شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 سید پوریا هاشمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( باد ها رنگ خزان برچمنش آوردند ) * سید پوریا هاشمی

2574

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( باد ها رنگ خزان برچمنش آوردند ) باد ها رنگ خزان برچمنش آوردند
طعنه ها اشک به بیت الحزنش آوردند
چادر پاره خبر می دهد از سر درون
زیر چادر چه به روز بدنش آوردند
این سه ماه از همه پیکر او خون میریخت
زخمها لاله سوی پیرهنش آوردند
چوب گهواره به تابوت مبدل شده بود
چه بلایی سر مادر شدنش آوردند
جای مسمار و در سوخته وتاول و زخم
طرح هایی ست که بر روی تنش آوردند
همه دیدند که لکنت به سراغش آمد
حرف سیلی که به پیش حسنش آوردند
مثل یک مار گزیده به خودش می پیچید
باد ها رنگ خزان بر چمنش آوردند

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تو زمین خوردی و زر هم افتاد ) * جواد قدوسی

2106

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( تو زمین خوردی و زر هم افتاد ) تو زمین خوردی و زر هم افتاد
از وجـود تـو ثـمـر هـم افـتـاد
استخوان های تو در هم پیچید
لگدی خورد و گوهر هم افتاد
در چنین وضع پریشان حالی
برویت فاطمه در هم افتاد
سینه پاک تو سنگین تر شد
روی آن در که گذر هم افتاد
میخ داغی که سرش هم کج بود
تا فـرو رفـت جگر هم افـتـاد
چـهـل نـفـر در مـقـابـل زهـرا
کشمکش ها شد و پر هم افتاد
کـربـلا یا مـدیـنـه دیـگـر
همچو مادر ،پسر هم افتاد
لعنتی تا رسید با خنجر
از قا میزد و سر هم افتاد

شاعر : جواد قدوسی

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محسن ناصحی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( زن از شوهر چه سخته رو بگیره ) * محسن ناصحی

3075
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( زن از شوهر چه سخته رو بگیره ) زن از شوهر چه سخته رو بگیره
چه سخته شمع شون سوسو بگیره
نمیشه بدتر از این واسه شوهر
که زن هی دست بر پهلو بگیره
****
نبینم توی سینه ش داغ باشه
نبینم باغبون بی باغ باشه
گُلش با میخ پرپر شه ، چه سخته
بمیرم تازه میخم داغ باشه
****
اگه مردی تو خونه ش یاس داره
مواظب باشه ! کوچه داس داره
قلم شد دست زهرا تا بدونن
همیشه مرتضی عباس داره
****
لگد زد ، آخ ! زهرا پشت در بود
اومد تو کوچه دستِش بر کمر بود
گمونم میشه فهمید از ورمهاش
غلاف از تازیونه سخت تر بود
****
حسن حق داره که بی خواب باشه
برای مادرِش بی تاب باشه
شبونه میره مادر کاش از امشب
حسینِش تشنه میشه ، آب باشه...

شاعر : محسن ناصحی

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 اصغر چرمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( گفتم به ماه آسمون ) * اصغر چرمی

2497

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( گفتم به ماه آسمون ) گفتم به ماه آسمون
من ديگه طاقت ندارم
كاشكي مي شد يه بار ديگه
سر روي زانوش بزارم
گفتم كه طاقت ندارم
بابام غريب تر بمونه
زانو بغل بگيره و
بشينه باز كنج خونه
باباي پهلوونمون
تو مدينه خورده زمين
باور ندارم ببينم
كه اون شده خونه نشين
صاحب ذوالفقاري كه
تيغ خدا تو دستشه
تو فكر بازوي كبود
همسر دلخسته شه
تموم شده روزايي كه
زندگي ما عالي بود
جاي مادر كنار اين
سفره ي نون خالي بود
باور نمي كنم يه روز
به گريه مبتلا مي شم
توي همين شهر نبي
از حسنم جدا مي شم
باور نمي كنم بايد
تو غم بابام بشينم
ميون محراب نماز
فرق شكسته ببينم
چيكار كنم مادر من
اگر به دادم نرسي
روزاي خوش تموم بشه
بياد زمان بي كسي
پيراهني كه جا

