در حیرتم چگونه نمردم برایتان
شهر مدینه با تو مدارا نکرده است
آتش زدند بر درِ ماتم سرایتان
در کوچه ای که در پیِ حیدر دویده ای
با تازیانه سرخ شده دستهایتان

شاعر : رضا باقریان

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( خون بگریید پیمبر ز سفر برگردد ) * رضا دین پرور

2961
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( خون بگریید پیمبر ز سفر برگردد  ) خون بگریید پیمبر ز سفر برگردد
یا که از خانه این قوم خطر برگردد
سنگدل ها همه در پشت در بیت الله
وای اگر بر رخ آن آینه در برگردد
سپر هیچ زنی هیچ دمی در هرگز
چه بسا بر سر و صورت که سپر برگردد
چه کسی روی زمین از تب و تاب افتاده ؟
سوره حمد بخوانید مگر برگردد
خطر از روی سر فاطمه گیریم گذشت
فضه می گفت که ای کاش پسر برگردد
ننگ بر هرچه مسلمان که تماشا می کرد
آبرو رفت اگر، سخت دگر برگردد
ورق انگار که برگشت، علی را بردند
چاره ای هست به این خانه پدر برگردد؟
دست روی کمرش داشت و داغی به دلش
فاطمه رفت به مسجد که پیمبر گردد
آه زهرا همه را زود فرا می گیرد
سِحر این طایفه نزدیک سَحر برگردد
در و دیوار که خونی، رن

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( زیباترین ستاره و عشقِ پیمبرم ) * رضا باقریان

697
3

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( زیباترین ستاره و عشقِ  پیمبرم ) زیباترین ستاره و عشقِ پیمبرم
رو از علی گرفته‌ترین یاس پرپرم
قدم خمیده، پشت در خانه‌ام، ولی
شأن نزول سوره‌ی کوتاه کوثرم
هم بازویم شکسته شده، هم دلم، وَ هم
از من گرفته است امان زخم بسترم
در بین کوچه،گرچه رخم تاره و تیره شد
با پهلوی شکسته طرفدار حیدرم
از درد پهلویم گرفته و از غربت علی
تا درد بازویم، همه شب رنج می‌برم
فرقی نمی‌کند چه شود رنگِ صورتم
زیباترین ستاره و عشق پیمبرم

شاعر : رضا باقریان

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آن کوچه تنگ بود و دلم تنگ تر ولی ) * رضا دین پرور

3325
3

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آن کوچه تنگ بود و دلم تنگ تر ولی  ) آن کوچه تنگ بود و دلم تنگ تر ولی
سردرد من ز ضربه ی سیلی نبود و نیست
کی گفته رنگ چهره ی من فرق کرده است
این صورتم کبودی و نیلی نبود و نیست
از بس که کار خانه برای تو کرده ام
دیگر نمیشود کمرم راست تر از این
ای سر بلند زندگیم سر بلند کن
هرگز گمان مکن پری ات خورده بر زمین
باور بکن علی که زمین خورده توأم
اینقدر خیره خیره به چادر نظر مکن
با بهت چشمهای غضب کرده خودت
از کوچه های تنگ دل من گذر مکن
این چشم های پر ورمم از نخوابی است
بسکه دعات کردم علی در نماز شب
هرگز عزیز من به دلت بد نیاوری
هرگز کسی نکرده قباله ز من طلب
قدری بلندتر که صدای تو دلرباست
گوشم هنوز می شنود، لاله پاره نیست
در فکر انتقام حسن مش

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 13:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا باقریان

اشعار فاطمیه -( غروب حمعه ها را دوست دارم ) * رضا باقریان

37

اشعار فاطمیه -( غروب حمعه ها را دوست دارم ) غروب جمعه ها را دوست دارم
مفاتیح و دعا را دوست دارم
شبیه هر غروب جمعه گویم
فقط آقا شما را دوست دارم
دعای عهد میخوانم برایت
دعا بهر شما را دوست دارم
دعایم کن که محتاج دعایم
دعای بهر شما را دوست دارم
دعایم کن که محتاج دعایم
دعای آشنا را دوست دارم
کریمی کن گدای بی نوا را
کریم با وفا را دوست دارم
میان ذکر های جمعه هایم
فقط آقا بیا را دوست دارم
غروب جمعه بین شور و حالم
همین سوز و نوا را دوست دارم
گدایی تو ما را پادشاهی است
گدایی گدا را دوست دارم
مریض و روسیاه و شرمسارم
گنه کارم ، خدا را دوست دارم
اگر مانوس اشک و ناله هستم
تباکی وبکا را دوست دارم
شبیه تو دلم کرببلایی است
شهید کرببلا را دوست دارم
بیا

  • شنبه
  • 9
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 13:45
  • نوشته شده توسط
  • محمد
ادامه مطلب
 حسن لطفی

دو بیتی حضرت زهرا(س) -( دو چشمش بسته اما درد دارد ) * حسن لطفی

3530
1

دو بیتی حضرت زهرا(س) -( دو چشمش بسته اما درد دارد ) دو چشمش بسته اما درد دارد
يقينا بيش از اينها درد دارد
بريز آب روان برسنگِ غُسلش
ولي آرام اسما درد دارد
**
نسيم آرامترخوابيده بانو
مزن پروانه پر خوابيده بانو
دگر رخصت نيازي نيست جبريل
مزن ديگر به در خوابيده بانو
**
دوچشمت رابه دست بسته بستم
تو را باحِق حِقی پيوسته بستم
مبادا پهلويت خونين شود باز
خودم بندِ كفن آهسته بستم
**
ندارم چاره با آهم بسازم
فقط با درد جانكاهم بسازم
زچوبي كه نشد گهواره باشد
دوتا تابوت می خواهم بسازم

شاعر : حسن لطفی

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 13:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تو ای تمام هستی و جان پیامبر ) * رضا دین پرور

3066

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تو ای تمام هستی و جان پیامبر ) کوثرترین زلال ولایت سلام بر...
تو ای تمام هستی و جان پیامبر
بغضت شکسته تر نشود بیش ازاین که هست
برخیز ای پری کمانم... زمین که هست
روضه ترین تویی و چنین پا گرفته ای
لبخند می زنی به من اما گرفته ای
چشمت خسوف دارد و آیات خوانده ام
پوشیه می زنی تو و من مات مانده ام
ای ذوالفقار من دو لب گفته های تو
بانو چقدر پیر شده این صدای تو
برعکس لرزشت که کمی تندتر شده
گندم سرشتن تو چرا کندتر شده
خوابت نمی برد به گمانم ز درد کتف
سخت است حس ماتم حالات سرد کتف
وقتی عصای تو شده دیوارخانه ات،
وقتی کلافه می شوی از کار خانه ات،
یعنی که بیقراری زینب عجیب نیست
رنج قنوت دست تو هر شب عجیب نیست
یعنی که بازوی تو توانی ندار

  • چهارشنبه
  • 28
  • اسفند
  • 1392
  • ساعت
  • 13:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد