شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

مرتب سازی براساس
 محمود ژولیده

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آنکه ناموس علی را زده ، ناموس نداشت ) * محمود ژولیده

3252
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( آنکه ناموس علی را زده ، ناموس نداشت ) آنکه ناموس علی را زده ، ناموس نداشت
ذرّه ای از زدن فاطمه افسوس نداشت
یاسِ پژمرده چرا ضربۀ تکراری خورد
در و دیوار مگر ضربۀ معکوس نداشت
می زد و با عَصبیّت به علی می خندید
ناجوانمرد مگر رحم به قاموس نداشت
فضه را خواند در آن معرکۀ سخت که هیچ ...
مادر و خواهر و یک محرم و مأنوس نداشت
غنچۀ لِه شده را گرچه علی خاک کند
از در سوخته خون را چه کسی پاک کند

شاعر : محمود ژولیده

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 16:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
فروشگاه پرچم
 ولی الله کلامی زنجانی

رباعی حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم -( در آن كوچه های پر آشوب و تنگ ) * ولی الله کلامی زنجانی

3479
1

رباعی حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم -( در آن كوچه های پر آشوب و تنگ ) در آن كوچه های پر آشوب و تنگ
به آیینه ی معرفت خورد سنگ
دو صورت ز یك ضربه آسیب دید
یكی شد كبود آن یكی سرخ رنگ

شاعر : کلامی زنجانی

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 16:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید محمد میرهاشمی

شعر حضرت زهرا(س)-مناجات -( توحید من به جلوه ی قرآنی ات سلام ) * سید محمد میرهاشمی

2910
1

شعر حضرت زهرا(س)-مناجات -( توحید من به جلوه ی قرآنی ات سلام ) توحید من به جلوه ی قرآنی ات سلام
بانوی من به محشر نورانی ات سلام
اسلام را به ساحت تو افتخارهاست
جانان من به شور مسلمانی ات سلام
روح نماز شب ، تو کمال تهجدی
وقت سحر به دیده ی بارانی ات سلام
زیباترین ترانه ی جاوید بندگی
زهرا تویی به شیوه ی عرفانی ات سلام
هر لحظه در عروج و کمال دوباره ای
ای داده حق ، کرامت یزدانی ات سلام
سائل نشد ز کوی تو دست تهی رود
ای مهربان به دائم الاحسانی ات سلام
در هر قدم به رهگذرت لاله ای شکفت
ای گلشن وفا به گل افشانی ات سلام
تنها نه بر حماسه ی جانبازی ات درود
جانا به سوز ناله ی پنهانی ات سلام
تصویر دست بسته قرار تو را ربود
ای صابره ترین ، به پریشانی ات سلام
یعقوب دل دعای

  • شنبه
  • 16
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت -( دارم عذاب می کشم و آب می کشم ) * حسن لطفی

2576

شعر حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت -( دارم عذاب می کشم و آب می کشم ) دارم عذاب می کشم و آب می کشم
با چاه آه از دل بی تاب می کشم
بعد از سه ماه گونه ی مهتاب دیدنیست
دارم خجالت از رُخِ مهتاب می کشم
کِی در کنارِ خاکِ تو من خاک می شوم
کِی رَخت خویش از دل سیلاب می کشم
سلمانِ پیر زیر بغل های من گرفت
خود را به روی شانه یِ اصحاب می کشم
عکس تو مانده است به دیوار خانه ام
دستی که بسته شد روی این قاب می کشم
من هرچه می کشم همه از دست قنفذ است
داد از مغیره گوشه ی محراب می کشم
از کوچه از غلاف و در و تازیانه اش
از روسری و بستر و خوناب می کشم
دارم لباسِ سوخته ات را جمع می کنم
این میخِ لخته خون زده را آب می کشم

شاعر : حسن لطفی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت -( خوشا خدا که تو را زیر بال و پر دارد ) * علی اصغر ذاکری

2637
-1

شعر حضرت زهرا(س)-بعد از شهادت -( خوشا خدا که تو را زیر بال و پر دارد ) خوشا خدا که تو را زیر بال و پر دارد
دلش نمی آید دست از تو بردارد
زمین عزادارت، گرچه عرش از امشب...
... تو را که دارد انگار تاج سر دارد
صدای گریه می آید ولی دلیلش چیست
که گریه ی حسنت سوز بیشتر دارد
چگونه از داغت نشکنند طفلانت
که پهلوان تو هم دست بر کمر دارد
به جای چشم دو دریا، به جای دل آتش
به جای آه نفس در نفس شرر دارد
چگونه از داغت نشکنند وقتیکه
خدا در این باره چشم های تر دارد
شبیه داغ بزرگ تو هیچ داغی نیست
که مستقیم اثر بر خودِ جگر دارد
نپرس دیگر، یارای شرح دادن نیست
فقط خداست که از حال من خبر دارد
صلاح کار فقط قدردانی از یار است
هر آنکه بعد از این فرصتی اگر دارد
دلم گرفته عزیزم! برای دیدارت

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 وحید قاسمی

شعر حضرت زهرا(س)-غربت امیرالمومنین(ع) -( راضی به هر قضای خدا می روی علی ) * وحید قاسمی

3895
1

شعر حضرت زهرا(س)-غربت امیرالمومنین(ع) -( راضی به هر قضای خدا می روی علی ) راضی به هر قضای خدا می روی علی
چون نوح سمتِ موج بلا می روی علی
دارم به فتح خیبر تو فکر می کنم
با دست های بسته کجا می روی علی!؟
ای سرشناس شهر، برای تو خوب نیست!
مسجد چرا بدون عبا می روی علی!؟
آشفته حالِ فاطمه ی پشتِ در نباش
قدر خودت به هول و ولا می روی علی
آیینه ی شکسته ی این کوچه ها منم
ازمن شکسته تر تو چرا می روی علی!؟
بی رحمیِ مغیره عجب شمرگونه است!
داری چه زود کرببلا می روی علی!
این کوچه، آخرش ته گودال می رسد
داری میان حرمله ها می روی علی

شاعر : وحید قاسمی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-غربت امیرالمومنین(ع) -( نگاه حیدری اش خیره خیره بر در بود ) * حسین ایزدی

3380
2

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت-غربت امیرالمومنین(ع) -( نگاه حیدری اش خیره خیره بر در بود ) نگاه حیدری اش خیره خیره بر در بود
و نیمه های وجودش میان بستر بود
نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد
که چشم او همه شب تا خود سحر تر بود
زمین نخورده کسی پیش چشم غیرتی اش
یگانه یار غریبان شهر، حیدر بود
علی، علی است میان مدینه تا وقتی...
کنار حضرت مولا، وجود کوثر بود
و پشت گرمی او در کشاکش سختی
نگاهِ فاطمیِ دختر پیمبر بود
فدک بهانه شده بود، کینه دیرینه است
تمام نقشه ی شان انتقام خیبر بود
برای قتل علی تیر و نیزه کاری نیست
برای کشتن او راه های بهتر بود...
هجوم و آتش و دود و غلافِ نامردی...
...دو دست بسته و چشمی که سوی دلبر بود
ندای (فضه خُذینی) بلند شد، یعنی...
ز دست رفته...تمامِ امیدِ مادر بود
هنوز فکر و

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 05:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( همین که آه میکشی، حیدر خجالت میکشد ) * حسین ایزدی

3584
3

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( همین که آه میکشی، حیدر خجالت میکشد ) همین که آه میکشی، حیدر خجالت میکشد
از این نگاه خسته تا محشر خجالت میکشد
تا ماجرای کوچه را یک یک حکایت میکنی
حس میکنم غیر از حسن، معجر خجالت میکشد
پهلو به پهلو میشوی، دردت مکرر میشود
پهلو اگر آرام شد، از سر خجالت میکشد
یک سوم از سادات را با فاطمه آتش زدند
حالا کنار شعله، خاکستر خجالت میکشد
آری یقینا هر چه شد، بین در و دیوار شد
وقتی مقصر بوده میخِ در، خجالت میکشد
هر روز درد تازه ای در پیکرت رو میشود
از رنگ سرخ پیرهن، بستر خجالت میکشد
هنگام دفن فاطمه، دستی ز قبر آمد برون
حالا علی در لحظه ی آخر خجالت میکشد

شاعر : حسین ایزدی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:00
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( رشیده ام چه شده دست بر کمر داری؟ ) * حسین ایزدی

2880

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( رشیده ام چه شده دست بر کمر داری؟ ) رشیده ام چه شده دست بر کمر داری؟
به جای خنده چرا چشم های تر داری؟
جمیله ام چقدر صورتت عوض شده است
حبیبه ام چه شده حال محتضر داری؟
طبیبه ام که نگاهت مسیح قلب من است
نرو، نرو، تو که از حال من خبر داری
از این نگاه پر از اشک می توان فهمید
چه خاطرات مگویی از آن گذر داری؟
برای وضعیت پهلویت ضرر دارد
اگر ز روی زمین پرِّ کاه برداری
قرارمان که ز یادت نرفته فاطمه جان
شریک غربت من نیت سفر داری؟
میان کوچه خودم با دو چشم خود دیدم
تو بیشتر ز چهل مرد هم جگر داری
چگونه ضربه به تو این همه اثر کرده؟
تویی که از پر جبرییل ها سپر داری

شاعر : حسین ایزدی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( هر شب ز درد تا به سحر آه میکشی ) * حسین ایزدی

2596

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -(  هر شب ز درد تا به سحر آه میکشی ) هر شب ز درد تا به سحر آه میکشی
آهسته با دو دیده ی تر آه میکشی
آیات زلزلت همه تأویل می شوند
وقتی که تو ز عمق جگر آه میکشی
با اینکه درد ها نفست را بریده اند
ضجه نمیزنی و دگر آه میکشی
این آه آه تو همه از دست درد نیست
از غربت من است اگر آه میکشی
محسن، حسن، حسین، و یا زینب و علی
داری برای چند نفر آه میکشی؟
وقتی نگاه تو به حسن خیره می شود
آیا برای پاره جگر آه میکشی؟
این آه آه تو به خدا می کشد مرا
بانوی خسته ام چقدر آه میکشی؟

شاعر : حسین ایزدی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:03
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-مدح و مناجات -( با ذات خدا، ذات و مقامت واجب ) * حسین ایزدی

2317
1

شعر حضرت زهرا(س)-مدح و مناجات -( با ذات خدا، ذات و مقامت واجب ) با ذات خدا، ذات و مقامت واجب
ای باطن کعبه احترامت واجب
"لا ینطق عن الهوی" است تفسیر شما
یعنی که عمل به هر کلامت واجب
از سوی پدر به تو مکرر صلوات
مانند نماز است سلامت واجب
ما نوکر نوکران زهرا هستیم
پس بوسه به دستان غلامت واجب
هرگز نشدی مکدر از صبر علی
چون صبر شده است بر امامت واجب
احساس نبوده همه اش ایمان است
در کوچه و پشت در، قیامت واجب
"یا مهدی" تو ز پشت در یعنی که...
بر حضرت مهدی انتقامت واجب
در روز جزا حکم فقط حکم شماست
راضی شدن شما، قیامت، واجب
***

شاعر : حسین ایزدی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:05
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-صبر مولا -( فریاد داشت در دلش.... اما سکوت کرد ) * حسین ایزدی

2184

شعر حضرت زهرا(س)-صبر مولا -( فریاد داشت در دلش.... اما سکوت کرد ) فریاد داشت در دلش.... اما سکوت کرد
شد ذره ذره آب، علی... تا سکوت کرد
چون روز روشن است علی حق محض بود
در پیش حق او همه دنیا سکوت کرد
دستش اگر چه بسته ولی دست بسته نیست
تنها به امر عالم بالا سکوت کرد
گفتند یک نفر که یهودی است، شیعه شد
وقتی که دید حضرت مولا سکوت کرد
وقتی صدای (فضه خُذینی) بلند شد
صد بار مُرد و زنده شد، اما سکوت کرد
مردی کنار همسرش از شرم گریه کرد
مردی غریب و خسته و تنها، سکوت کرد
با قاتلین فاطمه هر روز روبروست
خون شد دلش اگر چه در آنجا، سکوت کرد

شاعر : حسین ایزدی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:07
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( رنگ خاکستر و خونابه که درهم شده است ) * حسین ایزدی