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسین صیامی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آخر در و دیوار کار خودش را کرد ) * حسین صیامی

3888
5

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آخر در و دیوار کار خودش را کرد ) آخر در و دیوار کار خودش را کرد
سیلی معنا دار کار خودش را کرد
هر جا که ظلمی کرد دست خدا نگذاشت
ظالم ولی این بار کار خودش را کرد
از ساقه گل چیدن بی رحمی محض است
آن تیشه ی بی عار کار خودش را کرد
آسان فرو رفت و دشوار خارج شد
کج بودن مسمار کار خودش را کرد
تنها مودت بود مز رسول اما
نشنیده بود انگار کار خودش را کرد
آخر فدک ارث است؟ او حق زهرا را
می کرد هی انکار کار خودش را کرد
هر چه حسن می گفت ای بی حیا پا را
از چادرش بردار کار خودش را کرد
مثل خوره عمری افتاد بر جانش
می کرد هی تکرار کار خودش را کرد
در چشم دشمن هم ، زینب همان زهراست
از کوچه تا بازار کار خودش را کرد

شاعر : حسین صیامی

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:13
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( همینکه پهلوی او گاه گاه میگیرد ) * سید پوریا هاشمی

2543
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( همینکه پهلوی او گاه گاه میگیرد ) همینکه پهلوی او گاه گاه میگیرد
نفس به سینه این پا به ماه میگیرد
هنوز بستر خود را عوض نکرده علی
بلند میشود و راه چاه میگیرد
سرش که خورد به در نور دیده اش
حسین را به جای حسن اشتباه میگیرد
مریض خانه اگر لب به آب و نان نزند
پس از سه ماه تنش وزن کاه میگیرد
مریض خانه اگر سیلی از کسی بخورد
سریع صورت او را سیاه میگیرد
هنوزم که هنوز است با همین حالش
علی به چادر زهرا پناه میگیرد
کسی نگفت که این تازیانه در کوچه
به بازویش به کدامین گناه میگیرد
چه آمده به سر چشمهای زهرا که
ز چشمهای علی هم نگاه میگیرد
هنوز نام علی را به پیش او ببری
به لب ترنم روحی فداه میگیرد
خدا به خیر کند درد آمده به پرش
همین که پهلوی او

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادری خورد زمین و همجا ریخت بهم ) *

4722
7

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادری خورد زمین و همجا ریخت بهم ) مادری خورد زمین و همجا ریخت بهم
همه زندگی شیر خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد سلسله آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات به پشت در خانه افتاد
نسل سادات همانجا به خدا ریخت بهم

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:21
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

رباعی شهادت حضرت زهرا(س) -( ما هم سر سال فاطمیه داریم ) * علی اکبر لطیفیان

2502
0

رباعی شهادت حضرت زهرا(س) -( ما هم سر سال فاطمیه داریم ) ما هم سر سال فاطمیه داریم
هم آخر سال فاطمیه داریم
از این سر سال و آخرش معلوم است
سرتا سر سال فاطمیه داریم

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:24
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( عشق زیباترشود درچشمه سار فاطمی ) *

1716

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( عشق زیباترشود درچشمه سار فاطمی ) عشق زیباترشود درچشمه سار فاطمی
زندگی معنا بگیرد با شعار فاطمی
بارالها استجابت کن که دراین سال نو
یوسف زهرا بیاید در بهار فاطمی

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( همین که پهلوی او گاه گاه می گیرد ) * سید پوریا هاشمی

2725
1

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( همین که پهلوی او گاه گاه می گیرد ) همین که پهلوی او گاه گاه می گیرد
نفس به سینه این پابه ماه می گیرد
هنوز بستز خود را عوض نکرده علی
بلند می شود و راه چاه می گیرد
سزش که خورده به در نور دیده اش کم شد
حسین را به حسن اشتباه می گیرد
مریض خانه اگر لب به آب و نان نزند
پس از سه ماه وزن کاه می گیرد
مریض خانه اگر سیلی از کسی بخورد
سریع صورت او را سیاه می گیرد
هنوز هم که هنوز است با همین حالش
علی به چادر زهرا پناه م گیرد
کسی نگفت که این تازیانه در کوچه
به بازو یش به کدامین گناه می گیرد
چه آمده به سر چشمهای زهرا که
ز چشمهای علی هم نگاه می گیزد
هنوز نام علی را به پیش او ببری
ترنم روحی فداه می گیرد
خدا بخیر کند درد آمده به برش
همین که پهلوی

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:35
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 محمد جواد پرچمی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( گرد علی ضریح تو اندر طواف شد ) * محمد جواد پرچمی

2030

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( گرد علی ضریح تو اندر طواف شد ) گرد علی ضریح تو اندر طواف شد
راه میان خانه و مسجد مطاف شد
دست چهل نفر همه در جنگ با علی
دست تو با تمامی‌شان در مصاف شد
تنها امید دست خدا بود دست تو
دستت شکست و دست علی در کلاف شد
از ذوالفقار نام علی کینه داشتند
اما حساب کینه‌شان با تو صاف شد
‌‌دستت محال بود علی را رها کند
وای از غلاف، هرچه که شد با غلاف شد
تو دست خیر داری و از خیر دست تو
از مالیات - قنفذ ملعون معاف شد
دستی که بوسه‌گاه نبی بود گوئیا
در بازویش دچار کمی انحراف شد
مویی که استخوان تو برداشت پشت در
خوردی زمین به کوچه و دیگر شکاف شد
خانه به خانه در زدی و گفتی از غدیر
اما جواب تو سخنان گزاف شد
بعد از تو ای ستاره‌ی خوشبختی علی
در کنج خ

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

امام زمان(عج)-مناجات آغاز سال -( باید امسال به ما عشق تو را هدیه کنند ) * سید محمد میر هاشمی

3578
1

امام زمان(عج)-مناجات آغاز سال -(  باید امسال به ما عشق تو را هدیه کنند ) باید امسال به ما عشق تو را هدیه کنند
ساغر از باده ی توحید به ما هدیه کنند
سحری دولت دیدار رخت دست دهد
بلکه ای دوست به ما شهد لقاء هدیه کنند
تحفه ی عشق تو شاید به فقیران بخشند
گوهری ، گاه ، سلاطین به گدا هدیه کنند
ای طبیبی که به درمان بلا شهره تویی
دردمندان تو را ، بلکه شفا هدیه کنند
هل اتایی نشدی ای دل مسکین و اسیر
تا تو را آیه ی احسان و عطا هدیه کنند
بال و پر سوختگانیم ، خوش هستیم به ما
اذن پرواز به سوی شهدا هدیه کنند
ما قتیل العبراتیم ، الهی که به ما
جای گل ، سوز دل و حال بکا هدیه کنند
**
گریه بر روضه ی ارباب سراسر نور است
اشک ، فیضی است که از سوی سما هدیه کنند
دل بین الحرمینی به دعا می خواه

  • چهارشنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر فرخنده

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آیه الکرسی مادر به سفر پشت سرم ) * امیر فرخنده

2092
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آیه الکرسی مادر به سفر پشت سرم ) آیه الکرسی مادر به سفر پشت سرم
خوانده میشد وبگفتا بسلامت پسرم
من به دنیام فقط مادر خود را دارم
و شب و روز و سحر بوسه به دستش کارم
مادر بهتر از ان برگ درختی یست که هست
مادرم ریشه صد برگ و شجر دارد دست
مادرم مثل همه فاطمه هست الگویش
مادرم کل حجاب است کمی انسویش
مادرم در دل خود غصه ما را دارد

شاعر : امیر فرخنده

  • پنج شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( خودت که جان علی صاحب الزمانی تو ) * فرشید یار محمدی

2648

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( خودت که جان علی صاحب الزمانی تو ) نمی شود دو سه شب بیشتر بمانی تو ؟!
خودت که جان علی صاحب الزمانی تو
هنوز سنی نداری که قد کمانی تو
ببخش خیر ندیدی از این جوانی تو
چقدر زود سراغ تو آمده پیریت
حلال کن که شدم باعث زمین گیریت
اگر دوام بیاری زمانه برگردد
دوباره فصل بهار و جوانه برگردد
بمان که خنده دوباره به خانه برگردد
به موی زینب مان باز شانه برگردد
بیا و دست بکش از دعای همسایه
بیا و فکر خودت باش جای همسایه
قرار این نبود پیش مرگ من باشی
بلند شو که باز مادر حسن باشی
چقدر زود فکر زینب و کفن باشی
چرا برای حسین فکر پیروهن باشی !
بلند شو که نشستن به تو نمی آید
بلند شو که شکستن به تو نمی آید
اگرچه مثل زنی خانه دار می مانی
اگرچه پای علی آ

  • پنج شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:31
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

صد و ده بار بپرسم نظر یک مادر * جعفر ابوالفتحی

3463
5

صد و ده بار بپرسم نظر یک مادر یازهرا ...

دنده ای کم بشود از کمر یک مادر

پیچ در پیچ شود برگ و بر یک مادر

کاش درباره ی خونی شدن یک سینه

صد و ده بار بپرسم نظر یک مادر

بعد جریان در و سینه و مسمار ای کاش

باز پرپر نشود بال و پر یک مادر

بعد اینکه حسن افتاد به خاک ای عالم

کاش بر خاک نیفتد پسر یک مادر

کوچه ی تنگ مدینه .... حسنش خورد زمین

زیر پا له شده آیا سپر یک مادر؟

وچه سنگین و ثقیل است درون کوچه

ناظر واقعه باشد پدر یک مادر

چه قَدَر سخت و نفسگیر و بد و پر داغ است

درد پهلو بشود همسفر یک مادر

نکند باز خدایا وسط آن کوچه

به سگی پست بیفتد گذر یک مادر

نکند باز بگویند که همسطح شده

با زمینی بدن مختصر یک مادر

سروده : جع

  • پنج شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 08:18
  • نوشته شده توسط
  • جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت -( ای روی دلفروز تو شمع شبانه ام ) * محمد حسین شهریار

4595
1

شعر حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت  -( ای روی دلفروز تو شمع شبانه ام ) ای روی دلفروز تو شمع شبانه ام

شد بی فروغ روی تو تاریک خانه ام

ای آرزوی گمشده زهرا کجاستی

تا بنگری فغان و نوای شبانه ام

ای بنت سید قرشی در فراق تو

از دل هزار تیر بلا را نشانه ام

بعد از تو نیست خیر به قاموس زندگی

ترسم که طول عمر شود در زمانه ام (1)

در تنگنای تن شده محبوس روح من

ایکاش مرغ جان بپرد زآشیانه ام

زهرا تو رفتی از غم و محنت رها شدی

من بیتو چون پرندۀ گم کرده لانه ام

مِن بعد درد دل به که گویم که همچو من

باشد شریک درد دل محرمانه ام

پروانه وار بال و پرم سوخت ای عجب

کس باخبر نشد ز شرار زبانه ام

زهرا چرا جواب علی را نمی دهی ؟

ای با خبر زسوز دل عاشقانه ام

اندر حیات عاریه شرمن

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ما گریه کنان غم صدیقه هستیم ) * حبیب باقرزاده

2586
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ما گریه کنان غم صدیقه هستیم ) ما گریه کنان غم صدیقه هستیم
سینه زنان ماتم صدیقه هستیم
در فاطمیه ذکر وا اُما بگیریم
ما بی قرار این دم صدیقه هستیم
ما سینه زنها از ازل تا روز محشر
زیر لوای پرچم صدیقه هستیم
در لا به لای گریه ما را هم دعا کرد
مدیون چشم پر نم صدیقه هستیم
این اشک ما بهر تسلی دادن اوست
با گریه هامان همدم صدیقه هستیم
ام ابیها بودنش اعجاز کرده
ما جرعه نوش زمزم صدیقه هستیم
بی بی همیشه سن و سالی دارد اما
ناراحت عمر کم صدیقه هستیم

شاعر : حبیب باقرزاده

  • پنج شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 11:47
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( کسی این روزها از حال بیمارم نمی پرسد ) * سید محمد میر هاشمی

2835
2

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( کسی این روزها از حال بیمارم نمی پرسد ) کسی این روزها از حال بیمارم نمی پرسد
ز چشم نیلی تنها طرفدارم نمی پرسد
منم با یک دل لبریز از درد و پریشانی
کسی از پهلوی بشکسته ی یارم نمی پرسد
چنان در کوچه های شهر پیغمبر غریبم من
که یک همسایه حتی از شب تارم نمی پرسد
به جز زینب که هر شب دامنم را در کفش گیرد
کس از گمگشته ی در پشت دیوارم نمی پرسد
منم بیمار آن چشمی که کمتر باز می گردد
کسی حال مرا غیر از پرستارم نمی پرسد
کسی با من نمی گوید : چرا خانه نشین گشتی ؟
از این کوه غمی که در دلم دارم نمی پرسد
فقط اشک است و من با صد بیابان بغض زهرایی
دگر یک تن از این آشفته بازارم نمی پرسد

شاعر : سید محمد میر هاشمی

  • پنج شنبه
  • 7
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 11:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 قاسم نعمتی

دانلود سبک نوحه شهادت حضرت زهرا(س) -( خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم ) * قاسم نعمتی

5447
5

دانلود سبک نوحه شهادت حضرت زهرا(س) -( خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم ) شب و روز شهادت حضرت زهرا (س)
نوحه
(به سبك سبک منم آواره بین کوفه)
خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم
تماشا کن اشک روانم ، یازهرا
ببین زهرا در اضطرابم ، بدون تو خانه خرابم
مده با داغ خود عذابم ، یازهرا
الوداع ، بگو رو به قبله چرا خوابیدی
همه زندگیِ مرا پاشیدی ، ز من دل بریدی؟
خدا نگهدار ، ای همسر علی
ببین چه خاکی ، شد بر سر علی
نظر نما بر ، چشم تر علی
فاطمه جانم ، زهرا مرو مرو
******
زنم دست غم روی دستم ، ز روی تو شرمنده هستم
ببین دیگر از پا نشستم ، عزیزم
فدای آه بی صدایت چرا می لرزد دست و پایت
مپوشان از من ناله هایت ، عزیزم
یا زهرا ، نگفتی چه شد بین دیوار و در
فقط پیکرت می شود لاغرتر ، ز

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:44
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( سخت است که این خانه به هم ریخته بـاشد ) * مهدی پرویز

2432
4

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( سخت است که این خانه به هم ریخته بـاشد ) سخت است که این خانه به هم ریخته بـاشد
بر چـــــــــادر تو جـــــای قدم ریخته بـاشد
سخت است که از چادر تو غنچه ی سرخی
با ضربه ی شــــــــلاق ستم ریخته بــــاشد
بســـــــــــتند اگر دست علی را ز کلامـــت
با هـــــــــر نفســـــی تیغ دو دم ریخته باشد
عمــــــــریست که با هر نفس سوخته مادر!
بـــــــــــر سینه ی ما داغ حرم ریخته باشد
ای کاش کــــه بــــــــر آتش پشت در خانه
رودی شــــــــده بـــاشد بـدنم ... ریخته باشد
یک مشــــت پــــــــــر سوخته از بال کبوتر
بر چــــــــــادر تو جـــــــای قدم ریخته باشد

شاعر : مهدی پرویز

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:50
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( همین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها ) * کاظم بهمنی

6480
14

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( همین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها ) همین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها
زدند روی دستشان مکاشفه شناس ها
چه سایه های مبهمی نشسته زیر پلک تو
چه کرده با ظرافتت غرور ناسپاس ها
به وقت غسل همچنان، گوش تو زنگ می زند
تو را رها نمی کند هنوز این تماس ها
جان سه تا امام را به لب رسانده ای، مرو!
توجهی نمی کنی چرا به التماس ها؟!
جز پر قو چه بستری مطابق است با تنت
بیم خراش دارم از خواب تو روی یاس ها
برو ولی حلال کن، جهان مزاحم تو شد
به درک تو نمی رسد شعور آس و پاس ها
خدا درِ بهشت را محو کند نبینی اش
مباد باز در دلت زنده شود هراس ها
به یاد قبر مخفی ات چو ابر گریه می کنم
گاه که می روم سر مزار ناشناس ها
تو درد و روضه نیستی، تو راز آفرینشی
تو را

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( قلب غریب همسفرت درد می کند ) * مهدی صفی یاری

