زمینه یا شور شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها_زبانحال -(جان من ای،جان من ای،جان من،جان من،جان من) * امیرحسین سلطانی
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | طاها تحقیقی
- شنبه
- 5
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 09:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | رضا یعقوبیان
بعد تو خون شده قلب حیدر
ناله ی زینبت مادر مادر
ای گل پهلوشکسته حیدرت
باقلب خسته درکنارخاک قبرت
دیده ی گریان نشسته
یا فاطمه(۲)
یازهرایازهرا یافاطمه(۲)
رفتی و شکسته بال حیدر
بنگر یا فاطمه حال حیدر
رفتی وغم شدنصیبم
بعدتوزهرا غریبم
همچوزینب چون حسینم
فاطمه جان بی شکیبم
یا فاطمه
یا زهرا یا زهرا یافاطمه
بعد تو قسمت حیدر غم شد
کنار قبر تو صبرم کم شد
بعدتودرشوروشینم
ناله دار زینبینم
سوزم وگریم زداغت
یادغمهای حسینم
یا فاطمه
یا زهرا یا زهرایافاطمه
بعد تو آمده جانم بر لب
چه کنم زهرا با اشک زینب
جان فدای غصه هایت
ناله هاوگریه هایت
قلب سوزان،چشم گریان
مجتبی سوزدبرایت
یا فاطمه
یا زهرا یا زهرایا فاطمه
- شنبه
- 5
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 10:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
یه فکری کن برای خونه ای
که داره رو سرم خراب میشه
یه فکری کن برای مجتبی
که داره قطره قطره اب میشه
یه فکری کن
به حال حسن
همین کوچه میشه
گودال حسن
مرو زهرا (۴)
__________________________________
از فضه حال تو می پرسیدم
با اشک چشم سری تکون می داد
حرفی بهم نمیزدش فقط
لباس خونی تو نشون می داد
یه فکری کن
به حال علی
شده در و دیوار
گودال علی
مرو زهرا (۴)
__________________________________
یه فکری کن به حال دختری
که همدم برادرش شده
ببین با چادر نماز تو
چقدر شبیه مادرش شده
یه فکری کن
به حال حسین
قرار من و تو
گودال حسین
مرو زهرا (۴)
__________________________________
این پیرهنی که دوختی فاطمه
اخر
- یکشنبه
- 13
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 13:29
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
نوحه بعد از شهادت
ای پر کشیده ای پر شکسته
بالای قبرت حیدر نشسته
باور نمیکردم چنین روزی ببینم
شمع مزارت گشته قلب آتشینم
یازهرا مظلومه زهرا
با رفتن تو افتادم از پا
من بی تو ماندم تنهای تنها
میمیرم از داغ تو ای یار جوانم
قرآن من بر قبر تو قرآن بخوانم
یا زهرا مظلومه زهرا
- یکشنبه
- 6
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 10:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | مجید آقاجانی
بند ۱
ای مهتاب دل حیدر
میبینی که پره دردم
مثل پروانه به دور
این بستر تو میگردم
اگـه بـری تـو از کنام میمیرم
طاقت دوریتو ندارم میمیرم
بدون تـو علی شبیه پایـیزه
اگـه بـبندی تـو چشاتو میمیرم
منی که نشنوم صداتو میمیرم
برا غریبی تو اشکام میریزه
فاطمه جانم فاطمه جانم
بند ۲
در بـیـن درو دیـواره
این خونه شدی پژمرده
جای میخ در رو سینت
قلـب عـلی رو آزرده
نفس تو گاهی میمونه تو سینه
حال خراب تورو حیدر میبینه
کاری دیگه بر نمیاد از ایـن دستم
فضای خونه بی تو زهرا سنگینه
غـبار غـصه روی قـلبم مـیشـینه
خود تو گفتی باتو همیشه هستم
فاطمه جانم فاطمه جانم
بند ۳
حالا بستی تو چشاتو
رفتی غریبونه از اینج
- دوشنبه
- 7
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 11:32
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | خادم زینب
چوب واسه گهواره آوردم شد تابوتت ای وای
حالا کی بعد از تو تکیه گاه حیدرت باشه
جلو چشمای من بین دیوار و در بودی و
دیدم داره خون سینت رو دیوارا میپاشه
تو واسه من گریه میکنی و من واست زهرا
یادم نمیره اون شلوغیای پشت در رو
تو میگفتی قُتِلَ ما فی اَحشایی یافضه
آتیش تو رو میسوزند و تو سینه ی حیدر رو
تو تنها بودی
علی تنها بود
دلم واویلا واویلا واویلا
حسین و زینب
حسن و کلثوم
همه وا اما وا اما وا اما
عجب میخی بود
چه غوغایی کرد
بگو یا زهرا یا زهرا یازهرا
بند دوم
نزن حرف رفتن دنیای حیدرت میپاشه
نزار این بغضی که مونده تو سینه ی من واشه
وقتی سلام حیدر نداره جوابی حتی
باید یکی تسلای خاطر حیدر باشه
پهلو
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 11:46
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
قطره قطره اشک نوکر برا مادر قیمتیه
به خدا که روضه های فاطمیه دعوتیه
فاطمیه سرآغاز هر غمه
فاطمیه شروع محرمه
فاطمیه خط مقدمه
چل تا پست بی حیا ، تو قتل تواند شریک
یا ریحانه النبی ، لعن الله قاتلیک
لعن الله قاتلیک....
.........
هر چی اومد ، سرت اما ، موندی بازم پای حیدر
کرده پیرت ، تو رو شرم ِبستن دستای حیدر
پشت اون در تو رو کشتن یه خدا
پشت اون در بودی توی شعله ها
پشت اون در شد محسنت فدا
لرزید مرتضی علی ، تا گفتی فضه کمک
باید از غم تو مُرد ، خوردی بی هوا کتک
لعن الله قاتلیک....
..........
بشکنه دست کسی که ، زده سیلی به گل روت
سند عشق علی رو ، دیده زینب روی بازوت
من بمیرم برا خاک معجرت
من
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:06
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
متن شعر نوحه هجوم به خانه ی حضرت زهرا سلام الله -(آه و واویلا، شد مدینه محشر کبری) * حسین کریمی نیا
آه و واویلا،
شد مدینه محشر کبری
در میان کوچه ی غم ها
افتاده زهرا
آه و واویلا
با لگد واشد در خانه
پشت در افتاده پروانه
دلدار مولا
حیدر شده پریشان ، زینب دو دیده گریان
زهرا به ناله گوید ادرکنی یا علی جان
زهرا ام ابیها ام ابیها ام ابیها
آه و واویلا
شد جدا یک آیه از کوثر
غرق خون شد غنچه ایی پرپر
انسیه حورا
آه و واویلا
فاطمه بین در و دیوار
خون چکد از دیده ی مسمار
بر حال زهرا
ناموس کبریا را دشمن به خانه میزد
هم با غلاف تیغ و هم تازیانه میزد
زهرا ام ابیها ام ابیها ام ابیها
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:47
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
متن شعر و نوحه شام غریبان حضرت زهرا سلام الله -(آه و واویلا شورشی در خانه ی مولاست) * حسین کریمی نیا
آه و واویلا
شورشی در خانه ی مولاست
وقت غسل همسرش زهراست
با حال خسته
آه و واویلا
خانه دار خانه حیدر
میرود دیدار پیغمبر
پهلو شکسته
مولای هر دو عالم با قامتی خمیده
شوید تن شریف مظلومه شهیده
زهرا ام ابیها ام ابیها ام ابیها
آه و واویلا
شستن خون از بدن سخت است
خون بریزد بر کفن سخت است
از زخم سینه
آه و واویلا
ناله ی مولا رسد هرسو
تا که چشمش خورده بر بازو
وای از مدینه
طفلان گرفته دندان آستین بی قراری
ناید برون زسینه آوای گریه زاری
یا زهرا ام ابیها ام ابیها ام ابیها
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:48
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | حسن لطفی
از زبان امام حسن علیهالسلام
پا را به رویِ چادرش ای پَست نزن
ما را تَهِ این کوچهی بنبست نزن
دستت شکَنَد مرا بزن سخت ، ولی
نامرد به ناموسِ علی دست نزن
(حسن لطفی ۹۸/۱۱/۰۶)
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 13:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | حسن لطفی
متن شعر رباعی زبانحال حضرت امام حسن علیهالسلام -(گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد ) * حسن لطفی
گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد
مرهم آتشِ قلبم بشود حیف نشد
مادرم گفت نگو ، سوختم از خاموشی
زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد
فدک و خانهی امن و جگری بی آتش
گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد
رفته بودیم بیاییم مگر مادرمان
ذرهای راحت از این غم بشود حیف نشد
هرچه کردم به کناری بروند و برویم
راهی از کوچه فراهم بشود حیف نشد
خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد
جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد
خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست
مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد
کوچهاش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین
خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد
(حسن لطفی ۹۸/۱۰/۱۸)
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 13:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | حسن لطفی
خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد
پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد
در آتش زده شد ضربدرِ ضربهی پا
خواست تا دفع کُنَد ضربِ دَرَش را که نشد
تاکه در خورد به او دادِ علی در آمد
هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد
آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی
خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد
خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز
تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد
***
تاکه فهمید کشیدند علی را بُردند
رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد
تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود
رفت... بستند مسیرِ گذرش را که نشد
قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد
تا مغیره شکند بال و پَرَش را - که نشد
گرچه او رد شد و تا خانه علی را آور
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 14:00
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
سه ماهه چشمم مثل زخم پهلوت می باره
صدای سرفت شبها آرومم نمیذاره
داری بازم با زحمت پا میشی از جات مادر
مگه مرده زینب که دستت روی دیواره
بده حالت / منم بدتر
یه کاری کن / بسه مادر
وای مادر مادر مادر - دوباره بسترت خونه
وای مادر مادر مادر - چقد تن تو بی جونه
وای مادر مادر مادر - تا شونه میزنی مومو
وای مادر مادر مادر - میوفته هی چرا شونه
وای مادر مادر مادر - مرو مرو مرو مادر (۳)
مگه چند سالته اینجور از زندگی سیری
یه دست به دیوار و یه دست به پهلو راه میری
مگه چی اومده سر چشمت که توو خونه
حسینو دائم با حسن اشتباه می گیری
نکن روتو / ازم پنهون
دارم از غصه میدم جون
وای مادر مادر مادر - دار می لرزه زانو
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 15:05
- نوشته شده توسط
- سید محمد حسینی
در بند جنونِ عشقِ یک لیلاییم
ما شیفتگان عترت طاهاییم
با حُبّ ائمّه، قد نمودیم بلند
پروردهی جزر و مدّ آن دریاییم
بر فاطمه، سرسپردگانیم به عشق
در حُزنِ غم کوثرِ بیهمتاییم
داریم حیات تا محرّم باقیست
از لشکریانِ سوگ عاشوراییم
همچون قطرات، در دل اقیانوس
بیخودشدگانِ زینبِ کُبراییم
از هر دو جهان، وجه خدا ما را بس
مشغولِ ستایشگریِ مولاییم
گرچه به خودیّ خویش، هیچِ هیچیم
با نُصرت اهلبیت ما والاییم
هرگز نشویم تنگدست و مسکین
با حُبّ ائمه، بیگمان داراییم
گاهی به گناه، پایمان میلغزد
پیوسته ولی به توبه در نجواییم
ما را به جز این چهارده ذاتِ هُمام
محبوب مباد و نیست، چون داناییم
اَیتام امام عصر
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 17:46
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | عباس قانعی
می دونی می دونم غمایی که داری و
می دونم می دونی غمایی که دارم و
طاقت بیار خوب می شی / غمهای ما کم می شه
آخر یه روز از خونه / بسترت جم(ع) می شه
ای // زخمی ترین یار علی
همیشه غمخوار علی
بیمار علی
(ای وای من ۲ زهرای من ۲) ۲
می فهم می سوزی؛ علی بمیره برات
می فهمی می سوزم با آهِ نیمه شبات
مرگم رو می بینم ای / خورشیدِ روی بومم
وقتی میذاری رو هم / چشاتو خانومم
وای // دستمالو بردار از سرت
پاشو دیگه از بسترت
جانِ دخترت
(ای وای من ۲ زهرای من ۲) ۲
می بینی می خونم مرثیه های فراق
می بینم می خونی واسه شهید عراق
گریه کنیم دوتامون / واسه حسین جا داره
وقتی که شمر خنجر رو / حنجرش میذاره
این // تشنه لبِ کرببلا
- سه شنبه
- 8
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 16:00
- نوشته شده توسط
- سید محمد حسینی
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | حسن لطفی
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
دیدی عبا به پایِ علی گیر کرده است
دیدی چقدر رویِ زمین خورد مرتضی
دیدی چگونه جسمِ تو را بُرد مرتضی
دیدی چگونه جان خودش را به خاک کرد
دیشب علی توان خودش را به خاک کرد
خانه خراب خانه تکانی نمیکند
کاری به غیرِ فاتحه خوانی نمیکند
قبرت مرا دوباره زمینگیر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
نامحرمان که باز کنارِ تو آمدند
دیدم برای نبشِ مزارِ تو آمدند
با ذوالفقار همدم دردم علی رسید
با دستمال زرد نبردم علی رسید
گفتند او دوباره که برگشت دررَوید
شیرخدا به معرکه برگشت دررَوید
تا آمدم مقابلِ من هیچکس نبود
اینبار هم مقابلِ من هیچکس نبود
اما به جانِ فاطمه دی
- شنبه
- 12
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 09:41
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
مسافر حیدر مهاجر حیدر
بمون عزیز من بخاطر حیدر
الهی بمونی غریب نمونم من
برای شفایت دعا می خونم من
وای وای وای وای مرو یا زهرا
بدون تو یارم من بی کس و کارم
فقط توئی خانم یگانه غمخوارم
بمون تا بمونه صفا تو این خونه
بمون موی زینب نمونه بی شونه
وای وای وای وای مرو یا زهرا
پر از خروشم من شمع خموشم من
چطور دلت اومد سیاه بپوشم من
واسه چی بریدی از حیدر خسته
خجالت داره از تو دستای بسته
- دوشنبه
- 14
- بهمن
- 1398
- ساعت
- 12:59
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
بند اول
ای همدم خورشید
ای مونس باران
ای مادر دریا
ای جلوه توحید
آیینه قرآن
یا ام ابیها
و سلام علی یاسین
و سلام علی طاها
وسلام علی الحورا
و سلام الله علیها
نرسد به تو گرچه لیاقت ما
وبه تو میرسد عرض ارادت ما
و به دست تو اذن شهادت ما
ریحانه ی دل ما
نور آخرتی
ذکر لب شهدا
لبیک سیدتی
لبیک سیدتی.لبیک سیدتی.لبیک سیدنی...
بند دوم
ای راه تو روشن
ای قدر تو پنهان
این نور تو مهتاب
ای جان پیمبر
ای حامی حیدر
ای مادر ارباب
و سلام علی احمد
و سلام علی حیدر
و سلام علی زهرا
و سلام الله علیها
به تو باشد امید قیامت ما
و به سوی تو راه سعادت ما
و به دست تو اذن شهادت ما
لبیک یا سیدتی.....
- شنبه
- 3
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 12:57
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
من از همه خستم به غیر از تو
بس که تو هر شرایطی خوبی
خوبی ندیدی ازم اما باز
سنگ منو به سینه میکوبی
تو اوج بی کسی دیدم کنارمی
من بی قرارتم توبی قرارمی
تبعید منو از زیر چادرت
وقتی فقط خوت دار و ندارمی
دست خودم نیست
بهت اسیرم
توهم بگی برو
من از پیشت نمیرم
وقتی شنیدم چه حالی داری
منم دلممیخواد مریض بشم بمیرم
مادر مادر مادر ...
- پنج شنبه
- 8
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 11:35
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | محمود اسدی
ای کاش که ای زندگی ام،زنده نمانم
ماندم چکنم بعد تو ای یار جوانم
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
بردار سر از خاک و نظر کن سوی خانه
(زینب دو سه روز است شده بانوی خانه)۱
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
از بعد تو ای یاور و ای ماه تمامم
با خنده فقط قنفذ دون داده سلامم
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
من مُردم و زنده شدم آن لحظه ی غمبار
در غسل تو دیدم که رخت خورده به دیوار
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
یادم نرود در پس در سوختنت را
دیدم دو سه شب پیش کبودی تنت را
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
دیدم که عدو حمله به ناموس خدا کرد
از دامن من دست تو با ضربه جدا کرد
ای فاطمه جانم ای فاطمه جانم
******
شائق
اللّهم عجّل لو
- جمعه
- 16
- اسفند
- 1398
- ساعت
- 15:46
- نوشته شده توسط
- محمود اسدی
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | کمیل کاشانی
شکوه معرفت از پای تا سری زهرا
به رتبه از همه افلاکیان سری زهرا
مقام قدر تو را فهم خاک نشناسد
ز مرز باور انسان فراتری زهرا
بهشت خانه ی تو جبرئیل باران است
خدای مهر و حیا را پیمبری زهرا
نشان بوسه ی گرمش به دست و رو داری
که از برای پدر مثل مادری زهرا
ز سینه ی تو پیمبر بهشت می بوئید
که از شمیم کرامت معطری زهرا
تو آن حقیقت نابی که در تموج نور
دل از ملائکة الله می بری زهرا
حطیم و خیف و مقام و منا و حجر و حجر
مطاف و سعی صفا مروه مشعری زهرا
بتول و فاضله صدیقه بضعه ی احمد
زکیه طاهره مرضیه کوثری زهرا
به هودجی ز جلال و جمال بنشینی
که روز واقعه خاتون محشری زهرا
در آستان خدا مادرانه می آیی
و آبروی من از لطف می خری زهرا
نمی رسد به بلندای مدح تو غزلم
ز آنچه گفته و ناگفته برتری زهرا
حدیث کوچه و دیوار و در شهادت داد
که چون امیر حماسه دلاوری زهرا
شکسته پهلوی پاک تو را نفهمیدند
که در خزانه ی لولاک گوهری زهرا
شکفت بغض علی در نگاه ابری و گفت :
مرو مرو که مرا یار و یاوری زهرا
چگونه با پر و بال شکسته و خسته
کبوترانه از این خانه می پری زهرا
"کمیل" در حرم لطف توست بی بی جان
که بر زمین و زمان سایه گستری زهرا ...
- پنج شنبه
- 2
- مرداد
- 1399
- ساعت
- 00:47
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | محسن راحت حق
صحبت از مادر که می آید هیاهو می شود
بغض هایِ زخمى ام بینِ گلو رو می شود
روضه وقتی روضه ی ناموسی است و کوچه ها
لطمه و سیلی ،نصیبِ طاقِ ابرو می شود
روضه ی صدّیقه کبرا.. نه جایِ هرکس است
هر کسی مَحرم شود گریه کُنِ او می شود
اینقدر تأثیر دارد اشک هایِ فاطمی..
زمزمی می سازد از چشم و چنان جو می شود
روضه خوان می خواند از (در) می زنم بر سینه ام
در خیالِ من تداعی زخمِ پهلو می شود
مادرم تا می زند شانه به مویِ خواهرم
در دلم غوغایی از اندوهِ بازو می شود
گوشه ای کز کردن و ساکت نشستن یک خطاست
صحبت از مادرکه می آید هیاهو می شود ...
- پنج شنبه
- 20
- آذر
- 1399
- ساعت
- 11:45
- نوشته شده توسط
- taherehsadat
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
روضه ی کوچه خودش اندازه ی صد سال حرفه
روضه های فاطمیه حرف تازه کم نداره
گریز روضه ی امشب همین باشه که زهرا
تو این عالم یه سنگ قبر کوچیکم نداره
کجا بیام زار بزنم سرمو به دیوار بزنم
کجا برم داد بزنم بغضمو فریاد بزنم
روضه های فاطمیه دیگه روضه خون نمی خواد
صدای در بیاد خودش یه دنیا روضه میشه
گریز روضه سمت در و دیوار رفته امشب
بازم سادات ببخشند من که شرمندم همیشه
آتیش بگیره دستی که آتیش کشیه بود درو
بشکنه دست وپایی که شکسته بار شیشه رو
کجا بیام زار بزنم سرمو به دیوار بزنم
کجا برم داد بزنم بغضمو فریاد بزنم
- جمعه
- 21
- آذر
- 1399
- ساعت
- 19:27
- نوشته شده توسط
- taherehsadat
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقه زهرا(س) بانوای سیدمجید بنی فاطمه -(شکرخدایی که مرا شیعه حیدر نوشت..) *
أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا رَبَّنَا
حضرت رحمن سریع الرضا
آن که مرا آفرید
آنکه به آب و گِلم
روح خودش را دمید
شکر بر این سرنوشت
شکر خدایی که مرا شیعه حیدر نوشت
بندۀ اولاد پیمبر نوشت
معتکف خانهۀ احمد شدیم
سائلِ این لطف زبانزد شدیم
شکر خدا خاک قدم های محمد شدیم
صل علی سیدنا المصطفی
خاتمۀ سلسلۀ انبیا
رحمت محضِ خدا بخشش بی انتها
آنکه خودش مایۀ آرامش جان همه ست
سایۀ لطفش به سر عالم ست
مرهم زخم دلش، یک نظر فاطمه ست
غصۀ این خانه غم مصطفی ست
خانۀ زهرا حرم مصطفی ست
او که در این راه دین
جان خودش را گذاشت
بار سفر بست و رفت
عطرت و قرآنِ خودش را گذاشت
بر دل آل عبا غصه و غم ها رسید
آه که بعد از نبی نوبت زهرا رسید
سلام و ناله بضعه المصطفی
حضرت خیرالنساء ، هم نفس مرتضی
دارُ و ندار حسن ، مادر ارباب ما ..
عالم و آدم همه بر سفرۀ احسان او
جن و ملک جمله فقیران او
عرش خدا پر شده از عِطر خوش نان او
بعد پدر صبح و مَساء گریه کرد
بر تن او رَخت عزا گریه کرد
بر غم او عرض و سما گریه کرد
ناله زد و باد صبا گریه کرد
بس که به هنگام دعا گریه کرد
خانه و مسجد همه جا گریه کرد
آه در این روضه خدا گریه کرد
گرچه توانی به تن آخر نداشت
جزغم حیدر به دلش غصۀ دیگر نداشت
تانفس آخرش دست ز یاریِ علی بر نداشت
رفتُ دلیرانه رفت؛
در دل آتش گل ریحانه رفت
جای علی عاقبت؛
مادر ما پشت در خانه رفت ..
گفت که من دختر پیغمبرم
از همه زن های دو عالم سرم
فخر جهان حیدر کرار علی همسرم
سید و سالار جوانان بهشتن دو تا دلبرم
حال که پشت درم
وای اگر لحظه ای از حق علی بگذرم
ناگهان کوچه پر از نعرهی مردم شدُ
نالۀ زهرا وسط همهمه ها گم شدُ
صحبت آوردن هیزم شدُ
منزل وحی خدا
شعله ور از آتش آن کینه شد
در شکست ..
حرمت ناموس پیمبر شکست
زیر لگد بالِ کبوتر شکست
هم سر و هم سینه و هم پهلوی مادر شکست
آه در آن گیر و دار "
آینهی کوچک حیدر شکست
باز درآن ازدحام مادر سادات علیها سلام
با دم یا حیدر کرار به پا ایستاد
تا برساند به دو عالم پیام
با نفس خسته گفت یک کلام
حیدر من را به کجا میبرید؟!
با پر خونین شده اش پر زدُ
ناله ز تنهایی حیدر زدُ
یک نفره مثل علی در دل لشگر زدُ
آه به دست کبود؛
چشمه ی نور ازلی را گرفت
رفتُ و کمربندِ علی را گرفت ..
بانگ زد ای قوم منم فاطمه
گفته پیمبر که عزیز دوسرا فاطمه ست
هم قدم شیر خدا فاطمه ست
هان؛ که چهل تن نه،
چهل شهر هم جمع شود
فاتح این معرکه ها فاطمه است ..
سخت شد این واقعه بر پست ها
رفت هوا عربدهی مست ها
رفت به سمتِ قلاف آخر سر دست ها
دور علی فاطمه گرمِ طواف
وای که در آن مصاف
گشت جدا دست کبود از کمر مرتضی ..
آه به ضرب غلاف
فاطمه آهی کشید
رو به مزار پدرش کرد و گفت:
آه کجایی پدر ..
آه کجایی که جسارت شده
کشتن من مزد رسالت شده ..
رفتی و با دختر تو بد شدن
پشت نگاه علی از چادر من رد شدن
دخترکی دید به چشم ترش
مادرِ در معرکه و خون رویِ معجرش
زخم علی دوستی افتاده به روی پرش
دخترک آن روزگار
رسم دفاع از حرم آموخته از مادرش
دفتر تاریخ ورق خورد و بعد
قصه به گودال رسید آخرش ..
از دل خیمه سوی میدان دوید
تا به برادر رسید
دید که آن قاتل پرکینه اش
وای نشسته به روی سینه اش ..
ناله زد از عمق جان آه کجایی پدر؟..
من جگرم سوخته
چشم ترم سوخته
اشک روان از نظرم سوخته
آخ بال و پرم سوخته
این نفس مختصرم سوخته
موی سرم سوخته
در دل گودال امیدُ ثمرم سوخته
روسریِ اهل حرم سوخته
بر سر نیزه قمرم را ببین
دور و برم را ببین
این جگر شعله ورم را ببین
بی کسیِ اهل حرم را ببین
آه که با شمر شدم همسفر
همسفرم را ببین ، آه کجایی پدر ..
- سه شنبه
- 2
- دی
- 1399
- ساعت
- 12:18
- نوشته شده توسط
- taherehsadat
بند اول
مهربون ترین مادر دنیا یا زهرا
احساسی ترین دختر دنیا یا زهرا
سرور زنان سوره ی کوثر یا زهرا
دختر نبی همسر حیدر یا زهرا
یا زهرا، برای ما تو مادری کن
یا زهرا، دلامونو تو حیدری کن
یا زهرا،واسه ی نوکرات دعا کن
یا زهرا،تو محشرم مارو سوا کن
یا زهرا،روحی لکِ الفدا،یا زهرا
بند دوم
روح تو بلند و آسمونی یا زهرا
نورانی ترین راه و نشونی یا زهرا
ای مظهر فاطر السماوات یا زهرا
یا فاطمه ای مادر سادات یا زهرا
یا زهرا،ذکر تو تسکینه به دردا
یا زهرا،ما همه قطره ایم تو دریا
یا زهرا،امیدمون اینه تو عقبا
یا زهرا،خودت شفاعت کنی از ما
یا زهرا،روحی لکِ الفدا،یا زهرا
بند سوم
بانوی بهشتی و مطهر یا زهرا
ریحانه ی خوشبوی پیمبر یا زهرا
یا حضرت انسیه الحورا یا زهرا
یا رشیده صدیقه ی کبری یا زهرا
یا زهرا،به چادرت دلم دخیله
یا زهرا،ذکر قنوت جبرئیله
یا زهرا،تو جبهه رمز اون شبا بود
یا زهرا،پیشونی بندِ شهدا بود
یا زهرا،روحی لکِ الفدا،یا زهرا
- چهارشنبه
- 3
- دی
- 1399
- ساعت
- 11:53
- نوشته شده توسط
- taherehsadat
بند اول
ماه شبای تار حیدر
ای یار و ای غمخوار حیدر
فاطمه ای بیمار حیدر
نرو بمون کنار حیدر
روز علی بی تو سیاهه
بعد تو بی پشت و پناهه
همدم درداش دل چاهه
کار شبانه روزش آهه
پرستوی شکسته پر
از آشیونه ام نپر
ای با وفا بانوی من
تنها نرو من هم ببر
نرو نرو زهرای من
بند دوم
ای همسر جوونه حیدر
یاور قد کمونه حیدر
آتیش نزن به جونه حیدر
بی تو چجور بمونه حیدر
بی تو علی خونه خرابه
این زندگی برام عذابه
غریب و تنها بوترابه
دیگه سلامش بی جوابه
ای محرم رازم نرو
از توی بسترت پاشو
بی تو ندارم دلخوشی
دلم خوشه فقط به تو
نرو نرو زهرای من
بند سوم
ای قوت زانوی حیدر
ای قدرت بازوی حیدر
ای لشکر و نیروی حیدر
بخند بازم به روی حیدر
تنهام نذار منو میونه
مردم نامرده زمونه
نگو منو ببر شبونه
از توی خونه مخفیونه
چجور بگم به دخترت
از دنیا رفته مادرت
که مثل پروانه داره
میگرده دوره بسترت
نرو نرو ای مادرم
- چهارشنبه
- 3
- دی
- 1399
- ساعت
- 12:03
- نوشته شده توسط
- taherehsadat
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
صنوبری خمیده، خدانگهدارت
خوشی ز عمر ندیده، خدا نگه دارت
قرار بعدی ما ظهر روز عاشورا،
کنار راس بریده، خدا نگهدارت..
- چهارشنبه
- 3
- دی
- 1399
- ساعت
- 13:31
- نوشته شده توسط
- taherehsadat
- دستهبندی:
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) | دانیال تقوی
الهی با دلی شیدا بمیرم
میان روضه ی زهرا بمیرم
الهی که توانم آخرین دم
بگویم ذکر وا اُمّا بمیرم
ز اشک دیده ی زهرای اطهر
برای غربت مولا بمیرم
ازاینکه هرکسی بعد از سلامش
نمیداده جوابش را بمیرم
ز سوز یا غیاث المستغیثین
که گفته بیبی از غمها بمیرم
به یاد آن نفسهایی که از درد
نمی آمد دگر بالا بمیرم
برای تسلیت ها در عیادت
به شخص زینب کبری بمیرم
بگفتا فاطمه عَجّل وفاتی
ازین بیزاری از دنیا بمیرم
هزاران بار باید زین مصیبت
که در بستر نشد پیدا بمیرم
- پنج شنبه
- 4
- دی
- 1399
- ساعت
- 15:59
- نوشته شده توسط
- taherehsadat