2435
1

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( رنگ خاکستر و خونابه که درهم شده است ) رنگ خاکستر و خونابه که درهم شده است...
چهره ات زیر کبودی ش چه مبهم شده است
آنقدر درد کشیدی ز خوراک افتادی....
قوت تو آه و کمی گریه نم نم شده است
کوه صبری ولی از درد به خود می پیچی
بعد از آن ضربه ی در طاقت تو کم شده است
من شریک غم و شادی تو ام فاطمه جان
مثل قد خم تو، قامت من خم شده است
دور بازوی علی مثل رخ تو زخم است
این هم از لطف طناب است که محکم شده است
پیش چشمت که حسین می گذرد، می شکنی
در دلت صحنه گودال مجسم شده است؟
چادر خاکی تو روی زمین نیست دگر
بر در خیمه مهدی تو پرچم شده است

شاعر : حسین ایزدی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( جرییل آمده به پرستاری شما ) * حسین ایزدی

3174

شعر حضرت زهرا(س)-بستر شهادت -( جرییل آمده به پرستاری شما ) جرییل آمده به پرستاری شما
فطرس به سینه می زند از زاری شما
با گریه ی تو عرش خدا گریه می کند
حتی خدا نشسته به غمخواری شما
تنها فدک نه، محسن تان را گرفته اند
یک نسل محسنی است طلبکاری شما
چشمت، سرت، تمام تنت درد می کند
یک ... دو ... سه تا نبوده گرفتاری شما
تا آه می کشی علی از هوش می رود
خیبر شکن شکسته ز بیماری شما
با آه تو حسین و حسن آه می کشند
زینب نشسته است به دلداری شما
در کوچه پرچم علوی دست های توست
حیدر نداشته به علمداری شما
دستت شکست و بعد غرور علی شکست
ساده نبوده حرف فداکاری شما
بدتر ز اهل کوفه زنان مدینه اند
یک تن نیامده به هواداری شما
آتش گرفته جان در و میخ و پیرهن ...
یک خانه است غرق عزا

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:09
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم -( وقتی که می افتد، می افتم بی اراده ) * امیر عظیمی

2496

شعر حضرت زهرا(س)-کوچه بنی هاشم -( وقتی که می افتد، می افتم بی اراده ) وقتی که می افتد، می افتم بی اراده
مادر به من افتادگی را یاد داده
او می دود در کوچه با رنگی پریده
من می دوم دنبال او، پای پیاده
من می دوم این کوچه ها را با دلی خون
او می رود پیش پدر خاکی و ساده
آمد به خانه مادرم مثل همیشه
انگار اصلاً اتفاقی رخ نداده
امّا خودم دیدم که مردی راه سد کرد
با مادرم آن بی حیا در کوچه بد کرد
سیلی زد و مادر به روی خاک افتاد
روح پدر با سر به روی خاک افتاد
از روی ماه فاطمه در کوچه ای تنگ
دیدم هزار اختر به روی خاک افتاد
یک گل در این دنیا ز پیغمبر به جا بود
آن هم ولی پرپر به روی خاک افتاد
مادر زمین افتاد امّا شکر می کرد
با چادر و معجر به روی خاک افتاد
ای وای از کربُبلا و عصر

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر حضرت زهرا(س)-حمله به بیت ولایت -( درست لحظه ی برخورد داس با ساقه ) * امیر عظیمی

2575

شعر حضرت زهرا(س)-حمله به بیت ولایت -( درست لحظه ی برخورد داس با ساقه ) درست لحظه ی برخورد داس با ساقه
صدای مرگ به گوش درخت می آید
به گوش داس صدایی نمی رسد ، امّا
به گوش باغ خروش درخت می آید
درست مثل همان ساقه ی غیور و رشید
به کوچه مادر سادات تا هویدا شد
به ضربه های چهل دیو داس بدست
چنان درخت وجود شکسته اش تا شد
همین که در وسط کوچه برگریزان شد
صدای پای شیاطین به آسمان پیچید
طنین خش خش برگی که زیر پا افتاد
طناب غم شد و بر دست باغبان پیچید
و دست بسته که بوده، بجز امامی که
کنار هیبت او قدّ کوه خم می شد
و ذوالفقار علی تا برقص می آمد
وجود دور و بر او پر از عدم می شد
نبست دست علی را کسی بجز دنیا
که جلوه اش بخدا اولّی و دوّمی اند
تبر بدوش کنار سکوت و صبر علی
پی شکست غرور

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 امیر عظیمی

شعر امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( دلم بی حضورت قراری ندارد ) * امیر عظیمی

2480
2

شعر امام زمان(عج)-مناجات فاطمیه -( دلم بی حضورت قراری ندارد ) دلم بی حضورت قراری ندارد
بدون تو سالم بهاری ندارد
پس از تو سوار قباپوش، قلبم
شده اسب سرکش، مهاری ندارد
و هر قدر این اسب سرکش بتازد
بدون سوار اعتباری ندارد
بیا تا ببینی که این هفته با تو
دگر جمعه ی گریه داری ندارد
اگر تو نیایی دگر حیدر دین
به دستان خود ذوالفقاری ندارد
بیا، ای دلیل غریبی حیدر
ببین مادر تو مزاری ندارد
عزادار بوده چرا می زندندش
کسی را که جز گریه کاری ندارد

شاعر : امیر عظیمی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بی تـو شب های علی تـار شده زهرا جان ) * سید محسن حبیب الله پور

3662
5

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( بی تـو شب های علی تـار شده زهرا جان ) بی تـو شب های علی تـار شده زهرا جان
رفــتـــی و بـــاز دلـــم زار شده زهرا جان
روزهاخانه نشین هستم و شب گرد شدم
همسرت بیکس و بی یـار شده زهرا جان
خیـــز از خـاک و علی را بـه تمـاشـا بنـگــر
نیمه شب مـوسـم دیــدار شده زهرا جان
روی قـبـر تـو ســرم هسـت بـگـویـم بـا تـو
درد ایـن سیـنـه که اسـرار شده زهرا جان
قنفـذ پـسـت بـه مـن طعنه زنان می گویـد
پـهـلــوان اسـت گـرفـتـــار شده زهرا جان
می کنـم صـبـــر بـه هـر زخـم زبـانـی امــا
کــــار طــفـــلان تــــو آزار شده زهرا جان
خـفـتــه ای و خـبـــر از خـانـه نداری خانـم
حــرف خــانـــه در و دیــوار شده زهرا جان
از سر قـبــر تـو می آیــم و مـن می بیـنـ

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:17
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( باید از دوست بخواهیم هدف گم نشود ) * سید محمد میر هاشمی

3413
1

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( باید از دوست بخواهیم هدف گم نشود ) باید از دوست بخواهیم هدف گم نشود
ای جماعت بپذیریم که صف گم نشود
رهروانی که به دنبال نگار آمده اید
خیمه ی دوست پی آب و علف گم نشود
این همه آمد و شد ، شام و سحر ، کوی به کوی
بهر آن است ره عز و شرف گم نشود
راه طولانی و انواع بلاها ، هشدار !

گوهری را که دل آورده به کف گم نشود
راه ما راه ولایی است به امید علی
مدد از غیب رسد راه نجف گم نشود
کشته ی دوست شدن قدمت خلقت دارد
همتی شیوه ی خوبان سلف گم نشود
راه و بیراهه زیاد است ولی ای یاران
عاشق و دلشده ی وادی طف گم نشود
آری ای منتظران بانگ ظهور دلبر
در هیاهوی نی و نغمه ی دف گم نشود

شاعر : سید محمد میر هاشمی

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:53
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادر سلام ، آمده ام "عید دیدنی" ) * محمد موحدی مهرآبادی

3185
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( مادر سلام ، آمده ام "عید دیدنی" ) مادر سلام ، آمده ام "عید دیدنی"
ای گل شنیده ام که مهیای چیدنی !
از کوچه باغ روضه کمی گل خریده ام
آورده ام برای تو با خود خریدنی
عیدی بده ! یتیم و فقیر و اسیر را
نان و نمک نه ! خاطره هایی شنیدنی
از خاطرات باغ گل و ساقی بهشت
از کوثر زلال و گلابی چکیدنی
تو آن عبور زمزم عشقی که تا ابد
هستی برای حضرت دریا چشیدنی
با پنج میوه ای که تو از باغ چیده ای
هجده بهار زندگی ات شد رسیدنی
مادر اجازه هست کمی درد و دل کنم :
ای مادری که رو به زوال و خمیدنی
از کوچه ها درست شنیدم که جان به لب
روزی میان معرکه گرم دویدنی ؟
حجم شکسته ی بدن و زخم بی حساب
دردت زیاد می شود از هر وزیدنی
باورم نمی کنم ولی انگار می روی
بانو

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( هر کجا نام تو بردیم فقط سوخته ایم ) * رضا رسول زاده

2864
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( هر کجا نام تو بردیم فقط سوخته ایم ) هر کجا نام تو بردیم فقط سوخته ایم
سوختن را ز سراپای تو آموخته ایم
غزلی گرم به یاد نفس سوزانت
روز و شب زمزمه کردیم که دل سوخته ایم
گفتنی های تو را هرچه که می شد گفتیم
رازها را به دل سوخته اندوخته ایم
هر کجا مجلس غم خوانی تو بر پا بود
خون دل ریخته از دیده و افروخته ایم
غم پهلوی تو در سینه ی ما عقده شده
چشم را بر فرج منتقمت دوخته ایم

شاعر : رضا رسول زاده

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:57
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای انکه توئی واسطه ی خلقت عالم ) * حمید کریمی

3929
2

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( ای انکه توئی واسطه ی خلقت عالم ) ای انکه توئی واسطه ی خلقت عالم
محبوبه ی حق نور دل حضرت خاتم
ای صدر نشین شرف و عصمت تاریخ
مجموعه ی هستی شده در در هست تو متغم
جائی که خدا وصف تو را کرده به کوثر
جائی که دمادم بزند دم ز تو ادم
جائی که تو را مدح کند ایهء تطهیر
جائی که پدر خوانده تو را ام پدر هم
گویم چه به توصیف تو ای نادره ء دهر
هرگز نتوان قطره کند منقبت یم
انقدر بگویم که توئی فوق تصور
عاجز بود از انکه کند درک تو را وهم
حق خوانده تو را طاهره در مجمع قران
زیرا که تویی پاکتر از پاکی شبنم
در عرش به منصوره توئی شهره ء افاق
در فرش تو را نام فراوان شده توام
یک فوج تو را فاطمه خوانند که هستی
یک دسته تو را راضیه دانند مسلم
هم فاطمه و عال

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 سید پوریا هاشمی

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( ساقی از من خواسته سر پای ساغر بشکنم ) * سید پوریا هاشمی

2999

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( ساقی از من خواسته سر پای ساغر بشکنم ) ساقی از من خواسته سر پای ساغر بشکنم
پای این مستی سر خودرا مکرر بشکنم
هرکسی افتاده تر باشد به عرشش میبرند
نوبت آنست پیش حضرتش پر بشکنم..
نرخ ناز چشم یار از سیم و زر بالاتر است
باید از بهر نگاهش قیمت زر بشکنم
تا قیامت ننگ بر پیشانی من مستدام
قامتم را جز در این خاندان گر بشکنم...
بی قرار بی قرارم وقت آن کی میرسد
کاسه صبر خودم را پیش دلبر بشکنم
کم محلی ها مرا پابندتر هم میکند..
در برویم گر ببندد یار من در بشکنم...
باده میخانه دلدار میسازد به من
ساغر هرکس به جز ساقی کوثر بشکنم
هرچه میخواهی دراین دنیا بیاور برسرم
لطف کن نگذار پیش خلق محشر بشکنم..
نور بر قبرش ببارد خوب گفت استاد من!
که غرورم را فقط د

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 06:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( باید برای مادر ، باران ببارم آقا ) * جعفر ابوالفتحی

2700

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( باید برای مادر ، باران ببارم آقا ) باید برای مادر ، باران ببارم آقا
در بزم ماتمش چون ، ابر بهارم آقا
من در خیال و رویا ، در بین اشک و ناله
بر خاک قبر زهرا سر می گذارم آقا
در دل ضریح و در جان صحنی ز نور دارم
چون تا مدینه امشب من رهسپارم آقا
از داغ میخ وسینه از کوچه ی مدینه
از درد ظلم وکینه ، در انفجارم آقا
مردم ز درد دوری تا کی بگو ...صبوری ؟
بگذار یک قدم بر خاک مزارم آقا
جانم به لب رسیده بر من مبند دیده
هر چند بهر پلکت گرد و غبارم آقا
پیش تو گلعذارم حرفی دگر ندارم
تنها کلامم این است من همچو خارم آقا

باید برای مادر ، باران ببارم آقا
در بزم ماتمش چون ، ابر بهارم آقا
من در خیال و رویا ، در بین اشک و ناله
بر خاک قبر زهرا سر می گذا

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:01
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( از دست می روی همه دار وندار من ) * رضا رسول زاده

3115

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( از دست می روی همه دار وندار من ) از دست می روی هَمه دار و ندارِ من

با رفتنت سیاه شَوَد روزگارِ من

گفتی که تا همیشه تو هستی کنارِ من

حالا چرا شکسته ای؟ اِی ذوالفقارِ من

بی تکیه گاه می شوم ای لشکرم مرو

خانه خراب می شوم ای همسرم مرو

از حیدرت سه ماه شده رو گرفته ای؟

با گریه های مخفیِ خود خو گرفته ای

یک دست بر جراحتِ پهلو گرفته ای

یک دست بر کبودیِ بازو گرفته ای

صد پاره می شود زِ غم تو دلِ علی

با این سُکوتِ خود شُده ای قاتلِ علی

ای استخوان شکسته ی حیدر نفس مَکِش

شُعله کِشَد زِ آهِ تو، دیگر نفس مَکِش

این زخمِ سینه گردد بدتر، نفس مَکِش

رنگین شده زِ خون تو بستر، نفس مَکِش

از بعدِ کوچه ها تو سَرت خَم شُده چرا؟

زهرای من

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:02
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( تا ابد هر دو جهان بر سر خوان زهراست ) * رضا رسول زاده

2741

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( تا ابد هر دو جهان بر سر خوان زهراست ) تا ابد هر دو جهان بر سر خوان زهراست
عطر جنت ز دم مشک فشان زهراست
سر مستور خدا کیست بجز کفو علی ؟
زنده حیدر به خدا با ضربان زهراست
این زمین ظرفیت روح خدایی ش نداشت
سند معتبرم قبر نهان زهراست
خون او در رگ عشاق علی می جوشد
جان ما فاطمیون بسته به جان زهراست
روز محشر که فراری است پسر از مادر
روی پیشانی ما خط امان زهراست
ترسی از مرگ نداریم و همه خوشحالیم
کار ما تا که به دست پسران زهراست
گنبد مسجد و محراب ، اگر هست هلال
یادگاری ز همان قد کمان زهراست

شاعر : رضا رسول زاده

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:08
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا رسول زاده

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( وصف آن کس که نگنجد به دهان فاطمه است ) * رضا رسول زاده

4307
5

شعر مرثیه حضرت زهرا(س) -( وصف آن کس که نگنجد به دهان فاطمه است  ) وصف آن کس که نگنجد به دهان فاطمه است
مدح آن زن که خدا کرده بیان فاطمه است
روز محشر که خلائق همه حیران هستند
آنکه بر ماست فقط دل نگران فاطمه است
فاطمه روح صلات است خدا می داند
" اشهد ان علی " هم به اذان فاطمه است
چهارده قرن سر حرف خودش مانده هنوز
مردتر از همه مردان جهان فاطمه است
دستش افتاد ولی دست علی بالا رفت
یار حیدر به همان قد کمان فاطمه است
این حسینی شدن ما نظر زهرا بود
دوستدار همه ی سینه زنان فاطمه است
مادران شهدا فخر به عالم دارند
مادر هر گل بی نام و نشان فاطمه است
پرورش یافته ی دامنش آیینه ی اوست
زینب فاطمه ، انگار همان فاطمه است

شاعر : رضا رسول زاده

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( با اينكه او آخر ِ سر بوريا شود ) * رضا قربانی

3021
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( با اينكه او آخر ِ سر بوريا شود ) با اينكه او آخر ِ سر بوريا شود
عريان به رويِ خاكِ بيابان رها شود
تا فرصت است بهر ِ كفن دست به كار شو
جانِ شهيد ِ پاره بدن دست به كار شو
تا فرصت است در غم ِ غارت شدن بسوز
خـانـم بـراي ِ زيـنـبـتـان مـعـجـري بـدوز
تا فرصت است به زير ِ گلو بوسه اي بزن
تا كه نخورده نيزه به او بوسه اي بزن...
با بازوي شكسته نشستي و دوختي
با چشم ِ نيم بسته نشستي و دوختي
هر سوزني كه رفت به دستت دلت شكست
ديدي سه شعبه اي وسطِ سينه اش نشست
تا تير و نيزه در دهن پادشاه رفت
بر رويِ پيكر ِ پسرت يك سپاه رفت
پـيـراهـنـش هـمـيـنـكـه بـه زيـر ِ گـلـو رسيد
خنجر به دست و چكمه به پا شمر به او رسيد
با بغض و كينه آمد و بر پشت او نشست

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 07:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 رضا تاجیک

دانلود سبک زمینه حضرت زهرا(س) -( یا رب چه مقامی بهتر ز شهادت یاد شهدا نیست کمتر ز شهادت ) * رضا تاجیک

3760
5

دانلود سبک زمینه حضرت زهرا(س) -(  یا رب چه مقامی بهتر ز شهادت     یاد شهدا نیست کمتر ز شهادت ) یا رب چه مقامی بهتر ز شهادت یاد شهدا نیست کمتر ز شهادت
گر سینه زنیم و همه در خط ولاییم
مدیون خمینی و تموم شهداییم
ما مرد بلاییم مست کربلاییم 2
با جامه ی مشکی در ماتم مادر هستیم غلامت یا حضرت حیدر
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
تا در ره بی تابی دلدار بمیریم
ما مرد بلاییم مست کربلاییم 2
تا خامنه ای هست ما فتنه شناسیم از خدعه ی دشمن هرگز نهراسیم
تنها نگذاریم همه رهبر خود را
تا در ره عشقش بدهیم این سر خود را
ما مرد بلاییم مست کربلاییم 2
در مهد دلیران در کنام شیران با عزت و با عشق در کشور سلمان
با پرچم جمهوری اسلامی ایران
هستیم همه نوکر سالار شهيدان
ما مرد بلاییم مست کربلاییم 2

شاعر : رضا تاجیک

د

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 08:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
 حسن لطفی

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( سر خاکت دوباره آمده ام ) * حسن لطفی

3000
1

شعر شهادت حضرت زهرا(س) -( سر خاکت دوباره آمده ام ) سر خاکت دوباره آمده ام
تا برایت دوباره گریه کنم
شب هفتم رسیده ام تا با
دلِ خود پاره پاره گریه کنم
شب هفت تو نه که هفت من است
آمدم بر سر مزار خودم
هفت شب نه که هفت صد سال است
گریه کردم به روزگار خودم
هفت شب می شود که می گیرند
کودکانت سراغ مادر را
هفت شب می شود که می بینند
در و دیوار و خون بستر را
باورم نیست با دو دست خودم
ریختم خاک روی چشمانت
چیده ام تکه تکه سنگ لحد
پیش چشمان مات طفلانت
باورم نیست چوب گهواره
شده تابوت پیکرت زهرا
تازه فهمیده ام ازحرارت در
آتش افتاده بر پرت زهرا
کاش می شد ببينيم زخم
چهره لاله گون تو باقی است
زینبم شسته چادرت را باز
روی آن لکه خون تو باقی است
چند وقت نبود رو سریت

  • یکشنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1393
  • ساعت
  • 12:10
  • نوشته شده توسط
  • یحیی
ادامه مطلب
راهنمای علائم موجود در فهرست:
عدد کنار این علامت نشانگر تعداد کاربرانی ست که این مطلب را پسندیده و به دفترچه شعر خود افزوده اند
عدد کنار این علائم نشانگر میزان محبوبیت شعر یا سبک از نظر کاربران می باشد
اشعار ویژه در سایت برای کاربران قابل دسترس نیست و فقط از طریق خرید اپلیکیشن مورد نظر این اشعار در داخل اپلیکیشن اندرویدی قابل رویت خواهند بود
این علامت نشانگر تعداد کلیک یا بازدید این مطلب توسط کاربران در سایت یا اپلیکیشن می باشد