2236
2

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -(  قلب غریب همسفرت درد می کند  ) قلب غریب همسفرت درد می کند
این روزها که بال و پرت درد می کند
ریحانه پیش پای علی کم بلند شو
پهلوی مانده بین درت درد می کند
اصلا تکان نخور که به یک جا به جایی ات
جسم نحیف و مختصرت درد می کند
این دستمال بسته به پیشانی تو چیست؟
معلوم می شود که سرت درد می کند
دیدم خودم به چشم خودم بارهای بار
جارو که می کشی کمرت درد می کند
بس است درد بازو پهلو و سینه ات
گریه نکن که چشم ترت درد می کند
..
سیلی زدند بر تو ولی بس که غیرتی است
انگار صورت پسرت درد می کند

شاعر : مهدی صفی یاری

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( جز مشت پر، ز بال کبوتر نمانده است ) * سید محمد جوادی

2413
1

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( جز مشت پر، ز بال کبوتر نمانده است ) جز مشت پر، ز بال کبوتر نمانده است
یعنی برای پر زدنش پر نمانده است
در پشت میله های قفس می رود ز دست
چندی دگر ز عمر کبوتر نمانده است
این مادر است نه ، نه همان مادر قدیم
غیر از کبودی از تن مادر نمانده است
زانوی خود گرفته بغل خوب روشن است
چیزی دگر به مردن حیدر نمانده است
صورت کبود و بازو و پهلو شکسته است
یک عضو سالم از همه پیکر نمانده است
یارب چه آمده سر پهلوی مادرم
جایی که جای سالمی از در نمانده است
آخر دعای اهل محل مستجاب شد
دیگر دلی به کوچه مکدر نمانده است

شاعر : سید محمد جوادی

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-حمله به بیت ولایت -( دارد غریبی تو نفس گیر می شود ) * مجتبی شگریان همدانی

2152
1

شعر حضرت زهرا(س)-حمله به بیت ولایت -( دارد غریبی تو نفس گیر می شود ) دارد غریبی تو نفس گیر می شود
باید به پشت در بروم، دیر می شود
در باغ خرم من و تو، یا علی ببین
باد خزان چگونه سرازیر می شود
این دشمن حرامی و روبه صفت، چرا
اینجا برای شیر خدا، شیر می شود
در بین شعله، سوره ی تکویر خواندنی ست
این سوره پیش چشم تو تفسیر می شود
در پشت در، به راه تو می جنگم و ببین
این میخ ها، به سینه ی من، تیر می شود
این در شکست و دختر من هول کرده است
او را به حجره ای ببرش، پیر می شود
اجر رسالت پدرم را گرفته ام
با ضرب در، ز فاطمه تقدیر می شود
زین پس دگر نیاز به امَّن یجیب نیست
دارد دعای فاطمه درگیر می شود

شاعر : مجتبی شگریان همدانی

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( در هر نفس نسیم، بوی آه است ) * سید مهدی حسینی

2337
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -(  در هر نفس نسیم، بوی آه است ) در هر نفس نسیم، بوی آه است
در شبنم ـ اشک گل ـ تبی جانکاه است
چون بی تو چمن صفا ندارد ای گل
عمر همه گل های جهان کوتاه است
***
گفتم؛ که مگر مردی، شاید، یاری...
از خویش برون آید و آخر کاری...
گفتم: بخدا امامتان پشت در است...
به در گفتم، که بشنود دیواری!
***
دیروز مدینه و غمی جان کاه و...
باران باران، اشک علی در چاه و...
شب های پر از راز و هزاران آه و...
مردی مانده که می رسد از راه و...
***
با یاد غریب آشنا گریه کنیم
چون ماه میان چاه ها گریه کنیم
اسلام غریب شد علی خانه نشین
با گریه فاطمه بیا گریه کنیم

شاعر : سید مهدی حسینی

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت ) * حسن بیابانی

2412
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت ) دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت
هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت
دیوار دم می داد و در بر سینه می زد
محراب می نالید و منبر داشت می سوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاه تر: آیات کوثر داشت می سوخت
آتش سرایت داشت؛ هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت می سوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب می خواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت می سوخت
آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود اصغر داشت می سوخت
سریند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، می سوخت
باید به یاران شهیدم می رسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می سوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت می

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:04
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر حضرت زهرا(س)-حمله به بیت ولایت -( عشق شعله بکشد بال و پرت می سوزد ) * امیر عظیمی

2094

شعر حضرت زهرا(س)-حمله به بیت ولایت -( عشق شعله بکشد بال و پرت می سوزد ) عشق شعله بکشد بال و پرت می سوزد
بی پرو بال که باشی جگرت می سوزد
شعله و بادِ مخالف به هوا چون برخواست
پشت در هم بروی، موی سرت می سوزد
تو قرار است پسردار شوی، می دانی؟
در به روی تو بیفتد، پسرت می سوزد
حور از جنس گُل و بیشترش گلبرگ است
بین آتش بروی بیشترت می سوزد
علی و دست رسن پیچ شده، این یعنی
دارد ای فاطمه چشمانِ ترت می سوزد
لااقل فکر قمر های خودت باش کمی
پاشو ای ماه، ببین دور و برت می سوزد
فکر کن شعله ی این فتنه به زینب برسد
وسط شعله، دلِ شعله ورت می سوزد

شاعر : امیر عظیمی

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( آخرین نافله های سحرت کشت مرا ) * سید محمد میرهاشمی

2885
1

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( آخرین نافله های سحرت کشت مرا ) آخرین نافله های سحرت کشت مرا
درد دل کردن تو با پدرت کشت مرا
ای قیامت قد و بالات ، قیامت کردی
این چه حالی است ؟ هلال کمرت کشت مرا
نبض من با تپش قلب تو همسو گشته
غصه داری دل پر شررت کشت مرا
فاطمه ، عمق نگاه تو ز غم لبریز است
غربت مخفی چشمان ترت کشت مرا
همسفر ، لحظه ی معراج تو نزدیک شده
دردمندانه وداع سفرت کشت مرا
ای پرستوی بهشتی مدینه ، زهرا
این که سوزانده عدو بال و پرت کشت مرا
فاتح خیبرم و صاحب تیغ دو سرم
غصه ی کوچه و اشک پسرت کشت مرا
یاس نیلی شده ی گلشن توحیدی من !
گل زخمی که نشاندی به برت کشت مرا
اولین دادرسی صف محشر از توست
دادخواهی تو از دادگرت کشت مرا

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-شهادت -( تمام شد...همه رفتند... باز تنهایی ) * سید مجتبی ربیع نتاج

2647

شعر حضرت زهرا(س)-شهادت -( تمام شد...همه رفتند... باز تنهایی ) تمام شد...همه رفتند... باز تنهایی
و خسته تر ز همیشه کنار زهرایی
چه گریه دار شده ، خیره گشتنت بر خاک
ببین زمین شده در زیر پای تو نمناک
چقدر قاری من ، سوزناک میخوانی
بریده " انّا... اع ...طـی.....ناک " میخوانی
بلند شو که نبینند...زود می فهمند
کجا محل وداع تو بود...می فهمند...
بلند شو..شب بی مادریست در خانه
و دختری که نخوردست موی او شانه
حسن هنوز نگفته است رازهایش را
حسین در دل خود ریخت گریه هایش را
به زیر چادر مادر پناه آورده
که نشنوند از این طفل ، های هایش را
حسن نشسته و انگار او قسم خورده
که هرگز او نگذارد به کوچه پایش را
نشد نگاه کند جای دیگری فضه
که دوخته ست به آن گوشه چشمهایش را
بلند شو قسم

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 علی اکبر لطیفیان

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( اومدن توی خونم قدم زدن ) * علی اکبر لطیفیان

10447
19

شعر بستر شهادت حضرت زهرا(س) -( اومدن توی خونم قدم زدن ) اومدن توی خونم قدم زدن
توی کوچه بچه هامو هم زدن
شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم
بدجوری زندگیمو بهم زدن
***
من میخوام مثل بهار گریه کنم
بشینم با ذوالفقار گریه کنم
تودلت پره منم دلم پره
پس کمی بخواب بذار گریه کنم
***
من میخوام به پات تمنا بیارم
اشکم و برا مداوا بیارم
پیش دست تو خجالت میکشم
تو خونه دستمو بالا بیارم
***
فاطمه حرف جدایی کم بزن
خودت این تابوتت و بهم بزن
بچه ها دارن تموشات میکنن
هر طوری شده پاشو قدم بزن

شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان

  • شنبه
  • 9
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد